-
شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز سلام
حدود 5 ساله که ازدواج کرده ام.در این مدت مشکلات مختلفی با شوهرم داشتم.شوهر من آدم بسیار مغرورو خودپسندیه که فکر می کنه همه کارهاش درسته و در همه اختلافاتمان منو مقصر میدونه.بعد از آخرین مشکلی که داشتیم گفت که دیگه به خونه پدر من نمیاد.اگه من می خوام میتونم تنها برم.دلیلش هم اینه که پدر و مادر من در زندگی ما دخالت می کنند. که خدا شاهده که هیچ وقت کوچکترین دخالتی نکرده اند.خانواده من آنقدر به ما لطف دارند که من واقعا نمی دونم با این مساله چه کنم؟اصلا چطور این مساله رو به اونها بگم ؟ دارم داغون میشم.میدونم که از فهمیدن این مساله خیلی ناراحت میشن.و من الان نمیدونم باید چه کار کنم؟
شوهر من فکر میکنه هیچ وقت اشتباه نمی کنه و همیشه کاراش و برداشتهاش درسته . بسیار کینه ایه و مرد سالار جوری که باید همیشه حرف حرف او باشه.لطفا هر کس که میتونه راهنماییم کنه که باید چه کار کنم؟در ضمن خانواده من در شهر دیگری زندگی می کنند و الان 6 ماهه که آنجا نیومده و میگه دیگه نمیاد.خواهش می کنم کمکم کنید.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل عزیز
خیلی با این مساله به شکل یه مشکل پیچیده نگاه نکنید. خیلی عادی هر وقت تمایل دارید تنها به خونه پدرتون برید، لزومی نداره حتما با هم برید. اگه امکانش باشه فعلا (چند ماه) به خونوادتون دلیلش رو نگید ، نگید شوهرم از شما دلخوره، یا قهر کرده و.... اگه دروغ نباشه بگید مثلا سرش خیلی شلوغه ، کارش سنگین شده ، مرخصی نداره و خلاصه از این حرفا. حساسیت نشون ندید که کار بدتر میشه. :72:
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
BABY عزیز
متاسفانه مشکل خیلی بزرگیه و اعصابم رو خیلی خورد کرده.همونطور که گفتم شوهر من آدم بسیار کینه اییه.با دو تا از عمو و عمه هاش به دلایلی قطع رابطه کرده و هیچ وقت حتی اسمشون رو نمیاره.از عید که کمتر از 2 روز به خونه پدرم اومد دیگه نیومده.یعنی 6 ماه میشه و من تو این مدت همین بهونه هایی رو آوردم که شما گفتید.ولی مگه چقدر میشه بهونه آورد؟فامیل نمیگن چرا من همیشه تنها میرم؟با بچه کوچک چطور میتونم تنهایی برم؟همه اینها به کنار نمی تونم ناراحتی پدر و مادرم رو از این مساله تحمل کنم.
تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که چند وقت دیگه بهش التماس کنم که همراهم بیاد و اگه قبول نکنه واقعا نمیدونم چی میشه؟
کمکم کنید
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
التماس كردن واقعاً فايده دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا خيلي منطقي به شما دليلش را نمي گويد. بهتر نيست از او بخواهيد بگويد كه چه وقت خانواده تان دخالت كرده اند؟! و واقعا اگر اينطور نبوده با دليل و مدرك به او بگوييد كه اشتباه مي كند.
احتمالا زماني كه خانواده تان در مورد زندگي شما خيلي دوستانه صحبت مي كردند شما حرفهاي آنها را در حضور همسرتان تأييد مي كرديد و يا اينكه خانواده تان انتقاداتشان را خيلي مستقيم با همسرتان در ميان گذاشته اند كه همين مسائل باعث شده تا همسرتان رنجيده خاطر باشند.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *عسل*
.بعد از آخرین مشکلی که داشتیم گفت که دیگه به خونه پدر من نمیاد.اگه من می خوام میتونم تنها برم.دلیلش هم اینه که پدر و مادر من در زندگی ما دخالت می کنند. که خدا شاهده که هیچ وقت کوچکترین دخالتی نکرده اند.خانواده من آنقدر به ما لطف دارند که من واقعا نمی دونم با این مساله چه کنم؟اصلا چطور این مساله رو به اونها بگم ؟ دارم داغون میشم.میدونم که از فهمیدن این مساله خیلی ناراحت میشن.و من الان نمیدونم باید چه کار کنم؟
در ذهن خودتون آخرین مشکل رو مرور کنید ببینید اعتراض و ناراحتی همسرتون دقیقا بر روی چه مسائلی بوده تا چه اندازه به خانواده شما مربوط می شده در صورتی که به خانواده شما ارتباط نداشته همسرتون نیامدن را بهانه قراردادند و ابزاری برای تنبیه شما در این صورت بهتر هست مشکلات رو ریشه یابی و سعی در رفع مشکلات زندگی مشترک کنید .پیشنهاد من این هست که فقط به عنوان شنونده با دقت به حرفهای همسرتون گوش کنید و هیچ گونه اظهار نظر ی در این مرحله صورت نگیرد سعی در توجیه یا قانع کردن هم نداشته باشید .
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دانه عزیز
از پاسختون ممنونم.ولی شوهر من واقعا آدم بی منطقیه.مطمئنه که همیشه فکرهاش برداشتهاش و کارهاش درسته.
حالا از خانواده من هم برداشت اشتباهش اینه که دخالت کرده اند.من اصلا نمی تونم متقاعدش کنم چون منطقی نیست.نمیشینه در این موارد حرف بزنه هر چند مطمئنم حرف زدن بی فایده است.
یه مثال از منطقش براتون بیارم:هفته پیش مسافرت بودیم.صبح می خواستیم که برگردیم.من از ساعت 8.5 صبح کاملا آماده بودم که حرکت کنیم.ولی خودش خیلی آروم صبحانه خورد و با مادرش صحبت می کرد جوری که ساعت 9.10از خونه بیرون اومدیم.بعد که راه افتادیم گفت:تو اینقدر معطل می کنی.ساعت شد 9.5!و هر چی من گفتم من که آماده بودم فایده ای نداشت.می گفت تو باید مانتو و روسری هم می پوشیدی آماده دم در می بودی.فکر کنید تو این گرما!
موارد مشابه در همه موارد خیلی زیاده.اگه می فهمید و درکش رو داشت که اینطوری برداشت نمی کرد.اون هم از خانواده من که اصلا هیچوقت در زندگی ما دخالت نکرده اند و اینقدر به ما محبت دارند. نمی دونم چه کار کنم؟
sogand66 عزیز
از پاسختون ممنونم.نه مشکل آخر ما هیچ ربطی به خانواده من نداشت.هیچ وقت مشکلات ما به خانواده من مربوط نبوده.شوهر من هر بار یه چیزی برای گیر دادن و مشکل تراشی بینمون پیدا میکنه .او هر وقت قهر می کنه با سکوت طولانی به نظر خودش منو تنبیه می کنه.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
متأسفانه خيلي از آقايان فكر مي كنند كه بهترين افكار را دارند و در كل فردي عالي و ايده آلند و هيچ مشكل و ايرادي ندارند كه البته در برخي افراد اين افكار خودش را بيشتر و در برخي كمتر نشان مي دهد.
اگر فكر مي كنيد كه صحبت منطقي با ايشان فايده اي ندارد پس از در درخواست وارد شويد به طوري كه در قدرت و اقتدار خود شكي نكند و احساس كند كه با قبول درخواستهاي شما مي تواند شما را خوشحال كند . سعي كنيد به قول معروف زياد پا روي دم ايشان نگذاريد تا يك وقت لج نكنند و هيچ و قت نگذارند كه به منزل خانواده تان برويد . به او بفهمانيد كه ديدن خانواده تان حق شماست و ايشان نمي توانند مخالفت كنند. هر چقدر هم كه مردسالار باشند و خودشان را مالك شما بدانند اما شما هم براي خود حق هايي داريد كه او نمي تواند نقض كند.
اينگونه مردها گاهاً از مادران خود حرف شنوي دارند. نمي دانم چطور رابطه اي با مادرشوهرتان داريد ولي اگر بتوانيد مشكلاتتان را با ايشان در ميان بگذاريد به گونه اي كه همسرتان ناراحت نشود شايد ايشان بتوانند به شما كمك كنند. البته نزد مادرشوهرتان از پسرش بدگويي نكنيد كه نتيجه عكس خواهيد گرفت.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دانه عزیز
از راهنمایی شما ممنونم.رابطه ام با مادر شوهرم خوبه ولی متاسفانه مادر شوهر و پدر شوهر من در همه امور و کارها به حرف شوهر من گوش میدن و شوهر من همه کاره خونشونه.اصلا انگار خودشون نه فکر دارن و نه اراده در اکثر مواقع با شوهر من مشورت میکنند و هر چی اون بگه گوش میدن.اینا برای شوهر من باعث اعتماد به نفس کاذب شده که خودشو خیلی قبول داشته باشه.
از طرفی شوهرم به شدت با مطرح شدن مسایل زندگیمون با خانوادش مخالفه.این کار تاثیر معکوس داره.
بازم از همه دوستان می خوام اگه نظر و راهنمایی دارن بفرمایند
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
اغلت افرادی که اینطور هستند، در برابر خواهش و اصرار برای انجام کاری غیر از خواستشون، بیشتر روی اون پافشاری میکنن. شما سعی کن صرفاً باهاش فقط راجع به این موضوع وارد بحث نشی. همونطور که دوست عزیز فرمودن مدتی کاملاً عادی نه با ناراحتی و غیر...برید خونه خانواده تون و بعدن که آرومتر شدن، باهاش با استدلال و دلیل صحبت کنید و دقیقاً دلیل بخواید ازش که برای صحبت هاش دلیل و مصداق بیاره از اونچه در ذهن باعث این رفتارشون شده...
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
سلام عسل عزیز .
من هم دقیقا مشکل شمارو دارم شوهرم مرد سالارو خیلی کینه اییه
چند بار با پدرم بحث کرده و برای همین میگه دیگه به خونه ما نمیاد، هر وقت بخواهیم بریم اونجا باید کلی التماسش کنم بعد هم یک گوشه میشینه و هیچ حرفی نمیزنه .
من کم کم به این مسئله دارم عادت میکنم و نمی خوام بازم کشش بدم و بی خودی اعصاب خودمو خرد کنم می دونم اون عوض نمیشه و هر چه من بیشتر تلاش کنم اون بیشتر از من و خانواده ام دور میشه پس بهتره بذارم اوضاع همین جور راکد بمونه و کاری نکنم .
تو هم باید با خودت کنار بیای و وقتی اون کوتاه نمی یاد تو هم بی خیال شو بعد از مدتی شاید همه چیز درست بشه یا لااقل بدتر نشه.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستی عزیز
از پاسختون ممنونم.اما وضعیت من از شما خیلی بدتره.شوهر شما با پدر تون بحث هایی داشته و حالا این تصمیم رو گرفته.اما شوهر من به دلیل نادرست اینکه خانواده من در زندگی ما دخالت می کنند میگه دیگه خونشون نمیاد.اگه حرفش درست بود اینقدر ناراحت نمی شدم و دلم نمی سوخت.از این داغونم که خانواده من چقدر به او احترام گذاشتند و هیچوقت دخالت نکردند و او....
ای کاش شوهر من هم مثل شوهر شما به خونه پدرم میومد ولی حرف نمی زد.میگه دیگه اصلا نمیاد.خانواده من در شهر دیگری زندگی می کنند همین امروز ما آنجا در یه مهمونی مهم دعوت داشتیم.از هفته قبل با احترام و آرامش خیلی بهش گفتم.برادرم جداگونه باهاش تماس گرفت و دعوتش کرد.آخرش میدونید چی گفت:باشه.اگه میخوای میریم .اما مستقیم میریم مهمونی و از اونجا بر میگردیم.من پامو خونه بابات اینا نمی گذارم.
ومن گفتم :اینجوری نریم بهتره.چون دیدم نرفتنمون خیلی بهتره از اینکه بریم و یه ثانیه هم خونه بابام نریم.
اعصابم 2 روزه داغون شده.انگار این مشکل راه حلی نداره و من باید باهاش بسوزم و بسازم
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
تا به حال باهاش مستقيما حرف زدين كه ببينين دقيقا دليلش براي اين كار چيه؟ايشون موظفن به شما جواب بدن....طوري باهاش حرف نزنين كه فكر كنه ميخواين طرف خانوادتونو بگيرين
بايد كنارش باشين تا بتونين از زير زبونش بكشين كه چه اتفاقي افتاده و دليلش چيه......اگه شما در جبهه مقابل ببينه اوضاع بدتر ميشه......
موفق باشي.....:72:
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
gh.sana عزیز
همین چند روز پیش به خاطر مهمونی که گفتم باهاش صحبت کردم.گفتم آخه اونها چه دخالتی کردن.گفت :من می فهمم دخالت می کنن.و وقتی من پرسیدم آخه چه دخالتی؟هیچ جوابی نداد که صحبت تموم بشه.فقط گفت من پامو خونه اونها نمی گذارم.
متاسفانه با یک آدم کاملا بی منطق طرفم.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
همسرتون وارد یه دوره لجبازی شده یه مدت که بهش اصرار نکنید فکر کنم بهتر بشه اصرار شما اونو تحریک به لجبازی می کنه
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
مثل اينكه واقعا چاره اي جز صبر و تحمل نداري گلم....:203:
چند بار خودت تنها برو تا يه كم آتيش لجبازي همسرت كمتر بشه....ديگه بيشتر از اين اصرار نكن بيخيال شو
اگر به مادرت بگي كه مشكل چيه سبكتر ميشي و راحتتر ميتوني چند وقتي تحمل كني....:43:
خودتو اذيت نكن....طوري رفتار كن كه انگار چيزي نشده البته مواظب باش زياده روي نكني براش عادت شه يهو بگه اصلا خودتم نرو!!!!:160:
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
به نظر من کاش از اون مهمونی کمال استفاده رو می کردی و می رفتید و اونجا شاید با دیدن پدر یا مادرتون یه کم خجالت زده میشد یا شما با رفتاری که دوست داشت جوری عمل می کردید که به خاطر محبتی که به شما داره راضی میشد یا حداقل کنار خانواده و فامیلتون توی عمل انجام شده قرار می گرفت و میرفت! به هر حال من فکر می کنم که شما باید حرفش رو قبول می کردید و اونجا وقتی مثلا مادرتون یا پدرتون اصرار می کردند که بیایید بریم خونه ی ما، اون وقت شما طرف همسرتون رو می گرفتید و زودتر از اون می گفتید که نه! یا بهانه ای به خاطر کار همسرتون می آوردید و با مهربونی و البته یه کم سیاست می گفتید که نمی یاید شاید این جوری احساس بهتری به همسرتون دست می داد و نتیجه ی عکس میداد و همراه پدر و مادرتون به خونه ی اونها می رفتید.
به هر حال بهتر یه کم صبر کنید و البته به هیچ وجه ممکن با ایشون در این مورد بحث نکنید.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
del عزیز
متاسفانه شوهر من خیلی خودخواه و خودرایه .وقتی میگه نه دیگه نظرش رو نمیشه عوض کرد.اون موقع که حرف مهمونی بود راحت گفت من پامو خونه بابات نمی گذارم.گفتم آخه پس کجا لباسمون رو عوض کنیم ؟گفت:میریم خونه پسر خالم .آماده میشیم و میریم!
با شناختی که از شوهرم دارم مطمئنم خونه بابام اینا نمیومد.و اونها خیلی ناراحت میشدن.
تازه جلوی داماد و عروسمون هم خیلی بد بود.برای همین ترجیح دادم که نریم.گفتم نریم بهتره و بعدش از شدت ناراحتی 1 ساعت گریه کردم.جالبه که بدونید هیچ عکس العملی هم نشون نداد!
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عزيزم همسرت سر هيچ و پوچ نميتونه انقدر لجبازي كنه لابد از يه موضوعي واقعا آزرده شده كه انقد داره اذيت ميكنه....رابطش با شما مثل سابق يا سردتر از قبل شده؟؟
بشين خوب فكر كن و روزايي كه خونه بابات بودي مرور كن حتما يه اتفاقي افتاده كه داره اينجوري تلافي ميكنه....غرورش اجازه نميده مثل بچه ها بياد از مثلا مامانت به تو شكايت كنه....فكر كن خودت پيدا كن چي شده...چه حرفي رو به حساب دخالت گذاشته....از چي رنجيده...؟؟؟
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
gh.sana عزیز
شوهر من خیلی بی منطقه.همیشه فکر می کنه همه کارهاش درسته.همه برداشت هاش درسته و هیچ وقت اشتباه نمی کنه.اون فکر می کنه در مشکلاتی که ما با هم داشتیم و توی هر زندگی زناشویی پیش میاد من مقصر هستم و خانوادم به من گفتن اینجوری برخورد کن.در صورتی که خانوادم اصلا در جریان مشکلات ما نیستن.فکر می کنن ما با هم مشکلی نداریم.
هر چقدر هم من بگم (گفتم)اونها اصلا در جریان نیستن.من خودم تصمیم می گیرم چه جوری عمل کنم قبول نمی کنه.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
سلام
گریه نکن مردا از گریه بیزارن و همیشه در برابر گریه عکس العمل خنثی دارند
برای هیچ چیز از هیچ کس التماس نکن این نشونه ی ضعفه از خودت ضعف نشون دادی
اصرار نکن شما یه نقطه ضعف بزرگ دست همسرت دادی گلم
تا زمانی که بخ.ای با گریه و زاری و بحث و التماس و اصرار اونو راضی کنی موفق نمی شی
یکم سفت باش نیومدنش رو انقدربرای خودت بزرگ نکن
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز لطفا نظرتون رو بگید
من 2 روز پیش تنهایی به خونه پدرم که در شهر دیگه ایه اومدم .جمعه همین هفته دوباره به یه مهمونی خیلی مهم دعوت شدیم.نمی دونم این مساله رو چطوری با شوهرم مطرح کنم؟می ترسم دوباره بگه :باشه میام ولی خونه بابات اینا نمیام.
