-
خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
از گفتن این حرفها شرمم بیاد ولی میگم.
من مدتیست که ازدواج کردم. چند وقتی هست که به شدت به یکی از خانمهای محیط کارم تمایل پیدا کردم. اصلا نمیتونم در برابر اون خودم رو کنترل کنم. به صورتی بسیار واضحی بهش نگاه می کنم و دوست دارم باهاش حرف بزنم.
اون هم فکر کنم متوجه شده و سعی میکنه از من دوری کنه.
من ادم معتقدی هستم و خیلی عذاب وجدان دارم. این حالت درست مثل وقتی است که می خواستم ازدواج کنم. مثل خوره افتاده توی جونم. اصلا دست خودم نیست. غذام کم شده و هی با خودم فکر میکنم
من زندگیمو دوست دارم. میدونم که این کارم اگه ادامه پیدا کنه باعث فروپاشیه زندگیم میشه. ولی اسیر نفسه خودم شدم و نمیتونم از شرش خلا بشم.
اصلا دسته خودم نیست. خیلی ضعیف شدم
خیلی عذاب وجدان دارم. با همسرم هیچ مشکلی ندارم و اونو خیلی دوستش دارم. ولی شرمم میاد توی چشماش نگاه کنم. بیچاره خیلی برام زحمت کشیده.
به نظره شما چه جوری میتونم از شر این وضعیت خلاص شم.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر عزیز
راهکار را در میان کلام خود می توانید پیدا کنید.
من نمی دانم این خانم چگونه در محیط کار حاضر می شود ، اما می دونم که راه شما اینه که نگاهتون را حفظ کنید و حتی الامکان در مواجهه با این خانم قرار نگیرید و همراه با این اقدام عملی ، از ذکر غافل نشین ، بخصوص ذکر استغفار و اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم ، و به خدا پناه برده ، و هر زوز که خودتان را حفظ کردید ، آنروز خدا را مدام شکر کنید . در هر حال وسوسه شیطانه ، قوی باشید در برابر ابلیس و نگذارید شما را زمین بزند ،
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر من
اولين چيزي كه انسان را از هوي نفساني دور مي كند ايمان به خدا و توسل كردن به اوست.
نمي خواهم برايت شعار بدهم اما خيلي از ما خيلي اوقات دچار اشتباههايي مي شويم و از آنجايي كه ضمير ناپاكي نداريم اوليني تلنگري كه به ما مي خورد وجدانمان است سپس منطقمان اما ايمان به خدا نجات است.
معمولاً اين گونه هوسها همانطور كه خودتان آگاه تريد زندگي ها را از هم فروپاشي مي كند.
با خود بينديشيد كه هر كاري در اين روزگار مي كنيد جوابي دارد و هيچ كاري بي جواب نمي ماند و جواب برخي كارها باز در همين دنيا است . به قول معروف با هر دست بدهي با همان دست مي گيري و يا درخونه كسي را با انگشت بزني در خونه خودت را با مشت مي زنند.
اگر قرار باشد روزي همسر شما به صورت اتفاقي در خيابان يك غريبه را ببيند و از ديدن او لذت ببرد (فقط براي يكبار) شما قادر به تحمل آن نخواهيد بود.
به نظر من آدمي بايد به گونه اي زندگي كند كه اگر روزي قرار شد كارهايش را رو كنند شرمنده نشود.
به وجدان ، اعتقاد و تعهدي كه به همسرت داري احترام بگذار برادر من. اميدوارم كه موفق باشيد.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
village محترم
شما حتما باید به یک مشاور مراجعه کنید .
در زندگی خصوصی شما و همسرتان نکات ظریفی وجود دارد که باید روی آن کار شود . حتما با مشاور صحبت کنید و سعی کنید از وجود همسرتان بیشتر لذت ببرید و نیازهای خودتان را با همسرتان مرتفع کنید .
دلیل ایجاد این مشگل خانم همکار شما نیست . ایشان نباشد یک نفر دیگر . شما باید روی خودتان به طور جدی کار کنید و مسئله تان را ریشه یابی کنید .
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر گرامی شما با این خانم قبل از ازدواج هم همکار بودید ؟
همونطوری که خودتون گفتید این احساس شما هوا و هوسه و زودگذر . برای هر کسی ممکنه چنین حالتی پیش بیاد ولی وظیفه ما در چنین حالتی یا خدا و پناهنده شدن به خداست .شما همسر دارید کسی که گفتید باهاش مشکلی هم ندارید .همسر شما یک نعمت هست که خداوند به شما هدیه کرده مثل بقیه نعمتها.هوا و هوس شما رو در معرض امتحان سختی قرار داه مقاوم باشید و شیطان رو لعنت کنید .تا جایی که امکان داره اون قسمتی که همکارتون کار می کنه رفت و آمد نکنید ، اگه کاری با اون قسمت داشتید از کسی خواهش کنید به جای شما انجام بده (البته نه طوری که کسی به شما مشکوک بشه ) گفتید که ایشون سعی داره از شما دوری کنه پس اون خانم نمی تونه خانم بدی باشه و این خودش یه کمک به شماست که به سمتش نرید. شما هر لذتی که دوست دارید از همسر خودتون بگیرید نه زنان بیگانه .شما با این کارتون به همسرتون ظلم می کنید .به اون بنده خدا فکر کنید که وجودش وابسته به شماست و شما رو دوست داره و بی صبرانه منتظره برگشت شما به خونه ست قدر اونو بدونید و بهش خیانت و ظلم نکنید .
انسان گاهی وقتها بدون دلیل به چیزی یا کسی دل می بنده که هیچ فایده ای براش نداره و تنها چیزی که باعث وابستگیش شده همین هوا و هوسه .اینجور مواقع فقط یاد خدا و یه تصمیم قاطع میتونه انسان رو نجات بده . از یاد خدا غافل نشید
به ندای درونتون یعنی وجدان تون گوش کنید و جوابش رو بدید
نگذارید شیطان به هدفش برسه .مرد باشید و برید به جنگش و مواظب باشید که خدای نکرده کم نیارید
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام سعی کنید به خانومتون یکم بیشتر نزدیک بشین سعی کنید بیشتر از قبل برای بودن در منزل وقت بزارید بیرون برین و خودتون رو تو محیط کارتون سر گرم کنید
و تا اونجایی که می تونید از همگارتون دور باشین و باهاش هم صحبت نشین
می دونم یکم سخته تو یه محیط بودن و ارتباط برقرار نکردن ولی این کار و بخاطر خودتون و خانوادتون انجام بدین بعد از یه مدت وجود اون خانم براتون عادی می شه
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم
با تاييد راهنماي دوستان عزيزم بايد بگم ...احتمالا روابط شما و همسرتون خيلي صميمي نيست....بد برداشت نكنيد يه كم بيشتر فكر كنيد احتمالا موضوعاتي هست كه شما كه دوست دارين با همسرتون راجع بهش حرف بزنين اما هميشه تمام حرفتون رو نميگين....تمام قيقت رو بيان نميكنين حقيقت منظورم حقيقت احساستونه.....
احساسات سركوب شده اي در درون شما هست كه مانع يه ارتباط قوي با همسرتون ميشه......چرا همه احساستون رو نميگين؟چرا سانسور ميكنين:::1: ترس از عدم تاييد 2: ترس از رنجاندن همسرتون
نميدونم تا چه حد درست حدس زدم
اما اميدوارم سو تفاهم پيش نياد براتون.....قصد زير سوال بردن رابطه خوب شما و همسرتون رو ندارم
اما بعضي وقتا ما دوست داريم كه رابطه مون خوب باشه اما شايد واقعيت طور ديگه اي باشه.....سركوب احساسات و فريب دادن خودمون اغلب باعث اين اتفاقات ميشه......
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
با توجه به نظر دوستان در خصوص احتمال خلاء در روابط شما با همسرتان ، اگر صلاح بدونید بد نیست از کیفت رابطه و زندگی با همسرتان بگید تا اگر خلائی تشخیص داده شد که زمینه را برای توجه به خانم همکارتان فراهم کرده ، بهتر و مفید تر راهنمایی شوید و مشکل را ریشه ای حل کنید .
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
افرين به شما فرشته مهربان عزيز......
درسته بايد اطلاعات بيشتري از زندگي وروابطتون داشته باشيم تا بتونيم دليل فاصله روحي شما و همسرتون رو پيدا كنيم....
موفق باشي:shy:
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
مرسی از حرفهای خوبی که زدین
راستش این یکی دو روز حرفهای شما رو خیلی خوندم.کمی بهم آرامش داد.
احساس نیاز نمی کنم.میل جسمانی ندارم. ولی از نگاه کردن بهش لذت شیطانی می برم. اصلا نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم. مثل خوره افتاده تو جونم
ما الان شش ماهی هست همکار شدیم. قبلا هم ازش خوشم میومد. ولی به عنوان یک انسان. مثل انسانی که از انسان دیگر خوشش میاد. نه از روی میل جنسی.
یکی دوهفته است که اینجوری شدم. در این دو هفته پوشش اش به نوعی شد که من به شدت به این حالت پوشش در زنها نقطه ضعف دارم و به شدت ازش لذت می برم . این نوع ظاهر شاید در جامعه ما رایج باشه مخصوصا در فصل تابستان، ولی من به نوعی از دیدنش به شدت تحریک می شم. می دونم که نوعی لذت حیوانیه. ولی دلیله دیگه ای هم داره
من کلا از خانمهایی که جثه ی ظریفی دارن و باهوش هستن هم خوشم میاد. خیلی نحوه لباس پوشیدنش، راه رفتنش، نوع اندامش، نوع کفشش، فرم دستهاش و ... به اون چیزهایی که من دوست دارم در یک زن باشه، شبیه.
تمام این عوامل دست به دست هم دادن که این هوس در من تقویت بشه.
جالبه که اونم فهمیده من نسبت بهش تمایل دارم. رفتارش سرد شده ولی ظاهرش عوض نشده.
راستش وقتی این حرفها رو می نویسم خیلی اروم میشم. ولی فردا روز از نو روزی از نو.
اما در مورد همسرم، واقعا من دوستش دارم. رابطه مون اصلا مشکلی ندارده. من حتی بعد از این قضیه سعی می کردم بیشتر بهش نزدیک شم. ولی انگار غم این عشق شیطانی مثل یک پرده ای بین من و اون هست. تمام وجودم رو گرفته. از شرم نمیتونم تو چشماش نگاه کنم.بعضی وقت ها نگاهم خیره میشه. کم حرف شدم. داره کم کم صورتم تکیده میشه. این حالت ها دقیقا مثل وقتیه که به همسرم علاقمند شده بودم.اون موقع همش خیر بود.اما الان همش هوسه
تا حالا یکی دو نفر بهم شک کردن. خدا کنه کسه دیگه ای نفهمه
راستی اگه یک مشاور خوب تو تهران میشناسین بهم معرفی کنین (با آدرس و تلفن). توی شهر خودم دوست ندارم پیش کسی برم . چونکه خیلی ها منو امکان داره بشناسن.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر عزیز
پس معلوم میشه هوس است و هوس و هوس .
به عواقب جولان دادن به این هوس فکر کن !
یکیش تشت رسوائیه که از بام میافته .
اختلاف تو زندگی
با رفتاری که این خانم نشون میده احتمالاً عکس العملی نشان خواهد داد که شما را در محیط کار بی اعتبار می کنه و یک جمله رو هم برادر عزیز از من به یادگار داشته باش حاصل ، فکری در چند سال پیش در موضوع ایستادگیه :
ایستادگی آن است که در جمع منحرفان به فرمان حق باشی نه در جمع صالحان راه حق پویی
شما در شرایطی که این نوع پوشش و در یک کلام عوامل تحریک کننده هست مسلط باشی و نلغزی هنر کردی و قوی هستی و به عبارتی مردهستی ، اگر نه به جرأت بهتون بگم خیلی ضعیفید و باید به فکر تقویت خودتون باشید .
ببخشید رک و راست میگم ، معلومه نفستون بر شما مسلطه که نگاهتون را به دنبال این خانم یا از این دست می کشه .
بیائید از این تهدید به عنوان یک فرصت برای خودسازی استفاده کنید ، و بر نفس مسلط شوید . این میتونه قوت و توانمندی شما را بالا ببره و مطمئنم ازش لذت می برید و اونم این که :
نگاهتان را حفظ کنید و از این خانم دوری کنید و هر روز که چنین کردید به خودتان احسن بگید و پاداش بدید و هر وقت یک هفته شد ، خودتان را خوب تشویق کنید و باز ادامه بدهید ، خدا هم توجهاتی نشان خواهد داد که لذتش بیش از لذت توجه و کشش و کامیابی از این خانمه .
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم به نظر من بيشتر از اين به خودتون تلقين نكنين كه دارين جذب اين خانم ميشين....
به محاسن و زيبايي هاي خانمتون فكر كنين انگار دارين با خودتون ميجنگين تا همكارتون رو ميبينين به خودتون بگين خب اگه اين خام هيكل ظريف و جذاب داره همسر من هم زيبايي و جذابيت داره(حتما همينطوره اگه نه كه شما با ايشون ازدواج نميكردين!!!درسته؟؟)اگه اين خانم باهوشه خانم من هم با من تلپاتي قوي داره و مهربونه
اگه.....خلاصه در مقابل هر خصوصيت اين خانم به خانم خودتون امتياز مثبت بدين......
راستي خب اگه از نوع پوشش خاصي براي خانما خوشتون مياد چرا از همسرتون نميخواين كه بعضي وقتا طبق خواسته ي شما لباس بخرن و بپوشن؟؟؟تا به حال از ايشون اين كارو خواستين؟مخالفت ميكنن؟يا هيچ وقت خواستتون رو مطرح نكردين؟؟
ميتونين يه كري هم بكنين كه هم خانمتون خوشحال بشن هم خودتون ارومتر بشين...:P
يه روز بعد از ظهر به خانمتون بگين ميخواين ببرينش خريد اما خريد به سبك خودتون(هم سورپريز ميشن هم شما ميتونين مدل و رنگه خاصي كه مد نظرتون هست توي تن عزيزترين و بهترين هديه خدا ببينين)
بيشتر مراقبت كنين....مبادا از اين مرحله به مرحله بعد برسين!!!
ذهنتون رو با كاراي مختلف سرگرم كنين و دائم به خوبي هاي همسر دلبندتون فكر كنيد.....
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
gh.sana عزیر
سلام
دقیقا همینیه که میگی. تلقینه.
ولی دسته خودم نیست. انگار تنم مسمومه. یک حالت ناتوانیه شدید و ضعف در تمام اعضای بدنم احساس می کنم. اگه ببینمش به صورت موقت انگار مثل معتادی که مواد بهش میرسه حالم خوب میشه.
فکر کردن به خوبیهای همسرم در حد یک راه حل خوبه. ولی عملی نیست. ما مدت نسبتا زیادیه که ازدواج کردیم. متاسفانه الان دیگه وقتی پیش هم هستیم، فقط آرامش داریم. ولی از هم لذت خاصی نمی بریم.
در مورد این پوشش خاص هم بارها برای همسرم خودم تهیه کردم ولی باز همان مشکل قبلی. "برام عادی شده".
یک وقت فکر نکنین دلمو زده ها. خیلی دوستش دارم. ولی اون تاثیر رو دیگه روی من نمیذاره.
منظوره شما از مرحله بعد چیه؟ "مبادا از اين مرحله به مرحله بعد برسين" میشه بیشتر توضیح بدین؟
باید عوامل تحریک کننده رو در خودم کاهش بدم.
اولیشو همین امشب پیدا کردم. نباید موسیقی گوش کنم. به شدت دلم هوایی میشه.
این دختره هم اگه اینقدر بی محلی نمی کرد، شاید بعد از یک مدتی حساسیتم رو از دست می دادم. اما الان در واقع جلوی چشمم هست و من بهش دسترسی ندارم.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم شما چند وقته ازدواج كردين؟بچه هم دارين؟خانمتون شاغل هستن؟اگه اره چند ساعت در روز مشغول كارشون هستن؟
مرحله بعد مرحله اي كه روابط از نگاه كردن و لذت بردن از طرف شما و كم محلي از طرف ايشون به گپ زدن از طرف شما و شيطنت از طرف اون خانم تبديل شه(الته اين مرحله بعيد به نظر ميرسه چون شما زندگيتونو دوست دارين همسرتونو دوست دارين و نميخواين همه چي خراب بشه به همين دليلم به فكر چاره هستين)
ذهنتون رو درگير كنين نذارين فرصتي براي تصور و توهم راجع به هيكل و ظرافت و قيافه اون خانم داشته باشه....كتاب بخونين جدول حل كنين....موقعي كه خونه هستين بيشتر نزديك خانمتون باشين(فيزيكي)مثلا توي اشپزخونه همراهش باشين....تحسينش كنين....ازش تعريف كنين....
سوالات بالا رو جواب بدين لطفا....
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
با سلام خدمت دوستان عزیز و همچنین مراجع محترم.:village
دوستان ما باید اساسا تمایزی بین""هوس"" و ""تنوع طلبی"قائل باشیم.
بنده زیاد اصراری ندارم که village دچار هوسی شده اند ...بلکه ایشان در پی ""تنوعی" هستند که در ادامه این تنوع می شود ""هوس"" را دنبال کرد.
هر یک از ما در مغز خویشتن یک شخصیت واحدی را متصور هستیم// که بر حسب آنان شخصیت دست به انتخاب می زنیم. در این انتخاب اولین ملاک اصل ""تشابه"" است. یعنی هر کس یا هر چیزی به شخصیت تثبیت شده در مغز ما نزدیک باشد ما را بیشتر بسوی خود جلب می نماید.
مغز ما به دو صورت فردی را تایید یا تکذیب می کند...یعنی در اولین برخورد مغز با زدن برچسب ""خوب"" فردی را تایید و با زدن برچسب "بد"" فردی را تکذیب می نماید.
وقتی village عزیز می گوید :: دستم خود نیست....به واقع درست می گویید...کنترل دست ایشان نیست چون باورشان تثبیت شده است.
villageهنگامی که از این خانم جدید تعریف می کند نه اینکه واقعا تصویر آن زن را برای ما شرح می دهد بلکه دارد از فرد تثبیت شدهی ذهنش...با ما سخن می گوید.
اصولا آقایان در ذهن خود شخصیتی را برمی گزینند که ساده و روان باشد چه از لحاظ جسمی و چه اجتماعی.....تا بتوانند ساده و روان هم آن را بیاد بیاورند.
villageاز زن و همسر خود تعریف می کند و می گوید که همسرش هیچ کشلی نداشته بلکه همواره به او کمک می کند....اما چرا در کنار او به آن حد لذت نمیرسد؟؟
آیا همسرش مشکلی دارد؟؟
آیا لباس هایش زیبا نیست؟؟
آیا village را ارضا نمی کند؟؟
نخیر دوستان....مشکل در همسر village نیست بلکه مشکل در دریافت کننده ها ی ذهنی
village است که او را به سمت دیگری سوق می دهد.
راه حل چیست؟؟
village عزیز....ذهن ما آمادگی آن را دارد که از درجازدن رهایی یابد. مغز اصلی ترین عامل در اوج لذت جنسی و رسیدن به آرامش حاصله از آن است.
بنابراین سعی کن شخصیت واحد ذهنیت را تغییر دهی تا دچار تنوع طلبی نشود. اتفاقا شما باید فکر کنی به ان کسی که شما را جذب کرده...
یک به یک و تمامی ویژگی های که زن مورد علاقه ات دارا هست را در کاغذی بنویس... سپس ویژگی ها و خصوصیاتی که همسرت دارد را در کاغذ دیگری پیدا کن...
چه خواهی دید؟؟؟ دو فرد
یکی همسر عزیزت که تمام ویژگی و ملاک های تو را دارد اما ذهن تو قادر به درکش نیست
و دیگری ...آیا زن مورد علاقه ات است؟؟؟ نه عزیز..بلکه تحلیل و نقش محتوای ذهنی توست که حالا به صورت واقعی در دنیای واقعی در شخصی جمع شده است.
.........................................
شما دو راه داری.....
1>>قید همسرت را بزنی و با زن مورد علاقه ات ازدواج نمایی
2>>با مراجع به روان شناس فرکانس ذهنیت را تغییر دهی.
