به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array

    واقعا درموندم.....

    سلام
    من پسری 26 ساله هستم که در مقطع فوق لیسانس توی یکی از دانشگاههای دولتی تهران درس میخونم و میتونین حدس بزنین که طرف هم یکی از همکلاسیهاست و 25 ساله من ساکن تهرانم ولی طرف ساکن مشهد.......اوایل به طور آشکاری من سیگنالهای نسبتا واضحی از علاقه طرف رو نسبت به خودم حس میکردم نسبتا تابلو بود البته شاید غلو میکنم ولی بهرحال بود.....من هم بی علاقه نبودم ولی پاسخ متناسبی نمیدادم اما حسن رابطه رو حفظ میکردم....بالاخره چند ماهی طول کشید و من تصمیم گرفتم که از طرف تقریبا یه خواستگاری بکنم (در واقع مقدمه شو بچینم) واسه همین مستقیم توی چشاش نگاه میکردم (به طور مجدانه) و این کار رو چند بار انجام دادم اما درست بعد ازون دیگه نگاه نمیکنه به کلی ارتباط قطع شده.....من قصد خواستگاری داشتم...یعنی میخواستم زمینه رو آماده کنم ولی الان واقعا موندم......نمیدونم چیکار کنم.....جلوبرم و بهش بگم در حالیکه body language ش چیز دیگه ای رو میگه.....هربار یه فکری میکنم یه بار فکر میکنم اصلا از اول دچار توهم شده بودم ولی مسائلی یادم میاد که نمیشه ازش گذشت....نسبتا تابلو بودند دیگه ضمن اینکه تغییر اون رابطه نسبتا واضح هست....اون هیچوقت ابراز علاقه صریحی نکرد ولی خوب همه مون یه سری مسائل رو تشخیص میدیم تقریبا توی این قضیه شک ندارم هرچند ممکنه پیازداغشو زیاد کرده باشم ازون طرف من احترام اونو نگه میداشتم و نسبتا صمیمی بودیم (در حد متعارف همکلاسی) ولی گاهی تعمدا بهش پیامی مبنی بر علاقه نمیفرستادم و این قضیه 5 ماهی طول کشید تا من تصمیم به خواستگاری گرفتم (شاید از دید اون یه دفعه ای من عوض شدم

    بهرحال الان موندم این قطع ارتباط عاطفی دلیلش چیه....رفته توی لاک و
    فکر میکنه.....میخواد منو امتحان کنه.....نمیخواد من ادامه
    بدم.........گاهی فکر میکنم که طرف فکر کرده من دنبال دوست دخترم و ازین
    جهته......واقعا به یه مشاوره و راهنمائی نیاز دارم...هربار یه
    تصمیمی میگیرم...بی محلش کنم....برم طرفش...علاقه ام رو بیشتر نشون بدم
    یا کلا بیخیال دختری بشم که دوستم نداره ......

    من وضعیت مالیم بد نیست ازین جهت که خونواده میتونن یه سری مسائل اولیه
    مثل خونه و ... رو تامین کنند ....الان کار ثابتی ندارم ولی خرده درآمدی هستم و به لحاظ کاری هم نسبتا مطمئن هستم که میتونم یه شرایط حداقل متوسط رو جور کنم.......رشته تحصیلیم بد نیست و بهش علاقه دارم و از طرفی قصد ادامه تحصیل دارم و این واسه ام خیلی مهمه که طرف منو حمایت کنه نه اینکه خودش مانعی بشه....اون هم شرایط
    مشابهی رو داره هر دو سطح خونوادگیمون در یه سطح (یه خونواده متوسط) ولی
    هم شهری نیستیم.....

    خلاصه ببخشید که یه کم طولانی شد ولی سعی کردم تا اونجائی که میتونم جزئیات رو بگم....

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط rroogg
    من تصمیم گرفتم که از طرف تقریبا یه خواستگاری بکنم (در واقع مقدمه شو بچینم) واسه همین مستقیم توی چشاش نگاه میکردم (به طور مجدانه) و این کار رو چند بار انجام دادم اما درست بعد ازون دیگه نگاه نمیکنه به کلی ارتباط قطع شده.....من قصد خواستگاری داشتم...یعنی میخواستم زمینه رو آماده کنم ولی الان واقعا موندم
    برادر خوب! شما اسم این حرکت... را خواستگاری میگذاری؟!!!
    والله اون خانم همین که یک سیلی شما را مهمان نکرده خیلی لطف کرده بهتون!
    خواستگاری تعریف مشخص داره! فکر میکنم شما در تعریف خواستگاری قدری مشکل دارید! از مادرتون بپرسید بهتون میگن!

  3. 2 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (سه شنبه 25 خرداد 89)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    rroogg عزیز
    به تالار همدردی خوش اومدی.
    همینطور که خودتون هم اشاره داشتی اینا همه فکر و خیاله ، عکس العملهای اون و رفتارهای شما همه در حد حدس و گمونه. بنظر من مستقیما باهاشون صحبت کنید و با خانواده بطور رسمی به خواستگاری برید و روند خواستگاریتون رو با همراهی خانواده پیش ببرید.

  5. 3 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (پنجشنبه 24 تیر 89)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    سلام به دوستان عزیز و برادر گرامیِ تازه وارد آقایrroogg

    من کلا از سوء تفاهم بدم میاد برای همین تصمیم گرفتم اینجا پست بذارم

    برادر عزیز به تالار همدردی خوش آمدید

    ببینید برادر گرامی شما راه درستی برای خواستگاری انتخاب نکردید و درواقع راه شما نه تنها به معنیِ خواستگاری نیست بلکه اصلا به خواستگاری شباهت نداره!
    شما تنها با دیدن رفتارها و حرکاتی که به نظرتون نشونه علاقه این خانم به شما بوده فکر کردید که ایشون همه جوره حاضرند به شما پاسخ مثبت بدن در حالیکه اون رفتارها و به قول شما اون سیگنالها صرفا و لزوما به معنی اینکه ایشون به قصد ازدواج به شما نگاه
    می کنند نیست .نگاه معانی مختلفی داره که آگاهی از عمق و اصل اون کار ساده ای نیست و همونطوری که نگاه شما به قصد مثلا خواستگاری بوده نگاه ایشون ممکنه به قصد دیگه ای مثلا دوستی بوده باشه یا اینکه ایشون با همه انقد راحت هستند و نگاه به نامحرم رو کاملا عادی تصور میکنن یا با هر قصد دیگه ای.!
    شما که ایشون رو خوب نمیشناسید چطور به این نتیجه رسیدید که ازشون خواستگاری کنید ؟شیوه درستی هم که انتخاب نکردید .حتی اگه فرض کنیم این خانم از شما خوشش اومده باشه به قصد ازدواج شما با این کارتون اونو ناامید کردید !
    حالا به نظر من بهتره خودتون خیلی محترمانه و در کمال ادب باهاش صحبت کنید و سوء تفاهمی که پیش اومده رو برطرف کنید چون ممکنه از قصد شما سوء برداشت کرده باشه .با صحبت کردن هم قصد و هدف شما مشخص میشه هم قصد ایشون از اون رفتارهای اولیه و این رفتارهای اخیر که به شما توجه نمیکنن.درضمن بهتره پای کس دیگه ای رو وسط نکشید منظورم از دوستان هست ؛خودتون باهاش صحبت کنید اگه سوءتفاهمات برطرف شد و در مورد ازدواج قصدتون یکی شد با اطلاع خانواده ها میتونید همدیگرو بشناسید

