-
کودکی
بدينوسيله من رسما از بزرگسالي استعفا مي دهم و مسئوليت هاي يك كودك هشت ساله را قبول مي كنم. مي خواهم به يك ساندويچي بروم و فكر كنم آنجا يك رستوران 5 ستاره است. مي خواهم فكر كنم شكلات از پول بهتر است چون مي توانم آن را بخورم. مي خواهم فكر كنم كه دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند. مي خواهم دوباره به همان زندگي ساده خود برگردم. نمي خواهم زندگي من پر شود از كوهي از مدارك اداري و خبرهاي ناراحت كننده ،صورتحساب جريمه و ... . مي خواهم به نيروي لبخند ايمان داشته باشم. به يك كلمه محبت آميز به عدالت به صلح به فرشتگان به باران و به ... اين دسته چك من. كليد ماشين. كارت اعتباري و بقيه مدارك مال شما .من رسما از بزرگسالي استعفا مي دهم"
-
RE: کودکی
-
RE: کودکی
چرا استعفا؟
راه دیگر ان زندگی با خاطرات و فکر کردن به اینده است
همه ما کودکی مان شاید یکی از بهترین زمانها است و پر خاطره اما اگر قبول داشته باشید در کودکی هم دوست داشتیم زودتر بزرگ بشویم
پس زمان حال را غنیمت شموریم
-
RE: کودکی
به نظرم این مطلب را نقل قول کرده بودید اگر این طور است لطفا منبع را ذکر کنید اگر نه ، صرف نظر از برداشت های روان شناسانه دوستان متن زیبایی بودم که به نویسنده اش تبریک می گویم .
-
RE: کودکی
کودکی تجربه ای بود شیرین... این تجربه می ارزد به یک شیرینی؟
-
RE: کودکی
خسته عزیز درست این متن نقل قول ولی عزیزم خودمم منبعشو نمی دونم چون خیلی وقت پیش خوندم وچون بنظرم مفید و کارامد اومد و خودم از ش استفاده کردم ترجیح دادم این پستو بزنم تا دوستای دیگمم از این متن استفاده کنند عزیزم من وقتی مطلبیو میخونم دنبال منبع و ماخذش نمیرم که این نوشته از سقراط بوده با انیشتن و ............... بیشتر سیع میکنم متنو درک کنم و موضوعو بفهمم
ولی اگر یادم اومد این متنو کجا خوندم چشم عزیزم حتما برای شما ذکر میکنم
-
RE: کودکی
-
RE: کودکی
مرسی خیلی قشنگ بود . آه ، کودکی 10 ساله بودم ....
-
RE: کودکی
به سرعت یه چشم به هم زدن بود
-
RE: کودکی
عشق یکبار می آید و نمی رود تا ما برویم.عشق آن بود که با تو ورزیدم ، حقیقتا همان یکبار...