به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: شکست

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 آذر 90 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1389-11-09
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,550
    سطح
    22
    Points: 1,550, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question شکست

    سلام. و با عرض خسته نباشید.من 18 سالمه تقریبا 1سال و نیم پیش با پسری اشنا شدم بعد از چند ماه پدرم موضوع رو فهمید و با کنترل رفت و امد من و گرفتن گوشیم رابطم باهاش قطع شد بعد چند ماه که گیر دادنا کمتر شده بود دوباره باهش رابطه برقرار کردم تا 2 ما پیش که خواهر و مادرش به خواستگاری اومدن و پدرم قبول نکرد منم نمیتونستم نظرم و بگم چون میدونستم که چقدر واسه پدرم سخته اما اونم یه بار که اومد دیگه اصراری نکرد و سعی نکرد پدرم و راضی کنه منم چون دیدم انقدر واسش بی ارزشم تماسم و قطع کردم باهاش تا خودش یک هفته پیش باهام تمتس گرفت و گفت میخواد بیاد البته بعد عید اما بعد چند روز گفت هنوز مطمین نیستم تو بتونی خوشبختم کنی شاید بعدا اخلاقت عوض شه منم کلی اصرار که نه من عوض نمیشم و.... این موضوع تموم شد تا دوباره 2 شب پیش بهم پیام داد بدون مقدمه که من گل سالم و با نشاط و دوست دارم نه گل افت زده رو....من گذشتم و واسش گفته بودم که 3 سال پیش گاهی اوقات چت میکردم و یه بارم یه پسره رو که منو کسی بهش معرفی کرده بود بهم پیام داد اما من گفتم که باهاش نمیخوام دوست بشم در حد 4 پیام بود گفت گذشته ات رو نمیتونم فراموش کنم هر چی میکنم نمیتونم فراموش کنم اما من گذشته انچنان بد نداشتم نمیدونم چرا اینطور میگه در حالی که گذشته خودش خیلی افتضاحه .واقعا از حرفاش دلم سوخت و دیگه قطع رابطه کردم. من خیلی دوسش دارم اما حرفاش خیلی سرد و تلخه در ضمن اخلاقشم طوریه که سریع عصبی میشه و هر چی از دهنش دراد بارم میکنه و بد دلم هست.حالا نمیدونم چطور میتونم فراموشش کنم دوری ازش واقعا ازارم میده طوری شده که حتی نمیتونم فکر کنم با کسی دیگه ازدواج کنم و حالا هم یه خواستگار خوب دارم میترسم با ازدواج با اون زندگیم خراب بشه و با هر بار دیدن کسی که دوسش دارم داغونتر بشم و نمیخوام زندگی کسی رو خراب کنم. به نظرتون من چی کنم و نظرتون راجع به رابطم و اون و..... چیه ممنون میشم زودترکمک کنید ازدواجم مفیده یا نه.ممنون. خدانگهدار

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: شکست

    سلام

    خوش آمدید


    راستش کمی موضوع شما برام پیچیده بود :


    من 18 سالمه تقریبا 1سال و نیم پیش با پسری اشنا شدم

    آیا پسر با شما همسن بودن؟


    تا 2 ما پیش که خواهر و مادرش به خواستگاری اومدن و پدرم قبول نکرد
    ممنون می شم دلیل پدرتان را شرح دهید

    منم نمیتونستم نظرم و بگم چون میدونستم که چقدر واسه پدرم سخته
    خب یعنی هیچ نظری ندادید؟چرا قبل از اینکه بیان خواستگاری به خانواده ی پسر نگفتین که پدرم موافق نیست و نیایید؟معمولا وقتی شما یک سال با پسری دوست بودین و می آیند خواستگاریتون باید جواب بله می دادین.این طور پسر و خانواده اش را کوچک کردین

    اما اونم یه بار که اومد دیگه اصراری نکرد
    انتظار زیادی داشتین.وقتی بعد 1 سال دوستی جواب رد دادین دلیلی برای اصرار نمی ماند

    سعی نکرد پدرم و راضی کنه منم چون دیدم انقدر واسش بی ارزشم تماسم و قطع کردم باهاش تا خودش یک هفته پیش باهام تمتس گرفت و گفت میخواد بیاد البته بعد عید اما بعد چند روز گفت هنوز مطمین نیستم تو بتونی خوشبختم کنی
    خب ببینید شما باید به او آگاهی می دادین که نیان خواستگاری و او هم باید پدر شما را راضی می کرد بعد می آمد.در این ضمینه هر دو کوتاهی کردین.احتمالا دلیل این حرفش فشار خانواده بوده.یعنی وقتی خانواده ایشان خواستگاری اومدن و جواب رد شنیدند.بهشان بر خورده و پسر را تحت فشار گذاشته اند که نه این دختر به درد تو نمی خورد.

    تا دوباره 2 شب پیش بهم پیام داد بدون مقدمه که من گل سالم و با نشاط و دوست دارم نه گل افت زده
    این خیلی جمله ی سنگینیه.اگر این جمله را بدون عصبانیت و در کمال آرامش گفته یعنی اینکه این آقا اصلا هیچ عزت نفسی برای شما قائل نیست.من گمان نکنم هیچ کس بعد 1 سال دوستی اون هم وقتی می خواهد برای بار دوم خواستگاری بیاید چنین حرفی بزند.ولی اگر به همین شکل گفته از نظر من این فرد شخص مورد اطمینانی برای تکیه کردن به آن در زندگی مشترک نیست
    اما من گذشته انچنان بد نداشتم

    شما در گذشته هیچ کار اشتباهی نکردید . 4 تا پیام این حرف ها را ندارد


    واقعا از حرفاش دلم سوخت و دیگه قطع رابطه کردم
    حق دارید

    بد دلم هست
    از گفته هایش کاملا مشخص است.آدم های بد دل هم به زندگی خود و هم اطرافیانشان آتش می زنند

    حالا نمیدونم چطور میتونم فراموشش کنم

    چرا به جنبه ی مثبت قضیه توجهی نمی کنید؟

    پدر شما فرشته ی نجات شما بوده.اگر پدر شما موافقت می کرد و ازدواج سر می گرفت چگونه می توانستید با این آدم زیر یک سقف زندگی کنید؟
    چگونه می خواستید در آن محیط فرزند خود را بار بیاورید؟

    درکتان می کنم.وقتی بعد یک سال از کسی جدا می شوید انگار که یک جایی خالی در روح آدم همیشه حس می شود.
    ولی به این فکر کنید که اگر ازدواج می کردید و بعد 5 سال خدای ناکرده تصمیم به طلاق می گرفتید ، آن وقت چه؟

    خبر خوب اینکه این جای خالی در روح شما با گذشت زمان پر می شود


    طوری شده که حتی نمیتونم فکر کنم با کسی دیگه ازدواج کنم

    زمان همه چیز را به حالت اولش بر می گرداند


    حالا هم یه خواستگار خوب دارم میترسم با ازدواج با اون زندگیم خراب بشه و با هر بار دیدن کسی که دوسش دارم داغونتر بشم و نمیخوام زندگی کسی رو خراب کنم
    ازدواج فقط با هم بودن مثل دوستی نیست.یعنی مسئولیت.شما الان نیاز دارید که تمام مدت استراحت کنید ، ورزش بروید ، تفریح کنید ، در کنار خانواده تان باشید ، مسافرت بروید ، با دوستانتان به گردش بروید تا دوباره روحیه ی خود را به دست آورده و سرزنده و شاداب شوید.حال با زیر بار مسئولیت رفتن ازدواج نه تنها هیچ کدام این ها اتفاق نمی افتد بلکه تازه باید بنشینید و ببینید که این آدمی که باهاش ازدواج کردید اصلا کی هست؟!چه خصوصیاتی دارد؟!نیاز هاش رو براورده سازید؟!همسری کنید؟! و ... که همه ی این ها روح شما را در این شرایط آزرده خواهد کرد و نه تنها موفق نخواهید شد و زندگی کسی را که با او ازدواج کرده اید را خراب می کنید بلکه از همه ی این ها بیشتر روح و زندگی خودتان را خراب می کنید

    وقتی ازدواج کنید که وقتی به ازدواج کردن فکر می کنید تمام ذرات بدنتان از شادی پر بکشد ، نه اینکه یک حس ترس از آینده هم به وجودتان اضافه شود و مثل سوهان روحتان را آزرده کند

    علاوه بر همه این ها شما الان هنوز دانشگاه نرفته اید.در دانشگاه مورد های بسیار بهتر و پخته تری پیدا خواهید کرد.در حالت کلی و در بهترین شرایط باز هم ازدواج در این سن کم پیشنهاد نمی شود

    امیدوارم توانسته باشم کمکی بکنم
    بهترین آرزو ها نثار شما باد


  3. 3 کاربر از پست مفید arix تشکرکرده اند .

    arix (یکشنبه 10 بهمن 89)

  4. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: شکست

    سیمای عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدی


    توصیه ما اینه که حداقل تا 6 ماه الا یک سال وارد صحبت و گفتگو و رابطه برای ازدواج با هیچ کس نشوید ، چون نیازه شما کاملاً از رابطه قبلی بیرون بیایید و ترمیم احساس و عاطفه کنید .

    از تکنیک توقف فکر هم در جهت فراموش کردن فرد قبلی استفاده کنید و بری خود برنامه هایی تدارک ببینید که اوقاتتون را مفید و فرحبخش پر کند .

    این لینک را هم مطالعه کن :


    التیام شکست عاطفی

  5. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 10 بهمن 89)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    84
    Array

    RE: شکست

    سلام و خوش اومدی
    درسته که 18 سالته و این سن برای ازدواج یه کم زوده اما خیلی هم بچه نیستی.
    خودت یه کم کلاهت و قاضی کن:
    اون پسر علنا می گه من نمی خوامت حالا به هر دلیل درست یا غلط بعد شما اصرار می کنی نه من عوض نمی شم نه گذشته من فلان و .....
    به نظر خودت بعد از ازدواج چه اتفاقی میفته؟ ایا او همیشه بهت نمی گه تو من و خواستی و من از اول نمی خواستمت.
    چرا دخترا نمی تونن یه ذره پا رو دلشون بذارن؟ و به جای شکستن غرورشون محکم بایستن تا اونی که لایقشون هست بیاد جلو؟
    امیدوارم ناراحت نشی از حرفای من. اما این که خدا رو شکر نشد یادت باشه بعدها هیچ وقت غرورت و نشکونی.
    حرف فرشته مهربون و گوش کن فعلا به ازدواج و دوستی دیگه فکر نکن.
    دوست عزیز از چاله در نیا بیفت تو چاه.
    تو همین تالار بخون ببین چقدرها به خاطر بد دهنی شوهراشون و بد دلیشون دارن جدا می شن. بعد شما می دونی و می خوای وارد رابطه ای بشی که فقط عطش احساستت بخوابه و بعدش دعوا و جنگ اعصاب و اخرشم طلاق؟
    خواهش می کنم در امر ازدواج منطقی رفتار کن.
    امیدوارم موفق باشی

  7. 6 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (یکشنبه 10 بهمن 89)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 89 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1389-11-04
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,608
    سطح
    23
    Points: 1,608, Level: 23
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شکست

    با سلام
    آقای arix عزیز . راهنمایی خوبی به دوستمون کردید.
    خوشحال میشم باهاتون بیشتر در ارتباط باشم.

    محسن سلیمانی

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: شکست

    مرسی از شما جناب سلیمانی.این لطف شما رو می رساند.من میل خود را زیاد چک نمی کنم.حتی در پروفایلم هم ارسال میل را ممنوع کرده ام تا کسی میل نزند و منتظر شود.همین جا پیغام خصوصی دهید ممنون می شم

    ارادتمند

  10. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: شکست

    هر گونه رد و بدل کردن ایمیل و شماره تلفن در همدردی ممنوع است ، لطفاً دقت فرمایید .

  11. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 12 بهمن 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.