    موفق باشید

  7. 3 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (یکشنبه 09 خرداد 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    ممنون دوستان
    باکلیت حرفاتون موافقم
    به خاطر کمی روحیه طنز گفتم نگاه مجدانه اما واقعیتش دو بار بود اونم نه نگاه خیره و ... اونجوری که فکر میکنین نبود حداقل سابقه طرف هم مهمه و منم یه نمه فرد متشخصی تشریف دارم...یه آدم توی خیابون که نیستم... بهرحال....شاید حق با شما باشه هرچند قانع نشدم که نگاه من نگاهی ه...یی...ز بوده باشه و ....
    راجع به خواستگاری نمیدونم حق با منه یا نه ولی من دوست دارم اول خودم بگم ضمن اینکه یه علاقه ای هر چند ابتدائی هم در طرف ببینم.... میدونین خیلی صرییح بگم من شرایطم بد نیست ولی نمیخوام طرف واسه م چرتکه بندازه من دوست ندارم وقتی مثلا شرایطم رو میبینه به من پاسخ مثبت بده...من دوست دارم همسرم آینده ام منو واسه خودم بخواد.....در واقع من دوست دارم اون خانم اولش یه پیام غیرصریح اولیه مثل همونهائی که اوایل میفرستاد بفرسته بعد من خودم خواستگاری میکنم....بعد با خونواده مزاحم میشم و ..... (پولدار نیستم ولی نسبتا شرایط ظاهری ازدواج رو دارم....طوری که توی این مدت از طرف یکی دیگه ازم خواستگاری شده....البته محترمانه رد کردم...میدونم ازین حرفها بوی غرور ممکنه بیاد ولی هرچه بیشتر مینویسم فکر میکنم بیشتر باعث سوءبرداشت میشه....پسر نسبتا شادی هستم .... اعتماد به نفسم خوبه ولی مغرور نیستم ... حتی گاهی فکر میکنم زیادی واسه بقیه مایه میزارم...)
    در مورد فکر و خیال گاهی بهش فکر میکنم که نکنه اینجور باشه ولی مواردی هست که اینجا توی فروم نمیتونم عنوانش کنم مواردی نسبتا واضحه که خیلی دیگه باید ساده انگاری باشه که ازشون بگذرم .... یعنی میخوام شما این فرض رو بکنید که طرف حداقل توی این 5 ماه سعی کرده که علاقه خودشو نشون بده....

    ببخشید اینجا چند مسئله رو مطرح کنم که یکیش در مورد همین موضوعه و دیگری هم در مورد فروم:

    1) من چون فکر میکنم تقریبا 1 سالی فرصت دارم .... (البته کمتر چون ترم 4 بعیده همدیگر رو ببینیم) واسه همین نظرتون راجع به صبر کردن چیه؟ هر چند این حس که دچار سوءتفاهم شده باشه آزارم میده ولی واسه خیلی سخته که الان ازش خواستگاری کنم ... حس میکنم هنوز زوده...
    با این وضع چطور میتون این سوءتفاهم احتمالی رو بدون اینکه صریح راجع بهش صحبت کنم از بین ببرم البته اگه این موردی باشه که شما فرمودین

    2) من دوست دارم که همسرم هم رشته ی هم سطح خودم به لحاظ تحصیلاتی باشه واسه همین گاهی فکر میکنم اگه این فرصت رو از دست بدم دیگه فرصت بهتری بدست نمیاد آیا این طرز فکر درسته؟

    3) راجع به اشتراک در فروم...من تصمیم دارم که مشترک شم ولی مرددم چون نمیدونم سایت تا چه حد آزادی و تنوع عقیده در ارائه راهنمائی یا مشاوره به اعضا داره..سبک مشاوره چه جوریه و... لطفا لینک مناسبی رو واسه عضویت بدین....

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    سلام برادر عزیز
    خیلی خیلی ساده هست از اون خانم محترمانه بخواین که چند لحظه وقتشون به شما بدن و باهاش حرف بزنید.اگر علاقه ای هست میگه دیگه!!! با خیالپردازی نه اون جواب میده و نه شما میرید خواستگاری.

  10. 2 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (پنجشنبه 20 خرداد 89)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    در جواب سوالهاتون :

    1- به نظر من هرچی زودتر سوءتفاهم پیش اومده رو برطرف کنید به نفع هردوتونه چون هرچی زمان بگذره و شما هیچ اقدامی نکنید قضیه در نظر ایشون جدی تر میشه و ممکنه دیدشون به شما خیل بدتر بشه .اول باهاش صحبت کنید و بعد از اینکه قانع شدن که قصد شما بد نبوده اما شیوه تون درست نبوده و شما هم اشتباه تون رو در ابراز علاقه بپذیرید ، بعد صبر کنید و سعی کنید دیگه همچین اشتباهی نکنید

    2-به نظر من نه درست نیست!گاهی ممکنه چنین ازدواجی موفق باشه اما همیشه اینطور نیست و ممکنه برعکس بشه یعنی چیزی شبیه فیلم « آتش بس » ! بهتره مرد یه خورده از هر لحاظ بالاتر باشه تا اینکه هم سطح باشه یا پایینتر.البته هم رشته بودن زیاد مشکل نیست اما هم سطح و در کنارش هم رشته بودن به نظر من خیلی وقتها مشکل زاست.

    3- با عرض معذرت در این مورد اطلاعی ندارم

    موفق باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید m.mouod تشکرکرده است .

    m.mouod (سه شنبه 28 اردیبهشت 89)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    مشکل من همین قضیه خواستگاری کردن هست ... میترسم همه چی بهم بخوره...
    ضمن اینکه ایشون چندان مذهبی نیستند ... منم بی تعارف خیلی فرد مذهبی نیستم ولی تا الان با هیچ دختری رابطه نداشتم (شاید ازین جهت کم تجربه ام مثلا در نگاه کردن...) آیا شما معتقدین که حتما قضیه اینه که ایشون از اون دو تا نگاه من این برداشت رو کردن؟ یه دلیل تردید من اینه که از هیچ چیز مطمئن نیستم ازون طرف هم مطمئن نیستم که طرف اصلا دلخور شده باشه ....چطور میتونم یه راه غیر مستقیم رو حداقل واسه مدت کوتاهی پیش بگیرم...

    راجع به مورد دوم هم فکر میکنم درست میگین و حق با شماست.

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    79
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    سلام،

    برادر گرامی‌،

    شما چرا همه چیز رو انقدر پیچیده می‌کنین، و در کلّ انقدر پیچیده فکر میکنی‌...

    راه حل ساده هست، اگر فکر میکنی‌، این خانوم معیار‌های کلی‌ شما رو دارن،

    با خانواده مطرح کن و برو خواستگاری،

    در همون جلسه خواستگاری هم میتونی‌ سو تفاهم‌ها رو حل کنی‌ و هم اگر دیدی شرایط مورد قبول هست برای آشنایی بیشتر ادامه بدی...

    دیگه این همه برنامه ریزی هم نداره که کجا با این خانوم صحبت کنم، چی‌ بگم یا...

    فکر کنم تا اینجا پاسخ سوال ۱ رو گرفتی‌،

    در مورد سوال ۲

    ، این بستگی به خود شما داره، برای من شخصاً، این موضوع اهمیتی نداره، اگرچه، حداقلی از تحصیلات لازمه تا بتونین درک بهتری از همدیگه داشته باشین، اما لزومی نداره که این خانوم، هم رشته‌، هم سطح و هم دانشگاهی شما باشه...

    به هر حال، بستگی به این داره که شما چه معیار‌هایی‌ برای زندگی‌ دارین، من شخصاً خیلی‌ از معیار‌های اساسیم رو در هم کلاسی هام نمی‌دیدم...

    ممکنه فرد دیگری، در رشته‌ دیگری، دانشگاه دیگری، یا محیط دیگری، فرد بهتری برای من باشه...

    به هر حال، این برا من هیچوقت، قانون نبوده...بستگی داره شما معیار‌های مهمترتون رو فدای سطح تحصیلی‌، هم رشته بودن و ... بکنین یا نه...
    من شخصاً این کار رو نمیکنم، البته ممکنه این خانوم همه معیار‌های شما رو داشته باشن، شما این رو باید خودت تشخیص بدی...

    پاسخ سوال ۳: نمیدونم!

