موضوع: با یک خواهر بی ارداه چه باید کرد!

سلام دوستان عزیز،

راستش من می خواستم در مورده خواهرم با شماها صحبت کنم و ازتون کمک بخوام،

به خواهره کوچکتر از خودم دارم که 22 سالشه، یه سری خصوصیات اخلاقی داره که به نظره من باید درمان بشه و من نمی دونم باید چطوری کمکش کنم، از جمله خصوصیات بدش:

- فوق العاده بی اراده، یعنی وقتی می خواد یه تصمیم بگیره، یک سال طول می کشه و بعدش هم اصلا نمی تونه عملیش کنه! جالب این جاست که وقتی تصمیمش رو گرفت، کافیه یه نفر باهاش صحبت کنه که نظرش تغییر کنه!

- من یکی که جرأت ندارم تو یه کاری بهش مشورت بدم، اگه اون کار درست از آب در نیومد، تا یه عمر بیچارم می کنه و می گه همش تقصیره تو بود، هر چی می گم بابا جون، خودت تصمیم نهایی رو گرفتی، اصلا فایده نداره!

- یا خوابه، یا تلویزیون نگاه می کنه، حوصله هیچ کاری رو هم نداره!

- یه روز اخلاقش خوبه و بشاشه، یه روز به زمین و زمان بد و بیراه می گه و فوق العاده عصبیه!

- همش تو فازه مقایسه قرار داره و می گه کی چی داره و من ندارم،

- تو جمع خانواده خوب حرف می زنه اما تو اجتماعات بیرون، اصلا نمی تونه دو کلمه هم حرف بزنه!!!!!!!

- بسیار بسیار زود رنجه!!

و یه سری توضیحات بدم که شابد بتونه کمک کنه، خودش می گه نمی دونم هدفم تو زندگی چیه! فرزند آخر خانوادس و من احساس می کنم چون همه کارهاش رو بقیه برادر و خواهرا انجام دادن، این قدر بی دست و پا بار اومده! به زور یه لیسانس حسابداری اونم از غیر انتفاعی گرفت، حالا هم تو خونه نشسته دنبال کار هم نیست و الکی می گه می خوام امتحان فوق بدم ولی دریغ از یک خط خوندن!!!!!!!!!!!!!!!!

خواهش می کنم راهنمایی کنید، ما دیگه نمی دونیم چطور باهاش رفتار کنیم، پس فردا بره تو جامعه، معلوم نیست چه بلایی سرش بیاد.

منتظر راهنمایی های ارزندتون هستم.

ابن پست فقط به علت بالا آمدم این موضوع و ذکر چند نکته ارسال شده است!


باید حتما خواهرم بره معتاد بشه یا خودکشی کنه یا شکست عشقی بخوره تا اون وقت راهنمایی کنید!

چرا نمی یایم راه های پیش گیری از این معضلات ذکر شده رو بگیم و فقط از درمان حرف می زنیم!

چرا به کسی که مستعده برای خیلی از شکست ها، کمک نمی کنیم و وقتی شکست خورد می شیم دلسوز و می خوایم کمکش کنیم.

لطفا مرا یاری کنید، هم اکنون به یاری سیزتان نیازمندیم،

دوست من سلام...
من فکر میکنم که خواهر شما دچار بی انگیزگی البته اینم بگم تو این سن همه تو یه مقطع زمانی این طور میشن یعنی عصبی اند یا حوصله ندارن پاپیچ شدن تو این شرایط اثر منفی داره...به نظر من ایشون باید هدفاشو مشخص کنه شما هم میتونید کمکش کنید یا مثلا تو یه محیط خوب واسش کار پیدا کنید اینطوری سرگرم میشه...البته به نظر من تو این شرایط فقط خود آدم که میتونه به خودش کمک کنه!

ivi195 نوشته :


- من یکی که جرأت ندارم تو یه کاری بهش مشورت بدم، اگه اون کار درست از آب در نیومد، تا یه عمر بیچارم می کنه و می گه همش تقصیره تو بود، هر چی می گم بابا جون، خودت تصمیم نهایی رو گرفتی، اصلا فایده نداره!


پس طبیعتا نمی تونید مستقیم وارد عمل بشید .

ivi195 نوشته :

فرزند آخر خانوادس و من احساس می کنم چون همه کارهاش رو بقیه برادر و خواهرا انجام دادن، این قدر بی دست و پا بار اومده!

پس از جمله شما واضحه که به تنهایی نمی تونید کمکش کتید .

----------------

به نظر می رسد شما به توانایی های خواهرتان اعتماد ندارید هر چند کوچک باشد .


