نمایش نسخه قابل چاپ
سلام به همه دوستان عزیز همدردی
خانمی 32 ساله از فامیل که حدود یک سالی هست طلاق گرفته و یه دختر 7 ساله هم داره.
الان تصمیم گرفته که با آقائی 55 ساله ، دارای همسر و 4 فرزند که داماد هم داره ازدواج مجدد کنه، بیان می کنه که فقط با این مرده که می تونه خوشبخت بشه .
چطور میشه این خانم رو از تصمیمش منصرف کرد؟
ممنون میشم از راهنمائی تون
باید به این خانم که سراسر نیا است بگوئید صبر کند و یک فرصت 18 ماهه به خودش بدهد و بعد به عقد این آقا در بیاید . در این 18 ماه هورمونها فروکش می کند و ایشان ضمن معاشرت با این آقا و بچه ها و دامادهای ایشان به نکات خوبی پی خواهد برد .
به این خانم بگوئید از دید ما معاشرت اشکال ندارد و لازم نیست بلافاصله به شرعی شدن رابطه فکر کند . طی این زمان ایشان خودش پشیمان می شود فقط خواهش می کنم با وی مقاومت و مخالفت مستقیم نکنید چون هر پافشاری و مخالفتی از سمت شما او را بیشتر به مسئله عقد مصمم می کند.
یکی نیازهای این خانم شنیدن حرفهای خوش آیندو درک شدن است که این آقای 55 ساله زحمت آن را به عهده گرفته پس جای تعجب نیست که ایشان به سمت این آق جذب شده و نکته بعدی هورمونهای 30 سالگی زن است که درست مثل هورمونهای 40 سالگی مرد ده ی سنی پر خطر را رقم می زند و مسئله بعدی زنان مطلقه که از رابطه داشتن با مرد هراس دارند و می ترسند خانواده و اجتماع به چشم زنان خراب به آنها نگاه کند باعث می شود زودتر و بدون فکرتر تن به ازدواج بدهند . شما باید نقش موثری در اطمینان بخشی به این خانم داشته باشید و البته سایر آقایان فامیل .و به ایشان اطمینان دهید که تجربه وی برای شما و اجتماع به منزله خراب بودن نیست و اشگالی در معاشرت نمی بینید
گفتار نیک عزیز
ممنون از پاسختون ، میشه یه مقدار قرینه های این پشیمانی که گفتین رو باز کنید؟
اگه مخالفت مستقیم نکنیم و او کار خودس رو بکنه چه کنیم؟:72:
سلام
جل الخالق ! آقای baby این خانم در اون آقا که 23 سال ازش بزرگتره و دقیقا" سن پدرش رو داره ! چی دیده که حاضر شده بشه هوو و میگه فقط با اون خوشبخت میشه ؟ ثروت ؟ ایمان و تقوا ؟پذیرش از سوی جامعه به هر دلیل ؟ یا عشق پیری ؟
اون مرد چرا میخواد تجدید فراش کنه ؟ اونم با این سن و سال و در حالی که همسر و فرزند داره !
تا الان رابطه ای پنهانی داشتن یا نه ؟
آخه اون آقا هر چقدر هم که خیلی عالی باشه برای خونوادش هست این خانم نباید دست به همچین کار اشتباهی بزنه .
چرا به دختر طفل معصومش فکر نمیکنه ؟
اگه تا حالا شما یا کس دیگه باهاش مخالفت کردید و اون قبول نکرده برای تایید مخالفت تون من پیشنهاد میکنم بهش بگید بره مشاوره و موضوع رو مطرح کنه
بهش اطمینان دهید که می توانید نیاز به جنس مخالف و شنیدن صدا جنس مخالف را درک کنید و حتی حق وی می دانید که رابطه ای درست و بر مبنای شناخت داشته باشد .
این خانم نیاز به حمایت مالی و معنوی دارد این حمایت را پیش از پیش نثارش کنید .
بگوئید مخالف ازدواج وی نیستید ولی مخالف ازدواج بدون شناخت هستید . آن هم به دلیل اینکه دلتان نمی خواهد این خانم و دختر 7 ساله اش در یک رابطه پر مخاطره آسیب بیشتر ی بخورد .
غیر مستقیم برایش از زندگ هایی که با معیارهای غلط شکل گرفته و آسیبهای وارده بگوئید .
شما در گام نخست وی را وادار به پذیرش این زمان 18 ماهه بکنید. این 18 ماه کمک می کند هورمونهای این خانم فروکش کند . آن وقت خودش با چشم و گوش خودش می بیند و می شنود هر آنچه شنیدنی است . اشکالی هم ندارد در این 18 ماه با این آقا و بچه ها و دامادها و ...معاشرت داشته باشد . شما حتی شرایط معاشرت در جمع و خانواده و فامیل را تدارک ببینید و بعد از خروج آقا رفتارها را در حضور این خانم تحلیل کنید و ازوی نظر بگیرید .
