به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
با سلام خدمت دوستان امیدوارم با راهنماییتون تصمیم درست رو بگیرم.
من حدود یکسال پیش مشکلم رو اینجا تحت عنوان « آیا بازهم می تونم در آینده بهش اطمینان کنم » مطرح کردم. و طی اون مطلب گفتم که شوهرم بهم دو بار خیانت کرد و حتی حدود دو هفته من و دختر دو سالمون رو گذاشت از خونه رفت. ولی خوب با پادرمیانی یکی از فامیلامون به خونه برگشت و از من خواست که همه چی رو فراموش کنم و دیگه تکرار نمی شه و... با اینکه خیلی برام سخت بود و یک سالِ خیلی بد رو از نظر روحی و روانی گذروندم به هرحال تاحدودی مشکلمون حل شد. اخلاقش هم خیلی بهتر شده ولی با اینکه من تشنه این هستم که در مورد روابطش با اون دختره با من صحبت کنه اصلاً حاضر نیست یک کلمه حرف بزنه و فقط می گه دیگه هیچوقت این موضوع تکرار نمیشه و اگه یکبار دیگه اتفاق افتاد تو آزادی و می تونی از من طلاق بگیری. ( چون من توی یک سال به این نتیجه رسیده بودم که نمی تونم این موضوع رو فراموش کنم و چندین بار ازش خواسته بودم که از همدیگه جدا شیم ولی اون قبول نمی کرد) . حالا مسئله جدیدی که برام بوجود اومده اینه که چند ماه پیش چون شوهرم توی کارش یکی از افراد موفق هستش شرکتی که ایشون نماینده اش هست براشون یک سفر تفریحی به خارج از کشور گذاشته بود. شرایطش هم جوری بود که نمی تونست من رو با خودش ببره و حتماً خودش باید می رفت. بخاطر موضوعاتی که بینمون پیش اومده بود اصلاً دلم نمی خواست که بره چون فکر می کردم بخاطر ظلم هایی که به من کرده نباید اینقدر راحت بتونه خوش بگذرونه. ازش کینه داشتم ( بگذریم که اوایل ازدواج که باهم مشکلی نداشتیم دوست داشتیم که همیشه با همدیگه مسافرت خارج از کشور بریم) ولی به هر حال اینقدر رفت و اومد تا بالاخره بهش گفتم می تونه بره اونهم کجا برزیل جایی که هیچوقت شاید نتونه من رو اونجا ببره. قبل از اینکه بره گفت حتماً عید تو رو هرجا دوست داشتی می برم و برات جبران می کنم و... و باز هم حدود دو هفته من و بچه رو تنها گذاشت و رفت. خوب خیلی برام سخت بود هم دلم ازش پر بود و هم اینکه می دیدم بعد از این همه بلاهایی که سر ما آورد داره زندگی عادیش رو حتی شاید بهتر ازقبل ادامه می ده . چون خودم سرکار می رفتم و بچه هم داشتم خیلی بهم سخت گذشت به هرحال گذشت و آقا از سفر برگشت. اینقدر تعریف می کرد و عکس بهم نشون می داد که من واقعاً اعصابم خورد می شد که من اینجا چی کار می کردم و آقا داشت اونجا چی کار می کرد. نمی دونم احساس می کنم دیگه دوستش ندارم و بخاطر همین اصلاً دلم نمی خواد اون خوشحال باشه. شاید فکر کنین خیلی بدجنسم ولی خدا شاهده من و این بچه پارسال خیلی از دستش عذاب کشیدیم. هنوز یاد کتکهایی هستم که جلوی چشم دخترم ازش می خوردم که چی ؟ چرا داری به من تهمت می زنی؟ بعدش که گندش کاملا در اومد از رو که نرفت هیچی تازه سعی می کرد خودش رو جلوی همه موجه نشون بده و همه چیز رو گردن من بندازه. خب بگذریم که حتی یاد اون روزها هم من رو عذاب می ده. اینم بگم که امسال عید اومد و رفت و تابستون اومد و رفت و چون آقا خیلی گرفتار کار و چک و ... بود ما هیچ جا نرفتیم. به خودم قول داده بودم دیگه نزارم جایی بره. حالا دوباره بعد از چند ماه براش یه سفر دیگه چیدن که باید 10 روز بره. البته سفرش کاری نیست اون هم تفریحی هستش و باز هم طبق معمول نمی تونه هیچ کس رو با خودش ببره و کس دیگه ای هم نمی تونه بجاش بره . هزینه اش رو هم بهشون نمی دن و فقط اینکه یا می تونه بره و یا اینکه بی خیال شه و بمونه. حالا موندم چی کار کنم؟ اصلاً دیگه نمی خوام این دفعه رو هم بره و بیاد و هی تعریف کنه و من از دستش عصبانی شم. از یه طرف هم می ترسم نره ولی همین رو بهونه کنه و اخلاقش عوض بشه. چون از اون آدمهایی هست که توی طرف مقابل دنبال یه مشکلی می گرده و بعد به خودش حق می ده که بخواد تلافی کنه! حالا به نظر شما بی خیال شم و بزارم دوباره بره و منو بچه رو تنها بذاره؟ خودش که می گه حاضر نیست بره و بعد بیاد و کوفتش بشه. ولی من می دونم که خیلی دوست داره بره و می ترسم بعدش تلافی کنه! نمی دونم احساس می کنم نباید دوباره توی این زندگی برمیگشتم تا بعدش این همه مشکل ریز و درشت تو زندگیم داشته باشم. خداییش بعد از خیانت یک مرد ، زندگی رنگ آرامش بخودش نمی گیره . حتی اگر هم برگردی توی این زندگی اینقدر حساس می شی که نسبت به همه چی واکنش نشون می دی . حداقل در مورد من که اینطوری بوده . از اون طرف هم اون اصلاً درک نمی کنه که چرا من اینقدر زود از کوره در می رم. راستش فکر می کنم دیگه هیچوقت نمی تونم دوستش داشته باشم و فقط بخاطر بچه هستش که تحملش می کنم. تحت فشار شدید روانی هستم و اون فقط می خواد همه چیز خیلی عادی به روال گذشته برگرده . چیزی که اصلاً امکان نداره چون دیگه علاقه ای وجود نداره که بخاطرش بخوام تحملش کنم!
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام رو مینا جان
چرا می گی امکان نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا امکان داره فقط کافیه یکم خودتو آروم کنی فکر نمی کنی یکم داری به خودت تلقین می کنی و مشکلات گذشته رو مرور می کنی
من نمی گم گناه همسرت رو نادیده بگیر می گم در گذشته زندگی نکن واسه آینده و بهتر زندگی کردنت تلاش کن اینکه هررزو بشینی به این فکر کنی که همسرت چه کارهایی در حقت کرده هیچ چیزی رو درست نمی کنه نتیجه اش می شه
همین حسه سردی که نسبت به همسرت پیدا کردی
اگر می بینی همسرت یادی ازگذشته ها نمی کنه و داره زندگیه عادیشو می کنه برایه اینه که می خواد اونو تو ذهنه شما کمرنگ کنه اگه بعد از اون قضیه دیگه چیزی از عمسرت ندیدی بهتره دیدت رو یکم عوض کنی
می دونم خیلی سخت دوباره اعتماد کردن ولی سعی کن یه بار دیگه عاشقانه به زندگیت نگاه کنی نه بخاطر فرزندت سعی کن اول به خاطر خودت زندگی کنی بعد کسه دیگه
خانومی چیزی که باعث می شه همسرت گذشته رو تکرار نکنه گرمی شما به این زندگیه اگه سرد باشی راه رو یه باره دیگه براش باز می زاری و این بهانه رو دستش می دی
در مرودمسافرتم به نظر من بزار بره و وقتی برگشت براش خراب نکن مسافرت رو می دونم سخته ولی بزار بدونه که شما کینه ای به دلت نمونده ولی اگه واقعا نمی تونی با قضایایه یکسال پیش کنار بیایی بخاطر خودت زندگی کن و چیزی رو تحمل نکن که فکر کنی زندگیتو باختی
من اگه جات بودم یه لیست بالا بلند می نوشتم می دادم دستش می گفتم اینارو برام بیار خودش بعده دیدن لیست از رفتن پشیمون میشد:D(شوخی کردم)
موفق و پیروز باشی
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
شما بايد خيلي صبور باشين كه با وجود خيانت همسرتون باز هم دارين باهاش زندگي ميكنين.اگه واقعا نميتونستيد بعد از خيانت همسرتون ببخشيدش(كه كالا حق هم داريد)نبايد به زندگي با اون ادامه مي داديد اما حالا كه با وجود خيانتش بازهم برگشتيد وداريد باهاش زندگي ميكنيد بهتره طوري باهاش برخورد كنيد كه زشتي كارش رو با تمام وجودش درك كنه.بنظرم همسرتون اونطوري كه بايد خودش رو مقصر نميدونه چون اگه ميدونست حداقل به شما حق ميداد بعضي وقتها اوقات تلخي كنيد يا نذاريد مسافرت بره يا حداقل اينهمه دنبال خوشگذراني نمي رفت يكم بخودش سختي ميداد تا شما بتونيد ببخشيدش.اما....من خودم يه زنم اما واقعا توي كار خانمها ميمونم با وجود خيانت همسرتون برگشتيد،بازهم داريد به گفته خودتون سختي زندگي رو تحمل ميكنين واون ميره مسافرت... تصميم گيري نهايي با خود شماست ولي نميدانم چرا هضم كردن اينجور موارد خيلي برام سخته.شما بايد بعد از برگشتنتون طوري باهاش برخورد ميكرديد كه رويه زندگيشو عوض كنه وفقط بفكر جبران گذشته وجلب رضايت شما وايجاد يه محيط خوب براي شما مي بود نه اينكه خودش برگرده به زندگي عادي قبليش و همه فشارها روي شما بمونه.خانمي رفتن يا نرفتن اون به اين مسافرت يه مسئله مقطعيه وخيلي مهم نيست،مهم اينه كه اصل زندگيتون رو از اين وضعيت بي تفاوتي كه نسبت به شوهرتون داريد نجات بديد.تا كي ميخاي اينطوري با بغض و كينه باهاش زندگي رو ادامه بدي؟
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام
اینکه ما بخواهیم در مورده زندگیه شما نظر بدیم خیلی سخته چون جای شما نیستیم و نمی تونیم احساس کنیم که اگه بهمون خیانت بشه چه برخوردی می کنیم
اما خواهر خوبم اگه تصمیم گرفتی برگردی و زندگی کنی سعی کن ذهنت رو پاک کنی چون در غیر این صورت اونی که عذاب می کشه خودتی نه کسه دیگه ای
سعی کن از زندگی کردنت لذت ببری فقط روزها رو پشت هم نگذرون و ردشون نکن از ثانیه هات استفاده کن و اگر می بینی نمی تونی ببخشیش زندگیتو با این فرد ادامه نده
فقط در صورتی زندگی کن که بتونی ببخشیش نه اینکه بخاطر فرزندت تحمل کنی
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام نازنین دوست
من فکر می کنم در مورد خواسته هاتون کمی پافشاری بیشتری نشان بدید تا به یک موجود منفعل تبدیل نشین
:72:
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام گلم
چرا اینقدر روی شوهرت تمرکز کرده ای ؟
هردوتاتون انسانهایی مستقل هستید که باهم زندگی می کنید سعی کن به شوهرت اطمینان بدی که مورد اعتمادت هست اون هم کم کم به راه میاد
فکر نکن همه زندگی را به تنهایی پیش می بری
به فکر خودت باش
به فکر بچه ات باش
تو هم به دنبال علایق و سرگرمی هایی که قبل از ازدواج داشتی و الان به فراموشی سپرده ای برو تا وقتی اون نیست هم کمتر دلتنگش بشی و هم راحت تر این دوری را تحمل کنی
یک نکته مهم این هست که سعی کن محیط خونه پر از نشاط و عشق باشه حتی اگر این عشق از ته قلبت نباشه
بذار خون محلی باشه که وقتی میاد احساس آرامش کنه اون وقت ته ضمیر ناخودآگاهش اون هم به سمتت میاد
به نظر من برو از زندگی ات لذت ببر
زندگی مشترک این نیست که در تمام لحظه ها با هم نفس بکشید و مرتب در کنار هم باشید
صبر کن کمی به خودت وقت بده شاد باش مرتب به پروپاش نپیچ بذار دلتنگت بشه و خودش با اشتیاق بیاد دنبالت
اینکه خودش نره و تو را تنها نذاره بهتره یا اینکه تو مرتب روی اعصاب خودت و خودش بری که ما رو تنها نذار بهت اعتماد ندارم
وقتی بر گشت از خوش هاش گفت تو هم از تفریحاتت بگو از مهمانی دوستانت از گردشت از کنسرت از پارک از رستوران جدیدی که رفتی خرید تازه ات و خیلی چیزهای دیگه تا اون هم احساس کنه اونقدر هم بهش وابسته نیستی اونوقت دلش می خواهد با تو باشه
مواظب خودت باش
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام
می خواستم بپرسم شما مطمئنی که این سفرها از طرف شرکتشونه و خودش نمیخواد بره ؟ من اگه جای تو بودم یه تماس با رییس شرکت می گرفتم و خواهش می کردم اگه می شه ترتیبی بده تا شماها هم بتونید برید حتی با خرج خودتون. (البته نظر من اینه) نمی خوام دودلت کنم اما می دونی توی همین برزیل که آقا رفته چه مراکز فساد و فحشایی وجود داره ؟ کلوپهای شبانه و انواع و اقسام فسادها اونجا هست با این سابقه ای که شوهرت داشته من که خدا نکرده جای شما بودم یا خودمم می رفتم یا اجازش نمی دادم.
نمی خوام الان بچه ها بیاند یکی یکی منو مواخذه کنند که باید به نرمی جواب بدی اما به نظر من اینقدر رمانتیک بودن و اینکه مثلا بذاری اونهم هر کار خواست بکنه راه رو برای خطاهای بعدی باز می کنه. به نظر من همین مجوزهاست که بلا سر آدم میاره!
بقول معروف از ماست که بر ماست .
بازهم معذرت اگه تندروی کردم فقط نظرمو دادم
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام
این سفرها ها کمی مشکوکه .
از محیط کار سفر تفریحی بزارن و بعد هم بگن کسی رو نمیتونه ببره و فقط خودش میتونه بره و هزینه اش هم با خودشه ؟؟؟؟
این کجاش به محل کارش بر میگرده ؟؟؟ سفر تفریحی اگر از طرف محیط کار باشه ، باید تشویقی باشه ، یا امکاناتی در اون کشور از طرف شرکت محل کار باشه ، که بخوان به نوبت کارکنان برن و استفاده کنند .
سفری که تفریحی باشه و هزینه اش را هم خودش بدهد ، دیگه چه وابستگی به شرکت محل کارش داره ؟؟ این سفر حالت آزاد داره و طبیعتاً نباید محدودیتی برای بردن شما داشته باشه ، چون هزینه را خودش پرداخت می کنه . حتی اونوقتی هم که سفر تشویقی و با هزینه خود شرکت پیش بیاد ، باز هم فرد با هزینه خودش میتونه همسرش رو هم با خودش ببره .
از این جهت به نظر ( بخصوص این سفر دوم که در پیشه مشکوکه ) از واکنشش نترسید ، یا مخالفت کنید و یا ته و توی اون رو در بیارید .
ممکنه خدای ناکرده ایشون از خوش باوری شما سوء استفاده کنه .
یه دستی بهش بزنید و بگید این چه جور سفریه که همه چیزش پای خودته ، اما نمیتونی من رو ببری؟ چرا نمیشه من باهات بیام ؟؟ سفر مأموریتی که نیست . و مخالفت کن . ضمنناً عدم وفای به عهدش رو هم یادآوری کنید . اینکه در سفر قبلی قول داده بوده که اومد شما رو هر جا که میخواهید ببره ، اما عمل نکرده ، و بااستناد به این عدم خوش قولی ، شما هم با رفتنش به این سفر مخالفت کنید .
از طرفی به شکلی که موقیت اون زیر سئوال نره از شرکتش جویا شوید که چنین سفری از طرف شرکت بوده و هست ؟؟ اگر نبود، تا لازم نشده به روی او نیاورید ، و فقط با رفتنش مخالفت کنید ، چون سفر تفریحیه و ضروری نیست ، یادآوری کنید که اداره زندگی و بچه ها بدون او در این مدت سخته ، و وظیفه شما نیست تنهایی این بار رو به دوش بکشید ،اون هم به خاطر سفری که ضرورت ندارد و تفریحیه ، اینگونه شما وادارش می کنید که در رابطه با زنگیش مسئولیت پذیر باشه ، تا آنجا که از تفریحات غیر ضروری بخاطر مسئولیتش در قبال خانواده بگذره ، اون هم از سفر تفریحی که چند وقت قبلش دو هفته رو در این سفر بوده .
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
با خون دلم نوشتم من سوی دوست نامه انی رایت دهرا من هجرک اقیامه
هرچند که آزمودم از وی نبود سودم من جرب امجرب حلت بهی ندامه
سلام خواهر عزیز
من نوشته ام را با شعر شروع کردم که به شما بگویم شاعر هم میفرمایند:آزموده را آزمودن خطاست من نمیدونم چرا بعضی از دوستان اینقدر ریلکس برخورد میکنند یه نفر خیانت کرده اونهم نه یک بار دو بار بعد اینقدر ساده میگن به یک همچین آدمی اطمینان کن اون فرد در کشور ما که اینهمه در مورد مسائل منافی عفت قوانین سختی وجود دارد و اگر زنای مد یا زن محصنه ای ثابت شود حکم او حد رجم است نترسیده و دست به یک چنین عمل شنیعی زده است حالا بتنهایی برود خاج!!! آیا اگر برای یکی از ماها خدای ناکرده یک چنین اتفاقی می افتاد آیا باز هم چنین قضاوت میکردیم؟ من با نظز فرشته مهربان موافق هستم و شما یه پیشنهاد بهش بده بگو من با هزینه شخصی خودم میایم همراهت اگر قبول کرد؟ ثانیا شدیدا موضوع را پیگیری نمائید ببینید واقعا ماموریت او از طرف شرکت است خواهر محترم تا روانشناسان و جامعه شناسان اعتقاد دارند قبل از ازدواج باید چشمها را باز کرد و بعد از ازدواج کمی چشمها را بست ولی متاسفانه شما کاملا چشمهایتان را بستید که شوهر شما دو بار به شما خیانت کرد اشتباه اول از طرف او بود اما اشتباه دوم از طرف شما! من قصد ندارم نظر شما را به او بدبین کنم ولی شما باید خیلی مواظب باشی چون بعد از اون مشکل هم که پیش اومده اون هیچ تغیزی در رفتارش نکرده و از عمل زشت خودم حتی از شما معذرت خواهی نکرده و سعی نکرده از دل شما بیرون بیاره برای اطلاع شما 10 علایم مردان خیانت کار را با منبع برای شما در زیر میاورم امیدوارم با بکار گیری آنها بتوانی مشکل را حل نمایی.
