همسرم ارزشي براي من قائل نيست
سلام.من و همسرم همراه دخترم خارج از ايران هستيم.تا ايران بودم از دست خانواده اش كه خيلي سنتي هستن ارامش نداشتم كه دليل اصلي اش هم دهن بيني خود شوهرم بود.اينجا هم خيلي با هم مشكل داريم.ميدونيد مثلا به من مگه برو سر کار .البته من خودم خيلي كار كردن دوست دارم اما وقتي اون بهم میگه حرسم درمياد.چون وقتی ایران بوديم با كار كردن من مخالف بود.اينجا چون مخارج بالاست و در ضمن به خانواده اش هم كمك ميكنه ميخواد من هم كار كنم.همش زنهايي رو كه كار ميكنن به رخ من ميكشه.مسائل مالي رو به من نميگه در حاليكه همه خانواده اش درجريان هستند ميگه مال خودمه خودم ميدونم باهاش چه کار کنم.و این برای من که تو خانوادم خيلي به نظرم اهميت ميدادن خيلي سخته.بابا و برادرش هم همين رفتار با زنهاشون دارن.اما من ديگه خسته شدم .خيلي هم ادم غير منطقي است تو رو به خا بگیدجه کار کنم.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
سلام
ماه تيسا عزيز، ورودت را به تالار خير مقدم مي گويم. اميدوارم بتواني از اين تالار نتيجه مطلوبي براي زندگيت كسب كني.
در مورد مشكلي كه مطرح كردي نمي دانم آيا همسرتان از اول مسائل مالي و كاري را با خانواده اش مطرح مي كرد و شما را بي خبر مي گذاشت يا اينكه از زماني كه مهاجرت كرده ايد اينطور شده است. اگر به صورت خانوادگي رفتارشان اينگونه است كه كار شما براي تصحيح اين اخلاق بسيار مشكل است اما اگر اين رفتار را به تازگي كسب كرده باشد مي توان راه حلهايي را ارائه نمود. اگر توانستيد در اين زمينه بيشتر توضيح دهيد.
ضمناً گاهي اوقات اينكه يك مرد همسر خود را رفيق شفيق خود حس كند و او را در كنار خود ببيند احساس آرامش بيشتري كرده و تلاش مضاعفي براي همسرش خواهد كرد. او را تنها نگذاريد و سعي كنيد با او جنگ و دعوا نكنيد بر سر اين مسائل چرا كه تنها باعث مي شود كه او از شما دور شده و بيشتر به خانواده اش پناه ببرد.
اول به او حسن نيتتان را ثابت كنيد بعد در مورد امور زندگي به او پيشنهادهايي بدهيد تا او هم راحتتر بتواند پذيرايي نظرات شما باشد.
خواهش مي كنم بيشتر در مورد زندگيتان توضيح دهيد
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
خيلي ممنون از اينكه نظر داديد.راستش ما خيلي با هم مشكل داريم و اين اخرين چیزي كه سرش دعوا كرديم.من یک ازدواج سنتي كردم شوهرم از اول بهم گفت که خیلی به خانواده اش اهميت ميده اما من نمي دونستم كه با اونا همه چیز در جريان مي ذاره.مي دونيد شوهرم و خانواده اش يك اتحاد تشكيل دادن كه من و جاريهام را بيگانه میدونن.من در خانواده اي بزرگ شدم كه حلال و حرام وراست ودروغ خيلي مهمه اما در همسرم و خانوادش تنها چیزي كه اهميت نداره همين چیزاست .يكي از بزرگترین مشکلات من با شوهرم همینه خیلی دروغ ميگه چه به من چه به بقیه.تازه ادماي راستگو رو احمق و ساده ميدونه.دوست داره من كار كنم تا راحتر به خانوادش كمك كنه.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
اينطور كه مي گوييد پس مشكل يكي دو تا نيست و از پاي بست زندگيتان مشكل دارد اما اگر شما نيت كنيد و هدف داشته باشيد كه زندگيتان را بهبود ببخشيد بايد ابتدا ميزان صبر و بردباري خود رابيشتر كنيد تا در مواقع ناراحتي از كوره در نرويد و دعوا نكنيد.
سعي كنيد مراقب باشيد طوري رفتار كنيد كه به قول معروف آتو به خانواده همسرتان ندهيد تا همسرتان بر عليه شما تصميماتي نگيرند و اعتمادشان را نسبت به شما از دست ندهند.
شايد براي دروغگويي نتوان راه حلي ارائه كرد اما براي برنامه ريزي زندگي و درآمد ... مي توان كاري كرد. شايد ايشان فكر مي كنند كه شما در زندگي اش فقط مصرف كننده هستيد. متأسفانه تازگيها اين نوع فكرها دارد باب مي شود. اگر ناچار شديد كار كنيد بهتر است طوري برنامه ريزي كنيد كه مورد مصرف درآمد شما در زندگي مشخص باشد تا نه اين فكر كه او اين پولها را مي خواهد به خانواده اش بدهد و يا اين فكر كه شما در زندگي او نقش به سزايي نداريد به وجود نيايد. همه اينها را تنها با گفتگوهاي صميمانه و روابط دوستانه مي توانيد بدست بياوريد.
در مورد اين كه شما و جاريهايتان بيگانه باشيد به نظر من سيستم تدافعي آنان نسبت به غريبه ها زياد است و ميزان صميميتي كه آنها با ديگران برقرار مي كنند كمتر است . همين مسئله باعث مي شود تا به شما و جاريهايتان اعتماد نكنند. هر چه باشد آنها پدر و مادر شما نمي شوند و شما دختر ايشان. اين طرز فكر آنان است. نمي توان با آن مبارزه كرد اما با صميميتي كه با همسرتان برقرار مي كنيد مي توانيد اين فاصله ها را كمتر كنيد.
نمي خواهم شعار بدهم. مي دانم كه اوضاع بد منزل باعث مي شود تا عصبي باشيد يا گاهي از همسرتان متنفر شويد يا اينكه نتوانيد عاشقانه با او برخورد كنيد اما همه اينها باعث مي شود كه نتوانيد زندگي خود را بهبود ببخشيد.
اگر ميزان صبر وتحملتان را بالا ببريد و بيشتر به جنبه هاي مثبت زندگيتان ذهنتان را معطوف كنيد با اعصابي راحت تر و ديدي مثبت تر مي توانيد با زندگي برخورد كنيد
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
سلام خوش اومدین خیلی خوشحالم می بینم بازم یه مشکل دیگه در راه حل شدن
ولی از بابت مشکلتون متاسفم ولی باید بدونید هیچ سوال و مشکلی اینجا بی جواب نمیمونه.
اولا دوست عزیز
زندگی بسیار سخت است، برای تحمل ان ، راهی جز مهربانی وجود ندارد.
اگر می توانستیم وقادربودیم به سادگی و شفافیت معجزه یک گل برسیم ودرکش کنیم سراسر زندگیمان عوض می شد.
سادگی بیش از پیچیدگی باعث شادمانی میشود.
به هیج وجه جبهه گیری را بهترین راه ندونید.
مزیت واقعی بخشش و رنجش قلبی را مقایسه کنید بعد انتخاب با شماست.
تنها راهی که می توانیم صلح و ارامش را به کره زمین هدیه کنیم این است که چگونگی صلح و ارامش را در زندگی خود تجربه نماییم.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
سلام ماه تیسا جان
به قول آشنایی که می گفت:(زن اگربخادمیتونه مرد روسر یه سوزن هم بنشاند)
شاید اغراق آمیز به نظر بیاد ولی دورازواقعیت هم نیست تنها کار این است که ما نسبت به مسائل دیدبازی داشته باشیم وبتوانیم خوب مسائل راتحلیل وبررسی کنیم.
هیچ دری بهتراز محبت نیس...شما نیازدارید به چندین نکته توجه داشته باشی:
مهارت لازم است ،شما نباید درمقابل همسر قراربگیرید شما باید همانند دردوستی با اووارد شوید..لجبازی وجبهه گرفتن مسائل را حل نمی کند شما باید درنظر باید داشته باشید بعضی از مسائل نیازمند زمان هستند تا به مرور بهتر شوند یا حداقلش اینه که بدتر نشوند..شما باید اعتمادبه نفس خودرا حفظ کنید ومسائل را مثبت ببینید ومثبت عمل کنید..مقاله های آموزشی بسیاری دررابطه باهمسر درهمین سایت هست که به شما می تواند بسیار کمک کند...دراینجا فقط میتوان بصورت کلی به چند مورد اشاره کرد.راستی سعی کن خودت را به خانواده همسرت نزدیک نشان بدهی آنها گرچه اخلاق خوبی ندارند اما اتاق تاریک با اتاق تاریک روشن نمی شود شما اخلاق خوبی داشته باش.همسرت دروغگوست سعی کن شما راستگو باشی ودرحین عمل وصداقت عشوه گری اورا به خود نزدیک کنی کارههای که خلاف نیست را هرچه میخاهد انجام بده یا حتی سوپرایزش بکن بزار هرچقدر اوبداست باشد ولی شما انتهای خوبیها باش...هم برای خودت دراین دنیا مفیده هم اون دنیات.وآنقدردریایی باش که با پرتاب سنگ طوفانی نشوی...هرچه ارتباطت را با خدا نزدیک کنی اونیزدستت را میگیرد.:203::305:
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دلداده
لجبازی وجبهه گرفتن مسائل را حل نمی کند
بعضی از مسائل نیازمند زمان هستند تا به مرور بهتر شوند
باید اعتمادبه نفس خودرا حفظ کنید
مسائل را مثبت ببینید ومثبت عمل کنید
سعی کن خودت را به خانواده همسرت نزدیک نشان بدهی
سعی کن شما راستگو باشی ودرحین عمل وصداقت عشوه گری اورا به خود نزدیک کنی
انتهای خوبیها باش
آنقدردریایی باش که با پرتاب سنگ طوفانی نشوی
هرچه ارتباطت را با خدا نزدیک کنی اونیزدستت را میگیرد
نكات خوبي بود.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
دلداده عزيز من هم معتقدم كه زن ميتونه خيلي كارها رو بكنه به شرطي كه شوهرش هم بخواد.من از خانوادهاي هستم كه اصلا اهل سياست نيستن و با هم رك و روراستن بنابراين چیزي از سياست نميدونم. بر عكس شوهرم از يك خانوادة كاملا بيچيده كه يه روده راست تو شكمشون نيست با اين اوصاف اگه من بخوام یه کمی با سیاست حرفمو بیش ببرم اون میفهمه.10 سال همه ترفندها رو به كار بردم.و حالا كاملا بريدم .شوهر من خيلي قدر نشناسه.قبلنا تحملم بيشتر بود اما الان ديگه تحملش ندارم با كوچکترین اختلاف از كوره در ميرم .میدونيد اون با انتقاداتش اعتماد به نفس منو ازم گرفته همه دوستام وخانوادم بهم ميگن چرا اینقدر اعتماد به نفست رو از دست دادي.ميدونيد اولا فكر ميكردم اگه اون جور که اون میخاد باشم همه چی درست میشه و نشد و اين وسط من خودم باختم حوصله اش رو ندارم افتاديم رو يه چرخه تکراری.دعوا,قهر,اشتي.اما يه چیز هميشه ثابته من ازش دلگیرم و بهش اعتمادندارم و اون هم اصلا دوست نداره من در 2 مورد حرفي بزنم مسايل مالي و خانوادش.دوست دارم قوي بشم و ميدونم تنها با كار كردن ميسر اما ميترسم اگه کار کنم اون با سیاستی که داره ازم سواستفاده كنه.باورتون ميشه من ااصلا اختيار مالي ندارم اگه حسابی بازكنم حق برداشت ندارم و اگه لازمش بشه مجبورم ميكنه برش دارم.يا مثلا وقتی من ایران بودم بول منو بدون اينكه به من بگه برداشته بود و اصلا نيازي نديده بود كه به من بگه چون فکر میکنه این اونه که کار میکنه و صاحب همه چیزه.خلاصه خيلي ازش زده شدم اما دلم خیلی برای بچه ام میسوزه كه اين وسط گیر افتاده.شما بگیدچه کار کنم.....:203:
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
يادت باشه كه شعور را نمي شود ياد داد. فهم و شعور يادگرفتني نيست
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
ماه تیسا جان
اگربه خصوصیات مردان واقف باشی میدانی که مردان اهل قدرتنمایی سلطه گری یابهتر بگویم اینکه خودی ازخودشان نشان بدهند هستند...دوست دارند ستون خانواده باشندوخلاصه اینکه مردخانه باشند حرف حرف خودشان باشد(قدرت بدنی) هم به همین خاطر خدا دروجودشان نهادینه کرده تاباآن نیازشان ارضا شود
اما دردست زنان زیبایی وخودنمایی وزبان نرمی داده که باآن بتوانند به قلب همسرشان رسوخ کنند..
بنده یاهرکس دیگری هم اگر این همه افکار منفی درمورد همسرش داشت به همین جایی می رسیدیم که شما رسیدید..
قدم اول:سعی کن همسرت را بالا ببری درجمع وغیر جمع ازش ازقدرتش ازاینکه تنها تکیه گاه شماست تعریف وتمجید کن (البته ظاهرسازی جوابگو نیست شما باید اینقدر این مطلب را برای خودتان تکرار کنی تاباورت شود)به اوبفهمان وجودش برایت عزیز است
عزیزم شما نیت کن که هرکاری می کنی برای رضای خداوند است اینگونه اگر هررفتاری همسرت نشان دهد بی توجهی یا بدگویی شما خیلی ناراحت نمیشوید چون عملتان به خاطر خدا بوده نه او که توقع تشکر یا رفتار مسالمت آمیز ازاوداشته باشی...این برای قدم دومتان..
بازاگر مشکلت حل نشد یا بامشاوره درمیان بگذار یا اینکه خط زندگیت را مشخص کن ..میخواهیش یا نه ؟ دوستش داری یانه؟ میتوانی بااوادامه دهی یانه؟ سازگاری میتوانی ایجاد کنی یانه؟
میخام بگم بلاتکلیف خودت را نزار تصمیت رابگیر وبرای رسیدن به هدفت تلاش کن.البته با توکل به خداکه ذکر اوآرامش قلبهاست.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
راستش بخواهید اصلا نمي خوامش اما طلاق هم نمي تونم بگیرم چون بچه ام خیلی حساس و عاطفي.در ضمن خودش هم بهم گفته اگه طلاق بگیری نه بچه را میبینی نه 1 قرون ازمهريه ات رو بهت ميدم.ميترسم بچه ام بیفته زير دست مادر ديوونش.گاهی فکر میکنم اینم مثل مادرش مشكل رواني داشته باشه.چون مادرش وسواس و افسردگی شديد داره.يه چیز ديگه هم که تو همه شون مشترکه اینه که خیلی به همه مشکوکن و اگه یه فکری بره تو کله شون امکان نداره بتونی عوضش کنی.خیلی زقتا سعی میکنم اینگور که شما میگید باشم به خاطر بچه ام اما خسته میشم میبینم همش این منم که دنبال اون ميدوم.اخه منم اینجا کسی رو غیر از اونو بجم ندارم.باورتون میشه حتی به مردهاي ديگه هم توصیه های زنداري كه به گوش من رسیده مثلابه زنتون همیشه بگید ندارم و....خلاصه خيلي ادم عوضي .تو رو به خدا بهم بگید منم چه جوری با بنبه سرش ببرم.
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
دوست خوبم خب شما به همسرتون بگو كه ميخواي بري سر كار اما كاري كه شرايط مد نظرت رو داشته باشه
بهش بگو بگرده دنبال يه كار مناسب براي شما.....اگه بري سر كار هم استقلال نسبي پيدا ميكني هم كمتر فرصت بحث و دعوا پيش مياد....
توي كدوم كشور هستي؟؟
روي نقطه ضعف همسرت كه همون خانوادش باشن زياد حساسيت نشون نده....انقدر هم به خودت القا نكن كه ديگه اعتماد به نفس نداري ...سعي كن خودت رو تغيير بدي بعد به فكر تغيير همسرت باشي
در اخر هم نكته هميشگي ::::خصوصيات خوب و دوست داشتني همسرت رو مرور كن:72:
RE: همسرم ارزشي براي من قائل نيست
با سلام
به نظر خودت امکان نداره دید خودت نسبت به موضوع و خانواده شوهرت منفی باشه؟
خودت رو بررسی کردی ببینی آیا رفتارت خوب بوده و با شوهرت سرد نبودی چون از قدیم گفتن دل به دل راه داره از یکی بدت بیاد مطمئن باش طرف هم از تو بدش میاد
اگر به خودت رجوع کردی(واقع بینانه و منصفانه) دید نه مشکل از تو نیست به یک مشاور خانواده بروید و شوهرت رو هم راضی کن