    موفق باشی‌
    K

  15. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    kamran2007 (سه شنبه 28 اردیبهشت 89)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا درموندم.....

    ممنون از راهنمائی های دوستان
    مسئله خواستگاری رو فعلا نمیتونم به اون شکلی که گفتین انجام بدم به چند دلیل:
    1) امکان خواستگاری خانوادگی فعلا منتفی هست...
    2) فصل امتحانات نزدیکه و الان موقعی خوبی نیست و سه چهار هفته بیشتر به شروع امتحانات نمونده

    فکر میکنم بخش بزرگی از مشکل به خاطر تردید خودم هست .... ازدواج اولویت دومم هست و واسه همین دنبال ازدواجی هستم که به اولویت اولم یعنی ادامه تحصیل ( و احتمالا مهاجرت) کمک کنه یا حداقل مانع بزرگی نشه واسه همین خیلی نوسان فکری دارم و به قول کامران مسائل رو پیچیده میکنم....یه روز موافقم یه روز مخالف...

    تصور من هم راجع به روند ازدواج اینه یعنی ترجیح میدم اینجور باشه:
    دو طرف علاقه اولیه ای به هم پیدا میکنن ... منظورم دوست شدن به اون معنی نیست ولی من به این مسئله پیامها معتقدم البته از نوع تابلوش..خلاصه بعد از اینکه نسبتا مطمئن شدم خردک شرری هست (در دو طرف) پا پیش میزارم و خودم راسا خواستگاری میکنم من به این مرحله میگم پیش خواستگاری چون متاسفانه اینجور جا افتاده که وقتی پسر بخت برگشته خواستگاری میکنه یعنی همه چیز تمومه و راه برگشتی نیست (البته میشه روش توافق کرد که این معنی خواستگاری نیست بلکه پیش خواستگاری هست) خلاصه من میخوام در این مرحله شرایط و خواسته های اولیه مطرح بشه (حالا خانواده ها هم در جریان باشن که چه بهتر ولی توی این مرحله پسر و دختر باید به یه توافق اولیه برسن) بعد میرم توی فاز بله برون و خونواده ها و مهریه و ....
    متاسفانه یا خوشبختانه نمیتونم توی این مرحله پای خونواده ها رو وسط بکشم اول باید خودم مطمئن بشم و خودم یه جواب اولیه مبنی بر قابل ادامه بودن پروسه بگیرم بعد...ضمن اینکه برام خیلی مهمه که خانمم قبل از ازدواج یه علاقه پیدا کنه بعد دوره نامزدی و .... نه اینکه اول برم ایشون منو مثل لباس پرو کنن بعد عاشق بشن...

    واسه همینم این سوال رو اینجا مطرح کردم ...اما الان تصمیم گرفتم فعلا بیخیالش شم و به کارای خودم برسم اگه به من علاقه داشته باشه باز رادارش روشن خواهد شد
    میدونین من فکر میکنم منظورم رو بد گفته بودم که باعث شده بود شما اینطور فکر کنین که من اسائه ادب نموده بودم و ... ولی الان که فکرش رو میکنم میبینم طبق چارچوبی که داریم رفتار من اونجوری تابلو نبوده که اون خانم فکر کنه منظوری دارم .. برآورد من از شرایط نمیتونه این باشه که اون از دو تا نگاه رودر رو اینچنین برداشتهائی اونم با اطمینان بکنه....

    یه مشکل دیگه که اول هم بهش اشاره کردم تردید در وضعیت خودمه من الان با انجام پروژههای تفننی این ور و اون ور ماهی 400 500 دارم که واسه یه زندگی مجردی کنار خونواده کافیه ازون ور مسئله مهاجرت هم هست....تاکیدم بر هم سطح و ... ازین لحاظ بود که فکر میکردم چون نیاز دارم که کسی رو داشته باشم چه بهتر این خانم که قراره همسر من بشه...همراه من باشه

    بهرحال ممنون دوستان هدف من فقط یه جور مشورت و دردل با شما عزیزان هست وگرنه بابت این روده دارزی ببخشید


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.