-
شیوه های انتقاد سازنده
سلام ،
میدونیم که آدمها معمولا در نظرات و رفتارها با هم تفاوت دارند . گاهی در این تفاوتها، لازم هست که دیگران از نقطه نظرات ما آگاه باشند و در واقع مورد نقد ما قرار بگیرند . اما باز هم می دونیم که در انتقاد حضور سلیقه اجتناب ناپذیر است یا به عبارتی نقد متاثر از سلیقه افراد هست . به نظر شما چطوری از دیگران انتقاد کنیم که هم ارتباطاتمون زنده و پایدار بمونه و هم حرف ما فهمیده بشه ؟
لطفا منو راهنمایی کنید .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام طاهره .
اول اینکه شما خودت استادی و ما کسی نیستیم که شما رو بخوایم راهنمایی کنیم ولی اگه منظورت تبادل نظره باشه .
به نظر این حقیر طرف مورد نقد یعنی مخاطب روش نقد ما رو رقم میزنه یه وقتی هست که شخص کاملا منطقی ست و میشه باهاش به طور راحت و منطقی تبادل نظر کرد یا حتی او را مورد نقد قرار داد ولی یه وقتی طرف آدم متعصب و کج رویی هست تحت هر شرایطی نقد شما رو به چالش میکشه ازون طرف هم چون شما نمیتونید رفتار اون رو نادیده بگیرید و بیخیال نقد شوید کمی کارتان با مشکل روبروست .
در هر حال خدایا به ما قدرت انعطاف پذیری درباره ی انتقاد از ما را عنایت بفرما . آمین .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام : با اجازه .
طاهره جان اميدوارم اينجا ديگر همه بحثها دوستانه ي دوستانه باشدو دوستانه ازهم تعريف و انتقاد كنيم.
من براي همه دوستان گراميم و صحبتهايشان ارزش قائلم . اگر جسارتي بوده فقط براي اينكه صحبت ها خشك و كسل كننده نباشد و تشويقي باشد تا بيشتر تبادل نظر كنيم حال اگر جايي از حدو حدود خارج شديم را به بزرگواري خودتان ببخشيد .
دوستان عزيز :اگر من مثلا ماشينم را سفيد انتخاب مي كنم(حالا!!!!)و ديگري سياه . من براي انتخابم اگر قبلا دلايلي داشته باشم و تحقيق هم كرده باشم كه چه ماشيني را انتخاب كنم . و با دقت و دليل انتخاب كرده باشم حالا هركسي بيايد و هزار دليل بياورد كه چرا؟و رنگ مشكي فان و بهمان (مشكي رنگ عشقه ،كه خيلي هم غلطه و رنگ قشنگ عشق را با اين حرفها و ناله ها كه به اسم ترانه مي خوانند پاك خراب كردند)
من قبول نمي كنم . و ميگم رنگ عشق من پاك و سفيده . شما هم برويدو لباس مشكي تن ماشينتان كنيد. به نظر شما من بايد اينجا مثل اب انعطاف پذير باشم و چون ازم انتقاد شده انعطاف به خرج بدهم.؟
ولي انتقاد سازنده ازمواردي كه نسبت به انها غفلت كردي يا اگاهي نداري واقعا سازنده است.
خسته نباشيد .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام ستاره .
مطلبت کاملا درسته . ولی انعطافپذیری درباره ی انتقاد به معنی پذیرش آن نیست بلکه به معنی اینه که آدم در مقابل انتقاد کننده ( چه درست چه غلط ) خونسردی خودش رو حفظ کنه .
با این حال بنده دعام رو اینجوری اصلاح میکنم : " پروردگارا به ما قدرت انعطاف پذیری و پذیرش انتقاد سازنده عنایت فرما و ما را از مهلکه ی جمود و خود پرستی و غرور نجات ده". << آمین >>
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام و مرسی از همراهی صمیمانه تون .
بیایید همین اول شیوه های انتقاد کردن رو با شیوه های برخورد با انتقاد ( وقتی از ما انتقاد می شه ) از هم جدا کنیم. چون دو تا بحث کاملا مجزا هستند . به نظر من انعطاف پذیری بیشتر در برخورد با انتقاد به کار می یاد اما اون هم در جایگاه خودش .
من فکر می کنم برای اینکه انتقاد ما سازنده باشه، قبلش باید به طور کامل بهش فکر کنیم و به این مساله توجه کنیم که ایا نکته ای که به عنوان انتقاد در ذهن ماست آیا جایگاه انتقاد را دارد یا نه ؟ و یا صرفا یک تبادل نظر است ؟
ضمن اینکه معشوق همینجاست هم درست میگه . هرکس یه قلق خاص داره .
البته در هر صورت باید یک سری اصول رو مد نظر قرار داد .
شاید اگر انتقاد ما همراه با بیان احساساتمون باشه ، موثرتر باشه.
مثلا به جای اینکه بگیم :
- تو اصلا بلد نیستی درست رفتار کنی .
- نظر تو در این مورد درست نیست .
- این رنگ اصلا بهت نمی یاد .
- تو فقط بلدی شعار بدی .
- با تو نمیشه بحث کرد .
و ....
بگیم :
- این رفتار تو منو ناراحت می کنه .
- من قضاوت شما رو در خصوص این مساله نمی پسندم .
- اگر لباست این رنگی باشه ، من بیشتر خوشحال می شم .
- این شیوه حرف زدن تو باعث ناراحتی و عصبانیت من می شه .
- اگر آرومتر صحبت کنیم ، هر دومون آرامش بیشتری داریم و بهتر به نتیجه می رسیم .
و .....
وااای چقدر سخت بود جمله های بالا رو پیدا کردن . پیش خودتون بمونه اما فکر می کنم اصلا بلد نیستم انتقاد کنم .
نظر شما چیه ؟ شما چی فکر می کنید . اگر اینجوری دیگران رو نقد کنیم بهتر نیست ؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با درود؛من باور دارم که اگر ما در گام نخست از پناهگاه های اندیشه ای و سیستمهای عقیدتی خود جدا شویم و بدون یاری از آنها و در گام دوم تنها با نگرش رها و باز و نیز بر پایه سنجش خردورزانه رفتار کنیم،سودمند است.
تفکر تثبیتی و یا ذهنیت ایدولوژیکی باید نباید کن،هواره چهارچوب نگر بوده و برای دفاع از خویش خوی لجاجت و ستیزجو دارد؛ باید در سنجش آرای دیگران آزاد بود و اندیشه آزاد داشت. . . . . . همین است که من همواره در گفتارهای خودم گوشزد می کنم که گویشم *توصیفی*می باشد و به بد و خوب اندیشه خودم و طرفم کاری ندارم؛؛؛بدرود.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
گردآفرید عزیز سلام ،
مرسی از همراهیت ،
اینایی که گفتی قبول دارم . اما اگه اشکالی نداره بیا برای این که هم من و هم بقیه ، این معانی رو بهتر درک کنیم، این رو در رفتارمون بازی کنیم . مثلا اگر شما بخواهید از تفکر و نوشتن من انتقاد کنید چطوری حرف می زنید تا معلوم بشه که از پناهگاه اندیشه ای و سیستمهای عقیدتی خودتون جدا شدین ؟ یا مثلا انتقاد شما چه ویژگیهایی باید داشته باشه که نشانگر خردورزی باشه ؟
با پیشنهاد من موافقین ؟
معشوق همینجاست و ستاره لطفا شما هم منو نقد کنید .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام طاهره ؛
خودت بهتر میدونی که من حوصله ی مقدمه چینی و تملق رو واسه ابراز عقیده ندارم و زود میرم سر اصل مطلب ( که این هم یه ضعف توی سیاست منه ) . شما خودت یه بار وقتی میخواستی از یکی از نظریات بنده انتقاد کنی چند بار منو به دادن شعار مستقیما متهم کردی ( در حالی که اونموقع من تازه وارد تالار شده بودم و کسی از سبک عقیده ی من آگاه نبود ) که در مقابل با پاسخ تند من مواجه شدی . پس بهتر نیست که با گذاشتن پست هایی مثل پست بالا مسئله رو به تئوری نکشونی و با عمل با هم بحث کنیم ؟هر چند که بنده به شما یک دید خوب و روشنی دارم و حداقل از انتقاداتت به هر روشی که دوست داشته باشی استفاده می کنم .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام گرد آفرید عزیز ؛
بنده اعتقاد به چهارچوب های اخلاقی و انسانی رو به هیچ وجه مغایر با آزادگی در فکر و اندیشه نمیدانم . و اصولا بنده بر این باورم که انسان منهای اصول اخلاقی به هیچ وجهی با حیوان تفاوتی نداره .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام : طاهره عزيزم خيلي خوب گفتي .ولي من منتظر نقد تو درمورد خودم هستم.
به جاي محكوم كردن افراد بگذار انها را بشناسيم . بگذار كشف كنيم چرا طرز رفتارشان چنين است و طور ديگر نيست ؟اين كار پر منفعت تراز خرده گيري است.
اين كار منشاءهمدردي ،تساهل ومهرباني است « همه راشناختن بمنزله همه را عفو كردن است .خيلي كم هستند افرادي كه به طرف مقابل اهميت بدهند و احساسات
اورا به حساب اورند در حالي كه ما درميان احساسات ديگران قدم برمي داريم وراه خود راپيدا مي كنيم . مدام ازديگران انتقاد مي نماييم ودرصورت داشتن موقعيت
انها را تهديد مي كنيم .ازبچه گرفته تاكارمند درمقابل ديگران به انها ايراد مي گيريم و متوجه نيستيم كه با اين عمل احساسات انها راجريحه دار مي كنيم .حال انكه
با اندكي تفكر مي توانيم ايرادات خود راچنان بيان كنيم ويا چنان موقعيتي فراهم اوريم كه هم به هدف خود رسيده وهم وضع طرف را درنظر گرفته باشيم . درك
وضع و حالت ظرف مقابل به ما كمك هواهند كرد كه خواسته هاي خود را طوري مطرح سازيم كه نيش زدنمان كمتر دردناك باشد .با تشويق ديگران وانمود كنيم
بر طرف كردنه عيوبشان ساده است كاري كنيم كه خواسته ي ما از طرف ، برايش اسان جلوه كن وخودش را درمقابل يك غيرممكن نبيند.بگذاريم طرف حيثيت و ابرويش
را حفظ كند ،جريحه دار كردن احساسات ديگران كار انسانها ي بزرك نيست.
