+دختری که انتخاب کردم 11 سال از من بزرگتر است

با سلام من مهرداد هستم

واقعا نمی دونم از کجا شروع کنم - واقعا نمی دونم - من با یک خانم بسیار متشخص و فهمیده اشنا شدم که ایشون در دانشگاه تدریس می کنن و بسیار با فهم و ادب هستن - من و ایشون فوق العده دوستدار همدیگه هستیم ولی یه چیزی این میون به طور ناخواسته باعث ازار ما میشه اون هم اختالف سنی 11 ساله ماست من می خوام همه چیز رو دقیق موشکافی کنم توی زندگیم و کاملا با منطق برخورد کنم - ما از خیلی از لحاظ ها با هم تفاوهم های بسیاری داریم چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اخلاقی - ما هیچ وقت بین خودمون اسمی از اختلاف سنیمون حتی میون صحبت های که می کنیم نمی زنیم - ایشون در حال حاضر 35 سالشون هست و من 24 سال - من همیشه توی زندگیم سعی کردم از اشتباهات دیگران پند بگیریم - مثلا توی خانواده ما عموی خودم همسرش 9 سال ازش بزرگتره و هردو هم یک سری مشکلات برای زندگی خودشون به وجود اوردن - و این موضوع باعث شده تا من بیام با خانوادم در مورد این قضیه صحبت بکنم اونها بلافاصله بگین مگه فلانی ندیدی چی شد زندگیش -- واقعا توان این همه فشار زیادی رو که دارن خانواده من به من میارن ندارم - من به هیچ عنوان دست از هدفم بر نمی دارم -- من خیلی وقته که از دوره شور و نشاط جوانیم گذشته البته از نظر خودم - دوست دارم به ثبات برسم -

دوستان عزیزم راهنماییم کنید -

دوستدار همه بزرگ اندیشان و نو اندیشان مهرداد

دوست عزیز

اگر بخواهی واقع بینانه به قضیه نگاه کنی باید بگویم حتی اگر شما بالای 30 سال بودید به شما می گفتم چنین ریسکی نکنید . چه رسد به این که شما حتی زیر 25 سال هستید .

برادر خوبم به وضوح بنا به این که دختران بلوغشان 6 سال زود تر از پسران است این عدد را به سن خانم مورد نظر اضافه کنید می شود 41 سال ، یعنی در شرایط کنونی از نظر احساس و عواطف و عقلانیت ایشون 17 سال از شما بزرگتر هستند . شاید در این فاصله اگر آقا بزرگتر باشد چندان مشکل حادی به وجود نیاورد بخصوص اگر مرد آدم پر احساسی باشد و عواطف همسرش را به خوبی تأمین کند . اما وقتی دختر بزرگتر باشد با این فاصله وضع فرق می کند . بگذارید بگویم درست وقتی که شما در زندگی مشترک شور و هیجان احساسی و جنسی آگاهانه پیدا می کنید (30 به بالا) همسر شما به خصوص اگر زایمانی هم داشته باشد تا این زمان از نظر احساسی نوعی غرور و افت پیدا می کند و البته این بیشتر به دلیل شرایط تربیتی در میان خانواده های جامعه ماست . از نظر فیزیولوژی و وضعیت هورمونها نیز در نظر بگیرید که وقتی شما به سن 40 سالگی می رسید که تازه احساسات عاشقانه شما پخته تر به سراغتان می آید همسر شما 51 سالشه و نمی تواند مثل شما باشد و.... خیلی دلایل دیگر به شما می گوید چنین ریسکی نکنید چون بعدها به خود و به آن خانم ظلم خواهید کرد و اگر هم خود داری پیشه کنید و برای تأمین نیازهایتان سراغ غیر همسرتان نروید ، سرکوب تمایل و نیازهایتان را در پیش خواهید گرفت .

اگر شما و صد البته آن خانم واقع بین باشید قطعاً دور ازداج را خط می کشید .

بگذارید جسارت کنم و بگویم اونچه شما را به فکر ازدواج انداخته ( حتی اگر باور نکنید و ندانید )بیشتر کشش جنسی است ، والا اگر عشق راستین و معنوی بود ، با این فاصله سنی ، خانم می بایست نقش یک استاد را برای شما داشته باشد و شما هم یک شاگرد ارادتمند و حتی برای همسر دادن شما آستین بالا بزند . به نظرم این خانم هم احساساتی هستند که با شما در موضوع ازدواج هم آوا شدند.

شما که نمونه ای از این تزویج ناموفق را در خانواده دارید باید بهتر عواقب را درک کنید .

امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید .

فرشته مهربان

بسیار سپاسگزارم از راهنمایی که کردین

من یک مقدار در مورد اون کلمات و نظرات جسورانه شما ، با شما مخالفم

من نمی دونم چرا ما همیشه میل جنسی رو باید سر مشق یک رابطه دوستی ، ازدواج /ف یا حتی کاری قرار بدیم

من با این موضوع مخالفم که این موضوع باعث دلبسگی من شده وگرنه شما که جامعه ما رو می بینید فکر نکنم واسه راحت کردن امیال خودم راههای دشواری جلوی پام باشه خیلی راحت - بایه ماشین کنار خیابون الا اخر

پس من با این قسمت از نظر شما مخالفم

ولی در مورد یک سری از اون نیازهای که گفتین می دونم که منظورتون چی هست ولی اگه من بخوام از حقم بگذرم اونوقت هم باز نمی شه این رابطه پا برجا بود -- من گفتم نمونه ای از این ازدواج نا موفق در خانواده ما هست ولی بعدش هم گفتم که خود او دو شخص باعث مشکلات خودشون شدند -

من واقعا احساس دوست داشتنم رو نمی دونم چه جور توی این پیام انتقال بدم که این احساسات رو با هوس اشتباه نگیرید ...

باز هم مرسی از راهنمایی هاتون متشکرم

دوستدار همه بزرگ اندیشان و نو اندیشان مهرداد

سلام Mehrdad Nikpour:72:
خوش آمدگویی ما را پذیرا باشید.

Mehrdad Nikpour عزیز در مورد اختلاف سنی روان شناسان با یکدیگر اختلاف نظر دارند به طوری یکی از بزرگان روان شناسی به نام دکتر افروز و همکارنشان تاکید دارند حتی اگر همسرتان دو سال نیز از شما بزرگتر باشد ازدواج بادوام تر خواهد بود و گروهی دیگر همان گونه که "فرشته مهربان" گرامی اشاره کردن اعتقاد دارند حتما باید سن مرد از زن بیشتر بوده و یا برابر باشد.

اما تمام روان شناسان در این زمینه اتفاق نظر دارند که اختلاف سنی نباید آنقدر زیاد باشد که افراد دوره رشدی متفاوتی را بگذارنند. مانند مورد شما 10 سال

تنها در صورت محیا بودن شرایط زیر(بطور مثبت و مناسب)می توان همسری بزرگتر از خود را اختیار نمود::(آنهم حداکثر اختلاف 4 سال)

1>دیدگاه هر دو طرف(دختر و پسر)...> اگر مرد از همان ابتدا با تردید و دلهره (بدلیل سن بالا زن) وارد رابطه زناشویی بشود قطعا در ادامه راه و به ویژه با شنیدن سخنان دیگران و والدین (کنایه ها) کنترل خود را از دست خواهد داد و با دید بدی به همسر خویش می نگرد و از آن پس تمام مشکلات زندگی به اختلاف سنی ربط خواهد داد... همچنین اگر دختر نسبت به سن و سال خود حساس باشد دیگر نمی توان انتظار داشتن یک زندگی خوب را تصور کرد.

2>بالا و برتر بودن در سایر معیارها(خانم):: ..>یعنی اگر دختری بر فرض سه سال از شما بزرگتر است باید دقت نمایید که آیا در سایر معیارها و توانمندی ها نمره قابل قبولی را می گیرد یا خیر...
سایر ویژگی ها مانند:: اخلاق...ظاهری جوان نسبت به سن.... رشد و بلوغ فکری....و..

3>سرگرمی ها و هیجانات....> دقت کنید افراد از لحاظ هیجانات و نحوی تفکر در این باره با یکدیگر تفاوت زیادی دارند و هنگامی که دختر و پسری از لحاظ سنی با یکدیگر اختلاف زیادی دارند این تفاوت چشم گیر تر است..
مثلا:: شما بعد از ده سال و در سن 34 سالگی مشتاق گردش...میهمانی...موسیقی.. هستید و ایشان(خانم مورد نظر) بعد از ده سال و در سن 45 ...مشتاق مطالعه کتب.... دیدن فیلم... فضای ساکت و آرام برای استراحت.... هستند.

4>خانواده...> نظر خانواده ها و نقش انان در این زمینه بسیار مهم تلقی می شود.. زیرا اگر خانواده ای از همان ابتدا با ساز مخالف وارد این جریان شوند قطعا در آینده مشکلات بسیاری برای زوجین به جهت مداخله خانواده ها پیش خواهد امد.
.......................................

Mehrdad Nikpour عزیز امیدوارم این هدفی که از آن سخن گفتید و تاکید دارید از آن کوتاه نخواهید آمد .....هدفی به جزء بالندگی و انعطاف پذیری نباشد وگرنه....

موفق باشید:72:

من از شما چند سوال دارم
1- چه خصوصیت اخلاقی و یا ظاهری در ایشون وجود داره که شما رو مجذوب خودش کرده
2- ایا می تونید دختر خانم دیگری که از نظر سنی مشکلی با شما ندارند ولی معیار های شما رو داره می تونید در اینده پیدا کنید
3- این خانم نظرشون درباره ازدواج با شما چیه و دیگاه ایشون چطوریه
4- چرا این خانم تا به حال ازدواج نکرده اند

با سلام خدمت تموم بچه های گل این سایت

و سلام دوباره به نقاب جان

نقاب جان من لازم چند نکته رو برای شما بگم

1 - این خانم از لحاظ سن و قیافه بسیار تفاوت داره و اصلا معلوم نیست که ایشون 35 سال سن دارن
2 - من و ایشون تمام این قضیه اختلاف سنی خودمون رو به راختی حل کردیم و در موردش صحبت کردیم
3 - در مورد تفریحات و هیجانات من توی پست دومم گفتم که من خیلی از علایق و شرایطی که جون های همسن من دارند من ندارم - مثل اینکه برن با ماشین فلان جا فلان مهمومنی و فلان پارتی از این چیزا -- من ارمان هام و معیار هام کاملا متفاوت و این موضوع دست خوذم هم نیست و شاید به خاطر همین باشه که اگثر دوستانی رو که دارم از خودم بسیار بزرگترن
4- در مورد خانوادها هر چقدر هم که مخالف باشن - میشه راضیشون کرد - اینو مطمئن باشید و با سعی ، تلاش ، توکل به خدا ، و از همه مهمتر صبر خیلی از مشکلات از جلوی پا برداشته میشه - و یک نکته دیگه اگر روزی یک نفر خانواده اش در زندگیش دخالت بی جا کردن بدونین بی کفایتی از خود طرف که نتونسته جلوی این دخالت ها رو بگیره
5- من احساس می کنم که این خانم یه جورای 27 - 28 سال اس نه اینکه عاشق اون هستم و با تعصب کور و احساسات بی مورد بخوام حرف بزنم نه -- رفتار ها و معیار های اون خانوم اینو نشون میده نمی دونم به چه دلیل و شاید یکی از دلایل پا فشاری من بر این قضیه با هم بودن و .... همین مواردی باشه که بهتون میگم





با سلام خدمت اتنا جان

جواب سوالاتتون

1 - بسیار شفاف و صادق هستن - از لحاظ شعور اجتماعی و بر خورد و پوشش بسیار عالی هستن - متدین هستند
2-من به کمتر کسی اعتماد پیدا می کنم - من جامعه خودمون رو خیلی خوب میشناسم
3-ایشون نظرشون در مورد ازدواج مثبت هستش و ارزیابی ایشون از ازدواج یک معامله نیست و من از طرز تفکرش بسیار خوشم میاد نا گفته نمونه ایشون بسیار تحصیل کرده و روشن فکر هستن -
4- این سوالتون از روی کنجکاوی بود نه ولی خوب عیب نداره جواب میدم ایشون خودشون قصد ازدواج نداشتن چون ملاک های ایشون برای ازدواج تحصیلات و رتبه اجتماعی و خیلی چیزایی که امروزی ها دارن نیست - نا گفته نمونه خواستگارهای بسیاری هم دارن و داشتن -

