معلم است و مشکل خود را چنین بیان کرد :
وقتی با هم بررسی کردیم تا ریشه این نفرت را پیدا کنیم رسیدیم به دوران دانشجویی وی و واحد اختیاری کامپیوتر ( بین عربی و کامپیوتر یکی را باید انتخاب می کردند ) که کامپیوتر را انتخاب کرده و ...گفت :از کامپیوتر بدم میاد ، هیچی بلد نیستم ، جز خاموش و روشن کردنش، اصلاً دوست ندارم نزدیکش بشم ، فقط خاموش روشن کردنش رو بلدم ، در کلاسهای idsl ضمن خدمت هم که شرکت کردم موفق بودم و نمره بالا می گرفتم اما مال همون مقطع بود و باز هم من فراریم از کامپیوتر و مشکل دارم از این بابت ، بخاطر اینکه هم وقت امتحانات که سئوالات را باید تایپ شده تحویل دهم خیلی درد سر می کشم که یکی رو پیدا کنم برام تایپشون کنه ( مطمئن باشه و سئوالها لو نره ) و هم اینکه خیلی ابتکارها می تونم بخرج بدم چون رشته ام زبانه و برای کار با کامپیوتر از این نظر مجهزم . میتونم خیلی بهره برداری کنم تو کار تدریس و ... اما این تنفر نمیذاره . حتی یکی از بستگان برام کامپیوتر خرید ولی من دادمش به کسی و اون هنوز نمیدونه من نگهش نداشتم و ردش کردم .
استاد پیچیده تدریس می کرده و سطح بالا که گویی دانشجویانش مهندس کامپیوتر هستند ، و من درک نمی کردم و این ادامه داشت و من این واحد را افتادم و .... از اون به بعد دیگه از کامپیوتر بدم اومده و.... و این برای من خیلی بد هست به عنوان یک معلم با این سابقه کار و ......
پاسخ مشاوره ای در پست بعدی ....
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)