-
خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
حتما بارها واژه خودآگاهی را شنیده یا خوانده اید و شاید به سادگی از کنار آن عبور کرده اید؛ چون تصور می کردید که یک مفهوم تئوری و ذهنی است و نمی تواند به صورت عملی زندگی روزانه شما را بهبود بخشد.
اما در این تاپیک سعی ما اینست که مفهوم خود آگاهی را به صورت کاربردی و عملی در زندگی بکار گیریم و بر اساس آن نسخه های قابل اجرا بپیچیم و نتایج ملموس آن را در زندگی حس کنیم. بدین منظور از همه شما عزیزان تقاضا داریم به تکالیف مشخص شد طی پستهای ارسالی، عمل کرده و نتیجه را در چند خط به صورت خلاصه بیان کنید تا به صورت کاربردی بهره برداری گردد.
«اهمیت خود آگاهی در تغییر خویشتن»
در روانشناسی نظریه های زیادی مطرح است و در هر نظریه از زاویه جداگانه ای به انسان نگریسته اند. آیا می دانید وجه اشتراکی همه این نظریه ها در چیست؟
جواب : «آگاهی فرد بر خودش»
یعنی همه نظریه ها در روان شناسی روی «آگاهی فرد بر خودش» به عنوان شاهراه شروع تغییر، کمابیش اتفاق نظر دارند.
حالا سئوال اساسی که به صورت تکلیف عنوان می کنیم اینست:
سئوال:حطیه های شناخت خود کدامند؟
یعنی : وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟)
یعنی : وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
یعنی : شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
یعنی : اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
یعنی : عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
یعنی : آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
چند نکته بسیار مهم توجه فرمایید:
1 – دوستان به طور خلاصه ، فقط در چند خط به سئوال جواب بدهند و ه سایر مسائل مرتبط نپردازند.
2 – این موضوع توسط مدیر همدردی و بر اساس نظریه های روان شناسی به صورت تخصصی هدایت می شود.
3 – جهت هدایت و کنترل این تاپیک و عدم انحراف آن از موضوع اصلی ، شما به مدیر همدردی این اجازه را می دهید که پستهای خارج از موضوع را (از نظر خود) ، حذف یا ویرایش کند تا امکان جمعبندی و نتیجه گیری به صورت مفید در خاتمه تاپیک فراهم گردد.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
با سلام
و عرض تشکر فراوان به خاطر باز کردن این تاپیک .
1- وقتی می گوئیی خودآگاهی یعنی چه ؟ یعنی آگاهی نسبت به چه ؟
خودآگاهی یعنی برداشت و نگاه و شناختی که فرد از رفتار ، افکار و منش خود دارد مبتنی بر واقع بینی .
یعنی آگاهی نسبت به احساس و عواطف و هیجانات و بینش و منش خود ، آنگونه که هست ( نه تعریف
خود آنگونه که میخواهد تعریف شود )
2 - وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
بشناسیم کی هستیم ،
یعنی ، در درجه اول ویژگی ها یمان در نوع خود ( به عنوان انسان ) را ، و بعد در جنسیت خود ( به عنوان
زن یا مرد ) و رفتار ( مجوعه ، افکار ، گفتار و کردار ) خود با توجه به شرایط محیطی ( خانواده و اجتماع )
مبتنی بر آموخته ها و نوع تربیت و فرهنگ ، را بشناسیم .
3 - شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت نوع نگرش و مبتنی بر آن منش خود ، به همراه میل به تغییر ، باعث تغییر می شود .
4 - اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
با توجه به پاسخ سئوالات 1 و 2 ، فرد می داند ، به عنوان انسان ، در چه شرایطی چه وضعیتی پیدا کند
طبیعی و متعادل خواهد بود .
و اکنون از نظر نوع نگاه و روحیات و بینش و منش چگونه فردی است و می داند در شرایط مختلف چگونه
خواهد بود ، و خواهد دانست که همواره باید در مسیر شناخت خود فعال باشد و هیچگاه فکر نکند کامل
خود را شناخته است .
5 - عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
به جرأت می گویم ، تا حد زیادی آری ، اما نسبت به موقعیتهای پیش نیامده و تجربه نشده ، هنوز
نمی دانم چگونه ام ، اونچه مهم است دریافته ام که هر لحظه باید به کوچکترین احوالات خود به قصد
واکاوی و شناخت توجه داشت . ، آنچه من در مورد خود شناخته ام ، ابتدا در نوع خود به عنوان انسان ، که
گفتنش طولانی است و با محدودیتی که از نظر سطور برای پاسخ اعلام داشته اید نمی شود بیان کرد .
و بعد از روحیات خود و واکنشها و هیجانات خود و نگرشم نسبت به دنیا و دیگران در ارتباط با خود و
مهارتهای رفتاری و خلقیاتم تا حد زیادی شناخت دارم ، اما هرگز مدعی نیستم که کامل است و کافی ، و
برایم این هر لحظه به خود در جهت شناخت توجه کردن بسیار لذت بخش بوده و هست ،
6 - آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
فکر می کنم پاسخ سئوالات بالا پاسخ این سئوال هم باشد
****
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
1: وقتی می گوئیی خودآگاهی یعنی چه ؟ یعنی آگاهی نسبت به چه ؟
پاسخ (نقاب)::خود یعنی همان آگاهی...حال خودگاهی یعنی تبدیل نهاد به فراخود.. به عبارتی ساده تر خودگاهی یعنی ::عبور از غرایز خود و رسیدن به واقعیت خود..یعنی تبدیل خواسته به داشته ها
2:وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
پاسخ (نقاب)::اصولا خودشناسی هنگامی حاصل خواهد شد که فرد خود را در تعامل و رقابت با دیگرخودها (افراد و محیط) بشناسد...پس برای خودشناسی ....باید میزان انعطاف پذیری را در وجود خویشتن بسنجیم
3 - شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
پاسخ (نقاب)::اصولا تغییر همراه با دگرگونی خویشتن است نه شناخت خویشتن...
4 - اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
پاسخ (نقاب)::خود گاه بودن فردی نشانه ای این است که ابتدا خود را با توجه به ظریفیت هایش در تقابل با دیگران شناخته ...نه در مقایسه با خود.در یک کلام شناخت ظرفیت ها و استفاده بجا از ان
5 - عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
من تا کنون خود را نشناخته ام....زیرا در محیط های گوناگون زیادی نبوده ام تا بتوانم از تمام جنبه های وجودی خود استفاده نمایم و بدانم آیا در روبه رو شدن با شرایط غیرطبیعی آن شناخت قبلی که از خود دارم آیا همان شناخت را نیز در عمل پیدا خواهم نمود؟؟؟
ولی یک اصل ثابت شده و بدون انعطاف و تغییرپذیری را در خود سراغ دارم و کاملا آن را از هر لحاظی می شناسم و آنهم نوع برخورد و دیدگاه بنده درباره ی دیگران است.
6 - آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
تا بحال فکر نکرده بودم.....زیرا خودشناسی نیازی به تفکر ندارد .....ابتدا کاربرد است و سپس تامل درمورد آنچه توانسته ایم انجام دهیم و خواهیم داد.
یک جمع بندی می کنم::
خو.د شناسی یعنی>>>عبور از مرحله غریزه ای و لذت جویانه بدون تثبیت شدن و رسیدن به یک واقعیت و ظرفیتی که بتوان تمام استفاده را از آن نمود و در ادامه راه خودشناسی باید تمام تلاش را برای رسیدن به ایده آل ها نشان داد.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟
خود آگاهی میزان آگاهی ما از خود واقعی ماست، آگاهی از عکس العملها، نقاط قوت و نقاط ضعف
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
برای این کار ابتدا باید شرایط و موقعیتی که در اون زندگی می کنیم رو در نظر داشته باشیم، محدودیت ها و آزادی ها رو بررسی کنیم و بر اساس اونها، روحیات خودمون رو بازبینی کنیم.
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت توانایی ها و نقاط ضعف
اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
کسی که خود آگاهی داره یعنی با تمام محدودیتها و توانایی ها و نقاط قوت و ضعف خودش آشنایی داره و در نتیجه بهتر می تونه اعمالش رو کنترل و برنامه ریزی کنه.
