سلام
من حدود یکساله که ازدواج کردم. مشکلی که من دارم اینه که من به همه خیلی احترام میذارم ولی حس می کنم دیگران این خوبی ها رو نادیده می گیرن. خانم های خانواده شوهرم آدم هایی هستن که اعتماد به نفس زیادی بالایی دارن و کلا رفتارشون سلیقه ای هستش نه بر اساس اعتقاداتشون. مثلا با هر کی که دوست داشته باشن خوبن و یه سری چیزها رو فقط در مورد یه سری افراد خاص رعایت می کنن. ولی من خودم اینطوری نیستم. اگه رفتار خوبی از هر کسی که ببینم واقعا تشویقش می کنم و اگر رفتار بدی از کسی ببینم سعی می کنم یه جوری اونو متوجه اشتباهش بکنم. شوهرم خیلی مرد خوب و مهربونیه ولی رو خانوادش حساسه . و اصلا دوست نداره راجب به اونها بد بگم و هر وقت انتقاد می کنم یه جوری محترمانه بحثو عوض می کنه و بعضی موقع ها هم که بی حوصله باشه به منفی بافی و انتقال حس منفی متهم میشم. به نظرتون رفتارهای خانواده شوهرم رو نادیده بگیرم و در موردشون هیچ چیزی به شوهرم نگم یا اینکه روش انتقاد کردنم رو عوض کنم؟ در ضمن برای این میخوام به شوهرم بگم که منو مجبور به رابطه بیشتر با اونها نکنه چون واقعا دوست دارم اصل دوری و دوستی رو راجع بهشون رعایت کنم. من روابط عمومی خیلی خوبی دارم ولی اصلا دلم نمی خواد با اونها رابطه داشته باشم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)