بحث شناخت و كمال انسان رادنبال را دنبال كردم ان 35 موردخانم استاد دانشگاه كه اقاي مدير زحمت كشيدن و ذكر كردند برايم خيلي جالب بود من هم مثل معشوق همينجاست محترم
خيلي دلم مي خواست جوابها را هم داشتم . بعد از خواندن اين بخش درمورد خودم و شناخت خودم خيلي فكر كردم حالا دراين بخش كه طاهره ي عزيزم فرصتي فراهم اورده است كه اژنتقاد سازنده داشته باشيم ارز دوستان خوبم ميخواهم اگرانتقاد سازنده اي دارند كه حتما دارند مرا موردلطف قرار دهند.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام دوستان. با تشکر از ایجاد بحثی که ضرورتش مخصوصا بر ما صاحبان تالار بیشتر حس می شد.
به نظر میرسد شاید بهتر باشد در بحثهایمان :
یکم: محدوده مشکل یا مسئله خود را تعریف کنیم تا زیاد گسترش نیابد و نظرات و انتقادات با محتوا و عمیق باشد. ( مثلا طاهره این کار را می کند آنجا که مسئله واکنش به انتقاد را از نحوه انتقاد کردن جدا کرده و از دوستان می خواهد فعلا در مورد انتقاد بحث کنیم. همچنین هنگامی که از گرد آفرید می خواهد که نظر خود را عینی و عملیاتی کند. این یعنی محدود و عملیاتی کردن بحث که می تواند انتقادها را نیز روشن و آشکار سازد)
دوم: بین احساس و موضوع عقلانی بحث باید مرز مشخصی باشد. غالبا وقتی ما به جای پرداختن عقلانی به مسئله ای، انتقاد خود را به صورت احساسی نشان می دهیم ، یا احساسات طرف مقابل را هدف قرار می دهیم. ارتباط دچار مشکل می شود.
سوم: واکنش دفاعی نداشته باشیم. ( mashoogh Haminjast گفته گاهی افرادی چنان می کنند که ....) منظورم اینست که نباید در توری که طرف مقابل در بحث پهن می کند ، به سادگی بیفتیم. اگر او احساسی کرد، اگر او بحث را زیادی گسترده ، مبهم یا انتزاعی کرد، یا شخصیت ما را هدف قرار گرفت، نباید فریب بخوریم و منفعلانه در راهی قدم برداریم که او مدیریت می کند. البته این به معنای پذیرفتن توهین نیست. شما می توانید بگوئید به خاطر توهین یا خارج شدن بحث از مسیر درست، از ادامه بحث معذوری ، اما اگر ادامه دادید بهتر هست شما خلاقانه مدیریت کنید و بحث را به مسیر صحیح برگردانید نه دنباله رو روش غیر منطقی دیگران باشید.
چهارم: همانطور که طاهره اشاره کرده است، بحث باید متوجه رفتار، گفتار یا ...، فرد باشد و به هیچ وجه به کلیت شخصیت فرد نپردازیم. مثلا تو آدم بی ادبی هستی. ( بهتر است بگوئیم، استفاده از کلمه ....، از نظر من بی ادبی محسوب می شود)
پنجم: به طرف مقابل در هنگام انتقاد برچسب نزنیم. مثلا تو کینه ای هستی، تو مرد یا زن سالاری، تو دیکتاتوری، تو خشکه مذهب هستی، تو روشنفکرمآبی، تو عقده ای هستی و ...) این برچسب ها مانند ماسکی می شوند که ما دیگر نمی توانیم با واقعیات ارتباط بر قرار کنیم و در واقع با ماسکی که در ذهن خود ایجاد کرده ایم ارتباط برقرار می کنیم نه با شخصیت واقعی طرف.
ششم: حتی المقدور از انتقاد در موضوعاتی که به خودمان نیز انتقاد مشابه وارد هست ، پرهیز کنیم. مثلا اگر ما هم هنگام بحث گاهی با عصبانیت کار را پیش می بریم، بهتر است که در مورد عصبانیت فرد مقابل با احتیاط انتقاد کنیم ( یا اصلا شاید بهتر باشد که صرفنظر کنیم)
هفتم: در کنار انتقاد که در صدد هستیم یک معضل یا مشکل یا ....، را حل کنیم به صورت مکمل پیشنهاد جایگزین را ارائه دهیم.
اگر فرد مقابل کسی هست که زمان زیادی ، یا مطالب زیادی را با هم داریم و زمان زیادی را با هم هستیم، بهتر است به جای انتقاد مستقیم، در خلال بحث به طور تلویحی، انتقاد خود را مطرح کنیم مانند انتقاد لطیف طاهره که به نحوه گفتمان بعضی موضوع ها و تالارها که به صورت موضوعی جدا در اینجا مطرح شد و زمینه بهبود گفتمان ها را به همراه خواهد داشت( انشاء الله)
هشتم: یک نکته ظریف اما بسیار مهم در اینجا می تواند به ما کمک کند. که غالبا وقتی فردی به یک انتقاد پاسخ افراطی می دهد، که بارها خودش این انتقاد را به خودش کرده است و با خود در گیر است، لذا در این زمان اگر فرد دیگری این انتقاد را بکند، فرد واکنش به شدت احساسی نشان می دهد. در واقع این واکنشی هست که قبلا بارها به خودش نشان داده است. پس همیشه مواظب باشید به کسی که اعتماد به نفس پائینی دارد انتقادی غلیظ نداشته باشید. و کمیت و کیفیت انتقاد خود را بسیار رقیق و کم کنید. و بیشتر از روشهای جایگزین استفاده نمائید.
نهم: همچنین ظرفیت سنجی افراد، نخستین گام ارتباط با آنها مخصوصا وقتی نیاز به انتقاد وجود دارد، می باشد. شما با کودک، نوجوان، میانسال، پیرمرد، تحصیل کرده، مذهبی، روشنفکر، متعصب، دختر ، پسر، منطقی ، احساسی و ...، نمی توانید با یک شیوه وارد تعامل و انتقاد و ... شوید، پس ارزیابی دقیق منجر می شود که تیرهای آگاهی خود را به خطا پرتاب نکنید و آب در هاون نکوبید. اگر تصور می کنید فردی قبل از بحث موضع خود را تثبیت کرده است. پس بدانید انتقادهای شما جز اتلاف وقت برای شما به همراه ندارد.
دهم: پیش زمینه هر بحث اینست که گمان ببریم همواره مقداری از حقیقت را نمی دانیم و احتمالا نزد طرف مقابل هست و به امید افزایش آن، وارد بحث می شویم. اگر به عکس تصور کنیم که آمده ایم دیگران را هدایت کنیم ، پس از اول واکنش های دفاعی مانع انتقاد پذیری ما می شود و از طرف دیگر موضوعی جز بحث انتقادی هم در صحبت ها ما نیست. یعنی دهندگی صد درصد ما و گیرندگی صددر صد طرف مقابل. اینگونه آدمها فقط قسمتی از حرفهای طرف مقابل را تائید می کنند که حرفهای خودشان هست. و بعید است در جمله ای بگویند که من این دیدگاهم را اصلاح کردم یا این آگاهی را از شما آموختم. لذا چون بازخوردهای مثبت به طرف مقابل در بحث نمی دهند و صرفا انتقاد می کنند، انتقاد این افراد ره به جایی نمی برد.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام ستاره .
میخوام دو تا سوال ازت بپرسم :
1 - واقها دنبال نقد خودت هستی یا فقط داری یه شعار میدی ؟
2 - کدوم یک از نقدهایی که در تالار ازت شده رو قبول کردی و بعدش چند صفحه توجیه نیاوردی ؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام آقای سنگ تراشان ؛
مطالب بسیار مفیدی را ارائه کردید که جامع و اصولی بودند و بحثی درش نیست .
اما در قسمت نهم فرمودید : "همچنین ظرفیت سنجی افراد، نخستین گام ارتباط با آنها مخصوصا وقتی نیاز به انتقاد وجود دارد، می باشد. شما با کودک، نوجوان، میانسال، پیرمرد، تحصیل کرده، مذهبی، روشنفکر، متعصب، دختر ، پسر، منطقی ، احساسی و ...، نمی توانید با یک شیوه وارد تعامل و انتقاد و ... شوید، پس ارزیابی دقیق منجر می شود که تیرهای آگاهی خود را به خطا پرتاب نکنید و آب در هاون نکوبید. اگر تصور می کنید فردی قبل از بحث موضع خود را تثبیت کرده است. پس بدانید انتقادهای شما جز اتلاف وقت برای شما به همراه ندارد."
این دقیقا همان مطلبی بود که بنده در اولین پاسخم به طاهره اشاره کردم ولی چون از زبان بنده بوده احیانا گسترده کردن بحثه !! ولی اگه شما بگید عین بحث !!!!!!!!!!!!؟
در ضمن ما اینجا برای به دیگران یاد دادن نیامده ایم ( لا اقل من اینطوری اومدم ) بلکه برای یاد گرفتم اومدیم پس انتقاد از خود شخص هم ایرادی نداره ( بازم میگم لااقل در مورد خودم این حس رو دارم ) . پس اگر دوستان کل زوایای شخصیت بنده رو مورد نقد قرار بدهند ( نه توهین!!! ) منو مدیون خودشون کردند . همون طور که بنده قبلا از انتقادات خودتون و طاهره کاملا استفاده کرده ام و منتظر بقیه ی انتقاداتتون با هر لحنی هستم .
این شعر هم فکر میکنم نکات آموزنده ای داشته باشه :
^^^^^^
نويسنده را بايدی چهار چيز
دل و دست و وجدان و افکار تميز
اگر آنکه نا پاک شد اين چهار
ز نا پاکی صاحبش شک مدار
قلم چون گرفتی دو رويی مکن
غرض ورزی و کينه جويی مکن
قلم گير و همچون قلم راست باش
نه هر کس خيال کجت خواست باش
قلم گر خلاف ره مردم است
قلم نيست ، نيش دُمِ کژدُم است
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام و مرسی آقای سنگ تراشان ،
شما چقدر به ما کمک کردین.
من داشتم سعی می کردم با همکاری دوستان بحث رو عملیاتی کنم و شما با هدایت مسیر ، راهمون رو کوتاه تر و سرعتمون رو بیشتر کردین .
Mashoogh Haminjast
همونطوری که قبلا گفتم صراحت شما در انتقاد فوق العاده است و دقیقا یکی از ابزارهای انتقاد سازنده صراحت در گفتار هست .
من بیشتر دنبال ابزار این صراحت هستم . چطوری صریح باشیم که بهترین نتیجه رو از طرح دیدگاهمون بگیریم ؟ من به قول شما با صراحت و پیش داوری ، شما رو متهم به شعارزدگی کردم و این باعث شد شما در پی پاسخ بربیایید .
می خوام بدونم اگر چطوری می گفتم در شما ایجاد موضع نمیکرد ؟
منظورم از طرح این موضوع این هست که یاد بگیرم وقتی دیگران رو در نقد مخاطب قرار میدم اهمیت انتخاب واژه ها و احساسی که در پس گفتارم وجود داره و قطعا به شما منتقل می شه رو درک کنم .
شاید براتون جالب باشه بدونید در اولین برخورد مجازی ما (که متاسفانه از طرف من متهم به شعارزدگی شدید ) من به شدت عصبی بودم (البته ربطی به شما نداشت) و ناراحت . سوالم از خودم و از شما دوستان خوبم اینه : شاید در چنین مواقعی بهتره اصلا انتقاد نکنیم ؟ ها؟ یا اگه انتقاد بکنیم چطوری باشه ؟
کاملا با آقای سنگ تراشان موافقم .
معمولا شرایط روحی افراد در رفتارشون تاثیر مستقیم داره . وقتی آروم باشی ، آرامش و حسن نیت تو به طرف مقابلت منتقل می شه . و همینطور وقتی فکرت این باشه که اون حرف مفت می زنه و نمی فهمه ، بازهم احساست منتقل می شه .
واسه همین می گم چطوری احساساتمون رو در انتقادمون دخیل کنیم . با چه ابزاری ؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با سلام حالا که داره بحث عملیاتی میشه بیائیم بررسی مجدد کنیم.
مثلا پست 12 این موضوع در من احساس مثبتی را بر نمی انگیزه، به ذهن می رسه ادبیات این پست حالت محاکمه ای و ادامه موضوعی را داره که در امتداد بحث های این انجمن نیست. اگرچه غیر مستقیم می تواند مورد بررسی این تالار قرار بگیرد. تصور من اینست که چنین ادبیاتی موجب بر انگیختن حالت دفاعی در فرد مقابل می شود. مثلا سئوال 2 این پست با یک استفهام انکاری چنین برداشتی را برای فرد به وجود می آورد که ظاهرا تو قبول نقد می کنی و دنبال توجیه هستی.
بعد جالبه که در بین همه مباحث ما دنبال فردی و موضوعی از فردی و جمله ای از فردی می گردیم که نقد کنیم. این خود آسیب نقد هست. نقد در کنار ارائه مطالب مکمل از طرف ما سازنده است.
البته امیدوارم این ارسال من مانع نشود که دوباره بحث شخصی شود.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام آقای سنگ تراشان ؛
دقیقا همین طور است که شما فرمودید . بنده از ادبیات خوبی در آن پست استفاده نکردم .
پس بنده سوالم را اینجوری اصلاح میکنم :
سلام ستاره ؛
میشه به این دو سوال بنده پاسخ بدید : 1- شما دوست دارید چه جنبه هایی از شخصیتتون مورد نقد قرار بگیره ؟ 2- چه جور نقدی از خودتان را قبول میکنید ؟
^^^^^^^^^^^
راستی من منتظر جوابم در پست 13 موندم !!!؟
^^^^^^^^^^^
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام:
بگذاريد همين اول اقرار كنم . واي چقدر سخته مو قعي كه مورد انتقاد قرار مي گيري. بي خود نيست مي گويند «ديگران را تشويق كن و هيچ وقت موردانتقاد قرار نده.» چون كسي ذاتا انتقاد را دوست ندارد . ولي اگر بخواهي عيوبت را اصلاح كني و يا اينكه خودت هم بتواني ديگران رامورد انتقاد قرار دهي وانها بپذيرند پس بايد انتقاد را پذيراباشي و اگر انتقاد از طرف دوست و دلسوز باشد حتما سازنده و كارامد است .«داوري نكنيد تا مورد داوري قرار نگيريد »قصد ما در اين تالار اين است كه هم داوري بكنيم وهم داوري بكنند .انشاءلله درست گفته باشم.
خوشحال شدم كه بالاخره اقاي سنگ تراشان سكوتشان راشكستندو خوشحالتر مي شدم كه مواردي كه مر بوط به من وسوالم مي شد را خطاب به خودم، ستاره مي نمودندتا بر اساس حدس و گمان دست به تحليل نزنم.من يك وقتي حرفي رامي زنم ولي احساس ميكنم طرف مقابلم يك برداشت ديگر مي كند .علت اين مورد را لطفا نقد كنيد.
همانطور كه ميدانيد شخصيت چيز پيچيده اي است و و نياز به شناخت دارد و نمي شود دراين مدت كوتاه كه در تالار قرار گرفتيم به راحتي اجازه داد در مورد كل شخصيت نظر داده شود .پس لطفا شخصيت زير سوال نرود فقط جنبه هايي را كه از نظر خودتان شناخته مي شود با در نظر گرفتن حق وحقوق انتقاد كنند ه و انتقاد شونده(انتقاد كننده: شناخت كافي داشته باشد -باملايمت و احترام - ازادي انتخاب به طرف مقابل )مطرح نمائيد .چون فكر مي كنم شناخت خودمان به اين راحتي نيست كه بخواهيم كاملا ديگران را بشناسيم ( هنوزبراي تمام ان 35 مورد سوال خودم دنبال جواب مي گردم تا ادعا كنم خودم را شناخته ام كه اگر هم پيدا كنم فكر نمي كنم بتوان ادعا كرد كه كاملا شناخته ام زيرا ان سان مو جود پيچيده اي است .)
اين كه چه جورنقدي ؟ نقدي كه دوستانه و دلسوزانه باشد.(جواب سوال اقاي معشوق همين جاست)
ما در اين جا داريم تمرين مي كنيم. مدير محترم و دوستان موارد خوبي را اشاره مي كنند.اينجا چيزها ي خوب زيادي ياد گرفتم .اينكه موقعي كه ازكسي انتقاد مي كنم متوجه باشم با اينكه منظوري ندارم اما در نحوه بيان بيشتر دقت كنم تا كلامم بيشتر نفوذ داشته باشد و اينكه اگر مورد انتقاد قرار گرفتم خونسردي خودم را حفظ كنم و از روي ذهنيات خودم نظري را ارائه ندهم.من اين ياد گرفته هارا مي پذيرم و در درونم مي خواهم انهاراتجزيه و تحليل كنم . دوستان از شما زمان مي خواهم تا انها را كاربردي كنم.شما هم مرا دعا كنيد.
بهتر است دراين مورد(انتقاد )ابتداكمربندهارا ببنديم(كمربند ايمني )
پس درست نيست شمارامنتظر بگذارم. در مورد پست 13.باكمال ادب و احترام خدمت اقاي بزرگوارمعشوق همين جاست كه:همانطور كه گفتم ما شناخت كافي نداريم پس كاري به كل شخصيت نداريم شخصيت شما مورد احترام همه ماست ولي در مورد برخوردها و بازخوردها ي شما در تالار . چرا در مقابل قرار مي گيريد و چرا فوري انتقاد ميكنيد و گاهي هم توهين( به كسي ربطي نداره و....)ولي انصافا درمورد امضا با اينكه زود در جهت مقابل قرارگرفتيد ولي بعدا سرعت خودتان كاسته و در كنار قرار گرفتيد .اگر هم امضاءراپاك نمي كرديد همين كه انتقاد را پذيرفتيد و شعر را كامل كرديد كافي بود چون انوقت اين من بودم كه انتقادم را پس گرفتم چون ديگر به شعر ايرادي وارد نبود و كامل شده بود.به نظر شما اين انتقاد سازنده نبود؟.حالا اگر من خدايي نكرده جايي توهين كردم لطفا ذكر نماييد (به جز انجا كه روي خطابم به همه مردهابود نه شخص شما).
خدايا كمكمان كن وارامشي عطافرما تا بپذيرم انچه راكه نمي توانم تغيير دهم(دينم و قرانم كامل است و همه چيز براي سعادت من روشن)شهامتي كه تغيير دهم انچه مي توانم .(خصوصيات و اخلاقيات وهواي نفس)بينشي كه تفاوت ان دو را بدانم(تا چه حد از انسانيتم دورم) «امين»
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با درود؛معشوق همینجاست،از دیدن رای شما شاد شدم؛ولی دوست گرامی توجه کنید که من درنوشتارم از اخلاق سخنی به میان نیاوردم که شما آن نتیجه گیری رادیکال را کرده اید،این خلط مبحث است ؛؛؛بدرود.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با درود؛یاران من مب پندارم اگر در انتفادها با در نظر گرفتن آنچه که در گفتار نخستینم بر شمردم،
یک سری قوانینی که بسیار ساده اند و چهارچوب و اخلاق انتفاد کردن را در بر دارند،
بنیان گذاریم نتیجه بهتری بدست می آید.
طاهره فرهیخته و مدیریت گرامی تالار، از دید بنده بحث ما در اینجا کاملا تئوری است
و اگر منظور شما از اصطلاح عملیاتی کردن، روش انتفاد و واژگانی است که هرکس در سنجش
خویش بر می گزیند،که روشن است هر کس متدی ویژه دارد.(البته آنان که قصد مجادله یا
تهمت زدن دارند از این دایره بیرون هستند)
طاهره عزیز،برای نیل به آن هدفی که شما گفتید می توان گفت که:
طرفی که از او انتقاد می کند باید آنقدر هوشیار باشد که بفهمد منتقدش
در برابر باور او یا دقیقا بر خلاف آن چیزی نمی گوید،زیرا این نشانه وابستگی به باورهاست.
شما به جمله ای که گفته ام دقت نکردید:**تفکر تثبیتی و یا ذهنیت ایدولوژیکی باید نباید کن،
هواره چهارچوب نگر بوده و برای دفاع از خویش خوی لجاجت و ستیزجو دارد؛**
دیگر آنکه جدا و رهای از باورها و مسلکهای افراد(که مطالعه و شناخت نشانه های آنها و
سیستم ارزشگذاریشان واجب است) می توان به نقطه نظرات مشترکی رسید که از نظر
احساس هر کس و علم منطق،همه این نظرات را قبول دارند و ربطی هم به عقاید درونی
شده و شخصی هیچکس نیز ندارند؛؛؛بدرود.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام به همه ی دوستان ؛
درباره ی چند تا از جمله های ستاره من حرفی نمیزنم تا ایجاد حساسیت نکنه !!! و رای رو به بقیه دوستان میدم . لطفا به این جمله ها دقت کنید :
"واي چقدر سخته مو قعي كه مورد انتقاد قرار مي گيري" !!!