۱۰ نشانه خيانت در مردان
متاسفانه پديده نكوهيده خيانت در برخي از مردان مشاهده ميشـود كه در نهايت موجبات تخريف روابط خـانـواده را فراهــم خواهـد آورد. در اين قسمت به ۱۰ نشانه خيانت در مردان اشاره مي كنيم. اين علائم ممكن است شروع قصه اي غم انگيز باشد پس سعي نماييـد حـواس خود را بيشتر جمع كنيد.
● افزايش ساعات كاري
بيشترشدن مدت زماني كه بقول او بدليل اضافه كاري يا جلسه سر كار ميماند يكي از نشانه هاي مهم است. اين فرصت خوبي است براي ملاقات و قرارهاي عاشقانه.
● تفكر زياد و خيره شدن
بتازگي زياد توي فكر است، معمولا” به يك نقطه خيره ميشود و در افكار خود فرو رفته، آيا مشكل كاري دارد؟ با كـسي دعوايـش شده؟ اگر نـه پـس از خـواب خـرگوشـي بيدار شويد.
● كم حرفي و سرد مزاجي
يكي از نشانه ها اين است كه او ديگر در خانه حرف نمي زند و يا بسيار كم حرف شده است، با شما به سردي برخورد كرده و احساسات شما را بي معني مي انگارد و ديگر حرفهاي عاشقانه نميزند.
● مخفي كردن موبايل و تلفنهاي بي جواب
موبايلش را هيچگاه از خودش دور نميكند ،هنگام زنگ خوردن بسرعت سراغش رفته و به آرامي صحبت مي كند. تلفنهاي مشكوك و مزاحم زياد شده است.
● عدم تمايل به روابط جنسي
در صورت وجود روابط پنهاني شـور و هـيجان همسر شما براي سكس از بين رفته و ديگر مانند گـذشـته تـمايـلي به داشـتن اين روابط ندارد او سرد و بيتفاوت از كنار شما خواهد گذشت.
● اتهام به خيانت
از قديم گفتن “دست پيش بگير تا پس نيـفتـي” و “كافـر هـمـه را بـه كيش خود پندارد”. بله او شما را به خيانت متهم مي كند در حالي كه هيچ دليل و مدركي ندارد. چون خود چنين افكاري درسردارد اينطور مي انگارد كه شما نيز به دنبال كج روي و تقلب هستيد.
انگ زدن هاي بي مورد، سوال پيج كردنهاي پي در پي و بدون منطق مي تواند نشانه مهمي براي خيانت در او باشد.
● جبهه گيري و پرخاشگري
هنگامي كه از او ميپرسيد “چرا دير كردي؟” يا “چرا موبايلت خـامـوش بود؟” او با لحني تند و چهره اي برافروخـته شـروع بـه توجـيه شـما مي كـند و با اسـترس پاسخ سوال را مي دهد. براي هر موضوع بي اهميتي شروع به بهانه تراشي و تند خويي مي كند.
“آنكه از حساب پاك است از محاسبه چه باك است؟” هر قدر پاسخها با لحن آرامتر و منطقي تر بيان شوند، احساس صحيح بودن آنها بيشتر تقويت خواهد شد و بالاعكس.
● احساس گناه و شرمندگي زياد
او بدليل گناهي كه در مورد شما مرتكب شده احسـاس گـناه و عذاب وجدان مي كند بنابراين وقتي هديه اي به او مي دهيد و يا كار غير منتظره اي برايش انجام مي دهيد، چهره اش منقلب شده و علائم شرمندگي در چهر ه اش موج خواهد زد.
● تغيير شخصيت وشكل ظاهري
نوع لباس پوشيدن او تغيير مي كند، جملات جديد بيان مي كند، حركات متفاوت از او سر مي زند، ساعت خواب و بيداريش تغيير مي كند، غذاهاي جديدي طلب مي كند. بـيـشتر حـمام مـي رود، مـوهاي خـود را بـرخـلاف گـذشـتـه حـالـت داده و آغـشتـه بـه ژل مي نمايد.
او مي خواهد مطابق با ميل ديگري رفتار كند، لباس بپوشد، حرف بزند، غذا بخورد و …
● افزايش ناگهاني ساعت كاري در اينترنت
امروزه اينترنت و اسلحه بسيار قوي آن يعني “چت” وسيله اي مطمئن و امن براي رد و بدل حرفهاي عاشقانه و الـبته درد دل هاي شبـانه بــراي عشـاق تازه بـهـم رسيده و يا نرسيده تلقي مي گردد. گـذراندن سـاعتهاي متـمادي شـوهرتان را در جـلـوي كامپيوتر بحساب انجام كارهاي اداري و استفاده عـلمـي او از كامـپـيوتر نـگذاريد و كمـي بيـشتر حواستان را جمع نماييد.
● نتيجه: گرچه نـشـانه هاي ذكر شـده به هيـچ عنـوان دليـل قطعي براي خيانت مردان محسوب نميگردد، دانستن آنها براي پيشگيري از خيانت پيش از وقوع مفيد مي باشد. فضاي خانواده خود را با صداقت و صميميت گرمتر و جذاب تر نماييد.
صادق باشید!
forum.iranblog.com
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
دوستان عزیز خیلی ممنون از راهنمایی ها و وقتی که برای من گذاشتین.
ویونا،kolbeh و فرشته مهربان عزیزم باید اینرو بگم که شوهر من توی هیج شرکتی کار نمیکنه. اتفاقاً کارش آزاد هستش و از صبح تا شب با انواع و اقسام خانمها در ارتباط هستش. اون نمایندگی یکی از محصولات یک شرکت کره ای رو داره و چون نماینده فروش خوبی در سطح استان بوده این پاداشها از طرف شرکت مربوطه برای تمام نماینده هاش در سطح کشور هستش. هزینه رو هم شرکت کره ای می ده.مثلاً توی سفر برزیلش 10 نفر از نماینده هاش توی ایران که همگی هم مرد هستن رو انتخاب کرد و فرستاد. این دفعه هم همینطور . البته این دفعه کشور کره جنوبی هستش. هیچ هزینه ای هم این آقا پرداخت نمی کنه بخاطر همین هم هست که گیر داده که برم چون سفر مجانی هست. در مورد سفر هیچ شکی ندارم. چون خودم خیلی بدبین و شکاک هستم. دوستان عزیز خیلی ممنون از راهنمایی هاتون. من این رو می دونم که وقتی برگشتم توی این زندگی باید خیلی سطح تحملم رو بالا ببرم. و سعی کنم همه چی رو فراموش کنم. ولی خدا نکنه این بلا سر هیچ زندگیی بیاد. توی عمل خیلی سخته. توی این وضعیت باید یه شرایط و بستر مناسبی همسر گناهکارت توی زندگی برات آماده کنه.کاری که همسر من نمی کنه یا اصلاً بلد نیست. اون می خواد من این موضوع رو حل کنم. اگه حرفی بخوام بزنم می گه تو دنبال بهانه می گشتی که اونهم پیدا کردی. دلم می خواد مشکلم رو باهاش حل کنم. می دونم اگه بیاد بشینه و باهام حرف بزنه خیلی آروم می شم ولی اون اصلاً از بحث در مورد این موضوع فرار می کنه. نمی دونم شاید باز هم باید دروغ بگه و نمی خواد این کار رو بکنه! تنها صحبتی که در این زمینه بینمون ردوبدل می شه اینه که « دیگه تکرار نمی شه اگه باز چیزی دیدی آزاد هستی که از من جدا شی» چون همون طور که توی کامنت قبلی گفتم چندین بار ازش خواسته بودم که جداشیم ولی زیر بار نمی رفت. Kolbeh عزیز این نشانه هایی که در مورد مردهای خیانت کار گفتی به طور یقین می تونم بگم که اکثرش پارسال در اون وجود داشت! نمی خوام بگم امسال همه چی خوب ِ خوب شده ولی حداقل بهتر از پارسال هست.خلاصه نمی خوام زیاد سرتون رو درد بیارم ولی کلاً با خودم خیلی کلنجار می رم. می دونم خیلی راحت می تونه دلم رو بدست بیاره ولی یا بلد نیست یا اینکه فکر می کنه نباید زیاد در این رابطه انرژی بزاره. راستش امروز که اومده بود خونه خیلی ناراحت و گرفته بود فکر کنم شنبه یا یکشنبه آخرین مهلت ارسال مدارکش باشه. مثل اینکه نمی خواد بره من هم اصلاً ازش نمی پرسم چی کار می خوای بکنی ولی خیلی عصبی بود.چند روز پیش بود که بهش گفتم اگه نری و بخوای برام اخم و تخم کنی نرفتنت برام هیچ فرقی با رفتنت نداره پس بهتره بری!
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام خواهر عزیز
بهترین روش برای یک زندگی مشترک این است که زوجین با همدیگر صادق باشند(النجاه فی صدق) نجات انسان در صداقت است و شاعر هم میگوید :گر راست سخن گویی و در بند بمانی به زانکه دروغت ده از بند رهایی
من فکر میکنم اگر یک بار همسرتان تمام مسائل را در فضایی کاملا دوستانه برای شما توضیح دهد شاید یه مقدار از فشار روانی که در حال حاضر داری بکاهد الان شما هزار یک سوال در ذهن خودت داری که اگر او حاضر شود به سوالاتت پاسخ بده و مثل دو نفر دوست که تمام آن رابطه را برای شما بازگو کند هم شما به نقاط ضعف خود پی خواهید برد که علت اینکه همسرتان چرا با فرد دیگری چنین رابطه ایی را برقرار کرده شما برای او جه نکرده اید که او دست به یک چنین کاری زده و در ضمن همسرتان نیز بعد از این گفتگوی دوستان احساس خواهد کرد که یک بار سنگینی از دوشش برداشته شده اگثر افرادی که یک کار خطایی انجام میدهند وقتی اقرار به اشتباه خود میکنند و موضوع را بازگو میکنند احساس راحتی روانی به آنها دست میدهد شما هم سعی کنید از در مسالمت آمیز وارید شوید و اعتماد او را به خود جلب نمایید اگر به شما اعتماد کند و با هم دوست باشید قطعا شما هم راحت تر با مشکل پیش آمده کنار خواهید آمد....موفق باشی
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
به نظر من هم یا رومیه رومی یا زنگیه زنگی.
دوست خوبم حالا که برگشتی همه چیز رو فراموش کن. اگه شوهرت حاضر نیست چیزی بگه و فقط می گه : اگه خطا کردم می تونی بری. این قول رو کتبا ازش بگیر. محضری نه فقط در حد حرف.
آدم ها و روحیاتشون با هم فرق می کنه. من اگه جای شما بودم اگه حق طلاق رو کتبی و قانونی بهم میداد خیالم خیلی راحت می شد و احساس می کردم ریگی به کفشش نیست!
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
به نظر من بهتره راحت نظر اصلیت رو صادقانه بگی ، و اونم این که بگی :
من راضی نیستم بری، و بهم سخت میگذره مدتی که نیستی ، اما هر طور خودت می خواهی نظر منم که مهم نیست . هر کاری میخواهی بکن .
در این صورت تستش هم خواهی کرد که آیا براش مهمه که احساس شما چیه .
البته توجه داشته باشید که این پیشنهاد من با توجه به اینه که می بینم قلباً راضی به رفتنش نیستی اما نمیخواهی بعداً غر زدنش رو بشنوی ، میگی برو ، پس صادقانه احساس واقعیت رو بگو ( مهارت ابراز احساس رو به کار بگیر ) .
تا اونجایی که بنده میدونم ایشون با هزینه شخصی میتوانند شما رو هم باخودشون ببرند .
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
دوستان عزیز خیلی ممنون از راهنمایی هاتون
نازنین عزیز خیلی دلم می خواد بدونم عملاً چطوری باید کتباً ازش قول بگیرم؟ یعنی باید برم یه دفترخونه و بهشون بگم در صورت خیانت همسرم می خوام اجازه طلاق داشته باشم؟ حتماً بعدش باید در صورت این کار براشون ثابت هم بکنم؟ یا اصولاً آیا دفترخونه ها این کار رو انجام می دهند؟ یادمه اوایل که آشتی کرده بودیم بهم می گفت من مهریه تو زیاد می کنم و.... ولی چون راه حل شو نمی دونستم کلاً بی خیال شدم. خودشم که اصلاً وقت نداره که پیگیر مسئله ای بشه. منهم همینجور بخاطر همین تمام تصمیماتمون بیشتر درحد حرف باقی می مونه. خیلی جالبه حتی بعضی وقتها توی دعواهای شبانه مون تصمیم به طلاق می گیریم صبح چون آقا وقت نداره دنبالش نمی تونیم بریم و بعدش هم کم کم بعدازظهرها بخاطر مسائل خونه و بچه بی خیال می شیم تا دعوای بعدی!!! مسخره است نه ؟ این شده زندگی ما! نمی دونم چرا اصلاً نمی خواد در مورد اون کارش حرف بزنه بعضی وقتها فکر می کنم شابد نمی خواد اینجوری به من اطلاعات بیشتری بده و من هرچی توی بی اطلاعی بمونم براش بهتره؟ همین دوباره شک رو توی من زنده نگه می داره. و خوبی هاش رو هم به این چشم نگاه می کنم که صرفاً می خواد من رو راضی نگه داره. البته مطمئن هستم که ارتباطی دیگه با اون خانم نداره حداقل نه به شدت قبل . ولی حتی فکر اینکه شاید ماهی حداقل یکبار اون هم فقط بعنوان یک مشتری توی مغازه اش اون رو ببینه من رو داغون می کنه و نمی زاره ارتباطم با اون عادی بشه. خودم هم می دونم که فقط حرف زدن اون با من می تونه آرومم کنه ! کاری که همش ازش فرار می کنه!
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
دختر خوب مطمئن هستی که شما هم مهارت های به حرف آوردن همسرتون رو بلد هستی؟ مطمئنی که شما هیچ کجای این زندگی مقصر نیستی؟ من احساس می کنم که شما باید یه کم با اطلاعات بیشتر و با درایت تر و با سیاست تر رفتار کنید تا هم از این طریق قربانی این رابطه نباشید و هم بتونید به خواسته ها و نیازهاتون دسترسی پیدا کنید و هم بتونید یه زندگی بی دغدغه برای خودتون، همسرتون و فرزندتون درست کنید!
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام
رومینای عزیز اتفاقی که در زندگیه شما افتاده بدترین اتفاق دنیا نیست چرا به خودت یه فرصت دیگه نمی دی
درسته که من نمی تونم احساس شما رو کاملا بفهمم ولی اینو خوب میدونم که خانوما اگه بخوان میتونن ببخشن تا کی می خوای با این کابوسی که در گذشته بوده زندگی کنی خانومی اگه واقعا می خوای با همسرت زندگی کنی باید کینه ها رو از دلت بیرون کنی در غیر این صورت من بهت توصیه می کنم با کینه و نفرت یک روز هم باهاش زندگی نکنی اینو جدی می گم اگه اینه و نفرتت انقدر زیاده که نمی تونی باهاش کنار بیایی نباید یه زندگیه تحمیلی داشته باشی حداقل برای چند وقت از همسرت جدا باش تا با خودت کنار بیایی
زندگی احتیاج به عشق داره احتیاج به گذشت داره احتیاج به اشتیاق داره شما بدونه اینا فقط خودتو داغون می کنی
چون داری تحمل می کنی و همش منتظری همسرت یه روزی بیاد بگه من غلط کردم و همه ی ماجرا رو برات تعریف کنه و بگه به خاطره این اشتباه من از این به بعد غلام حلقه به گوشه تو ام اگرم ببینی داره بی خیال برای خودش زندگی می کنه و لذت می بره عذاب می کشی و داغون می شو بر می گردی سر پله ی اول و احساست دوباره به همسرت می شه همون تنفره
یادت باشه کمتر مردی پیدا می شه که بخاد اشتباهاتشو مرور کنه و بخاطر اون اشتباه خودشو تنبیه کنه تا همسرش راحت بشه نه اینجور مواقع تازه جبهه گیری هم شروع می شه و قیافه ی حق به جانب هم به خودشون می گیرن می دونی چرا چون نمی خواد شما فکر کنی بخاطر اون اشتباه می تونی رئیس زندگی بشی و می خواد اون حس قدرت طلبیشو حفظ کنه
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
سلام
با زیاد کردن مهریه و گرفتن حق طلاق محضری می خوایی مطمئن باشید دیگه همسرتون بهتون خیانت نمی کنه
خواهر خوبم کسی بخواد بخاطر مهریه بالا یا ترس از دادگاه به زندگیش پای بند باشه همون بهتره که نباشه این کاره شما شبیه اینه که بخوایین همسرتون رو به زور نگه دارین
شما باید قلبا از همسرتون راضی باشین و بهش اعتماد کنید نه کتبا
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
دوست عزیزم سلام
تمام مطالبی رو که نوشته بودید خوندم منتظر ادامه نوشته هات هستم از اونجاییکه احساس میکنم دچار پریشانی خاطر هستی ونیاز به کمک داری خوشحال میشم کمکتون کنم ضمن اینکه من مشاوره خانواده بوده وتجربیات زیادی در این زمینه دارم
RE: به نظر شما بازهم بزارم تنهایی بره مسافرت؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanaz1980
من مشاوره خانواده بوده وتجربیات زیادی در این زمینه دارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام و عرض احترام خدمت شما sanaz1980
چون مراجع حدود يك سال پيش سئوال خود را طرح كرده و پس از دريافت پاسخ هم تا كنون به تالار مراجعه نداشته است، نياز به پيگيري ندارد.
به لحاظ اينكه با توجه به جديدالورود بودن شما اعضاء و مدير همدردي شناختي نسبت به شما ندارند، حتما از طريق ايميل تحصيلات، تجارب عملي و توانمنديهاي خود را با بنده در ميان بگذاريد تا بر اساس پاسخهاي شما نحوه معرفي شما به اعضاء و مراحل همكاري احتمالي شما با تالار را تنظيم كنم. چون معرفي خود در قالب پستها، كار شما را سخت مي كند و نياز مي شود براي هر تاپيك و عضوي خودتون را مجددا معرفي كنيد.
با تشكر