-
+بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام به همه شما.به همه اونایی که درد و دل های منو دارن می خونن.ماجرای منو شاید
کسی باور نکنه ولی حقیقت داره:
من شاگرد اول دانشگاه بودم.از طریق تدریس و رفع مشکلات درسی بچه ها کم کم با غزاله آشنا شدم.آشنایی که ماه آذر 87 به یک رابطه احساسی تبدیل شد و از اونجا به
بعد دوستیمون شروع شد.
اون 3 ماه از من بزرگتر و بچه شمال بود و منم بچه مشهد.دانشگا همون هم تو یکی از شهرستان های اطراف مشهد قرار داشت.من خونه دانشجویی داشتم و اون تو خوابگاه
بود.هفته اول دوستیمون با موافقت هر دومون با هم سکس داشتیم که منجر به پارگی پرده بکارت اون شد.من که شدید آدمه مقیدی بودم اصلا باورم نمی شد ولی اون اتفاق افتاده بود.
هرچه بیشتر و بیشتر می گذشت علاقه من به اون بیشتر می شد،هر هفته با هم سکس
داشتیم که نه از روی هوس که بلکه از روی علاقه و عشق بود.
همه چی تقریبا خوب بود تا من فارغ التحصیل شدم ولی اون که قبل آشنایی با من 4 بار
مشروط شده بود هنوز دانشگاه موندگار بود.
یک روز به هم قول دادیم تا آخرش واسه هم بمونیم اگه با مخالفت پدر مادرمون مواجه شدیم واسه هم تلاش کنیم و متقاعدشون کنیم.قسم و آیه هم خوردیم که رو عهدمون
پایبند بمونیم.
من که شدیدا اون رو دوست داشتم می خواستم همش اونو ببینم با اون حرف بزنم و...
ولی دوری ما از هم با فارغ التحصیل شدن من بیشتر رو من تاثیر گذاشت و منو به یک
آدمه بهونه گیر تبدیل کرد که با کمترین چیز شروع به فریاد های بلند می کردم و بد ترین
ناسزاها و فحش ها رو نسارش می کردم.اون که اوایل سکوت می کرد بعد ها خودشم
تا حدی تلافی می کرد.
تا که یه روز کار به جای بدی کشید و اون دیگه قید منو زد.من که تحمل جدایی نداشتم
به هزار خواهش و التماس بهش قول دادم تا وقتی عصبی شدم نه فحش بدم نه فریاد بزنم.
اون بعد ها یک روزی به جون پدر و مادرش قسم خورد که همیشه مال من باشه و منو
با این اخلاقم که همش بخاطره دوری بود تحمل کنه تا منم کم کم با کمک اون به اعصابم
مسلط تر بشم.
ولی همین چند روز پیش بحثمون شد و دوباره من شروع...
دیگه هر چقدر دانشگاه رفتم،به دوستاش رو انداختم،بهش زنگ زدم به قول خودش نسبت
به من سرد شده بود.اونم مقصر بود چون شرایطی رو بوجود میاوردکه من زود از کوره در برم.
شاید نقطه ضعف منو می دونست و می خواست بهونه واسه جدایی داشته باشه.
از یه طرف عذاب وجدان دارم که چرا نمی تونستم خودمو کنترل کنم از یک طرف هنوز عاشقونه دوسش دارم ولی اون حتی حاظر نیست جواب تلفنمو بده و گوشیش یکسره خاموشه.
اون به من قول داده بود،به قول خودش دست رو قرآن گذاشته بود،جون پدر مادرشو قسم خورده بود که ... ولی آلان من موندم با یه دنیا خاطره،تنهایی و غصه.
منو تنها گذاشت.بعضی مواقع به این فکر می کنم اون منو عصبی می کرد تا بهونه جدایی داشته باشه تا با کنار گذاشتن من با کس دیگه ای باشه.تصورشم داره دیوونم که اون با کسی باشه.
شبا کارم شده گریه،دلم واسش یه ذره شده.هنوز عاشقانه دوسش دارم ولی اون منو دیگه نمی خواد.یعنی اون فقط منو واسه سکس می خواست که واسش مهم نیست دیگه دختر باشه یا نه؟
احساس می کنم به ته خط رسیدم.هر وقت اومدم فراموشش کنم بعد از 2روز طاقت نمیاوردم و بهش زنگ می زدم.یا جواب می داد که بد صحبت می کرد،یا گوشیش خاموش بود.
از همه چی و همه جا دلسرد شدم.از زندگی نا امید.
هیچ دوست و رفیقی هم ندارم که کمکم کنه یک پسر تنهای تنها.
الان نمی دونم چیکار کنم!
شما دوستان جدید من،منو راهنمایی کنید.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
می دونید اقای احسان این جور که از حرفاتون بر میاد شما با توجه به اتفاقی که واسه اون دختر خانوم اوفتاده و با این تصور که دیگه نمی تونه با کس دیگه ای ازدواج کنه و مجبوره با شما باشه به خودتون اجازه دادید هر رفتاری باهاش بکنین و تحمل اون رو تموم کردید.. بهتر اول رو خودتون کار کنین بعد واسه آشتی یا هر چیز دیگه اقدام کنید.
و به اینم فکر کنین که اون دختر بار اول با شما... این حرف که از قصد منو عصبی می کنه خیلی خیلی غیر منطقی و برای توجیه خودتون هت...
هر چند که از نظر بنده این رابطه از همون اول از پایه مشکل داشته و نباید اینجور ازادانه و افسار گسیخته می بود هر چند که از روی عشق یا علاقه باشه...
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام احسان جان...به تالار همدردی خوش امدی..
ماجرا را خواندم اما برایم عادی بود احسان عزیز.....اینقدر به خودت سخت نگیر شما اولین نفر و آخرین نفر نیستید که دچار چنین مشکلی می شود...کمی ارام باش..
در نوشته های شما چند نکته توجه مرا به خود جلب کرد ::
1>>>شما نوشته اید:::هفته اول دوستیمون با موافقت هر دومون با هم سکس داشتیم. هرچه بیشتر و بیشتر می گذشت علاقه من به اون بیشتر می شد،هر هفته با هم سکس
داشتیم که نه از روی هوس که بلکه از روی علاقه و عشق بود.
پاسخ>>>اولین خطا در رابطه دوستی را مرتکب شده اید یعنی متوسل شدن به ارضا نیاز طبیعی و متقابلا حساس شدن به یکدیگر و به وجود آمدن یک حس دوست داشتن عمیق برخاسته از ارضا این حس:::به نظرت احسان جان چرا بعد از سکس ..بنا به گفته خودت هر چه می گذشت علاقه شما به او بیشتر می شد:::>>بسیار روشن است این حسی که شما نام آن را علاقه می گذارید علاقه نیست یک حس نیاز است که منجرب به ایجاد علاقه کاذب در شما می شود...شما هر روز که می گذشت به ارضا نیاز علاقه مند می شدید و به با او بودن و احساس آرامش و لذتی که در کنار او داشتید...
شما نوشته اید>>::همه چی تقریبا خوب بود تا من فارغ التحصیل شدم.لی دوری ما از هم با فارغ التحصیل شدن من بیشتر رو من تاثیر گذاشت و منو به یک
آدمه بهونه گیر تبدیل کرد که با کمترین چیز شروع به فریاد های بلند می کردم و بد ترین
ناسزاها و فحش ها رو نسارش می کردم.اون که اوایل سکوت می کرد بعد ها خودشم
تا حدی تلافی می کرد.
پاسخ>>>>به نظرت چرا تبدیل به یک آدم بهانه گیر و عصبانی شده بودید ..خب جواب کاملا روشن است بدلیل دوری از او و نتوانستن ارضا نیاز چه از لحاظ جنسی و چه عاطفی و این عدم ارضا خود باعث به وجو آمدن نگرش های منفی در شما نسبت به آن دختر می شود که نمونه اش هم می تواند:::"غیرت داشتن به او ...و فکروخیال های منفی در مورد خیانت او...
پس این چنین می شد که وقتی از او دور بودید این حس در شما به وجود می امد..
در ضمن احسان عزیز دست روی قرآن گذاشتن...قسم خوردن.....در شرایطی که شما و او داشتید و احساس کاملا بر شما متسلط بود نمی تواند مدرک خوبی برای ادامه رابطه و نشان دادن حس دوست داشتن باشد...
توصیه::::>>>فعلا قطع رابطه...(که البته قطع کرده اید) و عدم تماسی با ایشان .....تا در این مدت علاوه بر اینکه احساس نیازتان کمتر شود ...بتوانید بدور از احساس تصمیم درستی بگیرید...
ولی توصیه می کنم حتی بعد از سپری شدن مدتی رابطه خود را ادامه ندهید....
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
مثل هميشه نقاب جان ريز به ريز و مو به مو همه چيز رو گفته
جساراتا شما هر جور خواستي باغزاله خانم رفتار كردي حالا انتظار قربون صدقه ازش داري؟بهش فرصت بده بتونه تصميم بگيره خب:47:
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
از همتون واسه راهنماییتون ممنونم.
شاید همتون فکر کنید من با اون چیکار کرده ام؟ولی وقتی می بینید بهتون دروغ می گه؟وقتی می بینید شب ها گوشیش در حال مکالمه هست؟وقتی شب کنکور ارشد با هاتون قهر می کنه که امتحانو خراب کنید؟وقتی می بینید اس ام اس اشتباهی که به پسر عموش زده واسه شما می یاد؟و...آیا شما عصبانی نمی شید؟وقتی آروم ازش جواب می خوام گوشیشو خاموش می کنه....بازم می گید من کوتاهی کردم؟
به خدا دوسش داشتم و دارم.عشقم رو هوس نبود.اگه بود با کسای دیگه دوست می شدم و با اون تموم می کردم نه اینکه بعد از 2 سال هنوز متعهد باشم.
شاید فکر نمی کردم روزی اون بخواد منو ترک کنه.چون فکر می کردم از همه نظر وابسته به
منه.راستش بخاطر اون گوشه گیر و تنها شدم.تمام دوستام و رفیقام ترکم کردند.
حالا به هر دری زدم و اون قصد نداره ادامه بده.من فقط می خوام راهی پیدا کنم که فراموشش کنم.ولی کاری که واسه اون مثل آب خوردن بود واسه من مثل کندن کوه شده.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
شما كه پرده شو برداشتين بايد دنبالش بري و هر طور شده راضي اش كني چون اگه اون با شما نباشه با كس ديگه خودشو ارضا ميكنه و اخرش بدبختي تو را خدا تنهاش نزار مخصوصا كه دانشگاه شما خوالي مشهده
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
می دونم.ولی الان که گوشییش خاموشه.10بار تا حالا رفتم دانشگاه ولی یا اون تو خوابگاه می مونه و نمی یاد یا...
چیکار می تونم بکنم؟
اون موقع من گفتم مواظب باشیم،ولی اون گفت نگران نباش.مشکلی پیش نمی یاد.بعد از پاره شدن گفت
ناراحت نباش خودم خواستم.هیچ گناهی به گردن تو نیست.
حتی بارها به من گفت احسان اگه بخاطر پاره شدن پرده بکارتم داری ادامه می دی همین الان جدا شو ولی
من بیشتر ادامه دادم چون دوسش داشتم و هم دیگه اون دختر نبود.
به پاش بیفتم؟از یه طرف با اون فحش هایی که آخرین بار بهش دادم و اونم داد روم نمی شه...هر چند که اونم به من ناسزا گفته،ولی ناسزا های من نه از ته دلم که از روی عشق
افسار گسیخته من بود.بخدا نمی خواستم این جوری بشه.باور کنید.
دیگه دنیا وآخرتم هم رو دارم مثل عشقم از دست می دم.
چیکار کنم؟
از همتون خواهش می کنم،به دادم برسید.
وای بر من..........
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
شما به قول خودت چون حتی فکرشم نمیکردی که غزاله ترکت کنه چون یه چیز مهم پیش شما جا گذاشته خیال کردی حاظره همه جوره تحملت کنه!!به اون هم بر خورده و احساس بیخود و بی عرضه بودنش باعث شده حالا یه انتقام سخت از شما بگیره
احتمالا براش مهم نیس که دیگه دختر نیس و ....... و دیگه رابطشو با شما از سر نگیره!!
بهر حال دعا کن هم برای اون هم برا خودت!!
خدا بزرگه!!
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
دیشب مغازه دوستم بودم....هومن......هفته ای 1-2 بار بهش سر میزنم........بحث شد.....میدونی چی شد نتیجش؟....احمقانه ترین کار یه پسر این میتونه باشه که با یه دختر س-ک-س داشته باشه.........همین..........
......................
..........
همون دختری که می خواد باز با من باشه,با یه خرج کوچیک ، می تونه پاکدامن باشه!:cool:
.................................
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام:
عجب داستان زندگی....من رو که به لرزه انداخت....
سراسر اشتباه بود..از اول تا آخر و حتی همین الان....
تمام ارتباط شما از روی احساس صرف بوده نه شناخن....و به نظر من اصلا عشق نبوده و حرف شما که می فرمایید از عشق بوده نه هوس اصلا منطقی نیست..هیچ پسر یا دختری وقتی عاشق کسی است یک عشق حقیقی اول عاشق روحیات و شخصیت و پاکدامنی طرف مقابلش میشه و براورده کردن نیازهای چسمی آخرین پله عشق است اونم برای کمال روح و جسم دو طرف ولی شما از آخر شروع کردید...و ببخشید با سر هم سقوط کردید...
از همان ابتدا نه اون خانم به شما و نه شما به اون خانم احترام نذاشتید..چرا؟چون زود وارد حریم هم شدید....
به هر حال کار به اینجا کشیده و حالا شما بعدا با دور شدن از وی دچار حملات پرخاشگری شده اید....
فحش و ناسزا و....وتازه توجیه می کنید که فحش من از روی عشق بوده!!!!!!!!!
و اکنون این همه عجزو لابه به نظر من به خاطر عدم اطمینان شما به وی و اینکه کس دیگری وارد حریم او شود شما را پرخاشگر تر می کن..
این یک سیکل معیوب است و مدام تکرار می شود...حتی اگر الان جواب شما رو هم بده لحظه ایست و مطمئنا باز هم این اتفاق تکرار میشه...
ولی اصل موضوع چکار کنیم؟
اول میشه بگید هدفت از بدست آوردن وی چیه؟
چرا تو همون مدت که با هم ارتباط داشتید رسما ازدواج نکردید؟
و الان اصلا چی می خوای ازش؟
می خوای بازم بیاد باهات باشه..می خوای فحشش می دی قربونت بره؟می خوای با هیچکس نباشه ؟
اول هدفت رو معلوم کن...چی می خوای؟تا کجا می خوای بری؟
در ضمن به نظر من این راهش نیست ..شما باید پرخاشگری خود را سریعا کنترل کنید...اصلا نمیشه این طور....
در ادامه قبول شما یا این خانم س... داشتید ولی گویا اون خانم به هر دلیل با این موضوع مشکلی نداره..خوب شما با این همه شک...و پرخاشگری می خوای باش چکار کنی؟
زندگی که همش قربون صدقه نیست...
ازش فاصله بگیر ....هیچ کاری هم نداشته باش بهش....خودت رو خوب بساز و بعد با سر بلند پیشش برو اونم نه به خاطر جسمش یا عذاب وجدان یا دلسوزی....
به خاطر روحش.....
موفق باشی.......
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
به نظرتون من با گناه این که اون دیگه دختر نیست چیکار کنم؟
برم و مجبورش کنم که برگرده؟یا اینکه ماجرا رو به خونوادش اطلاع بدم و تموم کنم؟
عذاب وجدان از گناه مقصر بودن اینکه اون دیگره باکره نیست و از طرفی از دست دادن
اون داره دیوونم می کنه؟
شاید باورتون نشه ولی ما 6 ماه آخر دوستی هیچ س.. با هم نداشتیم ولی من عاشقونه
دوسش داشتم.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کامران007
دیشب مغازه دوستم بودم....هومن......هفته ای 1-2 بار بهش سر میزنم........بحث شد.....میدونی چی شد نتیجش؟....احمقانه ترین کار یه پسر این میتونه باشه که با یه دختر س-ک-س داشته باشه.........همین..........
......................
..........
همون دختری که می خواد باز با من باشه,با یه خرج کوچیک ، می تونه پاکدامن باشه!:cool:
.................................
کامران خواهش میکنم
نمیخواستم نظر بدم و تاپیک به حاشیه بره و از همه معذرت میخوام اما اینو بدون که یه دکتر یا پزشکی قانونی میتونه خرج کوچیک (به قول شما) رو تشخیص بده!!! (این کار به صورت غیر قانونی انجام میشه) پاکدامن؟ یعنی هیچ فرقی بین اون و بقیه دخترها نیست؟
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
من هم با موضوع اصلی تاپیک کاری ندارم . ولی ضمن تایید مثل من، اگر یک پسر براش این قضیه مهم باشه، در درجه اول
1- هرگز با دختری که مشکوکه به داشتن روابط قبل از ازدواج وارد زندگی نمی شه.
2- پزشکی قانونی دقیقا می تونه تشخیص بده این مورد رو. و حتی 1ر% هم شک نکنید که به راحتی متوجه می شه که علتش هم چی بوده . حتی پارگی پرده بکارتی که بعضی ها می گن به دلیل اقتادن از اسب ! و مشکلات ذانی خود پرده و.. است به راحتی از پارگی که در اثر سکس اتفاق افتاده قابل تشخیصه.اصلا هم به خودتون ترس راه ندین. بخواید که این تست رو انجام بده. اون کسی که حسابش پاک باشه از محاکمه باکی نداره. نهایتا این همه شک رو وارد زندگیتون نمی کنید. لااقل بیخودی سر این قضایا به اون مشکوک نمی شید.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کامران007
دیشب مغازه دوستم بودم....هومن......هفته ای 1-2 بار بهش سر میزنم........بحث شد.....میدونی چی شد نتیجش؟....احمقانه ترین کار یه پسر این میتونه باشه که با یه دختر س-ک-س داشته باشه.........همین..........
......................
..........
همون دختری که می خواد باز با من باشه,با یه خرج کوچیک ، می تونه پاکدامن باشه!:cool:
.................................
کامران خواهش میکنم
نمیخواستم نظر بدم و تاپیک به حاشیه بره و از همه معذرت میخوام اما اینو بدون که یه دکتر یا پزشکی قانونی میتونه خرج کوچیک (به قول شما) رو تشخیص بده!!! (این کار به صورت غیر قانونی انجام میشه) پاکدامن؟ یعنی هیچ فرقی بین اون و بقیه دخترها نیست؟
1-شما چرا به خودتون برداشتین؟؟.........2-توی این حکومت اسلامی.....کارهای غیرقانونی,قانونی انجام میشه و.......3-دکتر و یا پزشک قانونی ای که رشوه نگیرن احتمال داره تشخیص بدن!..........4-بنده معیار پاک دامنی رو تنها در این مورد نمیدونم و........پاکی ذهن یه دختر و ....مهمتر هست که خب طبیعیه که.......5-بستگی داره......به خیلی از مسایل.....6-نگین من بدبینم و...که خیلی از مسایل رو از این مردم متدین و انقلابی.....حکومت حق نظاره گر بوده و هستم:cool:.........
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
کامران گل شما پیش پزشک قانونی ببر که بشناسیش! کامران عزیز اگر هدفت شناخت باشه و قانع شدن که این رو هم می تونی انجام بدی.
به نظر خود من شاید این قضیه نشونه پاکدمنی نباشه (یعنی باکره بودن><پاکدامنی) چون روشهای سکس دیگه ای هم وجود داره ولی دیگه باکره نبودن رو مساوی پاکدامنی نمی دونم!! آدم اگه براش مهم باشه این مسائل بهتره سراغ کسی بره که یه نظارتی بالاخره از خونوادش وجود داشته باشه . نه دختری که حتی رفتنش به خونه یه پسر دیگه رو هم خونواده نمی دونن. اگر بازم شک داشت مطمئن باش با پزشکی قانونی مشکلش حل می شه.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
کامران گل شما پیش پزشک قانونی ببر که بشناسیش! کامران عزیز اگر هدفت شناخت باشه و قانع شدن که این رو هم می تونی انجام بدی.
به نظر خود من شاید این قضیه نشونه پاکدمنی نباشه (یعنی باکره بودن><پاکدامنی) چون روشهای سکس دیگه ای هم وجود داره ولی دیگه باکره نبودن رو مساوی پاکدامنی نمی دونم!! آدم اگه براش مهم باشه این مسائل بهتره سراغ کسی بره که یه نظارتی بالاخره از خونوادش وجود داشته باشه . نه دختری که حتی رفتنش به خونه یه پسر دیگه رو هم خونواده نمی دونن. اگر بازم شک داشت مطمئن باش با پزشکی قانونی مشکلش حل می شه.
سلام سورنا جون
من اصلا نه با کسی دوستم و نه میخام ازدواج کنم.........کیو ببرم حالا؟!:58:.........بله دوست عزیز پست قبل من رو بخونین ...کار از جاهای دیگه خرابه!.......منم همینطور.......میدونم چه خبره!.........اما نسبت به چیزایی که دور و برمون میگذره نمیتونم ساکت باشم!........
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کامران007
1-شما چرا به خودتون برداشتین؟؟.........2-توی این حکومت اسلامی.....کارهای غیرقانونی,قانونی انجام میشه و.......3-دکتر و یا پزشک قانونی ای که رشوه نگیرن احتمال داره تشخیص بدن!..........4-بنده معیار پاک دامنی رو تنها در این مورد نمیدونم و........پاکی ذهن یه دختر و ....مهمتر هست که خب طبیعیه که.......5-بستگی داره......به خیلی از مسایل.....6-نگین من بدبینم و...که خیلی از مسایل رو از این مردم متدین و انقلابی.....حکومت حق نظاره گر بوده و هستم:cool:.........
کی به خودش برداشته؟ منظورم این بود که اینقدرها هم که فکر میکنی الکی نیست که بعدش معلوم نشه و بشه یه دختر پاکدامن!!!
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام:
دوستان خوب:
مثل من-کامران 007 و سورنا
شرمنده جسارتا مطلبی رو عرض کنم..
این تاپیک مال فردی بود که نیاز به کمک داشت و شما دوستان جسارتا صورت مسئله رو پاک کردید و دارید بحث خودتون رو که ببخشید اصلا مکانش اینجا نیست جلو می برید..
این طور اون دوستی که این تاپیک رو باز کرده به امید کمک بقیه ...اگر کسی وارد بشه با دیدن بحث شما اصلا یادش می ره مشکل نفر اول چی بود..
فکر نمی کنید در حق ایشون و تاپیکشون داره ظلم میشه؟
کمکتون رو به دوستمون بگید این حاشیه ها از افراد با شخصیتی مثل شما بعید است..
ببخشید جسارت کردم...
شرمنده..
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
من نظر شخصیمو می دم.
اون خانوم با رضایت کامل و نه با اجبار با شما سکس داشته و خوش بختانه"برخلاف عمده کسانی که این کار رو انجام می دن و بعد پسره رو هرزه و ..می نامند) خودشون هم واقف به این امر هستند. شما باید این احساس عذاب وجدان رو پاک کنید تا متوجه بشوید که چه مقدار از حس شما عشق است و چه مقدار عذاب وجدان. این نخستین کار برای رسیدن به بهترین تصمیم است.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام به دوستان عزیز
اون دختر با اینکه بکارتش و از دست داد ه با رضایت خودش از شما جدا شده پس اصلا براش مهم نبوده باکره یا بی کره بودن .جون خودش رفته و شما نباسد عذاب وجدان داشته باشید .
اگه شما تنهاش می گذاشتیدو می رفتید باید عذاب وجدان داشته باشبد ولی اون با رضایت خودش رفته . حکایت شما برای من هم اتفاق افتاده دوستم منو تنها گذاشت و رفت با دختری دیگه ازدواج کرد .
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
عجب بحث جنجال برانگيزيه............
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
سلام بر احسان عزیز..
اول در مورد حاشیه موضوع صحبت کنم(پرده بکارت)...دوستان این را هم مدنظر داشته باشید که امروز بسیاری از پرده بکارت مصنوعی را در بدن جاسازی می کنند که قابل تشخیص هم نیست(البته فقط متخصصان می تواند تشخیص دهند) البته غیر قانونی هست.........
ببخشید که وارد حاشیه شدم بریم سر اصل موضوع....
احسان جان تنها توصیه من به شما این است که گذشته را فراموش کنید....در آن رابطه هر دوی شما لذت برده اید و سکس با موافقت هر دو انجام شده....پس هر کسی هم باید عواقب کارهایش را بپذیرد.......
در نتیجه شما دیگر هیچ گونه تماسی با ایشان نگیرید(چناچه خود این گونه می خواهد) و حتی اگر ایشان هم مایل شدند رابطه را ادامه ندهید.....انسان یک اشتباه را دوباره انجام نمی دهد.....با فاصله گرفتن از ایشان ....هم وضع روحی شما بهتر خواهد شد و هم ایشان در اسایش خواهند بود
موفق باشید
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
وقتی خودش موافقت داشته عذاب وجدانی از بابت اون شخص وجود نداره ، احتمالاً عذاب وجدان شما می تونه برگرده به اینکه می گی تا حدی مقید بودی و حالا در محضر خدا ...
رابطه ی بد و پر اشتباهی رو شروع کردی ، کنارش بگذار و دیگه سراغش نرو.
-
RE: بدترین روزهای زندگیه یک پسره تنها
به نظر من گذشته از از این حرفا احسان جان شما یه جور حس مالکیت نسبت به غزاله داشتی که با حس دوست داشتنت در تضاده اگر هم رجوع داشته باشید خیلی حریم های بینتون از بین رفته اگه واقعا میتونی رفتارات اصلاح کنی و حسادت رو تخفیف بدی برو سراغش.