"ديگران را تشويق كن و هيچ وقت موردانتقاد قرار نده" !!!
"اگر بخواهي عيوبت را اصلاح كني و يا اينكه خودت هم بتواني ديگران رامورد انتقاد قرار دهي وانها بپذيرند پس بايد انتقاد را پذيراباشي" !!!
در ضمن ستاره فرمودند انتقاد کننده باید دلسوزانه انتقاد کند و شناخت کافی داشته باشد !!! (((((حالا ابزار این شناخت چیه ؟ راستی با چه پیمانه ای این دلسوزی رو بسنجیم ؟))))) حتما پرواضحه که اگه از انتقاد کسی خوشمون نیومد زود خودمون رو توجیه میکنیم که طرف یا شناخت کافی نداره یا این انتقاد مغرضانه ست . ((((((((((دقیقا همون رفتاری که مسئولین این مملکت دارند.)))))))))))
^^^^^^^^^^^
در مورد سوال ستاره هم که فرمودند بنده چرا فورا در مقابل قرار میگیرم و انتقاد میکنم باید بگم که این ویژگی شماست که انتقاد رو در مقابل قرار گرفتن انتقاد کننده میدونید و این یک ضعفه چون با این طرز تفکر هیچوقت به انتقاد کسی با دید دلسوزانه بودن نمیتوانید نگاه کنید .
^^^^^^^^^^^
بانگ اذان به گنبد افلک می خورد
اما ، کلام حق
در انزوای خانه ی من ، خاک می خورد
^^^^^^^^^^^
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام آقای گرد آفرید ؛
درباره ی این موضوع اگه دوست داشتی توی بحث مربوط به پرسمان با هم گفتگو میکنیم .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام:نه خسته:
بابا وقتي كه كسي خلع سلاح شدو اقرار كرد(واي چقدر سخته) كه اون رو ازدستش نمي گيرند و توي سرش نمي كوبند.
« ديگران را تشويق كن و هيچ وقت مورد انتقاد قرار نده»لطفا دقت كنيد داخل گيو مه است .پس سخن من نيست و ازكتاب (ايين دوست يابي )نوشته ديل كارنگي است. او ابتدا به اين اشاره مي كند كه ذهن از روي انتقاد كردن خالي شود .وگرنه توضيحات اين جمله رابرايتان مي فرستادم (نه از روي دلخوري و نپذيرفنتن انتقاد بلكه براي روشن شدن بحث)اخه من هم مثل شعر شما مطلبم را نيمه كاره فرستادم پس انتقاد شما وارد است .
اگر بخواهي عيوبت را اصلاح كني و يا اينكه خودت هم بتواني ديگران رامورد انتقاد قرار دهي وانها بپذيرند پس بايد انتقاد را پذيراباشي" !!!دوست نكته سنج منظورمن اين بودكه هر عملي عكس العملي دارد يعني هر طور رفتار كني همانطور رفتار مي كنند منظورم تحميل كردن نبود .خوب انتقاد حسنهايي هم دارد كه اگر درست و به موقع باشد رشد و سعادت برايمان در پي خواهد داشت.
چرا شما چيزها را طور ديگرتفسير ميكنيد هرچه پسوندو پيشوند كنارش مي گذارم را نمي بينيد .با كمال ادب واحترام خدمتتان عرض كردم .پس لطفا دلخور نشويد.
به هرحال چه خوب است خودرا در ايينه دوستان اصلاح كردت.از نكته سنجي شما ممنونم.
(((((((((((((((((خوب ديگه انتقادي كه از طرف دوستان باشد مانند نمك است براي غذا))))))))))))))). من كه غذاي بي نمك دوست ندارم .ولي غداي شور راهم نمي توانم تحمل كنم. ببخشيد من هم ازشما تقليدكردم و ازاين موجها استفاده كردم.
«يا هو الجميل »كمك كن دنيا را زيبا ببينيم.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام ستاره ؛
بنده باید خدمتتون عرض کنم که به هوش و نکته سنجی خودم ایمان دارم و همین طور مطالب رو کامل با پسوند و پیشوند هاش میخونم و کاملا متوجه منظور طرفم میشم البته بقیه هم میشن ولی بعضی ها بنا به دلایلی خودشون رو میزنند به کوچه ی علی چپ !!! پس بهتره به جای توجیه کردن در جمله بندی و نگارشت دقت بیشتری بکنی.
در ضمن هر مطلبی که در کتاب ها نوشته شده دلیل بر درستیش نیست پس عقل خود آدم کجا رفته ؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام:
من كه درنابغگي شما شكي ندارم ولي من مبتدي ،سوادم تا ديپلم ، بيشتر نيست .شما به بزرگي خودتون ببخشيد .
اصلا حرف حساب شما چيه ،هرچي مي گم ازيه جاش يه عيبي درمي اريد.
من كه ادعاي عقل كلي ندارم . لطفا شما ،خلاف كتاب را ثابت كن تا بنده با كمال ميل قبول كنم و فقط ساز مخالف نزن.
شما كه به خودتون توهين مي كنيد ،پسوند و پيشوندهارا هم يه تعبير ديگه مي كنيد . ولي من براي هم شما وهم خودم احترام قائلم.لطفا كمي مهربانتر.
يك رنگ بودم زمانه صدرنگم كرد مثل ساز شكسته اي بداهنگم كرد
خدايا دلهاي مارا يكرنگ و صادق قرار بده.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام ستاره ؛
چون خودت میگی بچه خوبی هستی پس دیگه کاری به کارت ندارم هر چند که کار من سرو کله زدن با بچه هاست .
راستی مگه موضوع این پست ها انتقاد نیست ؟
در هر حال خدایا دل این بچه رو یکرنگ و صادق قرار بده .
^^^^^^^^^^^^^^^
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد ، پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
و گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک.
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ..... آی.
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم.
منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور.
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور.
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم.
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم.
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.
تگرگی نیست ، مرگی نیست.
صدائی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است.
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم.
چه می گوئی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است.
و قندیل سپهر تنگ میدان. مرده یا زنده ،
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است.
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است.
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلت های بلور آجین ،
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است.
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^مهدی اخوان ثالث.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام .
من الان دلم می خواد گریه کنم . چون هیشکی به من توجه نمی کنه . من چند تا سوال پرسیدم . اما همه بازم دارن راه خودشونو می رن .
چرا هیشکی منو دوست نداره ؟ چرا هیشکی به سوالات من جواب نمی ده ؟ من الان میرم بزهکار میشم.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با سلام
طاهره لطفا قبل از اینکه گریه کنی یا بری بزهکار بشی، حدس می زنم نیاز باشه به بخشهای دیگه تالار سر بکشی. تصور می کنم بیشتر به شما و سایر دوستان نیاز باشه.
البته کلیت این موضوع هم نکات قشنگی را در خود داره، و خواهد داشت که فکر کنم با وجود دوستان غنی باشه. شاید بهتر باشه بعضی دوستان انرژی خود را در موضوعات دیگری جز، اصلاح یکدیگر هم مصرف کنند.....
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با درود؛معشوق همینجاست،چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟جایکاه آن مطلبی که آوردم همین انجمن می باشد،زیرا دقیقا درباره انتقاد و بهتر کردن آن است؛؛؛بدرود.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام :طاهره ي عزيزم ،يار مهربان از كمك رسانيت سپاسگزارم . هيچوقت ،هيچوقت گريون نبينمت.لبهات پراز گل خنده.
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام دوستای خوبم
یه سوال؟
آدم کجا باید به خودش اجازه انتقاد بده؟
اصلا در هر موردی که ما تصور میکنیم انتقاد لازمه،باید انتقاد کنیم؟
از کجا معلوم که اون چیزی که ما فکر میکنم درسته و طرفمون داره اشتباه میکنه؟شاید ما اشتباه میکنیم!کی میتونه بگه چی درسته و چی غلطه!
از کجا به اون چیزی که در ذهنمان میگذره ایمان داشته باشیم که درسته؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
چشم آقای رئیس :P
فقط یه سوال :
این یه انتقاد بود ؟ ;)
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام vatovato .
من یادداشت شما رو ندیدم . معذرت .
اما اگه دقت کرده باشی یکی از سوالات من هم همین بود ؟ اینکه آیا اصولا اون چیزی که می خواهیم مطرح کنیم ، جایگاه انتقاد داره یا نه ؟
جوابهای دوستان رو یک بار دیگه خوندم اما مطلبی که مستقیما به این موضوع اشاره کنه ندیدم .
اما به نظر خودم سوال شما چند قسمت می شه . یکی اینکه اصلا صحبت ما انتقاد هست یا نه ؟ دیگه اینکه کی
می تونه بگه چی درسته چی غلطه ؟ و سوم این که از کجا به اون چیزی که در ذهنمان میگذره ایمان داشته باشیم که درسته؟
هر کدوم از اینها واسه خودش یه داستان داره. اما من فقط یه کوچولو ، از چیزهایی که به ذهنم می رسه می نویسم .
اولی رو که می دونی نمی دونم چون سوال خودم هم بود .
اینکه : کی می تونه بگه چی درسته ؟ چی غلطه ؟
به نظر من بیشتر یه سوال فلسفیه و جاش اینجا نیست . ضمن اینکه اصولا درستی و غلطی پدیده ها یک امر نسبیه که برحسب پیش زمینه ذهنی افراد و شرایط و زمان و مکان تعیین می شه . مثل مفهوم خوب و بد . مثلا وقتی من میگم طاهره درست میگه . بستگی داره که تعریف درستی در ذهن من چی باشه و آیا رفتار طاهره مطابق با تعریف ذهنی من باشه یا نه ؟ مثلا ممکنه تو درستی رو در راستگویی بدونی ولی من درستی رو در واقع بینی ببینم . و.... به نظر من مشکل از همین جاست که زندگی ما پر است از این مفاهیم کلی و ما بدون توجه به تفاوتی که در نوع برداشت از این مفاهیم در اذهان مختلف وجود داره ،مدام از این مفاهیم
( مثل درست ، غلط ، خوب ، بد ، شایسته ، ناپسند ، منطقی ، غیرمنطقی و ....) در برقراری ارتباط با سایرین و در رفتار و گفتارمون استفاده می کنیم و دیگران رو بر همون اساس (در واقع براساس ذهن خودمون ) مورد داوری و قضاوت قرار می دیم ...
