خوشبختی چیست ؟ شما می دانید؟

در کتاب “خانه ادریسی ها ” ی مرحوم غزاله علیزاده ، ” وهاب ” یکی از شخصیت های داستان این کتاب ، جمله ای دارد که مرا سخت به خود می پیچاند ، وهاب می گوید : خلیفه عبدالرحمن در زندگی فقط چهارده روز خوشبخت بود، من همین‌قدر هم خوشبختی به خودم ندیدم

خوشبختی چیست ؟

به گمانم خوشبختی ، واژه تزئینی گذران عمر است ، که در پایان زندگی همچون آرزو های محال با خود به گور می بریم .

آیا عشق ، همان خوشبختی است ؟

مجنونی از خیل خوش باوران می گفت : آنگاه که بر در گاه قلبم قراول عشق دق الباب کرد ، خوشبختی را لمس کردم و آنچنان با دلبرم یکی شدیم که من در لبخندش روزگار می گذاراندم ، و او از اشک شوقم رفع تشنگی می کرد .

آیا خوشبختی قاه قاه خندیدن بلند برای نشنیدن هق هق گریه ها است ؟

براستی خوشبختی چیست ؟ شما می دانید؟

سلام
خوشبختی یک حس درونی و یک درک منحصر به فرد از زندگی هست که پویا بوده و میل به بی نهایت می کنه.
خوشبختی راه رضایتمندی فزاینده است که هر لحظه انسان را مشعوف به جاودانگی می کند.


لذا سهم کسانی که این تجربه منحصر به فرد خوشخبتی را درک می کنند اقرار به آن، و سهم کسانی که به آن نرسیده اند انکار آن است


و البته آنقدر این حس درونی خوشبختی جانفزا هست که صاحبان آن سعی وافری در نشر آن دارند و تمایل نشان می دهند که مهارتها و آگاهی های ادراک این حس را به دیگران هدیه کنند.




لینک به مطالب تکمیلی در مورد خوشبختی و افراد خوشبخت
من همیشه خوشبخت بوده ام
ثبت نام افراد خوشبخت

سلام
http://www.hamdardi.net/imgup/12/126...02c4d14405.jpg
کلید خوشبختی هرفرد دست خود اوست

خوشبختی یعنی:

*خودت تصمیم بگیری و زندگیت را برای خوشایند خودت سپری کنی.
*مسئولیت زندگی ات را بپذیری و خود را متعهد کنی که راه را بدون انتظار کمک از دیگران و صرف نظر از هر آنچه که تورا می ترساند به تنهایی بپیمایی .
*فراموش کردن این باور که کسی از راه می رسد و به نجاتت برمی خیزد و درها را برایت می گشاید .
*تنهایی را از افتادن به هر دامی , ارزشمند تر بیابی .
*قلبی را نشکنی , دلی را نرنجانی , آبرویی را نریزی و دیگران از تو آسیبی نبینند .
*خودت را بپذیری و برای بهتر نشان دادن خودت , تلاش نکنی که دیگران را نفی کنی و شکشت دهی .
*باور کنی که دیگران هم به اندازه تو , به امنیت , آرامش , محبت , عفو و آزادی نیاز دارند .
*شکایت نکنی , زیرا اکنون در جایی ایشتاده ای که خودت با اندیشه ات برای خود تدارک دیده ای .
*باورکنی که به خوبی از اشتباهاتت می توانی بیاموزی و رشد کنی .
*یعنی شکر کنی که زنده ای , که احساس داری , که دوستت دارند , که عشقی در قلب داری و به یمن شاکر بودنت به هر آنچه آرزو ی بر حق دلت است , خواهی رسید .
منبع :ماهنامه پویا

خوشبختی مثل یه توپ فوتبال می مونه که مرتب می دویم تا بهش برسیم
اما وقتی بهش رسیدیم با یه لگد دوباره اون رو از خودمون دور می کنیم تا براش باز بدویم

خوشبختی یعنی ارضا حس درونی و شادی آن در لحظه .

می توان در لحظه از ترنم گنجشگها سرمست شد و حس خوب خوشبختی را تجربه کرد .
می توان بر یک بستنی لیسی زد و گمان کرد تمام زندگی یعنی شیرینی و خنکی و طعم بستنی در لحظه و با این کار در لحظه اوج گرفت و سرمست حس خوشبختی شد .
می توان از احساس در آغوش خداوند بودن و شکر بر نعمتهای داده و نداده اش حس خوب خوشبختی را تجربه کرد.
می توان ........
می توان ......

هر چیز کوچکی که باعث رضایت درونی ما باشد متغیرهای حس خوشبختی است .


رضایت از هر لحظه زندگی و با هر فاکتور مادی و معنوی و روحانی و ....( در دم و آن زندگی کردن فارق از هر مشگل و تنش )

آخر خوشبختی از این بالاتر که ما دوستان و اعضای خوشبختی به مانند شما عزیزان داریم؟!:310:

خوشبختی به همین لحظه های کوتاه است.... در چرایی عشق نیست در چگونگی دوست داشتن است.. :43:

دوستتان داریم...پس خوشبختیم:72:

من براي خوشبختي معني و مفهوم خاصي نسبت نميدم.....به قول صابر خوشبختي براي من يعني دوست هاي خوبم....يعني شادي خريدن يه كاكتوس براي مامانم(اسمش بند كفش بود!)يعني بودن با دلبند نازنينم.....پدر و مادر مهربون و گلم.....پدر بزرگ فوق العاده ام..مادر بزرگ غرغرو ام..........
يعني اميد به زندگي شادتر از الانم......
خوشبختي يعني هر چي كه من الان دارم:310:

[align=justify]سلام پندار :72:

فکر می کنم ترکیب کلمات "خوش" و "بخت" اصلا اون چیزی نیست که شما دنبالشی. و این نامگذاری اشتباه باعث می شه برای رسیدن به هدفت با مشکل مواجه بشی.

قبل از اینکه دنبال چیزی بگردی، اول اسمش رو پیدا کن!

اسم حقیقی اون حالتی که قلب پندار براش می تپه، و درش آروم می گیره، چیه؟

[/align]

سلام:72:...

خوشبختی محو شدن در نگاه کسی ست که همه عمر آرزوی بودنش را داشتی و اکنون محو در آغوش گرمش از هیچ چیز نمی ترسی...

صدای نفس های کسانی ست که دوستشان داری....

لبخند مهربان مادر و دستان گرم پدر است....

از نظر من بزرگترین خوشبختی سلامت بودن همه کسانی ست که دوستشان داری.....همین....:43:

خوشبختی هر چه هست ....
لحظه ها ( عمرمان ) را گذرانديم تا به اون برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظاتی بود که گذرانديم

امضای BABY

خوشبختي يعني اينكه كودك درونت رو هميشه شاداب نگهداري تا هيچ وقت احساس بدبختي نكني:310:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gh.sana

خوشبختي يعني اينكه كودك درونت رو هميشه شاداب نگهداري تا هيچ وقت احساس بدبختي نكني:310:

---

آیا این واقعا عملی هست؟!!!
مگر میان این هم ناسازگاری های درونی، تعارضات بیرونی، می توان همیشه حس لذت دوستی کودک درون را بدون محدودیت ارضاء کرد. و آیا این کودک درون سیری پذیر است!!!
در واقع در درون به غیر از این کودک، والد و از همه مهمتر بالغی هم هست. سهم آن چیست؟

جای تامل دارد؟!

من خوشبختی را اینگونه درک کردم :

خودت باشی ، روان و سیال ، و فطرت مبنای این خود بودن باشد ( به قول بعضی اهل فن ، " خود طبیعی " ) ، و این خود را بشناسی و بپذیری و باهاش تعامل داشته باشی و به فکر رشد و تعالیش باشی و مسیر زندگیت را بر همین مبنا میزان کنی ، مطمئناً منجر به رضایت درونی و احساس آرامش و نشاط و در پی آن تعادل رفتار می شود ، احساس رضایت درونی از زندگی ، حتی در اوج ناملایمات و سختیها هم باعث می شود حساس خوشبختی کنی و درست فکر کنی ، به موقع مشورت بگیری ، به جا تصمیم بگیری و سنجیده عمل کنی .


این درس و تجربه عملی من ازندگی تا حالا است .

تصور کن ، در بیرون از خودت همه چیز داشته باشی ، لحظاتت پر از برنامه های فرحبخش باشه ، دوستان خوب ، معاشرت وسیع ، و.... و حتی در درون هم کودک پر جنب و جوش و شیطونی در آغوشت باشه .... اما در لایه های عمیق قلبت ( درونت ) ، احساس رضایت از خودت ، از روزگار ، از جامعه ، از اطرافیان و در یک کلام بطور نامحسوس رضایت از زندگی که بزرگترها با تعبیر دل خوش از اون یاد می کنند ، نداشته باشی ، آیا میتونی خوشبختی را حس کنی ؟؟؟

خوشبختی هر چه هست ....
لحظه ها ( عمرمان ) را گذرانديم تا به اون برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظاتی بود که گذرانديم

خب این یه جمله شعار گونه از خوشبختی ، واینکه امروزمان را بهره برداری کنیم وقدر بدانیم.
اما پاسخی برای خوشبختی چیست ؟ نیست.
اما اگر بخواهیم عمیق تر تعبیری از خوشبختی بگیم ، من با چند تا سوال شروع می کنم:
دوستمان گفته "درلبخند مهربان مادر و دستان گرم پدر است" می پرسم بچه هائی که در آغاز زندگی از این دو نعمت بی بهره بوده اند ایا در برهه هائی از زمان احساس خوشبختی نمی کنند. همچنین اونهائی که پدر ومادر دارند ، دوستشان هم دارند اما بخاطر یه موضوع (اختلاف نظر - مثلا در امر ازدواج) روابطشان به شکلی میشه که بهتر می دونن از هم دور باشن. ویا بچه های بهزیستی رو در نظر بگیریم ، بی سرپرست یا بد سرپرست ، بچه های کار وخیابان و... دیده ام که زمانهائی رو واقعا احساس خوشبختی می کنن
دوستمان گفته "در داشتن دوست" . اگر چه دوستان کمکهای زیادی به ما می کنن و بودنشان باعث پشت گرمیست . اما حالتی رو در نظر بگیرید که مشکلی مثلا با همسرتان پیش اومده که قادر به بیانش حتی به صمیمی ترین دوستتان هم نیستید ، حتی در زندگیهائی که زن وشوهر کاملا با هم دوست هستند وصمیمی، هر دو هم واقعا خوبند اما گاهی مساله ای پیش میاد که بنظر لاینحل هست ( برا مشاورین خانواده هم پیش میاد) طوری که نگرانی ایجاد می کنه و آسایش وآرامش رو از آدمی میگیره ، حالا تو این شرایط هزاران دوست اونهم از نوع حقیقیش هیچ کاری نمی تونن بکنن.
و ...
وقتی که هرچه زندگیت رو واکاوی کنی و موضوعی جهت نگرانی وتشویش پیدا نکنی ، که خواب شبهاتو بگیره ، دلشوره نداشته باشی و... تو خوشبختی.
اما من خوشبختی رو در "بندگی خدا " می دونم که همان هدف آفرینش هست .
لحظاتی رو که دارم بندگی خدا می کنم چنان انبساط خاطری بهم دست میده که بسیار فراتر از آرامش درونیه ، آرامش هم تو اون گمه .وقتی که در کمال عجز و نداری رو به اون غنی جواد کریم می برم
یا وقتی که اظهار گناه و شرمساری نزد اون قادر متعال می برم ، (اگرچه با گریه و... همراهه)
وقتی که گره از کار یه نیازمند باز کنم و....
و تمامی مصادیق بندگی ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gh.sana

خوشبختي يعني اينكه كودك درونت رو هميشه شاداب نگهداري تا هيچ وقت احساس بدبختي نكني:310:

---

آیا این واقعا عملی هست؟!!!
مگر میان این هم ناسازگاری های درونی، تعارضات بیرونی، می توان همیشه حس لذت دوستی کودک درون را بدون محدودیت ارضاء کرد. و آیا این کودک درون سیری پذیر است!!!
در واقع در درون به غیر از این کودک، والد و از همه مهمتر بالغی هم هست. سهم آن چیست؟

جای تامل دارد؟!

---

سلام
اقاي سنگتراشان منظور من از اين جمله اين نبود كه كودك درون آزادانه جولان بده و هر كاري خواست انجام بده....من گفتم شاداب نگه داشتن....به نظر من مشكلات خيلي از افراد اين هست كه دچار خودسانسوري شدن...دائم خودشون رو نقد ميكنن(من منكر اثرات مثبت اين نقدر كردن نيستم اما هر چيزي حدي داره)نبايد از محور تعادل دور شد....به همون اندازه كه ازادي كودم درون و انجام خواسته هاش به روح و روان لطمه ميزنه ....حبس و شكنجه اين قسمت از روح هم ما رو بيمار ميكنه....منظور من حفظ همين تعادل بود!!
بحث شيرين تعادل...
شايد چيدمان جمله ام به خاطر صحبت با دوستي كه از شكنجه كودك درونش دچار مشكلاتي شده...اين تيپي شده و منظورمو بد منتقل كرده....
ممنون از نكته سنجي شما:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دقيقا همينه كه فرشته ميگه....رضايت دروني خيلي مهمه كه ميشه با استدلال من هم كه بايد به كودك درون اهميت داد توضيح داد....
اگه هميشه والد درون اكتيو باشه خب هميشه ما داريم از خودمون سوال و جواب ميكنيم....دائم بكن نكن .....كودك درون افسرده ميشه.....هيچ وقت هم به اين رضايت دروني نميرسيم....پس هميشه از خودمون دلخوريم و خودمون رو يه شكست خورده ميدونيم....
اما اگه يه كمي جلوي والد رو بگيريم تا كودم خودي نشون بده همه چي حل ميشه:310: