مشکل بزرگ

[/size][[/font][size=large]
با سلام به همه بچه های با حال همدردی
من پسری 27 :305:ساله ام البته 2 /3 روزی که وارد 27 شدم مشکل من این است که وقتی حرف زن گرفتن از طرف خانواده ام پیش میاد یه ترس عجیبی(تردید) منو میگیره و منو ازار میده نمی دونم برای چیه البته ناگفته نماند الان سه ساله گیر دادن که زن بگیرم اما هر جوری با خودم کلنجار میرم فایده ای نداره.
سرتونو درد نیارم چند سال پیش بود که به یه دختر علاقه :228:داشتم اونم عاشقم :16:بود به خاطر همین دودلی بود که بهش گفتم به دنبال تقدیر خودش بره تا اون به پای من نشینه حالا من پخته تر شدم اما بازم نمی تونم به موضوع ازدواج فکر کنم.
الانم که 1سالی هست که دارم د ردانشگاه ادامه تحصیل میدم پسرها خیلی راحت با دخترا ارتباط (البته همکلاسی) برقرار می کنند اما من سختمه تا همین امروز که یک دختر موقر رو از دست خودم رنجوندم:302:
من گفتم شاید از شما ها کسی باشه که مشکل منو داشته و بتونه کمکم کنه.:302:

سلام
ورودت رو به جمع صمیمی همدردی خوش آمد می گم
تولدت رو هم تبریک می گم انشالله که زندگی توام با سلامتی و موفقیت و رضای خدا داشته باشی
مشکلتون رو دقیق تر بگید
ازدواج؟
ارتباط؟
رنجوندن دوستتون؟

سلام اميد جون
ببين عزيزم مشكل من شايد به ظاهر ساده باشه اما گاهي تو خلوت خودم رنجم ميده اونم اينكه الان 2 سالي هست كه ديگه نمي تونم به هر كس اعتماد كنم نمي دونم چرا اينجوري شدم مشكل اعظم منم اينكه هر كسي رو خانوادم بببرا ازدواج معرفي ميكنند يه جورايي مشكوكم دودلم .....
اگه راستشو بخواهي تا چند سال پيش رفيق دختر زياد داشتم نمي دونم ارتباط اون موقع است كه باعث بي اعتمادي من شده./؟

سلام اقا عارف ورودت و به تالار خوش امد مي گويم و همچنين تولدت را تبريك :72:
اول از همه كه بايد كمي صبور باشي تا مدير سايت با درايت كامل جواب درست را بدهد
دوم اينكه تا انجاييكه من فهميده ام شما به علت عدم اعتماد نمي خواهيد ازدواج كنيد كه اين بايد برگرده به گذشته شما يا به ذهنيت شما .
ايا توي گذشته شما از دختري بي وفايي ديده ايد يا خيانت ؟ ايا تحت تاثير حرفهاي ديگران قرار گرفته ايد ؟ مثلا خيلي از دوستانتان از دخترها و خيانتهايشان و بي وفاييهايشان و ........ برايتان گفته اند و همين باعث شده روي ذهن شما تاثير بزاره ؟
به نظر من بايد براي خودتون ريشه يابي كنيد و ببينيد چگونه به اين ذهنيت رسيده ايد بايد مشكل اصلي رو پيدا كنيد . تا ريشه پيدا نشه نمي شه درمان كرد . :43:

عارف جان؛تو که دوست دختر داشتی بهتر می دانی که دختر جماعت اگر دوست پسر داشته باشند،محاله کسی بفهمه،چه برسه به پسر مادرمرده ای که دارد می رود خواستگاریشان؛
پس تو هیچگاه،توجه کن:هیچگاه نمی توانی بفهمی که دختری پیش از جلسه خواستگاری دوست پسر داشته یا نه.
وانگهی،تو که می گویی من از این می ترسم که دختره مشکوک باشه،خوب جان من یعنی:سرکار دختری را که روابط پیش از ازدواج دارد را مناسب برای ازدواج نمی دانید و این نگاهی دینی و سنتی است.
اکنون چرا رفتی چندین دوست دختر برای خودت دست و پا کردی؟؟؟خوب انجام نمی دادی جانم.همینجا من به تو دو خبر می دهم،یکی خوب و یکی بد.
خوب:تو با تجربه ای که از دوران دختربازی خود داشته ای،اندکی و فقط اندکی شاید بتوانی یک چیزهایی را از زیر زبان دختری که می روی خواستگاریش بفهمی؛
بد:من نه از جهت دینی و در نگاهی کیهانی و انسانی به تو می گویم که قانون کنش و واکنش و نیز قانون جاذبه حکم می کند که تو که دوست دختر داشته ای،دختری نسیبت گردد که دوست پسر داشته است.(به آن پسرهایی بیندیش که به خواستگاری دوست دخترهایت می روند!!)
در آخر نیز بگویم که خوب بد است مگر دختری دوست پسر داشته است!!!بابا همه که تا *ته جریان* نرفته اند،شاید تنها پیاده روی بوده دست در دست هم،بوسه ای یا گفتگویی و . . . . ای بابا!این اندازه سخت نگیر اگر پولداری و شغل خوبی هم داری و سربازی نیز رفته ای،بدو برو زن بگیر،پسر خوب.

با سلام خدمت هنر مند عزیز
ببین عزیزم والا ریشه یابی کردم ولی هر چی جلوتر میری ادم گیج تر میشه ببین نمی دانم شما چند سالت است( ايا توي گذشته شما از دختري بي وفايي ديده ايد يا خيانت )ولی در گذشته یعنی 4-5 سال پیش دخترا وپسرا به عشقشون پایبند بودن الان یکمقدار فرق کرده بعد منم خیانت ندیدم که بگم از کسی دیده باشم
ولی چشم باید بیشتر فکر کنم
ممنون از همدردیت

سلام گردافرید خوبی
ببین اصلا مساله دوست پسر داشتن یا نداشتن دخترا نیست الان هم کسانی هستن که شاید تا حالا هیچ رابطه ای با کسی داشته باشن چه دختر و چه پسر
بعدم در باره نگاه سنتی دینی که فرمودی من یه نظری دارم اینه که اتفاقا پایه همین نگاهای به اصطلاح مدرن از همین دیدگاههای سنتی است بعدم هر کس یه نظراتی برا خودش داره که تغییر دادن اونا در کوتاه مدت سخته


در جواب حرف شما:
در آخر نیز بگویم که خوب بد است مگر دختری دوست پسر داشته است!!!بابا همه که تا *ته جریان* نرفته اند،شاید تنها پیاده روی بوده دست در دست هم،بوسه ای یا گفتگویی
ببین اینو بدون که وقتی شیطون تونست دختر و پسر رو تا مرحله پیاده روی و بوسه و .... پیش ببره انقدر شیطون هست که .........
النم دارم میدوم تا زن تموم نشده تو صف وایستم

سلام
خداييش شده با دو سه تا دختر در آن واحد دوست باشي و همه اونا رو بذاري سركار؟با اين چيزايي كه گفتي به احتمال خيلي زياد همينه كه نمي توني به دختري اعتماد كني(يعني اين كار رو كردي)
پيشنهاد مي كنم عنان قضيه رو بدي دست خانواده ات تا يه فرد ايده آل شما رو برات پيدا كنن و اين رو بدون مهم اين نيست كه دختري در گذشته دوست پسر داشته يا نه مهم اينكه اين دختر بعد از ازدواج پايبند به زندگيش باشه (گذشته ها گذشته بايد از تجربيات گذشته درس گرفت نه با اونها آينه دق درست كرد) خب اين موضوع پايبند بودن هم به فرهنگ خانواده ربط داره برو سراغ خانواده اي كه به دخترشون ياد داده باشن كه زندگي چيه غرض از زندگي چيه خدا و اون دنيايي هم هست زيادم سخت نگير به قول گردآفريد به پسرهايي فكر كن كه به خواستگاريه دوست دخترهاي سابق تو مي رن بايد شنيده باشي دنيا دار مكافاته جزاي همه كارامون رو تو اين دنيا پس مي ديم اگه تو بعد از ازدواج سراغ معشوقه و gf نري زن تو هم به زندگي با تو پايبند مي مونه حتي اگه سابق براين دوست پسر داشته بوده
سعي كن سنتي و از طريق خانوده ات بري خواستگاري و ازدواج كني كمتر به مشكل بر مي خوري اين فكرهاي بد رو هم از خودت دور كن كه نتيجه اش سخت كردن شرايط براي خودته اصلا به گذشته فكر نكن و به فردا هاي زندگيت دل ببند كه نتيجه اي شيرين تر داره
ازدواج كردي كارت دعوت بفرستيا

سلان مرکای مهربان
خدا وکیلی حرفات به دلم نشست اما می خام اینو بدونی که اگه از همون دخترهایی که با هم بودیم و یا همین خانم هایی که بعنوان همکار یا همکلاسی با من برخورد دارن سوال کنید در تمام این چند ساله طرز برخوردم طوری بوده که به اونا بر نخوره چون جدیداً باب شده پسر به دخترا به یه چشم دیگه نگاه می کنن خودتم می دونی...
حالا خدا بزرگه شایدم اونقدر با خودم ور رفتم تا خودمو راضی کردم
بازم ازت ممنوم

:104:
:203:
میدن

سلام عارف
منو بابت تاخیرم ببخش
خوش آمدی
به نظرم باید دو مسئله به ظرافت از هم تفکیک بشه... بدبینی، یا مشکل در تصمیم گیری...
همچنین شاید نیاز باشه مسائل دیگری مثل میزان وابستگی شما به دیگران نیز بررسی گردد.
نه برای اینکه صرفا این مشکلت را ارزیابی کنیم، بلکه به خاطر اینکه اگر فردی در مهمترین تصمیمات زندگی( مثل انتخاب همسر)، دچار مشکلی بشود و جالب اینکه نقش خودش را نیز به عنوان فرد مشکل دار بپذیره، این نشان می دهد، که این یک مشکل حاد ولی خوشبختانه حل شدنی است.
معمولا کسانی که خود اعتراف به نظر اشتباه خود دارند، و خود هم در پی کمک هستند ، زیاد می توانند از مشاوره نتیجه بگیرند.
من توصیه می کنم به خاطر اینکه این مسئله باید روی لایه های شخصیتی کار شود و نیاز به وقت و گذشت زمان هم دارد، حتما با یک روانشناسی بالینی ملاقات حضوری داشته باش، حتما بر مشکلت فائق می شوی.

ابوالفضل جان سلام
من هم با این فرموده های شما موافقم
بدبینی و مشکل پسندی یه چیزی است که با هم گره خوردند راستش من به خود خدا توکل کردم مطمینم که خدا کم کم راه حل مشکل و به من نشون میده
بازم ازت بابت لطفت ممنون

سلام به آقا عارف:
ورود تو رو به سايت تبريك ميگم..و البته با اجازه شما آقايون اگر ممكن هست من هم كه دختر هستم نظر خودم رو در مورد مساله شما بدم.من با نظر آقاي سنگ تراشان 100% موافقم..به نظر منشما بايد حتما يك ملاقات با مشاور يا روانشناس باليني داشته باشين. چرا كه اين مساله ممكن هست حتي بعد از ازدواج شما ادامه داشته باشه و به صورت بي اعتمادي به همسر زندگي رو براي شما سخن كنه پس بهتر هست ...پيشگيري فبل از درمان كرد......ولي خوب حالا از اين مسائل بگذريم آخه من نميدونم الان چه حرفي هست كه اين پسرا ميزنن..بابا مگر دخترا چه كار كردن؟؟؟؟!!
يادم هست من هم خواستگاري داشتم كه هميشه مطرح ميكرد كه دختر خوب كم پيدا ميشه به من ميگفت اگر به من جواب مثبت ندي من هيچوقت ديگه به خواستگاري كسي نميرم چون ديگه خسته شدم از اينكه بگردم و دختري پيدا كنم كه بشه به اون اعتماد كرد.... اين حرف كاملا بي پايه است... شما اگر به دنبال دختر قابل اعتمادي هستي به نظر من بايد اصل ايمان و اعتقاد اون رو در نظر بگيري.......
مطمئن باش هيچگاه دختري كه اعتقاد و ايمان محكمي داشته باشه براي همسر خود غير قابل اعتماد نخواهد بود...توكل كن به خدا و جلو برو.....

موفق و خوشبخت باشي و اين رو هم بدون كه دخترا همشون گلن....... :)

سلام نجوا خانم
منم با حرف شما موافقم در ضمن من نگفتم دختر خوب پیدا نمیشه نه تنها کم نیست زیادم هست من فقط گفتم این مشکل به خودم برمیگرده
از شما هم ممنونم که با من همکلام شدید

محمد جان سلام
من پسرم نه دختر در ضمن حرفتان حق است
ممنون

سلام دوست من. خونواده من هم مدتها بهم گیر میدادن واسه ازدواج اما من هم مثل شما برخورد میکردم اما الان که 26 سالم شده و شدیدا احساس تنهایی میکنم دیگه روم نمیشه بگم قصد ازدواج دارم اگه واست کسی رو در نظر دارن یا خودت داری از من که برادر کوچکترت هستم بشو برو جلو تا پشیمون نشدی.

ممنون فا فا جان منم 27 سالمه
ولی برخلاف تو اصلا خجالت نمیکشم
ازدواج چیزی نیست که ادم خجالت بکشه
اگه راستش و بخواهی دارم کم کم خودم و دارم راضی میکنم
انشااله که خدام کمکم میکنه
شما هم رودر وایستی را کنار بگذارید