این خانم چهار بار که رفتارهای دختران و پسرا ن این آقا را با خودش و دخترش ( مخصوصا دخترش ) ببیند از این رابطه بیرون میاید و فکر ازدواج از سرش بیرون میآید . مطمئن باشید بچه های این آقا ، این خانم را دوست ندارند و آنها هم حکایتهای فکری خود را در رابطه با این ازدواج دارند پس بازخورد نشان خواهند داد . شما از درون و افراد همین خانواده باید استفاده کنید و بساط این ازدواج را به هم بزنیدجوری که این خانم متوجه اشتباه بودن کارش بشود . هر چه مخالفت کنید کودک درون لجوج و سرکش را فعال می کنید و او کار خودش را خواهد کرد .
با مخالفت مستقیم من به شما قول می دهم این خانم کار خودش را خواهد کرد .چرا که این خانم حکم آدم گرسنه و تشنه ایی را دارد که فقط می خواهد به غذا برسد و فعلا با شرایط فعلی غذا و آب در دستان این آقای 55 ساله است .
راستی از وی بخواهید حتما با زن و بچه این آقا ارتباط بگیرد و حرفهای آنها را درست و بجا بشنود و به داده ها و شنیده های خود از طرف این آقا اکتفا نکند . آنها خودشان زحمت شما را تا حد زیادی کم می کنند .
با سلام
همچنین با تشکر از نظرات قشنگ گفتار نیک
به نظر میرسه باید انرژی بیشتر روی این 55 ساله آقا گذاشت.
این خانم هم شاید ابتدا یک پله بردارد و عوارضش را در خود بررسی کند بهتر می تواند در مورد پله های بعد تصمیم بگیرد. به هر حال باید در قالب هنجارهای این خانم و آقا و کنترل شده و رسمی بین این خانم و خانواده این آقا ارتباط بر قرار شود.
در واقع مسائلی که پس از ازدواج باید پیش بیاید و به دنبال راه حل باشند، باید هم اکنون پیش بیاید.
به جای تهدیدات و تحقیرات طرفین، باید اطرافیان کمک کنند تا عملا بدون تعهد و ازدواج این خانم و این آقا با خانواده های هم آشنا شوند و انعکاس و بازخورد این تصمیمشان را از اطرافیان بگیرند. ببینند آیا هزینه انتخابشان نسبت به سودش کمتر هست یا بیشتر.
همچنین باید مشخص شود نیاز این خانم بیشتر عاطفی هست یا مالی؟
آیا بحث عشق و عاشقی در پیش هست و به هرقیمتی این دو 2 میخواهند ازدواچ کنند. حتی اگر هریک خانواده هایشان را از دست بدهند. یا اینکه افراد معقول و منطقی هستند و با دلیل می خواهند کار را پیش ببرند.
به هر حال همانطور که اتفاق نظر هست. این ازدواج هزینه های زیادی دارد که نسبت به سود های احتمالی اش بسیار بالا و غیر قابل تحمل هست مخصوصا برای خانم.
لذا سعی کنیدراهنمایی کنید به جای اینکه از خطرات برای این خانم و آقا بگویید، در قالب ارتباط رسمی ، عملا مشکلات و هزینه ها را لمس کنند.
ضمنا می توانید از افراد تاثیر گذار استفاده کنید از جمله می توانید حکمیت را به یک مشاور مجرب خانواده بسپارید. و به او بگویید ممکن است ما دقیقا نتوانیم تو را درک کنیم لذا بهتر است نظرات تخصصی یک مشاور خانواده را جویا شوی و بعد تصمیم بگیری.
اگر نیاز بود بفرمایید بنده آدرس یک مشاور خانواده مجرب را در تهران بهتون اعلام کنم.
ضمن تشکر از راهنمائیهای خوبتون
متاسفانه محل زندگی این خانم در خوزستان هست و من تهرانم.
این خانم ازدواج قبلی اش رو که شوهرش هم از فامیل بود به دلایلی بهم زدند وهمه فامیل مخالف با طلاق گرفتن بودند اما خانم نشون داده که هر کاری که بخواد می کنه. اینو از این بابت گفتم که روحیه ای داره که مشورت دیگران روش تاثیر نمی ذاره و حرف حرف خودشه به یه شکلهائی ما رو پس می زنه.
پدرش هم فوت کرده (حدود 20 سال پیش) و مادرشون هم در یه شهر -حدود 150 کیلومتری- زندگی می کنه.
