-
رفتارم درسته یا نه ؟؟
من قبلا مشکلمو تو تاپیک "می خوام کمکش کنم"مطرح کردم
الان چند وقته من ارتباطمو با دوستم قطع کردم ولی ایشون هنوز اس ام اس می ده و گاهی هم زنگ می زنه و...
می دونم این مشکلی که می خوام مطرح کنم خیلی ها تجربه کردن ولی واقعا من الان افسرده شدم
با اینکه تصمیم گرفتم باهاش قطع رابطه کنم ولی همش منتظرم یه خبری یا اس ام اسی یا زنگش از طرف اون بیاد
می دونم که قضیه ی ما کاملا بهم خورده حداقل در حال حاضر نمی شه به بهبودش فکر کرد ولی من همش امیدوارم و منتظرم یه تکونی بخوره
خواهش می کنم بهم نگین سرمو به کارای دیگه گرم کنم و خودمو مشغول کنم که یادش نیافتم چون جواب نمی ده من حتی لحظه ای که تو باشگاه دارم ورزش می کنم هم ذهنم درگیره اونه
دوستش دارم در حد مرگ با اینکه دوستش دارم ترکش کردم و از این کارم پشیمون نیستم چون می دونم رابطه مون خراب شده بود ولی من احساس می کنم همه چیزمو باختم
همه می گن این یه حس گذراست دوماه دیگه از یادت میره ولی من خودمو می شناسم وقتی یه چیزی تو ذهنم حک می شه دیگه بیرون نمی ره
نمی خوام با این افکارم زندگیه یه نفره دیگه رو خراب کنم
بعضی وقت ها پیشنهاد هایی بهم می شه ولی من خیلی سریع ردش می کنم و همه دوستام می گن چرا موقعیت هاتو از دست می دی
من 24 سالمه ولی متاسفانه فکر می کنم دیگه فرصتی برام نمونده و اشتیاقمو از دست دادم و احساس می کنم دیگه برای برقراری یه رابطه جدید دیر شده و
نمی تونم وارد یه رابطه جدید بشم
وقتی می بینم همه ی دخترای 20 -21 ساله شورو شوق داند احساس می کنم پیر شدم
شاید بهم بخندید ولی باور کنید احساس می کنم سنم خیلی رفته بالا و زندگی مال دخترای 18 19 ساله است
و برای من خیلی چیزها دیر شده
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام:72:
همونطور که در جریان مشکلات قبلی شما بودم ، باید بگم متاسفانه شما دچار وابستگی عاطفی شدیدی شدید . دقت کنید که این وابستگیه نه دلبستگی یا عشق .
به این جمله ها دقت کنید :
<<همش منتظرم یه خبری یا اس ام اسی یا زنگی از طرف اون بیاد>>
<<دوستش دارم در حد مرگ>>
متاسفانه رهایی از وابستگی سخته و دقیقا همین حالت هایی که شما گفتید رو داره (منتظر خبر) یا (همیشه در فکرش بودن) . اگر رابطه شما کامل قطع می شد مسلما سختی شما بیشتر بود . بیشتر از الان تو فکرش بودید و سختی می کشیدید.
وابستگی به هر چیزی بده . و رها شدن از این حالت سخته اما ممکنه . باید یک دوره سختی ها رو به جون بخرید .
وابستگی باعث شده که شما خودتون رو محدود کنید (محدود به شخص خاصی) .
وابستگی باعث احساس یاس و نا امیدی میشه .
وابستگی باعث نگرانی و بی قراری در شما میشه .(آیا شخصیتش اصلاح میشه؟الان کجایست؟چیکار می کنه؟)
اگر شما دلبسته یا عاشق بودید حس و حالتون اینجوری نبود و خیلی راحت تر بودید .دیگه در شما احساس نگرانی نبود ،نا امید نبودید ،و خودتون رو محدود نمی دونستید . اما وابستگی تمام این حالات رو داره و باعث رنجش انسان میشه (حتی در زندگی زناشویی) .
اگر عاشق بودید احساساتتون تعادل داشت و دیگه نمی گفتید در حد مرگ دوسش دارم .
وابستگی آرامش رو از شما میگیره .
مهم ترین کار اینه که خودتون رو از هر وابستگی رها کنید . سخته اما ممکنه فقط کافیه ارادتون قوی باشه .
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
باران عزیز
شاید من نمی تونم درست تشخیص بدم که وابسته هستم یا دلبسته ولی بزار بگم حتی اگه وابسته هم باشم ولی بی عشق نیست
در کنار این وابستگیه من عشق هم هست باور کن هست من الان وابستگیمو ازش کم کردم ولی عشقم بهش مثل همون روزهای اوله
شما که می گش من خودمو محدود کردم می خوام ازت بپرسم آیا اونی که دلبسته ی کسیه خودشو محدوده عشقش نمی کنه؟؟؟
با این حسم چیکا کنم که فکر می کنم فرصتی برای از نو شروع کردن ندارم ؟؟
من احساس یه زن 40 سال رو دارم که بیوه شده
باور کنید همین حسو دارم
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
عزیزم قبول دارم که عشق هم داری اما عشقت نباید با وابستگی همراه باشه . اگر فقط عشق برات بمونه دیگه نگرانی نداری ، همین که بدونی روزگارش خوبه برات کافیه و دیگه بی خبری باغث نگرانی و استرست نمی شه .