سلام؛
دوستان به موارد لازمه برای مشاوره در این خصوص اشاره کرده اند؛ بنده نیز به چند نکته اشاره دوباره دارم ؛به امید آنکه مفید باشد؛

احساسات؛
مهمترین و بزرگترین عاملی که موجب خطا در جوانان ما بخصوص در انتخاب همسر و یا در روابط خود میشود؛ احساسات است؛
گاهی اوقات ما فکر میکنیم که احساسات را درگیر انتخاب نکرده ایم ؛در حالی که چنین نیست!
این فاکتور در نوشتار شما واضح است؛چون فقط خصوصیات مثبت این خانوم خصوصیاتی که فقط شما از ظاهر ایشان و رفتارهای ظاهریشان برداشت نموده اید را نوشته اید، در دیدارهای کوتاه افراد اغلب بهترین رفتارشان را نشان می دهند، اما واقعیت در زمان طولانی تر آن هم هنگامی که با هم زیر یک سقف زندگی کنید، آشکار می شود.هنگامی که با کسی زندگی می کنید، عادتها، نگرش ها و رفتارهائی را از او می بینید که هرگز از او سراغ نداشتید.!

ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند

به نظر بنده::


تشابه علايق و طرز تفكر به واقع مهمترین فاکتور در انتخاب همسر است؛ و مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ،
شما نوشته اید که از این فاکتور برخودار هستید؛
اما این را در نظر نگرفته اید که گذر زمان باعث تغییر در انسان میشود؛ که هیچ ,خود ازدواج باعث تغییر در نگرش ،طرز تفکر و سایر خصوصیات میشود؛ این تغییر تنها مختص به این خانم نیست بلکه شما نیز تغییر خواهید کرد اما سرعت تغییر به دلیل اختلاف سن باعث تفاوت بسیار آشکار در این فاکتور خواهد شد

مورد دیگر؛مسائل جنسی در روابط زن و مرد است؛ که فرشته مهربان به آن اشاره کرده اند،
بدون شک ؛در این مورد دچار مشکل خواهید شد؛ (که امیدوارم چنین نشود)

موفق باشید،

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mehrdad Nikpour

ایشون خودشون قصد ازدواج نداشتن چون ملاک های ایشون برای ازدواج تحصیلات و رتبه اجتماعی و خیلی چیزایی که امروزی ها دارن نیست - نا گفته نمونه خواستگارهای بسیاری هم دارن و داشتن -

---

علت تحول ناگهانی ایشان چیست که تا دیروز قصد ازدواج نداشتند ولی امروز به یکباره با دیدن شما کل باورها و تصمیمات متحول می شود ؟!

اگر ایشان پر خواستگار بوده و هستند و ملاک های ایشان تحصیلات و رتبه اجتماعی و خیلی چیزهایی که امروزی ها دارند نیست چه ویژگی پر رنگ و قوی در قالب شخصیت شما می بینند که به همه ی خواستگاران داشته و نداشته هماهنگ با شرایط سنی و اجتماعی و خانوادگی و سنی خود پشت می کنند و در پی ویژگی های شما از خود بی خود می شوند و تصمیم به ازدواج می گیرند ؟!!!!

خواهش می کنم دقت کنید پسر جوان من . زلفتان را با این ازدواج به زلف دیگرانی گره نزنید و یک عمر حسرت و آه و نفرین و... به دنبال خود یدک نکشید . این راه را قبل از شماها دیگرانی هم رفتند . شما یک مورد استثنا موفقیت آمیز از این فاصله سنی و شرایط را تعریف کنید شما بشوید الگوی دوم !!!

به خودتان و این خانم رحم نمی کنید به دیگران رحم کنید . به بچه هایی که از این رابطه متولد می شوند رحم کنید و دیگرانی که هنوز نمی شناسید اما زلفشان به جبر در مسیر این زندگی غلط به زلف شما گره خواهند خورد و بعد هم آدم بده تمام قصه ها دیگرانی هستند که متاثر از زندگی شما و این خانم خواهند شد . دقت کنید . [color]حرف شنوی داشته باشید . [/color][/b]



[b]و در نهایت خواهش می کنم به دکتر روانشناس بالینی مراجعه کنید . هم خودتان و هم این خانم . علت این انتخاب را ریشه یابی کنید . چیزی که از دست نمی رود . اگر دکتر روانشناس بالینی این ازدواج را بر حسب باورها و شخصیت شما دو نفر تائید کرد بعد ازدواج کنید .

نگذارید -30 20 سال بعد از شروع زندگی تان خودتان و این خانم و کسانی فحش خور انتخاب و تصمیم گیری امروز شما باشند.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من به جوانی و خامی شما برای این تصمیم گیری ایرادی نمی گیرم . جوانی است و سر پر شور و بی تجربگی اما به این خانم پخته ی پر خواستگار ایراد می گیرم و شدید هم ایراد می گیرم . ایشان مرحله ی سر پر شور را پشت سر گذاشته اند و عاقله زنی هستند و از عاقله زن تدبیر اینچنینی برای شروع یک زندگی خاص تعجب می کنم .

تندی این قسمت از حرفم را بر من ببخش اما دقت کن ، خوب هم دقت کن .

ایشان شوهر می خواهد و یا تصمیم دارد یک عمر بچه بزرگ کند ؟!!!
شما زن می خواهید یا عمر می خواهید با مادر خودتان زندگی کنید ؟!!

من در سن ایشان نسبت به پسرهای جوان احساس مادری دارم . چطور می توان به یک پسر 24 ساله به چشم دیگر نگاه کرد ؟!!!! یک جای کار پسرم می لنگد ، بد هم می لنگد .
[color]برو نزد دکتر روانشناس بالینی و ببین علت این پای لنگ چیست .[/color]

شما می فرمایید ایشان بسیار شفاف و صادق هستن - از لحاظ شعور اجتماعی و بر خورد و پوشش بسیار عالی هستن - متدین هستند
من هم با شناختی که از جامعه خودمون دارم با اطمینان صد در صد بهتون می گم شما می توانید با دختر خانمی اشنا بشید که نه تنها از نظر سنی با شما مشکل ندارند بلکه تمام مواردی که شما به عنوان نقطه مثبت در بالا اشاره کردید را داشته باشد
پس چرا می خواهید ریسک کنید ؟؟؟؟

علت تحول ناگهانی ایشان چیست که تا دیروز قصد ازدواج نداشتند ولی امروز به یکباره با دیدن شما کل باورها و تصمیمات متحول می شود ؟!

اگر ایشان پر خواستگار بوده و هستند و ملاک های ایشان تحصیلات و رتبه اجتماعی و خیلی چیزهایی که امروزی ها دارند نیست چه ویژگی پر رنگ و قوی در قالب شخصیت شما می بینند که به همه ی خواستگاران داشته و نداشته هماهنگ با شرایط سنی و اجتماعی و خانوادگی و سنی خود پشت می کنند و در پی ویژگی های شما از خود بی خود می شوند و تصمیم به ازدواج می گیرند ؟!!!!

جواب اين سوال خيلي مهم براي حل مشكل شما كارسازه لطفا روش فكر كنيد....

اشک تو چشمام حلقه زد

مرسی - ممنون

امیدوارم اشکی از سرخرد در چشمانتان حلقه زده باشد و با تفکر و تعقل راه درست را انتخاب کنید .

اما اگر تصمیم شما برای ازدواج با این خانم تغییر کرد که با تار و پود وجودم آرزو می کنم و امیدوارم عوض شده باشد باز هم دکتر روانشناس بالینی را برای خودتان فراموش نکنید .

در شما یک ریشه وجود دارد برای اشتباه در تصمیم گیری ها اینچنینی این ریشه و لغزش را با کمک دکتر روانشناس بالینی بخشکان .

برایتان بهترین آرزوها را دارم . حق شماست که از زندگی سالم برخوردار باشید .

باسلام خدمت شما
آقای عزیز صبحت هایی که بچه های تالار کردند با تندی وصراحت یا بازبان نرم به این خاطر نبوده که از شما کدروتی داشتندبلکه صبحت ازموردهایی کردند که درجامعه به چشم می خورد کمااینکه درفامیل شما هم بارزاست
شما گفتید ( توی خانواده ما عموی خودم همسرش 9 سال ازش بزرگتره و هردو هم یک سری مشکلات برای زندگی خودشون به وجود اوردن )
اول اینکه نه برادر عزیزمن به شما می گویم اینطور نیست مگه آدم آزار داره که بخواد برای خودش مشکل بوجود بیاورد...مشکلی که خانواده عموت با آن دچار هستند به این خاطر هست که آنها هم روزی ازهمین صحبت ها کردند وخانوادشان را قانع ساختنددرحالیکه غافل ازاین بودند درچه جامعه ایی زندگی می کننددرچه خانواده ایی در چه بینشی...بالاخره آدم نمی تواند چشمش را ببندد وسردرلاک خود داشته باشد شما دراجتماع زندگی می کنید با همین خانواده ها با همین دیدها ونظرها...تصور کنید درچند سال آینده هرگاه باهم بروید بیرون خرید صله رحم و....هر بار یه تیکه بشنوید یه کنایه یه نگاههای کنجکاوانه وجسورانه همین ذره ذره ها دراحساست درونی شما وخانمتان تاثیرات منفی خودش را می گذارد واین دست شما وهمسرتان نیست ناخواسته حس های بد واردتان می شود.


ودوم اینکه (شما بازگفتیدمن نمی دونم چرا ما همیشه میل جنسی رو باید سر مشق یک رابطه دوستی ، ازدواج /ف یا حتی کاری قرار بدیم

من با این موضوع مخالفم که این موضوع باعث دلبسگی من شده وگرنه شما که جامعه ما رو می بینید فکر نکنم واسه راحت کردن امیال خودم راههای دشواری جلوی پام باشه خیلی راحت - بایه ماشین کنار خیابون الا اخر )بازهم جوان عزیز باید بگویم ما کاری نداریم بعضی ها به اشتباه به جای ازدواج ازراه انحرافی کار خودرا پیش می برند اما خیلی ها هم هستند که ازطریق راه صحیح مانند خواستگاری وازدواج نیازهایشان را برطرف می کنند وبه قول شما نیاز منحصر به نیاز جنسی نیست نیازهای دیگری هم من جمله عاطفی استقلال و.....داریم اما شما نمی توانید روی نیاز جنسی که یکی ازعوامل بسیارمهم تولید نسل ها درطول دوره های زمانی هست خط بکشید نیاز جنسی امری مهم هست هرکسی که ازدواج می کند دردامنه همین نیازهست که نیازهای دیگرش را برطرف می کندبه عبارتی واضح تر اینکه می گید من ازاوناش نیستم ...نداریم واقعیتی هست که قابل انکارنیست...
بله میشه گفت شما ازاوناش نیستی که بصورت انحرافی نیازشان را برآورده می کنند ولی هستی انسانی که میخواد به طریقی درست نیازههایش را براورده سازد...
مشکل شما شخصیتی هست دوست خوبمون آنی حرف صحیحی زد شما کسی را میخواهید برای مادری نه برای نقش همسری...واین بارفتن به مشاوره باید ریشه یابی شود

من هم در این مورد اصلا" چیزی نمیگم چون کلا" با اختلاف سنی مخالفم اونم تا این حد .

سلام

من نظری متفاوت از سایر دوستان دارم. امروزه معیارهای بالاتری برای تفاهم ارایه کرده اند. من جمله تفاوت سن عقلی با سن تقویمی، اگر معیار تنها اعداد تو شناسنامه ها بود پس چرا امار طلاق ما نیز اتفاقا مرتبط با زوجهایی با شرایط نرم (سن اقا بزرگ تر از سن خانم و یا همسن)اجتماع سر به فلک میکشد .

مگر نه اینکه اینها قاعدتا باید بر اساس همین دلایل امار کمتری را در نرخ طلاق نشان میدادند. امروزه تکنولوژی فکر اثبات کرده است پیری ظاهری در افرادی با سرعت با لاتری صورت می گیرد که به شدت دنبال رقم شناسنامه خود هستند ود ر حالیکه بسیار افراد را خصا خود میشناسم که چه از نظر ظاهر و چه از نظر روحی 10 سال جوان تر از سن شناسنامه ای خود هستند.

دوست عزیز گاهی ما انسانها اینقدر خود را در مرزهای قراردادی قرار می دهیم که حتی نمیتوانیم باور کنیم چیزی جز این میتواند درست باشد . اگر به انتخاب خود از سایر جهات اعتقاد دارید و مطمین هستید لطفا دربند اعداد نباشید. خوشبختی و تعامل در سن شناسناامه ما انسانها نیست اگر با صحبتهای من موافق بودید این گفتگو را با دلایل دیگر ادامه می دهم.

اين حرف شما در اختلاف سني كم صدق ميكنه نه در 10 سال البته +سن بلوغ خانم كه جمعا ميشه 15 يا 16 سال!!!نزنيد اين حرف رو!!!!:303:

دوست عزیز
فکر میکنم این جزء حداقل ازادی است که ما میتوانیم در این سایت داشته باشیم بیان ازادانه و البته با شواهد محکم.
پس در پاسخ به علامت تعجب بیشمار شما که حکایت از خاص !!!!!!!خود را داشت باید عرض کنم:
-حداقل 10 سال پیش بسیاری از مطالبی که امروزه در بین مردم تا حدودی پذیرفته شده اند مطالبی غریب بودند، اگر ریاست محترم انجمن روانشناسان امروز در تریبون ازاد اعلام می کنند اختلاف 2 تا 3 سال ایرادی ندارد و بنا بر تحقیقات صورت گرفته فاکتورهای بیشماری برای تحکیم یک رابطه است تا همین چند سال پیش حرفی بسیار غریب بود و اطمینان داشته باشید که در چند سال اینده که کمی دید مردم فرا تر از قوانین متعارف دید باز تری به مسایل داشته باشند علامت تعجب شما جای خود را به قبول میدهد

ببنید من به این دوست عزیز پیشنهاد ندادم که حتما چنین کاری بکند چون خلاف اب شنا کردن فواعد خاص خود را میطلبد که باید پتانسیل و ظرفیت ان را داشته باشیم . من بر اساس اعتقاد خودم و صحبت با تنی چند از متخصصان به این امر رسید ه ام که میتوان به رشد عقلی بیش از رشد تقویمی اشاره داشت . دلایل خوبی نیز برای صحبتهایم دارم که در ادامه منتظر نظر دوست خوبمان اقا مهدی میمانم.

آریو

هر چند من با نظر شما همسو نیستم ولی تا بی نهایت برای این نوع دیدگاه احترام قائلم و برایم کاملا قابل درک است .

من باور دارم هر حرکت جدید و درست بستر سازی می تواند قابلیت حمایت داشته باشد اما به شرطها و شروطها

در مورد صحبت و نظر بسیار محترم شما ، یک نکته حائز اهمیت است و آن فرهنگ سازی بر پذیرش یک جریان خاص است که مکمل بلوغ و قواعد خاصی است که شما به آن اشاره فرمودید .

این تایپیکو دنبال میکردم ....امروز در مجله ی موفقیت مطلبی در این مورد دیدم که فکر کردم بد نیست عینا اینجا بگذارم ....این پاسخ یک کارشناس ارشد مشاوره به سوالی مشابه این دوستمون میباشد .....

تفاوت سنی در ازدواج تا چه اندازه اهمیت دارد ؟ این پرسشی بود که یکی از من پ رسید ..در پاسخ باید بگویم تفاوت سنی در ازدواج تابع فرمول خاصی نیست اگر چه در برخی متون نه چندان علمی حتی برای آن فرمول هم ارائه شده است اکا به نظر من بهتر است نسبت به این فرمول بی اعتنا باشید و در عوض به هم خوانی و هماهنگی با طرف مقابل دقت کنید .اکثر فرمولهایی که در مورد سن ،مسائل ظاهری ،مثل چهره قدو اندام و حتتی میزان تحصیل دو طرف و .....بیان می شود سعی دارند در نهایت دو نفر را جفت و جور کنند تا تناسب بیشتری با همدیگر داشته باشند و البته این هدف ، هدف خوب و خیر خواهانه ای است اما باید توجه داشت عوامل موثر در تناسل افراد بیشتر درونی است تا بیرونی .ممکن است بین دو نفر هم سن درک متقابل و شباهت های روانی و ارتباط عمیق وجود داشته باشد و ممکن است دو نفر هم که 15 سال تفاوت سنی دارند نیز از این درک و شباهت بر خوردار باشند ..این احتمال هم وجود دارد کسانی که به ظاهر تفاوت سنی معقول و مناسبی از نظر اجتماع و خانواده ها دارند هیچ هماهنگی و تناسبی بین شان نباشد .بنابر این به جای توجه بیش از اندازه به سن و سال بهتر است به این عوامل توجه کنید ....آیا قدرت درک یکدیگر را دارید ؟ آیا می توانید خودتان را جای یکدیگر بگذارید ؟ و از نگاه هم به دنیا نگاه کنید ؟ آیا تمایلات ، علایق و تنفرات شما به همدیگر شبیه است/؟ آیا اهداف مشترکی را در زندگی دنبال میکنید ؟ اگر پاسختان به این سوالها مثبت است باید بگویم از همخوانی نسبی برخوردارید و سن وسال چندان اهمیتی ندارد .....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط اریو

به این امر رسید ه ام که میتوان به رشد عقلی بیش از رشد تقویمی اشاره داشت .

---

سلام,
با این قسمت از نظر آریو موافقم,

و نظر kimiakhatonکه همسو با نظر اریو است،

دقت کنید دوستان در شرایط سنتی و کنونی جامعه ما اگر دختر حداقل 4-5سال از پسر کوچکتر نباشه؛همه این ازدواج رو میبرن زیر زره بین!حالا چه برسه به هم سن بودن و یا بزرگتر بودن دختر از پسر،

حالا اگر ما از جامعه سنتی فاصله بگیریم؛ و مدرنیته برخورد کنیم؛

تفاوت سنی، اگر طرفین رشد عقلانی داشته باشند؛و همچنین با هم تناسب داشته باشد,بخصوص در طرز فکر ,درک ,و نگرش، فکر نمیکنم مشکلی پیش آید؛

اما تفاوت سنی،این دوست ما با خانم مورد نظر بسیاربالا است؛ یک جوان 24ساله،اگر در این شرایط به لحاظ فاکتورهای که در بالا نوشتم,با این خانم هم سطح باشد؛آیا 10 سال دیگر؛نیز از نگاه هم به دنیا نگاه میکنند، آیا این خانم که 10سال دیگر 45ساله میشود؛و این دوست ما هنوز 34 سال سن دارد،آیا قدرت درک یکدیگر را دارند؟!

با توجه به دلایلی که دوستان نوشته اند تفاوت سنی مشکل ساز نیست,در صورتی که اینچنین تفاوتی نباشد؛

در هر صورت ما معایب این ازدواج را برای این دوست گرامی نوشته ایم؛
انتخاب و تصمیم گیری که پشیمانی به دنبال نداشه باشد؛ به عهده ایشان است

بسیار از دوست مهربان خانم انی و نیز کیوان و کیمیا خاتون از پی گیری نظراتم تشکر میکنم.

من به جد به دلایل تازه بودن وبدیع بودن این تاپیک منتظر نظر ایجاد کننده تاپیک هستم . همانطور که عرض کردم دلایلی برای قابل باور بودن (نه اثبات که هیچک از این نطریه ها به دلایل پیچیدگی انسان اثبات صد در صد نیست) ان عرض خواهم نمود .

این عالی ترین فرصت است که کمی به انور مرزها و قیودات نظر بیندازیم تا ایمانمان به برخی قیودات محکم تر و به برخی کاملا تغییر کند اما تابعیت محض را نپذیریم.

سلام

ماجرای دوستمون Mehrdad Nikpour برا منم پیش اومده با این تفاوت که من 33 سالمه و اون خانم 42 سالشه یعنی 9 سال اختلاف... ولی موضوع من خیلی خیلی پیچیده تر از موضوع دوستمون هست .... یعنی ما داریم کار اشتباهی میکنیم؟؟؟ کاش یکی یه دلیل قانع کننده برام بیاره...
البته با این سایت سر موضوع خودم اشنا شدم و این اولین ماجرا شبیه ماجرای من بود ... واقعا به کمکتون نیاز دارم

امید محترم

ضمن خوش آمدگویی . مشتاق شنیدن و خواندن ماجرای شما هستیم . اما خواهش می کنم یک تاپیک جدا برای خودتان بازکنید
تا بتوانیم بیشتر در خدمت شما باشیم . این تاپیک متعلق به مهرداد و مسائل او است .

دوست عزیز امید

سلام

شاید این تاپیک نقطه نظرات خوبی به شما برای جدا شدن از اما و اگر ذهنیتان را بدهد. اما به قول خانم انی بهتر است تاپیکی جداگانه برای خود تشکیل دهید تا بتوانید دقیق تر و با اشاره به همان مسایل پیچیده ان را بررسی کنیم.
منتظر تاپیکتان هستیم:72:

برادر عزیز آقای مهرداد

با اینکه من شخصا" با اختلاف سنی تا این حد مخالفم اما چند نکته رو یادآوری میکنم .
اگه مطمئن هستید بین شما و این خانم عشق خالص و واقعی حکم فرماست و معیارهای مورد نظرتون رو برای ازدواج دارند ، نه اختلاف سنی و نه چیز دیگه مانع سر راهتون نیست و ازدواجتون اشکالی نداره نه شرعا" و نه قانونا" .
اما یک سری مسائل هست که باید با دید باز بررسی کیند و عواقبش رو در نظر بگیرید .از جمله اینکه یک زن تا سن خاصی میتونه بچه دار بشه اما یک مرد تا وقتی که زنده ست مشکلی از این بابت نداره . حالا منطقی تصمیم بگیرید و بببینید اگه خدای نکرده این خانم بچه دار نشن شما میتونید با این مسئله کنار بیاید و بهش سرکوفت نزنید ؟بهش نگید پشیمونید ؟ بهش نگید بچه میخواید و زندگی بدون بچه بی فایده ست ؟
فکر کردید اگه تو زندگی مشترک ایشون به خاطر اینکه سنشون از شما خیلی بیشتره از شما حرف شنوی نداشته باشن و مدام تو روی همیدگه بایستید چی میشه ؟

و از این موارد زیاد هست که باید آگاهانه به هرکدامش فکر کنید نه برای حالا بلکه برای چند سال آینده !

متاسفانه شما با اين كه فكر مي كنيذ خيلي بر موقعيت خود تسلط داريد اما نمي دانيد كه علاقه شما به ايشان باعث ناديده گرفتن حقايق شده است. من 25 سالمه. يكسال از شما بزرگتر. در 23 سالگي با خانمي 35 ساله مدت كوتاهي آشنا بودم.تا حدي در موقعيت شما بوده ام.
دوست عزيز اين را بدانيد كه اين خانم در درون خود هيچ تصميم شما را در آينده قبول نخواهد داشت و خودش را با تجربه تر و عاقل تر از شما فرض خواهد كرد. به شما امر و نهي خواهد كرد. براي شما جذبه ي زيادي قائل نخواهد شد. از نظر ايشان كارهاي شما ناپخته خواهد بود. ايشان شخصيتشان به شدت شكل گرفته و داراي عقايد غيرقابل تغيير هستند. سن عقلي هم اگر ملاك باشد 2 سال يا 4 سال يا اصلاً 6 سال اختلاف را مي توان نديد گرفت.
11 سال اختلاف را نمي توان به بهانه ي نزديكي سن عقلاني و شعوري 2 شخص به هم ناديده گرفت.
دوست عزيز درست است كه دل كندن سخت است اما انسان عاقل به لحظه فكر نمي كند. به آينده هم بايد گوشه چشمي داشت.
خيلي از ما پسر ها از خانم هاي به قول معروف جا افتاده و كمي بزرگتر از خود خوشمان مي آيد. اما اين يك جور فانتزي جنسي است.البته منظورم اين نيست كه نگاه شما به ايشان يك نگاه جنسيست. در زندگي واقعي همسرتان بايد شما را مرجع و ستون زندگي خود بداند. طبيعت زن اينطور است كه مي خواهد همسرش مثل يك ماءمن و تكيه گاه برايش باشد يعني دوست دارد كه شوهرش از بيشتر جهات به او برتر باشد. برايش ارضا كننده تر است. اما برعكس مرد دوست ندارد زير سايه يا بليط كسي باشد. دوست دارد تحسين شود و به چشم يك سرپرست و معتمد و تكيه گاه به او بنگرند. حالا ازدواج با يك شخص با اين فاصله ي سني زياد ايجاد تضاد در اين موازنه مي شود . آن خانم نمي تواند در درون خودش شما را استوانه ي زندگي خود بداند. حتي اگر غير از اين را تظاهر كند.
خلاصه شما با اين فرد، حوزه ي نفوذ كلام و شخصيتتان در زندگي به شدت محدود خواهد شد. اگر فردي هم باشيد كه نظر مردم برايتان كمي مهم باشد نگاه هاي پرسش گرانه ي ديگران به مرور زمان آزارتان خواهد داد.
در ضمن خوشحال كردن و راضي نگه داشتن يك خانم با اين سن و سال كار آساني نيست. ايشان به احتمال خيلي زياد تجربه هاي زيادي در زندگي داشته . از لذت هاي زيادي بهره برده است و ممكن است يك هديه ي ساده يا يك رفتار ساده آنقدر برايش جذابيت و تازگي نداشته باشد آنطور كه براي يك دختر كم سن و سال تر دارد. واقعاً نكاتي كه بالقوه ممكن است باعث مشكل شود بيشتر از اينهاست . من فقط به گوشه اي اشاره كردم.
متاسفانه شيريني عشق باعث مي شود ما تذكرات ديگران را و تجربيات آنان را كمتر جدي بگيريم.

برای عشق و دوست داشتن و ... فرمول و قضیه ای وجود نداره که بشه طبق اون فرمول با موضوع دیگه ای مقایسه کرد و زود نتیجه گرفت بدون اینکه کوچکترین اطلاعاتی از دو طرف داشت.
اگه می خواهید کسی رو راهنمایی کنید اینو هم در نظر داشته باشید که شاید نظرتون اشتباه باشه و طرف رو گمراه و سردرگم کنه.
از روی بعضی مسائل نمی شه سرسری رد شد و دست کم گرفتشون... مثلا پزشکی که تو کارش سهل انکاری کنه ممکنه با جون کسی بازی کنه. اگه می خواهید در این موارد نظر بدید لطفا به همه چی فکر کنید و بعد نظر بدیین.
البته من کسایی رو میشناسم که وقتی حرفی میزنن فکر نمی کنن و عواقب نظراتشونو براشون مهم نیست فقط اظهار نظر میکنن و رد میشن

دوست خوبمwintersunعزیز
مرسی از مشارکتتون در این پست

گرچه به شدت جای صاحب پست خالی است!

جمله ای از شما مرا در فکر برد

" فانتزی جنسی".....! گرچه شما در ادامه ان را توضیح دادید اما همین توضیحات نیز به روشن شدن این جمله از نظر من کمکی نکرد

دوست عزیز
امروزه حداقل در کشور ما با توجه به حیات سنت قدیمی ما چه بسیار ازدواجهایی که سن عقلی مرد بالاتر و شاید حتی خیلی با لاتر از خانم باشد اما متاسفانه دادگاه ما پر است از زوجینی با این شرایط

کمی از با لا به کلیشه های معمول زندگی نگاه کردن شاید این فرصت را به ما بدهد که فکر کنیم سن شناسنامه ای نمیتواند علامت معنا داری محضی برای تعریف سن عقلی باشد

شاید فکر کنیم که نزدیکی و تجانس به دامنه افقهای ذهنی ترسیم شده در ذهن دو فردبستگی دارد ،حتی اگر اعداد خلافش را بگویند

اما تاکید میکنم باید شناگر قابلی باشی تا در این مسیر خلاف شنا کردن عرف جامعه ، اسیب جدی نخوری و ظرفیت این حرکت انقلابی را از خبلی جهات در خود پرورانده باشی!

با احترام

دوست عزيز با تشكر از شما. مسائلي كه من بيان كردم تقريباً عموميت داره ولي به هيچ وجه نميشه گفت هميشه اينطوريه. اصلاً در روابط بشري قانون و رابطه ي ثابت وجود نداره. اميدوارم كه رابطه ي شما خالي از آسيب هايي باشه كه عرض كردم. اين تلنگر ها فقط باعث ميشه شما با ديد باز تر جلو بريد . تصميم گيرنده و تشخيص دهنده ي نهايي خوب و بد شماييد. همين كه شما اين موضوع را مطرح كرديد نشان از دودلي شما در انتخاب نهايي دارد. پس باز هم سبك و سنگين كنيد تا در نهايت تصميم نهايي را چه به ادامه چه به عدم ادامه رابطه باشد با ديد باز بگيريد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشيد آريو خان... من شما رو با صاحب پست اشتباه گرفتم ولي به هر حال صحبتم مي تونه خطاب به هر دوتون باشه.

دوست عزیز نتیجه گیری شما ناشی از سحطی نگری شماست...
من با تردید وارد این سایت شدم ولی با گشت و گذار تو نت و سایت همدلی به این نتیجه رسیدم که هیچ کس نمی تونه منو راهنمایی کنه چون هیچ کس به جزییات نگاه نمیکنه و به کلی گویی بسنده میکنه...
به توصیه های من توجه کن و اگه تو رشته ای که می خوای نظر بدی مطالعه و تجربه ای نداری اظهار نظر نکن شاید این اظهار نظرت برای یکی گرون تموم بشه ...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوست من این نوشته رو برات میزارم حتما روش تامل کن
:72::72::72:

((سقراط بنا بر نتیجه‌ای که در زندگی بدان رسیده بود، با آن‌ها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.))

روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفت و گو می‌شد و می‌کوشید تا از او افکارش را درباره موضوعی خاص، مثلاً شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر می‌کرد که حقیقت شجاعت را می‌شناسد و به آن آگاه است. سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع می‌کرد و در آغاز خود را با آن چه شخص مقابلش می‌گفت، همراه نشان می‌داد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی می‌رساند که شخص مقابل به نادانی خود پی می‌برد؛ یعنی به این نتیجه می‌رسید که حقیقتا هیچ چیزی را درباره شجاعت نمی‌داند و به این صورت، سقراط به او می‌فهماند که اعتراف به نادانی، بزرگ‌ترین دانش است.

از من دلگیر نشو ولی به حرفای من خوب فکر کن

نه چرا دلگير بشم.البته لحنتان نشان مي دهد كه مخالف شديدي هستيد و نظر بنده و ساير نظرات مشابه را بد جوري! دوست نداريد. دوست دارم شما با بيان شيوايتان در رد نظرات من و ساير دوستان نكات مثبت رابطه ي دوست عزيزمان و ساير رابطه هاي اينچنيني را برشماريد و توضيح بديد كه من و ساير دوستان هم نظر شما را بدانيم. شما نظر من را رد كرديد. قبول. حالا نظر خودتان چيست. مايلم اگر مي توانيد به طور جزيي تر راجع به اين موضوع خاص صحبت كنيد. من قبلاً هم گفتم در روابط انساني قانون وجود ندارد اما برخي از مسايل مي تواند كليت داشته باشد. منتظر نظرات شما خواهيم بود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omidrayaneh

دوست عزیز نتیجه گیری شما ناشی از سحطی نگری شماست...
من با تردید وارد این سایت شدم ولی با گشت و گذار تو نت و سایت همدلی به این نتیجه رسیدم که هیچ کس نمی تونه منو راهنمایی کنه چون هیچ کس به جزییات نگاه نمیکنه و به کلی گویی بسنده میکنه...
به توصیه های من توجه کن و اگه تو رشته ای که می خوای نظر بدی مطالعه و تجربه ای نداری اظهار نظر نکن شاید این اظهار نظرت برای یکی گرون تموم بشه ...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوست من این نوشته رو برات میزارم حتما روش تامل کن
:72::72::72:

((سقراط بنا بر نتیجه‌ای که در زندگی بدان رسیده بود، با آن‌ها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.))

---

دوست عزیز

اینجا یک سایت مشاوره و راهنمایی است و طبیعیه که دوستان نظری که دارند و احساس می کنند می تواند مفید باشد را مطرح می کنند ، و روی سخن نیز با صاحب تاپیک است ، اظهار نظر در مورد نظرات دیگر دوستان آن هم به گونه ای مغایر با ماهیت این سایت ، تاپیک را به حاشیه بحث و جدل کشانده و نه تنها کمکی به صاحب تاپیک نمی کند بلکه چه بسا باعث دغدغه هم بشود .
دوستان ما در اینجا دنبال اظهار فضل و دانایی نبوده و نیستند ، و از سوفسطاییان قرن ششم هم نیستند که بانگ " من می دانم " سر داده باشند ( تا نیاز به ارزیابی سقراطی برای مشخص شدن نادانی و سطحی نگریشان باشد ) . بلکه در طبق اخلاص نظرشان را بیان می کنند ، و اتفاقاً قریب به اتفاق دوستان این تالار از هم می آموزند و اظهار می دارند که بسا چیزهاست که نمی دانند ولی می توانند بدانند .

پس تحلیل نظرات دوستان را به صاحب تاپیک واگذارید و در صورتی که تمایل به بحث در موردی که تاپیک انگیزه آن را ایجاد کرده دارید، می توانید برای موضوع مورد نظرتان تاپیکی باز کنید و دعوت به بحث کنید .

از طرفی بنا به بیاناتتان مشخصه که با بیان قطعیت در مسائل انسانی مخالفید .... ، اما دقت فرمایید ، آیا خود با توجه به مواردی که از شما نقل قول آورده ام خطاب به آقای وینترسون همین شیوه مورد مخالفت خود را به کار نبرده اید ؟ ( قضاوت صریح و قطعی )

در خصوص این که اینجا را مناسب ندیدید برای راهنمایی گرفتن به این دلیل که دوستان با جزییات کار ندارند . خدمت شما عارضم که :

چنین توقعی از مشاوره های مجازی و تلفنی نباید داشت ، و نیاز به راهنمایی با نظر به جزییات ،مشاوره حضوری می طلبد ، که مشاور از حضور فرد ، حالات و بیانات و حتی زبان بدن وی بهتر بتواند تشخیص دهد و راهنما باشد .

در فضای مجازی بنا به دلایلی چون ، مشکل بودن بیان جزییات در نوشتار ، لزوم حفظ اسرار شخصی و خانوادگی در فضاهای عمومی ، و حفظ امنیت ، و..... ، محدودیت برای توقع شما وجود دارد و این موضوع به نظر خیلی بدیهی می آید .

موفق باشید

دوست عزیز امید رایانه

کمی از بیان شما متعجب شدم . چون با وجودی که من و شاید امثال من با این عقاید سفت و سخت مخالفیم اما شما با شدت بیان نمودید در این تالار کسی نتوانست نقطه نظر شما را درک کند.

من شخصا به بیان صادقانه عقاید و امادگی پذیرش نظرات جدید مبتنی بر استدلال اعتقد دارم.

چه کسی که صرفا در چارجوب قوانین قدم بر میدارد چه کسی که اگاهانه و با پذیرش شرایط کمی در خلاف اب شنا می کند.
اما احترام به عقاید شرط لازم و کافی این مورد است.

سلام
این آقا 11 سال از خانم بزرگتره چقدر امیدواره!!! خواستگار من 6 سال ازم کوچیکتره نتونسته مادرشو راضی کنه بیاد منو ببینه!!!
مهرداد جان لطفا یه راهنمایی کن که این خواستگار منم زودتر بابا ننشو راضی کنه چون بعید میدونم بیان! هم بی سوادن هم قدیمی !
ممنون میشم بگو میخواسی چطور خوانوادتو راضی کنی که من یه راهنمایی به این خواستگارم بدم!
مرسی
خدمت سایر دوستان بگم که این خواستن هوس نیست عشق می باشد. یه کم این مواردو جدی بگیرین!
موفق باشین بای بای:72: