RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
با سلام. ببخشید میشه بگید خط و خول نماد چیه... آخه دختر من همش کاغذو خط خطی می کنه...:P
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
عرفان عزيز از مقاله جالبت ممنون اما دكتر مجد ميگفتند كه خورشيد در نقاشي بچه ها نماد مادره و بر اين مبنا هر وقت دخترم تو نقاشي هاش خورشيد بزرگي ميكشيد من تو دلم قند اب ميشد و تشويقش ميكردم تا اونجا كه هر روز خورشيد هاش بزرگتر و بزرگتر ميشد و نقاشي هاش به جاي يه منظره با خورشيد تبديل شده بود به يه خورشيد با منظره حالا چي كار كنم به تشويق هام ادامه بدم يا.......
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنا
با سلام. ببخشید میشه بگید خط و خول نماد چیه... آخه دختر من همش کاغذو خط خطی می کنه...:P
بنظرم خط و خول دختر شما یعنی مامان جون اعصابمو خط خطی نکن وگرنه بد میبینیا :D ببخشید شوخی بود .
فکر کنم منظورش اینکه هنوز بزرگ نشده که خونه و رودخونه و خورشید و درخت بکشه.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
با سلام
دختر من4 ساله- همیشه بابا را کامل با تمام جزئیات نقاسی می کنه ولی من را ناقص میکشد تو نقاشیهاش تمام ادمهارا میکشد خانه را هم خیلی بزرگ نقاشی میکند
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
با سلام
یه دختر 4 ساله که باباش رو کامل ولی مامان را ناقص میکشه دوست داره عکس همه را نقاشی کند و نقاشی هم میکند
چطور شخصیتی دارد؟
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
نقاشی کودک واکنشی به هستی
گاه میبینیم که کودک در نقاشیاش تمایل به رنگ تیره دارد، گاه رنگ روشن را ترجیح میدهد و برخی مواقع نیز تصایری را نقش میکند که پدر و مادرها را نگران میکند همه کودکان نقاشی میکشند، اما نقاشی همهشان مثل هم نیست. در عین حال نقاشی یک کودک در دوران مختلف و در شرایط مختلف روحی روانیاش نیز یکی نیست.
گاه میبینیم که کودک در نقاشیاش تمایل به رنگ تیره دارد، گاه رنگ روشن را ترجیح میدهد و برخی مواقع نیز تصایری را نقش میکند که پدر و مادرها را نگران میکند.
به عنوان مثال "ماندانا.س" مادر گلچهره 3 ساله میگوید: هیچ وقت ندیدهام در نقاشیهای گلچهره فردی به عنوان پدر وجود داشته باشد. او یک خانه میکشد که در آن من هستم، خودش، عروسکها و اسباببازیهایش هست، اما همسرم نیست.
این را میدانم که گلچهره بیشتر ساعات روز با من تنها است و پدرش ساعات طولانی سرکار است و وقتی هم میآید معمولا گلچهره خواب است، اما اگر واقعا نقاشی تصویری از دنیای درون بچهها باشد میتوانم چنین نتیجه بگیرم که پدر در ذهن گلچهره کوچک ما نقش اندکی دارد و این نگرانم میکند.
این که کودکان دارای ذهن خلاق و سرشار از ایده هستند شکی نیست و گاه میشنویم که برخی آهنگسازان برای ساختن یک آهنگ جدید از ابتکار کودکانی استفاده میکنند که مشغول آموختن موسیقی هستند ولی در عین حال نباید فراموش کرد که هنر نقاشی مثل سایر هنرها از روح ریشه میگیرد و هرآنچه در ضمیرناخودآگاه هست روی کاغذ میآید.
کودکان نیز با نقاشی خود روح خود را عریان میکنند و همین امر لزوم توجه پدر و مادرها را بر این کار در مورد همه کودکان ضروری میکند و خانواده باید که علاوه بر حفظ خلاقیت کودکان خود بر تغییراتی که در نقاشی آنها روی میدهد توجه کنند.
الیوریو فراری روانشناس در کتاب "نقاشی کودکان و مفاهیم آن" درباره مراحل نقاشی کودکان میگوید: نخستین مراحل نقاشی خط خطی کردن و سپس تکامل چهرهنگاری و قصهپردازی در نقاشی است.
وی همچنین معتقد است: نقاشی و زندگی عاطفی کودک مثل بررسی رنگها، موضوعها، نقاشی خانواده، رابطه محیط و نقاشی و نقاشی و ناسازگاری از جمله مولفههای مورد بحث روانشناسان است.
این روانشناس یادآور میشود: در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با مادر حالتی ناخودآگاهانه درباره مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند.
به همین دلیل این نویسنده اصرار دارد که اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم و به آنها تمرین کپی و تقلید را بیاموزیم به از بین بردن خلاقیت در فرزندمان کمک کردهایم.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
آیا باید به کودک آموزش نقاشی بدهیم؟
باران دختری است هوشیار و بازیگوش. او هیچ وقت نه در مهد کودک نه در بازیهای گروهی به مشکل برنخورده است و حس همکاری و دوستپذیری قوی دارد، اما مادرش نگران است. میگوید در نقاشیهای باران نظم منطقی به چشم نمیخورد مثل این که خانه را روی آسمان میکشد و ابرها را روی زمین یا هیچ وقت خورشید نقاشیهای او بالای صفحه نیست. او میخواهد کودکش را به کلاس آموزش نقاشی ببرد. در عین حال فکر میکند از این طریق راه را بر خلاقیت او خواهد بست.
مرضیه قرهداغی مترجم کتابهای آموزشی کودکان در این مورد معتقد است: بهترین راه برای پرورش خلاقیت کودکان آزاد گذاشتن آنها در نقاشی است. حتی اخیرا این نظریه قوت گرفته است که مداد، کودک را محدود میکند. کپی کردن یا رنگ کردن تصاویر چاپی او را بشدت محافظه کار بار میآورد. باید برای آزاد گذاشتن حس کودک وسایل دیگر مثل قلم یا پنبهدارو از او بخواهیم در صفحات بزرگ هر آنچه دلش میخواهد بکشد.
وی همچنین معتقد است هنگام نقاشی نباید کودک را زیر رگباری از اطلاعات قرار داد و به او توضیح داد که مثلا درخت چه شکلی دارد یا این که من درخت را میکشم و بعد تو آن را بکش. به نظر او بهترین روش آشنا کردن کودک با طبیعت و مظاهر آن به صورت نزدیک است. به این صورت که مثلا در یک گردش به او کاملا توضیح داده شود که این درخت است و برگها و ساقههای آن دارای این اشکال هستند و بعدا با یادآوری آن روز گردش از کودک بخواهند که یک درخت نقاشی کند.
نکته مورد توجه بعدی که خانوادهها باید به آن توجه داشته باشند همذات پنداری کودک با اشیا یا انسانها و حیوانات کارتونی و انعکاس آنها در نقاشی است. کودک به محض آن که بتواند ویژگیهای موارد گفته شده را تشخیص بدهد میتواند با آنها همذات پنداری بکند و این در نقاشیهای او نیز متجلی میشود.
رویا کوچک انتظار، روانشناس درباره این واکنش که به بحث هیجانهای کودک مربوط میشود میگوید: هیجانها زمانی شکل میگیرد که بچه بتواند آنها راتشخیص بدهد. فرزند از بدو تولد خشم، شادی و خوشحالی را میتواند در چهره مادرش ببیند و به مرور آن را در چهره دیگران نیز میتواند پیدا کند و اگر جایی برود که چهره دیگران به جز چهره مادرش شاد است میداند که در یک میهمانی یا شادی قرار گرفته است و او هم شاد میشود.
کودک قبلا حالتهای هیجانی را در چهره مادرش تجربه کرده است و میتواند آن را با نقاشی نشان بدهد در عین حال در مبحث همذات پنداری هم باید گفت که کودک در 2 تا 6 سالگی وانمود سازی میکند و خود را جای کسانی میبیند که بیشترین علاقه را به آنها دارد یا وقتی نقاشی میکشد مثلا شکل پدر را میکشد و میگوید این من هستم.
رویا کوچک انتظار، درباره نزدیک شدن برخی نقاشی کودکان به کاریکاتور میگوید: برخی کودکان در نقاشیهای خود اغراق به خرج میدهند و مثل کفشهای پاشنه بلند مادرشان را در بزرگترین اندازه میکشند که این به هنر کاریکاتور خیلی نزدیک است و این هنر یا ویژگی باید تقویت بشود و لازمه تقویت و هدایت آن تشخیص است.
یعنی پدر و مادر باید تشخیص بدهند که وقتی کودک چهره پدرش را ترسیم میکند و در آن مثلا عینک میکشد در حالی که تمام چهرهاش را پوشانده است این یعنی نوعی کاریکاتور و نباید بیتوجه به آن بود یا روش درست نقاشی کردن به او آموزش داده شود.
و از یاد نبریم که آموزش مقوله مهمی است و هرچه بگوییم کودک باید در نقاشی رها باشد، اما مشاهده میشود که کسانی که آموزش میبینند و هدایت میشوند میتوانند زودتر از همسالان خود هنری را شروع کنند.
با همه این اوصاف آنچه مهمترین نکته به نظر میرسد شناخت کودک، میزان استعداد و علاقه اوست و پدر و مادر باید هوشیار و مبتکر باشند و اطلاعات کافی داشته باشند چرا که غفلت از کودک و دنیای درونی او که اغلب زمینه بروز آن در صفحه کاغذ سفید و به وسیله نقاشی است استعدادهای نهفته کودک را در همان ابتدا از بین میبرد. در عین حال اگر به نقاشی او بیتوجه باشیم نمیدانیم که او از چیزی در رنج است یا خیر یا شاید او ترسیده است و با نقاشیاش آن را به سادگی به ما میگوید و ما باید با توجه کامل و دقت به آن همیشه بنگریم و بدانیم که از کودک 3 چیز میتوان آموخت: سرگرم شدن با هر چیز، شادی بدون دلیل و شعور خواستن.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
خورشید نماد پدره ولی بزرگ بودن و در مرکز بودن آن همیشه نشانه ی رابطه ی خوب میان فرزند و پدر نیست بلکه بعضی وقتها به جهت حساسیت زیاد روی پدر و دلخوری از او اونو بزرگ میکشیم ولی معمولا" رنگش قرمز یا تیره خواهد بود . البته همونطور که گفتند هیچ وقت از روی یک نقاشی کودک قضاوت نکنیم که این اشتباه بزرگی خواهد بود.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
دختر 4 ساله ی شما از نظر عاطفی وابستگی زیادی به پدرش دارد که این برای یک دختر خانم 4 ساله طبیعی است .و به جهت توجه زیاد و علاقه پدرش را با جزئیات کامل می کشد . ولی توضیح بیشتری لازم است .مثلا"در کجای صفحه با چه اندازه ای و در چه مرحله ای مادرش رامیکشد .این به نظر من موضوع ناراحت کننده ای نیست چرا که به عقده الکترا که فروید گفته برمیگردد و لی با توضیحات بیشترتان راحتتر میشه نظر داد.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
برای کسانی که علاقه دارند درمورد نقاشی کودکان بیشتر بدانند کتاب "نقاشی کودکان و مفاهیم آن"نوشته آنا اولیوویو فراری ترجمه عبدالرضا صرافان را پیشنهاد می کنم.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
یک پرسش هم بنده دارم:
اگر کودکی نقاشی خودش را همواره از روی نقاشی دوستانش و دیگران کپی کند و اصلاً خودش به تنهایی نقاشی نکشد،این نماد چیست؟
و اگر در بزرگ سالی نیز همین گونه باشد،آن وقت نشانه چیست؟و البته در کارهای دیگرش . . . .
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
جناب گردآفريد
بسيار سئوال زيبايي مطرح كرديد. به نظر من نشانه نداشتن اعتماد به نفس و تكيه بر توانايي هاي خود است كه بايد به كودك كمك كرد تا از اين كار اجتناب كند.
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
من در مقاله اي خوانده بودم كه در بيشتر نقاشي كودكان خورشيد وجود دارد و تصوير آن نشان دهنده خوشحالي و گرما و بنابه نظر پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتي رابطه بين كودك و پدر خوب باشد، خورشيد هميشه به طور كامل در حال درخشيدن است و اگر اين طور نباشد، خورشيد در پشت كوه يا قوسي در افق ديده مي شود و اگر كودك از پدرش بترسد، خورشيد را به رنگ قرمز تند يا سياه در مي آورد.
