بدبینی نسبت به گذشته طرف مقابل

سلام
دوستان عزیز من یک سوال داشتم. چطور می شه بدبینی نسبت به طرف مقابلم که خودم تا حدودی موجب شدم رو از بین ببرم. ایشون روز اول حتی از دست دادن با من هم ابا داشتند ولی من به مرور ایشون رو تا حد زیادی به خودم وابسته کردم و ایشون منو به عنوان همسر آینده خودشون تصور کردند. به آهستگی من با ایشون رابطه م رو تا حد بوسه افزایش دادم ولی ایشون از من خواستند که این کار رو دیگه انجام ندیم. که خدا رو شکر موفق به این کنترل شدیم. چیزی که مشکل سازه اینه که ما 2-3 بار سکس چت هم(البته به خواست من)داشتیم که باز هم موفق شدیم اینکار رو ترک کنیم! بار اول سکس چت ایشون به شدت از اینکار منزجر شده بودند(لااقل در کلام) ولی بار های بعدی من رو همراهی می کردند. این دو مورد سکس چت به شدت ذهن من رو درگیر خودش کرده واصلا اجازه فکر کردن درباره سایر وجوه رابطه رو نمی ده. چی کار کنم؟

سلام،به تالار خوش اومدید
در مورد علت بدبینیتون توضیح بدید

ممنونم امریم( درست گفتم؟)
علت بدبینی من رابطه قبلی منه! دختری که به راحتی با من از مسائل جنسی صحبت می کرد و تمایلش به ارتباط جنسی رو هم نشون می داد. خب من همچین دختری رو نمی تونستم به عنوان همسر خودم بپذیرم و رهاش کردم.
البته این دختر فعلی خوشبختانه صادقانه به من گفت که مدتی با یک پسر بود که صدالبته این صداقتش هم به بدبینی من دامن زد. من چطور از این افکار دربیام بیرون؟

chashmdarrah عزیز شما نوشتید نزدیکی در رابطه با اصرار شما و علی رغم میل ایشون بوده و الان هم ایشون شما را قانع کردند که رابطتون را محدود و کنترل کنید.
دلیل واقعی بدبینی شما چیه؟
هنگام بدبینی توی ذهنتون چه تصورات ناخوشایندی دارید؟
چندسالتونه؟
چگونه وچه مدته آشنا شدید؟
رابطه قبلی ایشون کی بوده؟برای چی تمام شده؟
اطلاعاتی که شما دادید خیلی محدوده برای اینکه بتونیم راهنماییتون کنیم که آیا این بدبینی ناشی از تصورات ذهن شماست یا موارد مشکوکی وجود داره لازمه توضیحات کاملتری بدین.

من 25 سالمه
ایشون به مدت 3 سال با یک پسر بودند که اون پسر ایشون رو برای رفتن به خارج کشور ترک می کنه. واقعا مورد مشکوکی جز اینکه ایشون با من وارد اون بحث کلامی شد ندیدم. محجبه، سنگین مودب و متینه. اصلا هیچ وقت خودش اون بحثها رو مطرح نکرده!
در هنگام بدبینی افکاری مثل اینکه چرا این دختر با کسی که با اون رسما ازدواج نکرده بود وارد این حرفها شد( می دونم فکرم سنتیه ولی بپذیرید که هست ) و جزئیات اون ابراز کلامی مسائل جنسی تو ذهنم مرور می شه و اعصابمو خورد می کنه.
هرچند اون دختر تصور می کنه قطعا من همسر آیندش هستم. ولی ...

بهتره اگه تصميم قطعي براي ازدواج با اين خانم نداريد از همين حالا تكليف ايشون رو روشن كنيد:81:
و كم كم واقعيت رو(كه شايد زدواجي در كار نباشه)بهش بگيد....

gh.sana جواب شما خیلی احساسی بود. من هم این موضوع رو می دونم که باید بگم اگر نمی خوام ازدواج کنم! ولی مشکل اینه که اینطور نیست که من نخوام ازدواج کنم. من فقط نمی دونم این افکار رو چطور باید از سرم خارج کنم!

شما خودت مجبورش کردی که این کار را انجام بده و بعد بهش شک کردی؟ اگر اینجوری باشه که باید نسبت به اون باید از خودت خوشبین تر باشی.به نظر من این بدبینی شما بی مورده.

دوست گرامی شما که خودتون و افکارتون را می شناختین چرا از ایشون چنین درخواستی کردین؟
شما می گید ایشون در برابر پذیرش این مسئله مقاومت کردند ولی به اصرار شما این رابطه به اینجا کشید.
فکر نمی کنید بخاطر اینکه ایشون شما را به عنوان همسر آینده خودش پذیرفته و دلبستگی به شما و برای راضی کردن شما از ترس از دست دادنتون تا اینجا پیش اومدن.
من کار ایشون را تایید نمی کنم ولی ایشون به شما علاقه مندند و در شرایط احساسی انسانها تصمیم های درستی نمی گیرند.
رابطتون را محدود کنید تا بیش از این به شک شما دامن نزنه.
با اوصاف شما نکته تاریکی در مورد ایشون وجود نداره که باعث شک بشه. اشتباه این خانم اینه که نتونستند خودش را در برابر شما به دلیل علاقه و احساس زیاد حفظ کنند و مسلما توجیه ایشون برای خودش اینه که شما قراره باهاشون ازدواج کنید.
در مورد گذشته هم با اینکه با اطمینان نمی تونم نظری بدم ولی باتوجه به صحبت خودتون که گفتین در ابتدا در برابر اصرارتون مقاومت کردند و واکنشی که توضیح دادین بعید به نظر می یاد مسئله خاصی وجود داشته باشه. البته صداقته ایشون و صحبت کردن از مسئله ای که ممکن بود شما هرگز از اون باخبر نشید نکته مثبتیه.
با همه این حرفا سنگاتون را با خودتون وابکنید و ببینید می تونید با قضایای پیش امده کنار بیاین یا اینکه در اینده هم این مسئله ممکنه براتون مشکل بوجود بیاره.
با خودتون رودربایستی نکنید و اگه نمی تونید به ایشون اعتماد کنید از ازدواج با ایشون بگذرید.
در عرض یابی طرف مقابل باید میزان پایبدی ایشون را به رابطه در نظر بگیرید چون اگه ایشون در گذشته هم مسئله ای نداشته باشند اگر فرد مقیدی نباشند تضمینی برای اینده نیست.
یه مسئله مهمه دیگه اینکه اشتباه خودتون را نباید در این جریان نادیده بگیرید و مرد بودنتون را دلیلی بر این بدونید که برای شما ممنوعیتی وجود نداره و ازاد هستید هر کاری می خواهید بکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chashmdarrah

gh.sana جواب شما خیلی احساسی بود. من هم این موضوع رو می دونم که باید بگم اگر نمی خوام ازدواج کنم! ولی مشکل اینه که اینطور نیست که من نخوام ازدواج کنم. من فقط نمی دونم این افکار رو چطور باید از سرم خارج کنم!

---

من اثری از احساس در پاسخ خانوم gh.sana ندیدم، جواب ایشون کاملا منطقی‌ بود...

اگر شما هنوز سردر گمی یعنی‌ هنوز برای ازدواج با این خانوم مطمئن نیستی‌، که به عبارت دیگه یعنی‌ ممکنه با این خانوم ازدواج نکنی‌...

در صورتی‌ که این خانوم همونطور که خودت گفتی‌ تصور میکنه قطعاً شما همسره آیندش هستی‌...

میدونی‌ اگه این ازدواج شکل نگیره از نظره عاطفی ایشون چه ضربه ائی میخوره؟!


موفق باشین،:72:

کامران

بالفرض که این نشون از بیماری روحی خاصی در من باشه که من تا به این حد حساس هستم. آیا راهی برای علاجش هست؟ اگر هست چطوری؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chashmdarrah

ممنونم امریم( درست گفتم؟)
علت بدبینی من رابطه قبلی منه! دختری که به راحتی با من از مسائل جنسی صحبت می کرد و تمایلش به ارتباط جنسی رو هم نشون می داد. خب من همچین دختری رو نمی تونستم به عنوان همسر خودم بپذیرم و رهاش کردم.
البته این دختر فعلی خوشبختانه صادقانه به من گفت که مدتی با یک پسر بود که صدالبته این صداقتش هم به بدبینی من دامن زد. من چطور از این افکار دربیام بیرون؟

---

بله اسم کاربری من رو درست گفتید
من شما رو درک میکنم،گذشته شما باعث شده که به گذشته این خانم هم شک کنید و نتونید درباره ی ازدواج باهاش به خوبی فکر کنی
مطمئن باش با این خانم یا هرخانم دیگه ای هم بودی متاسفانه روی این موضوع گیر میکردی،دیگه حالا اگر موردی از گذشتش متوجه میشدی دیگه بدتر

واقعیت اینه که ما باید اول از همه به خودمون رجوع کنیم و ببینیم که آیا اگر خدایی نکرده با کسی رابطه برقرار میکنیم دوست داریم در همین زمان زن ویا شوهر آیندمون هم مشغول این گناه باشه یا نه؟؟؟
اگر دوست داشتیم و به غیرتمون برنخورد اینکارو بکنیم!(که مسلما کسی نیست که راضی باشه)نه اینکه فکر کنیم که خودم هرکاری کردم عیبی نداره ولی خواستم برم زن بگیرم باید این چنان و آنچنان باشه.
یکی از استادام بسیار زیبا این مطلب رو گفت که اگر با کسی رابطه گناه آلود برقرار کنی اگر همون موقع به این فکر کنی که زن و یا شوهر آیندت داره همین کاررو میکنه ،یه تلنگر هست برات
اگر به این فکر کنیم که همه چیز به هم وابسته است،اگر ایمان داشته باشیم که کاری که ما در این ساعت میکنیم یه جایی توی زندگی اثرشو می بینیم(هم کار خوب هم کار بد)،اونوقت خیلی بیشتر مواظب خودمون می شویم،اگر اون لحظه به این فکر کنیم که حالا کی میفهمه ،یا مثلا من مردهستم،یا خلاصه یه جوری توجیح کنیم خودمونو،اونوقت در آینده یه جایی جلوی راهمونو میگیره،حالا مسائل اخروی آن بماند...

چه بسیار آقایونی که زنهاشون زنهای بدی نبودند ولی چون قبلا آقا خودش ...آره... تا رابطش با خانم بیشتر و بیشتر میشه فکر میکنند که این خانم هم قبلا آره...(چون لذت حاصل از رابطه های گذشتش یادش میاد)
وبه این افکار بال و پر میدهند ومتاسفانه با تلقین ها و شک ها ،حتی اگر به زبون نیارند با نگاه ها و استرس هاشون باعث میشوند زن به بیراه بره و باورش بشه که مشکلی داره(همه که اونقدر قوی نیستند که با وجود شنیدن و حس کردن این شک ها ،تغییری نکنند)

پس تعهد به زن و یا شوهر آینده،با این که نمیدونیم کیه و کجاست، خیلی زیبا ست و قابل اجرا.اونوقت تاثیر خوبشو توی زندگی آینده با تمام وجود احساس میکنیم

حالا خیلی از ماها دچار اشتباه میشیم،کاملا درست!!!باید زود به داد خودمون برسیم و به خاطر سلامت روان خودمون و همسر ایندمون هم که شده درست رفتارکنیم.
هیچ وقت دیر نیست ،هرکجای این راه که هستیم میتونیم برگردیم و ذهن و دل خودمونو از گناه پاک کنیم،البته یک سری چیزا رو از دست داده ایم ولی دیگه بازنده هم نیستیم.
راه علاج از دید من:
خودتونو پالایش کنید،کم کم ارتباط خودتونو با این دختر قطع کنید،چون بخواید و نخواید به بیراهه میروید و اونوقت این دختر رو هم که میگید نمیخواد گناه کنه،قبح گناه براش از بین میره و بعدش شما هم که نمیرید باهاش ازدواج کنید و رها میشه و اینجاست که شما هم به خودتون بد کردید هم به اون.
اگر دختری مقید باشه خیلی براش سخت تره که کسی رو به عنوان شوهرش پذیرفته باشه ولی طرف به هر دلیلی جا بزنه
(ما دخترا به این میگیم نا مردی)
پس زودتر فکر اساسی رو بکنید،این لذت ها زودگذرند،اگر بعد از زیاد شدن رابطتون با این دختر نتونید باهاش ازدواج کنید تمام این خوشیها جای خودشونو به غم و اندوه همیشگی میدهند

شما اگر رابطه رو قطع کنید و برای این دختر هم توضیح بدید که چرا میخواید این کاررو بکنید ،بعد از مدتی که تنها شدید و به خودتون پرداختید، میتونید بهتر راجع به این دختر فکر کنید و شاید اون موقع تصمیم گیریتون درباره ازدواج باهاش قطعی بشه.
اون دختر وقتی ببینه که با جدا شدن از شما باعث میشه از خیلی دردسرهای بعدی جلوگیری بشه راحتتر این جدایی رو میپذیره و بین بد و بدتر ،بد رو که همون جدایی هست قبول میکنه

موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط lمریم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chashmdarrah

ممنونم امریم( درست گفتم؟)
علت بدبینی من رابطه قبلی منه! دختری که به راحتی با من از مسائل جنسی صحبت می کرد و تمایلش به ارتباط جنسی رو هم نشون می داد. خب من همچین دختری رو نمی تونستم به عنوان همسر خودم بپذیرم و رهاش کردم.
البته این دختر فعلی خوشبختانه صادقانه به من گفت که مدتی با یک پسر بود که صدالبته این صداقتش هم به بدبینی من دامن زد. من چطور از این افکار دربیام بیرون؟

---

بله اسم کاربری من رو درست گفتید
من شما رو درک میکنم،گذشته شما باعث شده که به گذشته این خانم هم شک کنید و نتونید درباره ی ازدواج باهاش به خوبی فکر کنی
مطمئن باش با این خانم یا هرخانم دیگه ای هم بودی متاسفانه روی این موضوع گیر میکردی،دیگه حالا اگر موردی از گذشتش متوجه میشدی دیگه بدتر

واقعیت اینه که ما باید اول از همه به خودمون رجوع کنیم و ببینیم که آیا اگر خدایی نکرده با کسی رابطه برقرار میکنیم دوست داریم در همین زمان زن ویا شوهر آیندمون هم مشغول این گناه باشه یا نه؟؟؟
اگر دوست داشتیم و به غیرتمون برنخورد اینکارو بکنیم!(که مسلما کسی نیست که راضی باشه)نه اینکه فکر کنیم که خودم هرکاری کردم عیبی نداره ولی خواستم برم زن بگیرم باید این چنان و آنچنان باشه.
یکی از استادام بسیار زیبا این مطلب رو گفت که اگر با کسی رابطه گناه آلود برقرار کنی اگر همون موقع به این فکر کنی که زن و یا شوهر آیندت داره همین کاررو میکنه ،یه تلنگر هست برات
اگر به این فکر کنیم که همه چیز به هم وابسته است،اگر ایمان داشته باشیم که کاری که ما در این ساعت میکنیم یه جایی توی زندگی اثرشو می بینیم(هم کار خوب هم کار بد)،اونوقت خیلی بیشتر مواظب خودمون می شویم،اگر اون لحظه به این فکر کنیم که حالا کی میفهمه ،یا مثلا من مردهستم،یا خلاصه یه جوری توجیح کنیم خودمونو،اونوقت در آینده یه جایی جلوی راهمونو میگیره،حالا مسائل اخروی آن بماند...

چه بسیار آقایونی که زنهاشون زنهای بدی نبودند ولی چون قبلا آقا خودش ...آره... تا رابطش با خانم بیشتر و بیشتر میشه فکر میکنند که این خانم هم قبلا آره...(چون لذت حاصل از رابطه های گذشتش یادش میاد)
وبه این افکار بال و پر میدهند ومتاسفانه با تلقین ها و شک ها ،حتی اگر به زبون نیارند با نگاه ها و استرس هاشون باعث میشوند زن به بیراه بره و باورش بشه که مشکلی داره(همه که اونقدر قوی نیستند که با وجود شنیدن و حس کردن این شک ها ،تغییری نکنند)

پس تعهد به زن و یا شوهر آینده،با این که نمیدونیم کیه و کجاست، خیلی زیبا ست و قابل اجرا.اونوقت تاثیر خوبشو توی زندگی آینده با تمام وجود احساس میکنیم

حالا خیلی از ماها دچار اشتباه میشیم،کاملا درست!!!باید زود به داد خودمون برسیم و به خاطر سلامت روان خودمون و همسر ایندمون هم که شده درست رفتارکنیم.
هیچ وقت دیر نیست ،هرکجای این راه که هستیم میتونیم برگردیم و ذهن و دل خودمونو از گناه پاک کنیم،البته یک سری چیزا رو از دست داده ایم ولی دیگه بازنده هم نیستیم.
راه علاج از دید من:
خودتونو پالایش کنید،کم کم ارتباط خودتونو با این دختر قطع کنید،چون بخواید و نخواید به بیراهه میروید و اونوقت این دختر رو هم که میگید نمیخواد گناه کنه،قبح گناه براش از بین میره و بعدش شما هم که نمیرید باهاش ازدواج کنید و رها میشه و اینجاست که شما هم به خودتون بد کردید هم به اون.
اگر دختری مقید باشه خیلی براش سخت تره که کسی رو به عنوان شوهرش پذیرفته باشه ولی طرف به هر دلیلی جا بزنه
(ما دخترا به این میگیم نا مردی)
پس زودتر فکر اساسی رو بکنید،این لذت ها زودگذرند،اگر بعد از زیاد شدن رابطتون با این دختر نتونید باهاش ازدواج کنید تمام این خوشیها جای خودشونو به غم و اندوه همیشگی میدهند

شما اگر رابطه رو قطع کنید و برای این دختر هم توضیح بدید که چرا میخواید این کاررو بکنید ،بعد از مدتی که تنها شدید و به خودتون پرداختید، میتونید بهتر راجع به این دختر فکر کنید و شاید اون موقع تصمیم گیریتون درباره ازدواج باهاش قطعی بشه.
اون دختر وقتی ببینه که با جدا شدن از شما باعث میشه از خیلی دردسرهای بعدی جلوگیری بشه راحتتر این جدایی رو میپذیره و بین بد و بدتر ،بد رو که همون جدایی هست قبول میکنه

موفق باشید

---

ممنونم امریم گرامی
من واقعا از ابتدا به قصد ازدواج با این خانوم بودم و تا قبل از اون دو سه بار صحبت جنسی هیچ مشکلی نبود!! (ما فقط صحبت راجع به این مسائل کردیم و هیچ تماس فیزیکی جز دست داشتن نداشتیم!!!)یعنی اینطور نبوده که بخوام ایشون رو فریب بدم یا اینکه بخوام رابطه برقرار کنم و بعدش .... می گم مشکل روحی پیدا کردم.علتش هم این بود که فکر می کردم این راه خوبی برای شناخته! ببینید من این دختر رو از خیلی زمینه ها واقعا خانوم می دونم و مناسب ازدواج. واسه همینه که زجر می کشم وقتی به خاطر این فکرهای آزاردهنده نمی تونم به شناخت نهایی برسم.

دوستان من چی کار کنم:47:

من یه سوال دارم به فرض اینکه شما با یه خانم دیگه ازدواج کنید
اگه همسر اینده شما دویت نداشته باشه با کسی ازدواج کنه که قبلا سکس چت داشته تکلیف چیه
چرا شما فقط حق پاک بودن را برای خودتان فائل هستید؟؟؟؟:305:
این خانم با اصرار شما این کار رو انجام دادن
چرا با احساسات این خانم باز ی میکتید :324:

این حمله کردن به کسی که راهنمایی و مشاوره می خواد دلیلش چیه؟ من واقعا اگر خودم می دونستم مشکل ندارم اینجا نمی اومدم!

دوست عزیز کسی اینجا قصد اهانت به شما را نداره.
شما خودتون میگید این خانوم محجوبند و مورد مشکوکی وجود نداره. فقط ارتباط نزدیک ایشون با خودتون شک شما را شعله ور کرده.
شما اول بررسی کنید ببینید در اینده اگه با شخصی ازدواج کنید که چنین تجربه ای با شما نداشته این بدبینی به گونه دیگه هم وجود داره یا نه.
اگه جوابتون نه بود یعنی تنها با این خانوم مشکل بدبینی داشتید با خودتون روراست باشید و با تردیدی که هست بهتره از خیر این ازدواج بگذرید.
اما اگه فکر می کنید به خاطر رفتار دوست دختر قبلیتون یا هر چیز دیگری نسبت به هر کسی که شریک شما بشه این بدبینی وجود داره اینجا دیگه باید به طور جدی به حل مشکل بپردازید.
در این تالار کسی از طرز فکر دقیق شما مطلع نیست. ممکنه شما سنتی فکر کنید و نظرتون این باشه که دختری که با من بوده احتمالا با کسای دیگه هم رابطه داشته ---->این خانوم برای شما فرد مناسبی نیست. هرچند هم که ایشون با معیارها ی دیگه شما هم خوان باشند ولی به دلیل عدم وجود اعتماد که پایه زندگیه بهتره ازدواج سنتی داشته باشید.
و ممکنه شما دیدگاهی متفاوت مبنی بر اینکه این رابطه فرصت شناخت از فرد را به من داده و چون مورد مشکوک و نامناسبی هم وجود نداره----> به سلامتی و میمنت با این خانوم ازدواج کنید.
ببین دوست خوب اینجا هر کسی با هر دین و نگرش و طرز فکری می تونه مشکلش را بگه و دیگران تنها می تونند با توجه به دیدگاهشون اون را راهنمایی کنند.
قرار نیست اینجا کسی بتونه طرز فکر شما را عوض کنه. تنها میشه از دیگران برای همفکری و بررسی مسئله از زوایای مختلف استفاه کرد. یکی از این زاویه ها هم نگاه کردن به اشتباه خودمونه. دوستان شما را محکوم به چیزی نکردند تنها اشتباه شما از دیدگاه خودشون را گفتن.
اگه فکر می کنید فرد بدبین و مشکوکی هستین باید این مسئله را با مشاوره حل کنید. برای حل این مشکلات به تخصص در روانکاوی نیازه وگرنه اینکه من یا دیگران بگیم چی درسته وچی غلط اگه با باورهای شما همسو نباشه براتون کاربردی و قابل هضم نیست.

مرسی من متوجه این بدبینی شدم! رابطه سنتی هم مناسب نیست. چون من خودم ترجیح نمی دم.من تا حدودی متوجه شدم که این خانم به دلیل علاقه وافرشون این درخواست من رو پذیرفتند! بنابراین قصد رفتن به روانشناس رو دارم!

دوستان این مشکل به روانکاو احتیاج داره؟

سلام
این تاپیک رو خوب بخون :

http://www.hamdardi.net/thread-9323-newpost.html

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یاریم کن ...:72:

فكر نميكنيد از كاه كوه ساختيد و مشكل رو خيلي بزرگ و حساستر از حد نرمالش كرديد؟

جناب آقای "یاریم کن/یاریم کن" تاپیک شما مقوله ای جدا از مشکل ایشونه. شما دلایلی واضح و مبرهن برای عدم اعتماد داشتید ولی ایشون صرفا از نظر فکری و بدون هیچ شواهد مشکوکی ذهن خود را مشغول کرده اند.
ارتباط دادن این دو تاپیک صرفا ایشون را سردرگم تر می کنه.
chashmdarrah شما با مراجعه به مشاور می تونید کمک بگیرید و اگه احتیاج به تخصص بیشتری باشه خود مشاور شما را ارجاع میده.
می تونید از صدای مشاور هم کمک بگیرید تا دقیقا متوجه بشید از کجا باید شروع کنید. دوستان متخصص تالار هم اگه بتونند شما را راهنمایی می کنند که به کجا مراجعه کنید.

دقت کنید: در عنوان تاپیک ذکر کردید "در گذشته ی طرف مقابل" در صورتی که این گذشته ی هر دوی شماس و این رو در نظر بگیرید که به خواست و اصرار شما بوده .
در شکل گیری این مشکل در ذهنتون تجدید نظر کنید.
این یک اشتباه از جانب هر دوی شماست ولی شما عامل اصلی برای بروز اون مسئله بودید و جهت پیکان این اشتباه بیشتر به متوجه شماست.اون خانم فقط با شما همدسته.
بازنگری کنید.[i][u][size=large]

سلام من اینجا فقط میخوام بهت بگم یه جور دیگه هم میتونی به این قضیه نگاه کنی
اینو بدون شاید این دختر به این دلیل با اصرار های تو وارد این بازی شده که فکر کرده میتونه اینطوری کمکت کنه و باعث بشه تو به گناه نیفتی و اندکی از نیازت رو اینگونه برآورده کنه و به دلیل اینکه تو براش قابل اعتماد بودی و عزیز خواسته همراهیت کنه تا تو رو حفظ کنه و کنارت باشه و کمکت کرده باشه.

این رو بدون که توی روایات دینی ما هم بدگمانی نسبت به کسی بسیار گناه بزرگی هست.و متاسفانه به دلیل اینکه ما همیشه سنتی فکر میکنیم و نه عرفانی و دینی اون مسائل سنتی رو بزرک میبینیم اما مسائلی که واقعا بزرگ هست رو از کنارش خیلی راحت رد میشیم

میتونی اون صحبت هایی و چتهایی رو که داشتی بذاری رو حساب اینکه خواستی شناختت در این زمینه ها از طرفت زیاد بشه .و بدون که خیلی ها سکس کامل رو با کسی تجربه میکنن اما اینقدر شناختشون در همه زمینه ها از طرف کامل هست و اینقدر بهش اعتماد دارن که حتی فکر بودن با کسی غیر از اون هم به ذهنشون نمیرسه(البته من نیمخوام اینجا بگم که سکس کامل رو تایید میکنم چون هنوز فرهنگش تو کشورمون جا نیفتاده و ممکنه که آسیب زا باشه)

واما کلا سعی کن اینقدر شناختت رو نسبت به کسی بالا ببری که به این راحتی ها نسبت بهش بدبین نشی.فقط کافی هست که کامل اون رو بشناسی که البته قبلش باید خودت رو بشناسی .چون اگه تو خودت رو شناخته بودی هیچوقت با این دختر معصوم وارد اینجور صحبتها نمیشدی که بعدش بخوای اینقدر راحت بهش بدبین باشی.و سعی کن کلا بدبینی و شکاکی رو از خودت پاک کنی

موفق باشی دوست من:72:

ممنونم.
واقعا من دلیلی جز اون حرفها برای این بدگمانی پیدا نکردم. این دختر وقتی نگاهش می کنم تجسم معصومیت و وقاره. اونقدر که هر بار دستهاشو می بوسم از شوق این معصومیت. برای این افکار هم باید پیش یک روانکاو برم. دیدم مشکل از خودمه. ببخشید این سایت روانکاو داره؟

خوشحالم كه به نتيجه ي درست رسيديد...راجع به روانكاو اين سايت اطلاعي ندارم.....

دوست دختر شما براش این کار خیلی سخت بوده چون من خودم دخترم و میدونم چه حسی داشته ولی از روی علاقه ای که به شما داشته در برابر خواسته شما تسلیم شده

سلام.
من تمام جواب هاب دوستان رو نخوندم.
ولی بهت یه پیشنهادی میکنم ، برو از گذشته دوستت کامل با خبر شو تا بلای من سرت نیاد.
من الان در سن 22 سالگی 42 سالمه ، به خدا توو یه روز 20 سال پیر شدم.
البته اصلا داستان زندگی من مهم نیست ولی از من به شما نصیحت حتما حتما برو از گذشته دوستت باخبر شو.
یه چیزی من به شما میگم که میدونم ممکنه دیونتون بکنه و به من فحش بدین:
نمیدونم چندساله که با هم هستید ولی مطمئن باشید که دختری که 3سال با یه پسر بوده حتما اتفاقاتی افتاده بینشون همونطور که الان بین شما میوفته.
هیچ چیز محال نیست ولی من میگم که محاله که یه دختر 3 سال با یه نفر دوست باشه و چیزی بین اونا نبوده باشه.
یه روزی یه پیر زنی به من گفت " به هر گل رسیدی ببوی و برو" گفتم یعنی چی ؟
گفت اگر خواستی با کسی ازدواج کنی حتما یه بار ببویش تا ببینی که قبلا بوئیده شده یا نه!
من خودم کاملا کاملا کاملا با رابطه جنسی قبل از ازدواج مخالفم ولی شاید چاره شما همین باشه.
به من اعتماد کن من خیلی ساده از رابطه دوستم(که میخواهم باهاش ازدواج کنم) قبل از من گذشتم که اتفاقا اونم 3سال با یه پسری دوست بوده گذشتم و توو یه روز 20 سال پیر شدم.
تو رو خدا بیشتر فکر کن و بیشتر تحقیق کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ebisoft

یه روزی یه پیر زنی به من گفت " به هر گل رسیدی ببوی و برو" گفتم یعنی چی ؟
گفت اگر خواستی با کسی ازدواج کنی حتما یه بار ببویش تا ببینی که قبلا بوئیده شده یا نه!
من خودم کاملا کاملا کاملا با رابطه جنسی قبل از ازدواج مخالفم ولی شاید چاره شما همین باشه.

---

میشه منظورتون رو از این جمله واضح تر بیان کنید؟یعنی شما ارتباط جنسی رو برای شناخت بیشتر پیشنهاد میدین به ایشون؟:325:

سلام . دخترا اكثرا بعد دلبستگي ( يا به خاطر طرف مقابل يا نياز خودشون ) وارد چنين مسائلي ميشن
يه سري هم .......... كه با توجه به خصوصياتي كه شما گفتين مورد شما اينجور نيست
يه مسئله اي هم كه هست مطرح كردن و درخواست شما با اصرار و طرف مقابل رو توي منگنه قرار دادن فرق ميكنه اگه با شما پيش اومد ولي با سرعت كمتر از نياز و محبتش نسبت به شما بوده. اگر نه هم فقط به خاطر علاقه به شما
در مورد نظر ebisoft عزيز كه گفتن:

[/quote]نمیدونم چندساله که با هم هستید ولی مطمئن باشید که دختری که 3سال با یه پسر بوده حتما اتفاقاتی افتاده بینشون همونطور که الان بین شما میوفته.
هیچ چیز محال نیست ولی من میگم که محاله که یه دختر 3 سال با یه نفر دوست باشه و چیزی بین اونا نبوده باشه.

نقل قول:

---

اتفاقا امكانش هست كمم نيست .
بستگي به دو طرف بازه ي سني كه ارتباط برقرار كرده بودن و... داره
اين نكته هم بايد مدنظر باشه كه بي پروايي در روابط بعدي بيشتره. پس نميشه با قاطعيت در موردش نظر داد. شايد با شص دوم ارتباط عاطفي برقرار شده باشه كه تو رابطه اول وجود نداشته يا به اين شدت نبوده.

---

گفت اگر خواستی با کسی ازدواج کنی حتما یه بار ببویش تا ببینی که قبلا بوئیده شده یا نه!
من خودم کاملا کاملا کاملا با رابطه جنسی قبل از ازدواج مخالفم ولی شاید چاره شما همین باشه.[quote]

به اينم فكر كنيد كه اون دختر ممكنه چنين عكس العملي نشون بده :1 - رابطه رو تموم كنه 2 - طرف مقابل از چشمش بيوفته و راه واسه از بين رفتن ارتباط باز بشه حتي چنين بدبيني كه شما بهش دارين اون به شما داشته باشه . و بعد ازدواج كه عاقلانه تر به قضيه نگاه كرد با خودش بگه چه راحت به من چنين پيشنهادي داد لابد به همين راحتي هم به بقيه ...
چت روم با دنياي واقعي متفاوته . شما از كسي كه نقاشي دزدي كشيده راحت تر ميگذرين يا كسي كه دستش تو جيبتونه و داره كيفتونو ميزنه ؟
روابط جنسي قبل از ازدواج آنچنان تاثير مخربي در زندگي آينده داره كه توصيه شمارو بي معني مي كنه . از چاله تو چاه افتادنه
يه مورد ديگه اينكه اگه اون ازدواجتون رو 100 % بدونه جاي تعجب نداره كه حاضر به چت در اين موضوع شده . چرا ؟
به دليل اينكه غريزه جنسي داره و عده اي متاسفانه قادر به كنترلش نيستن
به دليل اينكه آيندش رو با شما تصور ميكنه و شايد با خودش گفته باشه اينكه همسر آيندمه ( كه خيلي فكر غلطيه ولي دخترا خيلياشون ازين فكرا زياد ميكنن )
به دليل اينكه شايد تصور كرده اگر مخالفت كنه به شما يا رابطتون صدمه ميزنه.
از يه منظر ديگه هم به قضيه نگاه كنيد
اگر اون تجربه رابطي قبلي داشته شما هم داشتيد
اگر اون يك طرف قضيه ي شك برانگيز براي شما بوده شما طرف ديگه بودين . طرفي كه عامل اصليه چون شروع كننده بوده.
اگر به فكر اينين كه هرجوري تا الان بودين يا هستيد طرف مقابلتون بايد پاك پاك باشه توقع بيجا و اشتباهيه اگه خودتون پاك نباشيد.
همون جوري كه شما دوست داريد اون قبلا با پسررابطه نداشت اونم دوست داره كه شما گذشتتون پاك باشه
همون جوري كه شما دوست داشتين به درخواست شما جواب نميداد اونم دوست داشته كه شما آدم خودداري باشيد و اين مسائل رو وارد رابطتون كه گويا قصدتونم ازدواج بوده نكنيد
در كل به هيچ وجه عكس العملش رو تائيد نمي كنم اگه به قول شما انقد پاك و .... هست چرا راضي شده ( البته ممكنه خيلي محجوب باشه ولي بيشتر ازون به شما علاقه داشته باشه و آدم ساده اي باشه )
اگرم به دليل تجارب اطرافيان يا خودتون آدم بدبيني هستيد مراجعه به مشاور بهترين كاره چون آدم بدبين مريم مقدسم بذارن جلوش بهش شك داره.