
نوشته اصلی توسط
mohammad92
[size=medium]با سلام خدمت دوستان محترم و مشاوران گرامی
پسر مجرد 25 ساله ای هستم که حدود 5 سال قبل با معرفی دختر داییم با دوست صمیمیش آشنا شدم که 4 سال از من کوچکتر بود یعنی اون موقع 16 سال داشت .البته من هیچ وقت دنبال رابطه با جنس مخالف نبودم ولی دیگه پیش اومد و رابطمون حدود 8 ماه طول کشید که ای رابطه از طرف ایشون بهم خورد ولی این رابطه باعث شد که من خیلی به ایشون وابسطه بشمو خیلی اذیت شدم که 5 سال گذشت تا توی جشن عروسی دختر داییم دوباره دیدمش و ازش خواستم دوباره رابطه داشته باشیم ولی همیشه توی این 5 سال بهش فکر میکردم و احوالشو از دختر داییم میپرسیدم.
رابطمون دوباره شروع شد و من بهشون گفتم که قصد دارم که اگر مناسب هم بودیم ازدواج کنیم.
از همون اول بهشون گفتم که به صداقت طرفم خیلی حساس هستم و دوست دارم همیشه باهام صادق باشن.
ایشون هم انصافا همیشه با صداقت و راستی حرفشون رو زدن ولی درمورد دوستیاشون در گذشته با پسرهای مختلف اونم فقط بصورت تلفنی گفتن و حتی با هیچ پسری بیرون هم نرفتن .
دلیلش رو هم شیطنت نوجونی و بچگی گفتن و من اوایل بخاطر صداقتش از این مساله گذشتم ولی با گذشت زمان نسبت به این مساله حساس شدم چون خودم اصلا دنبال اینجور رابطه ها نبودم
و همیشه فکر میکردم باید یکی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه.
میدونم خیلی سخت گیری می کنم ولی چکار کنم خیلی حساس شدم و این قضیه خیلی داره اذیتم میکنه.
البته خیلی دختر خوب و مهربون و خوش اخلاقی هستش ولی نمیدونم چرا کلا نسبت به روابط دختر پسرها انقدر حساس بودم و هستم ولی حالا به شدت به هم علاقه داریم واصلا نمی خوام از دستش بدم.
چند بار هم راجب این موضوع با هم صحبت کردیم و تا حدودی قانع شدم ولی بازم این موضوع اذیتم میکنه.
از همگی دوستان تقاضا دارم منو راهنمایی کنید.
با تشکر
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)