موضوع: مشکل یا همکار زودرنج

سلام
بازم من اومدم با سوالام!!!!
میدونم که نمیشه کاری کرد همیشه همه آدما از آدم راضی باشن. و اصلا لزومی نداره که اینطوری باشه!
مشکل من از اونجایی شروع میشه که من یه دوستی دارم که خیلی حساسو پرتوقعه و مواقعی که اوضاع بر وفق مرادش نیست ممکنه به هر کسی هر چی بگه حتی جلو غریبه ها!!!!!
شرایط یه جوریه که من حداقل تا چند ماه آینده مجبورم اونو تو محیط کارم ببینم. یه بار که واقعا از دست بی احترامیش ناراحت شدم بهش گفتم. خیلی محترمانه و آروم. براش پیغام گذاشتم. حالا متهم شدم به اینکه کینه های هستم (چون بهش گفتم این بار اولش نیست ومن بارها تو رابطمون از دستش رنجیدم)
باید بگم که همه منو آدمی میدونن که با اطرافیانش سازگاری داره حتی خودشم بارها بهم گفته که من بهترین دوستشم
اینا رو میگم که بدونید من خیلی مراقبم که یه وقت از من نرنجه یا عصبانی نشه
واقعا موندم یه جورایی دیگه میخوام از سرم بازش کنم
هیچ وقت تا حالا با کسی به این مشکل بر نخورده بودم
با اینکه خیلی پیش و پا افتادس ولی من واقعا نمیدونم باید چه برخوردی داشته باشم
منتظر نظرات سازنده تون هستم.

در شرايط فعلي و با توجه به آنچه كه نوشته اي فعلا كه تو آزرده هستي و رنجيده اي و....

دانوب جان از دلخوري هاي دوستت بگو و واكنش ها و مدت زماني كه يك دلخوري و سوتفاهم را كش مي دهد و ......و همينطور از خودت ، با مثالهاي واضح و روشن

وای مرسی که جواب دادید!
من آزرده نیستم بیشتر شوکه شدم.
مثال واضح :
مثلا یه بار که همگی دوستان باهم رفته بودیم تفریح، من همینجوری گفتم که چه با مزه میشه اگه من لباس فلان مدلی بپوشم (ببخشید که وارد جزییات نمیشم شاید یکی اینجا منو بشناسه) اون لباس اصلا عجیب نیست فقط با مدل لباس پوشیدن من فرق داره اون لحظه هیچ اتفاقی نیفتاد بعد که تموم شد و اومدم خونه به من اس ام اس داده که تو با این حرفت به من توهین کردی حرفی که من به زور یادم اومد چه برسه به بقیه دوستایی که اونجا بودن خلاصه چشمتون روز بد نبینه با کلی معذرت خواهی منو بخشید و بخیر گذشت
بعد من فهمیدم که از اون دزدگیرهاست که با نسیم هم آژیر میکشه خیلی مراقب رفتارم بودم دست به عصا. بطوری که یه بار تو جمع همه همکارا گفت که اگه منو نداشت معلوم نبود چکار میکردو....... شدم بهترین دوستش در حالی که برای من فقط یه دوست معمولی بود. ( راستش این جزیی از شخصیت منه که خیلی طول میکشه تا با کسی رابطه نزدیک برقرار کنم به زبون خودمون یخم دیر آب میشه)
مشکل جدید مون این بود که کارش بخاطر کمبود امکانات چندین بار شکست خورد و خیلی عصبانی بود اون وقت یهو دادو بیدادشو سر منو یکی دیگه از دوستام زد که آره شما فلان و..... اونم جلوی یه همکار دیگه که من باهاش رودر واستی دارم. اون لحظه هیچی نگفتم تازه دلداریشم دادم. ولی بعد خیلی برام سنگین بود. آخه من سر این کارش خیلی کمکش کرده بودم کمک هایی که واقعا دیگران نمیکنن. واقعا این حقم نبود.بعد اون موضوع نه تنها معذرت خواهی نکرد بلکه رفتارش توهین آمیزترم شد تو لفافه شوخی!!
این بود که من تو یه پیغام بهش گوشزد کردم که ناراحتم و بماند که چی جواب داد!!!!!
جواب اس ام اسامو نمیداد من نگرانش شدم (آخه تو این شهر تنهاس) گفتم حالت خوبه؟ بهم میگه می خوام ذهنم آروم باشه اس ام اس نزن! بعدش باز اس ام اس داده که تو فلان......
ایناش اصلا مهم نیست بیشتر این مهمه که من شاید برای اولین باره که کنترلی روی رابطم ندارم. این ادم خودش مهم نیست مهم اینه مه من احساس میکنم ازم سواستفاده شده. نمیخوام فکر کنه من وظیفم بوده بهش لطف کنم.
الآن که نوشته هامو خوندم خجالت کشیدم آخه من؟ راجع به همچین چیزای مسخره ای حرف بزنم؟ با شرایط اجتماعی که من دارم واقعا زشته! برای اونم زشته!
نمیخوام سر کارم کسی بفهمه که سر همچین موضوع پیش و پا افتاده ای .......
میدونین قابل پیشبینی نیس مرسی که به حرفام گوش دادید