ببین کسی که دلبستس دوست داره در کنار عشقش باشه ولی خود خواهی نداره که باعث محدودیتش هم بشه .
دلبسته اول از هر چیز به رضایت عشقش اهمیت میده .
این حس شما که فکر می کنی فرصتی نداری هم مربوط به همون محدودیتت میشه . این باعث میشه که کسی غیر از این آقا رو نبینی ، و همین یعنی اینکه خودتونو محدود کردید .
شما میدونید و قبول کردید که ایشون با این همه تردید و بی ثباتی نمی تونه زندگی که شما می خواید رو تامین کنه و اصلا ایشون حاضر نیست قدمی برداره چون می ترسه . پس این حقایق رو پذیرفتید . بنابراین باید با خودتون کنار بیاید و فرصت های دیگر رو از دست ندید .
نباید یک شکست اونقدر در شما نا امیدی ایجاد کنه که خودتونو یک زن 40 ساله بدونید .
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishegi
دوستش دارم در حد مرگ با اینکه دوستش دارم ترکش کردم و از این کارم پشیمون نیستم چون می دونم رابطه مون خراب شده بود ولی من احساس می کنم همه چیزمو باختم
و برای من خیلی چیزها دیر شده
همیشگی عزیز
وقتی از کاری که کردی پشیمون نیستی دیگه نیازی به ملامت وسرزنش خودت باقی نمی مونه .
اگه همه چیزهائی که داری رو از خودت بدونی ، وشخصیت مستقلی داشته باشی با خراب شدن یه رابطه حس نمی کنی که همه چیزت رو باختی.
روخودت بیشتر کار کن.:72:
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام همیشگی عزیز
این دوران هرچقدر هم که سخت باشه ولی برات خوبه اگه بتونی این دوران رو مدیریت کنی و با منطق پیش ببری و واقعیت ها رو قبول کنی مطمئن باش که
تو کل زندگیت می تونی افسار احساساتتت رو بدست بگیری و اگر غیر از این باشه احساسات افسار تو رو در دست میگیره
شما حتی اگه قرار باشه به این اقا برسی باید همچنین فرصتی رو هم به خودت و هم به ایشون بدی تا خودتونو پیدا کنید
شمانباید در طرف مقابلتون حل بشین و خودتونو شخصیتتونو فراموش کنید شما یک انسان مستقل هستین که اگه بتونید روی پاهاتون بیاستید وتصمیم بگیرید میتونید بعدها نقش بسزایی چه در زندگیه این فرد چه هر کسه دیگه ای که وارد زندگیتون می شه بازی کنید
مطمئنا یه مرد یه شخصیت مستقل و محکم رو خیلی بیشتر از یه شخصیت وابسته دوست داره چون اون شخصیت وابسته یه عمری اون مردرو اسیر خودش می کنه
شاید این اقا هم داره کاری می کنه شما به شخصیت اصلیتون برگردین وخودتون باشید
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
باخت در هر زندگی دوطرفه است همانگونه که رسیدن به کعبه آمال دوطرفه است .
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
می دونم که همه بعد از خوندن این نوشته ها سرزنشم می کنید ولی باور کنید من الان خیلی به کمکتون نیاز دارن
حتی اگه سرزنشمم کنید بازم می گم
دو روز پیش کسی که دوستش دارم بهم زنگ زد (نمی تونم وقتی زنگ می زنه جواب تلفن اش رو ندم ولی خودم اصلا بهش زنگ نمی زنم) پشت تلفن گفت می شه تو این هفته یه روز بیایی من ببینمت گفتم نه تو هنوز با خیلی چیزا کنار نیومدی برای چی می خوای منو ببینی گفت خواهش می کنم سه شنبه بیا من ببینمت جایی برنامه نزار تا شب 100 بار زنگ زد و گفت می خوام ببینمت آخره شبم ساعت 12 اس ام اس زد که حتما بیا
من همیشه وقتی می خوم ببینمش یه گل مریم بهش می دم چون خیلی گل مریم دوست داره
دیرزو آماده شدم رفتم داشتم گل می گرفتم که زنگ زد گفت کجایی گفتم اومدم یه چیزی بخرم گفت چی ؟؟؟
گفتم حالا بعدا می فهمی گفت واسه امروز هیچ برنامه ای ندارم باید برم جایی برو خونه منتظر من نباش!!!!!!!!!!
منم گفتم خودت از اول هفته اصرار داشتی بریم بیرون گفت الان دیگه نمی تونم بیام یه کاره فوری پیش اومده باید برم اونجا بعدا توضیح میدم خیلی عصبانی بود گفت قرار و بزار برای فردا
بعدش چند بار زنگ زد من جواب ندادم زنگ زد خونمون با مادرم صحبت کرد مامانم گوشی رو داد به من
حوصله نداشتم به مامانم توضیح بدم چی شده گوشی رو گرفتم
گفت مگه چی کار کردم اینطوری برخورد می کنی و شروع کرد توضیح دادن که چی شده بوده که نتونسته بیاد
گفت فردا همو ببینیمو دوباره خواهش و .... گفتم باشه
امروز صبح اس ام اس زده شاید برنامه ی امروز کنسل بشه بهت خبر می دم
می دونم الان همه می گن که این آقا روانیه مشکل داره جوابشو نده و ....
ولی من واقعا نمی دونم چرا اینطوری رفتار می کنه من خیلی نگرانشم باور کنید من بهش وابستگی ندارم فقط نمی خوام مشکلی براش پیش بیاد شاید برای همه تعجب آور باشه که بعد از این همه مشکلی که من از این آقا دید م بازم اینطوری می گم ولی من نمی تونم نسبت به مشکلاتی که براش پیش اومده بی تفاوت باشم
اون اینطوری نبود خیلی خوب بود مادر در جریان همه ی روابط ما بود همه چیز رو به راه بود نمی دونم یهو چش شده
فقط بهم بگین چیکار کنم
من پیش مشاورهم رفتم مشکلمو گفتم مشاور اولی که مرد بود و می خواست از آسیب روحی که من خوردم به نفع خودش استفاده کنه و خیلی راحت گفت شما که انقدر مهربونید می تونید این احساس پاکتونو به پای کسی بریزید که لیاقتونو داره و بعدش بهم پیشنهاد داد
خانومی هم که پیشش رفتم گفت شما خودتون رو آویزون کردین مردا از آدمای آویزون خوششون نمی آد
بچه ها شرایط ام خیلی بده
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
همیشگی عزیز
ایشون نه توان اینو داره که شما رو از دست بده نه جراتشو داره که باهاتون ازدواج کنه
این تردید حتما یه ریشه ای در روابط گذشته داره
باید با یه مشاور خوب صحبت کنید
اگر دوستان دکتر روانشناس خوب می شناسند معرفی کنند
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
حتی یک جمله از طرف هر کدومتون می تونه منو آروم کنه ولی مثل اینکه کسی حرفی برای آروم کردن من نداره
چون کاره من از نظره همه کاری غیر منطقیه
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
محکم باش
خود دار باش
به آینده ای روشن فکر کن
در این آدم غرق نباش ، اون باید خودش روی پای خودش بایسته و مشکلش رو حل کنه و همراهی شما ظلم به اونه ، بلکه دوریتان محبت واقعی شما به اونه .
نهایت تلاشت رو بکن که بهش فکر نکنی ، سخته اما شدنیه ، هر وقت به یاد اون می افتی سریع خودتو از فکر و خلوت بیرون بیار و به ذهنت بگو ، نمی خوام چیزی بهم نشون بدی و با هیچ چیز مشغولم نکن ، می خواهم رها باشم .
جواب پیامک هاش رو 24 ساعت نده .
این فرد تعادل نداره و ناهنجاریهایی داره که شما را هم گرفتار کرده ، ادامه دانش آسیب های روحی شدیدتر وارد می کنه . اون به یک روانشناس بیشتر از شما نیاز داره . و شما اون روانشناس نیستی .
احساس مسئولیت بی موردتان نسبت به او را از خود دور کن .
سعی کن بیشتر در جمع باشی و به امورات شادی بخش و آرامش آفرین بپرداز .
از یاد خدا و مناجات و درد دل با او ( با تمرکز ) غافل مباش که اکسیر حیات بخشه در این مواقع .
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام
ممنون از همه بخاطر راهنمایی های خوبتون
اگه می شه یه مشاوره ی خوب بهم معرفی کنید می خوام حضوری برم پیش مشاور
من شرایط فوق العاده بدی دارم و از خودم هیچی ندارم نه اعتماد به نفس و نه یه شخصیت مستقل
می خوام شخصیتم رو بدست بیارم و خودم بشم
بچه ها هر کی هرچی می خواهید بهم بگید چون مستحق اینم که دعوام کنید و نیاز دارم یکی محکم بزنه تو گوشم
چون من نمی تونم تصمیم بگیرم سعی می کنم ولی در برابر احساسم تسلیم می شم
می دونم که همه مشکل از طرف خودمه چون اون بدترین تو هین ها رو به من می کنه ولی من بازم از دستش ناراحت نمی شم و دوستش دارم و به جای اینکه منتظر باشم عذر خواهی کنه تند تند عذر خواهی می کنم
و ازش می خوام تنهام نزاره و التماسش می کنم و اون قوبل م یکنه و دوباره دو روز بعد همون آش همون کاسه
من خودم می دونم بدترین کار ممکنه رو دارم می کنم ولی الان م یخوام بدونم چطوری باید از این حالت آویزون در بیام حالم از شخصیتم بهم می خوره
من کسی بودم که همه به اراده و محکم بودنم حسودشون می شد تو محیط کارم تو رشته تحصیلیم و تو اجتماع موفق بودم ولی الان پوچ پوچم
همه بهم می گین جوابشو نده ولی آخه اون اراده در من مرده و من حتی در برابر بدترین توهین ها هم بازم بهش می گم دوست دارم
می دونم باورش سخت ولی من همین جوری شدم که دارین می خونید
اگه به رفتارم می خندید و بهم می گید هرچی سرت بیاد حقته بهتون خرده نمی گیرم فقط یه مشاور حضوری بهم معرفی کنید دیگه مزاحمتون نمی شم
من توی خونه تنها یه بچه هستم همیشه تا یادم می آد خودم بودمو پدر و مادرم
هیچ وقت با هیچ دوستی صمیمی نشدم چون خانوادم نمی زاشتن برم خونه ی دوستام و یا اینکه باهشون بیرون برم تا زمان دانشگاه همیشه شاگرد اول بودم یه دختر مثبتی که مادر و پدرم همه ی دنیامو پر کرده بودن
سال اول دانشگاه با این دوستم آشنا شدم و این اولین رابطه ی من بود و هست
همون روز اول بهش گفتم من اگه به یکی عادت کنم و دوستش داشته باشم دیگه نمی تونم ولش کنم گفت من هیچ وقت تو رو ول نمی کنم
او اونجایی که همیشه بخاطر یه دونه بودنم مورد توجه خانوادم بودم همه چیز و به مادرم گفتم و وارد رابطه با این آقا شدم
ولی من هیشه ازش محبت رو گدایی کردم چون از دست دادن اون برام مثه مرگه چون بجز اون با هیچ کسی انقدر صمیمی نشدم چون اون تنها کسیه که به جز پدر و مادرم دارم
برای همینه که نمی تون قبول کنم که از دستش بدم
هیچ وقت تو زندگیم چیزی رو کم نداشتم جز یه هم صحبت و کسی که دوستش داشته باشم وقتی با این دوست شدم دنیام از یکنواختی در اومد از پیله ای که دورم بود اومدم بیرون
دنیام باهاش رنگی بود اگه تو خونه بهترین ماشین رو داشتیم ولی دوست داشتم با اتوبوس باهاش هرجا می خواد برم
اگه یه جیگرکی داغون ته میدون انقلابم باهم می رفتیم من روزم بهترین روز می شد
حالا نمی تون برگردم تو همون پیله ای که قبلا دورم بود نمی تون دوستش دارم
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام
باز هم مثل قبل می گم که شما وابسته شدی . این که می گید بدون اون میمیرم نشونه ی همین وابستگیه .
آخه دختر خوب آخرش که چی ؟ این آقا که شجات تشکیل زندگی رو نداره . یعنی می خوای تا آخر عمرت موقعیت هاتو به خاطر کسی از دست بدی که قصد ازدواج با شما رو نداره .
انقدر آینده رو تیره و تار نبین . خودت باش . محکم و قوی به دور از هر وابستگی .
ادامه دادن به این وضعیت نه تنها بهت کمکی نمی کنه بلکه روز به روز روحیتو خراب تر می کنه تا همینجاش بس نیست که انقدر ناامید شدی که خودت رو مثل یک زن 40 ساله خسته و شکسته میدونی ؟
هر چی وابستگیت رو به این آدم بیشتر کنی بیشتر اذیت می شی..
تا کی ... تا کجا.....با چه هدفی .... می خوای ادامه بدی ؟؟؟
چرا فکر می کنی اگه از این آقا جدا بشی تنها و بی کس می شی ؟
شما باید خودت به خودت کمک کنی و شجاعت بدی و تنهایی هات رو با فعالیت های مفید پر کنی و فکرت رو از این آقا آزاد کنی . چون وابسته شدی ، سخته اما شدنیه باید خودتو دور نگه داری از همه لحاظ حتی از فکر کردن بهش.
تا وقتی خودت نخوای ، تا وقتی اینجوری می ترسی و به خودت شجاعت نمیدی مطمئن باش مشاور هم نمی تونه کمکت کنه . باید اول خودت بخوای و شروع کنی
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
دوستان میشه در این مورد بیشتر راهنمایی کنید. چون من هم مشکلی تقریباً نزدیک به مشکل این دوستمون دارم.
