-
بلاتکلیفی عشق
سلام !من 18سالم هست واز پارسال متوجه نگاه های خاص پسر همسایمون به خودم شدم یه حس خیلی قوی میگفت بهم علاقه داره تا اینکه دیگه امسال یه حرکاتی انجام داد مثلا هرموقع از مدرسه میومدم اون میومد با ماشین از کنارم رد میشد یا هرسری که من رو میدید کاملا واضح طوری که منو متوجه خودش کنه سرشو برمیگردوند سمت من حتی یه بارم که تنها بودم اومد جلو و بهم سلام داد(بااینکه دوسال ازم بزرگتره) احساس کردم یه چیز میخواد بگه ولی من جواب سلامشو دادم و سریع رومو کردم اونطرف کلا امسال خیلی بیشتر از پارسال دورو ورم میدیدمش اما به نظرم چون من به طرز افراطی باهاش سنگین برخورد کردم (درصورتی که باطنا اینجوریام نیستم ظاهرمم به روزه ولی با دیدن اون سعی میکردم علاقم رو پشت رفتار سنگینم قایم کنم که غرورم جریحه دار نشه) که جرات نکرد بیاد ابراز علاقه کنه حالام چندماهی هس که دیگه دور و ور من نیس من که عادت کرده بودم دوسال همیشه اطرافم ببینمش حالا افسرده شدم از یه طرف شنیدم اگه عشق واقعی باشه واقعا برای طرف سخته ابراز کنه واین بهم امیدواری میده از طرفی هم فکر میکنم اگه عشق واقعی باشه طرف نمیتونه چند ماه عشقشو نبینه و به این نتیجه میرسم برداشتم غلط بوده خواهشا شما بگین من چیکار کنم واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی و غصه خوردن آیا برداشتم اشتباه بوده؟باید فراموشش کنم یا همچنان منتظر یه خبر از سمتش باشم؟(این رو هم بگم ذره ای شک ندارم کس دیگه ای هم تو زندگیش نیست)http://hamyaryiran.ir/images/smilies/mili/26.gif
-
این ی حسه واسه این سن.دو روز دیگه تموم میشه میره.به این فکراتم میخندی.فعلا خودتو در گیر این چیزا نکن خیلی زوده واست.کسی هن اگه کسیو بخاد با بی محلی بیشتر خاطر خات میشه نه این که ول کنه بره.
ب درشو زندگیت برس فعلا
-
عزیزم سنت کمه تازه اول جونیته راه درازی داری .......... عشق ماله یه چند ساله دیگس 18 سالگی یعنی اوج احساسات بی خیال پسر همسایه شو که یه چند ساله دیگه صد بهترشو می بینی
- - - Updated - - -
عزیزم سنت کمه تازه اول جونیته راه درازی داری .......... عشق ماله یه چند ساله دیگس 18 سالگی یعنی اوج احساسات بی خیال پسر همسایه شو که یه چند ساله دیگه صد بهترشو می بینی