دوست عزیز
به نظر من
از این به بعد روابطتت رو با ایشون در حد کم و محترمانه بکن.
سعی کن اصلا باهاش درگیر نشی.
حتما فاصله رو حفظ کن.
بیشتر شنونده صحبتهاش باش و کمتر صحبت کن باهاش.
دیگه به این موضوع فکر نکن تا حاشیه ها کمتر و کم رنگ تر بشه.
موفق باشی.

دانوب حان اشكال نداره چرا فكر ميكني كه موضوعت مسخره است ؟!

همين مسائل به ظاهر مسخره روابط انسانها را تحت تاثيرات بزرگ قرار مي دهد . پس به همين دليل كه نمي خواهي در تيررس تاثيرات بزرگ قرار بگير ي كاملا بايد ريشه يابي و بررسي و برايش راه حل مناسب پيدا بشه .


دانوب اين همكار خانم است يا آقا ؟
چرا برايت اين همه اهميت دارد كه او چه فكري مي كند و....؟
چرا روي او حساس هستي ؟
چرا او روي تو حساس است ؟
چرا اساسا به او لطف مي كني ؟
چرا احساس مي كني كه او فكر مي كند تو وظيفه ات است كه .........؟
حتي اگر براي او حكم ديوار كوتاه را براي داد و فريادهايش داشته باشي اين اجازه از كجا صادر شده و.....؟
و..........


به اين سئوالها پاسخ بده و ببين براي اين پاسخ ها راه حل برون رفت چيست و.....

همکارم خانم است
نه برام مهم نیست که او چه فکر میکند بیشتر دلم می خواد نباشه!!!!!!
حساس نیستم به اون صورت فقط چون اولین باره من سیاست مدار به مشکل برخوردم واسم مهم شده
این رفتار رو با همه داره (خانم ها) یه جورایی من سنگ صبور اونام هستم وقتی میان و ازش گله میکنن.
خوب دوستمه من برای همه دوستام این جوری هستم حالا که فکرشو میکنم میبینم باید یکم نامهربونتر باشم!!!!!!
چون طلبکار من بود. زبونی شاید تشکر بکنه ازم، ولی این برخورد آخرش نشون میده قلبا اینطور فکر نمیکنه
نمی دونم

به نظرتون راه حل مقطعی واسه این دلخوری فعلی چیه؟ شنبه که میبینمش چطور باهاش برخورد کنم؟ اصلا لازمه باهاش صحبت کنم؟
از چیزی که بدم میاد اینه که تو یه موضوعی منفعل باشم

باهاش خيلي ساده و روشن حرف بزن و بگو كه باهاش مكالمه پيدا كردي هر چي كه توي دلت هست را به شكلي كاملا محترمانه و دوستانه بگو و حرف هاي او را هم بشنو و بعد تصميم بگير كه رفتارت باهاش چگونه باشه و....قطعا او هم حرفهايي براي گفتن دارد