عواقب دو راه
1>>راه اولی>>به ندرت احساسات عاطفی بعد از ازدواج در رابطه با زنی دیگر... در آقایان پایدار می ماند...بنابراین شما بعد از ازدواج با این خانم دوباره..سراغ کیس دیگری می روی و دوباره طلاق و نابودی
2>>دومین راه>> استحکام هر چه بیشتر زندگی مشترک...و یافتن نکاتی در هر دوی شما برای شروع دوباره زندگی با هیجانات بیشتر..
حال تصمیم با توست....village جان.
موق باشی
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
قابل توجه دوستانی که ( در تاپیک لطفا" آقایون نظر بدن) با صحبتهای بنده مبنی بر اینکه نوع پوشش خانمها در تحریک و عدم تحریک آقایون فوق العاده موثر هست ، مخالف بودند و معتقد بودند که چرا زن باید هر لباسی که دوست داره نپوشه ، آرایش نکنه و ... فقط به خاطر اینکه ممکنه آقایون تحریک بشن ؟؟؟ به زن چه مربوطه که مرد از دیدن (به قول یکی از دوستان ) "انگشت" زن هم ممکنه تحریک بشه ؟ میخواد تحریک نشه . و اینکه زن با حجاب امل و عقب ممونده است !!! حالا به نظر شما این زن در مشکلی که برای این برادر ما پیش آمده مسئول هست یا اینکه نه به اون چه مربوطه ؟؟
حالا این دوستان اثرش رو ببینند و نظر بدن لطفا"
برادر گرامی شما در معرض یک آزمایش الهی قرار گرفتید اونم چه آزمایشی .خدا بدجوری داره امتحانتون می کنه مبادا کم بیارین .انسان همیشه باید سعی کنه اول تو امتحانات الهی نمره قبولی بگیره بعد تو امتحانات دیگه .پس به خودتون مسلط باشید ، از عوامل تحریک کننده دوری کنید که یکیش همون موسیقیه البته نوع مخربش ، باز هم میگم تا جایی که میتونید اون واحد یا قسمتی که همکارتون هست نرید ، مطالعه کنید ، ورزش خیلی مهمه و انرژی زاید بدن رو دفع میکنه ، از صاحب امتحان کمک بخواید که : الا بالذکر الله تطمئن القلوب ...... و من یتوکل علی الله و هو حسبه
دلتون رو با یاد و ذکر خدا آرام کنید و قدر لحظات خوبی که میتونید با همسرتون داشته باشید رو بدونید. به قول دوستمون اگه همسر شما معیارهای شما رو نداشت که شما باهاش ازدواج نمیکردید پس اونی که با آگاهی انتخاب کردید میتونه به شما آرامش بده نه اینکه یکدفعه و از روی هوس بهش تمایل پیدا کردید.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام دوست عزیز
میتونید محل کارتونو عوض کنید یا به بخش دیگه ای منتقل بشید که چشمتون به اون خانوم نیفته
یه سئوال:وقتی چشمتون به اون خانوم می افته هدفتون چیه یعنی میخوایین چی بشه؟؟؟ برید ازش خواستگاری کنید و ازدواج و یا روابط نا مشروع ؟؟ولی شما یه فرد متاهل هستید و روزی که عقد کردی با زنتون یعنی عهد بستید که بهش خیانت نکنید
یک لحظه خودتونو به جای همسرتون بزارید دوست دارید زنتون همین حس شما رو نسبت به یه آقایی داشته باشند؟؟؟؟اونموقع پیش خودتون میگین مگه من چی کم دارم از اون مرد؟خوب خانمتون هم چیزی از اون همکارتون کم ندارند پس خویشتن داری کنید و به فکر زن و زندگیتون باشید تو همین سایت بخونید عاقبت کسایی که به خاطر هوس زندگیشون پاشیده چه وضعی دارند و چقدر از خیانت پشیمانند
به خاطر یک آن لحظه خوش زنتو نفروش
قدر خانموتو بدون
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
[align=justify]سلام :72:
یک مثال براتون می زنم که بهتر متوجه پست نقاب بشید.
زمانیکه دانشجو بودم، در یک روز بارانی داشتم به سمت خیابون می رفتم که پسری دوید جلوم و در حالیکه خیلی مضطرب به نظر می رسید، اینطور وضعیتش رو توضیح داد که من خونه دوستم بودم، بهم تلفن کردن که مادرم قلبش گرفته و الان بیمارستانه. من هم هیچ پولی ندارم و ...
من هم فرض رو بر این گذاشتم که راست می گه (انصافا خودش هم خیلی خوب رفته بود تو نقشش)، بهش پول دادم. بعد هم شماره م رو گرفت که پول رو برگردونه.
بعد تا رسیدن به خیابون با من اومد، درحالیکه قبلا در حال دویدن بود! و من فهمیدم فیلم بازی کرده، اما چیزی نگفتم. بعد هم در جلویی یک تاکسی رو باز کرد که جلو بشینیم! من هم بهش لبخند زدم که برو داداش من، مادرت می میره وا !!
اما بعدش تصویرش از جلو چشمام نمی رفت! یه حس بسیار لطیفی نسبت بهش داشتم.
من مثل نقاب سواد روانشناسی ندارم، اما همه احساساتم رو ریشه یابی می کنم.
نتیجه ریشه یابی من این بود که علت تمایلم به اون پسر (شاید براتون جالب باشه اون اولین و آخرین پسری بود که چهره ش در نگاه اول به دلم نشست)، این بود که بی نهایت شبیه به مسیح بود.
چهره ش به علاوه ی موها و ریشش تصویر مسیح رو تداعی می کرد. کسیکه برای من سنبل پاکیه. و آبی که از موهاش می چکید بر این حس افزوده بود.
پس من دریافتم که چیزی در این پسر نیست، بلکه تمایل من از عشقم به پاکی نشات می گیره.
و خود به خود نسبت به اون پسر بی تفاوت شدم.
من با هم خونه ای ای زندگی می کردم که به ندرت خونه بود، اون پسر هم بارها و بارها تماس گرفت که بیا حداقل پولتو بگیر!! اما من دیگه "هیچ" میلی بهش نداشتم.
مطمئنم در پس تمایل شما به این خانم هم چهره ای از شخصیت و ذاتتون نهفته ست که اگه کشفش کنید، هم نسبت به این خانم بی تفاوت می شید، هم به خودتون نزدیک تر می شید، و هم بواسطه این شناخت بیشتر از خودتون در آینده هم احتمال انحرافتون کمتر خواهد شد.
موفق باشید دوست عزیز، و خودتون رو هوسباز ننامید چرا که شما آنقدر با خودتان صادق و روراست هستید که از این وقایع برای پاک تر شدن استفاده کنید. :72:[/align]
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام به همه
فکر نمی کردم که اینقدر جوابهای خوبی بشنوم. مرسی از وقتی که میگذارید ( از philosara و gh.sana و نقاب و باقی دوستان )
در جواب gh.sana عزیز باید بگم که من 4 ساله ازدواج کردم. خانمم فعلا خانه داره. و بچه هم ندارم.
"نقاب" عزیر، ممنونم بابت حرفهایی قشنگی که زدی. من آدم معتقدی هستم. نمازهامو می خونم. روزه می گیرم. گهگاه نماز شب هم می خونم. واسه همینه که خیلی عذاب وجدان دارم. ببینید با استغفرالله گفتن دلم آروم نمیشه. مشکل از منه نه از این ذکر. وقتی دلت گیر می کنه که ذکر زبانی کارساز نیست. می دونم امتحانه و خیلی هم سخته. تا حالا در طول عمرم اینقدر تحت فشار نبودم.
وقتی حرفهای تو رو از یک زاویه جدیدی خوندم، برام خیلی جالب بود. خیلی دوست دارم حتما پیش یک روانپزشک برم قبل از اینکه دیوانه بشم.
"به ندرت احساسات عاطفی بعد از ازدواج در رابطه با زنی دیگر... در آقایان پایدار می ماند" کاملا با این حرفت موافقم . چون هیچ آینده ای را در این رابطه نمی بینم. ولی خوب حس ضعف و درماندگی که در تک تک اعضای بدنم به وجود اومده که اینو نمی فهمه. وجودش و نزدیکی بهش نوعی مسکنه و دوری از او نوعی خماری.
شبها راحت نمی خوابم. همش در عذابم. صبحها بر خلاف معمول خیلی زود و از روی پریشان احولی از خواب بیدار میشم. این حالت ها رو دقیقا قبل از ازدواج هم داشتم. امروز هم دیدمش. ولی نه با همان وضعیت تحریک کننده. امروز تحملش راحتتر بود. ولی نمی دونم چرا نوعی دلتنگی نسبت بهش در من ایجاد شده. مخصوصا وقتی که میره.
اصلا دیگه با من حرف نمیزنه. به من به نگاه نمیکنه. از یه جهت خوبه. از یه جهت خیلی سخته.
نمی دونم به نظر شما اگر باهاش صحبت کنم این دلتنگی کم کم عادی میشه یا نه؟ این نوع سردی رفتار بیشتر منو عصبی میکنه (نزدیکی همراه با عدم دسترسی). شرایط کاریم نوعی نیست که بتونم به راحتی جامو عوض کنم. ولی شاید از اول مهر کمتر بتونم به محیط کارم برم.
راستی قرار شد ادرس چند تا روان پزشک خوب رو بهم تو تهران بدین. یادتون رفت؟
انگار مهری بر دلم زده اند که انگار نه خدا صدایم را می شنود نه می خواهم حرف دیگران را گوش کنم. حضور شیطان را به وضوح در درونم احساس می کنم.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نميتونم دقيق و مطمئن بگم با اين خانم حرف بزنيد يا نه....
واقعيتش فقط دو حالت به ذهنم ميرسه
حالت اول::شما هيچ وقت براي صحبت با ابن خانم پيشقدم نميشين از اونجايي كه ايشون هم خودشون رو از شما دورتر ميكنن پس اتفاق خاصي پيش نمياد و تغييري در حالات شما ايجاد نميشه
حالت دوم::شما سر صحبت رو باز ميكنين ولي از طرف خانم مورد بيمهري قرار ميگيرين شايد هم برخورد بدتري باهاتون بكنن در اين حالت شايد يه كم به خودتون بياين و به خاطر اينكه توي محل كارتون آبروريزي نشه بيخيال بشين....يعني يه جوري ازش متنفر بشين كه با شما رفتار تندي كردن......
البته هيچ تضميني هم نيس كه ايشون رفتار تندي داشته باشن اگه در اين حالت ايشون رفتاره با عشوه و نازي از خودشون بروز بدن همه چي بدتر از قبل ميشه:303:
من واقعا نميدونم كدوم راه براتون بهتره....... بهتره منتظر راهنمايي دوستان ديگه باشيد....
آدرس لینک>>
www.1ravanpezeshk.com
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط village
اصلا دیگه با من حرف نمیزنه. به من به نگاه نمیکنه. از یه جهت خوبه. از یه جهت خیلی سخته.
نمی دونم به نظر شما اگر باهاش صحبت کنم این دلتنگی کم کم عادی میشه یا نه؟ این نوع سردی رفتار بیشتر منو عصبی میکنه (نزدیکی همراه با عدم دسترسی).
داشتیم آقا village ؟!! :305:
دوست عزیز اگه شما فقط 1 گام دیگه در جهت این تمایلتون بردارید (تلاش برای نزدیک شدن) دیگه بحثتون وارد مقوله دیگه ای می شه!
ما امروز داریم با مردی صحبت می کنیم که شهامت مواجهه با حس تمایلش رو داشته و می خواد با مشاوره گرفتن حسش رو تحلیل و ریشه یابی، و در نهایت ریشه کن کنه و برای همیشه از شرش خلاص شه، اما اگه همین یک گام رو بردارید و برای برقرار کردن ارتباط (هرچند جزئی) با این خانم اقدام کنید، دیگه یک خائن مخاطب ما خواهد بود!!
>>> پذیرش یک احساس کاملا با حرکت در جهت اون حس متفاوته<<<
من در مقابل خودم یک "مرد" می بینم، و امیدوارم از خویشتن داری و خودشناسیش درس ها بگیرم.:72:
در مورد مشاور هم که پرسیده بودید، کسی رو مناسب تر از آقای سنگتراشان نمی شناسم (مدیر همدردی) و مطمئنم توانایی حل مسئله شما رو دارند.
صدای مشاور استان قم : ( تلفنی)
تلفن: 148 و 2902424-0251
ساعت تماس: شنبه ها ساعت 15 الی 19
کد 49
http://hamdardi.net/user-28.html
امیدوارم به اتفاق همسرتون سفر خاطره انگیزی داشته باشید.
و با توجه به جدیتی که در شما می بینم، فکر می کنم همین هوس کذایی باعث بشه مشکلی که در ارتباط شما با همسرتون هست هم برطرف بشه. و رابطه تون عاشقانه تر و زیبا تر از همیشه بشه. :43::16:
براتون آرزوی پاکی و خلوص می کنم.:72:
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نقل قول:
من در مقابل خودم یک "مرد" می بینم، و امیدوارم از خویشتن داری و خودشناسیش درس ها بگیرم.
"مرد" .......... واژه قشنگی است. بهم نیرو میده. سعی می کنم مرد باشم. ولی این حس ضعف رمقی برام نگذاشته
بعدشم منظورم از صحبت، حرفهای عادی در چهارچوب روابط کاری بود نه .... استغفرالله.
کلا توی این تاپیک من زیاد تهدید شدم!! از عذاب الهی گرفته تا نامردی و ....
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
[align=justify]سلام :72:
دوست عزیز ما در مقام تهدید شما نیستیم. البته کاملا آگاهیم که یک خطر جدی زندگی شما رو تهدید می کنه. ما در همین تالار زوجی رو داشتیم که یکیشون در تالار گفتگویی مشابه اینجا، مشکلی مشابه مشکل شما رو مطرح کرده بود و طرفش بهش شک کرده و ایمیلش رو رمز گشایی کرده و تاپیکش رو خونده بود!
اینها از هم جدا شدند. و اون شخص دیگه نتونست طرفش رو به زندگی برگردونه.
حالا از این تالار و خطر دادن ایمیل و ... بگذریم، شما می دونید که اون خانمی که مد نظرتونه به این حالت شما پی برده، می دونید چقدر احتمال داره با دیگران در مورد شما صحبت کنه؟
پس شما در خطری جدی هستید که خودتون بواسطه ضعفی که گرفتارش شدید "ممکنه" کاملا حسش نکنید. یا حداقل ما بعنوان دوست هاتون نگران این هستیم که مبادا توجه کافی نداشته باشید و مشکلی براتون پیش بیاد که قابل جبران نباشه.
>>>پس این ما نیستیم که شما رو تهدید می کنیم، بلکه عمل خودتونه.<<<
تبصره:
یک سوال هم برام پیش اومده که "شاید" به نظر برسه ارتباط مستقیمی با موضوع تاپیکتون نداشته باشه.
اگر شما با این شخص بحث های کاری داشته باشید (که خودتون هم می دونید هدف اصلیتون از این صحبت ها هم کلام شدن با این خانمه!!) با بحث های دیگه فرقی داره؟
یعنی واقعا درک نمی کنید که این دو شاید در ظاهر با هم متفاوت باشند، اما در اصل یکی هستند؟
:72:[/align]
[align=justify]عذر می خوام که از کلمه "درک نمی کنید" استفاده کردم، منظورم "حواستون نیست" بود. البته برای خودم این کلمه غیر مودبانه ای نیست، اما می دونم که دیگران رو دچار سوءتفاهم می کنه. به هرحال عذرخواهی من رو بپذیرید. :72:[/align]
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
حرفهایی که زده بودم از باب مزاح بود. شوخی کردم.
امروز سر کار نرفتم. موندم خونه تا این دو سه روز با احتساب عید فطر بیشتر خونه باشم. شاید حال و هواش از سرم بیافته.
دیشب شب نسبتا خوبی بود. ولی خیلی سختمه که توی چشماش نگاه کنم. با کلی ذوق و شوق بعد چند روز از مسافرت برگشته بود. خیلی باهام حرف زد. ولی انگار نه انگار. یه چیزی توی سینه ام سنگینی میکنه. نمی تونم راحت باهاش حرف بزنم. وقتی دارم حرف می زنم یه بغضی توی صدام پیدا میشه. آدم نسبتا باهوشیه. من هم اصلا هنرپیشه خوبی نیستم. نمی دونم تا کی می تونم این موضوع رو ازش مخفی کنم.
امسال اصلا نفهمیدم ماه رمضان چه جوری تموم شد. بدترین ماهی بود که داشتم.
نقل قول:
شما می دونید که اون خانمی که مد نظرتونه به این حالت شما پی برده، می دونید چقدر احتمال داره با دیگران در مورد شما صحبت کنه؟
اینو خودم هم فهمیدم. احتمالا به یکی از همکارها گفته.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
[align=justify]دوست عزیز،
هیچکس جز "خود شما" نمی تونه از این هوس خلاصتون کنه، و متاسفم که می بینم شما هم به جای جدیت در حرکت به سمت نور، دارید به تاریکی دامن می زنید.
متوجه نمی شم که چرا به جای درد دل کردن، به مشاور مراجعه نمی کنید. انتظار دارید ما چه کاری بتونیم برای نجات زندگی شما انجام بدیم؟ من که تا این حد نگران احساسات همسر شما هستم، چه کاری از دستم برمیاد که براش انجام بدم؟
فکر می کنم حداقل برای نجات خودم از این اندوه، لازمه که دیگه به تاپیک شما نیام.
:72: [/align]
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
احساس یک معتاد را درک می کنم. ذره ذره روحم مسمومه. زهر تمام فکرم رو پر کرده. تحملش مشکله. مثل معتاد خماری هستم که در تک تک سلول های بدنش دردی جانکاه را تحمل می کند.
فقط وقتی فکر می کنم که دارم با افیون گناه مبارزه می کنم آروم میشم. وقتی فکر می کنم پس از پشت سر گذاشتن این وضعیت به کجا می رسم نوری در دلم روشن میشه. ولی الان همش تاریکه.
امشب شاید بعد از افطار ورزش کنم. فکرم خیلی مشغوله. اینجوری یک کم از فکرش بیرون میام.
این از روز اول. فردا جمعه است. امیدوارم بهتر بشم
philosara عزیز
حرف زدم آرومم می کنه. به دل نگیر. من نمی تونم یک شبه از این وضعیت بیرون بیام. اگر تو هم به حرفم گوش نکنی که من از درون خرد میشم. هر چیزی رو که میگم به باد نصیحت نگیر.
مرسی
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
این حالاتی که گفتید طبیعیه ، یعنی واکنش طبیعی بدن در مقابل یک کشش روحی است .
برادر خوبم
حقیقت اینه که قدرت روح چنان است که جسم مسخر آن میشه ، حتماً قبول دارید که در کار مخلوقات خدا نظام علت و معلول حاکمه و حتی معجزات هم بنا به حساب و کتابها علی و معلولی است اگر چه ما از درک آن عاجز باشیم ، به قدرت طی الارض تا حالا فکر کرده ای ؟؟ اینجا جای بحث آن نیست ، اما به شما می گویم من مدتها فکر کردم و عصاره دریافتم از این قدرت اینه که قدرت گرفتن روح تا به آنجا می تواند برسد که جسم را در یک طرفة العین از نقطه ای در کره زمین به نقطه دیگر جابجا کند . کمی مطالعه در بعضی کارهای عجیب که ار مرتاضان هندی سر می زند ، (از جمله این که ، جسم خود را از زمین فاصله داده و بر جاذبه زمین غلبه می نمایند و.... ) همین را ثابت می کند .
الغرض >>> اینکه جسم شما چنین احوالی پیدا می کند ، ریشه در کشش روحی شدید شماست ، پس روی سرمنشاء کار کنید ، یعنی روح خود را قوی کنید و از مسمومیت برهانید ، با آنچه که با روح چنین می کند ، بعد خواهی دید که جسمتان نیز آرام گرفته .
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
در تاييد حرفاي دوستان عزيزم بايد بگم تا خودتون نخواين و عزمتون رو جزم نكنين اين مشكل (با حرف زدن و درد دل كردن)حل نميشه.....كليد اين مشكل دست خودتونه در واقع توي وجود خود شماست اما بايد بگردين و پيداش كنين...احساس ميكنم هنوز تصميم قطعي براي حل مشكلتون نگرفتين....احساس ميكنم دوست دارين همينطور به اين درددل كردن ها ادامه بدين و در واقع فقط ميخواين راجع بهش با كسي حرفي زده باشين كه از حس گناهتون كمتر بشه.....اما برادر خوبم اگه ذره اي از علاقه و توجه شما به همكارتون توي دلتون بمونه نميتونين براي هميشه مشكل رو حل كنيد......يه روز فراموش ميكنين روز بعد دوباره به يادش ميفتين
ديگه جايي براي ادامه اين بحث نميدن....بهتره ادامه راه رو بذاريم به عهده خودتون.....دوستان همدرد به حد كافي راهنماييتون كردن....
با توكل به خدا و عشق به همسر نازنينتون شروع كنين ....
اميدوارم چند وقت ديگه توي همين تاپيك بخونم كه براي هميشه از وسوسه شيطان رجيم خلاص شدين و به روال سابق برگشتين....
موفق باشيد
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام. من این مشکل شما رو خوندم کم کم از زندگی ناامید می شم. آخه آدمی که می گه مومنه و نماز شب می خونه چرا باید این فکر به ذهنش خطور کنه آیا شما فکر نمی کنید که ایمانتنون از روی صفای قلب و ریا نیست؟ کمی ایمانتون رو قوی کنید اگه اون ذکری که دوستان بهتون پیشنهاد کردند رو از ته قلب و ایمان خالص بخونید خدا حتماً کمکتون خواهد کرد. اگه شما که اینطوری می گید ایمان دارید و این حس به شما دست داده وای به حال من که شوهرم نصفه ایمان شما رو هم نداره و تازه یکسال هم هست که ازدواج کردیم. پس فاتحه ما تا سال دیگه با این دخترهایی که تو کوچه و خیابون هست خونده شده. خدا به دادمون برسه.
اللهم عجل لولیک الفرج:203:
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
من فکر میکنم اگه به خودش و خانمش علاقه داره باید بره یک ماه مرخصی بدون حقوق بگیره هم از محل کارش و هم از خانمش به یک بهونه ای دور بشه
در ضمن این آقا اگه تست روانشناختی بده بد نیست چون مگه میشه مرد متاهل واقعا برا خودمون (مردها)متاسفیم مرد اینقدر بی اراده من که 2 سال از همسرم جدا بودم خم به ابروم نیومد سعی میکردم در ارتباطم با خانوما احتیاط کنم تا به خانمم خیانت نکنم با اینکه با خانومها تدریس داشتم متحیر می مونم وقتی شما اینقدر بی اراده اید و دم از ایمان هم میزنید سعی کنید عقایدتون رو تبدیل به باور وبصیرت کنید اخه به کسی که یه سری معلومات مذهبی داره که با ایمان نمی شه گفت
واقعا نمی دونم که یک سری به خودشون می کن ما مذهبی هستیم وقتی میرویم تو جمعشون یک سره حرف زن و صیغه و.... رو میزنن آخه این چه مذهبی بودنه اسلام اینقدر مباحث زیبای معرفت دینی داره که دیگه لازم نیست یکسره درباره صیغه و....حرف زد اشکال از فکر ماست که یک سره حول محور خواسته های جسمانی ما می پره در ضمن شنیدم با دکر لا حول ولا قوه بالله العلی العظیم این مشکل بر طرف میشه خصوصا بعذ از نماز صبح
ببخشید یکم تند صحبت کردم ولی عزیز این لازمه با چهار کلمه یاد گرفتن که ادم مومن و مذهبی نمی شه علم چون که بیشتر دانی ...چون عمل در تو نیست نادانی
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
این حالاتی که گفتید طبیعیه ، یعنی واکنش طبیعی بدن در مقابل یک کشش روحی است .
برادر خوبم
حقیقت اینه که قدرت روح چنان است که جسم مسخر آن میشه ، حتماً قبول دارید که در کار مخلوقات خدا نظام علت و معلول حاکمه و حتی معجزات هم بنا به حساب و کتابها علی و معلولی است اگر چه ما از درک آن عاجز باشیم ، به قدرت طی الارض تا حالا فکر کرده ای ؟؟ اینجا جای بحث آن نیست ، اما به شما می گویم من مدتها فکر کردم و عصاره دریافتم از این قدرت اینه که قدرت گرفتن روح تا به آنجا می تواند برسد که جسم را در یک طرفة العین از نقطه ای در کره زمین به نقطه دیگر جابجا کند . کمی مطالعه در بعضی کارهای عجیب که ار مرتاضان هندی سر می زند ، (از جمله این که ، جسم خود را از زمین فاصله داده و بر جاذبه زمین غلبه می نمایند و.... ) همین را ثابت می کند .
الغرض >>> اینکه جسم شما چنین احوالی پیدا می کند ، ریشه در کشش روحی شدید شماست ، پس روی سرمنشاء کار کنید ، یعنی روح خود را قوی کنید و از مسمومیت برهانید ، با آنچه که با روح چنین می کند ، بعد خواهی دید که جسمتان نیز آرام گرفته .
استاد گرامی فرشته مهربان من خودم مردم میدونم مشکل ای عزیز چیه انسان اراده ای داره حتی تو قضا وقدر الهی دخل و تصرف میکنه .در مقبل جبر اجتماع.جبر ژنتیک.جبرخانواده میایسته ببخشید بی ادبی میشه انسان که چهار پا نیست که هرجا افسارشو کشیدن بره انسان انسانه با اراده بسار محکم به شرطی تصمیم بگیره که ازش استفاده کنه من خودم هیپنوتیزم یاد دارم خیلی ها رو هیپنوتیزم کردم با پیچیدگیهای ماورائی انسان آشنام فقط احساس میکنم اگه نمی تونه خودشو کنتر ل کنه باید سرمنشا این موضوع را از یه کسی که خوب می تونه از هیپنوتیزم استفاده کنه چیگیری کنه والسلام
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
به خودتون تلقین کنیدکه میتونید و اینو باورداشته باشین که میتونید
شما میگید حالا حال معتاد هارو درک میکنید ،میخوام بهتون بگم فکر میکنید چرا معتاد ها نمی تونن ترک کنن؟چون کسی که معتاد میشه اول اراده اش رو از دست میده بعد معتاد میشه واسه همین نمیتونن تحمل کنن
دوست عزیزم ما قصد محکوم کردن کسی رو نداریم ولی این زندگی خودتونه و این شمایین که خوب و بدش رو میسازید
خدا شما رو ازاد افریده و به شما اختیار داده ،پس میتونید به شرط اینکه بخواهید
به نظر من بهتره با مشاور هم صحبت کنید
ومهمتر از همه اینکه اراده تون رو قوی کنید[color=#32CD32]
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
من فکر می کنم یعنی ما خانوم ها که این جوری هستیم، آقایون رو اطلاع دقیق ندارم!
وقتی در مورد چیزی یا شخصی فکر می کنیم یا خیلی در موردش صحبت می کنیم اون چیز یا شخص برامون مثل یه رویا میشه که دیگه پذیرفتن واقعیت برامون سخت میشه و مدام با فکر های مختلف به بودنش و به زیبایی هاش یا حتی اگر چیز بدی یا اتفاق خوبی نباشه به بدبودنش دامن میزنیم و اگر یه کم آرومتر باشیم و فکرمون رو متمرکز کنیم و تصمیم بگیریم که عاقلانه فکر کنیم بدون اینکه چشمامون رو ببندیم و این کاری که شما انجام میدید یعنی یه جوری دارین تعریف اون خانوم و رفتارها و شخصیتش رو میکنید که براتون مثل یه الاهه شده
فکر می کنم باید تغییر دیدگاه بدید و از فکرهای تخیلی که در مورد اون خانوم میکنید بیرون بیایید، واقعیت هیچ چیز چه خوب چه بد، هیچ وقت اون جوری نیست که آدم ها توی ذهن خودشون میسازن! شما دارید در مورد افکار و رویاها و زنی که همیشه توی رویاهاتون در موردش فکر می کردید و دوست داشتید شاید توی دوران مجردی، صحبت می کنید نه در مورد اون خانوم! ایشون شاید یکی دو تا از ویژگی هایی رو که شما همیشه دوستش داشتید رو داشته باشه که شما مدتها قبل تز از اینها فراموشش کرده بودید و امروز اون رویاها و تخیلات براتون سرباز کرده و شما با رفتارها و فکرها و تخیلاتتون دارید به این موضوع دامن میزنید که این خانوم یه چیز دیگه غیر از خانوم خودتون هست در صورتی که شاید هزاران ویژگی خوبی رو که همسرتون داره و داشته رو ایشون نداشته باشن!
لطفا و خواهشا یه ایست محکم به خودتون نه! به افکار و رویاها و فکر و ذهنتون بدید! لطفا توقف! دارید وارد منطقه ممنوعه میشید!
شما باید اینجا تسلیم بشید و ادامه اش ندید، این فکر ها میتونه سیلی محکمی به شما بزنه که شاید دیگه هیچ وقت نتونید جبرانش کنید، بله! ما همه درک می کنیم و می فهمیم که چی میگید، کسی رو دیدید که همیشه دوست داشتید همسرتون این جوری با این مدل پوشش، با این اندام با این رفتار داشته باشید اما اما!!!!!!!!!!!!
حالا دیگه باید سکوت کنید و به زندگی تون و به همسرتون فکر کنید، کارهایی رو که دوست دارید و چیزهایی رو که دوست دارید بیان کنید اگر میتونه، اگر میتونه، براتون انجام بده، مثل لباسی که دوست دارید، بیشتر بهش احساس نیاز کنید، نترسید هم خوشحال تر میشه، هم حتما حتما تا جایی که بتونه کمکتون میکنه، و لطفا با همسرتون در مورد خواسته ها و نیازهاتون صادق باشید و البته عاشق و یه کم با سیاست و با احتیاط!
به خودتون فرصت بدید که افکارتون رو منظم کنید!
امیدوارم که موفق بشید!
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
امیدوارم با نظرات ارزشمند دوستان به راه حل قابل قبولی رسیده باشید. الهی امین.
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
امیدوارم با نظرات ارزشمند دوستان به راه حل قابل قبولی رسیده باشید. الهی امین.
من هم برایتان دعا می کنم به اشک چشمان دلشکستگان از این وسوسه رهایی یابید
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
حرفای شما منو به فکر انداخت
به اینکه به شوهرم بیشتر توجه کنم
تا نکنه مهر یه زنه دیگه جای منو بگیره
تو لباس پوشیدنم ارایشم
میگن باید به نیمه پر لیوان نگاه کرد
شاید برداشت من از حرف شما نیمه پر لیوان باشه
امیدوارم شما هم در تفکرات تغییر بدی و اون احساس را در زنت پیدا کنی
می تونم درکت کنم یه جورایی یه مشکل داریم(خودمو می گم)
علاقه به فرد دیگه توام با داشتن همسر
من باش منطقی کنار اومدم
الان هم آزادم
اگه خواستی ایمیل بزن تا کارهایی که کردمو بت بگم
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
آقا من دیر رسیدم شرمنده اگه هنوز هستید آقای Village بگید فکر میکنم راه حل رو بدونم ، ایمیلمم هست ! !
جناب نقاب در پست 15 فرموده بودید :
" اصولا آقایان در ذهن خود شخصیتی را برمی گزینند که ساده و روان باشد چه از لحاظ جسمی و چه اجتماعی.....تا بتوانند ساده و روان هم آن را بیاد بیاورند "
راجع به این مطلب اگر سؤال یا نظری داشتم اینجا بپرسم ؟ ممکنه بیشتر توضیح بدید .
تشکر
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
آقای village از 26 شهریور تا کنون به این تاپیک مراجعه نکردند. ادامه ی این تاپیک ضرورتی ندارد .
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام دوستان
با تشکر از همه ی شما
خیلی وقت بود به این پست سر نزده بودم
راستش خدا رو شکر هوسی که دامنگیرم شده بود. کم رنگ شده. ولی هنوز کامل از بین نرفته. الان هم هنوز ته دلم به اون دختر علاقه دارم. ولی بسیار کم. در حدی که دیگه هیچ تاثیری رو زندگیم نداره. (امیدوارم دوباره توی تابستون اونجوری نیاد شرکت وگرنه خدا به خیر کنه)
خدا رو شکر
:323:
از صحبت ها و نصایح دوستان هم متشکرم
گرچه که بعضی وقتها خیلی تهدیدآمیز به نظر میرسید.
در کل به این جمع بندی رسیدم که یاد خداوند خیلی تاثیر داره. گویی اینکه خدا در این مرحله واقعا من رو تحت محک سختی رو قرار داد. ولی شکر که به رسوایی و تباهی نکشید. راهنمایی های دوستان هم خیلی خوب بود ولی همون طور که قبلا گفته بودم این حس همچون زهری بود که تمام تنم رو مسوم کرده بود و هیچ حرفی تاثیر نداشت. باید با یک نفر رو در رو صحبت می کردم تا سبک بشم.
خیلی خوشحال میشم که بتونم از نظرات شما عزیزان استفاده کنم تا در این مرحله بتونم از شر این هوس به کلی خلاص بشم
مرسی
-
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
حداقل چیزی که این تاپیک به من یاد داد این بود که ،همیشه باید حواسم جمع باشه طوری رفتار نکنم که
اشیونه ای رو ویرون کنم ،و همیشه حواسم به پوشش و رفتارم باشه
البته این به معنی باز کردن مسولیت از سر اقایون نیست
یاد خدایی که بهش اشاره کردین ،به نظر من هم بیشترین تاثیر رو در اجتناب از گناه داره ،