من نمی تونم اینو قبول کنم چون هم خودم داغون میشم .هم خانوادم خیلی خیلی ناراحت میشن.از طرفی نیومدنش هم زشته.ولی باز ترجیه می دم نیاد تا اینکه بخواد خونه پدرم نیاد.
نمی دونم چطوری قضیه رو باهاش مطرح کنم که احتمال قبول کردنش بیشتر بشه؟دوباره ازش کلی خواهش و تقاضا کنم؟اصلا فایده داره ؟
بد جوری گیر کردم.لطفا راهنماییم کنید.
ای کاش مدیر محترم سایت هم نظرشون رو می گفتند.
از همه دوستان ممنونم
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
سلام
اگر واقعا همسرتون حاضر نیست قبول کنه که کارش اشتباه و مطقی با این قضیه برخورد نمی کنه و به نیومدنش به خونهی پدر شما اصرار می کنه
شما نمی تونید الان تو این شرایط اونو راضی کنید منتظر معجزه نباشید این قضیه به زمان نیاز داره اولین قدمش اینه که شما حساسیتتونو کم کنید
دوم اینکه از بحث هایی که ذهن همسرتون رو به سمت دخالت خانوادتون می کشه اجتناب کنید
محیط خونه رو از حالت تشنج بیرون بیارید
طوری برخورد کنید که همسرتون نخواد از نیومدنش به خونهی پدرتون بعنوان یه ابزار برای مواقع خاص استفاده کنه
این چیزی نیست که یه روزه و با یه راه حل کوچک حل بشه عزیزم
من یه بار دیگه هم گفتم
گریه ممنوع
التماس ممنوع
محکم باش می دونم سخت ولی باید بپذیری که همسرت فعلا افتاده رو دنده ی نه گفتن پس اصرار نکن رو چیزی که میدونی میگه نه
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
mamfred عزیز
از پاسختون خیلی ممنونم.
یعنی به نظرتون من اصلا در مورد این مهمونی باهاش صحبت نکنم؟ازش نخوام بیاد؟یا ازش نخوام برای چند ساعت هم که شده خونه پدرم بیاد؟
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
سلام
بگو آخر هفته فلان جا دعوتمون کردن خوبه میریم یکم آب و هوا مین عوض می شه
فکر کنم فلان ساعت حرکت کنیم برسیم به نظرت این لباسمو بپوشم بده؟؟
یه پراهن خوشگلم براش بخر بعد یواشکی درش بیار بگو اینم گرفتم تو بپوشی وخوشگل بشی
اگه دیدی گفت نمی آمو از این حرفا بگو هر جور راحتی می خواستم خستگیت در بره حالا که نمی خوای منم اصرار نمی کنم
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
غزاله ی عزیز ممنون از حرفای قشنگت
چشم ماساژورم هم می شم امیدوارم این ماساژ درمانی برای تقویت حافظه هم مفید باشه :73:
مرسی :72:
ببخشید اشتباهی فرستادم
میخواستم به تاپیک خودم بفرستم شرمنده
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
سلام
عسل جان چیکار کردی خانومی با همسرت حرف زدی؟؟؟
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
mamfredعزیز سلام
بله.باهاش صحبت کردم.خیلی راحت گفت:نه.من کار دارم نمیام.دیگه منم چیزی نگفتم.چون فکر می کنم فایده ای نداره
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عزيزم هم ما هم خودت منتظر چنين عكس العملي بوديم نه؟اين عاديه.....صبر داشته باش .....محكم باش....خودت به مهموني برو مثل روزايي كه مجرد بودي به بقيه هم بگو مشغله كاري همسرت باعث شد نتونه بياد ....همين....البته من فكر ميكنم اگه به مادرت قضيه رو بگي براي خودت بهتر ميشه.....از اين حالت نگراني در مياي:72:
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل جان دیگه بهش اصرار نکن
در مورد رفتن خودتم باید ببینی خودت چه شناختی از همسرت داری اگه میدونی با تنها رفتنت این قضیه براش عادت می شه و از این به بعد می گه خودت تنها برو که نری بهتره ولی اگر می دونی رو تنها رفتنت حساسه و نمی تونه بدون شما بمونه وووو می تونی از این راه استفاده کنی:72:
مارو بی خبر نزار نتیجه رو بهمون بگو
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان خوبم
ممنونم از نظراتتون و راهنماییهایتون و اینکه به فکرم هستید.
همونطور که گفتم من یک هفته ای هست که برای مسافرت خونه بابام اومدم.بهش گفتم که او هم بیاد و به مهمونی بریم و جمعه با هم برگردیم که گفت نمیاد و کار داره.منم هیچی نگفتم.
خودم همراه خانوادم به مهمونی میرم.چاره ای ندارم.شنبه هم تنهایی بر می گردم
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوست عزیزتا اینجا که ارسالات را خوندم عبارت "شوهرم بی منطقه,خود رای و کینه ای وبه شدت مرد سالاره" را خیلی به کار بردی.البته با تفاسیری که کردید فکر می کنم نظرتون درست باشه.و اینکه خانواده شوهرتون کاملا وابسته به نظرات ایشون هستن و به ایشون اعتماد دارند نشون میده ایشون کاملا خودشون را قبول دارند و انتظار دارند شما هم مثل خانوادشون بی چون وچرا نظرات ایشون را قبول کنید.
ببین عزیزم تمام مردا نیاز به قدرتنمایی دارند حتی مردایی که تو اجتماع اهل مشاوره هستند احتیاج دارند تو خونه قدرت برتر باشند حالا در مورد کسی مثل شوهرتون کار سخت تره و ایشون می خوان شما ایشون را بپرستین.شما باید سیاستمدارانه تر برخورد کنید کار راحتی نیست و نیاز به زمان داره و البته کار شما را برای این مهمونی حل نمی کنه ولی در اینده می تونه مشکلتونو کم کنه.
هر وقت با بی منطقی حرفی زد بحث نکنید.میگه خانواده ات تو کارمون دخالت می کنند بگید من تا حالا متوجه نشدم ولی خوب پدر و مادرمو که نمیشه از زندگی حذف کرد,خوبیش اینکه تو مستقلی و اجازه نمی دی کسی رو زندگیمون تاثیر بذاره.میگه تنها برو مسافرت ,بگو فکر نمی کنی برا بچمون بهتره که ما تو مهمونی ها در کنار هم باشیم در ضمن من اینجوری همش دلم پیش توه بهم خوش نمیگذره.توی جمع وقتی داره حرف غیر منطقی میزنه اصلا باهاش بحث نکن و سکوت کن.نظرات خودتو قاطعانه مطرح نکن با عباراتی مثل "فکر نمی کنی,نظرت چیه"یا همچین حرفایی بذار حس کنه حرف اخر مال اونه و شایه با تایید تو بجای مخالفت کورکورانه راضی بشه.وقتی حرف درستی میزنه بگو من به این قضیه توجه نکرده بودم چقدر خوبه که تو را دارم.
کیفیت روابط زناشوییتون را بالا ببر.همیشه مرتب و زیبا باش نذار رابطه تون به روزمرگی بره.
همسرتون دوست داره با وابسته کردنه دیگران نسبت به خودش احساس قدرت بگیره و از اینکه شما را تو شرایطی بذاره که بهش التماس کنید به هدفش رسیده.شما هم برای مقابله با این مسئله باید ایشون را وابسته کنید ولی به عشق و محبتتون.
از بکار بردن کلمات عاشقانه خجالت نکشید.بهش بگید "دوستت دارم" این جمله معجزه میکنه.خونه که میاد با بوسه ازش استقبال کنید و با تکرار و البته خلاقیت رابطه تون را صمیمی کنید وقتی به این رفتار عاشقانتون اعتماد کرد و مطمئن شد شما صادقانه دوستش دارین ازش بخواید بهتون بگه دوست دارم.چون شاید برای فردی با این همه غرور سخت باشه بار اول را بدون درخواست بگه.
خلاصه راه حل مشکل شما کلید قلب ایشونه.اینکه همدیگه را دوست دارین کافی نیست با بیانش بهم نزدیکتر میشید.وقتی رابطه صمیمی بشه میتونید راحت تر خواسته هاتون را دریافت کنید.شما باید بدونید تو زندگی برای محافظت از فرزندتون و عشقتون باید فداکاری کنید,پس اول سعی کنید ایشون عشق را تو زندگی لمس کنه تا بعد بخاطرش دست از لجاجتش برداره.
رسیدن به این مرحله زمان و صبر و پشتکار شما را می خواد,چون ممکنه در شروع این همسر لجوج تو ذوقتون بزنه و با غرورش شما را از خودش دور کنه ولی باور کنید نتیجه نهایی انقدر عالیه که رفتن به خونه پدرتون کوچکترین جایزه این مبارزه اس.
موفق باشید.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز سلام
از آخرین پست تاپیکم تا حالا فقط سعی کردم که رابطم رو با شوهرم بهتر کنم.هر چند با اخلاق شوهر من که خیلی متوقع و ایراد گیره سخته .به هر حال دارم سعیمو می کنم.در این مدت دیگه هیچ حرفی در مورد رابطه با خانوادم به شوهرم نزدم.
من باردارم و به زودی زایمان می کنم.تصمیم دارم که بعد زایمانم از شوهرم دوباره بخوام که بهم قول بده که با خانوادم رفت و آمد می کنه.نمی دونم .ولی میگم شاید در اون شرایط حرفمو بپذیره.
شوهر من آدم لجباز و کینه اییه.پدرش در گذشته مشکلاتی با چند تا از اقوامش داشته.حالا با گذشت سالها پدرش با اونها مشکلی نداره و رفت و آمد می کنه اما شوهر من نه.یعنی اصلا حاضر نیست اسمشونو بیاره.اینو گفتم که اخلاق شوهرم رو بدونید.
من خیلی نگران رابطش با خانوادم هستم .به نظرتون بعد زایمانم ازش درخواست کنم که با خانوادم رابطه داشته باشه یا نه؟به نظرتون ممکنه قبول کنه؟
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
به نظر من غیر مستقیم از خوبی های خانوادتون تعریف کن
ولی بهش التماس نکن که بیاد و با خانواده ات رابطه برقرار کنه
یواش یواش از مهربونی ها و کمک های خانواده ات البته به طور غیر مستقیم بگو
تا کم کم محبت خانواده ات توی قلبش جا بگیره
این رو هم بدون چون اون خانواده اش را دوست داره اگر از اونها بد بگی او از تو متنفر میشه
همین احساس رو هم تو نسبت به اون داری اگر به خانواده ات بد بگه
ولی اصرار نداشته باش که حتما با خانواده ات رابطه داشته باشه
سعی کن کم کم این رابطه شکل بگیره
یه جوری هم بهش بفهمون که هر کسی برای خودش توی قلب شما جا داره
خانواده ات جای خودشون را دارند و اون جای خودش رو
برای من هم یه مدت اینجوری بود
نه من خونه اونها می رفتم و نه شوهرم خونه ی مادرم این ها میومد
کم کم این قضیه حل شد
ولی الان که مشکل بزرگتری برام پیش اومد می گم ایکاش همین منوال فبل می بود
چون من و شوهرم تنهایی با هم خوب بودیم
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل جان سلام
الان بهترین فرصت برای اینکه شما جایگاه خانوادت و پیش همسرت درست کنی
ائل اینکه همین رویه ای که داری پیش بگیر یعنی به اومدنش اصرار نکن بجاش باید کم کم براش جا بندازی که شما برای زایمان و بعد از اون به وجود خانوادت احتیاج داری
من فکر می کنم به احتمال زیاد برای زایمان یا شما باید خونه ی مادرتون برین یا اینکه ایشون پیش شما بیاد چون بعد از زایمان شما به مواردی بر می خورید که فقط با مادرتون راحت هستید
سعی کنید این مسائل رو در یک فضای صمیمی و زمان هایی که میدونید همسرتون حوصله ی شنیدن داره یا اینکه اگه این حرف رو تو اون زمان بزنید تاثیرش بیشتره مطرح کنید
یکم سیاست داشته باش
مثلا اگه مادر یا پدرتون زنگ می زنن خونه بگو برات سلامم رسوندن یا اینکه می خواستن با تو هم صحبت کنن خونه نبودی باید یک نوع صمیمیت بین دو طرف ایجاد بشه می دونم سخت ولی شما باید این راه سخت رو طی کنی
انقدر هم فکر نکن همسرت دیگه رفت و آمد نمی کنه فلان فامیل که ایشون چند سال باهاش قطع رابطه کرده پدر زن و مادر زنش نبودن پس خودتو ناراحت نکن
عسل جون یه سوال
وقتی مادر و پدرتون می آن خونه ی شما برخورد همسرتون چطوره؟؟
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
mamfred عزیز
آخرین باری که خانوادم خونه ما اومدند مرداد ماه بود .با مامانم که غیر از سلام و احوال پرسی تقریبا حرفی نزد.ولی با بابام کمی در مورد مسایل کاری صحبت کرد.خیلی وقتها خود بابام پیش قدم صحبت می شد.
متاسفانه شوهر من قبول نکرد که من برای زایمان خونه بابام برم.حدود 1 ماه پیش با لحنی خیلی خوب و با آوردن دلیل ازش خواستم بزاده برای زایمانم انجا برم.ولی قبول نکرد چون نمی خواست خونه بابام بیاد.و من حالا برای زایمانم باید خونه پدر شوهرم برم که اصلا راحت نیستم ولی چاره ای ندارم.البته مامانم چند روز اول پیشم میاد.ولی....
من گفتم شاید در شرایط بعد از زایمانم اگه ازش بخوام که بهم قول بده با خانوادم رفت و آمد کنه قبول کنه؟نمی دونم؟شایدم قبول نکنه و سنگ رو یخم کنه.چون راحته و براش هیچوقت مهم نبوده که حرفی بزنه یا کاری کنه که منو ناراحت کنه!:302:
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل عزیز
من پیشنهاد می کنم برای زایمانت خونه ی خودت بمونی و از مادرت بخوای که بیاد و ازت مراقبت کنه
با دلیل هم به همسرت بگو خونه خودت راحت تری کم کم تو زمانی که مادرت اونجاست و خانوادت به شما سر می زنن روابط از این حالت در می آد
البته من حس می کنم اینطوری اگههمسرت با خانوادت برخورد داشته باشه کم کم نرم بشه ولی تا زمانی که از برخورد با اونها فرار می کنه همینه
نباید بزاری فاصله بیشتر از این بشه نباید همسرت به نبودنشون عادت کنه بزار حس کنه اونا هستند و نمی شه دورشونو قلم کشید
به نظر من اگه شما بری خونه مادر شوهرت همسرت به این نتیجه می رسه که دیگه به خانواده شما نیزی نداره
بزار بدونه وجود پدر مادرتون گاهی اوقات ضروریه
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
اگر حساسیت نشان ندهید به نظر بهتر است .
حتی به ظاهر به دنبال ارائه راه حل نباشید .
به همسرتان قاطع بگوئید بعد از زایمان در خانه خودم می مانم ( سکوت ) و از کلمه مامان و... استفاده نکنید .
بگذارید او به شما راه حل دوران بعد از زایمان را بدهد و بگوید : تو نیاز به کمک داری پس ....
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل جان نظر دئستان بسیار مفید و ارزنده هست
بهتر است که منزل خودت بمونی به شوهرت هم بگو خونه ی خودمون راحت ترم برای خودش هم راحت تر هست
یه جوری هم نگو که فکر کنه داری باهاش لج بازی می کنی که چون گفته خونه مامانت نرو تو هم نمی خواهی خونه مامانش بری
بعد که نی نی نازی به دنیا اومد
خودش متوجه میشه به کمک یک فرد وارد نیاز داره
اینم بهت قول میدم مادرش نمی تونه از پس همه کارها بر بیاد و جای مادرت رو بگیره
وقتی مادرت اومد کم کم سعی کن با نرمی مهربونی ها و محبت مادرت رو غیر مستقیم بهش بگی
مثلا نمی دونستم این گریه برای چی بود و یا بند نافش رو چه جوری باید مراقبت کرد و ... خوبه یک بزرگتر پیشمون هست
و هر از گاهی بگو مامانم میگه یه وقت مزاحمتون نباشم شما ها جوونید ...خودت که بهتر میدونی:P
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز
از راهنماییهاتون خیلی ممنونم.
ای کاش مدیر محترم همدردی هم راهنماییم می کردند.من اینجوری فکر می کنم هیچ راه حلی برای برقراری ارتباط میان شوهرم و خانوادم وجود نداره.
-
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
ببین عزیزم صبر داشته باش می تونم درک کنم که چقدر این مسئله اذیتت می کنه ولی بهتره در حال حاضر بیشتر به خودت و ارامشت فکر کنی.
تو الان بارداری و برای خودت و سلامتی بچت بهتره که فشار روحی را روی خودت کم کنی.همین طور که دوستان گفتن بهتره که خونه خودت بمونی و برای زایمانت هم هیچکس بهتر از مادرت نمی تونه همراهت باشه.
بعد از زایمان تا چند وقت ممکنه افسردگی بعد از زایمان سراغت بیاد که طبیعیه و خیلی از مادرا تجربه این مسئله را دارند ولی اگه زیاد به خودت فشار بیاری ممکنه این دوره افسردگی طولانی تر بشه و مشکلات بعدی را برات ایجاد کنه .
ببین عزیزم اگه امروز علی رغم میل باطنیت قبول کنی که زیمانت را خونه مادرشوهرت باشی بعدا از اینکه توی این شرایط ویژه درکت نکردن عصبانی میشی و دیگه نمی تونی به این راحتیا شوهرت را ببخشی.
خیلی خیلی مواظب خودت باش.تو بارداری و الان حتما حساس تر هم شدی پس حق داری هر از گاهی بخوای خودت را برای شوهرت لوس کنی و این اصلا خجالت اور هم نیست.از دردهایی که داری به شوهرت بگو.از محدودیتی که بارداری برات ایجاد کرده باهاش حرف بزن.شوهرت برای اینکه بتونه پدر خوبی باشه و البته قدردان تو باید از سختیهای این دوران مطلع بشه.
فعلا تمرکزت روی سلامتیه خودت و بچه باشه که از همه چیز واجب تره .
اینم بگم زمان حلال مشکلاته.