در رابطه ام با پسر دچار مشکل شدم (لطفا بهم کمک کنید...)
با سلام من چند ماه پیش با پسری که 2 سال از من بزرگتر هست یهنی 29 سالش هست .از طریق اینترنت باهاش آشنا شدم آشنایی ما یک ماه طول کشید در این 1 ماه دوره شناخت ما بود و همش با هم بحث داشتیم. ایشون هم مثل من فوق لیسانس هستند و استاد دانشگاه هم می باشند. اینطور که از رفتارشون پیداست و خودشون میگند اهل نماز و روزه هستند حج عمره رفتند و خانواده خوبی دارند حتی عکس تمام افراد خانوادشون رو بهم نشون دادند. مثل من فرزند آخر هست و تفاوت سنیش با خواهر و برادرش زیاده درست مثل من. همینطور سن پدر و مادرش درست مثل پدر و مادر من هستش. دقیق بعد یک ماه رابطه ما قطع شد چون ایشون از من خواست که مواقعی که خانوادش نیستند به خونشون برم نه اینکه کاری کنیم فقط در کنار هم باشیم. اما برای من امکانپذیر نبودو نیست هرچند که به ایشون اطمینان دارم . میدونم ادم بدی نیست. چند وقت پیش ایشون توی یک سایتی من رو اد کرد و دوباره با هم دوست شدیم و بخاطر یک سری کارهای دانشگاهی دوباره با هم دوست شدیم.اما بعد از 1 هفته دوباره این پیشنهاد رو به من داد و چون من نسبت به ایشون علاقمند هستم الان توی تنگنا قرار گرفتم. اگرچه دیشب باز بهش گفتم این کار برای من مقدور نیست و مثل یک تابو شکستن هستش.ایشون هم بشدت به این موضوع پافشاری کرد و گفت خوب اگر نمیخوای دیگه میتونیم مثل 2تا دوست خیلییییی معمولی باشیم.حالا باید چی کار کنم؟ احساس مینک بهش وابسته شدم و بهش علاقه دارم. توروخدا کمکم کنید
RE: توی رابطه ام با پسر دچار مشکل شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elahe.a
سلام دوست عزیز
هر دوی شما تحصیل کرده این، هدف شما از ارتباط چیست؟ برای ازدواج میخواهید ادامه ارتباط بدهین یا صرفا دوستی؟
قطعا ایشون بار اول و دومی که پا به منزلشون میزارین، رابطه ای با شما بر قرار نخواهد کرد،اما......
ایشان حتما پسر خوبی هستند، اما هوشیار باش، دعوت یک آقا به منزل آن هم تنهایی یک هنجار شکنیه محضه!!!!:305:
و این حتی در فرهنگه غرب هم معنای خودش را داره چه رسد به فرهنگ کشور ما!
اما عزیزم، رفتن شما به منزل و قبول این دعوت از دیدگاه آقا نشانه چراغ سبزی است از طرف شما برای خیلی مسایل!! چرا شما را در یک مهمانی یا در حضور خانواده دعوت نمیکنند؟ واقع بین باش:305:
بهتر نیست شما چهارچوبهای خودتون را مشخص کنین و ایشان شما را با علم به چهاچوبهاتون انتخاب کنند؟
امیدوارم عروس شوی برای یه عمر زندگی و نه عروسکی که چند روزی بازی بخوری و بعد رها شی!:72:
مرسی از تو دوست عزیز و بقیه دوستان بخاطر راهنمایی هاشون. من از اول قصدم یک رابطه هدفدار که به ازدواج ختم بشه بود و اصلا اهل دوستی با پسر نیستم چون میدونم در رابطه چه چیزهایی میخوان. دیشب هم وقتی حرف میزدم و از آینده رابطه میگفتم اون مشخص کرد که فقط یک دوستی میخواد همین و من وقتی گفتم من به خونتون نمیام و خط قرمزهامو مشخص کردم گفت این مسئله برای من خیلی مهمه و اگر نمیتونی 2تا دوست معمولی میمونیم. منم گفتم باشه. اما امروز که برای یک کار دانشگاهی که قرار بود برام انجام بده و جدا از اون مسئله بود بهش زنگ زدم خیلی راحت شونه خالی کرد در صورتیکه قبلا گفته بود انجامش میده. خلاصه اینکه منو فقط برای یه چیز میخواست که منم قبول نکردم اما متاسفانه مشکل من اینه که چون در این چند ماه اخیر بشدت احساس تنهایی میکنم و یک خلا تو زندگیم شده بشدت بهش وابسته شدم توی این مدت کم که امیدوارم بزودی فراموشش کنم
در رابطه ام با پسر دچار مشکل شدم
من تازه عضو شدم اما در این پست عنوانم رو نوشتم:در رابطه ام با پسر دچار مشکل شدم