- فوق العاده بی اراده
می خواد یه تصمیم بگیره، یک سال طول می کشه
اصلا نمی تونه عملیش کنه!
به زور یه لیسانس حسابداری اونم از غیر انتفاعی گرفت

سلام ivi195

مشکل رو در سیستم خانواده پیدا کنید! آیا تونستید اعتماد بنفس بدید بهش؟! یا زدید تو سرش؟ اجازه دادید خودش رو ازمایش کنه؟! فرصت دیده شدن بهش دادید؟ تشویقش کردید که تو میتونی برو دنبال فلان کار؟ یا اینکه تحقیرش کردید؟... از نظر مادی چطوره؟

سلام

تشکر از دوستانی که نظراتشون رو بیان کردن و اون هایی که وقت گذاشتن و موضوع من رو خوندن.

نوشته اصلی توسط nice.r

مشکل رو در سیستم خانواده پیدا کنید! آیا تونستید اعتماد بنفس بدید بهش؟! یا زدید تو سرش؟ اجازه دادید خودش رو ازمایش کنه؟! فرصت دیده شدن بهش دادید؟ تشویقش کردید که تو میتونی برو دنبال فلان کار؟ یا اینکه تحقیرش کردید؟... از نظر مادی چطوره؟

خیلی اعتماد به نفس بهش می دیم، اما فایده نداره!
می دونیم که خیلی استعداد داره، اما وقتی بلد نیست چطوری استفاده کنه، به چه درد می خوره!

چند نمونه از کاراش رو می گم:

- چند روز پیش، با هم رفتیم یه قسمت اداری، می گم برو داخل این سوال رو بپرس، نرفت! می گه تو هم با من باید بیای داخل! هر چی می گم مگه ترس داره، از چی می ترسی!!!!! هیچ تأثیری نداره!

- بهش می گیم اگه فلانی اومد در خونه، این مسئله رو بهش بگو، دقیقا می ره برعکسش رو می گه!

- بهش می گم برو این قسط بانک رو بده، نرفت!

- اصلن این گار مغز نداره، بهش می گیم امشب شستن ظرفا با شما، می ره همون ظرف هایی که روی سینکه رو می شوره، عقلش قد نمی ده که شاید اون طرف تر هم ظرف برا شستن باشه! در واقع هیچ کاری رو نمی تونه درست انجام بده و تمومش کنه!


می خوام این رو بگم که تو این چند سال اخیر، یه سری مسئولیت ها رو بهش دادیم، اما فایده نداره!
از نظر مالی، باید بگم رفاهی که ایشون دارن، نسبت به باقی فرزندان، بسیار بسیار بیشتر است! یعنی اون سختی هایی که ما کشیدیم رو ایشون نکشیدن!

و در جواب lord.hamed و nazlin1990، هم باید بگم، خودش قبول داره این مسائلی رو که می گیم، اما نمی دونه چی کار کنه!

خانمی فکرکنم ناراحتی روحی داره

یا مثل من مشکل افسوردگی...

الان دیگه هرکی بااین علائم ببینم میگم صددرصد افسورده ست

عزيزم بايد مسئوليت تراشي برايش بكنيد اما غير مستقيم و به قول آقاي سنگ تراشان با شناسايي نقاط مثبت وي و شناسايي علائق فردي وي و قابليتهايش و....

مثلا

يك گلدان گل به او بدهي و بگويي من اين را خيلي دوست دارم لطفا وقتي من سفر هستم بهش رسيدگي كن و.....

نگهداري از يك حيوان كم آزار و اذيت مثل پرنده باعث ميشه حس مسئوليت پذيري و ...در او تقويت بشه .

تمرين هاي عملي بهترين تاثير گزاري را دارد اما بايد غير مستقيم باشد و ابدا متوجه نشوند كه شما چه هدفي داري .

به هر ترتيب ايشان به اين سبك زندگي عادت كرده و خروج از اين فضا برايش توام با درد و فشار است پس بهتر است حالت فان داشته باشه و از اين قسمتها شروع كنيد ايشان به مرور با خروج از منطقه ي امن عادتها و جايگزين عادتهاي جديد مي تواند فردي مسئوليت پذير بشود اما سرزنش و يادآوري مشكل و ...براي ايشان بيشتر حالت تدافعي ايجاد مي كند .

و نكته ي بعدي ايشان بايد در بسياري از مراحل زندگي بهاي عدم مسئول بودنش را پرداخت كند تا نتيجه اش را ببيند خيلي جاها نبايد حمايت بشود و با نتيجه ي كارهايش به شكل جدي روبه رو بشه و او بياد سراغ شما و از شما كمك بخواد و......

مثلا اگر با ماشين تصادف كرد ده نفر دنبال كارش راه نيفتند . به نوعي تنها بودن را تجربه كند و مراحل قانوني كار را در اثر عدم مسئول و بي توجهي و .....ببيند و خودش بها را به لحاظ مالي و معنوي و ....پرداخت كنه .


زندگي بهترين معلم انسان است .كشيده هاي خوبي به انسان مي زند و باعث بيداري مي شود