حالا به نظر شما خورشيد نشانه" آرامش و قدرت" " مادر" يا " پدر"است؟؟
RE: تفسیري بر نقاشی کودکان
مقاله زير را يكي از دوستانم برايم ايميل كرده و دقيقا منبع آن را نمي دانم. مي توانيد آن را مطالعه كنيد و نظرات خودتان را بفرمائيد.
موضوع نقاشي و شخصيت كودك
درك و فهم نقاشي هاي كودك و چيزي كه او مي خواهد بيان كند، براي والدين و مربيان بسيار لازم است. زيرا شناخت آن باعث بهتر شدن روابط بين بزرگسالان و كودكان مي شود.
بزرگسالان مي توانند با برقرار كردن روابط دوستانه با كودك از او بخواهند برايشان درخت، حيوان، خانه، يك شخص، خانواده، خودش و يا هر چه را كه مورد علاقه اش هست يا از آن ميترسد يا يك رويا را ترسيم كند. البته بي آنكه چيزي را به او تحميل كنند. البته براي تعبير نقاشي هاي يك كودك بايد از تعداد زيادي از نقاشي ها و اطلاعات دقيق زندگي كودك كمك گيريد.
1- شكل آدم: در نقاشي كودكان اگر شكل آدمك در مجموع هماهنگ باشد، احتمال زيادي وجود دارد كه كودك كاملا سازگار باشد. اگر برعكس آدمك در اندازه كوچك يا در گوشه اي از كاغذ كشيده شده باشد، به معناي اين است كه كودك خود را كم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند. اگر در نقاشي دست و بازو را نكشيده، بيانگر احساس عدم امنيت است. كودكاني كه آدمهايي با اندازه بزرگ رسم مي كنند خود را بالاتر از بقيه مي دانند و زودرنج و حساس هستند. كودكان پرخاشگر، جزئيات صورت را به حد اغراق آميزي بزرگ رسم مي كنند، در حالي كه كودكان خجالتي، جزئيات را از نظر مي اندازند و فقط دايره صورت را ترسيم مي كنند.
كودكان ضعيف و درونگرا اغلب براي آدمك پا نمي گذارند و يا او را به حالت نشسته نقاشي مي كنند. بالاتنه اگر لاغر و باريك باشد مشخص كننده اين است كه كودك از اندام خود ناراضي است و يا از چاق و بزرگ شدن مي ترسد.
2- نقاشي كودكان همسن و سال: در اين نوع نقاشي از كودك خواسته مي شود كه خود را در ميان كودكان همسن بكشد. اگر كودك در اين نقاشي خود را در ميان گروه يا كنار دايره كشيده باشد معاني مختلفي پيدا مي كند. ناسازگارها اغلب در محدوده خارجي گروه و يا تنها كشيده ميشوند.
3- نقاشي خواب و رويا: نقاشي خواب و رويا ممكن است ترسها يا تمايلات كودكان را ظاهر كند.
4- خانه: در نقاشي كودكان، خانه بيش از هر چيز ديگري كشيده مي شود. خانه نماد پناهگاه و هسته اصلي خانواده است كه ممكن است مورد علاقه يا تنفر كودك باشد. در سنين 5 تا 8 سالگي كشيدن خانه هايي كه در ورودي آن از بقيه خانه جدا مانده و نيز ديوارهاي بلند نشانگر خجالتي بودن كودك است. بعد از 8 سالگي نشانگر خود كوچك بيني و تنهايي و در نوجواني نشانگر شرم و حياي زياده از حد است. در خانواده هايي كه پدر و مادر از هم جدا شده اند در كودك خانه را به 2 قسمت تقسيم كرده و دو در ورودي براي آن مي گذارد.
اگر خانه به شكل قصر باشد در واقع به منزله پناهگاه مطلوب است و يا برعكس اگر به شكل زندان باشد، نماد فشار خانوادگي است.
