موضوع: فکر می کنم خود واقعی اش را پنهان می کند

سلام و خسته نباشید. به تازگی با آقایی آشنا شده ام که البته باب این آشنایی را مادر من و مادر ایشان که همکار بوده اند باز کرده اند . در جلسه دوم آشنایی از ایشان راجع به معیارهای انتخابشان پرسیدم پاسخی سطحی مثل ظاهر خوب و بی شیله پیله بودن گرفتم. در جلسه سوم دوباره موضوع را مطرح کردم ایشان گفنند چارچوب خاصی در نظر ندارند چون هر معیاری احتمال دارد با دیدن یک فرد دچار استثا و تبصره شود سر در گم شده ام فکر می کنم نمی خواهد خود واقعی اش را به من نشان دهد بگویید چه کنم؟

سلام
به تازگی با آقایی از طریق مادرانمان آشنا شده ام در جلسه دوم آشنایی در مورد معیارهای انتخاب همسر از ایشان پرسیدم پاسخهایی مثل ظاهر مناسب و بی شیله پیله بودن گرفتم جلسه سوم دوباره این موضوع را مطرح کردم ایشان گفتند که چارچوب خاصی در نظر ندارند چون ممکن است با دیدن یک نفر معیارها دچار استثنا و تبصره شوند. فکر می کنم نمی خواهد خودش را نشان بدهد و به من بشناساند بگویید چه کنم؟

دو طرف یک رابطه چه دختر چه پسر تا ماهها خود واقعیشون رو پنهان می کنند. فکر نکن مطمئن باش. پیشنهاد بده که دوستانش رو ببینی و با اونها بیرون بری. در جمعهایی که خودش با اونها احساس راحتی می کنه شاید بتونی کمی بهتر بشناسیش

صفورا خانم خوش اومدی

ببین عزیزم کسانی که برای خودشون معیار دارند و مدتها روشون فکر کردند و نتیجه گرفتند باز هم تو چنین شرایطی محتاط هستند چه برسه به کسی که هیچ معیاری نداره یا اگه داره اثبات شده و مطمئن نیست وو با دیدن یه دختر ممکنه متحول بشن!
ازدواج مهمترین تصمیم زندگی انسان هست که لازمه با دقت و هوشیاری و صبوری انجام بشه و تو انتخاب فرد مناسب نهایت دقت رو داشته باشی نه اینکه تا این حد سرسری با موضوع انتخاب برخورد کنی!

حالا نظرش راجع به شما چیه؟تبصره و استثا داره یا نه ؟

عزیزم سعی کن با کسی ازدواج کنی که تو رو با ویژگیهایی که داری انتخاب کنه منظورم اینه که معیارهاش در تو وجود داشته باشه و بالعکس.

کسی که از اول معیار درست و حسابی نداشته باشه و خواسته هاش رو بیان نکنه ممکنه بعدها از شما انتطاراتی داشته باشه که از عهده اش برنیای
دقت کن

از نظرات دوستان متشکرم لطفا باز هم اگر راه حلی به ذهنتون رسید بگین

سلام به نظر شما بهش بگم که فکر می کنم خود واقعی اش رو مخفی می کنه ؟ چون من خودم واقعا اینطوری نیستم و سعی می کنم رو بازی کنم

نه صفورا خانم نباید اینو بهش بگی

خودت باید سعی کنی آنچه رو که لازمه بگه اما کتمان میکنه متوجه بشی نه اینکه اول کار با تندی و بدبینی بهش نگاه کنی و جبهه بگیری. شاید از اون دسته آدمهایی باشه که خیلی دیر گرم میگیره و صمیمی میشه اما بعدش هیچی جلودارش نیست
به هر حال نباید بد بین بشی چون هنوز اونو نمیشناسی..اونم شاید داره خیلی محتاط عمل میکنه اما راهش رو بلد نیست برای همین خواسته اش رو بروز نمیده تا مبادا شما همونجوری عمل نکنی.میخواد شما ندونی چی میخواد تا خود واقعیت رو نشون بدی بعد اون خودش رو نشون بده

شما میتونی بهش بگی برای اینکه هردوتون انتخاب درستی داشته باشید و درست تصمیم بگیرید لازمه که با صداقت پیش برید و هرآنچه رو که طرف مقابلتون باید بدونه و حقش هست بیان کنید.چون شما براساس دانسته ها و
دیده هاتون تصمیم میگیرید پس به نفع هردوتونه که صادق باشید

[size=xx-small]صفورا جان.... به نظر من همونطورکه موعود عزیز گفت اون آقا داره محتاطانه عمل میکنه...
دلیل این کارش هرچی که باشه!؟ شما نمیتونی از این طریق فکرشو بخونی ولی خب میتونی غیر مستقیم ازش بپرسی
مثلا ازش بپرس چندتا دوست داره؟
با چند تاشون ازهمه صمیمی تره؟چرا با اونا صمیمی تره؟یا به عبارت دیگه چه صفاتی دراونها هست که می پسنده؟و چه صفاتی رو در اونها یا سایر دوستاش نمی پسنده؟
نظر خانوادش درمورد ملاک ها و معیارهای انتخاب همسر چیه؟
و............
من جای تو بودم با مثال های مختلف اون اقارو توی موقعیت هایی قرار میدادم تا نظرش رو بیان کنه...
موفق باشی دوست عزیز[/size]

سلام از نظرات سازنده شما دوستای عزیز خیلی ممنونم و منتظر راهنماییهاتون هستم. مرسی

آخه راستشو بخواین اون از اون دسته آدماست که خیلی زود گرم میگیره! اما شاید داره به قول شما دوستان محتاط عمل می کنه بازم از اظهار نظراتتون ممنون

سلام صفورا جان

شما چند سال دارید و میزان تحصیلات شما چقدر است ؟
این اقا چند سال دارند ؟
میزان تحصیلات و وضعیت خانوادگی و شغل و مسائل مذهبی و وضعیت مالی این آقا ؟
مادران شما از کجا با هم آشنا هستند؟
مادر شما تا چه اندازه این خانواده و این آقا را می شناسند و نظر مادر شما در مورد این اقا و خانواده ی ایشان چیست ؟

اوه حالا مونده تا بشناسیش!!!!!!!!!!!!!!!

من 8 ماهه با همسر آینده( همون BF ) میرم بیرون و روزی n بار تلفنی حرف می زنیم بازهم هنوز شناختمون کامل نشده ... هر روز چیزهای جدیدی کشف می کنم ...

به نظرم فقط مرور زمان مشکل شما رو حل می کنه و باید در موقعیتهای مختلف قرار بگیرید تا بفهمی چه خبره