بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
سلام بر دوستان گرامي
يكي از مشكلاتي كه با شوهرم دارم و از وقتي عروسي كرديم و رفتيم خونه خودمون بيشتر حسش مي كنم اينه كه شوهرم در بعضي امور اصلا احساس مسئوليت نمي كنه.
مثلا براي نصب لباسشويي اونقدر لفتش داد تا خودم رفتم نمايندگي و كسي رو آوردم كه لباسشويي رو نصب كنه حتي شوهرم خونه هم نيومد.بعدش هم گفت اين كارا رو به من نگو !!!!
يا مثلا قبض تلفن رو اونقدر پرداخت نمي كنه تا قطع بشه !!
اين رو هم بگم شوهرم در شغلش مسئوليت پذيره و از نظر تامين مخارج زندگي مشكلي نداريم.ولي بقيه چيزا اصلا.
مثلا لوله ي ظرف شويي آب مي داد و هر چند روز كل كف آشپزخونه رو آب بر مي داشت.هر چي بهش گفتم بيا اينو درست كن مي گفت باشه حالا درست مي كنم.تا اينكه بعد از 2 ماهباباش كه امروز اومده بود خونمون(از راه دور) باباش برام درست كرد.
يا جاي كولرمون يه ماه بود باز بود چوم اسپليت نصب كرده بوديم رو ديوار.هر چي حشره بود ز اونجا مي اومد تو.شب از دست پشه نمي شد بخوابيم.هر چي گفتم درست كن امروز فردا كرد تا اينكه باز باباش كه اومده بود خونمون درست كرد!!!جالب ابنه كه باباشم مي خواد درست كنه شوهرم هي ميگه نمي خواد درست كني خودم درست مي كنم!!!
امروز هي شير آب رو هي مي گفت نمي خواد من درست مي كنم!!!باباش كه ديگه مي شناستش گفت نه بذار درست كنم!
اين رو هم بگم شوهرم از نظر فني وارده و اينطور نيست كه بگم بلد نيست.
وقتي هم بهش گلايه مي كنم مي گه من وقت ندارم.در حالي كه از 6 به بعد بيكاره.البته كارش سنگينه و فكرش خيلي مشغوله كارشه ولي خب پس امور خونه چي؟
الان بايد بريم اداره پست كد پستي قبض تلفن رو اصلاح كنيم.مگه مي ره؟همش من حرص مي خورم. ولي اون انگار نه انگار.من خيلي مسئوليت پذيرم و همه كارهارو خودم هم بلدم انجام بدم ولي نمي خوام عادت كنه.پس وظايف اون چي؟
ضمنا تو تالار در اين مورد مطالبي شبيه اين مورد بود و خوندم.همش اينجوري راهنمايي كرده بودن كه من وظايف اونو انجام ندم تا خودش انجام بده.ولي آخه اگه من انجام ندم اونم انجام نميده!
اينطوري نيست كه سختش باشه و انجام بده.براش فرقي نمي كنه مثلا تلفن قطع باشه يا نه.يا لوله آب بده يا نه.
تو دوران مجردي هم اينجوري بود.4 سال تنها زندگي ميكرد.مثلا وقتي لامپ دستشوييش مي سوخت ديگه عوض نمي كرد!!!با همون تاريكي كنار مي اومد!!!!!!!!!!!
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
سلا م
منم درست مشکلی مثل مثل مشکلات شما دارم اما تازه یه خورده حادتر (چون همسرم من حتی شغلش هم ثابت نیست) اما بعد از سالها حرص خوردن و جوش اوردن دیدم این روش معکوس عمل میکنه
شاید بهتر باشه ما خانهای اینچنینی (که مسولیت پذیذی با لایی داریم) کمی به خودمان استراحت بدیم تا عواقبش گریبانگیر خودش هم بشود قبل نداری؟؟؟؟
گلم منم مثل تو حرص میحوردم اما به مرور در مورد مسایل خونه بیشتر مسولیت پذیر شد و این تنها با رارامش برخورد کردن من و احترام گذاشتن و روشهای طریف زنانه بدست امد
اگه در مورد خصوصیات همسرت اطلاعات بیشتری بدی راحتتر میشه کمک کرد
در هر صورت در هر شرایط باید ضمن ابراز ناراحتی با روش گفتگوی سالم از پرخاشگری و عصبا نیت بپرهیزی که در ان صورت هرچه حق هم به جانبت باشه فاید ه ای نداره
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
شوهر من تا اينجا كه فهميدم تا مجبور نشه كاري رو انجام نمي ده.
همش پشت گوش مي ندازه كارهارو مگر اينكه مجبور بشه.مثلا واقعا واجب باشه يا كار مهم خودش لنگ بمونه.اونموقع انجام مي ده.فقط شانس آوردم به شغلش وامور مالي اهميت مي ده
بله دوست خوبم ،شايد بهتر باشه يكم به خودمون استراحت بديم و بي خيال شيم.
آخه دست خودم نيست وقتي ميبينم آشپزخونه رو آب بر داشته و هر روز بايد ظرف هاي توي كابينت رو در بيارم تا داخل كابينت خشك بشه خب من عذاب مي كشم.براي اون كه فرقي نمي كنه.ضمنا اصلا هم حرف گوش نمي كنه.مثلا اگه كاري ازش بخوام كلي لفت مي ده تا انجام بده.حتي نمي تونم بگم يه ليوان آب بده.چون اونقدر لفت مي ده كه خودم برم بر دارم سريع تر انجام مي شه !! در حالي كه من عين فر فره اوامرش رو اجرا ميكنم.كنترل رو بده ... گوشي مو بده...ماشين حساب رو بيار ...چاي مي خوام...
ولي اگه من يكي از اين كارا رو ازش بخوام اول با تعجب نگاه مي كنه بعد اگه هم بخواد بياره كلي لفت مي ده و من بايد منتظر باشم !!!!
در كل آدم تنبلي هست يا شايدم خودشو به تنبلي ميزنه چون ميبينه من مسئوليت پذيرم.چون اگه واقعا تبنل بود شغلشو چطوري اداره مي كرد.
البته اين رو هم توضيح بدم تا شايد تو راهنمايي ها موثر باشه اونم اينه كه شغل شوهرم طوري هست كه چند نفر زير دستش هستن و اوامرشو اجرا ميكنن!!!
احتمال هم داره به خاطر همين بد عادت شده.مثلا كاراي بانكي رو ميسپره به يه نفر.
حتي قبض هاي خونه رو هم اگه پرداخت بشه اون نفر پرداخت مي كنه!!
نميدونم والله
منتظر راهنمايي هاي خوب دوستان هستم.
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
نگار عزیز:72:
طی این مدتی که من در تالارم به حدی رسیدم که می تونم همسر شما رو تجسم کنم. شما که ایشون رو انتخاب کردی، بهتره بدونی که برای این مرد وظیفه اینه که برای شما یک ظرفشویی بخره تا راحت تر کارهاتون رو انجام بدید. نه هیچ چیز دیگه ای. (منظورم اینه که باید با شرایط موجود در موارد اینچنین که لطمه جدی به زندگی زناشویی نمی زنن، سازگار بشی.)
البته الان هم می تونی تصمیم بگیری ترکش کنی، ولی سعی نکن تغییرش بدی. چون اونوقت این سوال پیش میاد که اصلا چرا انتخابش کردی؟
پیشنهاد من اینه که دیگه تو کارای شرکت به همسرت کمک نکن (البته اگه هنوز هم شرکت میری) در عوض بشو یک کدبانوی خونه و روی کمک همسرت هم هیچ حسابی باز نکن.
امیدوارم متوجه منظورم شده باشی. نگار جان مشکلات ریز و درشت زندگی شما ظاهرا فراتر از حد استاندارده. در دوره عقد هم همینطور بود. بنابراین لازم می دونم در این مورد بهت هشدار بدم.
:72:
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
ممنون از پاسخ گويي تون.
جناب "فيلوسارا"ممنون كه پست هاي من رو مورد توجه قرار دادين.الان ديگه خيلي كمترشركت مي رم.هفته اي يه بار اونم شايد.اينطوري خيلي بهتر شد.روابطمونم از وقتي نميرم بهتر شده.
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
نگار عزیز:72:
همسر شما از نظر مالی در وضعیت خوبیه. بنابراین تاجایی که می تونی این بی مسئولیتی های اینچنین رو با این حسن بپوشون.
هر وسیله ای که خراب می شه تعویض کن. از وسایل جدیدی که به بازار میان استفاده کن که محیط آشپزخونه برات دلپزیر بشه.
>>خلاصه کاری کن که این نارضایتی در تو از بین بره.<<
در عوض با روحیه شاد پذیرای همسرت باش. از نظر جنسی "کاملا" بهش برس. و خلاصه اونقدر نکات مثبت در روابطتون پس انداز کن که در مواقع لزوم بتونی یه سیلی (معنوی) جانانه بزنی تو گوشش!! و نگران این نباشی که با اینکار قیدت رو می زنه. می دونی که منظورم از مواقع لزوم چیه!
یک نکته خیلی خیلی مهم:
خانم ها یا آقایونی که خیلی در مسائل مختلف از زندگیشون ابراز نارضایتی می کنند، دیگه قادر نیستند در موارد واقعا حیاتی طرفشون رو تحت تاثیر قرار بدن چون به اصطلاح حناشون بی رنگ می شه.
>>و دستشون برای جریمه کردن طرف خالیه.<<
مثلا اگه من روابط عاشقانه و گرمی با همسرم داشته باشم (که زیربناش اینه که ازش راضی باشم و نکات منفیش به چشمم نیاد)، اگه همسرم کار خطایی انجام بده، کافیه که "یک ذره" از این صمیمیت کم کنم. چون اون به اینحالت عادت کرده، و خیلی می خوادش، دیگه نمیاد روی کارش اصرار کنه و می بینه که ارزشش رو نداره که بخواد بخاطرش خودش رو از همچین گلی (همسرش) محروم کنه.
البته منظورم اصلا جریمه کردن بصورت افراطی نیست. همونطور که توضیح دادم باید اول ببینی چی تو دستت داری، بعد باهاش جریمه کنی. و بعلاوه حواسم هست که در مورد روابط جنسی به هیچ عنوان نباید آقایون رو جریمه کرد.
نگار جان این همه چیزی بود که فکر کردم می تونه به شما کمک کنه. چون دوستانی رو در تالار دیدم که همین خصوصیت شما رو داشتند و تازه وقتی کارشون به کتک یا طلاق کشیده، فهمیدن که (مثلا) شیر ظرفشویی اصلا ارزش ناراحتی نداشته، و اون موقع تازه مجبور شدن با مشکلات خیلی خیلی بزرگتر سازگار بشن.
برات آرزوی موفقیت و آرامش می کنم.:72:
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
با سلام خدمت خانم نگار.
با توجه به اينكه انجام كار و وظايف در خانواده هاي مختلف به شكل هاي مختلفي انجام ميشه من فكر ميكنم شما بايد اول اين مساله رو در نظر بگيريد. خانواده شما چجورين خانواده همسرتون چجورين و در انتها شما چجوري ميخواهين باشين.
خوب شايد شوهر شما ميخواد شما از اون زنهايي باشين كه همه فن حريفن خودشون بدون اينكه شوهرشون بفهمه لامپ رو عوض ميكنن به تعمير كار لباسشويي زنگ ميزنن و اصلا فكر نميكنن كه اين كارا وظيفه مرد هاست.
اگه يك زن خانه دار همه امور منزلشو دست خودش بگيره از آشپزي و روشن كردن لباسشويي تا تعمير لباسشويي و تعويض اجاق گاز شايد هم اشكالي نداشته باشه. نه تنها در اين زمان بين خانمها و آقايون فاصله اي نيست بلكه در گزشته هم زنهايي بودن كه فرقي احساس نميكردن. من كسي رو ميشناسم كه ميگه شوهرم كه ميره ماموريت من ميخوام كف پوش خونه رو سراميك كنم بهش ميگم آخه كارگر بياد خونه سختت نيست ميگه من ميدونم با كارگرا چجوري رفتار كنم كه به زهنشونم خطور نكنه كه من زنم.
يا مثلا خودش يك اوستا كار مطمئن كه قابل اعتماد شوهرش هم هست پيدا كرده اون مياد خودش كارگر مياره و كل سرويس بهداشتي تعويض ميكنه براش و اگه جايي آب بده براش ايزوله ميكنه و ...
در هر حال اين مسئله كاملا توافقي هست مردهايي هم هستن كه راحت تر هستن خودشون اين كارها رو انجام بدن تا زنشون با اوستا كار و كارگر سرو كله بزنه.
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
دقيقا شوهر من هم همچين زني مي خواد.مي گه دوست دارم زرنگ باشي و تو كارات نموني.
البته من تا حدي زرنگ هستم ولي نمي خوام به اين واسطه از همه چي شونه خالي كنه.
البته اينم بگم شوهرم خيلي دوستم داره و خيلي هم بهم محبت مي كنه.ولي خب دوست ندارم اين مشكلات ريز و درشت باعث دلسردي من بشه.
راستش چند روزيه منم بيشتر بهش محبت مي كنم و ميبينم اينجوري بيشتر به حرف هام گوش ميده!!البته قبلا هم محبت مي كردم.ولي خب حالا بيشترش كردم.مثلا ديروز اول بهش كلي محبت كردم و حرف هاي قشنگ قشنگ زدم !!بعدش ازش خواستم بره برام وسايل بخره(ميوه اين چيزا)اولش يه ذره نگام كرد ولي ديگه ادامه نداد و رفت خريد آورد(در حالي كه قبلا مي گفت ماشين ور دار خودت بخر)
به نظرتون اگه خودمو به خونسردي بزنم و كاري كه وظيفه اون هست رو انجام ندم و بي خيال باشم تا خودش مجبور شه انجام بده فكر درستيه؟
چون از اول هميشه من به فكر همه چيز بودم و اگه انجام نمي داد حس مسئوليت پذيري من اجازه نميداد راحت بشينم و خودم پاميشدم انجام ميدادمش.شايد همين بد عادتش كرده باشه؟
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
نگار جان بعد از ابراز محبت چیزی ازش نخواه. نگذار حس کنه محبت کردنت منفعت طلبانه ست. چون در اونصورت "شرطی" می شه و مثل خیلی مردهای دیگه حوصله ناز و نوازش رو نخواهد داشت. در کل فکر می کنم پست 7# بهترین راهکار رو بهت ارائه داده.
:72:
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
بچه ها بگين چيكار كنم.الان واقعا اعصابم خورده
ما قبلا سفارش ماهواره داده بوديم.حالا مهندس ماهواره زنگ زده گفته عصر حاضره و مي خواد بياد نصب كنه.
خب معلومه كه به حضور يه مرد نيازه.بهش زنگ زدم گفتم عصر مهندس مي خواد بياد ماهواره رو نصب كنه.گفت خودت هستي ديگه من براي چي بيام آخه !!!(اونم با حالت حق به جانب و جدي)
ميبينين ترو خدا.حالا اين در حاليه كه روابطمون هم خيلي خوبه و روزي صد مرتبه مي گه دوستم داره. و حرفهاي عاشقانه مي زنه.آخه من چيكار كنم؟
يعني راهي داره كه بتونم يه ذره جدي تر و مسئوليت پذير ترش كنم؟
به نظرتون امروز چيكار كنم؟
بهش گفتم نمي شه بايد باشي . با يه حالتي گفت خيلي خب ببينم كارم كي تموم مي شه حالا...
من كه مي دونم امروز بر عكس هميشه مي خواد بگه فلان كارو دارم 9 به بعد تموم مي شه و عمدا دير مي اد كه كار ماهواره رو يا خودم و يا بابام انجام بده !!!
ترو خدا بگين چه رفتاري داشته باشم؟از طرفي مي خوام خودمو كنترل كنم دعوا و دلخوري نشه از طرفي هم لجم در اومده
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
اين كار واقعا به حضور همسرت نياز دارد ؟!!!
اتفاقا شما هم بايد نشان دهي كه در زندگي توانايي قبول مسئوليتهاي اينچنيني را داري . البته مي توانم بفهمم كه به لحاظ فرهنگي شايد شما نياز به حضور يك مرد را احساس مي كنيد و اين آقا خير . جاي دلخوري ندارد . فكر نمي كنم موضوع مهمي باشد . ايشان شما را زن توانا يي مي بيند و به شما احترام مي گذارد .
چرا ناراحتي ؟!
دوست دارم شوهرم پشتيبانم باشه
ترو خدا بگين چطوري مي تونم به شوهرم ياد بدم پشتيبانم باشه؟؟
الان لوله آب ساختمون مون تركيد و مدير ساختمون لوله كش آورده.همه مرداي ساختمون هستن جز شوهر من.هي زنگ ما رو زدن گفتن به شهرت بگو بياد همفكري كنيم.لوله شما تركيده.به شوهرم زنگ زدم نيومد !!! مي گه كار دارم.
مجبور شدم بين اين همه مرد خودم برم پاين ببينم چه خبره.خيلي دارم حرص مي خورم.همه خانم ها تو خونه بودن شوهر هاشونو فرستادن پايين.اونوقت من بايد خودم برم.
شوهرم كه شب اومد خونه چه رفتاري باهاش داشته باشم؟
به روش نيارم؟؟ترو خدا بگين؟
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
دیدگاه شما و همسرتون در مورد زن و زندگی متفاوته.
به بعد اجتماعی شخصیتت اهمیت میده .شما رو محدود نمیکنه و .... . شاید بهتر باشه مثبت اندیش تر فکر کنی .
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
ممنون.
ديروز همش فكر هاي مثبت كردم و خودمو آروم كردم.خونه كه اومد اصلا ناراحتي مو نشون ندادم.
تو فرصت مناسب بهش گفتم دلم مي خواد منم زير سايه يه مرد باشم و مردونگي خودتو برام نشون بدي.امروز همه مردها تو ساختمون بود و فقط من زن بودم.دوست داشتم من اونجا نباشم و جاش تو باشي.
اونم گفت اون از بي عرضگي اونيكي زن هاست.مي گفت مي دوني تو چقدر شخصيتت بالا مي ره.من دوست دارم زن زرنگ باشه و اينچيزا....
نمي دونم والله
شايد بايد طرز فكرمو عوض كنم
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
دوست خوب اولا حرفاي فيلوسارا رو خوب گوش بده
ثانيا::: توي هر موردي بايد جداگانه تصميم بگيري و عمل كني::مثلا راجع به خريد كردن ميتوني اين كارو به عهده بگيري
اما اينكه بالاسر لوله كش واستي يا اينكه توي جلسه اي كه مرداي ساختمون دارن به جاي همسرت شركت كني به نظر من مطلوب نيست توي اين موارد كه كار واقعا و واقعا مردونست بايد بيخيال باشي بذار خودش احساس نياز كنه مثلا پرداخت فيش تلفن كاره مردونه به حساب نمياد شايد توي خونه شما اين كارو پدرت انجام ميداده اما همسرت ميخواد اين ريزه كاريا به دست شما انجام بشه.....
بازم ميگم كاراي كاملا مردونه رو با كارايي كه بهتره مردا انجام بدن تفكيك كن....
موفق باشي:72:
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
آخه احساس ميكنم اگه به گردن نگيرم همينطوري ميمونه.
يعني اون بر خلاف من بي خياله در حالي كه من خيلي دقيقم.مثلا اگه دست اون باشه مي گه خب لوله بتركه ولش كن فعلا.بعدا درست مي كنم.يا يه همچين چيزايي.
همونطور كه لوله ظرف شويي رو درست نكرده بود و آخر سر باباش كه اومده بود شهرمون مهموني درستش كرد.
در كل بي خيال و تنبله.الان لوله ساختمون رو قرار شد مدير ساختمون به نيابت از شوهرم بره دنبالش و درست كنه .بعد هزينشو حساب كنه با شوهرم.از كجا معلوم دو برابر نگه هزينه رو.به شوهرم ميگم مي گه ول كن بابا.خب دو برابر بگه ولش كن !!!!
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
سلام
قبلا یه بار اشاره کردم که بهتره خیلی رو این مسایل حساس نشی بذار کمی خودشون چوب این رفتارها و عواقبشو بخورند تا اینکه تو هی حرص و جوش بخوری . با این کار فقط خودتو از بین میبری و بعدا بهت میگه زن زرنگی نبودی و....
هرزگهی هم کمکش کن یه جاهای هم خودتو به اون راه بزن ( یعنی این کار ازم بر نمی یاد) فقط حرص نخور و نق نزن که در اونصورت حتی بدهکارم میشی من امتحان کردم...
RE: بي مسئوليتي شوهرم در بعضي امور
[align=justify]سلام :72:
نگار جان قبل از اینکه تصمیم بگیری باهمسرت ازدواج کنی، وقتی در مورد تقسیم بندی مسئولیت های اینچنینی ازش پرسیدی، چی جواب داد؟ وقتی ایشون ازت خواستگاری کرد، سعی کرد در مورد این مسائل فریبت بده؟ یا شما دلت می خواد تغییرش بدی؟
علاوه بر این، فکر نمی کنی شما مسئولیت های زندگی رو نابرابر تقسیم می کنی؟
زن کارهای آشپزخونه رو انجام بده (البته مرد هم در این موارد باید مشارکت کنه) اما به مسائل جانبی کار نداشته باشه، زن در مورد دکوراسیون منزل ایده بده و مرد اجرا کنه. و ...
اما مثل زن های سنتی هم نباشه که زیر دست مادر شوهر و پدر شوهر و برادر شوهر و خواهر شوهر و مادر بزرگ شوهر و ... باشه و دستورات ریز و درشتشون رو اجرا کنه.
مرد مثل سابق بار مالی زندگی رو برعهده داشته باشه، وظایف سخت افزاری منزل رو کاملا تقبل کنه. البته مدرن هم شده باشه، یعنی ناز زن رو بکشه، مواظب عواطفش باشه، در مورد مسائل جنسی خودخواهی مردهای سنتی رو نداشته باشه و ...
اما مثل مرد های سنتی هم نباشه که زن رو در تصمیم گیری ها سهیم نمی کردند. همیشه با خانمش هم فکری کنه، تک روی نکنه، و ...
اجازه نده خانمش با آقایون همسایه در مورد کار پیش پا افتاده ای مثل ترکیدن لوله صحبت کنه، اما از اون طرف محدود و خونه نشینش هم نکنه، چون زن به وجهه اجتماعی نیاز داره، به شغل نیاز داره، البته اونجا اشکال نداره با آقایون هم کلام بشه، چون این حرفها قدیمی شده و حالا زن ها تغییر کردن و شوهر ها باید خودشون رو با این تغییرات وفق بدن و ...
نگار جان این مسئله ای که شما الان گرفتارشی مشکل خیلی از خانمهای زمان ماست چرا که ما در حال حاضر در جامعه ای نیمه سنتی و نیمه مدرن زندگی می کنیم.
دقت کن اگه همسر شما می خواست با یک خانم با تفکرات سنتی ازدواج کنه، شما رو انتخاب نمی کرد. اما ایشون دختری رو برگزیدند که در شرکت به توانایی هاش و قدرت تفکرش ایمان داشت و اون رو یک شریک محکم و قدرتمند برای زندگیش می دید.
دوست خوبم، پیشنهاد من اینه که بشو همون دختری که همسرت انتخابش کرد، و از همسرت هم انتظار نداشته باش چیزی باشه غیر از اون مردی که قبل از ازدواج دیدی و پسندیدی.
نگارم نظر من اینه که اصولی که بر اساسشون فکر می کنی، و احساس رضایت مندی یا نارضایتی می کنی، نیاز به یک بازنگری دارند، که تناقض هاشون رو تشخیص بدی و برطرف کنی.
:72:[/align]