من تاپیک قبلی رو نتونستم پیدا کنم ولی بخش آخر مشکل ایشون در مورد موضوع قرار گذاشتن دقیقاً برای من هم اتفاق افتاده. این آقا نه مستقیم جلو میاد و نه میذاره راحت باشم.اینم بگم که ما حتی با هم دوست هم نیستیم و حتی نتونستیم ارتباط کلامی مستقیم هم با هم داشته باشیم. من 2-3 بار به طور کامل موضوع رو کنار گذاشتم و قضیه رو فراموش کردم اما دوباره یه رفتارهایی از خودش بروز می ده که منو می بره تو فکر و دوباره همه چی از اول. من نخواستم آویزون باشم و از این کار هم اصلا خوشم نمیاد و لی اینکه جواب نمی داد اذیتم میکرد پس سعی کردم یه جورایی در دسترس باشم که اگر خواست بتونه حرفشو بگه که هیچ اتفاقی نیفتاد. اگر خواستید توضیح بیشتری می دم.
مشکل اینه که ما در یه محل هستیم امکان رو در رو شدنمون خیلی زیاده و همین ،قضیه رو در مدت فراموش کردن سخت تر می کنه . دلم نمی خواد دیگه برگردم ولی راهشو نمی دونم واقعاً از این بازی های مسخره خسته شدم. می خوام بدونم من چه کار اشتباهی در ارتباطم کردم؟ این آدم چشه که با من اینطور برخورد می کنه؟ این چه رابطه ایه که من درگیرش شدم.
دوستان خواهش می کنم راهنمایی کنید
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام
دوستان خوبم همه راهنمایی های خوبی کردن اما من نتونستم خودمو نجات بدم
اون خیلی راحت به من گفت به من زنگ نزن اما من زدم
گفت ما به درد هم نمی خوریم ولی من اصرار کردم التماس کردم گفتم منو تنها نزار
بهم بی احترامی کرد گفتم من دوست دارم منو ول نکن
گفت من نمی خوام گفتم صبر می کنم تا نظرت عوض شه
وقتی بهش زنگ می زدم می گفت حوصله حرف زدن ندارم ولی من بازم بهش زنگ می زدم
گفت حوصله اتو ندارم گفتم اگه دوست نداری بهت زنگ نزنم گفت اگه این کارو بکنی ممنونت می شم
شکستم خورد شدم این همه عشق من چی شد
دیگه زنگ نزدماونم از خدا خواسته دیگه زنگ نزد
این در حالیه که من لیسانسم اون دیپلم
من خانواده ی بالایی دارم و اون متوسط
من براش از چیزی کم نزاشتم ولی اون همیشه به من بی احترامی می کرد
ولی هنوزم اون احساس مسخره رو بهش دارم
هنوزم دوستش دارم ولی دلیل این دوست داشتنو نمی دونم
من می خواستم به زور نگه اش دارم ولی نتونستم از دستش دادم
نمی دونم چرا فکر می کنم اون بهترین مرد روی زمینه وقتی همیشه باهام سرده وقتی همیشه بهم توهین می کنه وقتی همیشه بهم میگه حوصله تو ندارم وقتی همیشه بهم بی محلی می کنه
مشکل من احساس بی خودیه که به این فرد دارم چرا این احساس در من انقدر قویه
هر کسی جای من بود از اون متنفر می شد ولی من ...
کاش می فهمیدین من چی می گم
از خودم بدم می آد از این احساسی که داره نابودم می کنه بدم می آد
از اینکه نمی تونم بی رحم باشم بدم می آد
از اینکه نمی تونم سفت باشم و وقتی داغونه و بهم زنگ می زنه جوابشو ندم بدم می آد
وقتی بهم احتیاج داره همیشه حاضرم چون میترسم ضربه بخوره اما من چی ؟؟؟ کی مراقبه اینه که من ضربه نخورم
هروقت که دلش خواسته دلمو شکونده بعدشم من با آغوش باز دوباره قبولش کردم
واااااااااااااای می دونم همه ی اشتباهات روی من ولی بزرگترین مشکل من همینه که نمی تونم بر احساس کاذبی که به این آقا دارم غلبه کنم
می دونم که هر کدومتون که این نوشته ها رو می خونید منو مقصر می دونید ولی من به کمک احتیاج دارم تا با عقلم بتونم بر احساسم غلبه کنم می دونم که اگه کسی بهم توهین کرد دیگه نباید اونو تحویل گرفت اینو عقلم بهم می گه ولی احساسم قوبلش نمی کنه و می گه چون دوستش دارم نمی تونم نبخشمش
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
اینطور که متوجه شدم شما ممکنه خودت بتونی تماس نگیری باهاشون ولی وقتی اون زنگ می زنه نمی تونی جلوی خودتو بگیری. پس خط تلفنتو عوض کن . مطمئن باش می تونی کاملاً فراموشش کنی ولی زمان می بره و خودداری می خواد و بعد از اون سعی کن تحت هیچ شرایطی دوباره باهاش ارتباط بر قرار نکنی ، چون دوباره همه چیز بر می گرده. سعی کن دلت بیاد . من و شما مسئول زندگی دیگران نیستیم
دوستان اگر من رو هم راهنمایی کنن ممنون می شم. به کمکتون احتیاج دارم
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
ممنون بله دقیقا همین طوره
من نمی تونم وقتی زنگ می زنه جوابشو ندم
اون تلفن خونه رو هم داره اتاق من تلفن جدا داره و به اون شماره زنگ می زنه و منه احمق کل روزو منتظر تلفنشم و نمی دونم چرا چون اون نه به من احترام میزاره نه حرف زیبا و قشنگی به من می زنه نه منو آروم می کنه نه هیچ چیزه دیگه ای ولی بازم دوستش دارم و وقتی زنگ می زنه کلی تحویلش می گیرم
عشقه من یک عشق یکطرفه است و از طرف من داره ادامه پیدا می کنه
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سعي كن اون تلفن رو هم جواب ندي و يه مدت قطعش كني كه اين روش بهتر جواب مي ده يا اگر كس ديگه اي از موضوع شما در منزل خبر داره ايشون جواب تلفن رو بدن. همون طور كه فرشته عزيز هم گفتن فعاليت هاتو بيشتر كن. زياد بيرون برو در منزل بودن حالتو بدتر مي كنه حتي شده به زور از خونه بيرون برو. اين حالت يه جور اعتياده كه به اون شخص داري.
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
همیشگی عزیز
یه جمله ای خیلی روی من تاثیر گذاشت برایت می نویسم
"شرط دل دادن دل گرفتن ... نه آنکه یکی بی دل بماند آن یکی دو دل"
شما همش از احساس و خانواده ی خودت گفتی
میشه بگی این آقا چه محسناتی دارند؟
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
اون آقا دیپلمه و یه خانواده متوسط داره اویل خیلی خوب بود ولی بعدا فهمیدم عصبیه رابطه ی خوبی با خانوادش نداره کارمند یه شرکت با حقوقه متوسط چند سال پیش توی یه بحران روحی به سمت من اومد و از اونجایی که من شدیدا اون موقع تنها بودم اومدنش رو پذیرفتم و رابطه مون آغاز شد
به یه دختری علاقه داشت که بعد از مدتی فهمیده بود اون دختر همزمان با چند پسر در ارتباط و دیدش نسبت به دخترا عوض شده بود بعد از 8 ماه به من پیشنهاد آشنایی داد و گفت اخلاق من باعث شده دیدش نسبت به دخترا برگرده و گفت تو خیلی پاکی و من عاشق این پاکی شدم چند وقت با هم بودیم و همش می گفت من هیچ دختری رو پاک تر از تو ندیدم تو با بقیه فرق می کنی و ...
وقتی بحث ازدواج پیش اومد خانوادش مخالفت کردند و از اونجایی که این همیشه تو خونه داد و بی داد و بی احترامی می کرد حاضر نشدند قدمی براش بردارند هر بار خواستم آرومش کنم نشد اوایل اون بی احترامی ها فقط مختش خانوادش بود ولی کم کم شروع کرد به منم بی احترامی کردن ولی بعدش پشیمون می شد و عذر خواهی می کرد و می گفت من عادت ندارم از کسی عذر بخوام تو خیلی عزیزی که عذر خواهی کردم تو این مدت من تشویقش کردم یه عالمه موفقیت بدست آورد ولی با بدست آوردن هر کدومشون از من یکم فاصله می گرفت من صبر می کردم و بعد از یه مدت دوباره خوب می شد
کم کم متوجه شدم دیگه از اون دختر پاک داره زده می شه سعی کردم ظاهرمو عوض کنم هرچی گفت گوش کردم ولی بازم دخترهایی رو تو خیابون بهم نشون می داد می گفت مثل اینا لباس بپوش یا مثل اینا آرایش کن و یابرو موهاتو مش کن و هرچی می گفتم مامانم نمی زاره می گفت چه خانواده ی املی داری این چیزا دیگه الان طبیعیه یا ... وقتی بهش اعتراض می کردم می گفتم تو باید منو همین جور که هستم بخوای می گفت من دیدگاهامو گم کردم یه زمانی از پاکی خوشم می اومد ولی الان دیگه نه می خوام یکم از این خط مستقیم بیرون بیایی
ادامه داره
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
دوستان لطفاَ بيشتر راهنمايي كنيد. مشكل من كمي مشابه به اين دوستمون هست با اين تفاوت كه اون اقا يه مدت ابراز علاقه مي كنه و يه مواقعي بي توجهي. در پست 14 توضيح دادم .
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
تلفن هامو جواب نمی داد یا اینکه قطع می کرد والبته مطمئن بودم کسی تو زندگیش نیست چون بعد از دوسه روز که جوابمو نمی داد یا وقتی بحثمون می شد زنگ می زد گریه می کرد و التماس می کرد که تمومش نکنیم
یادمه یه بار بهم گفت من نمی توننم تورو ول کنم تو رفتی تو خون و جسمم ولی نمی دونم چرا نمی تونم خودمو برای ازدواج راضی کنم منه احمقم فقط به این حرفا گوش می کردمو هیچی نمی گفتم می خواستم خودشو خالی کنه و اگه دردلی داره بگه بی اونکه ناراحت بشم بهش گوش می کردم و سعی می کردم بهش فرصت بدم تا با خودش کنار بیاد ولی اون هر بار بازم همین حرفا رو تکرار می کنه
من دوست دارم ولی نمی تونم بیام جلو
سع کردم با حرفام به زندگی امیدوارش کنم ولی اون هر بار از من دور می شد والان خیلی راحت بهم می گه که بهم زنگ نزن حوصله تو ندارم
ولی من هیچ غیرتی سر این قضیه ندارم انگار اون هرچی بیشتر به من توهین می کنه و بی توجه من بیشتر به سمتش کشیده می شم گاهی خودمم باورم نمی شه یه سری توهین ها رو از دهنش شنیدم
خودمم نمی دونم اسم این احساس رو چی بزارم حماقت ،عادت،وابستگی نمی دونم
باور کنین شده من یکماه هم اونو نبینم یا هفته به هفته صداشو نشنوم ولی اصلا از ذهنم بیرون نمیره و نبودنش عذابم میده
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
توی این تاپیک الان چند نفر هستند و دارند صحبت می کنند
هر شخصی جدا برای خودش تاپیک باز کنه و یا اگر مشکلش شبیه هست اگر راهنمایی داره بده نه اینکه وسط پست های بیاد حرف خودش رو بزنه
با تشکر
همیشگی عزیز
این هایی که دارید تعریف می کنید
قصه زندگی است یا محسنات این آقا؟
1-می خواهی فراموشش کنی؟
2-یا در حال گرفتن راهنمایی بر سر اینکه چگونه دوباره با ایشون رابطه بر قرار کنی؟
3-یا قصدت درد و دل کردن هست و نیاز به همدردی و شنوده می خواهی؟
4-یا شاید هم قصد داری بپرسی ایا این آقا کیس مناسبی برای ازدواج هست یانه؟
لطفا دقیقا مشخص کن تا توی همون مسیر حرکت کنیم
در ضمن فرشته مهربان هم خوب راهنماییت کرده بود
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
شاید شما درست میگین
من خودمم نمی دونم چی می خوام یا اصلا نمی دونم چیکار باید بکنم یا اینکه اصلا حتی قدرت ندارم که درباره محسنات این آقا چیزی بگم و یا شایدم چون محسناتی نداره نمی تونم چیزی بگم
فرشته مهربان خیلی خوب منو راهنمایی کردن ولی اون راهنمایی به درد کسی می خوره که یکم از خودش اراده داشته باشه ولی من بنده ی احساساتمم
من نه می خوام به شما دروغ بگمم نه اینکه خودمو گول بزنم می خوام راست بگم می خوام بگم که من می خوام ولی نمی تونم هیچ کدوم از این راهنمایی هارو بکار ببندم و دارم از پا در می آم
از این همه بی اعتنایی و سردی که از طرف مقابلم می بینم
از این همه عشقی که بی جواب می مونه
نمی دونم چی بگم تا بتونید بفهمید احساسم رو
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
همیشگی من الان دارم میرم خونه
ببینم عزیزم یه لحظه آروم باش خوب فکرت رو بکن ببین دوست داری این رابطه رو ادامه بدی با این آقا یا نه
فقط به همین سئوال فکر کن
شما لیسانس داری توی خانواده خوب بزرگ شدی نگو من نمی تونم اگر نمی تونستی الان اینجا بودی؟
یه کم آروم باش فقط به جواب همین سئوال فکر کن آره یا نه
من باید برم :72::72:
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
ببخشيد كه من هم مشكلم رو اينجا مطرح كردم.
من حال شما رو درك مي كنم الان خيلي از نظر احساسي در گير شدي.صداقت عزيز درست مي گن. اول تصميم بگير كه جه كاري مي خواي انجام بدي و بعد به نظر من به مشاوره مراجعه كن تا به خودت مسلط نشي نمي توني تصميم بگيري
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
با سلام
میخواستم از اونجایی که منم یک تجربه ای مثل شما داشتم به شما بگم که یک اتفاقی مشابه شما برای من هم افتاد ولی یک سال پیش. من هم درست حال و احوال امروز شما را داشتم. از اینکه فکر کنم فراموشش کنم هم خودم را سرزنش میکردم. تا همین یک ماه پیش با اینکه 11 ماه بود که اصلا خبری هم از ایشان نداشتم باز هم همیشه توی فکرم بود و از فکرش بیرون نمیرفتم. تا اینکه این تالار را پیدا کردم و با کمک دوستان مشکلم کم کم حل شد. الان هم نه اینکه نامزدم را فراموش کرده باشم. با اینکه میدونم دیگه بر نمیگرده دوستش دارم ولی خودم را اذیت نمیکنم چون خواست خدا بوده که ما به هم نرسیم. به نظر من رفتار شما نادرست نیست. شما مثل بعضی ها آدم عهدشکن و سهل انگاری نیستید. فقط این وسط خودت را فراموش نکن. اینقدر هم نگران نباش.
قدر و ارزش خودت را بدون.
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
می خوام راستشو بگم
آره من دلم می خواد با این پسر بمونم چون دوستش دارم ازم نپرسین دلیلم برای دوست داشتنش چیه چون خودمم نمی دونم فقط می دونم که دوستش دارم ودلم نمی خواد از دستش بدم
ولی نمی دونم چیکار کنم که مثل اوایلش بشه
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
دوستان من در حال حاضر مشكل در نوشتن بعضي حروف دارم
شما وابسته شدي و اين هم علاقه واقعي نيست . هر جند كه علائمش مثل عشق هست! اين اقا نمي خواد بركرده و تلاش شما هم بي نتيجه ست. معمولا تجربه نشون داده اين افراد وقتي بر مي كردن كه كاملا كنارشون بكزاري (واي ببخشيد براي اين همه استباه در نوشتن) و بكي كه اصلا نمي خواي ارتباط برقرار كني و عملا به اونجه كه مي كي باور هم داشته باشي يعني اين اقا اصلا ديكه در زهنت نباشه. البته زمان مي بره شايد حدود 1 سال يا بيشتر و اكر در اين 1 سال خوب اين نقشو ادامه بديد به احتمال قوي ايشون بر مي كرده ولي اون موفع ديكه شما نمي خواييش :311:
اين مشكل براي من قبلا اتفاق افتاده بود. ولي در كل ايشون اصلا فرد مناسبي نيست
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
:72:خوب
حالا حداقل فهمیدی به دنبال چی هستی:104:
می خواهی این آقا برگرده و مثل اولش بشه
الان به این موضوع فکر نکن که چه طوری ایشون رو برگردونی هدفت این هست خوب همین هدف رو همین جا با هم نگه می داریم این آقا که در نمی ره هستش ما هم یک ماه در نظر می گیریم برای رسیدن به این هدف
حالا یا به این هدف می رسیم
یا نمی رسیم
الان به آخر قضیه کاری نداریم
مرحله اول هدفمون رو پیدا کردیم
مرحله دوم یه مدت زمانی برای رسیدن به این هدف تعیین کردیم
مرحله سوم که اساسی ترین اقدام و مرحله هست
بیا روی خودت سرمایه گذاری کن
بیا کمی اطلاعاتت رو بالا ببر
خودت و روحیاتت رو بهتر و بیشتر بشناس
ببین فکر کن عشق و علاقه از نظر تو چی هست
در رابطه دوستی چه انتظاراتی داری
در رابطه ازدواج چه انتظاراتی داری
زندگی مناسب و درست چگونه باید باشه
برای گذروندن این مرله بهت پیشنهاد می کنم مقاله های خوب این سایت رو مطالع کنی
مثل مقاله
عشق دلبستگی؟ یا وابستگی؟
شما مجذوبید یا معشوق
ده نوع رابطه زناشویی که سرانجامی نخواهد داشت
دختران را براي ايفاي نقش همسري تربيت کنید
هفت راز زوج های موفق و خوشبخت
ما به هم محتاجیم یا معتاد
چگونه ارتباط احساسی برقرار کنیم
نتایج فداکاریهای بیمورد برای بدست آوردن
منشا قدرت زنان
برای شوهرتان مادری نکنید
دوست داشتن چه نشانه هایی دارد؟
3 اشتباه در برقراری رابطه و راه حل 2 مسئله اصلی در روابط
ازدواج عاشقانه و رضایت از زندگی
و ...
یک ماه وقت داری دیگه درسته الان هم توی این یک ماه اصلا به برگشتن و یا برنگشتن این آقا فکر نکن
این مقاله حالا را مطالعه کن و هرچی دستگیرت شد اینجا خلاصه اش رو بگو
نظرت و نکته مثبت ای که با خوندن این مقاله ها به نظرت اومد را یادداشت کن
موفق باشید:72:
-
RE: رفتارم درسته یا نه ؟؟
سلام همیشگی عزیز
تو این مدت با مشکلت تونستی کنار بیای یا نه؟ ممنون میشم اگه بگی چطوری.