بازهم اگه نظر دیگه ای دارین می شنوم.
از شما گفتار نیک ومدیر همدردی عزیز مجددا کمال تشکر دارم. :104:
نیاز این خانم قطعا مالی نیست ، او شاغله و درآمدش هم خوبه. اما اینکه نیاز عاطفی داشته باشه نمی دونم.
شاید هم انگیزه های دیگه ای داشته باشه.
خب این مساله هم مثل مساله قبلیش (طلاق) حتما همه مخالفند ، باید ببینیم چطور میشه اونو از این تصمیمش منصرف کرد.
منتظر ارائه راه حلهای دیگه هم هستم.
ممنون از همتون:72:
ایشون خیلی اهل مشاور و... نیست. در خصوص مورد طلاقشون خیلی درخواست داشتم که پیش مشاور بروند شوهر قبلی شون بیشتر حرف شنوی داشت اما ایشون یک در صد هم راه رو باز نمی زاره که طرفی که مشورت میده رو دلخوش کنه ، حرف حرف خودشه.
الان هم قطعا می خواد چند نفری از فامیل رو متقاعد کنه که درست داره تصمیم می گیره.
آقای مدیر بنظر شما آیا باید ما (فامیل) بااو همراهی (تا چند ماه) کنیم وباب معاشرت وارتباط با اون خانواده رو باز کنیم تا خودش منصرف بشه؟ یا باید قطعاو صریح اعلام مخالفت کنیم .
ضمن نمی دونیم همسر اول این آقا درجریان کارشون هست یا نه.:72:
دوستان عزیز
سلام مجدد
لطفا هر چی به ذهنتان می رسه دریغ نکنید. واقعا نمی خوام این خانم ودخترش آسیب ببینند.
اظهار نظرهای گفتار نیک ومدیر همدردی عزیز را هم به مادر این خانم منتقل کردم وامیدوارم نتیجه بخش باشه.:72::72:
سلام
گاهی آدم میتونه ثابت کنه حرف حرف خودشه و تو این مسیر آسیبی به کسی نمیرسه نه خودش و نه به دیگران و حتی ممکنه این تصمیم با وجود اینکه با تصمیم بقیه مخالف باشه اما در نهایت درست و عاقلانه باشه یعنی ممکنه دیگران اشتباه کنن پس آدم نباید کوتاه بیاد و باید نهایت سعیش رو بکنه تا به خواسته اش برسه چون درست و منطقیه .اما گاهی برای اثبات درستی تصمیم خود و اینکه آدم حرف خودش رو به کرسی بنشونه ، هم خودش متضرر میشه و هم به دیگران آسیب های جبران ناپذیری میرسونه .
انسان نباید برای پیش بردن حرف خودش به هر قیمیتی دست به هر کاری بزنه ! این خانم الان تنها در مورد خودش تصمیم نمیگیره بلکه داره برای حال و آینده دختر طفل معصومش هم تصمیم میگیره .دختری که امکان داره فردا پس فردا مادرش رو به خاطر همین تصمیم عجولانه متهم کنه و فکرکنم حق هم داره . اون دختر الان خیلی بچه نیست برعکس خیلی چیزها رو میفهمه و درک میکنه . به نظر من این خانم باید برای ازدواج مجدد با هر کسی از دخترش هم نظرخواهی کنه نه اینکه فقط به حرف اون عمل کنه اما باید خواسته و آرامش و نیازهای اون رو هم در نظر بگیره .
گذشته از اینها این دختر بچه از همین حالا یک بار درگیر این این اختلافات خانوادگی شده و از نزدیک همه چیز رو دیده و چشیده دیگه انصاف نیست باز هم آرامشش رو بهم بریزن و به جای فراهم کردن ارامش اون دچار استرس و مشکلات به مراتب بزرگتری بکنن . گذشته از اینها این بچه هم از همین الان از این رفتارهای مادرش الگو برداری میکنه .
به این خانم بگید دخترش به یه یک جایگزین برای پدرش نیاز داره که حداقل از لحاظ سن و سال بتونه جای چدرش رو پر کنه نه جای پدر بزرگش رو ! هیچ به این مسئله فکر کرده ؟ اون بچه از مدرسه میاد و انتظار داره پدر یا ناپدریش باهاش یا بازی کنه یا به حرفاش و زبون ریختن هاش توجه کنه .این مرد 55 ساله چطور میتونه با این بچه چنین رفتاری داشته باشه .البته ممکنه مرد خوبی باشه اما در هر صورت برای اون بچه خیلی مشکل پیش میاد .
سلام
نگهداری از دختر ش چقدر برایش اهمیت دارد ؟!
همسر سابق ازداواج کرده ؟!