5- كوچه: اگر كودك دچار مشكل باشد، كوچه كه محلي براي ارتباط با ديگران است را به صورت پيچ و خم دار مي كشد. كلا كوچه نماد فرار و گريز است. كودكان شاد خيابانهاي عريض و باز مي كشند. ولي كودكاني كه داراي خانواده اي گسسته و ناهماهنگ هستند، معمولا در نقاشيهاي خود كوچه هاي متعدد كه در يك نقطه تلاقي مي كنند، ترسيم مي كنند.
6- درخت: براي تجزيه و تحليل نقاشي درخت بايد سه قسمت آن را مشخص كرد (ريشه، تنه، شاخه ها و برگها). ريشه كه در زمين فرورفته نماد فشارهاي غريزي است. تنه پرثباتترين و مشابه ترين عامل به خود كودك است. بنابراين بيانگر مشخصات دائمي و عمق شخصيت اوست.
شاخه ها و برگها نشانگر ارتباط كودك با دنياي خارج است.
اگر كودك به ترسيم ريشه درخت اهميت زيادي داده باشد نشانگر طبيعت بدوي و عاشقانه و در عين حال محافظه كار و بي حركت كودك است. بلند بودن تنه درخت بعد از سنين مدرسه اغلب نشانگر عقب افتادگي فكري يا بيماري عصبي يا آرزوي بازگشت به دنياي قبل از مدرسه است. اگر تنه درخت كج كشيده شود نشانگر عدم ثبات كودك است. اگر درخت برگهاي زياد و درهم داشته باشد نشان دهنده اين است كه كودك در خود فرو رفته و آمادگي تغيير و تحول را ندارد. ولي درختي كه شاخه هاي آن هر كدام به سويي كشيده شده نمايانگر حساسيت شديد كودكي است كه مسائل را به سادگي مي فهمد و مي تواند با محيط سازگار شود.
7- خورشيد: در بيشتر نقاشي كودكان خورشيد وجود دارد و تصوير آن نشان دهنده خوشحالي و گرما و بنابه نظر پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتي رابطه بين كودك و پدر خوب باشد، خورشيد هميشه به طور كامل در حال درخشيدن است و اگر اين طور نباشد، خورشيد در پشت كوه يا قوسي در افق ديده مي شود:
اگر كودك از پدرش بترسد، خورشيد را به رنگ قرمز تند يا سياه در مي آورد.
نقاشي خانواده
1- فاصله بين اشخاص در نقاشي: اگر كودك خود را در كنار اعضاي خانواده خود بكشد نشانگر انس و الفت بين اعضاي خانواده است. \
2- برجسته نمودن اشخاص: در بيشتر نقاشي هايي كه كودكان از خانواده ترسيم مي كنند هميشه يك شخصيت اصلي وجود دارد كه كودك بيشترين بار احساسي خود را چه به صورت عشق و ستايش، چه به صورت ترس و دلهره، بر روي او مستقر مي كند. اين شخصيت اصلي غالبا قبل از ديگران كشيده مي شود. اين شخص گاه در وسط صفحه و گاه نفر اول از سمت چپ كاغذ است.
3- بي ارزش كردن اشخاص: وقتي در نقاشي، يكي از اغضاي خانواده وجود ندارد مي توان نتيجه گرفت كه كودك آگاهانه يا ناخودآگاه آرزوي نبود آن شخص را دارد. گاهي ديده مي شود كه كودك خودش در نقاشي نيست كه دليلش اين است كه احتمالا كودك در خانه احساس راحتي ندارد. طريق ديگر براي بي ارزش كردن يك شخص، كشيدن تصوير او و سپس پاك كردن آن است.
نقاشي و روان درماني
نقاشي تنها وسيله تشخيص ناسازگاري كودك نيست، بلكه خود عامل بالقوه خلاقيتي است كه وسيله درمان مؤثري مي شود. روان درماني به وسيله نقاشي توسط اشترن پيشنهاد و به كار گرفته شد. اشترن مي گويد: نقاشي به عنوان وسيله اي براي روان درماني، بيشتر براي كودكان كم سازگار، ناثابت و عقب مانده، آموزش مناسبي است و نتيجه اي كه از اين كار حاصل ميشود، اعجاب انگيز است. زيرا نقاشي به كودك امكان مي دهد كه قدرت و قابليت خلاقيت خود را بشناسد و در نتيجه حل مشكلات آموزش برايش سهل تر جلوه كند. طريقه معالجه به اين صورت است كه روانكاو تمام تمايلات و مشكلات سركوب شده بيمار را كه در ناخودآگاه جاي گرفته برايش بيان مي كند. بدين ترتيب، وقتي بيمار از فرآيندهاي مزاحم آزاد شود، مي تواند دوباره شخصيت خود را بر پايه هاي استواري بنا سازد.
جهان پر از كودكان باهوش و خوش ذهن است كه با ذوق خود به زندگي، معني مي دهد. اي كاش براي كمك به آنها با دست خودمان باعث نابودي آنها نشويم.
خانه ، درخت و خورشید ، در نقاشی کودک
http://noorportal.net/Page-Data/Stat...15-30/3330.JPG
خانه
در نقاشیهای کودکان خانه بیش از هرچیز دیگری کشیده می شود. در شروع کار معمولا خانه به صورت یک مر بع که بر بالای آن یک مثلث قرار دارد، و سپس دیوارهای اطراف خانه کشیده می شود.
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانواد ه ایست که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده های رنگین باشد. چنین خانه ای ، نماد یک زندگی سعادتمند است که کودک در آن احساس آرامش می کند. بر عکس اگر، خانه ای بدون در ورودی، با دیوارهایی بلند وبه گونه ای منزوی و دور افتاده ترسیم شود معنای متفاوتی پیدا می کند. مثلاً اگراین خانه بین سنین 5 تا 8 سالگی ترسیم شود نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از 8 سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک ود رنوجوانی نشانگر شرم و حیای بیش ازحد ، و داشتن احساسات رقیق است.
درخت
بسیاری از روانشناسان از درخت به عنوان موضوعی جهت شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت اصلی آن را مشخص کرد که عبارتند از ریشه، تنه، شاخه و برگها.
ریشه که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت می کند، نماد ناخود آگاه و فشارهای غریزی است تنه پرثبات ترین و مشابه ترین عامل به خود کودک است، بنابر این بیانگر مشخصات دایمی و عمیق شخصیت اوست. شاخه ها و برگها بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است.
مثلاً تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود، بچه ها در سنین قبل از دبستان تنه درخت را بلند ترسیم می کنند، ولی بعد ازاین سن، بلند بودن تنه درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماریهای عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل ازمدرسه است. برعکس اگر تنه درخت کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است . تنه درخت ممکن است صاف یا کج کشیده شود که درحالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.
شکل شاخه ها و برگها و یا قسمتهای بالای درخت نیز دارای معانی مختلفی است. به عنوان مثال شکل منظم شاخه ها نشان می دهد که کودک کمتر به تمایلاتش متکی است و بیشتر به نتیجه گیریهای منطقی دست می زند و یا بالعکس شکل نامنظم و درهم شاخه ها بیانگر این است که با کودکی بلغمی مزاج و در خود فرو رفته که آمادگی هیچ گونه تغییر و تحولی را ندارد روبرو هستیم. گاهی نیز درختی که کودک ترسیم می کند فاقد شاخه است که این امر نشانگر عدم گسترش استدلال و تفکر منطقی و درگیر بودن فرد با عالم رویاست. برگها نیز برحسب چگونگی ترسیم آن، تعابیر مختلفی دارند. مثلاً ترسیم برگهای منظم ویک شکل مخصوص کودکی است که مسایل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است. و یا نشان دادن برگها به صورت هاله ای سبز رنگ در اطراف شاخه ها، تمایل کودک به تاثیر گذاری و تسلط بیشتر بر روی محیط را نشان می دهد. برگهای پاییزی و یا برگهای در حال ریخته شدن بیشتر در نقاشیهای نوجوانان و کودکان منزوی دیده می شود. چنین ترسیمی از برگ، مانند هر حرکت پایین رونده دیگر، مبین یاس و سرخوردگی تلقی می شود.
خورشید
خورشید به علت نقش مهمی که بر عهده دارد و نیز تلالو آن ، در نقاشیهای بیشتر کودکان دیده می شود. تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده می شود هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است ویا به صورت قوسی در افق دیده می شود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است ترسیم می شود.
با وجود این نحوه نمایش خورشید – مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری دراین مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار می شود یا خیر. وآنگاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. درتجزیه تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یاد گیریهای قبلی نیز توجه داشته باشیم .
اگر بدون درنظر گرفتن الگوهای یاد گرفته شده در گذشته بخواهیم نقاشی کودک را تفسیر کنیم، از حقیقت دور شده و به یک تشخیص غلط درباره حالات عاطفی و روانی کودک می رسیم . درثانی، در تفسیر نقاشی کودک، باید جنبه های مختلفی از نقاشی را مد نظر قرار داد که عبارتند از: رنگ، محتوا، فضای به کار گرفته شده و خطوط ( اشکال ) . بدیهی است که تفسیر نقاشی کودک بدون در نظرگرفتن هریک از این جنبه ها، ما را به نتیجه مطلوب نخواهد رساند.
رنگ در نقاشی کودکان
کودک در نقاشیهای خود به دو صورت از رنگ استفاده می کند؛ یکی نمونه سازی عینی (طبیعی ) مثلاً رنگ آبی برای دریا، رنگ سبز برای چمن و رنگ زرد برای خورشید؛ ودیگر استفاده روانشناختی از رنگ، به این صورت که کودک از طریق رنگ به برون ریزی عواطف و احساسات خود می پردازد. مثلاً برای تجسم حوادث و یا موجودات اطراف خود از رنگهایی کمک می گیرد که به طور ناخود آگاه به ذهن متبادر می شوند و قانون و قاعده خاصی ندارند. به عنوان مثال برای نشان دادن مهربانی یک شخص او را به رنگ سبز، رنگ آمیزی می کند و یا عصبانیت شخص دیگر را با رنگهای سیاه و سرخ نشان می دهد .
بسیاربجاست که کودک را به سوی رنگهای قراردادی و طبیعی هدایت نکنیم؛ چرا که از این طریق طبیعت درونی کودک را نادیده گرفته ایم و او را وادار کرده ایم رنگی را که نشان دهنده حالت روانی اوست، تغییر دهد و یا دست بزرگترها زیبایی کار خود را از بین ببرد. البته شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است؛ اما تحمیل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کارببرند ضرورتی ندارد. چرا که کودکان دیر با زود یاد می گیرد که هرچیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
نقاشی از روی مدل
بسیاری از والدین یا معلمین، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می کنند. برای کودکان کوچکتر معمولاً از آلبومهایی استفاده می شود که کودک باید یک شکل را از روی یک شکل رنگ شده آن رنگ آمیزی کند. و یا از روی شکل دیگری، شکل ناقصی را تکمیل کند. کودکان بزرگتر نیز از منظره یا صورت کپی می کنند و به این صورت است که والدین و معلمان تصور می کنند آموزش واقع گرایانه که بر اساس آن کودک حقیقت بیرونی را با شکل های " منظم " و رنگهای " دقیق " یاد می گیرد، باید تعلیم داده شود.
نقاشی وسیله ای بیانی است که به کودک اجازه می دهد خود را از تنش ها رها کند. این رهایی از دلهره ها و تنش ها هنگامی صورت می گیرد که نقاشی از ناخودآگاه کودک سرچشمه گرفته باشد؛ بنابر این اگر کودک را وادار کنیم نقاشیهایش را براساس تعالیم ما تصحیح کند و او را تشویق به کپی کردن از روی مدلهای نقاشی کنیم اشتباه بزرگی مرتکب شده ایم.
همچنان که اشاره کردیم، در نقاشی کودک، خطی که بر تصویر صورت برادر کشیده شده است ویا حذف قائل شدن، بکار گیری رنگ، از بین بردن و یا بیش از حد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث همگی حکایت از نشانه ها و علائمی می کنند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی دقت قادر به مشاهده و تعبیرآن می شوند.
نادیده گرفتن این ندای کمک و یا سرکوب کردن آن با عمل کسل کننده کپی برداشتن و رسم هندسی کشیدن، به معنی رها کردن کودک به حال خود و یا مجبور کردن او به ورود زود رس به نوعی زندگی ریا کارانه و سرکوبگر است
منبع :پورتال نور