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
نه هنوز نتونستم خودم رو بشناسم.. اما تا به حال تونستم با تکیه بر توانایی هام با نقاط ضعفم مبارزه کنم.
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
این سوال برای من کمی گنگ بود، اگه منظورتون اینه که تا قبل از این به خودشناسی فکر کرده ام، باید بگم که تا حدودی و یکی از اهدافم همین بوده.
:72:
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
[align=justify]سلام:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سئوال:حطیه های شناخت خود کدامند؟
از اونجاییکه می دونم منظورتون خود شناسی از دیدگاه روانشناسیه، بنابراین سعی می کنم فقط از همین دیدگاه به سوالتون جواب بدم، و وارد کلیات نشم.
فکر می کنم در روانشناسی "خود" مجموعه ایه از: استعدادها. تواناییها. ویژگیهای فیزیکی. ویژگی های شخصیتی. و موارد مشابه. بنابراین شناخت خود شامل موارد زیر می شه: ( این موارد رو بر اساس معیار خاصی مرتب نکرده م)
1:: شناخت ویژگی های فیزیکی.
2:: شناخت استعدادها.
3:: شناخت توانایی ها و مهارت ها.
4:: شناخت علایق و لذت ها.
5:: شناخت ویژگی های روانی.
6:: شناخت ویژگی های شخصیتی.
7:: شناخت اهداف.
شاید موارد دیگه ای هم باید ذکر می کردم، اما الان حضورذهن ندارم.
البته انسان شناسی (که خودشناسی بخشی از اونه) جزء تفکیک ناپذیریه از خداشناسی، جهان شناسی و ...
تصور نمی کنم بدون پرداختن به فلسفه وجود، انسان بتونه به درک درستی از "خود" برسه. یعنی روانشناسی برای خودآگاهی کافی نیست. چون به هرحال روان بخشی از "خود" به حساب میاد نه همه اون. با این حال می دونم که قرار نیست اینجا بحث فلسفی داشته باشیم.
:72:[/align]
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
با سلام
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟)
یعنی آگاهی نسبت به توانایی ها , ضعف ها , خواسته ها و اهداف و محیط و محدودیت های وابسته به محیط و پتانسیل های آن
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
واکنش ها و زاویه دید واقعی نسبت به مسائل بدون در نظر گرفتن خواسته دیگران و ریشه واکنش ها و رفتارهای فعلی
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت اهداف دورنی نه القایی
اهدافی که مرتبط با توانایی ها و ضعف هایمان می باشد و شناخت انگیزه حرکت به سمت هدف
اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است
یعنی قادر به تشخیص وکنترل واکنش در شرایط متفاوت و غیر قابل پیش بینی هست
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
شناخت 100% خیر ولی ضعف ها رو بهتر از توانایی ها می شناسم
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
فکر کردم ولی به جواب کاملا قطعی نرسیدم به نظرم تعریف خودشناسی وابسته به سن افراد متفاوت خواهد بود
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
با عرض سلام وتشكر:72:
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟
خودآگاهي يعني آگاهي از نگرش وتفكرخود در مورد هر چيز وبه تبع آن آگاهي از رفتارهايمان (با توجه به اينكه رفتارها ازطرز تفكرها سرچشمه مي گيرند)
خودآگاهي يعني پذيرش تمام جنبه هاي خوب و بد وبه دنبال آن پذيرش رنج تغيير .
خودآگاهي يعني پرده برداشتن از درونيات(به شرط صادق بودن با خود)
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
شناسايي كنيم از عكس العمل هاي خود راضي هستيم يا نه.زيرا اگر خود را شناخته باشيم براي نقاط ضعف و قوتمان هنگام رويارويي با موقعيت ها برنامه اي از پيش تعيين شده داريم .
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت همه ي جنبه هاي درون باعث تغيير مي شود:
چه مثبت ها ( در جهت ارتقا)
چه منفي ها (در جهت اصلاح)
چه توانايي ها و استعدادها(در جهت بهره برداري)
وچه نا تواني ها (در جهت پذيرش)
كسي كه خود آگاهي دارد آگاهي پيدا كرده در چه جايگاهي قرار دارد همچنين ميداند مي خواهد به چه جايگاهي برسد.
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
با توجه به سخت بودن خود آگاهي همچنين وجود موانعي مثل سر كوب كردنها و صادق نبودن با خود وپيچيده بودن درون انسان هنوز موفق به خودشناسي مخصوصا قسمت ضعفها نشده ام.
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
بله فكر كرده ام اما چون ارزش آن را به اندازه ي الان نمي دانستم در مورد راههاي خودشناسي اطلاعات كمي داشته ام.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟
يعني شخص چه برداشتي از خود داشته و بر اساس اين برداشت چه احساسي پيدا مي کند در واقع نوع خودآگاهي ما پيش بيني کننده احساس رضايت ما از خودمان و زندگي است و احساس راضي نبودن از خود نشانه اي است که به ما هشدار مي دهد که نيازمند تغيير هستيم. رشد خودآگاهي به فرد کمک مي کند تا دريابد تحت استرس هست يا نه.
خودآگاهي توانايي شناخت و آگاهي از خصوصيات ، نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار و احساسات مرتبط با هم مثل حس عدم امنيت كه طبيعتا ترس و نگراني را مي تواند به همراه داشته باشد .
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت حس ها ي مرتبط با درك درست از موقعيت و شرايط و زمان نسبت به احساسات دروني شناخته و ناشناخته خود و بكار گيري از واژه هاي درست براي بيان واقعيت دروني و روحي .
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
به نظر مي آيد كه چنين است و من ،خودم و احساسات و منشا احساسات و عقلانيت خود را با هر چه خوبي و بدي در آن است بسيار خوب مي شناسم وريشه يابي مي كنم و مشكلات را براي رسيدن به منشا و رسيدن به علت واكاوي مي كنم .اما گاهي با وجود شناخت كافي دچار چالشهاي رواني كوتاه مدت هم مي شوم
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
بله به كرات و هميشه به يك زنجير اتصال ميان خير وشر ، ضعف و قوت هاي دروني خويش رسيده ام كه نمي توان از آن جدا شد . هست و و جود دارد ولي قابل كنترل و قابل شناسايي است .
.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
3 - شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
پاسخ (نقاب)::اصولا تغییر همراه با دگرگونی خویشتن است نه شناخت خویشتن...
4 - اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
پاسخ (نقاب)::خود گاه بودن فردی نشانه ای این است که ابتدا خود را با توجه به ظریفیت هایش در تقابل با دیگران شناخته ...نه در مقایسه با خود.در یک کلام شناخت ظرفیت ها و استفاده بجا از ان
5 - عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
من تا کنون خود را نشناخته ام....زیرا در محیط های گوناگون زیادی نبوده ام تا بتوانم از تمام جنبه های وجودی خود استفاده نمایم و بدانم آیا در روبه رو شدن با شرایط غیرطبیعی آن شناخت قبلی که از خود دارم آیا همان شناخت را نیز در عمل پیدا خواهم نمود؟؟؟
6 - آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
تا بحال فکر نکرده بودم.....زیرا خودشناسی نیازی به تفکر ندارد .....ابتدا کاربرد است و سپس تامل درمورد آنچه توانسته ایم انجام دهیم و خواهیم داد.
سلام نقاب
با تشکر به خاطر شرکت در بحث و نقطه نظرات روشن و شفافتون
در خصوص مورد 3:
همانطور که اشاره شده است. شناخت به معنی دگرگونی و تغییر نیست، بلکه به معنی پیش زمینه و بستر ساز تغییر هست. و شناخت خویشتن باعث برانگیختگی انسان به سوی تغییر می شود.
در خصوص مورد4 و 5
این میزان شناخت (در تقابل با دیگران)، بخشی از شناخت خویش و بخش اجتماعی هست که زیر مجموعه شناخت کامل انسان نسبت به خویشتن است.