ضمن اینکه ارتباط گرفتن با خانواده این آقا خیلی اهمیت دارد می توانیدبه عنوان گزینه ی هم راستا برای همسر سابق این خانم خطر را باز کنید و از وی کمک بگیرید والبته نه کمک تهدیدی بلکه از در مهر و دوستی وارد شدن به هر حال همسر سابق نسبت به سرنوشت همسر سابق و دختر 7 ساله مسئول است .
همسر سابق شون هم از فامیل هاست ، یعنی این ازدواج فامیلی بوده وهر دو هم برام عزیزن.
نگهداری از دختر هم طبعا برا مادر مهمه، اما در جریان طلاقشون هر چی این موضوع رو که بخاطر دخترت و... (نوع همین حرفائی رو که موعود عزیز نوشتند ومن هم موافقم ) رو برا این خانم مطرح کردیم آخر هم به طلاق کشیده شد.
نه همسر سابقشون ازدواج نکرده.
منظورتون ارتباط با خانواده این آقای جدید هست بله؟ وهمچنین شوهر سابق؟
شوهر سابق چه کمکی می تونه بکنه؟
سلام
آقای baby راستی چطور شده که دخترشون پیش مادرش زندگی میکنه ؟ چون بچه تا هفت سال اول میتونه پیش مادر باشه مگه اینکه توافقی یکی از والدین اونو نگه دارن .
شاید همسر سابقشون بتونه در جریان ازدواج مجدد خانمش دخالت کنه البته اگه موردی مثل این مورد باشه .
با سلام خدمت شما
میخواستم بگم که این خانم برای انجام اینکار حساسیت بیشتری بخرج بدهد چون قطعا" پشیمان خواهد شد و اون آقا هم بیشتر میل به همسر وخانواده اولش خواهد داشت واین موضوع یکی از مشکلات است من خودم با این شرایط که الان 42سال دارم با خانومی که 33 سال دارد ازدواج موقت کردم الان با کلی مشکلات گوناگون سر وکله می زنم با هم دوست بودن تا زیر یک سقف زندگی کردن خیلی متفاوته وقتی به زیر یک سقف بروی تازه مشکلات وتوقعات گوناگون شروع می شود من حاضرم تجربیاتم را در اختیار این خانم قرار دهم چون ماهم این حس رو داشتیم که میتونیم خوشبخت ترین آدمهای دنیا بشیم ولی الان اصلا" اینطور نیست لذا پیشنهاد میکنم اصلا" همچین کاری انجام ندهد.
بله کاملا منظورم استفاده کاربردی از همسر سابق است . باید همسر سابق پا پیش بگذارد و با توجه به شناختی که از این خانم دارید و دارد از روحیاتش به نفع بر هم خوردن این ماجرا استفاده کنید .
شما اخلاقیات و خصوصیات این خانم را می دانید و همینطور همسر سابق که خدارا شکر فامیل هم هست .
ببینید با چه سیاستی می توانید با کمک همسر سابق پای این آقا را ببرید .
همسر سابق در خوزستان زندگی می کند ؟!
اگر دسترسی به این خانم و دخترشان برای ایشان ساده و سهل است هر روز به خانه ی آنها برود و هر روز وقت بگذارد و آنها را بیرون ببرد و خلاصه از در دوستی وارد شود اگر نشد و در دوستی جواب نداد تهدید به گرفتن بچه ( البته اگر دوری این خانم از بچه برایش مهم باشد ) و از طرف دیگر همین آقای همسر سابق سراغ آن آقا ی 55 ساله برود و با زن و بچه ی این آقا ارتباط بگیرد و آنها را در جریان بگذارد و .... در نهایت اگر موردی پیش آمد ،عنوان کند : من از زن و بچه خودم حمایت می کنم و ....
بالاخره راهی است که به نظر بی ربط هم نیست . گمان می کنم اگر حساب شده و دقیق عمل کنید جواب بگیرید.
معمولا این تیپ مردها دوست ندارند زن و بچه شان از تجدید فراش آنها مطلع باشند و سن و سال این آقا هم گویای این است که برایش حفظ آبرو ی شغلی و خانوادگی و اجتماعی اش قاعدتا باید مهم باشد از همین نقاط ضعف استفاده کنید و بساط عروسی پر مخاطره را بر هم بزنید . مطمئن باشید آقای 55 ساله خودش شرش را کم می کند و کار به خانم و رضایت خانم نمی رسد . بروید تحقیق ببینید کارش چیست ؟! باورهایش چیست ؟ میزان ثروت و وضعیت خانوادگی اش بر چه منوال است . با یک تحقیق کوچولو و دقیق خیلی چیزها دستگیرتان می شود که می تواند کمک کننده باشد.
آقا رضای عزیز
بله ، پرمخاطره بودن این ازدواج و صدمه دیدن این خانم ودخترش برای همه ما (بجز این خانم) مسجل است و همه می دانیم که این تصمیم غلطی ست. سوال اینستکه چطور می شود این خانم رو متوجه اشتباه بودن این تصمیم بکنیم؟ مخالفت مستقیم با این خانم هم نتیجه اش اینه که به عدم درک متهم می شوی.(یعنی وقتی بهش بگی که کارت اشتباهه میگه شما منو درک نمی کنید.) اینجا راهنمائی دارید؟
آنی عزیز
ضمن خوشامد گوئی بخاطر حضور مجددتون تو تالار، وتشکر از وقت گذاری وارائه راه حل.
بله همسر سابقشون تو خوزستانه وتو شهر خودشون. اما بسیار رنجیده خاطره از طلاق، چون او نمی خواست طلاق بده واین خانم اصرار بر طلاق داشت.
این آقای 55 ساله هم یکی از همکارای این خانم هست و در یه اداره کار می کنن وبه نوعی مسول این خانم هست.
ممنون وروی این راهها هم داریم فکر می کنیم.:72:
به این آقای همسر سابق بگوئید : الان وقت دلخوری نیست طلاق را که زوری زوری گرفته ، تو دیر بجنبی دخترت آسیب می خورد و خانم مادر بچه برای دومین بار هم طلاق را میگیرد و این به نفع کوچولو نیست .
اگر شرایط آقای همسر سابق را مناسب برای این بازی می بینید وارد بازی کنید اگر نه که ممکن است شرایط را خراب تر کند .
حل شدن این مسئله کاری ندارد فقط قدری سیاست و خلاقیت می طلبد که BABY ما از عهده اش بر میاد کافی است چند نفر را کمکی وارد ماجرا کنید . :72:
آنی عزیز
یه جمله ای نوشتی که ادامه درخواست مشاوره رو بروم بستی !!:shy: ....که BABY ما از عهده اش بر میاد ... ممنون، اما هنوز نیاز به همفکری دارم
دوستان
سوال اینه که چطور می تونیم این خانم رو (که برامون عزیزه ودوستش داریم) متوجه اشتباه بودن این تصمیم بکنیم؟ مخالفت مستقیم با این خانم هم نتیجه اش اینه که به عدم درک متهم می شوی.(یعنی وقتی بهش بگی که کارت اشتباهه میگه شما منو درک نمی کنید.) اینجا راهنمائی دارید؟:72:
BABY من واقعیت را گفتم . شما می توانید و لی نیاز به کمکهای بیرونی جدی هست
شما توانستید با همسر این خانم صحبت کنید و ایشان را در جریان بگذارید ؟!
شما با خانواده این آقا توانستید ارتباط بگیرید و آنها را آگاه کنید .
اطلاعات امروز شما با اطلاعات دیروزی که تاپیک را باز کردید نسبت به این آقا و خانواده اش چه تغییری کرده ؟!
روند این ماجرا تا به امروز چگونه بوده ؟
این سئوالها را پاسخ بدهید دوست من ، من برای همفکری آماده هستم . بدون اینکه این خانم و آقا و ...را بشناسم .احساس می کنم این خانم و افراد دخیل در این رابطه را دوست دارم و باید کمی از فسفر مغزی که مرادی کرمانی یاد مجید داده بود استفاده کنم ( میگو ) و این ماجرا را با به هم زدن ختم به خیر کنیم :D.
سلام
اقای baby سوال قبلی منو جواب ندادید ها ....... به این خانم بگید
چون درکت میکنیم مخالفیم
چون دوست داریم مخالفیم
چون میدونیم الان چقدر بهت سخت میگذره مخالفیم و نمیخوایم این ماجرا تکرار بشه
چون مشکل تو مشکل ماست مخالفیم
چون وظیفه انسانیمون حکم میکنه مخالفیم
چون به اینده دخترت فکر میکنیم مخالفیم
بگید هر کاری که تو بکنی سود و زیانش به خودت برمیگرده و ما نه چیزی گیرمون میاد نه آسیبی میبینیم .پس مخالفت ما به خاطر خودته و دخترت .ما این وسط به سیخ روزی تو راضی نمیشیم
BABY عزیز
از این خانوم بپرسین چه وجه اشتراکی بین خودشو اون آقا می بینه ؟؟ از چیه اون آقا خوشش اومده؟؟؟
اصرارش برای ازدواج با اون آقا بیشتر چیه؟؟؟ موضوع مالیه؟؟؟ عاطفیه؟؟؟
ایشون تو بحران طلاق و شکست عاطفی خیلی راحت جذب یه محبت کوچیک از طرف ایشون شدن
مشکلاتشون رو با همسر قبلی مرور کنید شاید فکر می کنه کمبود های زندگی قبلیشو می تونه با ازدواج با این آقا برطرف کنه؟؟
در مورده اختلاف سنی با این آقا چه نظری داره ؟؟
موعود عزیز
ظاهرا توافق کردن بچه تا 9 سالگی پیش مادر بماند، البته یه ساعتائی همسر سابق اونو می بینه و می بردش بیرون.
ببین اگه حس پذیرش تو وجود یه فردی باشه که مشکلی نیست، بالاخره با روشهای مختلف حرفمون رو می زنیم مساله اونجاست که اگه طرف مقابلت حس پذیرش نداشته باشه چکاری از دستت برمیاد. مثل اینکه ازت مشاوره نخواد وتو بخوای بگی که اگه این کار رو بکنی خوبه .
تو جریان طلاقشون با هر دوشون حرف زدم ، زمانهای طولانی اینقدری که در وسعم بود آقا حرفامو قبول می کرد وتائید می کرد،اما این خانم اگرچه تو 2-3 مورد می گفت حرفات منطقیه اما نمی پذیرفت. می گفت تنها راه چاره طلاقه.
حتی شب آخری که فرداش قرار بود برن دادگاه بهش گفتم فک کن الان طلاق گرفتی، (حالا هم که دارین مجردی ندگی می کنی) یه 3-4 ماهی به تعویق بنداز، و یه بار دیگه به خودتون فرصت بدید.
پاسخش نه بود ، خب اون هم می دونه ما از روی دلسوزی وحداقل بخاطر بچه اش بهش میگفتیم طلاق نگیره، اما او هم از رودررو شدن با ما وحرف زدن از این ماجرا هم فراری بود وهم نظرش رو ذره ای تغییر نمی داد.:72:
[align=justify]سلام :72:
BABY عزیز اگر طبق راهنمایی هایی که دوستان ارائه دادند، عمل کردید ونتیجه نگرفتید، توجه تون رو به این نکته جلب می کنم که:
این خانم یک انسان بالغ هستند که مسئولیت انتخابشون بر عهده خودشونه. و تلاش بیش از حد شما برای باز داشتنشون از انتخابی که کرده اند، نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت.
فراموش نکنید که انسان ها فقط در صورتی از مشاوره و راهنمایی بهره می برند که خودشون خواستار این راهنمایی باشند و به این نتیجه رسیده باشند که در مورد بخصوصی به همفکری شخص دیگری نیازمندند. در غیر این صورت، چه بسا اصرار دیگران باعث موضع گیریشون بشه، و نتیجتا تمرکزشون از کاری که دارن انجام می دن، به مجاب کردن مخالف ها معطوف بشه، و با سرعت بیشتر و غیر قابل کنترل تری به سمت هدفشون پیش برن. مثلا این خانم در صورت مقاومت اطرافیان، ممکنه رابطه ش رو شتاب زده تر به ازدواج منتهی کنه.
پس به تذکری که داده اید، و اعلام مخالفتتون اکتفا کنید، و اجازه بدید ایشون راه خودشون رو برن، و با عواقب این انتخاب مواجه بشن.
البته درک می کنم که این خانم براتون عزیز هستند، اما توجه کنید که ایشون برای اون کسی که در خودش پروردش، خیلی عزیز تره، و با این حال بهش فرصت داده که اشتباه کنه، حتی اشتباه های مکرر و غیر قابل جبران. چرا که در این کار حکمتی نهفته ست.
پروردگاه ما آگاهه که هر انتخابی عواقبی داره، و با این وجود خیر انسان رو در داشتن اختیار دیده، پس شما هم تسلیم منطق "او" بشید و زیاده از حد در تغییر مسیر عزیزانتون پافشاری نکنید، حتی در صورتیکه به عواقب انتخابشون آگاهید.
موفق باشید.:72: [/align]
فیلوسارای عزیز
بله ممنون از تذکر بجاتون. راستش یکی از فامیلها هم چندی پیش همین مطلب رو میگفت، و براساس اون هم می خواست که هیچ عکس العملی نشون نده و بزاره این خانم هر تصمیمی که می خواد بگیره.
من هم هنوز به خود این خانم نظرمخالفم رو نگفتم وباش صحبت نکردم. بیشتر دارم به مادرشون مشورت می دم وجوانب کارها رو با هم مرور می کنیم.
از جمع بندی نظرات خوب دوستان هم بیشتر به نظر "گفتارنیک" عزیز تمایل دارم.:72:
سلام
به نظرم هيچ سنخيتي ندارد
چون شما مي توانيد گزينه هاي بهتري براي ازدواج كردن داشته باشيد.
مردي جوانتر كه با شما جورتر باشد.
شما بايد شكيبا باشيد.
ضمن تشکر از وم عزیز
موضوع یکی از بستگانه ،
اتفاقا با همسر سابق این آقا صحبت شده ، او گفت که 20 ساله می خواد از این مرد طلاق بگیره و فرد مناسبی نیست .
این همسر اول با این خانم هم تلفن کرده و خواسته که برخی واقعیاتی رو که از شوهرش می دونسته براش بگه اما این خانم برخورد خوبی نداشته و نهایتا صحبتها رو نشنیده ، نخواسته که بشنوه.
سوال کماکان به قوت خودش باقیه:
به این خانم چطور بفهمانیم که درحال گرفتن تصمیم درستی نیست؟
سلام
babyمحترم حس دلسوزی و همراهی و مساعدت شما نسبت به این خانم و زندگیش را می فهمم .
خانم 32 ساله هست و آن آقا 55 ساله و کاملا اگاه .
مدیر محترم و گفتار نیک راهنمایی هایی را نسبت به گوشزد ها و راهنمایی هایی که شما نسبت به خانم و حتی آقای 55 ساله که قصد ازدواج را دارند را ذکر کردند.
شما می توانید زوایا و هزینه ها و آسیب های احتمالی آینده از این انتخاب را برایشان روشن و شفاف نمایید و به آن خانم به عنوان یک انسان که مختارهست و حق انتخاب و تجربه دارد احترام بگذارید و آزاد بگذارید!شما تلاش خودرا برای آگاه سازی آنها بکنید اما به جای آن ها نمی توانید تصمیم بگیرید.شما می توانید در تصمیم گیری آن هابا تاثیر گذاریتان نقش داشته باشید اما نمی توانید آن هارا کنترل کنید !
راهنمایی که گفتار نیک کردند این بود که :
درک و توجه و محبت اطرافیان نسبت به این خانم که شاید این خانم تنها منبع و منشا محبت را دراین آقا دیده و...
دادن حمایت و امنیت به این خانم از جانب اطرافیان ....
یه مدت با آقا و خانواده اش معاشرت داشته باشد و یه فرصت برای فروکش شدن هورمون هاو ...
ونکاتی که مدیر اشاره کردند مثل:
به جای تهدیدات و تحقیرات طرفین، باید اطرافیان کمک کنند تا عملا بدون تعهد و ازدواج این خانم و این آقا با خانواده های هم آشنا شوند و انعکاس و بازخورد این تصمیمشان را از اطرافیان بگیرند. ببینند آیا هزینه انتخابشان نسبت به سودش کمتر هست یا بیشتر.
اما با این نظر که :
با تمهیدات و برنامه هایی بخواهید هر طور شده این خانم را منصرف کنید (مثل دخالت وتهدید همسر سابق و...) موافق نیستم .چون ممکن است باعث درگیری و تنش و برهم خوردن آرامش خانم شود و خوب می دانیم که بهترین تصمیم ها در بستری آرام و بدون تنش صورت می گیرد .
با این حساب حرف های اطرافیان تاثیری روی این خانم نخواهد داشت .خصوصا آنهایی که اصرار به پایان دادن ارتباط و ازدواج با آن آقا رادارند .پس شاید تنها کمک شما تشویق ایشان برای مراجعت به یک مشاور مجرب و اگاه می باشد .نقل قول:
babyنوشته:
این همسر اول با این خانم هم تلفن کرده و خواسته که برخی واقعیاتی رو که از شوهرش می دونسته براش بگه اما این خانم برخورد خوبی نداشته و نهایتا صحبتها رو نشنیده ، نخواسته که بشنوه.
در پایان راجع به این حس دلسوزی و کمکی که نسبت به این خانم دارید مطلبی از شهید آیت الله دکتر بهشتی می اورم :
نقش خدا به عنوان مبداءهستی و آفریدگار "فعال لما یرید" نقش پیامبران به عنوان رهبران و راهنمایان امت.نقش امام به عنوان زمامدار و مسئول امت و مدیر جامعه .نقشی است که باید به آزادی انسان لطمه ای وارد نیاورد . اگر نقشها بخواهد به آزادی انسان لطمه وارد بیاورد بر خلاف مشیت خدا عمل شده است .
پس حواسمون باشه فراتر از نقش ها و مسئولیت های خودمون نرویم .
دوست عزیز baby شما گفتید که این خانوم با این آقای 55 سال همکارند و این خانوم بدون منطق و با پافشاری زیاد از همسرشون جداشدن.
از طرف دیگه می گید این اقای 55 ساله باخانومش مشکل داره و در شرف طلاق اند.
فکر نمی کنید ممکنه طلاق و ازدواج مجدد ایشون بهم ربط داشته باشه. اگه اینطور باشه که شما تنها کاری که می تونید بکنید اینه که بفکر این باشید که این دختر بچه 7ساله تو شرایطی باشه که کمتری اسیب را از انتخاب اشتباه مادرش ببینه.
درهر صورت منم فکر می کنم پیشنهاد دوران نامزدی طولانی را عنوان کنید شاید توی این مدت این خانوم خودشون تصمیمشون را تغییر بدن.
ستاره عزیز
نه تنها نمی خام که بجای این خانم فامیل تصمیم بگیریم ، (این کار که اصلا نشدنیه :P) ، حتی تا حالا نشده (چون اصلا راه نمیده ) که باهاش راجع به این موضوع صحبت کنم.
کلا وقتی ببینه اختلاف نظر باهاش داری ، باهات قطع رابطه می کنه ، تماس نمی گیره و...
از راهنمائیهات ممنونم.
ترانه عزیز
اتفاقا چرا فکر می کنم که طلاقشون به این ازدواج مرتبطه ،
چطور میشه دختر بچه رو از آسیب پیش رو محافظت کرد؟
مرسی از راهنمائیتون:72:
baby عزیز این مسئله نشون میده که ایشون واقعا مصمم به این ازدواج هستند. پس بجای مقابله با این خانوم ازشون بخواید تا یه مدت نامزد باشند تا بهتر با این آقا آشنا بشند و از تکرار تجربه تلخ طلاق جلوگیری بشه.
از سر دوستی با ایشون حرف بزنید و بگید ای کاش در ازدواج اول مدت نامزدی طولانی تر بود تا به اینجا نمی رسید.
از طرف دیگه بررسی کنید که شرایط این دختر بچه در کنار پدرش چطوره. اگه فکر می کنید بهتره با پدر باشه حتی برای یه مدت موقت اقدام کنید.
در هر صورت اصلا برای این بچه اونهم در این سن حساس مناسب نیست که در کشاکش این بحث ها قرار بگیره. الان برای این بچه واقعا سخته که مرد دیگه ای بجز پدرش را در کنار مادر ببینه.سعی کنید تا حد ممکن از این قضایا دور باشه.
اما اگه نتونستید از این ازدواج جلوگیری کنید باید نهایت تلاش برای ایجاد رابطه سالم و دوستانه بین این آقا و بچه صورت بگیره.
این آقا باید متوجه بشه که این بچه هم قسمتی از ازدواجه و کاملا این دختر بچه را بپذیره.
و به این خانوم هم تاکید کنید تصمیم ایشون هرچه که باشه دخترش و شرایطش در اولویته و قبل از ازدواج باید مسائل مربوط به بچه کاملا شفاف بشه.
ترانه عزیز
ممنون از مشاوره تون
آخر هفته دارم میرم اهواز،
اگه کارا خوب پیش بره امیدوارم بتونم با این خانم چند ساعتی رو صحبت کنم ،
اگرچه ذره ای پذیرش نداره (تو ماجرای طلاق هر روشی رو بلد بودم برا انصرافشون از این اقدام بکار بردم ، وتقریبا صددرصد خانواده مخالف اون جدائی بودند) اما ایشون اصرار داشت که حتما جدا بشه.
تصویه های خوبی رو دوستان مطرح کردند ، شما هم دعا کنید که اون ذره امیدی رو که برا بهبود وضعیت ایشون دارم ، به ثمر بشینه و خدا کمک کنه چش وگوش این خانم بازبشه و هوشیارانه عمل کنه.:72:
انشاء الله توی ماموریت موفق باشید و دست پر برگردید .:72:
راستی آقای baby اگه تونستید یه سری هم به آقای آرمان بزنید و احوالشونو بپرسید سلام همه همدردای تالار رو هم بهشون برسونید
سلام آقای بی بی عزیز
چقدر دلم برای همتون تنگ شده بود...
اگه ممکنه بفرمایید آخر ماموریت و ماجرای این خانم چی شد؟!
سلام مریم جان
بله ، اون خانم از همسرشون جدا شدن ، و بعد از چند ماه با این آقای 55 ساله ازدواج کردن.
یکسالی از محل کارشون مرخصی گرفتن و خونه داری میکنن.
همسر وبچه های این آقا (55 ساله ) از دست او واین خانم شکایت کردن و از این دعواها که معمول این ازدواجها هست.
دخترشون طول هفته کنارشونه و آخر هفته ها پیش پدرشونه.
شوهر سابق این خانم هم ازدواج کردن.