فرار از خونه

سلام
اگه جای درستی رو برای طرح سوالم مطرح نکردم ببخشید
من یه سوال دارم که واسم خیلی مهمه و تا اخر این هفته وقت دارم،موضوع زندگی یه
نفره،خواهشا هرکسی نظری داره بگه
و اما سوال:اگه یه پسری ازخونه بخواد فرار کنه ،چه جوری می تونیم مانعش بشیم؟
این پسر کسی هست که بزرگترین کمک رو تو زندگی من کرده ،واقعا پسر پاکی هست و به خاطرمساله خوانواده اش راه حل غلط فرار رو انتخاب کرده
تورو خدا کمکم کنین
از دیشب که فهمیدم دارم دیوونه میشم
این پسر عاشق یه دختری هم بود که ظاهرا چندروزه قطع رابطه کردن و مطمئنم این موضوع هم تو تصمیم اشتباهش بی تاثیر نبوده

سلام عزیزم
شما از کجا به این مسئله پی بردی ؟ خودش مستقیما" به شما گفته؟

اره
از من کمک خواسته
دیشب sms زد،

خب باهاش حرف زدی عزیزم؟
جوابش چیه؟

جواب تلفنمو نمیده
میگه دیگه تحمل ندارم ،دانشجوی مهندسی یه دانشگاه هست ترم 5
میخواد امتحاناشو بی خیال بشه،دانشگاهو ول کنه
هفته بعد امتحاناشه

اگر راه ارتباطي نتوان با اين آقاي مهندس آينده پيدا كرد كه كمكي هم نمي توان كرد.

دوست مشتركي نداريد ؟!
اساسا اين آقا كه تصميم به فرار گرفته چرا از طريق اي ام اس شما را در جريان قرار داده و بعد هم تلفن هايش را جواب نمي دهد؟!!!( البته كار ايشان قابل درك است )

به نظرم اگر مجددا تماس گرفتيد و ايشان پاسخگو بودند . ابتدا به ساكن بايد با ايشان همدلي كنيد و اطمينان ايشان را جلب كنيد تا بتوانيد مستقيما ايشان را ببينيد .

سلام
من هم با نظر ani موافق هستم. سعي كن كاري كني كه به تو اعتماد كند. مطمئن باش اگر جواب تلفنهايش را نمي دهد اما اس ام اس هايت را خواهد خواند. براي همين اعتماد او را جلب كن تا بتواني با او صحبت كني. مطمئنا او در شرايط بحراني روحي قرار گرفته كه فرار را بر قرار ترجيح داده . براي همين بعضي از راه حلهاي منطقي را اگر به او معرفي هم كنيد او باز هم حالت تدافعي نشان خواهد داد و نا اميدانه صحبت خواهد كرد. اما او را به صبر دعوت كنيد و از او بخواهيد كه فعلا عجولانه كاري نكند.هيچ كاري بي حساب و كتاب نمي شود. او او بخواه اگر مي خواهد فرار هم بكند مدتي صبر كند تا اوضاع به ساماني را براي خود درست كند و بي مهابا فرار نكند. مطئن باش در اين مدت نظر او كمي تغيير خواهد نمود. گاهي البته گاهي اين احساسها مقطعي هستند. البته منكر اين نمي شوم كه مشكلات ايشان همچنان باقيست اما مي توان مانع از چاله در آمدن و به چاه افتادن او شد.

واقعا از انی ودانه عزیز ممنونم
من دو ساله با ایشون رابطه دارم یه رابطه متقابل و یک دوستی معمولی و این رابطه بنا به دلایلی هی قطع و هی وصل می شه
من خیلی خوشحال بودم که ایشون مشکلاتشون بر طرف شده و با عشقشون ازدواج خواهند کرد ،واقعا به خاطر اون همه چی رو تحمل میکرد(شرایطشو) ولی زهی خیال باطل
دیشب فهمیدم که رابطشون به هم خورده
اون الان تو شرایط بحرانی هست و واسه فرار خیلی عجله داره
مشکل من عجله اونه
من چه کمک کنم واسه فرارش چه نه اون میخواد اینکارو انجام بده
وای خدایا چطوری قانعش کنم بهتر تصمیم بگیره؟
داره زندگیشو نابود می کنه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چه جوری اعتمادشو جلب کنم؟

سلام
باید بیشتر در موردش اطلاعات بدهی
که چند ساله رابطه داره با طرف ؟ تمام انگیزه هاش برا فرار چیه ؟
سعی کن یه جوری نیمه پره لیوان رو بهش نشون بدهی ؟
براش از وقتی بگو که فرار می کنه بگو ممکنه نتونی بدون پول دوام بیاری
اگه رابطه خانوادگی دارین که بعید میدونم چون از حرف هاتون فهمیدم بهش بگو خیلی ها
دوست دارن بهش بگو مثلا مادرت خیلی ازت پیشم تعریف کرده حتی دروغ ....اینجا لازمه.
اگه شرایط صحبت کردن داری واینقدر با هاش ارتباط داری بد نیست این نظرات رو اجرا کنی.
اگرم اصلا نمیتونی ببینیش با همون sms یا تلفن سعی کن این کار ها رو اجرا کنی.
البته شما باید صبر کنید تا ببینید کارشناسا چی میگن.
متشکرم که به حرفام گوش میدین.:303::305:
ممنون فعلا یا علی.

بهانه هايي كه مي تواند مورد علاقه اش باشد را مطرح كنيد . يك قراري كه قبلا وي را خيلي خوش حال مي كرد . شما مي توانيد او را با يك برنامه ريزي همراه خود كنيد ولي بايد اينقدر اين برنامه برايش جذابيت داشته باشد كه با شما همگام شود و بعد جلب اعتماد و همدلي و...

ممنون از دوستان
اقای مدیر لطفا نظر بدین

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اون 21سالشه
دختره هم 18 سالشه
دو سال با هم رابطه داشتن ،خیلی همدیگه رو دوست داشتن ولی الان نمیدونم چرا اینطوری شده
خانواده هاشون هم در جریان بودن
من اگه بهش بگم مادرت ازت پیشم تعریف کرده اصلا باور نمیکنه ،چون من اصلا مامانشو نمیشناسم
در ضمن اون تو یه شهر دیگه هست ،میخواد بیاد تهران یا بره شمال
نمی دونم به دختره زنگ بزنم یا نه؟
اخه این عاشق دختره بود ،اونم یه عشق پاک
نمیدونم چی شده حتی قرار بود نامزد کنن

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اصلا نمی خوام بهم بی اعتماد بشه
چون من واقعا می خوام بهش کمک کنم

به نظر بنده این آقا پسر به یک تکیه گاه نیاز داره ؛نیاز داره حمایت بشه؛حالا فرض بر اینکه برهم خوردن رابطه باعث ایجاد فشار روانی بر ایشان شده؛ فشاری تحمل ناپذیر ! اگر از سوی خانواده ویا شخص معتمدی ،حمایت شود ؛اینچنین رفتارهای تکانشی نخواهد داشت،مشخص است که بدون تفکر و از روی احساس چنین تصمیمی گرفته است؛در این شرایط فقط باید او را به سوی آرامش سوق دهید ؛چون چیزی به نام نصحیت ؛هیچ فایده ای ندارد؛و شاید آتش را داغتر کند,
همانطور که نوشته ام میتوان از سوی ان دو گزینه اقدام شود ؛بخصوص خانواده؛

از مطالب لینک زیر هم میتوانید استفاده کنید.
http://www.hamdardi.net/thread-7257.html

نصيحت در چنين شرايطي سازنده و مفيد نمي تواند باشد .
همدلي و داشتن گوش شنوا و بعد ديدار متقابل و....

سلام
بهش بگو فقط ذره ای به عاقبت فرارش فکر کنه تا ببینه که چقدر اوضاعشو بدتر خواهد کرد. من دوستی داشتم که سالها پیش به خاطر شرایط بد خانوادگی چند بار تصمیم به فرار از خانه داشت اما وقتی اونو متوجه شرایط بدتر بیرون از خانه کردم و عاقبت بدی که در انتظارشه پشیمون شد و ترجیح داد که صبر و تحمل پیشه کنه و به قولی بسازه و بسوزه و حالا هم خدارو شکر داره نتیجه ی اون صبوری گذشته ش رو می بینه و خوشبخته و شرایط داخل خونه براش خیلی بهتر شده و البته این مسئله علاوه بر صبوری به خاطر تغییر رفتار و اراده ی محکم و عاقبت اندیشی خودش هم بود.

دوستان محترم از راهنماییهاتون واقعا سپاسگذارم ،خیلی خوب وبجا بود
ظاهرا فعلا اوضاع به حالت عادی برگشته و اون دخترخانوم دوباره با این اقا اشتی کردن
ولی میترسم بازم تکرار شه، چون این موضوع برای دومین بار اتفاق افتاد

بازم سلام

خوشحالم که مشکل حل شد ولی لازم به ذکر ه که دختری که هنوز ازدواج نکرده همش قهر بکنه اگه تو زندگی بره سختی ها رو ببینه یا هر موضوعی پیش بیاد فورا میخواد قهر کنه؟
ابن که نمیشه؟؟؟
شما میتوانید به عنوان یه فرد نزدیک به اون اقا پسر راهنماییش کنید که به مشاور مراجع بکنه ودر صورت لزوم قطع رابطه کنه البته امیدوارم کار به اونجا نکشه ولی حرف سر یه عمر زندگی نباید شوخی گرفت .
متشکرم

سلام
یكم :‌در اینگونه موارد باید نقش خودمان را درست تببین كنیم. من متوجه ارتباط و نحوه تعامل شما با آن آقا پسر نشدم. گاهی ممكن است اگر جایگاه خودمان مناسب نباشد ، وجود خود ما بر مشكلات بیفزاید. لذا توصیه دوستان به پر رنگ كردن نقش خانواده و بازسازی رابطه های ایشون با خانواده بسیار مفید است.
دوم : مشكل اصلا حل نشده ،‌ تا وابستگی و احساس گرایی باشد باز هم در پی قهر و آشتی دیگر فكر فرار خواهد بود. او نیاز به نقش اكتیو و فعالتری جهت حل مشكلاتش دارد. اینكه او را منفعل بدانیم و بخواهیم ما كمكش كنیم بیشتر برای بچه ها مصداق دارد. شما نقش خود را كاهش داده و به توجیه كردن او جهت كمك گرفتن از مشاور خانواده بسنده فرمایید.