و اما این که : از کجا به اون چیزی که در ذهنمان میگذره ایمان داشته باشیم که درسته؟
من فکر می کنم انسان موجود پیچیده ایه که دانسته یا نادانسته ، مدام در حال تغییره . نمی دونم چند سالته ؟ اما ازت می خوام خودت رو در سن 5 سالگی ، 12 سالگی ، 18 سالگی ، 20 سالگی و ... به یاد بیاری . در این سنین چون تغییرات فیزیکی بارزتره ، کسی معمولا به تغییر و رشد دیدگاهها و تفکرات توجه نمی کنه . اما واقعیت اینه که همونجوری که یک مفهومی مثل جنگ در ذهن یک بچه 5 ساله فرق می کنه با وقتی که به یک جوان 20 ساله تبدیل شده .می تونه باز هم تفاوت پیدا بکنه تا وقتی که 25 ، 30 ، 40 و .... ساله بشه .
این مطلب بویژه در مفاهیم کلی صدق بیشتری پیدا می کنه . تو در یک مقطعی ممکنه درستی رو در راستگویی بدونی . اما در مقطع دیگه چون تجربه کردی و فهمیدی که راستگویی ممکنه تبعاتی داشته باشه ، واقع بینی و
تصمیم گیری برحسب شرایط رو درست تر می دونی و .....
این اتفاقی ست که حتی در لحظه هم شکل می گیرد . چه تو متوجهش باشی و چه نباشی .
حالا اگر انسان بتواند قدرت و سیر پیش رونده آگاهی خود را بفهمد و در اختیار بگیرد آن وقت متوجه می شود که با توجه به سرعت تغییری که در همه پدیده های عالم از جمله انسان وجود دارد ، ثابت و لایتغیر دانستن خیلی از چیزها بیشتر از روی نادانی ست . و بر اساس این ذهنیت (فارغ از باورهای درونی ) اصرار بر رجحان و برتری و درستی و غلطی نظرات و پدیده ها به نظر بی اهمیت می رسد . چرا که در چنین شرایطی ارزش وجودی انسانها برای تو بالاتر از هر معیار و مدرکی ست . و می توانی بفهمی که همه انسانها نیز مانند تو در حال تغییرند و تغییراتشان با تو متفاوت و شگفت انگیز و ارزشگذاری آنها کاری سخت و مشکل .
نکته ای که در این جایگاه مهم می رسد این است که با رشد آگاهیهای آگاهانه ، تو می توانی هدایتگر ذهنت باشی و دقیقا بر حسب شرایط از دانسته هایت به نفع یا ضرر خود و دیگران استفاده کنی .... که انتقاد هم خارج از این رویه نیست ...
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام دوستای خوب
وهمچنین طاهره عزیز،
تعجب میکنم که چرا شما معذرت خواهی میکنید...
جسارتا،احساس کردم بحث ها شخصی شدند و من جای این پرسش و جوابش رو خالی دیدم:کی حق داره انتقاد کنه؟
حالا از شما میپرسم،ایا اصولا انتقاد یک حق همگانیست...یعنی هر کسی،هر جایی که دید اوضاع بر وفق مراد نیست،میتونه منتقد باشه؟؟؟؟یا که نه....باید به یک حدی از رشد اجتماعی ،علمی،فرهنگی و...رسیده باشه..اگه اینطوره،اون حد چیه؟
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
با درود؛ به باور بنده،در جهان اندیشه و اندیشه ورزی هیچ کجا جای ماندن نیست و هیچ مفهومی مطلق نمی باشد؛ هرکسی حق دارد در هر موضوعی اظهار نظر کند و نه آنکه بخواهد نظرش را تنها نظر برحق قرار دهد؛ باید در انتقاد رویه ای مورد پذیرش همه و با ضوابط و چهارچوبی روشن را تعریف کرد؛
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام جناب vatovato
بابا یکم کوتاه بیا . می دونی سوالاتت چقدر سخته ؟
با گردآفرید موافقم . چون حق هم مثل درست و غلط ، مثل خوب و بد و .... یک مفهوم کاملا کلی و نسبیه و تعریف اون در شرایط مختلف و در افراد مختلف شکل ثابت و مطلقی نداره . این موضوع حتی گاهی در برخورد با قوانین و حقوق قراردادی جامعه
که برای جلوگیری از تبعات عملکرد همین نسبی بودن "حق" ( که یکی از اونها هرج و مرجه ) طراحی شده ، هم صدق می کنه . [/color]مثلا تفاوتی که در تصمیمات قضات محترم در برخورد با قوانین یکسان وجود داره ، ناشی از همین امره .
و اما تو چی می خوای بدونی ؟
فکر می کنم پاسخ این سوالت رو هم حداقل از نظر خودم در پست قبلی دادم .
آره . وقتی تو یک انسان رشد یافته باشی به خوبی می تونی حقوق فردی افراد رو از حقوق گروهی و اجتماعی اونها تشخیص بدی و در هر جایگاه بهترین تصمیم رو به نفع خودت و دیگران بگیری حتی اگر به ظاهر،خلاف قانون عمل کنی . ...
اما اگر نه ، باید خودت رو با قانون تطبیق بدی که در شرایط معمولی تعیین کننده ترین معیار ، برای دفاع از حقوق فردی و جمعی انسانها در جوامع مختلف می باشد ...
و در تمام این شرایط انتقاد هم از این رویه خارج نیست...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام دوستان ،
مدتی از آخرین صحبت ما در مورد انتقاد گذشته ، اما هنوز سوال اول من که سوال vatovato هم بود به پاسخ نرسیده .
من هنوز نمی دونم چطوری می تونم متوجه بشم کی و کجا باید انتقاد کنم ؟
خواهش می کنم منو راهنمایی کنید .
ستاره ، Mashoogh Haminjast ، vatovato کجایین ؟ کمکم کنید تا یه جواب پیدا کنیم .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام:دوستان خوبم
يك پيشنهاد :اين كه ميشه توي خونه ها يك صندوق گذاشت و هرروز يك اعتراف از اشتباه خودمون داخل اون بيندازيم و شب يك جلسه تشكيل بديم و در مورد حل و فصل و اصلاح اون از همديگه ياري بخواهيم اخه هر كله اي يك مغزي داره
وقتي انها را روي هم بريزيم نتيجه بهتري داريم يه موقع هستش كه كو چكترين فرد خونه راه حلي ارائه مي ده كه بزرگترهارو متعجيب مي كنه.
خوب .اصل پيشنهادم روي اعتراف كردن و پذيرش اشتباه بود. راستي ما چقدر اشتباهاتمان را به گردن مي گيريم ؟؟اصلا نگاهي به ان مي كنيم ؟؟؟؟ ايا وقت مي كنيم مروري داشته باشيم ؟ يا اگر متوجه شديم ان را مانند گردنبد گردن فر د ديگه اي مي اندازيم وخلاص؟؟.
خانواده هاي اروم و خوشبخت اگر مشكلي پيدا كنند . هريك نفر اون خونه تقصير را به گردن خودش مي گيره و عذر مي خواد و با هم دنبال راه حل مي گردند .باهم مهربونند . كسي به كسي خشم نمي گيره و نمي خواد هر طور شده و به هر شيوه اي كه هست اون رو از گردن خودش واكنه و گردن ديگري بندازه .اما خانواده هاي نااروم و مشكل دار برعكس هيچ كدومشون حاضر نيستند حتي تقصير گناه خودش را هم به دوش بگيرند. هركسي گناه را گردن كس ديگه اي مي ندازه . اگر هم از درونش قبول كنه ولي هيچ وقت به زبون نمي اره و مي خواد هر طوري شده خودشو تبرعه كنه.
حالا پيشتهاد مي كنم كه صندوقي براي اعترافات رو زمره بگذاريم تا هم انهارا شناسايي كنيم وهم كمك به رفع اون .
فكر مي كنم اگر اين اعتراف كردن را باب كنيم دلخوريها كاهش مي يابه . عصبي شدن ها كمتر مي شه . احساسات بهتر شناخته مي شه .انتقاد ها بهتر پذيرفته مي شه.چون دستهايمان را بالا گرفته ايم و لازم نيست ديگري به خود زحمت بده و مارا مقصر كنه.
با اعتراف ما خودمان اولين منتقد هستيم.يعني من پاك و بي عيب نيستم و ممكن است خطايي از من سرزند حال سهوا يا عمدا ولي حاضرم خودم را اصلاح كنم . واين چراغ سبز نشان دادن ارتباط ما را باهم گرم و صميمي مي كنه.
وقتي با خود خلوت مي كنيم ديگه ازدست عذاب وجدان داشتن و ملامت كردن خودراحتيم چون قبلا اعترا ف كرده ايم . ديگر باري را بدوش نمي كشيم . در خارج از خانه وقتي يك نفر از ما انتقاد مي كنه خوب، بلد شديم كه، چه واكنشي را نشان دهيم ..انتقاد را از ريشه و به كل رد نمي كنيم بلكه بررسي مي كنيم بعد با فكر و تدبير ميبينيم كه بپذيريم يا رد كنيم و احترام طرف مقابل راهم حفظ مي كنيم چون قبلا داخل خانه خودمون اعتراف مي كرديم و انتقادهارا جلو جلو مي پذيرفتيم و انهارا باكمك هم تجزيه و تحليل مي كرديم.
در ضمن وقتي دنبال معايب خودمان هستيم ديگر دنبال معايب ديگران كمتر هستيم وكمتر انتقاد مي كنيم و چون كمتر انتقاد مي كنيم انتقادمان بهتر پذيرفته مي شود و قتي با خودمان مهربون هستيم و درست از خودمون انتقاد مي كنيم همانطور هم با ديگران مهربون هستيم و دوستانه و مناسب انتقاد مي كنيم نه خصومتي داريم و نه جنگي.
البته اگر صندو ق را گذاشتيم ديگه نبايد ازش غافل بشيم .بايد هرروز مراقب باشيم.
دوستان نظرتون در مورد پيشنهادم بگيد .ممنون
خدايا كمكمان كن هروزمان بهتر از ديروزمان باشد.«امين»
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام
من قبلآ این کامنت و با همه ی پستاش خونده بودم اما شاید چون اون روز انتقاد برام یه معضل نبود خیلی خوب نوشته هاتونو درک نکرده بودم . اما واقعا مفید و خوب نوشتید . دستتون درد نکنه .به خصوص پست 11 که آقای سنگ تراشان یه جامعیت کلی به موضوع دادند .
اما یه سوال:
من از قسمتی از آنچه شما گفتید اینجوری برداشت کردم که برای سازنده بودن نقد ، دو طرف انتقاد کننده و انتقاد شونده باید یه جای خالی برای نا درست بودن کارها یا رفتارشون تو ذهنشون وجود داشته باشه که هم بتونند روی گفته های طرف مقابل کمی فکر کنند و هم گفته های خودشونو از یه دیدگاه دیگه ای ارزیابی کنند.
اما اگه توی بحث با یکی و انتقاد به گفته هاش ، پی ببری که اون شخص چنین نمیکنه یعنی هیچ جایی برای پذیرفتن غلط بودن گفته اش نداره ، باید چه کار کرد؟
همین طور بحث کرد و حرف خودمونو بزنیم که این بی فایده است و هیچ نتیجه ای در بر ندارد و شاید گاهی به غلط به بیراهه منجر شود ؟
و یا اینکه کناره گیری کنیم و جواب ندیم البته در این مورد هم شاید این تصور به وجود بیاد که تو به دلیل ضعف و پذیرفتن سخن او هیچ نمیگویی؟؟؟
لطفآ کمکم کنید!
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام سمیه جان ،
سوالت خیلی ظریف و دقیقه . و یه جورایی مربوط به سوال من و vatovato که
می خواهیم بدونیم ( آیا هر کسی،هر جایی که دید اوضاع بر وفق مراد نیست،میتونه منتقد باشه؟؟؟؟ )
پیشنهاد من اینه که همگی یکبار دیگه پست 11 آقای سنگ تراشان رو از سر مرور کنیم .
تصور می کنم رعایت همه ی اصول توصیه شده توسط ایشون بتونه پاسخگوی سوالات ما باشه بویژه از بند 8 تا 10.
«««««« یکم: محدوده مشکل یا مسئله خود را تعریف کنیم تا زیاد گسترش نیابد و نظرات و انتقادات با محتوا و عمیق باشد. ( مثلا طاهره این کار را می کند آنجا که مسئله واکنش به انتقاد را از نحوه انتقاد کردن جدا کرده و از دوستان می خواهد فعلا در مورد انتقاد بحث کنیم. همچنین هنگامی که از گرد آفرید می خواهد که نظر خود را عینی و عملیاتی کند. این یعنی محدود و عملیاتی کردن بحث که می تواند انتقادها را نیز روشن و آشکار سازد)
دوم: بین احساس و موضوع عقلانی بحث باید مرز مشخصی باشد. غالبا وقتی ما به جای پرداختن عقلانی به مسئله ای، انتقاد خود را به صورت احساسی نشان می دهیم ، یا احساسات طرف مقابل را هدف قرار می دهیم. ارتباط دچار مشکل می شود.
سوم: واکنش دفاعی نداشته باشیم. ( mashoogh Haminjast گفته گاهی افرادی چنان می کنند که ....) منظورم اینست که نباید در توری که طرف مقابل در بحث پهن می کند ، به سادگی بیفتیم. اگر او احساسی کرد، اگر او بحث را زیادی گسترده ، مبهم یا انتزاعی کرد، یا شخصیت ما را هدف قرار گرفت، نباید فریب بخوریم و منفعلانه در راهی قدم برداریم که او مدیریت می کند. البته این به معنای پذیرفتن توهین نیست. شما می توانید بگوئید به خاطر توهین یا خارج شدن بحث از مسیر درست، از ادامه بحث معذوری ، اما اگر ادامه دادید بهتر هست شما خلاقانه مدیریت کنید و بحث را به مسیر صحیح برگردانید نه دنباله رو روش غیر منطقی دیگران باشید.
چهارم: همانطور که طاهره اشاره کرده است، بحث باید متوجه رفتار، گفتار یا ...، فرد باشد و به هیچ وجه به کلیت شخصیت فرد نپردازیم. مثلا تو آدم بی ادبی هستی. ( بهتر است بگوئیم، استفاده از کلمه ....، از نظر من بی ادبی محسوب می شود)
پنجم: به طرف مقابل در هنگام انتقاد برچسب نزنیم. مثلا تو کینه ای هستی، تو مرد یا زن سالاری، تو دیکتاتوری، تو خشکه مذهب هستی، تو روشنفکرمآبی، تو عقده ای هستی و ...) این برچسب ها مانند ماسکی می شوند که ما دیگر نمی توانیم با واقعیات ارتباط بر قرار کنیم و در واقع با ماسکی که در ذهن خود ایجاد کرده ایم ارتباط برقرار می کنیم نه با شخصیت واقعی طرف.
ششم: حتی المقدور از انتقاد در موضوعاتی که به خودمان نیز انتقاد مشابه وارد هست ، پرهیز کنیم. مثلا اگر ما هم هنگام بحث گاهی با عصبانیت کار را پیش می بریم، بهتر است که در مورد عصبانیت فرد مقابل با احتیاط انتقاد کنیم ( یا اصلا شاید بهتر باشد که صرفنظر کنیم)
هفتم: در کنار انتقاد که در صدد هستیم یک معضل یا مشکل یا ....، را حل کنیم به صورت مکمل پیشنهاد جایگزین را ارائه دهیم.
اگر فرد مقابل کسی هست که زمان زیادی ، یا مطالب زیادی را با هم داریم و زمان زیادی را با هم هستیم، بهتر است به جای انتقاد مستقیم، در خلال بحث به طور تلویحی، انتقاد خود را مطرح کنیم مانند انتقاد لطیف طاهره که به نحوه گفتمان بعضی موضوع ها و تالارها که به صورت موضوعی جدا در اینجا مطرح شد و زمینه بهبود گفتمان ها را به همراه خواهد داشت( انشاء الله)
هشتم: یک نکته ظریف اما بسیار مهم در اینجا می تواند به ما کمک کند. که غالبا وقتی فردی به یک انتقاد پاسخ افراطی می دهد، که بارها خودش این انتقاد را به خودش کرده است و با خود در گیر است، لذا در این زمان اگر فرد دیگری این انتقاد را بکند، فرد واکنش به شدت احساسی نشان می دهد. در واقع این واکنشی هست که قبلا بارها به خودش نشان داده است. پس همیشه مواظب باشید به کسی که اعتماد به نفس پائینی دارد انتقادی غلیظ نداشته باشید. و کمیت و کیفیت انتقاد خود را بسیار رقیق و کم کنید. و بیشتر از روشهای جایگزین استفاده نمائید.
نهم: همچنین ظرفیت سنجی افراد، نخستین گام ارتباط با آنها مخصوصا وقتی نیاز به انتقاد وجود دارد، می باشد. شما با کودک، نوجوان، میانسال، پیرمرد، تحصیل کرده، مذهبی، روشنفکر، متعصب، دختر ، پسر، منطقی ، احساسی و ...، نمی توانید با یک شیوه وارد تعامل و انتقاد و ... شوید، پس ارزیابی دقیق منجر می شود که تیرهای آگاهی خود را به خطا پرتاب نکنید و آب در هاون نکوبید. اگر تصور می کنید فردی قبل از بحث موضع خود را تثبیت کرده است. پس بدانید انتقادهای شما جز اتلاف وقت برای شما به همراه ندارد.
دهم: پیش زمینه هر بحث اینست که گمان ببریم همواره مقداری از حقیقت را نمی دانیم و احتمالا نزد طرف مقابل هست و به امید افزایش آن، وارد بحث می شویم. اگر به عکس تصور کنیم که آمده ایم دیگران را هدایت کنیم ، پس از اول واکنش های دفاعی مانع انتقاد پذیری ما می شود و از طرف دیگر موضوعی جز بحث انتقادی هم در صحبت ها ما نیست. یعنی دهندگی صد درصد ما و گیرندگی صددر صد طرف مقابل. اینگونه آدمها فقط قسمتی از حرفهای طرف مقابل را تائید می کنند که حرفهای خودشان هست. و بعید است در جمله ای بگویند که من این دیدگاهم را اصلاح کردم یا این آگاهی را از شما آموختم. لذا چون بازخوردهای مثبت به طرف مقابل در بحث نمی دهند و صرفا انتقاد می کنند، انتقاد این افراد ره به جایی نمی برد. »»»»»»
گذشته از تمام این موارد خیال می کنم مهمترین نکته در انتقاد کردن ، رعایت احترام و پرهیز از زیرسوال بردن دیگران باشد .
ضمن اینکه اگر در هنگام انتقاد ، نوع گفتار و رفتار ما حاکی از کوچک شمردن نظرات دیگران، برتری جویی و نگاه از بالا به دیگران باشد معمولا نقد سالم و سازنده ای نخواهیم داشت و عمل ما به نوعی انتقاد برانگیز خواهد بود ...
شاید بهترین راه برای جلب مشارکت فرد مخاطب در نقد ، ایجاد حس اعتماد در
طرف مقابل باشد و نشان دادن تلاش دوسویه برای فهم بیشتر موضوع .
تصور می کنم سوال کردن (به جای زیر سوال بردن) ، می تواند راه خوبی باشد برای ایجاد علامت سوال و تردید در ذهنیات طرف مقابل و جلب توجه او به تامل در دیدگاههایش ....
فراموش نکنیم :
- احترام کلید گشایش ارتباطات است .
- انتقاد کردن با لجبازی فرق دارد .
- نقد سازنده فارغ از هرگونه تعصب و پیشداوری ست .
( شاید من که امروز در مقام حمایت کننده از یک سری اصول، افکار ، نظریه ، باورها و الگوهای فکری و رفتاری خاصی بوده و به دفاع از آنها در جایگاه یک منتقد قرار گرفته و سعی در تغییر نظر دیگران و ترویج افکار خود دارم ، فردا یا هر روز دیگری به لزوم تغییر
( کم یا زیاد ) در پشتوانه نظری خود پی ببرم و این حقیقتی ست که با توجه به ویژگی انسان بودن و قابلیت تغییر و رشد مستمر انسان ، امری محال و دور از دسترس نبوده و نخواهد بود .)
شاد باشید .
-
RE: شیوه های انتقاد سازنده
سلام دوستان:
سمیه عزیز دست گلت درد نکنه بخاطر باز کردن این بحث قشنگ. طاهره جان خوشحالم دوباره این بحث باز شد این دفعه راه خودم رو نمی رم «من الان دلم می خواد گریه گنم.چون هیشکی به سوالات من توجه نمی کنه من چندتا سوال پرسیدم .اما همه بازم دران راه خودشونو می رن».من قول می دم هرچی بگی گوش کنم فرمانده! وقتی مطالب را چند بارمرور کردم و خوب فکر کردم و با اشکالات و برخوردها در تالار مقایسه کردم پی به ضرورت دانستن جواب سوالهای دوستان بردم که برای خود من سوال شد.این بود که کتاب «هیچکس کامل نیست »را مطالعه کردم و مختصری از اون رو نوشتم.
ایا از ترس اینکه مبادا کسی را از خود برنجانید و دربیان مطالبی که صمیمانه ان را مفید می دانید ،تردید می کنید؟چرا انتقاد در مفهوم رایج خود دارای تاثیری مخرب است؟
انتقاد منفی که بیشتر به صورت نا خوداگاه مطرح می شود ،عملا رایج تر و زیان بارتر از انتقاد سنجیده و اگاهانه است. سیل مداوم سخنان تلخ وگزنده که به صورت طعنه ،تردید ،مخالفت و سر کوفت زدن بیان می شود ،در قوی ترین روحیه ها هم اثر بدی می گذارد و تصویری که انسان از خود دارد و ارزشی را که به عنوان یک فرد برای خواد قائل است تحلیل می برد.
قبل از انکه مهارت لازم را برای انتقاد کردن و انتقاد شنیدن مسئولانه و موثر درخود به وجود اوریم ،باید دقیقا بررسی کنیم که به طور کلی افکار،احساسات و اعمالمان چگونه برواکنش کلی ما نسبت به انتقاد اثر می گذارد؟
فردی که خشمگین ،نگران یا تحت فشار عصبی است نمی تواند به طرز شایسته ای پذیرنده انتقاد باشد احساسات منفی به هنگام ارزیابی منطقی انتقاد به مداخله برخاسته و هرگونه اثر سازنده ان رااز بین می برد.
برخی انتقادهادرواقع هیچ هدف سازنده ای را دنبال نمی کنند . پریشان کردن ،خجالت دادن و یا تحقیر کردن طرف مقابل از هدفهای تخریبی این نوع انتقاد ها به شمار می روند.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،انتقاد را چون ابزاری برای حل مشکلات به کارمی گیرد.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،از افراد انتقاد می کند تاانهارا به تفکر ازادانه و خلا قیت و پیشرفت تشویق کند.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،نسبت به فردیت مقابل تفاهم وهمدلی نشان می دهد.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،به طرف این را القاءکند که انتقاد برای خود اوسازنده است.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،برا اهمیت و جودی طرف مقابل تاکید بورزد.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،اگاهی از طرز تلقی طرف مقابل از وضعیت یک مشکل یا رفتار او اهمیت ویژه ای دارد.سعی می کند چگونگی ارزیابی فرد را از موضوع مورد انتقاد جویا شود.این نشان می دهد که به عقیده طرف احترام می گذارد و انتظار دارد درحل مشکل نیز خودش مشارکت کند.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،از نظریات طرف خود برای برخورد سازنده با انتقاد استفاده می کند.
کسی انتقاد سازنده می کند که ،فراموش نمی کند هیچ کس کامل و بی عیب نیست.چون انتظارات سطح بالا و غیر واقعی درانجام کار فقط منجر به ابراز یک سری نظریات انتقادی منفی می شود کسی که با اشتباهات جزئی دیگران مدارا می کند نارسائیها ی انسانی رامی فهمد و فشارهای روحی را از روی همدلی درک می کند.انتظارات منطقی از دیگران سبب می شود استاندارد های بهتری درانجام کار به دست اید و به طور غیر مستقیم نیز از اثار منفی انتقاد بکاهد.
فرد منتقد سعی می کند روابط دوستانه تری با افراد داشته باشد.
کسی که انتقاد سازنده می کند ،4 هدف اصلی دراد.
1- شکستن مقاومت دربرابر انتقاد
2- دخالت دادن جدی فرد مقابل درعمل جریان انتقاد.
3- متقاعد ساختن فرد مقابل به اینکه کارش مهم و ارزنده است.
4- استفاده از انتقاد برای تغییر عادات بد و جایگزین کردن عادات خوب .
چگونه انتقاد کنیم و نتیجه بگیریم :
مردی تصمیم گرفت به جای انتقاد از شلختگی همسرش درخانه داری که معمولا به جر وبحث منجر می شد ،راه دیگری درپیش گیرد.بدون انکه به همسرش حرفی بزند ،چندین اسکناس را درجاهایی که حدس می زد همسرش متوجه ان نمی شود ،پنهان کرد.یکی دوروزبعد ،همسرش درفریزر راکه باز کرد،یکی از اسکناس هارا با یاداشتی که به ان متصل شده بود،پیدا کرد .دریاداشت امده بود:«جایزه شماره یک برای مرتب کردن فریزر!»حس کنجکاوی او تحریک شد وانتقادات دیگری راهم که شوهرش به زبان اورده بود،به یاد اورد.درگوشه اتاق کوچک مطالعه ،مشغول وارسی مجله ها........................................یاد اشتی دید«جایزه شماره چهار برای سروسامان دادن به مجله ها». وقتی فهمید جایزه شماره دو و سه و احتمالا جوایز دیگری هم وجود دارد ،با خوشحالی به نظافت ادامه داد.وقتی جستجوی گنج به پایان رسید،حس کردبه همه چیزهایی که شوهرش ازانها شکایت می کرد و نتیجه ای درپی نداشت،پاسخ مثبت داده است و به جای احساس ازردگی ،رضایتی هم دردلش پیدا شده است.
زنی می گفت« من همیشه فکر می کردم که انتقاد شنیدن کار دشواری است اما حالا می فهمم که انتقاد کردن ازدیگران ،به مراتب دشوارتراست،چون نمی دانم چگونه باید انتقاد کنم.»
برای انکه انتقادمان سازنده باشد وازان احساس خشنودی کنیم باید به یک پرسش کلیدی یاسخ دهیم :اطلاعاتی را که می خواهیم به طرف مقابل بدهم،چگونه بیان کنیم که طوری ان رابپذیرد که هم از ان سودببرد وهم به بهبود روابطمان کمک کند.
این پرسش ،مرکز ثقل مساله راازعیبجویی به حل مشکل تغییر میدهد و برسه کیفیت ضروری انتقاد مثبت و سازنده تاکید می کند:
1-انتقاد کننده را وادار می کند که به انگیزه هایی که برای طرح انتقاد دارد،با تیز بینی و دقت بیشتری بنگرد.
2-برامکاناتی که برای تغییر و اصلاح رفتار وجود دارد،تاکید می کند.
3-طرفین انتقاد رانسبت به موضوع انتقاد ،متعهد می کند ،یعنی براین نکته تاکید می ورزد که هردو طرف درمورد بهبود رفتار مورد نظر مسئولیت دارند.منظور این نیست که انتقادی که به طریق مثبت طرح شده،الزاما به نحو مثبت هم پذیرفته شود.زیرا صرف نظر از نیت انتقاد کننده ،برداشت طرف مقابل ممکن است برداشت سازنده ای نباشد.اگر انتقادکننده و انتقادشونده می خواهند به هدف انتقادسازنده که تغییر رفتار خاصی است دست یابند ،باید بایکدیگر همکاری کنند.
*چه بگویم؟
برای طرح یک انتقاد سازنده و موثر ،شخص بایدبه یک سلسله پرسشهای اساسی پاسخ دهد این پرسشها هم محتوای انتقاد وهم روند ان را دربرمی گیرد .پرسشهای مربوط به محتوا به ما میگوندکه چه اطلاعاتی لازم است مبادله شود وپرشهای مربوط به روند انتقاد ،مارااز چگونگی تبادل ان اطلاعات اگاه می سازد.مسلما«چه بگویم» و«چگونه بگویم »ارتباط نزدیکی با هم دارند ،محتوا و روند انتقاد متقالابریکدیگر اثر می گذارند.
سه نمونه از گفته های انتقادی رایج را انتخاب کرده ایم که هرکدام شکل متفاوتی ازروابط شخصی رانشان می دهد.
_در روابط صمیمانه (زن . شوهر): تو« هیچ وقت احساس مرا درنظر نمی گیری»شکل عبارت مهم نیست- ممکن است این طور گفته شود «تو به اندازه کافی به من توجه نمی کنی»یا «تو مرا دوست نداری»مفهوم انتقاددرهر سه مورد یکسان است.
_در محیط کار(رئیس به مرئوس یا کارمند به همکار):«اشکال تواین است که سرسخت ترازانی که رفتارت را تغییر دهی»دراینجا هم عبارت ،مهم نیست .همان انتقاد می تواند درقالبهای متفاوتی بیان شود.
_در روابط دوستانه:«دیگر سراغی ازمن نمی گیری ،انگار مرااز یاد برده ای.»
تمام این گفته ها متهم کننده ،گلایه امیز و بدترازهمه نا مشخص ومبهم اند .اولین قدم برای تبدیل انها به انتقاد سازنده ،این است که انهارا برحسب «موضوعشان»بررسی کنیم.
*از چه می خواهم انتقاد کنم؟
در تعیین محتوای خاص یک انتقاد ،ابتدا باید ازخود بپرسید:ازچه رفتاری می خواهم انتقاد کنم؟یک بارکه به جواب این سوال فکر کنید ،خواهید توانست انچه دیگران انجام می دهند (یا در انجام ان کوتاهی می کنند)و سبب ناراحتی شما می شود،دقیقا مشخص کنید.
مثال:
تو هیچ وقت احساسات مرا درنظر نمی گیری(تو حرفهایی می زنی بدون اینکه فکر کنی چه اثری برمن می گذارد(یا )برای کارهای من هیچ ارزشی قائل نیستی (یا مشخص تر)تو سالگرد ازدواجمان راپاک فراموش کرد ه ای.)
تو سرسخت تر ازانی که رفتارت را تغییر دهی (ادعا می کنی که برنامه جدید تولید عملی نخواهد شد ،اما واقعا نخواسته ای درحد توانایی ات سعی کنی.)
دیگر سراغی ازمن نمی گیری انگار مرااز یاد برده ای(ماها است که نه تلفن کرده ای ونه نامه نوشته ای)
انگشت گذاشتن روی رفتار خاصی که می خواهید ازان انتقاد کنید ،از چند جهت کمک می کند. اول اینکه از تعمیم و گسترش انتقاد وبه کاربردن کلمات پوچ و ازار دهند «همیشه».«هرگز»جلوگیری می کند.برای شخص مورد انتقاد اسان است که کلی گوییهایی را که گفته می شود نادیده بگیرد یا ان را رد کند. او همیشه می تواند استثنائی برای ان پیدا کند «ایا پارسال برای تو گل نفرستادم؟»«من و سرسختی؟پس کی بود که با طرح مضحکی که برای بسته بندی داده بودی موافقت کرد؟» « به همین زودی فراموش کردی؟من که در تعطیلا ت برایت کارت فرستادم»شخص مورد انتتقاد می تواند همچنین با توجیهات گوناگون درباره رفتار مورد بحث با انتقاد مخالفت کند. کلماتیمانند متفکر و مسئول،سرسخت و بی فکر درنزد افراد گوناگون معانی متفاوتی رامی رسانند.وقتی انتقاد شونده بتواند به یک مورد استثنا اشاره کند یا درمورد معنی ان کلمه به بحث و جدل بپردازد بحثی که احتمالا ادامه پیدا می کند اصل انتقاد را تحت الشعاع قرار داده وان را از بسیاری از ارزشها یش تهی ساخته است.هنگامی که انتقادی با قاطعیت و به طور دقیق مطرح شود به طرف مقابل این امکان را می دهد که منظور شما رابهدرستی درک کند(ودر عین حال بفهمد که شما خودتان هم دقیقا می دانید که چه بگوئید)بهاین ترتیب انتقادتان بهمراتب قابل قبول تر می شود. مخاطب شما به حای انکه احساس کند به نا حق مورد حمله قرار گرفته است نظر شما را به عنوان نظری موجه ،منصفانه و شایسته تامل و تعمق می پذیرد .انتقادی که رفتار خاصی را دقیقا تصریح می کندبیشتر احتمال دارد منجر به گفت و شنودی دو جانبه و سازنده شود تابحثی که حدودان مشخص نیست ویا بحثی که به انکاردربست منتهی گردد.
*ایا تغییر امکان پذیراست؟
اما اگر کسی نخواهد رفتارمورد انتقادش را تغییر دهد چطور؟ مردی می گفت« وقتی من و همکارروزنامه نگارم دریک اتاق کارمی کردیم .میز کاراو همیشه به هم ریخته ونامرتب بود.من واقعا نمی توانستم بفهمم چگونه کسی می تواند دران شرایط کارمفیدی انجام دهد ودائما به او خرده می گرفتم اما او همیشه می گفت «من اینطوری»دوست دارم . وقتی میز کارم شلوغ ودرهم برهم است بهتر کار می کنم،بنا براین بهتر است دست از سرم برداری»انتقادی که بی فایده باشد مثل عیبجوئی به سرعت مورد بی اعتنائی واقع می شود.
*ایا انتقاد من کمکی می کند؟
ضمن انکه محتوای انتقادتان را ارزیابی می کنید ،از خودتان بپرسید :انتقاد من چه تاثیری در بهتر شدن اوضاع ویا بهبود روابطمان می تواند داشته باشد؟
انتقاد ،بدون جاذبه یک انگیزه مثبت و نیرومند ،مانندصدور حکمی است که سود ان صرفا متوجه انتقاد کننده است . انگیزه ،باعث می شود که فرد احساس کند به نفع خودش است که انتقاد را بپذیرد .انتگیزه کمک می کند تا سد دفاعی راکه بیشتر ما بی اختیار دربرابر انتتقاد می سازیم ،بشکند.انگیزه کمک می کند تا انچه را که عادتا« تنقید «تلقی می کنیم به صورت «تشویق»ببینیم.
تو هیچ وقت احساسات مرا در نظر نمی گیری(حرفهایی می زنی بدون انکه فکر کنی چه احساسی درمن به وجود می اورد .برای کار هایی که رایت انجام می دهم ارزشی قائل نیستی .حتی سالروز ازدواجمانراهم فراموش می کنی .اما اکر دست از بی اعتنایی نسبت به من نبرداری اگرگه گاه به این فکر بیفتی که محبتت را نسبت به من نشان بدهی به من امکان می دهی که فکر کنم واقعا بهمن علاقهمندی وان وقت من هم دلم می خواهد حتی بیش از اینها به تو محبت کنم .اگر بیش ازاین بهمن توجه کنی زندگی برای هردوی ما شیرینتر خواهد شد .من دائما اعتراض نمی کنم وتو هم احساس نمیکنی که دارم ازتو عیبجوئی می کنم.)
تو سر سخت تز ازانی که رفتارت را تغییر دهی(تو ادعا می کنی که برنامه جدید تولید ،موفق نخواهد بود ونمی خواهی وقت کافی روی ان بگذاری . اگر توجه کنی خواهی دید که خیلی بهتر از انچه تو فکر می کنی موفق خواهد بود.واگر این برنامه عملی شود کارتو خیلی اسانتر خواهد شد. به جای ان که به مسائل اجرائی تولید بپردازی ،بیشتر وقتت را صرف امور مدیریت خواهی کرد و به این ترتیب خواهی توانست بعد کاملا جدیدی در شکل فعالیتهایت ایجاد کنی و به مدیر کل نشان دهی که اگر بخواهی ،تا چه حد می توانی قابل انعطاف باشی.)
دیگر سراغی ازمن نمی گیری انگار مراازیاد برده ای(در این اواخر ،هیچ سراغی ازمن نگرفته ای واین مرا به شک می اندازد که ایا هنوز هم برای دوستی مان ارزشی قائل هستی؟اگر می دانستم این دوستی برای توهم به اندازه منت ارزش دارد ،وقت و انرژی بیشتری صرف ان می کردم . مثلا من در تعطیلات تابستان اینده درفکر مسافرت هستم.میل دارم اگر تو هم بخواهی ،دراین سفر با هم باشیم.)
*از انتقادخود چه انتظاری دارم؟
اگر معتقد باشید که رفتار شخص مورد انتقاد شما واقعا قابل تغییر است باید برای خود روشن کنید:از شخص مورد انتقاد ،چه واکنشی را انتظار دارم؟
بسیاری از کسانی که انتظار دارند شکل و محتوای انتقادشان موثر واقع شود ،یکی از علل عدم موفقیت خود را این گونه بیان می کنند که «من بعدا متوجه شدم که منظورم را به روشنی بیان نکرده ام»لزوما دانستن و بیان مطلبی که دقیقا می خواهید شخص مورد انتقاد شما انجام دهد و اینکه چه رفتاری را دراو می پسندید ،شما را وادار می کند که درباره موضوع مورد انتقاد خوب فکر منید«اخر این هم طرز رانندگی است!»انتقادی است ناشیانه که مساله ای را حل نمی کند و صرفا به راننده که دارد کاری را انجا م می دهد ،احساس نا خوشایندی می دهد دراین انتقاد از اینکه ازاو چه انتظاری می رود ،خبری نیست . اهسته تر براند ؟تند تر براند؟نا غافل ترمز نکند؟ازاین خط به ان خط نپیچد.فرمان را دو دستی بگید؟ ... چه کند؟
ایا انتقاد من تفهیم شده است؟
و بالاخره باید از خود پرسید ایا شخص مورد انتقاد می فهمد چه می گویم؟ایا با انچه می گویم موافق است یا مخالف؟بسیار مهم است که مطمئن شویم طرف مقابل ،فقط به حرف ما گوش نمیدهد ،بلکه ان را دقیقا می فهمد ،زیرا در غیر اینصورت ،ممکن است از گفته هایمان نتایج نا درستی بگیرد.«تو قدر مرا نمی دانی»یا «احساسات مرا درک نمی کنی»ممکن استبرای یک زن و شوهر ،بهانه ای برای نزدیک شدن باشد،درحالی که همسری که اعتماد به نفس ندارد ،ممکن است ان را این گونه تعبیر کند که شما دارید می گوئید « من دیگر تاب تحمل زندگی زنا شوئی راندارم و خیال دارم از تو جدا شوم»کارمندی که به علت «سر سختی و یک دندگی »مورد انتقاد واقع شده ممکن است این گونه تعبیر و تفسیر کند که شما دارید می گوئید «فکر نمی کنم بتوانید کارتان را به درستی انجام دهید»ساده ترین راه برای اطمینان از اینکه انتقاد شونده منظور شما را می فهمد این است که از او سوال کنید «ایا منظور مرا درک می کنی؟»یا «فکر می کنی چه چیزی را می خواهم به تو بگویم؟»یک مشاور خانوادگی ،شوهری را به یاد می اورد که عادت داشت درپاسخ به سوالات همسرش ،خونسرد و ارام شانه اش را بالابیندازد .مشاور پرسید:شانه بالا انداختن چه معنایی دارداما پیش از انکه شوهر بتواند جواب بدهد همسرش به سرعت گفت «من می دانم معنایش چیست .می خواهدبه من بگوید بازهم خطایی ازمن سرزده و بنابر این بهتر است گورم را گم کنم!اما زمانی که شوهر ،بالاخره فرصتی برای حرف زدن پیدا کرد گفت «معنی شانه بالا انداختن این است که به راستی نمی دانم چگونه به سوالی که ازمن شده ،جواب بدهم ،چون قبلا هرگزبه ان تفکر نکرده ام»
طرح این سوال از انتقاد شونده که ایا با انتقاد موافق است یانه می تواند مفید باشد . پاسخ این سوال هرچه باشد،دست کم،گفتگوئی را اغاز کرده و از واکنشی به شکل سکوت یا اخم و ترشروئی جلو گیری می کنند.
بیشتر مردم هنگامی که مورد انتقاد قرار می گیرند ،احساس می کنند که در معرض حمله واقع شده ونمی توانند از خودشان دفاع کنند .اگر تشویق شوند(یا به انان مهلتی داده شود)که عقیده شان را در موردانتقاد ابراز دارند،احساس خطر و نا امنی انها تا حد زیادی از بین می رود.بدیهی است پذیرش انتقاد از سوی انتقاد شونده ،غالبا به این اعتقاد می انجامد که وی رفتار خود را تغییر خواهد و چنانچه این انتظار براورده نشود انتقاد کننده ازرده و مایوس می شود.
*چگونه بگویم؟
ادامه دارد...........
دوستان عزیز :راستش دست من که درد گرفت.حالا سر و حوصله شما را نمی دانم اگر حوصله داشتید ومایل بودید بقیه مطلب کتاب را در قسمتی دیگر بیاورم .
راستی کاربردی کردن اینها خیلی کار می بره و سخته حالا کی بره این همه راه رو............................
دوستان دراین مدتی که درتالار حضور داریم و فکر می کنم هدف همه ما یادگیری و بدست اوردن مهارت است خواهش می کنم مرا از انتقادات سازنده خود بهره مند کنید .خدا قوت!
خدایا توفیق!