نوشته اصلی توسط
pouyaes
سلام..تشکر میکنم از سحر خانم بابت راهنماییاشون..
من لیسانس مهندسی مکانیک دارم و مهندس طراح پتروشیمی هستم.سربازی هم که رفتم.از نظر وضعیت مالی و اقتصادی خدارو شکر کمی و کاستی ندارم...هردوی ما همشهری هستیم و ساکن شمالیم.جفتمون از یک خانواده 4 نفره هستیم.منم تک پسرم.اما محل کارم جنوبه.خودشو خانوادشم با این موضوع مشکلی ندارن اما طبق گفته خودش مادرش با این قضیه مشکل خواهد داشت...ایشون هم ترم آخر کاردانیه..
در مورد پارت اول شما:بله من هم با سن پایین موافق نیستم..معتقدم یک دختر اونم با این تیپ شخصیتی...باید بره تو اجتماع...سردو گرم بچشه...دستو پنجه نرم کنه..از اون پوسته ی خامی و بچگی رو بشکافه بیاد بیرون...روابط اجتماعی و ارتباطیش تقویت بشه...بعدش به فکر سرو سامون دادن خودش بشه..من خودم همه اینار میدونم..اما تنها دلیل اینکه دارم زود اقدام میکنم اینه که میخوام مرغ از قفس نپره.به نوعی از بابت اون مطمئن نیستم...وگرنه بیخیال میشدم میرفتم 3 سال دیگه میومدم..هم اون خودشو بشناسه و پیدا کنه هم من بتونم بیشتر خودمو بسازم.
در مورد پارت دوم:علت مشکلش نه بیماریه...نه کسی تو زندگیش بوده و هست...نه خانوادش بهش فشار میارن که درس بخونه یا ازدواج کنه.همه چی دست خودشه...اما تو ازدواج کردنش..مادرش همیشه مخالف بوده..نمیدونم چرا..خودشم نمیدونه(یا میدونه و نمیخواد بمن بگه)هرچی خواستم ازش که بگه جریان چیه نگفت..گفت موضوع شخصیه و ذر مورد کسی یا شخص خاصی نیست.مشکل خودمه..حالا اون چیه الله و اعلم.
در مورد پارت سوم:من فکر کنم بله اصولا شخصیتش با جنس مخالف همینه.. در مورد اینکه فرمودین دوست دارین همسرتون شاد، عاشق و پر احساس باشه درسته من کاملا میخوام طرف مقابلم مثل من باشه یا حداقل 80 درصد مثل من...بارها گفتم برو در زمینه ی همسرداری...مسائل زناشویی و اینجور چیزا مطالعه کن..تحقیق کن پژوهش کن..خودتو تقویت کن معایبتو برطرف کن...میگه آخه مگه باید چیکار کنم کجا برم چطوری برطرف کنم..در این حدم نمیدونه.میگه یکی از معیارهام اینه که فقط طرف مقابلم عاشقم باشه همه چی حله همه مشکلات حل میشه...میگن نه اینطور نیست...عشق به تنهایی کافی نیست..میگه نه برای من هست.البته خودشم ناراحته که چرا مثل من نیست و خیلی دوست داره تغییر کنه...گفت کمکم کن بهتر بشم...کسی کمکم نکرد باهام نبوده.برا همین اینطوری هستم...حرف شما درسته کسی با ازدواج تغییر نکرده...اما دیدم کسانی که ازدواج کردنو مکمل هم شدن و معایب همو برطرف کردن..اصولا فلسفه ارواج یعنی همین...تکامل همدیگه...اما خوب.نمیشه به این قضیه دل بست و ریسک کرد.
در آخر مخلص کلام اینکه فعلا به هم فرصت دادیم(در باطن من بهش فرصت دادم)که روی خودمون کار کنیم..حالا زمان بگذره ببینم چیکار میکنه...گوی و میدون رو بهش دادم...هرچند تمام این معایبش برمیگرده به بچگیش.
صمیمانه تشکر میکنم از دوستان عزیز