مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام دوستان مادر پسر بعد از پیشنهاد دادن حالا که ما به هم علاقه مند شدیم میگه نه چیکار کنیم تا الان هزار بار با مادرش صحبت کرده اما میگه نه اون اصفهان و من تهران زندگی میکنم شرطش برای ازدواج رفتن من به اونجا بود حالا که من قبول کردم مادرش میگه نمیتونه داره با احساس تصمیم میگیره با اینکه ما با هم از قبل رابطه نداشتیم من 21 و اون 28 سالشه از شما ها کمک میخوام مامانش باید حتما راضی بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام عزيزم به تالار خوش آمديد
بله حتما مامان بايد راضي باشند . اما فكر نمي كنم علت مخالفت ايشان همين مسئله باشد . خوب فكر كنيد شايد موارد ديگر هم يادتان بيايد .
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
شايد مشكلي پيش اومده كه مادرش رضايت نداره ؟
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام:72:
هر شخصی ممکنه احساسی عمل کنه. مادرها هم استثنا نیستند. هرچند معلوم نیست که واقعا منطقی در کار نباشه!
به هرحال منطق باشه یا احساس، کار نسنجیده ای که دخترها معمولا در همچین شرایطی انجام می دن، اقدام مستقیم و اصرار آشکار (اصرار کلامی، اصرار عاطفی، احساس منطقی...) برای ازدواجه، و این هم که معمولا با فرهنگ ایرانی ما به بن بست می خوره (حالا یا قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج).
راههایی که من پیش روی شما می بینم، اینها هستند:
الف) راه آسون، با ضمانت عالی: بی خیال شدن.
ب) راه نفس گیر، بدون تضمین: تلاش برای ازدواج.
شما باید حداقل برای 2 هفته یک کاغذ دستتون بگیرید و محاسن و معایب هر کدوم از این راهها رو بی طرفانه روش بنویسد. این کاغذ باید مدام در دسترس باشه، و شما هم در این مدت نباید خیلی با نامزدتون ارتباط برقرار کنید که تحت تاثیر ایشون قرار بگیرید.
در نهایت اگه راه (الف) رو انتخاب کردید، آینده ی انتخاب شما احتمالا به این شکله:
1:: بعد از قطع رابطه تا روزها گریه خواهید کرد.
2:: به تدریج فکر می کنید اتفاقیه که افتاده، حالا چطور می تونم روزهام رو بهتر از این بگذرونم؟
3:: زندگیتون به حالت نرمال برمی گرده.
4:: سروکله ی خواستگار بعدی پیدا می شه و دیگه یاد نامزد کنونی خیلی کمرنگ می شه.
5:: ازدواج می کنید و دیگه سال به سال هم یاد نامزد کنونی نمیفتید.
و اگه راه (ب) رو انتخاب کردید، پروسه ای که من پیشنهاد می کنم اینه:
1:: برای طرفین (هم شما، هم نامزدتون، و هم مادر ایشون) بهتره که اونها بدون اصرار شما تصمیم بگیرن.
بنابراین رابطه ت رو با نامزدت قطع نکن، اما قرار بذارید که ایشون به مادرشون بگن که قطع رابطه کردید.
2:: اصلا این باور رو در خودتون پرورش ندید که در نهایت به هم خواهید رسید. تلاش کنید، اما بدون اطمینان از حاصل شدن نتیجه ی مطلوب!
حتی به تدریج سعی کنید وابستگیتون رو به ایشون کم و کمتر کنید.
در نظر داشته باشید که احتمال اینک شما به اندازه ی کافی خویشتن دار، و خوش شانس باشید که تمام مراحل رو با پیروزی طی کنید، 45% هستش. البته این در صورتیه که نامزدتون بین راه نبره!!!!!
3:: در این مدت (یعنی از زمان شروع پروسه تا رسیدن به نتیجه ی شکست یا موفقیت) وظیفه ی شما اینه که کاملا صبور باشی، و فقط و فقط با نامزدت ارتباط مثبت داشته باشی.
یعنی محبت سبک و متعادل، تاکید بر نکات مثبت شخصیتشون، و مهمتر از همه اینکه هیچ فشار روانی ای بهش وارد نکنید!! همیشه مرحم درد هاش باشی و هرگز باعث نشی اعصابش به هم بریزه. چیزی رو بهش دیکته نکن.
خلاصه هر کاری که زندگی رو شیرین تر از عسل می کنه. (البته غیر از ارتباط فیزیکی)
ایشون باید هر روز بیشتر از روز قبل مطمئن بشن که انتخابشون درست بوده و شما جهت همراهی یک عمر از کلیه ی صلاحیت های لازم برخوردارید.
البته این فقط ظاهری نخواهد بود. چون همین صبر شما، و استفاده از نیروی تعقلتون شما رو روز به روز به شخص منطقی تری با روحی بزرگتر تبدیل خواهد کرد. رشد روحی و روانی حداقل بهره ای هست که شما از این تلاش ها خواهید برد.
4:: نامزدتون در این مدت باید سعی کنن از ذهنیات مادرشون سر در بیارن. و در مقابل هر فکری که در ذهنشون هست، و هر احساسی که در قلبشون هست، واکنش های مدبرانه و کاربردی نشون بدن. طوریکه آخرش مادرشون خلع سلاح بشن.
خلع سلاح نه به این معنا که مجبور بشن چیزی رو بپذیرن. اصلا!! اصلا!!
یعنی اینکه دلایل مخافتشون به تدریج برطرف بشن. بعنوان مثال:
* اگه دختر دیگه ای رو در نظر دارن، ببینن که پسرشون ازش خوشش نیومد و با دلایل منطقی ردش کرد!
* اگه فکر می کنه شما پسرش رو اغفال کردید، ببینه که با رفتن شما این پسر خودشه که نمی تونه فراموش کنه! (مراجعه به روانپزشک و ...)
* اگه فکر می کنه اخلاق پسرش از وقتی که با شما نامزد کرده عوض شده ببینه که با رفتنتون بدتر هم شد!
* اگه فکر می کنه شما برای پسرش مناسب نبودید، به تدریج از پسرش بشنوه که فلانی اگه بود به این شکل برای من خوب بود و ...
* اگه فکر می کنه شما دوستش ندارید، به تدریج پسرش براش جا بندازه که شما چه دختر خانواده دوست و مهربونی بودید، و مثلا فلان موقع که بیرون رفته بودید، شما چقدر به یاد ایشون بودید و خلاصه از این فیلم هندی ها!
خیلی مثال زدم. اما ممکنه هیچکدوم از اینها دلیل اصلی مادر نامزدتون نباشه! این چیزیه که بعدا کشفش خواهید کرد.
خلاصه اینکه باید کاری کنید که این خانوم مادر فقط از سر خودخواهی برای خواستگاری مجدد اقدام کنه.
خودخواهی به این معنا که قلبا و عقلا و شرعا و عرفا به این نتیجه برسه که شما مناسب ترین همسر و بهترین عروس هستید.
خوب در نهایت این رو هم اضافه کنم که من اگه در شرایط شما باشم، هیچوقت گزینه ی (ب) رو انتخاب نمی کنم.
موفق باشید.
:72:
راستی یه چیز دیگه!
خیلی وقتها بعد از قطع رابطه، آقایون مشکلات رو (حالا هرچی که هست) برطرف می کنند و برمی گردن.
این احتمال هم انتخاب گزینه ی (الف) رو به صرفه تر جلوه می ده.
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
1 از دوستان پرسیده مشکل دیگه شاید باشه نه اصلا هیچ چیزی نیست ممنون از راهنماییتون یعنی به نظرتون بیخیال بشم 1 کم سخته چون اونم خودش مصمم نیست بهم بخوره میگه شاید صبر کردن فایده نداشته باشه اما نمیتونم از دستت بدم به این راحتی
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
شايد پسره خودش نميخواد اما باهات رودرواسي داره و ميخواد از طريق مامانش اين همه چي تموم بشه
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام به بهار عزیز....
سئواله من اینه:مطمئنی این موضوعو با مادرشون در میون گذاشتن؟اصلا مخالفت مادر وجود داره یا نه؟
و در اخر میگم عزیزم اینکه میگن نمیخوام از دستت بدم درست ولی شما هم احساسی برخورد نکن...اولا شما که در منزل ایشون نبودین از کجا مطمئن هستین 1000 بار با مادرشون صحبت کردن؟ اون هم قاطعانه؟؟؟
فرض رو بر این میگیریم که ایشون حقیقتا صحبت کردن و مادرشون مخالف هستن:
به نظر من رابطتونو با این آقا قطع کنید بهشون هم زمان مشخصی رو فرصت بدید مثلا 3 ماه یا 6 ماه....(یا هر زمانی که خودتون صلاح میدونید)بگید این زمان(3 یا 6 ماه و یا....) فرصت داری نظر مثبت مادرتو جلب کنی ... و توی این مدت هم با هم ارتباطی نداشته باشین... عزیزم هرچی بیشتر با هم ارتباط داشته باشین وابستگیتون بیشتر میشه و اگر مادرشون راضی نشن مشکلاتی هم برای شما هم اون آقا به وجود میاد...
موفق باشید...:72:
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام به ster عزیز من تا این اندازه میدونم هر بار میگفت مامانم میگه نه خوب 1 جورایی شک میکردم اما میگفت بیا با مامانم صحبت کن که باور کنی اما من از اینکه مشکلم 10 برابر بشه اینکارو نکردم از راهنماییتون ممنون
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام بهار عزیز
خانومی این مشکل رو فقط و فقط خودش باید حل کنه راضی کردن خانواده وظیفه ی ایشونه
از دست شما هم کاری بر نمی آد
یکم صبر کن و بهش فرصت بده تا خانوادش رو راضی کنه اگر نشد خودت رو بکش کنار
:72:
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
عزيزم منم با نظر بلوم موافقم ، راضي كردن خانواده پسر فقط از عهده خود شخص برمياد و تو نميتوني كاري بكني . :72:
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
تا الان چند بار خواستم بهم بخوره اما میدونید خیلی سخته بهش دل بستم شدید بهش گفتم بیخیال شدم و خداحافظی کردم البته با اس ام اس اما جواب بهم نداه تو رو خدا دعام کنید دلم گیره:54:
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar 223
تا الان چند بار خواستم بهم بخوره اما میدونید خیلی سخته بهش دل بستم شدید بهش گفتم بیخیال شدم و خداحافظی کردم البته با اس ام اس اما جواب بهم نداه تو رو خدا دعام کنید دلم گیره:54:
عزیزم با توجه به نوشته های شما معلومه تا حالا هیچ پسری تو زندگیت نبوده که اینجوری و با این مدت دلبسته شدی... پس میتوان احتمال داد که احساسی هم تصمیم گرفتی
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
سلام دوست عزیز
من هم موردم مشابه خودت هست من و اقا پسر هر دو 27ساله و دانشجوی دکترای تهران هستیم ایشون اصفهانی و من مشهدی ام.البته خانواده ایشون به اصرار پسرشون خواستگاری اومدن اما بعد مراسم پدر ایشون که روانشناس هم هستن به من زنگ زدند و گفتن که شما از نظر سنی و فرهنگی بهم نمیخورید بعدا براتون مشکل بوجود میاد دختر باید حداقل سه سال از پسر کوچیکتر باشه و دیگه اینکه فرهنگ اصفهان و مشهد متفاوت هست منم سعی کردم با دلیلای خودم ایشون رو راضی کنم ولی خب قبول نکردن.
ولی خب باید بهتون بگم که این اصلا فرهنگ اصفهانی ها هست که ازدواج پسرشون رو با یه دختر غیر اصفهانی که تازه خودشون هم برای پسرشون نپسندیدن رو قبول نمیکنن اینو به این خاطر میگم که توی دوستان خودم هم چندین مورد دیدم که خانواده پسر راضی نشده و یک مورد هم که راضی شده بودن و عقد کردن بعد یه سال با سنگ اندازی خانواده پسر منجر به طلاق شد.پس زیاد به دنبال اینکه شما چه عیبی دارید که خانواده پسر شما رو نپسندیدن نباشید تنها عیب شما این هست که اصفهانی نیستید.
اگر حرف من رو قبول ندارید میتونید از چند نفر که خودشون هم اصفهانی هستن بپرسید.
اگر هم مایلید بدونید ما الان چی کار میکنیم باید بهتون بگم که ما هم فعلا میون اسمون و زمین گیر کردیم من پسر رو خوب میشناسم و میدونم مرد زندگی هست ایشون هم منو به عنوان همسر ایده الش پسندیده و البته از سن ما هم گذشته که دیگه بخایم خیلی خودمون رو درگیر احساساست کنیم ولی چه کنم که خوبی ایشون واقعا یه مانع هست که اجازه نمیده به راحتی ازش بگذرم ایشون هم میگه من میتونم به اصرار خانوادم رو راضی کنم ولی میدونم بعد ازدواج نمیذارن اب خوش از گلومون پایین بره با اینحال نه ایشون میتونه از من بگذره و نه من.
فقط از خدا میخایم که کمکمون کنه که واقعا خانوادش و مخصوصا مادرشون راضی بشه چون واقعا ازدواج بدون حمایت عاطفی خانواده ها هرچند کم باشه امکانپذیر نیست و یا اگر هم امکانپذیر باشه خیلی سخته.
من خودم پیش مشاور رفتم و ایشون گفتن فرهنگ برای شما دو نفر که تحصیلکرده هستید خیلی کمرنگتر میشه اگر معیارهای دیگتون با هم بخونه ولی در عین حال هم گفتن که اصلا بدون رضایت خانواده پسر راضی به ازدواج نشین میدونی دوست عزیز پسر شاید الان خیلی برای ازدواج اصرار کنه و بگه با وجود حرفای خانوادم جلوشون می ایستم ولی یکی دوسال که از ازدواج بگذره و زندگی و مخصوصا رابطه جنسی یه خورده براش عادی بشه کم کم به حرفای خانوادش اگر هنوز ادامه داشته باشه(که خانواده اصفهانی اینکار رو حتما میکنن)جلب میشه و اونوقت تازه اول مشکلات هست.من الان برای جلب رضایت خانواده ایشون صبر میکنم ولی در عین حال به ایشون هم گفتم که اگر خواستگار بهتری داشتم نمیتونم صبر کنم هرچند که واقعا دلم نمیاد ولی همونطوری که گفته شده امکان اینکه رضایت خانواده ایشون جلب بشه خیلی کم هست.
از اینکه خیلی نوشتم عذر میخام گفتم شاید به دردتون بخوره ولی چیزی که مهم هست اینه که هیچوقت امید و اعتمادمون رو به خدا از دست ندیم.
RE: مخالفت مادر پسر بعد از ........
درسته منم اگه اشتباه نكنم يكي از دوستام كه با اصفهاني ها رابطه داشت اينو بهم گفت كه اونا خوششون نمياد كه با غير اصفهاني وصلت كنن .... الان كه بهار خانم اين حرفها رو زدن تازه يادم افتاد كه دوست منم اين حرف رو يه بار به من گفته بود ..... يعني اونجور كه من فهميدم فقط ميخوان با اصفهاني ها ازدواج كنن و شايد مشكل شما هم همين باشه كه اصفهاني نيستين