سلام
سالها دل طلب جام جام از ما می كرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می كرد.
وقتی این تاپیك را مرور كردم این بیت حافظ برایم تداعی شد.
چرا اصلا می خواهی درس بخونی؟
چرا می خواهی حركت كنی؟
چرا اینقدر خودت را اذیت می كنی؟
یه كمی خودت را از همه این افكار رها كن. شاید اینجا كه هستی زیر پایت محكمتر از هر جای دیگر باشد.
اگر حال خواندن این رشته را هم نداری رهایش كن؟ چی می شه؟
بعضی وقتها آنقدر یك موضوع را به خورد ما می دهند و آنقدر با تكرارش به خودمون القاءمی كنیم كه باورمان می شود.
شما نیاز هست:
خودت را بشناسی. مشكل در خودشناسی داری. نه اینكه قد و وزنت را بدانی و علاقه مندی ها خودت را فهرست كنی و اهدافت را ترسیم كنی نه!
نیاز هست بفهمی چرا چنین علاقمندیها و اهدافی داری. مطمئن باش اگر درست رصد كنی و عمیق توجه كنی هیچكدام از اینها ریشه در درون تو ندارد.
ما بیشتر از اینكه در جهت خواست و استعداد خود حركت كنیم ، شكل تغییر یافته ای از آرزوهای قالب جامعه هستیم كه در ما مدفون شده است و رفتار ما را شكل می دهد و متاسفانه آزارمان می دهد.
یك رفتگر شهرداری هم اگر مسئولانه و از ته دل در كارش فعالیت كند، هیچ كم از یك پزشك یا یك مهندس یا یك روانشناس ندارد. چرا شما دغدغه و هوس ندارید كه در چنین مشاغلی خدمت كنید؟!
بله از بچگی در ناهوشیار ما چنین ایده آلی شكل نگرفته ،اگر چه به زبان ممكن است برای رفتگر هم ارزش قائل شویم . اما ناخودآگاه ، ما پرستیژ شغلها را زیر ذره بین دارد.
شما هر كجا و هر جا باشید به خاطر انسان بودنتان بالاترین جایگاه را
دارید. پس هیچ هدفی نمی تواند شما را بالاتر از موقعیت كنونی اتان ببرد.
در عین حال وقتی از موقعیت كنونی اتان راضی بودید جوانه امید و انگیزه ای در دلتان جوانه می زند كه خود نیروی محركه شما در راستای استعدادتان می شود و در هر راهی قدم می گذارید بدون خستگی و اجبار می تازید و هم به خودتان كمك می كنید و هم دیگران.
همه اینها یعنی چه؟
یعنی اینكه ما همیشه با یك تعارض روبرو هستیم:
تعارض بین: همسانی درونی و همسازی بیرونی
یعنی چه:
همسانی درونی:
یعنی اینكه هر انسانی ذاتا موقعیت عالی دارد،و پتانسیل خاصی از انرژیهایی كه می تواند خودش و دیگران را رشد دهد در خود جای داده است. (مانند یك دانه كه در خود ظرفیت تبدیل شدن به یك میوه خاص را دارد.) و انسان اگر اینها را بشناسد دوست دارد با آن همسانی درونی ایجاد كند و در این راستا حركت كند (اما بسیاری افراد به خاطر هنجارسازی های محیطی ممكن است این پتانسیل را نشناسند یا وقتی شناختند آنها را بالفعل نكنند.)
همسازی بیرونی:
به خاطر زندگی جمعی و الگوهای هنجاری محیطی و ارزش گذاری هایی كه انجام می گیرد،در بیرون اهدافی هست كه ثروت، موقعیت، شهرت، رشد، رفاه و ... را با خود مترادف می كند. و این اهداف پیوسته از كودكی ما را بمباران می كنند. و ما برای رسیدن به آسایش تمایل داریم كه با محیط همسازی كنیم. در حالیكه بعضی این اهداف ممكن است بر پتانسیل درونی ما منطبق یا هماهنگ نباشد.
پس تعارض بین همسانی و همسازی به این معناست. كه ما بین آنچه خودمون هستیم و آنچه جامعه ما را به سوی آن هل می دهد متحیر می مانیم.
حالا كسانی كه به طرف همسازی كشیده می شوند، دچار مشكلات موقعیت شما می شوند. مثل چاه یا چشمه ای كه آب ندارد و باید از محیط در آن آب بریزند. باید به زور و ضرب و فشار و رنج و اعصاب خردشدن درس بخوانند یا كاری كنند كه در راستای اهداف محیطی حركت كنند و تاسف بیشتر از اینست كه حتی خود این افراد متوجه نیستند كه این كشش آنها به سوی آن اهداف نیست،بلكه این هل دادن مخفی محیط به آنهاست تا به سوی چنین اهدافی حركت كنند.
از طرف دیگر كسانی هستند كه انرژی خود را روی همسانی های درونی می گذارند یعنی آزاد كردن پتانسیل های واقعی و درونی خود، حتی اگر خلاف اهداف محیطی باشد. چنین افرادی شاید از منظر بیرونی پر سر و صدا نباشند یا موقعیت بزرگی را كسب نكنند، یا سرمایه ای بدست نیاوزند و هیچكس به حال آن غبطه نخورد، ولی این چنین افرادی با لذت و آرامش زندگی می كنند. (اگرچه در بسیاری موارد در صورتیكه سد بیرونی نباشد ،چنین افرادی حتی در همسازی های بیرونی هم كم نمی آورد و رشد می كنند)
این بحث خیلی خیلی طولانی و پیچیده هست. و من در اینجا آنرا كوتاه می كنم....
خلاصه و نتیجه گیری:
هر كاری یا رشته ای را كه برایت سخت و طاقت فرساست بدان كه جزء پتانسیل درونی تو نیست. آنچه ریشه در تو دارد هر لحظه هزاران شكوفه می دهد و رشد دهنده هست.
در این تالار توجه كن. بعضی افراد ساعتها وقت می گذارند و نیمه شب كه همه خوابند اینجا فعالیت می كنند،پاسخ می دهند، مقاله می نویسند و .....، اینها علقه های شخصی و درونی فرد است. نه موقعیتی برای آنهاست نه سرمایه ای ، نه ....
اما اگر فردی اصلا چنین پتانسیل های درونی نداشته باشد و سعی كند، به زور از خوابش بزند و به سختی مطلبی بنویسد حتی اگر اینكار را بكند، چنگی به دل نمی زند.
پس برو خودت را بشناس و كشش های درونی ات را كشف كن:
به جای اینكه چند روز صرف خودشناسی كنیم و هدفی تعیین كنیم و همه عمر بدویم و نرسیم ، بهتر هست چند سال صرف خود شناسی بكنیم و هدفی را تعیین كنیم و چند روزه برسیم .
عجب قصاری گفتما:58: