چند ماهیست که روحیه خودم رو روز به روز بیشتر از دست می دم. اتفاقات بسیار زیادی باعث این قضیه شده که یک جا به یک سریش اشاره کردم.
این چند روز واقعا افسردگی بهم فشار میاره. دلایلش مهم نیست. فقط برام دعا کنید.
ممنونم.
نمایش نسخه قابل چاپ
چند ماهیست که روحیه خودم رو روز به روز بیشتر از دست می دم. اتفاقات بسیار زیادی باعث این قضیه شده که یک جا به یک سریش اشاره کردم.
این چند روز واقعا افسردگی بهم فشار میاره. دلایلش مهم نیست. فقط برام دعا کنید.
ممنونم.
سلام دوست عزيز
همه ما مشكلات خاص خودمان را داريم و امروزه كمتر انساني يافت مي شود كه بگويد من مشكل ندارم !، اما اميدواري و صبر و تلاش جهت بهبود اوضاع تنها با توكل بر خداوند و نزديك شدن به خودش به دست مياد . دوست عزيزم به خدا توكل كن و اميدوار باش انشاالله بهترين نتايج را خواهي گرفت . براستي كه در هر سختي گشايشي هست ..:203:
دوست عزیز، براتون آرزوی شادی و تندرستی دارم.
دعا می کنم زودتر به سطوح بالایی از آرامش و امنیت خاطر دست پیدا کنید.:203::203:
به خاطر داشته باشید تاريك ترين لحظه شب ، نزديك ترين لحظه به طلوع خورشيده ،پس نباید از تاریکی زندگی دلگیر بود....
الا بذکر الله تطمئن القلوب...
از خدا خواستم به من صبر عطا کند
فرمود : صبر حاصل سختي و رنج است.
عطا کردني نيست ، آموختني است .
از او خواستم عادتهاي زشت را ترکم دهد.
خدا فرمود: خودت بايد آنها را رها کني.
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند .
فرمود : رنج از دلبستگي هاي دنيايي جدا و به من نزديکترت مي کند .
گفتم : مرا خوشبخت کن .
فرمود : « نعمت » از من ، خوشبخت شدن از تو .
از خدا خواستم کاري کند که از زندگي لذت کامل ببرم .
فرمود : براي اين کار من به تو «زندگي» داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همانقدر که او مرا دوست دارد ، من هم ديگران را دوست بدارم .
خدا فرمود: آها ، بالاخره اصل مطلب دستگيرد شد!»
سلام مهربون:72:
الهی زوده زود حالی داداشی سورنام خوب خوب شه:203:
من مطمئنم داداشیم خیلی صبر و تحملش زیاده و به زودی این مرحلرو به خوبی پشته سر
می گذاره، چون ایمان دادا سورنای من خیلی قوی تر از این حرفاست.:72:
روزي رسد غمي به اندازه كوه، روزي رسد نشاط به اندازه دشت، زندگي چنين است براي رسيدن به كوه بايد از دشت گذشت
اميدوارم هرچه زودتر مشكلاتتان حل شود:203:
:203::203::203::203::203:
امیدوارم مشکلاتت هرچه زودتر حل بشه و روحیه ات هم بهتر بشه . :203:
اینجور مواقع یک سفر ( هر چند کوتاه ) و دیدار با دوستان قدیمی خیلی میتونه کمک کنه .
موفق باشی
همه محتاجیم به دعا... حتما ً براتون دعا می کنیم :203:
سلام برادر خوبم سورنا....ببخشید بنده متوجه تاپیک نشدم و دیر جواب می دهم...
سورنا چرا فکر می کنید دلایل مشکلاتتان مهم نیست......
مگر ما چرا ناراحت می شویم....چرا افسرده ایم....
تا به حال فکر کرده ای چرا؟؟؟؟
بسیار روشن است چون همیشه می خواهیم از منبع مشکلات فرار کنیم و بگوییم دلیلش( همان منبع) مهم نیست.........!
همیشه سعی داریم حالتی که امروز دچارش هستیم را توصیف کنیم و برای بهبودش تلاش!
آیا حل مشکل حال می تواند تضمین کننده موفقیت در اینده و عدم مواجهه با مشکلات بعدی شود......مسلما نه!
همیشه سورنا را به عنوان مردی قوی و تودار می شناختم و همچنین هم بر این اعتقاد هستم ولی ایا تا اخر عمر می توان تودار بود و حرفی نزند.....؟
سورنا درونت طوفانیست....اما برونت اندکی بادیست...
گاهی به فکر فرار هستیم و پنهان کردن اصل قضیه.....تا با این روش موضوع را فراموش کنیم ولی این راه درست است؟؟؟
نه............چون در این حالت فقط احساسات و خواسته درونی خود را ""سرکوب"" می کنیم نه ""درمان""!!!
ما در ذهن و در دل خود خواسته هایی داریم و حقایقی>>>>وقتی نمی توانیم به ان حقایق دست یابیم پس مجبوریم فراموشش کنیم اما ایا راهش را بلد هستیم.....بعضی اوقات سعی داریم به زور مطلبی و اتفاقی را فراموش کنیم و یا از ان فرار کنیم پس تمام فکرهاو خواسته هایی که ما را به ان ""اتفاق"" می کشاند به زور و اجبار رد می کنیم و سعی می کنیم به نوعی خود را قول زنیم و به انان فکر نکنیم بنابراین انان را "سرکوب" می کنیم..
گاهی هم ما از فردی یا چیزی فرار می کنیم ....چرا؟؟چون راحت نمی توانیم حقیقت را به او بگوییم ......زیرا فکر می کنیم با گفتن حقیقت زیر سوال می رویم .....
گاهی واقعا ان گونه که هستیم خود را به دیگران نشان نمی دهیم ...پس بنابراین باید مداوم در تلاش باشیم تا هیچ گاه خود واقعی را نشان ندهیم.....
ولی یک روز دیگر خسته می شویم از این همه قلابی بودن....و یا دیگران خسته می شوند از ما.....
مثل::::یک پروانه که شاید تنها چند روزی روی گل پلاستیکی بنشیند اما پس از چند روز دیگر خسته می شود از این همه مصنوعی بودن و پر می کشد....
سورنا شما مردی بسیار قوی هستی ولی در کنار این روح و روان قوی .....حتما دلی دارید پر از عاطفه و صمیمیت......
ولی گاهی فکر می کنم این شخصیت و ویژگی ""قوی بودن و مرد بودن""(که بسیار ستودنیست) مانع از ابراز عاطفه درونی می شود و این یعنی!!!
سورنا برادر بزرگوارم این حرف هایی که زدم فقط دردولی بود و شاید هم اصلا متوجه منظورم نشوی.....و شاید اصلا من متوجه حالت و منظور شما نشده ام.....ولی دل نوشته ای بود اگر فرصتی داشتی بخوان....
برادر عزیز تر از جانم همیشه دوستت داشتیم و داریم ....و برایت دعا می کنیم... قربانت "نقاب":72::16:
من هم با نقاب موافقم . دلائل ناراحتي و نوع مشكلات خيلي مهم هستند .
اي كاش خودتان را سانسور نكنيد و حرف بزنيد .
ولي به هر روي شما سكان دار زندگي خود هستيد و تصميم گيري با شماست .
اگر در حد يك دعا كاري از دستم بر بيايد كوتاهي نخواهم كرد ولي به واقع با اين نوع درخواست مشگل دارم . بايد راحت باشيد . حرف بزنيد . حرف زدن از فشارهايتان كم خواهد كرد و حالتان به مرور بهتر مي شود . ضمن اينكه در اين ميان چند فكر بهتر از يك فكر است
sorena_arman عزیز،
افسردگی شما که با دعای ما برطرف نمی شه!
با اطلاعاتی که تا حالا از احوالاتتون دادید، این تاپیک فقط در این حد سودمنده که ببینید دوستان زیادی دارید که به فکرتون هستند. که البته این باعث دلگرمیتون خواهد بود.
اما برای افسردگیتون باید یه فکر اساسی تر بکنید. مطمئنا راهنمایی های تخصصی بیشتر براتون سودمند خواهند بود. و حقیقت اینه که اکثر دوستانی که اینجا دارید متخصص نیستند.
من اون پستی که بهش اشاره می کنید رو خوندم. مشخصه که شما انسان خودساخته ای هستید. فکر می کنم یکی دو جلسه مشاوره هم کافی باشه که خودتون رو بازسازی کنید.
زندگی از نظر من عرصه ی مسئله حل کردنه، افسردگی هم یکی از مسائل گریز ناپذیر و در عین حال حل شدنی زندگی ماست.
موفق باشید.
سلام
من با philosaraموافقم افسردگی که با دعا کردن رفع نمیشه خوشبختانه شما هم مشکلتون رو میدونید و هم علت مساله رو اونجوری که از پست های شما من فهمیدم به اندازه کافی تو این زمینه ها راهکار بلدین فقط مثل اینکه شما اعتمادتون رو نسبت به خودتون و توانایی هاتون هم از دست دادین سعی کنید اعتماد به نفستون رو تقویت کنید و همه معلوماتتون رو به صورت عملی رو خودتون پیاده سازی کنید البته اگر جسارت نشه من احساس میکنم یه مساله جسمی هم تو بهم ریختگی شما تاثیر داره (مثل تغییرات هورمونی ) چند جلسه مشاوره قطعا بهتون کمک میکنه که به وضعیت قبلیتون برگردین
در ضمن بیشتر انسانها تجربه افسردگی مقطعی رو دارن خیلی نگران نباشید شما تنها نیستید
شاد باشید
توکلتان به خدا باشد ، امیدوارم هر مشکلی دارید حل بشه و البته هر چیزی قابل دست یافته و چه چیزی بهتر از ارامش.
سلام.هر چند با نظر دوستان قبلي موافقم اما راهكار جديدي واسه افسردگيتون بلد نيستم (هر چند همه راهكارها رو خودتون ميدونيد)پس همون طور كه خواسته بوديد منم واستون فقط دعا ميكنم.
:203::203::203::203:
دوستان عزیزم ممنونم.دعای شما بیشترین کمک رو به من می کنه. دعای اینکه بتونم روحیمو باز پیدا کنم. یک سری از مشکلاتی که آوردم، اتفاقاتی که افتاده و صحنه های بسیار تلخی که تو ذهنم ثبت شده.صحنه های مرگ عزیزان من. دوستهای خیلی نزدیک، خودکشی چند نفر ار اونها، مشکلات خونوادگی، صحنه هایی که از خیانتهایی که در روابط عاطفی به من شد من تو ذهنم ثبت شدند، بیماریهای جسمی که در حساس ترین لحظات زندگیم اتفاق افتادند.جدیدا احساس می کنم احتمالا گناهانی مرتکب شدم که این اتفاقات میفته. عذاب وجدان شدیدی از این گناهانی که واقعا نمی دونم چپا هستن دارم.
شاید بخندید، اما به شکل عجیبی احساس گناه می کنم وقتی نمی تونم به کسانی که در اطرافم هستند کمک کنند. حس مسئولیت بیمار گونه ای که بیشتر تصور می کنم از احساس گناه ( واقعا دلیلشو نمی دونم) من سر چشمه بشه. برای جبران این گناهانی که تصور می کنم. چند روز قبل از اینکه دوست نزدیکم امروز مادرشو از دست داده بود و خبرشو شنید و بی تاب شد داشتم به جنون می رسیدم. اینکه نمی تونم آرومش کنم .. . فقط اون می تونه کمک کنه. به خودش قسم به دعاهاتون نیاز دارم. ممنونم
بازم دعا ميكنم كه انشالله خدا همون آرامشي كه در انتظارش هستيد رو نصيبتون كنه.:203::203::203::203::203::203::203::203:
من وقتي آرامشم رو به كل از دست ميدم مجموعه آثار پيانو استاد معروفي خيلي بهم كمك ميكنه و ميتونم راحت تر فكر كنم و به يه آرامش نسبي ميرسم.امتحان كنيد.
درسا جان فکر خوبی کردی! شاید اگه بهشون بگیم که در همچین شرایطی خودمون چیکار می کردیم، کمک کنه.
من وقتی سر رشته زندگیم از دستم در می ره، و از نظر روحی هم خیلی به هم ریخته و آشفتم، و خودم هم نمی دونم علت احساساتم دقیقا چه چیزهایی هستند، اینکار رو می کنم:
رو زمین دراز می کشم. دستهام رو از طرفین باز می کنم. نفس عمیق می کشم و سعی می کنم خودم رو نظاره کنم.
خودم رو خلع سلاح می کنم و فقط به هجوم احساسات منفیم میدان می دم.
بدون هیچ ستیزه ای، فقط نگاه می کنم، و البته روحم درد می کشه.
یه مدت که در این حالت می مونم، کم کم به پذیرش می رسم.
به تدریج با زمین همنوا می شم. من و زمین یکی می شیم، و من خاک می شم!
نمی دونم چرا اینطوریه، ولی انگار احساسات درد آور، و تنش های روحیم وقتی باهاشون نمی جنگم، کم کم کوتاه میان و ترکم می کنن.
بعد می رم تو تختم و تو اون آرامش عمیق به حالت خلسه می رم.
تو اون حالت تصور می کنم که اگه من این مشکلات رو نداشتم، چه احساسی داشتم؟
احساس سبکی. احساس قدرت. احساس اینکه همه چی تحت کنترلمه. احساس شادی. و ...
بعد این احساسات رو کاملا برای خودم تداعی می کنم.
اونوقت سارای سبک و قوی و شاد و ... آروم آروم می خوابه!
نمی دونم چرا اینطوریه، ولی وقتی بیدار می شم، یه راه حلی برای رفع مشکلاتم به ذهنم میاد!! و به زودی زندگیمو به تعادل برمی گردونم.
sorena_arman عزیز، امیدوارم راهکار من که با زجر شروع می شه، و بعد از گذر از پل آرامش، به راه حل منتهی می شه، به درد شما هم بخوره.
اميدوارم كه هرچه زودتر بانشاط و پر انرژي بشي و از صميم قلب برات دعا ميكنم:203::72:
سورنای عزیز سلام
ببخشید که دیر متوجه شده ام
از اینکه اینجور کلافه هستی واقعا ناراحت شدم و امیدوارم زودتر رو به راه بشی
ولی یه چیزرو خوب می دونم اونم اینه که تو سعی نمی کنی بعضی چیز ها رو تو ذهنت کم رنگ کنی
مشکلاتی که تورو اذیت می کنه چه بزرگ و چه کوچک وجود دارند بعضی از اون ها قبلا اتفاق افتاده و بصورت یک خاطره تلخ تو ذهنت مونده و بعضی هاشون هم هر وز برات تکرا می شه
اونایی که گذشته و خاطره شده مرور نکن زندگیتو بر مبنای اتفاقات تلخ گذشته نگاه نکن فکر نکن اگه یکی بهن خیانت کرد همه خائنن
ببین از اون اتفاقا چه چیزهایی بدست آوردی که موفقت کرده
گاهی اوقات آدما فکر می کنن بزرگترین مشکل مال خودشونه ولی وقتی یکم رو زندگیه اطرافیانشون دقت می کنن می بینن چقدر خوشبختن
سورنای عزیز تو چیزهایی داری که می تونی بهشون افتخار کنی و اونا رو جز موفقیت بدونی و بودن اونا تو زندگیت می تونه خیلی از مشکلات رو کم رنگ کنه فقط کافیه یکم اونا رو جستجو کنی
مشکلات روز مره هم برای همه و جود داره فقط نوعش فرق می کنه این همون چیزایی که مارو خسته می کنه ولی یه نصیحت بهت می کنم نزار این مشکلات ضربه فنی ات کنه سعی کن تئ مشکلات و ضربه فنی کنی
سورنای عزیز بخاطر شرایط جسمی ات یکم باید بیشتر به خودت استراحت بدی تا مقاوم تر باشی
برای بهبود شرایط روحی هم باید یکم زندگیتو متنوع کنی
امیدوارم بهترین روزها رو داشته باشی و مطمئن باش که خواهی داشت فقط باید خودت بخوای
مراقب خودت باش
bloom
:72:
سورنای عزیز
احساسات شما تحسین برانگیزه. :72:
راستی میدونی که امروز پنجشنبه ست پس ساعت 11 همگی با هم هم نوا شویم. با این که امروز گرفتارم اما مطمئن باش خواهم بود. میدونم دعا کردن ساعت خاصی نداره (برای همین هم همیشه دعا میکنم) اما دعای دسته جمعی یه نتیجه دیگه داره. از صمیم قلبم از خداوند برایت آرامش طلب خواهم کرد امیدوارم خدا من رو قبول داشته باشه اگر هم نداشته باشه دعای جمع رو رد نمیکنه. :203:
همه با هم برای هم :16:
سورنای عزیز
*دعا خیلی خوبه چون آدم رو به خدا نزدیک میکنه و این نزدیکی همیشه یه آرامش به دنبال داره.
*اگه اتفاق های بد گذشته رو می تونین و میخواین که بگین همه رو به صورت یه تجربه نه برای ارائه ی راهکار مطرح کنین .ما فقط اونا رو می خونیم بدون اینکه بخوایم نقدشون کنیم.
*اگه مایل به گفتن اونا نیستین برای خودتون تعریفشون کنین و در همه ی اونا به خودتون حق بدین اینطوری اون بار گناه که اشاره کردین از بین میره.
* یه مدت تنها باشین به هیچ کس فکر نکنین فقط به فکر خودتون باشین.
*به گذشته ی پر افتخار و آینده قشنگ پیش روتون فکر کنین.
*در مورد درخواست دعاتون حتما.
:72::72::72:
سورنای عزیز
همیشه شما را خیلی محکم می پنداشتم، باز هم محکم باش برادر عزیز
دعا میکنم دعایی از ته دل، که مشکلاتتون حل بشه:203::203::203:
اقای سورنا مطمئن باشید دعای خیر من همواره پشت شماست ،شما جزو غنیمت های این سایت هستین اینو بدون اغراق می گم ،ازخدا می خوام همیشه یاورتون باشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
در ضمن اینکه شما اینقدر بدون دلیل عذاب وجدان می کنین نشان از وجود پاکتون داره
خدا شما رو خیلی دوست داره
اینو باور کنین
سلام سورنا جان
تاپیک رو خوندم.........اما چیز زیادی دستگیرم نشد!.....اما برای تو دوست عزیز دعا میکنم...البته اگه قابل باشم............:shy:.......شما هم واسه من دعا کنین.......:72:.......
گناه و تقصير يعني چه ؟
چرا به دنبال دادگاهي كردن خود هستيد ؟!
تنها كسي كه مي داند چه كسي گناهكار است تنها و تنها خدواند است . اين حتما هميشه يادمان باشد .
ما گاهي بر حسب شرايط كاري را انجام مي دهيم و يا گاهي بر حسب شرايط نمي توانيم كاري را كه حتي در توانمان هست را انجام بدهيم . به هر روي بايد هميشه شرايط را به خاطر داشته باشيم و حتي گاهي در شرايط سخت از خودمان متوقع مي شويم در حالي كه توانايي هاي ما در زمان خاص محدود بوده . خودتان را اذيت نكنيد . به دنبال كسب تجربه و گرفتن نمره خوب باشيد ولي اگر نمره خوب نگرفتيد تلاش كنيد كه در آزمون بعد شرايط مناسب تري براي درس پس دادن داشته باشيد و موفق شويد . همين .
سورناي عزيز براتان دعا ميكنم انشالله هر چه زودتر شور نشاطتان را به دست آوريد
هم موسم دل انگيز بهار بگذرد
هم فصل نامساعد پاييز بگذرد
گر ناملايمي به تو روي اورد فرات
دل را غمگين مساز كه اين نيز بگذرد
عزيزم همه مشكل دلرند
به خدا توكل كن و صبر داشته باش يكي يكي حل ميشه
[align=justify]برادر خوب و دوست عزیز سورنا
من به استقامت و مردانگی شما ایمان دارم و یقین دارم به زودی این دوران را پشت سر خواهی گذاشت . من نیز در شرایط روحی سختی هستم ولی به این فکر میکنم که فقط یک بار شانس زندگی را دارم و به قول یکی از دوستان همین تالار ... امروز اولین روز باقی عمرم است . پس با توکل به خدا سعی میکنم لحظه های سخت رو سپری کنم . به توانایی شما شک ندارم و مطمئنم به زودی با روحیه ای سرشار از طراوت و شادابی در تالار به حل مشکلات دوستان خواهی پرداخت .
راستی در مورد مشکل من اظهار نظر کنید ممنون میشم[/align]
سلام آقای سورنا
واقعا روحیه دلسوزانه و ظریف شما قابل تقدیر است. اكنون بیش از یكسال هست كه من از این محیط بهره مند شده ام. و نظاره گر تلاشهای شما خوبان و تلاشگران همدردی هستم. اگرچه مانند شما مستقیما در همه جای تالار فعالیت موثری نداشته ام. اما متاسفانه طی روزهای اخیر این چندمین عضو قدیمی و فعال و پركار تالار هست كه با بحران انرژی روبرو شده است. كه عنوان میدارند تحت فشار مشكلات محیط یا تالار كم طاقت شده اند. یا به خاطر رنجشهایی كه از بعضی دیده اند. یا چیز دیگر
جناب گرد آفرید، مدتی است كه كم فعالییت می كنند. و چنین حسی كه قدردانش نیستند. یا فعالیتهایش به حال بعضی ها اثر بخش نیست.
آقا لردحامد یك جا اظهار فرمودند كه با مسائلی كه روبرو شدند انرژی ندارند، و انصراف دادند.
http://www.hamdardi.net/thread-7250.html
سركار خانم shad كه در مطلبی به عنوان من یك فراری هستم http://www.hamdardi.net/thread-7179.html ، بیان مسئله كردند.
و اكنون هم این مطلب شما كه ما شما را منبع پایان ناپذیر انرژی و مقاومت می دانیم.
البته من در اینجا صرفا نظر شخصی و تجربه و دیدگاه خودم را بیان می كنم. و اینكه تا چه اندازه تدبر در صحبتهای من ممكن است كمك كننده باشد به عهده شماست.
عقیده ندارم كه شما پیشكسوت ها و با انرژیهای این تالار نباید چنین ضعیف نشان دهید، یا خود را سانسور كنید. همچنین اعتقاد ندارم مدیرها و مشاورها و قدیمی های این تالار فقط باید سنگ صبور باشند و به خودشان توجه نكنند. همچنین این را نمی گویم كه خدایی نكرده شما ضعف دارید.
وقتی در یك جایی می خواهیم همدردی كنیم. متوجه می شویم كسی كه سنگ ما بوده ، صبور ما بوده ، یكباره حالت موم می گیره ، پریشون می شویم، متعجب می گردیم. منم مثل سایر دوستان تعجب كردم. البته اینكه ما می بینیم امیدواری شما در این پست در قالب درخواست دعا خودش را نشون می ده، ما را به وجد می آورد.
نمیدونم نظرم را در پاسخ به shad خوانده اید یا نه.
اما چون شما را در مطالبتون، فردی معقول دیده ام كه با زیركی به مسائل نگاه می كنید. خواستم شما را دعوت كنم كه پاسخ مرا به شاد مطالعه كنید. و مراجعه فرمایید به مطالبی كه من از سنگ صبور زندگی تجربه كرده ام و سعی كردم تا جایی كه می توانم تحریر كنم.
شاید تجربه های دیگران ما را بی نیاز از دوباره كاری در زندگی كند.
http://www.hamdardi.net/thread-7179-post-76452.html#pid76452
:203:پروردگارا
آرامش عطا فرما
تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم
شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم
و دانش تا بدانم تفاوت این دورا:203:
:72:این چند جمله همیشه برای من آرامش بخش بوده و هست،امیدوارم برای چند لحظه ی کوتاه حتی شما دوست عزیزمو آروم کنه:72:
آقای غریب آشنا بنده از همان نخستین گام آشنایی و راهنمایی جوانان و دردمندان این تالار به دلیل شناخت پیشینی از ویژگیهای مردم و جامع شناسی آدم های این دوره زمانه و اشراف بر نسبتاً کامل بر واکنش های آدمهای این کشور که برخاسته از تجربه و دیدن تاریخ آنها است،هیچ نیازی به قدرشناسی از سوی هموندان این تارنما نداشتم.
از آن سوی به دلیل دانش و تجربه ام در امر مشاوره و دانش روانکاوی و آسیب شناسی مشکلات جامعه صددرصد به اثربخشی سخنانم در صورت گیرایی و خواست طرف مورد راهنمایم ایمان داشتم.
دلیل کمتر بودنم همانا به سبب توهین،تمسخر،تهمت خوردن و دشنام شنیدن از سوی دو تن از . . . این تارنما و تهدید شدن از سوی آنها،سانسور و حذف گفتاری که در دفاع از خودم پدید آوردم و با تأسف فراوان سوءمدیریت سنگ تراشان مدیر این سایت در این ماجرا هستم.
بنده برای خودم بیش از همه اعضای این سایت که سهل است از همه آدمهای این جهان پرآشوب ارج و قرب قائلم و دارای عرت نفس و غرور برخاسته از اصالت و فرهیختگی هستم و نمی توانم در جایی باشم که سال پیش بخشی از نگاشته هایم که همه از خرد و دل سرچشمه گرفتهحذف شوند و در پاسخ اعتراضاتم به بنده توهین گردد و نیز مورد استهزا و تمسخر قرار گرفتن از سوی برخی از جوانکهایی که چندباره با نام مجعول وارد این خراب شده گشته و در لفافه شوخی در میان بحثم با خواهر مجازی بزرگترم در این تارنما به من توهین می کنند.
من در اینجا مدتهاست که با توهین،تحقیر،سانسور،تمسخر و . . .در برابر خودم از سوی کسانی روبرویم که سن شان از بنده بسی کمتر بوده و کسی از آنها دفاع می کند که پیش از این با او دوست بودم و او نارفیقی کرد.
خیلی پوزش می خواهم اما حالم از عده معدودی و کارهایشان که برای اثبات خود و نفی دیگری است با توجه به عمر کوتاهی که انسان نسبت به کائنات دارد،بهم می خورد.
کمترین برتری امثال بنده نسبت به این معدود آن است که از همان نخستین گام تا اکنون با یک نام کاربری و هویت در این سایت بوده ام و عزت نفسم را هیچگاه با آرزوی مدیر شدن،بالا رفتن ستاره ها و افزایش نمره اعتبار و تشکرهایم نسنجیده ام.
نیک مستظهر به دادگری دادار مهرآفرینم که که همه این نادانان در جهان واقعی و مجازی سزای این ستمکاریشان را خواهند دید.آنها که به من فضول می گویند که چرا در کارشان دخالت می کنم و اصلاً چرا حرف می زنم!؟؟
خود به روشنی می دانند که کیستند . . .این است دلایل نبودم در این ملک ششد دانک شخصی برخی،غریب آشنا جان.
در تنگنای حيرتم از نخوت رقيب
يا رب مباد آن که گدا معتبر شود
گردآفرید عزیز خیلی خوشحالم اینجا دوباره تو را می بینم.
تو و افکار بلند مرتبه تو بی شک ضامن رشد و تکاپوی من و امثال من است. حضور خود را از این تالار دریغ نکن. نگران نباش. هیچ کس نمی تواند تو را و ارزش والای افکارت را زیر سوال ببرد. من که هیچ در برابر تو نیستم را به همه چیز متهم کردند،دهها پیغام خصوصی توهین و تحقیر و نصیحت و ... برایم ارسال می شود. مسیر خود را عوض نکردم. قصدم هر چه جز کمک در این تالار بود روش زبان بازی و همدردی کودکانه و تشویق نمودن برای انجام وادامه کارهای اشتباه مراجعین بهتر جواب می داد.
کسی که یک روز از من خواستار راهنمایی بود بعد از رفع مشکلش به من پیغام خصوصی می دهد و برای همسر آینده ام اظهار تاسف می کند!! بگذار بکند. من هم مانند شما قصد شنیدن قدردانی کسی را نداشتم. تنها می خواستم کمک کنم. نمی گویم توانسته ام اما سعی خود را کردم. به این فکر افتادم که فعالیت خود را بسیار کم کنم که تا به حال نیز این کار را انجام داده ام. ولی از اینکه تو اینجا هستی احساس آرامش می کنم. برادر بزرگوار دستان تو را در دستم می گیرم و می بوسم.گردآفرید کنار ما باش...
زندگی در صدف خویش گوهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
مشکلات و سختیها مال آدمه ، و بی مشکل فقط خداست ،
به اینها باید به دید یه مسئله نگاه کرد ، مسئله ه ای که فرصتی است تا راه حلی براش بیابیم ، و همین یعنی حرکت ، یعنی قدمی رو به جلو برداشتن ، و بالا رفتن .
اگه مسئله ها نباشد ، ذهن به حرکت در نمیاد و فرد تفکر نخواهد داشت و رشدی هم عاید نخواهد شد و این یعنی رکود .
آنچه مهم است تلاش برای حفظ امید ، و قوت روحی است در مواجهه با مسائل، و تو با طلب دعا ، گویی سعی بر همین داری که خودت را با امید قوت ببخشی و این گردنه رابه خوبی طی کنی
ما هم برات دعا می کنیم
*
سورنای عزیز.. چند روزی بود که نبودم و ...
مثل اینکه شما هم به درد من دچار شدید! هر چند هنوز به راه حل درستی نرسیدم اما اصلا دوست ندارم شما رو در این وضعیت ببینم، بعضی وقتها توی زندگی همه ما آدمها احساس خستگی می کنیم، احساس می کنیم اونطور که باید زندگی نکردیم، اونطور که باید لذت نبردیم، چیزی جز خستگی و رنج عذاب یادمون نمیاد، چیزی جز خاطرات بد همراهمون نیست، لحظه هایی که ازشون گذشته بودیم، صحنه های وحشتناک و دردآور همه جلوی چشممون رژه میرن و از همه بدتر که خودمون رو قادر به کمک کردن به خودمون نمی بینیم، به اطرافمون نگاه می کنیم و باز هم می بینیم کسی نیست که بتونیم ازش کمک بخوایم که ما رو از این حالت در بیاره، آخه اصلا نمیشه، ازکی بخوایم؟ از چی بخوایم؟ اصلا انگار نمیشه برای کسی توضیح داد که چه اتفاقی درونمون افتاده، حتی احساس می کنیم خدا هم مشغول نگاه کردنه و منتظر عکس العمل ماست! اونوقت دیگه انرژیمون به حد صفر می رسه و ...
من فعلا به این نتیجه رسیدم که به خودم سخت نگیرم، شما هم همینطور، بهتره یه مدت اراده و پشت کار و همت و هر چی که همیشه پشتمون بود و کمکمون می کرد رو بفرستیم مرخصی، بهتره یه مدت این طوری زندگی کنیم، ما الان در حال سقوط هستیم، مثل یه توپ که قراره به زمین بخوره و دوباره بره بالا، پس بهتره بدون مقاومت اجازه بدیم که به زمین بخوریم، درسته که درد زمین خوردن درد خوبی نیست اما گاهی مواقع برای اوج گرفتن باید زمین خورد، من برای زمین خوردن آماده شدم، شما هم آماده بشین چون توی این شرایط مبارزه ما چیزی جز اتلاف انرژی و خستگی برامون نداره، شتاب ما رو کم می کنه، اما به هر حال به زمین خواهیم خورد اما اگه شتابمون زیاد باشه اوج بیشتری و بهتر و سریعتری داریم... سورنای عزیز مبادا اونقدر با خودت و احساست مبارزه کنی که انرژی اوج گرفتن رو از خودت بگیری و روی زمین باقی بمونی... تحمل کن، صبر کن، اجازه بده آزاد و راحت بشی .... «می زنم زمین هوا میره ...»
:72:
:72:
سورنای خوب
در تمام این چند روز به این فکر می کردم که چی می تونه برای تو بهترین باشه...
می دونم که هیچ کدوم از ما نمی تونیم اونطور که باید درکت کنیم اما این رو هم می دونم که بواسطه ی انسان بودن ، همه ی ما گاهی در شرایطی کاملا منحصربفرد حسهایی مشابه رو تجربه کرده و می کنیم ... پس فکر کردم شاید اگه از همون حسها با هم حرف بزنیم بد نباشه ...
در زندگی همه ی ما هم دردها و رنجهای زیادی وجود داشته و داره که گاهی آدم رو به خستگی ، به جنون ، به ویرانی ، به انتهای بودن و به میل به توقف رسونده و می رسونه اما یه چیزی هست که همیشه تونسته همه ی ما رو به مقاومت و ایستادگی سوق بده ... به زندگی امیدوار و به ساختن مشتاق کنه ....
می دونی! وقتی به زندگی ای که به سرعت داره سپری می شه فکر می کنم می بینم بخشی از چیزهایی که گاهی ما رو مایوس و خسته می کنند واقعیتهایی هستند که نمی شه با اونا جنگید مثل مرگ عزیزان و ... و تنها راهی که زندگی در این مورد به ما دیکته می کنه صبر و زندگی کردنه ...
بخشهایی هم هستند که متوجه نحوه ی زندگی کردن ما هستند. یعنی شاید خود ما متوجه نباشیم که نوع نگاه ما به مسائل و شیوه ی فکر کردن ، احساس کردن و عمل کردن ما در تک تک ثانیه هایی که از گذشته بلند می شن ، در رقم خوردن آینده ای که پیش رومونه و لحظه به لحظه به حال و گذشته تبدیل می شه ، نقش اساسی دارن...
از طرفی اون چیزی که ما پیرامون خودمون و در زندگی دیگران هم می بینیم در واقع همون نتیجه و همون امتداد گذشته ای است که هر کسی داره برای داستان زندگی خودش ترسیم می کنه ...
و این یعنی :
هر کسی مسئول زندگی خودشه و هر یک از ما تا جایی مجازیم با دیگران باشیم و برای اونها باشیم که به موجودیت خودمون صدمه نزنیم.
و این صد البته هیچ منافاتی با نوع دوستی نداره .
نمی دونم ... اما خیال می کنم زندگی کردن یه هنره و اون کسی از آثار خودش راضی می شه و اثرش ماندگار خواهد بود و ارامش رو تجربه خواهد کرد که بتونه یاد بگیره کی باید با واقعیتها کنار بیاد ، کی قصد نبرد و مقاومت کنه و چه موقع برای تغییر شرایط دست به اقدام بزنه ...
عبور از تجربه ها خیلی سخته اما شاید باید از توقف بیجا پرهیز کرد و پلی ساخت برای عبور از سورنای قدیم به سوی سورنای جدید ..
دوستت دارم و با تمام وجود برات آرامش طلب می کنم.
:203::203::203:
«شجاعت بودن »
شجاعت اشکال متفاوتی دارد .
شجاعت جسمی و شجاعت اخلاقی ،
و سپس نوعی بسیار اصیل تر از شجاعت ،
شجاعت مقابله با درد ،
همزیستی با غم ،
بی آنکه دیگران متوجه حضورش شوند ،
و با این وجود ،
یافتن شادی در زندگی ،
و هر روز با شوق از خواب برخاستن .
«هاوارد کازل» برگرفته از «همانگونه که هست»
:72:
سلام سورنا
میدونم که خیلی روزای سختی را میگذرانید
من دیشب خیلی دلم شکسته بود و برای شما و خیلی از بچه ها که یادم بود دعا کردم که مشکلشون حل شه
از خدا میخوام که همه چیز درست شه
گاهی زندگی خیلی واسه ادم سخت میگیره
اما شاید مقابله نکردن با این وضع و پذیرفتن این احساس که من الان افسرده هستم و این احساس بالاخره به پیایان میرسه و این حالت قرار نیست که واسه همیشه دوام بیاره به ادم کمک کنه
فقط ازتون میخوام که تصمیم های مهم زندگیتون رو وقتی دچار این احساس افسردگی هستین نگیرین و بذاین به اون ارامش از درون برسین
بازم از خدا میخام که همه چیز در زندگیتون درست شه و به یه احساس خوب از زندگی برسین:72:
ممنونم شاد، فرشته مهربان ، کاترین عزیز ، ani ، غریب آشنا،ظاهره عزیز.
احساس خوبی ندارم . همواره مبارزه کردم ، با تمام آنچه که بر من در تمام این مدت وارد شده است.اما الان از احساس کرختی شدیدی که روحم را درگیر خود کرده است منزجرم. در یک سورنای بی هیچ امیدو آرزوی آینده ای مسخ شدم و مایوسانه انتظار روزی را می کشم دستانم را به علامت تسلیم بالا ببرم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
سلام سورنای عزیز
مطمئن باش اون روز هیچ وقت نمی رسه که سورنا تسلیم بشه چون سورنایی که ما تو این سایت دیدیم محکم تر از این حرفاست پس این حرفای مایوس کننده رو نزن و هی برای خودت تکرارشون نکن چون مربوط به شخصیت تو نیست
نمی گم نباید ناراحت باشی نمی گم نباید خسته باشی نمی گم نباید حوصله نداشته باشی نه
ولی اصلا نباید نا امید باشی
شکست وقتی می آد که امید بره
پس یکم به روح و جسمت استراحت بده
اگه شرایط کاریت اجازه می ده یک هفته برو مسافرت برو جایی که یکم آرامش برات بیاره
:72:
مراقب خودت باش
bloom
سورنای عزیز باید منو ببخشی که دیر اظهار ارادتم رو اینجا ثبت میکنم،
الان تاپیکت رو خوندم و سریع در حال اقدامم ،
دوستان به قدر کافی احساسشون رو بهت نشون دادن، منم از صمیم قلب آرزوی بهترین حالات و روحیات رو برات دارم ،
بهتر یادی از اون عقاب هم بشه که توی اوج پروازش بالهاش رو باز و رها میکنه و مدتی رو توی این حالت سپری میکنه.
از خالق مطلق آرزوی بهترین ها رو برات دارم
سورناي عزيز سلام...
كمي حال تو رو درك ميكنم... چون خودمم كمي دچار همين حال شده ام..
اما با شاد عزيزم هم عقيده ام....
سورناي عزيز در وجود شما بسيارند نكات زيبا و انسان گونه....
صبر را نيز چاشني آن كن....
سورناي عزيز من هم مثل بقيه دوستانت واست دعا ميكنم...
دعا ميكنم كه فولادي آب ديده بشي پس از اينهمه زحمت و رنج بردن ....
تو مورد لطف خداي مهرباني .... از گريستن نهراس كه اين اشكها آبي است مقدس كه تو را تعميد ميكند و ميشويد تو را از همه گناهان گذشته ات... و تو پاك شده اي ....
و تو نيز براي ما دعا كن....
سلام نميدونم بعد از اين مدت هنوز آقاي سورنا تو اين تالار هستن يا نه و مطلب هارو ميخونن يانه. من تقريبا همه پست ها ونظراتتون و خوندم و خيلي از طرز انتفاد كردن و رك بودنتون خوشم اومد خصلت هايي كه اگه من داشتم هيچ وقت انقد عذاب نميكشيدم. به خودتون به خاطر اين دو خصلت افتخار كنيد اينكه آدم بتونه راحت حرفش و بزنه يه هنره كه متاسفانه من نداشتم و بيشتر موقع ها سعي كردم ادم ها رو از خودم راضي نگه دارم كه باعث ناراحتي خودم شده. اميدوارم به آرامشي كه همه دوستان براتون آرزو كردن رسيده باشيد و اوضاع بر وفق مراد باشه.هرروز كنار سجاده ام هستيد و دعاگوتون هستم.اين تالار به وجودآدمايي مثل شما احتياج داره كه با رك بودن و انتقادهاي به جاتون تلنگري به احساسات خفته بزنيد. من كه خيلي از قلم و طرز نوشتارتون خوشم اومد. اعتماد به نفستون قابل ستايشه پس خودتون و نبازيد و ادامه بديد حتما موفق ميشيد.