در خصوص بند 6
به هر حال ما مرتب در حال انجام دادن یا ندادن رفتار ، گفتار و ... هستیم. و بعد هم تامل در مورد آن. و این چرخه عمل و تامل مرتب تکرار می شود. پس تفکر می طلبد.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
سلام فرشته مهربان
توضیحاتتون بسیار به بحث خودشناسی کاربردی ما نزدیک هست.
یکم: مشروح نوشته اید، که جمعبندی را مشکل می کند.
دوم: یه کمی بیشتر باید در مورد کاربردی و عملیاتی بودن بحث وارد شویم
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
سلام shad
با تشکر شناخت توانایی و محدودیت های خویشتن یکی از مجموعه هایی هست که در خودشناسی کاربردی مورد توجه قرار می گیرد.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط philosara
[align=justify]سلام:72:
فکر می کنم در روانشناسی "خود" مجموعه ایه از: استعدادها. تواناییها. ویژگیهای فیزیکی. ویژگی های شخصیتی. و موارد مشابه. بنابراین شناخت خود شامل موارد زیر می شه: ( این موارد رو بر اساس معیار خاصی مرتب نکرده م)
1:: شناخت ویژگی های فیزیکی.
2:: شناخت استعدادها.
3:: شناخت توانایی ها و مهارت ها.
4:: شناخت علایق و لذت ها.
5:: شناخت ویژگی های روانی.
6:: شناخت ویژگی های شخصیتی.
7:: شناخت اهداف.
شاید موارد دیگه ای هم باید ذکر می کردم، اما الان حضورذهن ندارم.
:72:[/align]
با سلام
چارچوب و فرمتی که برای شناخت خویشتن بیان فرمودید عالی و کامل هست. و شاید برای ورود به بحث ضروری باشد.
البته ما در این کارگاه سعی می کنیم سیر ورود به مسائل کاربردی خودشناسی را بیشتر مد نظر قرار دهیم
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صبا_2009
با سلام
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟)
یعنی آگاهی نسبت به توانایی ها , ضعف ها , خواسته ها و اهداف و محیط و محدودیت های وابسته به محیط و پتانسیل های آن
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
واکنش ها و زاویه دید واقعی نسبت به مسائل بدون در نظر گرفتن خواسته دیگران و ریشه واکنش ها و رفتارهای فعلی
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
شناخت اهداف دورنی نه القایی
اهدافی که مرتبط با توانایی ها و ضعف هایمان می باشد و شناخت انگیزه حرکت به سمت هدف
اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است
یعنی قادر به تشخیص وکنترل واکنش در شرایط متفاوت و غیر قابل پیش بینی هست
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
شناخت 100% خیر ولی ضعف ها رو بهتر از توانایی ها می شناسم
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
فکر کردم ولی به جواب کاملا قطعی نرسیدم به نظرم تعریف خودشناسی وابسته به سن افراد متفاوت خواهد بود
سلام صبا_2009
به موارد خیلی مهمی اشاره کردید. جمبندی مفیدی هست.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط faezeh
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
با توجه به سخت بودن خود آگاهي همچنين وجود موانعي مثل سر كوب كردنها و صادق نبودن با خود وپيچيده بودن درون انسان هنوز موفق به خودشناسي مخصوصا قسمت ضعفها نشده ام.
سلام faezeh
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید:
یکی از بخش مهم در خودشناسی کاربردی اشاره به این موانع ناخودآگاه مثل سرکوب کردن و صادق نبودن با خود و... هست که بعدا توضیحاتی را می طلبد
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
اما گاهي با وجود شناخت كافي دچار چالشهاي رواني كوتاه مدت هم مي شوم
آیا تا کنون فکر کرده اید خود شناسی یعنی چه؟
سلام ani
جامعیت مطالبتون مفید هست. اما در مورد چالشهایی که اشاره کردید، مربوط به شناخت بخشی از خودمان هست که سرکوب شده، یا به روشی به ناهوشیار فرستاده ایم. در اینگونه موارد باخوردهای دیگران در شناخت خویشتن به ما بیشتر کمک می کند.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
سلام عزیزان
با تشکر از همه شما اعضاء محترم که در کارگاه خودآگاهی کاربردی شرکت کردید.
نظرات شما عزیزان هر کدام به جنبه های مهمی اشاره داشتند که می تواند تکمیل کننده بحث باشد و همه ما بتوانیم به صورت کامل استفاده کنیم.
لطفا توجه فرمایید برای اینکه بحث تاپیک مربوط به کارگاهها بتواند مفید واقع شود چند نکته را حتی المقدور رعایت کنیم.
1 - خلاصه....
2 - مصداقی، با مثال و جزئی اشاره کنیم.
3 - به عنوان کاربردی توجه شود.
4 - به مطالبی که دیگران اشاره کردند خیلی خلاصه اشاره کنیم و مطالب خودمون را بسط بدهیم.
5 - سعی کنید مثل نقاب در مورد شخص خودتون بیشتر تاکید داشته باشید و مثال بزنید
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
سلام دوستان
برای شناخت خود، ابتدا باید مرز خود مشخص شود.
مرز ما با دیگران کجاست؟ مرز خواست و نیازهای ما و دیگران کجاست؟ (در ادامه تنها این مسئله را بررسی می کنیم، مطالب ذیل توضیحات همین هست.)
آیا مانند آنچه که یکی از دوستان اشاره کرد، صرفا ما عکس العملهایی هستیم به محیط ؟ یا نیازهایی درونی؟ یا نیازها و درخواستهای اجتماع ؟ یا مجموع آنها. آیا بازشناسی مرز خودمان با دیگران می تواند به شناخت ما کمک کند؟
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
اگه درست موضوع رو فهمیده باشم، «من» هر شخص ممکنه حد و مرزهای متفاوتی داشته باشه، و حتی این «من» میتونه به دو بخش ظاهری و اصلی تقسیم بشه.
«من» ظاهری، اون چیزی هست که باعث ارتباط اون شخص با محیط و اطرافیانش میشه، که این هم بستگی به روابط اجتماعی فرد حد و حدود متفاوتی داره. اما فکر میکنم اون چیزی که مد نظر هست «من» اصلی باشه، که اون هم با توجه به شخصیت فرد و میزان تأثیر پذیری و یا تأثیر گذار بودنش میتونه تعاریف و حدود متفاوتی داشته باشه.
افرادی که شخصیت تأثیر پذیری یا تأثیرگذاری دارن حد و حدود «من» اصلیشون میتونه شامل اجتماع، محیط و نیازهای درونیشون باشه، با این تفاوت که افراد تأثیرگذار به «من» وجودشون تسلط دارن و افراد تأثیرپذیر تحت تسلط هر چیزی که وارد مرزشون شده میشن.
و همچنین افراد تأثیرگذار حد و حدود «من» اصلی و ظاهریشون رو خودشون تعیین می کنن و یا حداقل میتونن کنترل کنن اما در مورد افراد تأثیرپذیر معمولا محیط و اجتماع و نیازهاشون هست که حد و حدود «من» اصلی و ظاهریشون رو تشکیل میده.
امیدوارم درست متوجه شده باشم...:D
:72:
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
وقتي مي گوئيم خودآگاهي يعني چه؟ يعني آگاهي نسبت به چه؟)
آگاهي فرد از انديشه هاي خود و هم بيداري نسبت به احساسات و عواطف خويش .
وقتي قصد داريم خودمان را بشناسيم ، بايد چه چيز را در خودمان شناسايي کنيد
جنبه فيزيكي خود -خود آرماني -خود واقعي-خود اجتماعي -خود تاريك - خود براي ديگران -خود معنوي -خود جنسي
شناخت چه چيز در خودمان باعث تغيير خويشتن مي شود؟
شناخت افكار -حس ها و عكس العمل ها
مثلا با شناخت وآگاهي ازافكار و حس هاي منفي و استفاده از تفكر خود گردان مي توان عكس العمل هاي مناسب بروز داد.يا بر عكس با شناخت و آگاهي از افكار وحس هاي مثبت مي توان آن ها را بهره برداري و هدايت نمود ودرمسير رشد و تكامل خود انها را بكار برد.
اگر کسي خود آگاهي دارد يعني چه آگاهي از خود پيدا کرده است؟
باضعف و قوت هاي خود اشناست با داشتن برنامه و هدف هاي مشخص با درنظر گرفتن ظرفتهاي خود در مراحل گوناگون و شرايط و موقعيت هاي خاص مي داند به كجا مي رود ؟چه مي خواهد؟چه بايد بكند؟
البته اين امر (شناخت خود)نسبي صورت مي گيرد چون اين قدر پيچيدگي وجود دارد كه گاه در شرايط و موقعيت هاي خاص انسان متحير مي ماند .پس هيچگاه نمي توان ادعا كرد كه به صورت كامل شناخت حاصل گرديده .
عزيزان بفرماييد آيا خودتان را مي شناسيد؟ اگر آري چه چيز را در مورد خوتان مي شناسيد ؟ آنها را بيان کنيد؟
با سرچي كه اخيرا در وجود خودم انجام دادم متوجه شدم كه فايل هايي (افكار منفي)رم وجوديم حضور دارند كه بايد براي هميشه آنها را دليت كنم .:160:
درست جايي كه نقطه ي قوت خودم مي دونستم (احساسات )متوجه شدم كه بايد بسيار تحت كنترل و هنگام ابراز و بروز آنهاازفيلترهاي مناسب عبورداده شوند .
متوجه شدم كه استعدادها و توانايي هاي نسبتا خوبي دارم كه اگر بتونم انشعابات فراوان فرعي سرراهشون رو بردارم و به سمت انشعاب اصلي هدايت كنم . موفق تر خواهم بود .
خودم رو به عنوان يك فرد بسيار مهربون مي شناختم اما متوجه شدم بعضي جاهها اين مهربوني من ممكنه طرفم رو محدود كنه:302:(اين رو بيشتر از باز خورد بچه هام فهميدم ).
دراين بعد(پذيرا بودن و راحت گيري كارها )مي خوام زياد كار كنم :228:
بازم بگم:18:
آيا تا کنون فکر کرده ايد خود شناسي يعني چه؟
چه كسم من چه كسم من كه بسي وسوسه مندم گه از اين سوي كشندم گه از آن سوي كشندم
نفــسي آتــش سوزان نفـــسي سيـل گريـــزان ز چـه اصلم زچه فصلم ز چه بـازار خرنــــدم
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
با سلام
با تشکر از setareh ، مخصوصا بیت قشنگی از مولانا که در مورد تعارض درونی آدمی آورده است.
برای پرداختن بیشتر به خود و مرزهای خود مقدمه ای را عرض کنم:
شخصیت از یک دیدگاه بخشهای مختلف دارد که در این پست 2 بخش آن را مورد اشاره قرار می دهم:
1 - غرایز و کشش های درونی
«مرز خود» عبارت پیچیده ایست. هر کدام از ما یکسری نیازهای برخواسته از غرایز و کشش های درونی (نهاد =Id) داریم . این نیازها در هر انسانی میل به بی نهایت می کند، لیکن از آنجا که انسان بصورت اجتماعی زندگی می کند پس نیازهایش درتعارض یا تداخل با نیازهای دیگران محدود می شود و حتی قوانین اجتماعی در مرزبندی های خود دخالت دارد.
2 - مسائل اجتماعی ، اخلاقی آموخته شده
همچنین از کودکی آموزه های عقلانی ، اعتقادی ، اجتماعی (فراخود = Super ego ) که توسط والدین ، مربیان و محیط به ما آموزش داده می شود، بخشی از وجود ما می شود که به محدودیت غرایز درونی ما کمک می کند.
اگر همین 2 بخش شخصیت را در نظر بگیریم (یعنی: 1 - کنش های لذت طلبانه 2 - محدودیت های اخلاقی، اجتماعی که آموخته ایم)
متوجه می شویم که هر یک از این بخشها پیشی بگیرند ، شخصیت ما واجد خصوصیات خاصی می شوند.
آیا شما در شناخت خویش و «مرزهای خود» تا کنون اندیشیده اید که کدامیک از این 2 بخش فوق در شما قویتر است؟
یا ساده تر بگویم:
1 - آیا کنشهای لذت طلبانه خود را می شناسید، آیا آنها شما را آزادانه کنترل می کند؟ یا
2 - آیا محدودیت های اخلاقی ، اجتماعی آموخته شده شما (وجدان)، موجب سرکوب خواسته های درونی اتان می شود؟ آیا این آموزه ها را به شفافیت می شناسید.
3 - تعامل این 2 بخش در شما به چه نحو است؟
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
1 - آیا کنشهای لذت طلبانه خود را می شناسید، آیا آنها شما را آزادانه کنترل می کنند؟
تا حد زیادی بله ، اما آزادنه کنترلم نمی کنند بلکه مقید به اصولی است که لب آن این است ، خلاف شرع و شأن عمل نشود.
مثلاً هر وقت احساس ناراحتی و غم می کنم به چیزی که برام لذت بخشه و شادم می کنه رو میارم که ممکنه بطور معمول سراغش نرم، مثل آهنگهای خیلی شاد سنتی و محلی ، یا یک فعالیت هنری ، یا گوش کردن به یک سخنرانی ، یا دیدن فیلم ،اما مقیدم که خلاف شرع و شأنم نباشه . ( در این مواقع هر چه خلاف شرع و شأن نباشد را برای خود مجاز می دانم )
2- آیا محدودیت های اخلاقی ، اجتماعی آموخته شده شما (وجدان)، موجب سرکوب خواسته های درونی اتان می شود؟ آیا این آموزه ها را به شفافیت می شناسید.
بله بسیاری از آموزه ها را می شناسم ، و گاهی و در مواردی فهمیدم موجب سرکوب بوده ، مثلاً تا چندین سال پیش ، شبها زودتر از ساعت 12 خوابیدن مرا آزار می داد و از اون لذت نمی بردم و خوابهای غیر رسمی ( اسمی که من روی خوابیدنهای غیر ارادی و از شدت خستگی گذاشتم) برام خیلی لذت بخش تر بود . یک بار این را با یکی از دوستان مشاورم مطرح کردم و افراطی عمل کردن سوپر ایگوی مرا باعث لذت نبردن از خواب رسمی دانست و از آن به بعد فقط به صرف فهمیدن علت ، این مشکل حل شد و من از خواب رسمی و ارادی در هر موقع که نیاز بود لذت می برم .
از آن وقت که عملکرد سوپر ایگو را دریافتم دقت می کنم که هر جا فهمیدم سرکوب گری دارد مهارش کرده و متعادل عمل کنم .
3 - تعامل این 2 بخش در شما به چه نحو است؟
محوریت و هدایت رفتار با بخش 2 است و از تنظیم روند و برنامه های زندگی بر محور لذت جویی پرهیز دارم و سعی می کنم تعادل باشد ، نه سرکوب نیازها باشد و نه لجام گسیختگی غرائز
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
برای پرداختن بیشتر به خود و مرزهای خود مقدمه ای را عرض کنم:
شخصیت از یک دیدگاه بخشهای مختلف دارد که در این پست 2 بخش آن را مورد اشاره قرار می دهم:
1 - غرایز و کشش های درونی
«مرز خود» عبارت پیچیده ایست. هر کدام از ما یکسری نیازهای برخواسته از غرایز و کشش های درونی (نهاد =Id) داریم . این نیازها در هر انسانی میل به بی نهایت می کند، لیکن از آنجا که انسان بصورت اجتماعی زندگی می کند پس نیازهایش درتعارض یا تداخل با نیازهای دیگران محدود می شود و حتی قوانین اجتماعی در مرزبندی های خود دخالت دارد.
2 - مسائل اجتماعی ، اخلاقی آموخته شده
همچنین از کودکی آموزه های عقلانی ، اعتقادی ، اجتماعی (فراخود = Super ego ) که توسط والدین ، مربیان و محیط به ما آموزش داده می شود، بخشی از وجود ما می شود که به محدودیت غرایز درونی ما کمک می کند.
اگر همین 2 بخش شخصیت را در نظر بگیریم (یعنی: 1 - کنش های لذت طلبانه 2 - محدودیت های اخلاقی، اجتماعی که آموخته ایم)
متوجه می شویم که هر یک از این بخشها پیشی بگیرند ، شخصیت ما واجد خصوصیات خاصی می شوند.
آیا شما در شناخت خویش و «مرزهای خود» تا کنون اندیشیده اید که کدامیک از این 2 بخش فوق در شما قویتر است؟
یا ساده تر بگویم:
1 - آیا کنشهای لذت طلبانه خود را می شناسید، آیا آنها شما را آزادانه کنترل می کند؟ یا
2 - آیا محدودیت های اخلاقی ، اجتماعی آموخته شده شما (وجدان)، موجب سرکوب خواسته های درونی اتان می شود؟ آیا این آموزه ها را به شفافیت می شناسید.
3 - تعامل این 2 بخش در شما به چه نحو است؟
در ادامه پست قبلی در مورد بخشهای شخصیت:
در پست قبل به 2 بخش تقریبا متعارض و متضاد شخصیت اشاره کردیم:
1 - غرایز و کشش های درونی
2 - مسائل اجتماعی ، اخلاقی آموخته شده
اگر دقت کنید این 2 بخش غالبا با هم بطور نسبی در تعارض هستند. خیلی کششها و لذتها را دوست داریم که از نظر اخلاقی و اجتماعی اجازه ارضاء آن یا نیست یا باید تاخیر بیفتد؟
حالا چه کار کنیم؟ بی خیال جامعه شویم؟ یا بی خیال لذت ؟!
در اینجا باید به بخش سوم شخصیت اشاره کنیم
3 - خود یا ego
در افراد مختلف شخصیتشان تحت تاثیر یکی از این بخشهای 3 گانه است.
1 - افراد لذت محور و احساسی و تکانشی
2 - افراد سخت گیر، غیر قابل انعطاف و متعصب
3 - افراد معقول، منطقی و همه جانبه نگر
خب با این مقدمه:
خودشناسی تمرکزش روی ego یا خود می باشد.
" خود یا ego ":
بخش منطقی، بالغ و حسابگر شخصیت انسان است، که با توجه به هنجارهای اجتماعی و اخلاقی ، خواسته های بخش لذت جوی شخصیت را در حد تعادل یا ارضاء می کند یا روش تعامل با آن را با توجه به موقعیت تنظیم می کند.
در واقع خود یا ego ، دارای فانکشنها یا عملکردهایی هست که منجر به این تعادلها می شود.
از آنجا که فانکشنهای اگو خود مطلب طولانی و گسترده ای هست، من سعی می کنم لینکش را بزودی در اینجا قرار بدهم. تا کارگاه خودشناسی و خودآگاهی زیادی گسترده نشود.
خلاصه :
3 بخش شخصیت در تعامل با هم هستند
الف ) کشاننده ای که دنبال لذت و دفع ضرر فوری برای فرد هست.
ب) مسائل اخلاقی و هنجارهای اجتماعی فرد که درونی شده و سخت گیرانه هست.
ج ) مهم: خود یا قسمتی که تعامل 2 بخش قبل را کنترل می کند تا به بهترین صورت نیازهای فرد در موقعیت مناسب و صحیح پاسخ بگیرد.
ما در این کارگاه خودآگاهی به طور گذرا اشاراتی داشتیم به این 3 بخش، (به ویژه بش سوم : عملکردها و فانکشنها خود یا اگو که لینک این بخش سوم یعنی فانکشنهای اگو بزودی اضافه می گردد.
-
Re: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نیازها
سلام دوستان خودکاو من
بیایید، از منظر عملیاتی تر و کاربردی تری به بحث خودآگاهی و خودشناسی وارد شویم
ما در ادامه این تاپیک روی شناخت نیازها تمرکز می کنیم.
خود آگاهی ابعادی دارد، و نیازها یکی از حیطه های مهم خود آگاهی هست.
1 - آیا نیازهای خود را تاکنون دقیقا شناسایی کرده اید؟
2 – این نیازها معطوف به کدام بخش های شخصیت شماست؟
3 – این نیازها را یک کشاننده از بیرون ایجاد کرده است؟ یا یک هل دهنده از درون؟ یا هر دو؟
4 – فهرستی از مهمترین نیازهای خود را به دقت و براساس اولویت تنظیم کنید؟
5 – آیا نیازهای خود را طبقه بندی کرده اید؟
6 – آیا نیازهای خود را پذیرفته اید؟
7 – آیا نیازهای خود را مدیریت کرده اید؟
8 – آیا نیازهایتان ارضاء شده اند؟
9 – آیا نیازهایتان سرکوب شده اند؟
10 – بانیازهایی که قابل ارضاء نیست یا شرایط ارضاء ندارد ، چه می کنید؟
---------------------------
پاورقی:(خیلی مهم)
دوستان مباحث کارگاه نیاز به تامل و تدبر و بررسی دقیق دارد. لطفا بدون عجله، به خودکاوی خویش پرداخته و نتیجه بررسی های خود را در صورت تمایل به صورت خیلی خلاصه در چند خط بیان فرمایید.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سلام دوستان خودکاو من:303:
مباحث کارگاه نیاز به تامل و تدبر و بررسی دقیق دارد. لطفا بدون عجله، به خودکاوی خویش پرداخته و نتیجه بررسی های خود را در صورت تمایل به صورت خیلی خلاصه در چند خط بیان فرمایید.
سلام
همانطور که حدس می زدم، دوستان ژرف اندیش با عمق زیادی که وجود دارد این خودکاوی و کاوش در خویشتن زمان زیادی لازم داره. امیدورام در خودتون غرق نشده باشید. هر کس زودتر از عمق به سطح برگشت، نتایج بررسی هایش را برامون بگوید.:104:
چون گفته اند:
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد:305:
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نیازها
سلام دوستان خودکاو من
بیایید، از منظر عملیاتی تر و کاربردی تری به بحث خودآگاهی و خودشناسی وارد شویم
ما در ادامه این تاپیک روی شناخت نیازها تمرکز می کنیم.
1- آیا نیازهای خود را تاکنون دقیقا شناسایی کرده اید؟
البته نه کاملا ولی در این مدت که به واکاوی خودم پرداختم خیلی از چیزهایی که برایم ارزش داشت را شناختم و نیازهایی را که من رو به سمت رسوندن به اون ارزشها سوق می داد پیدا کردم
2 – این نیازها معطوف به کدام بخش های شخصیت شماست؟
بستگی شخصیتم را چگونه بخش بندی کنم
بعضی از نیازهایم مربوط به بخش اجتماعی بودنم هست مثل اینکه دوست دارم بسیار پر نشاط و فعال باشم بسیار رشد کنم بسیار بیاموزم
مهمتر از همه به سمت وارستگی بروم
بعضی نیازهایم مربوط به استقلالم هست مثل اینکه من خودم برای خودم تصمیم بگیرم و خودم حال و آینده ام را تعیین کنم
بعضی نیاز ها عاطفی و احساسی است مثل احساس به اینکه دوست داشته شوی
احساس به اینکه گاهی اوقات برای کسی حرف بزنی و درد دل کنی و اشک بریزی و او فقط نوازشت کند و گوش دهد و یا مثلا اینکه گاهی اوقات که ترد و شکننده هستی به کسی تکیه کنی
بعضی هم منطقی است مثل کسب درامد داشتن احترام و عزت نیاز به غذا خوردن ، استراحت کردت ، تفریح کردن ...حتی لذت بردن
3 – این نیازها را یک کشاننده از بیرون ایجاد کرده است؟ یا یک هل دهنده از درون؟ یا هر دو؟
نیازهایم بیشتر هل دهنده از درون دارد
مثل اینکه من همیشه می خندم و سرحال هستم هیچوقت درونم ساکت و ارام نیست خیلی با دیگران می جوشم و از داشتن این شخصیت احساس رضایت می کنم در حقیقت نیرویی از درون به من می گه لبخند بزن شوخ طبع باش سخت نگیر ، ولش کن بابا، خودت رو ناراحت نکن مهم نیست به شادابی ات برس ، شاد باش و این شادی را به دیگران نیز هدیه بده
البته گاهی هل دهنده از بیرون هم دارند مثل اینکه وقتی دخترم و یا کسی که برایم مهم هست ناراحت و غمگین و یا کسل هست این احساس در من بیشتر تولید میشه که بخند و او را هم بخندان و ذهنش را از نگرانی آزاد کن
بعضی ها هم بیشتر بیرونی هستند
مثلا اینکه به اجبار روزگار گاهی باید مرد باشی گاهی پدر باشی
خوب چون در وجودم خصلت مرد نیست وقتی که در جایی نقش یک مرد را بازی می کنم و همانند یک مرد با اقتدار و قاطعیت می شوم برایم خیلی سخت هست و اون محرک بیرونی باعث میشه که بسیار خشن عمل کنم
مثل رفتن به تعمیرگاه برای تعمیر ماشین
مثل سکوت کردن در برابر ارباب رجوعی که توی جمع توهین می کنه
برخورد کردن با فروشنده ای که جنس بیخود می خواهد بهت قالب کنه و ...
و یا بازی کردن نقش پدر برای دخترت
خوب اینها باعث میشه که اون نیاز عاطفی و احساسی به وجود بیاد
نیاز تکیه کردن
نیاز گریه کردن ب
نیاز به نوازش شدن و ...
نیازی هم مثل گرما سرما و ... محرک های بیرونی (هوا و ..) درونی( بیماری ، تب و ..) دارند
پس فکر می کنم نیاز هایم هردو محرک را داشته باشند
---------------------------
پاورقی:(خیلی مهم)
دوستان مباحث کارگاه
نیاز به تامل و تدبر و بررسی دقیق دارد. لطفا
بدون عجله، به خودکاوی خویش پرداخته و نتیجه بررسی های خود را در صورت تمایل به صورت
خیلی خلاصه در چند خط بیان فرمایید.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
سلام دوستان گرامی
از همه دوستان که از این تاپیک خودآگاهی استقبال کردند، سپاسگزارم ، همچنین تقدیر و تشکر از بالهای صداقت که پست آخر را عملیاتی کردند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
<div dir="rtl">
<table border="2">
<td rowspan="2" background="http://www.hamdardi.net/pic/backpic/1.jpg">
<br />
1 - آیا نیازهای خود را تاکنون دقیقا شناسایی کرده اید؟
2 – این نیازها معطوف به کدام بخش های شخصیت شماست؟
3 – این نیازها را یک کشاننده از بیرون ایجاد کرده است؟ یا یک هل دهنده از درون؟ یا هر دو؟
4 – فهرستی از مهمترین نیازهای خود را به دقت و براساس اولویت تنظیم کنید؟
5 – آیا نیازهای خود را طبقه بندی کرده اید؟
6 – آیا نیازهای خود را پذیرفته اید؟
7 – آیا نیازهای خود را مدیریت کرده اید؟
8 – آیا نیازهایتان ارضاء شده اند؟
9 – آیا نیازهایتان سرکوب شده اند؟
10 – بانیازهایی که قابل ارضاء نیست یا شرایط ارضاء ندارد ، چه می کنید؟
</td>
</table>
</div>
بالهای صداقت به طور کافی در مورد فهرست نیازهایشان و مشخص کردن درونی و بیرونی آنها نوشتند، لیکن دوستان توجه کنید، پاسخ دقیق به همه موارد فوق منجر به آگاهی بیشتر ما نسبت به خودمان شده و در گامهای بعد در تغییر احتمالی بخشی از نیازها و روشهای تعامل با آنها به ما کمک می کند.
به این موارد توجه کنید:
یکم :
چنانچه متوجه شوید منبع نیاز هل دهنده بیرونی بوده و امکان ارضاء آن هم غیر ممکن باشد، می توان با تغییر محیط به این مسئله پاسخ داد.
مثلا انتظارات و توقعات یا مسائلی که بعضی افراد محیطی ممکن است به ما تحمیل کنند.
دوم:
بعضی نیازهای درونی را اگر خوب بشناسیم مثل نیازهای فیزیولوزی و نیازهای روانی مثل مقبولیت و ... می توانیم در شرایط مختلف با باز تعریف این نیازها مدخلهای ارضاء بهتری برای آنها ایجاد کنیم.
مثلا کسی که روی نیاز جنسی خودمتمرکز می شود و روز و شب در پی ارضاء آن به صورت افراطی هست، حتی اگر متاهل باشد ممکن است نتواند خویشتنداری لازم را از خود نشان دهد و دچار مشکل شود. این فرد لازم هست نحوه کنترل، یا ارضاء نیازهایش را به نوعی مدیریت کند که با سایر نیازهایش تداخل نکند.
فردی که در پی ارضاء نیازهای تفریح و فراغت ، خود را بدون مدیریت به دست آن می سپارد، ممکن است با نیازهای تحصیلی ، شغلی و خانوادگی اش تداخل حاصل کند و در نهایت مشکلات در هم تنیده ای پیدا کند.
به عنوان مثال بالهای صداقت نیاز دارد که دوست داشته بشه....
حالا اگر این نیاز به دوست داشته شدن خود را «باز تعریف» کند و از انحصار صرفا شوهرش خارج کند به فرزند، والدین، فامیل ، دوستان و همکاران هم توجه کند می تواند با مدیریت نیازهایش و کنترل آن فشار زیادی را از روی خود بردارد.
سوم:
اگر نیازهایتان را فهرست بندی کنید، هنگام طبقه بندی متوجه می شوید، که بسیاری از این نیازها در یک طبقه جا می گیرد.حالا اگر اولویت بندی هم بکنید، متوجه می شوید چه نیازهایی به رفتار شما شکل می دهند و کم کم شخصیت شما را نمایش می دهند.
نیاز به دوست داشته شدن، احساس مهرطلبی و ... اگر نیازهای غالب یک نفر باشد، کم کم رفتارش به نوعی شکل می گیرد که دیگران را پیوسته از خود راضی نگه دارد، و این مسئله هم انرژی های را کم کم از او می گیرد و هم او در درون از آرامش و لذت درونی دور می افتد.
نیاز به قدرت، شاخص بودن و ... اگر غالب شود، به خاطر حس سلطه ، عدم هم حسی، و عدم توجه به نیازهای دیگران ، موجب می شود، افراد با عمق وجود با شما ارتباط پیدا نکنند. تصنعی رفتار کنند. کم کم متوجه عدم مقبولیت می شوید.
نیازهای فیزیولوژی مثل رفاه، جنسی، تغذیه و ...، اگر محور تصمم گیری و رفتار شود، کم کم به خاطر کسب لذت مسئولیت های کمتری تقبل می کنیم، توجه خود را از وظایفمان به لذت طلبی شخصی متوجه می کنیم. اهمالکار می شویم و ....
مثل اینکه دوباره طولانی شد...
از همه دوستانی که شاهد بحث هستند خواهش می کنم موارد و مثالهایی بیاورند که بحث تکمیل شود:
نقاط قوت و ضعف خود را از دریچه نیازهایتان بررسی کنید؟
مثال اگر وسواسی هستید ؟ یا کمالگرا؟ اگر اهمالکار هستید یا سخت کوش؟ اگر انعطاف پذیر هستید یا مردم دارد؟ اگر ساکت هستید یا اگر شلوغ؟ اگر منفعل هستید یا فعال؟ اگر عصبانی می شوید یا زود می رنجید؟ اگر زود عاشق می شوید یا مردد می شوید؟
همه و همه می تواند از نظر ریشه نیازهایتان ارزیابی شود.
منتظر ارزیابی شما از نیازهایتان هستیم
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
از همه دوستانی که شاهد بحث هستند خواهش می کنم موارد و مثالهایی بیاورند که بحث تکمیل شود:
نقاط قوت و ضعف خود را از دریچه نیازهایتان بررسی کنید؟
مثال اگر وسواسی هستید ؟ یا کمالگرا؟ اگر اهمالکار هستید یا سخت کوش؟ اگر انعطاف پذیر هستید یا مردم دارد؟ اگر ساکت هستید یا اگر شلوغ؟ اگر منفعل هستید یا فعال؟ اگر عصبانی می شوید یا زود می رنجید؟ اگر زود عاشق می شوید یا مردد می شوید؟
همه و همه می تواند از نظر ریشه نیازهایتان ارزیابی شود.
منتظر ارزیابی شما از نیازهایتان هستیم
نقاط قوت و ضعف خود را از دریچه نیازهایتان بررسی کنید؟
نیاز به استفاده بهینه تر از وقت
نقطه ضعف >> در بعضی امور شخصی ( که اغلب منفعت شخصی مرا در پی دارد چه مادی و چه معنوی ) اهمال کاری دارم و تأخیر پیش میاد ( تا وقتی احساس ضرورت نکنم )
همچنین از این اوقات زیادی برای دیگران خرج می کنم و به نوعی میشه گفت از خود گذشتگی نامناسب ( که تبعاتی چون متوقع شدن بعضی از آنها و به امور خود نرسیدن مرا در پی دارد )
نقطه قوت >>> پشتکارم برای تحقق برنامه ها و اهدافی که طرح کرده ام و وظایفی که به عهده گرفته ام تا تکمیل آن خوب و رضایت بخش هست
نیاز به مفید بودن
نقطه ضعف >> دلسوزی و خدمات رسانی زیاد واحساس مسئولیت خودساخته در رابطه با خانواده و افرادی که درخواست کمک دارند ( که موجب درگیر مسائل آنها شدن و حتی گاه زیادی از خود مایه گذاشتن شده و متوقع شدن و حتی نوعی طلبکارانه رفتار کردن را در مخاطب ایجاد کرده ، تصور می کنم اینگونه گاه نیز مانع رشد آنها با دست و پنجه نرم کردن خودشان با مسائل شده ام )
نقطه قوت >> احساس توانمندی و عدم ناامیدی ( در بدترین شرایط ناامیدی یا بن بست احساس نکرده ام ) ، اعتماد به نفس بالا و قدرت تجربه امور مختلف و حتی متفاوت ( مشتاق بودن ) ، صبر و آرامش در برابر سختیها و فشارها
نیاز به حفظ آرامش به طور پیوسته
نقطه ضعف >> به نظرم می رسد در بعضی مواقع ( محدود ) برای حفظ آرامش محیط ( به خاطر خود و دیگران ) با بعضی منفعلانه رفتار کرده ام
( البته در حال بررسی هستم . در مورد نزدیکان در بررسی با بهره گیری از مشاوره به اینکه مدارای بجا و سازنده بوده ، نه انفعال رسیده ام و در مورد محیطهای اجتماعی در حال بررسی هستم و مطمئن نیستم انفعال بوده یا مدارای سازنده هرچند معدود هم بوده است ).
نقطه قوت >> تأمین آرامش از درون و وابسته به عوامل بیرونی نبودن بلکه توزیع آن در برون ( برای درک میزان قدرت حفظ آرامش در تصوراتی که با شرایط مختلف برای خود داشته ام ، رسیده ام به اینجا که حتی در حبس انفرادی :311: هم قدرت حفظ و تأمین آرامش را دارم یعنی بهش فکر کرده ام که چه جوری می توانم آرامشم را حفظ کنم و آمادگی کسب کرده ام ). مثبت بینی ، اعتماد و تکیه و توکل عمیق به خدا ، اعتقاد به جریان حکمت در وقایع و پدیده ها که موجب شده از درون هر سختی ای در جستجوی یافتن مرواریدی از خیر و برکت و پیامی والا باشم ، به نظرم از عمده ترین سرچشمه های درونی آرامش و نشاطم می باشد .
.
-
RE: خود آگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن
میشه مثال بزنید .
کسی که اهمالکار هست یا وسواس داره چه نیازی ممکنه داشته باشه؟
صفات مثبت برام روشن تر هست. مثلا کسی که سخت گوشه شاید نیاز به موفقیت داره. یا کسی که شلوغه نیاز به توجه اما صفاتی مثل اهمالکاری و وسواس چه نیازی رو تأمین میکنند؟
نقل قول:
وقتی می گوئیم خودآگاهی یعنی چه؟ یعنی آگاهی نسبت به چه؟
من فکر میکنم خودشناسی و خودآگاهی رو باید از هم جدا کرد. اول خودشناسی هست و بعد خودآگاهی. خودشناسی برای من بیشتر شناخت دو دسته خصوصیاتی است که شما گفتید یعنی یکی مسائل غریزی و ذاتی که درونی هستند و یکی هم مسائل اجتماعی که از بیرون وارد میشن. در واقع خودشناسی برای من یعنی اول بدونی نیازهات چی هستند و بعد ببینی افکار و عادت هات (که معمولا جامعه و خانواده و تاریخ (دکتر شریعتی) اونا رو شکل داده) چی هستند. معمولا افکار و عادت های ما باعث میشوند که در موقعیت مختلف زندگیمون از یک سری الگوی شرطی پیروی کنیم .
وقتی اینها رو شناختیم حالا مرحله خودآگاهی هست که به نظرم مرحله سختی هست. یعنی وقتی داری وارد اون الگوهای شرطی میشی بتونی آگاه باشی و خودت رو نگاه کنی و مسیر دیگه ای رو انتخاب کنی. مثلا اگر همیشه در یک جمع میروی مضطرب میشوی و شروع میکنی ناخن خوردن. اول باید بفهمی که مضطرب میشی و افکاری که باعث این اضطراب میشن رو شناسایی کنی (خودشناسی) و بعد بتونی این بار که وارد جمع شدی افکارت مخرب رو نگاه کنی و اونا را با افکار مناسب جایگزین کنی و وارد الگوی شرطی افکار--> اضطراب --> ناخن خوردن (خودآگاهی) نشی.
وقتی قصد داریم خودمان را بشناسیم ، باید چه چیز را در خودمان شناسایی کنیم؟
شناخت چه چیز در خودمان باعث تغییر خویشتن می شود؟
به نظر من شناخت باورها و قالبهایی که به واسطه بودن در یک خانواده و جامعه به ما منتقل شده از همه چیز مهمتر است. بنابراین من فکر میکنم شناخت خانواده و اجتماع هم در شناخت ما از خودمان مؤثر است. برای دستیابی به این شناخت دیدن جوامع و خانواده هایی که متفاوت از ما هستند کمک بزرگی است. همان که اشیاء را با اضدادش بشناس.
اگر کسی خود آگاهی دارد یعنی چه آگاهی از خود پیدا کرده است؟
یعنی می تونه افکار و باورهایی که باعث یک سری رفتارهایی هستند رو ببینه و بشناسه.
عزیزان بفرمایید آیا خودتان را می شناسید؟ اگر آری چه چیز را در مورد خوتان می شناسید ؟ آنها را بیان کنید؟
والله هر بار که فکر میکنم خودم رو شناختم بر جدیدی از این باغ میرسد. در کل فکر میکنم نسبت به 15 سال پیش خودم را خیلی خیلی بهتر میشناسم. حالا 15 سال دیگه بگم شناخت امروزم خیلی کم بوده یا نه نمیدونم.
خودشناسی یعنی چه؟
استاد محمد تقی جعفری: ای انسان تو جویبار کوچکی هستی که از دامه کوه های تاریخ، وراثت و محیط جاری گشته ای. اما دیری نخواهد گذشت که به سبب نیروهای نهفته در درونت به اقیانوسی بدل خواهی گشت که همه جویبارها دست نیاز به سمت تو دراز خواهند کرد.
خودشناسی یعنی شناختن تاریخ، وراثت و محیطتت و در کنارش شناختن آن نیروهای نهفته درون.
-
من خیلی دوست دارم در این تاپیک با راهنمایی دوستان خوبم؛ به یک شناخت نسبی نسبت به خودم برسم. به همین جهت از مشاورین محترم درخواست دارم که توی این راه کمکم کنن.
-------------------
نیازها
سلام دوستان خودکاو من
بیایید، از منظر عملیاتی تر و کاربردی تری به بحث خودآگاهی و خودشناسی وارد شویم
ما در ادامه این تاپیک روی شناخت نیازها تمرکز می کنیم.
خود آگاهی ابعادی دارد، و نیازها یکی از حیطه های مهم خود آگاهی هست.
1 - آیا نیازهای خود را تاکنون دقیقا شناسایی کرده اید؟
راستش هیچ وقت به طور دقیق سعی نکردم که عمیق فکر کنم روی خودم و نیازهام؛ اما با شناختی که سعی دارم از خودم به دست بیارم تلاش میکنم که به عمق وجودم نزدیک تر شم.
نیازهای من: نیاز به احترام
نیاز به تایید و توجه
نیاز به معشوقه بودن
نیاز به مادیات و نیاز به لمس شدن و نیاز به آرامش هستش.
2 – این نیازها معطوف به کدام بخش های شخصیت شماست؟
فکر میکنم { نیاز به مادیات؛ نیاز به لمس شدن و نیاز به آرامش } جزو نیازهای شخصیت لذت محور و احساسی و تکانشی هست.
و { نیاز به احترام؛ نیاز به تایید و توجه؛ نیاز به آرامش؛ نیاز به معشوقه بودن} هر دو بخش شخصیت من رو شامل میشه؛ یعنی هم لذت محور و هم مسائل اخلاقی و هنجارهای اجتماعی رو.
3 – این نیازها را یک کشاننده از بیرون ایجاد کرده است؟ یا یک هل دهنده از درون؟ یا هر دو؟
{نیاز به مادیات؛ نیاز به معشوقه بودن؛ نیاز به احترام و نیاز به داشتن حمایتگر } این نیازها رو یه کشاننده از بیرون ایجاد کرده است.
و { نیاز به احترام؛ نیاز به تایید و توجه؛ معشوقه بودن، لمس شدن؛ نیاز به داشتن حمایتگر و نیاز به آرامش } همگی یک هل دهنده از درون ایجاد کرده است.
4 – فهرستی از مهمترین نیازهای خود را به دقت و براساس اولویت تنظیم کنید؟
1. نیاز به معشوقه بودن 2. نیاز به احترام 3. نیاز به تایید و توجه
4. نیاز به داشتن حمایتگر 5. نیاز به آرامش درونی 6. نیاز به لمس شدن
7. نیاز به مادیات 8. نیاز به رابطه ی جنسی (البته از نوع معاشقه های عاشقانه و طولانی قبلش)
5 – آیا نیازهای خود را طبقه بندی کرده اید؟ خیر؛ باید برچه اساسی طبقه بندی کنم؟
6 – آیا نیازهای خود را پذیرفته اید؟بله
7 – آیا نیازهای خود را مدیریت کرده اید؟ تمام سعی خودم رو کردم که نیازهایی که از درونم نشات میگیره و خودم میتونم کنترل کنم رو مدیریت کنم. اما نیازهایی که وابسته به عوامل بیرونی هستند؛ فقدان اونها اذیتم میکنه. البته تمام تلاشم در این جهت هست که بتونم مرتفعشون کنم؛ مثل تلاش برای کار بیشتر و بهتر برای به دست آوردن مادیات یا رفتار بهتر و آموزش مهارت های لازم برای معشوقه بودن. اما یکسری از این نیازها کنترلی روی اونها ندارم مثل نیاز به داشتن یه حمایتگر یا حتی نیاز به احترام. در مقابل اشخاصی که منش و تفکری در این مورد ندارند.
8 – آیا نیازهایتان ارضاء شده اند؟ تا حدودی بله.
9 – آیا نیازهایتان سرکوب شده اند؟ بله؛ در مواقعی واقعا سرکوب شده اند و من فقدان اونها رو به شدت لمس کردم.
10 – بانیازهایی که قابل ارضاء نیست یا شرایط ارضاء ندارد ، چه می کنید؟
اگر شرایط فراهم باشه که از دست خودم کاری بربیاد؛ حتما حتی برای اینکه تا حد کمی به نیازم بتونم پاسخ گو باشم؛ سعی میکنم که نیازهام رو برآورده کنم؛ اما
اگر اصلا شرایط و نیازم قابل ارضا نیست؛ اون رو پذیرفته و سعی ام رو میکنم که از لیست نیازهام یا کمرنگ یا کم اولویتش کنم یا شرایط برای فراهم نشدنش را فراهم کنم یا با برآورده نشدنش سازگاری کنم.
- - - Updated - - -
نیاز به معشوقه بودن
نقطه ضعف>
توقعی میشم؛ انتظار دارم باهام بد حرف زده نشه، احترامم در هر شرایطی حفظ بشه، چون معشوقه اش منم، وقت زیادی برام بذاره، هر وقت ازش خواستم بیاد دنبالم، اگر نیاد ناراحت میشم، در هر شرایطی کمک حالم باشه.
بعضی وقت ها باعث میشه پا روی خواسته ی دلم بذارم. مثلا اگر با یه جنس مخالف یه کم شوخی کنم، سریع عذاب وجدان بگیرم.
وقتی با خانم های دیگه شوخی کنه یا بخندونتشون؛ احساس اینکه احترامی برای معشوقش قائل نیست بهم دست میده؛ و اینکه هدفت یه جورایی توی زندگی یه کم تغییر میکنه و خواسته هات همیشه رنگ و بوی خواسته های کس دیگری رو هم داره.
نقطه قوت>
باعث میشه رفتار متقابلی داشته باشم؛ سعی کنم آن چیزی رو که درونم باعث کشش شده رو بشناسم و حفظش کنم؛ مثلا زیبایی صورت و اندام رو. یا لحن آروم و کلمات پرمحبت رو همیشه داشته باشم چون معشوقه هستم و دلم میخواد که بمونم. خب؛ بعدش داشتن همه ی اینها احساس شادابی و اعتمادبه نفس بهم بده و این چرخه ادامه داشته باشه.
نقطه ی قوت دیگه اش اینه که دیگه هیچ وقت خارج از چارچوب تعهداتت پاتو نمیذاری و در مواردی که مشکلی پیش میاد؛ به خاطر اینکه مطمئنی محبت و محبوبیتی هست، اون مشکل برات راحت تر هضم میشه!
---------------------------
نیاز به احترام
نقطه ضعف>
اگر بی احترامی ببینم برنجم، باید سعی کنم به دیگران بفهمونم که منظور من از احترام چیه؛ اینکه همیشه یه ترسی باهات همراه. اینکه گاهی از امتیازاتی که می تونستی به خاطر راحت بودنت و شاید محترم نبودنت از نظر عرف بگیری؛ محروم می شی.
نقطه قوت>
سعی میکنی که آدم محترمی باشی؛ اینکه کنترلت روی رفتارت و حد و مرزهای رفتاریت مشخصه و بیشتره.----------------------
نیاز به تایید و توجه
نقطه ضعف>
متوقعی و همش منتظر، بعضی وقت ها برات آزاردهنده اس، وقتی انتظارت برآورده نمیشه ناراحت تر میشی. انگار هیچ کاری رو برای دل خودت انجام ندادی، چون منتظری که ببینی دیگران در مقابل این رفتار یا حرکت یا گفتار تو چه واکنشی نشون میدن، آیا تاییدت میکنن؟ آیا توجهی بهت دارن؟ برات دیگران پررنگ تر میشن تا خودت و بی توجهی دیدن اذیتت میکنه.
نقطه قوت>
وقتی تاییدت میکنن احساس میکنی بزرگ شدی؛ عزت و احترام گرفتی، اعتماد به نفس میگیری و از اینکه مورد توجه هستی، حس خوبی داری. خوشحالی داری! یه جورایی مثل سنجش عملکرد داری، یعنی اگر رفتار خوبت تایید بشه یا مورد توجه باشی، حس غرور خوبی بهت دست میده. توجه دیگران باعث میشه اطلاعاتت رو در اون زمینه ای که همیشه مورد توجه بودی، بیشتر کنی. یه جورایی حس دوست داشتنی بودن بهت دست میده.
- - - Updated - - -
تا اینجا منتظر تحلیل های شما هستم تا ارسال پست های بعدیم.
ممنونم از توجهات شما:72::72::72::72:
-
از کارشناسان سایت میخوام که کمکم کنند.
من منتظرم:43::72: