شوهرم نمیذاره تنها جایی برم

سلام
من زنی 25 ساله ام و یه دختر خوشگل11 ماهه دارم و نمایندگی بیمه دارم و2 ساله ازدواج کردیم و عاشق شوهرم و زندگی ام هستم اما من از شوهرم انتظار دارم بهم اجازه بده برم باشگاه یا پیاده روی با دخترم(توکالسکه اش) اما اون دوست نداره حتی خونه مامانم که همسایه ایم و دو قدم راهه بازم با ماشین میبره ضمناً من قبل از ازدواج تو دانشگاه دوستای دختر زیادی داشتم که هر وقت دلم میگرفت یا مشکلی داشتم باهاشون حرف میزدم خالی میشدم اما حالا خیلی احساس تنهایی میکنم دوست دارم یه دوست داشته باشم تا بعضی وقتا درد و دل زنانه کنیم راستش من شغلم جوریه که اونجام تنهام تو بیمه منو بابامیم و بعضی وقتا واسه کاری میرم شعبه مون که اونجام خانومای همکارم انقد کار دارن که نمیشه باب دوستی رو باز کرد.لازم به ذکره که شوهرم بهم اعتماد داره و قبلاً همسایه بودیم و منو میشناسه و اهل دوست پسر بازی و این حرفا نبودم.میدونم اون خوبی منو میخواد اما آخه منم دلم میگیره ... بچه ها کمکم کنین تا این انتظارو از شوهرم نداشته باشم یه مدته بدجور فکرمو مشغول کرده.ممنون میشم نظر بدین.

تا به حال راجع به اين موضوع ازشون سوال نكردين؟دليل خاصي دارن براي اين كارشون؟

چرا با دوستانتون تلفني صحبت نمي كنيد؟
مي تونيد از اونا دعوت كنيد تا گاهي به محل كار شما بيان!

سلام دوست قدیمی<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/0002025D.gif" border=0 ></a>
از این ورا؟!!!!
چرا عزیزم اینقدر احساس تنهایی میکنی؟ متاسفانه به خاطر جو جامعه بعضی مردها از اینکه همسرشون جایی بره یا با دوستاش معاشرت کنه ناراحت میشن. شما اگه شماره تماس دوستاتو داری میتونی دوستاتو یه دفعه دعوت کنی خونتون که شوهرت از نزدیک با اونها آشنا شه. اگه هم از دواج کردن که میتونید با هم روابط خانوادگی داشته باشید. گاهی هم عنوان کن که من دوست دارم پیاده برم تا خونه مامانم اینها کهخ بچه هم یه هوایی بخوره
موفق باشی

سلام آخه مشكل من اينه كه من دوران كودكيم تا دبيرستانم تو يه شهر ديگه بوديم و وقتي دانشگاه قبول شدم خونمون اومد تو اين شهري كه الان هستم و ازدواج كردم دوتاي دوران دانشگاهيمم از همون شهر خودمون بودند كه برگشتند به شهرشون تلفني گه گداري با هم حرف مي زنيم اما چون شهرستانه خودتون بهتر ميدونين نميشه خيلي حرف زد به خاطر پول تلفن و اين جور چيزا و ضمناً تلفني جاي ديدن رو نميده

عزیزم
نمیتونی یه کلاسی ثبت نام کنی مثل ورزش که اونجا دوستای جدیدی پیدا کنی ؟ بودن توی اجتماع برای شما خیلی خوبه

چرا توی دور دنبال یه هم صحبتی؟
نمی تونی با فامیل درد دل کنی؟
وقت خالی کن و از شوهرت بخواه که با هم پیاده روی کنید از رفتن به خونه مادرت می تونی شروع کنی بعد سوپری سر کوچه بعد پارک محلتون بعد .......
از کاه برای خودت کوه نساز
تنهاییت رو با خدا قسمت کن درد دلهات رو با اون بکن
راستی فراموش کردم بگم چرا نمی خوای تنهاییت رو با شوهرت قسمت کنی؟
برای درد دلهایی که نباید شوهرت بشنوه از الان می تونی با دختر کوچولوت شروع کنی دخترت رو از هرکسی به خودت نزدیکتر بکن این چند خوبی داره
الان تو می تونی با کوچولوت دلت رو آروم کنی چند سال دیگه توی تربیت دخترت کمتر مشکل خواهی داشت و چندین سال بعد اون می تونه با تو دلش رو آروم کنه

دوست عزيز آيا تا به حال درخواستتون و اينكه چرا مخالفت مي كنند را جويا شديد ؟
آيا همسر شما شخصي هستند كه منطقي هستند و يا داراي تعصبات خاصي هستند و كلا صحبت كردن با ايشون مشكل هست ؟
آيا از رفتن به مكانهايي كه مخصوص خانمها هست هم جلوگيري مي كنند؟

فقط اينجا يه مطلبي را مي تونم بگم كه بخاطر شناختي كه آقايون نسبت به هم نوعان خودشون دارند گاها سختگيريهايي انجام مي دن كه اگر در اين مورد اصرار بيش از اندازه داشته باشيد يا باهاشون مخالفت كنيد نتيجه اي نمي گيريد جز از بين رفتن احترام و اعتمادي كه هست و ايجاد شك و ناراحتي

سلام
از همتون ممنونم دخترم 11 ماهشه شیر میخوره نمیتونمکلاس ثبت نام کنم صبحها به قدر کافی ازش دورم

دوست خوب شما هنوز نگفتين كه با همسرتون راجع به اين موضوع صحبت كردين يا نه!!؟:shy:

سلام ممنون از لطف همه بله ديروز صحبت كردم گفت تو جايي بري من نميگم نرو اما راست ميگه نه نميگه فقط ميگه هر جا ميري خودم ميبرمت خوب اين معنيش چيه؟ يا باشگاه دوست ندارم بري يا تنها دوست ندارم بري و .....

دوست عزیزم
میفهمم که سخته بخصوص برای دختری که قبل از ازدواج استقلال داشته اما بزار یه تجربه ای رو بگم بهت : دایی من هم بشدت روی تنها بیرون رفتن خانمش و وضع ظاهریش حساس بود، اوایل همسرش ناراحتی می کرد اما کم کم بی تفاوت شد و به حرفاش گوش کرد و سرشو تو خونه با خیاطی و .. گرم کرد بعد از 5-6 سال حساسیت دایی من بکلی از بین رفت و الان کاملا آزاده که هرجایی میخواد بره. گاهی وقتا مردا اوایل ازدواجشون حساسن و به مرور حس اعتماد بیشتر میشه و دست از این رفتار بر میدارن. البته به شرطیکه دچار بیماری بدبینی نباشن که فکر نمیکنم همسر شما اینجوری باشه.
شاد باشی :72:

خانم خانما خب دوستت داره ميخواد خودش ببره و بياردت اين بده كه به فكر راحتي تو باشه
زياد سخت نگير بذار كارشو انجان بده كم كم به مرور زمان و بيشتر شدن مشغله هاي زندگي ديگه فرصت نميكنه همه جا باهات باشه
به جاي شكايت از اين فرصتها استفاده كن از با هم بودن لذت ببر:46: