زن ایده آل یا انسان ایده آل؟

با سلام خدمت همه بچه های تالار:72:

از وقتی به تالار اومدم، متاسفانه به دفعات شاهد بودم که خانمها به صفاتی تشویق می شن که اونها رو برای یک "انسان" بد می دونیم! (مثل بی غیرت بودن، یا ناز کردن، یا ... ) و این قلب من رو به درد آورده. (مخصوصا تشویق به بی غیرتی، و تحسین اون برای خانمها، که بارها من رو به مرز جنون کشونده!! )

فکر کردم شاید با مطرح کردن مشکلم بتونید بهم کمک کنید که با این قضیه کنار بیام.

مثال: از پستهای مختلف خانمها ( سوالهایی که می پرسند، و راهکارهایی که ارائه می دن ) اینطور برمیاد که دغدغه ی اصلیشون اینه که چکار کنند که "مردها بپسندند"؟!!
چرا اینطوره؟ اگه ما بدنبال این باشیم که چطور "انسان" باشیم و چه معیارهای اصلی و کاملی رو برای "انسانیت" ( یا رستگاری ) گزینش کنیم، همین کافی نیست؟

ببخشید من این حرفو می زنم. شاید با اهداف این تاپیک در تضاد باشه . چون به نظرباز بحث خواسته مردها به میون میاد.
اما بسیاری از مردها وجود دارند که برای زنی که برای خودش شخصیت قائل نباشد ارزشی نیز قائل نیستند! خیلی از مردها هستند که از زن ناز کردن و بعدش سیاست زنانه رو نمی خوان. اونها حقیقت عشق یک زن رو به عنوان یک انسان طلب می کنند.برای کسانی نیز که این را نمی طلبند که بحثی نیست. آنها یک ابزار می خواهند و نه یک انسان!
در مورد خود زنان، هر هدفی که مد نظرشان باشد در درجه اول انسانیت اونها و حرکت اونها به سمت رستگاری یقینا بر همه چیز اولویت داره، "اگه ما بدنبال این باشیم که چطور "انسان" باشیم و چه معیارهای اصلی و کاملی رو برای "انسانیت" ( یا رستگاری ) گزینش کنیم، " این کافیه!

زن ومرد همه انسان هستند اما با دو جنسیت متفاوت ... مرد یک انسان و زن هم یک انسان است با تفاوتهای روحی و جسمی ... ما که نمیتوانیم از زن بودن خود استفاء بدهیم و به کل منکر همه نیازهای روحی و جسمی خود بشویم ، حالاتی که به طور فطری در وجود هر زن یا مردی وجود دارد ... ما( جنس زن )باید انقدر رشد کنیم که با زن بودن خود یک انسان کامل هم باشیم.نه با وجود یکی از این دو مورد ، دیگری را نقض کنیم...

با سلام و تشکر از آغاز گر این تاپیک به خاطر طرح این موضوع جذاب.
به عقیده من اینکه زنان زیادی هستند که به دنبال پذیرش و تایید از جانب مرد خود هستند، نه تنها بد نیست، بلکه بسیار هم ارزشمند است.
به نظر من نباید این موضوع شما را به مرز جنون بکشاند. اینکه زنان میخواهند همسران خوب و ایده آلی باشند، شایسته تقدیر است. چرا که اینان در صدد تحکیم بنیان خانواده خود می باشند. بعد از ازدواج شاید بیش از نیمی از زمان عمر انسان به تعامل با جنس مقابل میگذرد، پس بسیار طبیعی است که ما زمان قابل قبولی را برای ایجاد رابطه بهینه با همسرمان صرف کنیم.
البته و صد البته من اعتقاد دارم مردان هم بسیار دوست دارند که مورد پسند و محبوب همسر خود باشند، حتما دوست دارند که همسرشان آنها را تایید کند.. نیاز به تایید و دوست داشته شدن در هر دو جنس به دلیل وجود انسانی آنان قابل انکار نیست. ولی اینکه ما مردان کمی را میبینیم ( دقت کنید که ما کم می بینیم، نه اینکه وجود ندارند) به دلیل این است که ابراز احساسات در زنان بسیار بیشتر است. زنان بسیار بیشتر تمایل دارند که خواسته هایشان را مطرح کنند، درد دل کنند و از همدردی همنوعان خود کمک بگیرند.
به نظر من زن و مرد در اساس یکی هستند اما نحوه ابراز و نحوه بیان نیاز هایشان متفاوت است.

sorena_arman عزیز،

من با تفکرات شما آشنا هستم، و تاییدشون می کنم. این نکته رو هم اضافه می کنم که این نکته ای که اشاره می کنید، در مورد خانمها هم صادقه. یعنی خانمها هم کسیکه برای خودش شخصیت قائل نباشه رو ارزشمند نمی دونند. پس این چیزی که شما می فرمایید، یک مسئله انسانیه، و به سلیقه مردها مربوط نمی شه.

اما من کمتر مردی رو دیدم که مفهوم خودش رو در ازدواج جستجو کنه.
سوال من اینه که چرا خانمها در اغلب مواقع اینطور هستند؟
(البته من می تونستم این سوال رو بپرسم که چرا آقایون مفهوم خودشون رو در کار و شغلشون می دونند؟)

و چرا توصیه هایی که به خانمها می شه، در این جهته که خیلی چیزها رو فدای همسرشون و حفظ خانواده شون کنند؟ (منظورم صفات انسانیه)

مسلما شما فکر نمی کنید که مردی که حقیقت عشق من رو طلب می کنه، می تونه هدف زندگی من قرار بگیره، یعنی من می تونم خودم رو قانع کنم که طوری زندگی کنم که اون از من راضی باشه!! چون من به هرحال باید طوری زندگی کنم که فکر می کنم درسته! اینطور نیست؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آگرین عزیز،

من هم با شما موافقم. من خودم رو "انسان" می بینم، و مرد را هم "انسان" می بینم. و منظورم این نبود که یکی از ما استعفا بدهیم. من می گم کسی که من رو خلق کرده، از من خواسته هایی داره. من چرا باید به خواسته های مردها توجه کنم؟؟
سوال من اینه که چرا به مراجعین تالار گفته نمی شه اینکار رو نکن خدا نمی پسنده، در عوض 1000 بار دیدم که گفتند اینکار رو نکن، مردها نمی پسندند!!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سارا5 عزیز،

من هم از شما سپاسگزارم که به این تاپیک توجه کردید. امیدوارم بتونم از نظراتتون استفاده کنم.

من هم با شما کاملا موافقم که ما انسان ها ( چه مرد و چه زن ) خواهان محبت و تایید شدن هستیم. پس چه چیز پسندیده تر از اینکه آدم به خانواده، دوستها، و اطرافیانش محبت کنه و بال پروازشون باشه.
قطعا مردان و زنانیکه تلاش می کنند تا محیط مطلوب تری برای همسرشون محیا کنند، شایسته تقدیرند.

اما چیزیکه من رو به مرز جنون می کشونه اینه که یه خانمی میاد و می گه همسر من بهم خیانت می کنه. حالا با sms، تلفن یا به هر شکل دیگه ای. بعد به کرات دیدم که توصیه می کنند: بهش محبت کن تا از سرش بیفته!! میدون رو خالی نکن!!

سارا جون چیزیکه بیشتر از همه آزارم می ده، اینه که این خانم هم می خواد همینها رو بشنوه!! آخه یه "انسان" چقدر می تونه بی غیرت باشه؟!!

حتی الان هم که تجسمش می کنم، خونم به جوش میاد!!

درود
philosarra شما در مورد این خانوم چی پیشنهاد می دین؟ همین خانومی که به دلیلی مثلا شما در حالت خوش بینانه فرض کنید بی توجهی به همسرش یا کم محبتی به اون، همسرش به اون خیانت( از یک اس ام اس تا تلفن و...) رو مرتکب شده.

سلامphilosara
بگذار عظمت در نگاه تو باشد، نه در آنچه بدان می نگری!
و این قابل تقدیره چون کاملا در نگاه تو دوست نازنینم درک می شه.
+ خانم بحث بسیار به جا و جالبی راه انداختید، به نظر من انسان ایده ال بودن یعنی اینکه سعی کنی خودت باشی و جایگاه خودت را بفهمی و این سخت ترین و مهمترین کاریه که از ما انسان ها انتظار میره انجام بدیم. و باز در رابطه زناشویی از من انتظار میره که کاملا بفهمم یک زنم. چرا به بعضی برمیخوره، باور کنید احساس واقعی زن بودن هم زیبا و لذت بخشه، و من فکر می کنم یه مرد ایده ال هم همینو می خواد، و این دقیقا همون اصلیه که خدا بر این روابط حاکم کرده. (ببخشید باز من فقط عنوان تاپیک را خوندم و مطالب دوستان را مطالعه نکردم، سر فرصت بر می گردم و مطالعه می کنم و از ادامه بحث نظر می دم.)

[size=large]چه مرد چه زن وقتی ما به
ان حد از تکامل روح و روان رسیده باشیم که همه را انسان ببینیم و به کرامت انسانیشون احترام بگذاریم ..و کسی را تحقیر نکنیم تا خودمون احساس بزرگی کنیم .................آن وقت میتونیم صحبت از یک انسان کنیم که نه مطلق بلکه نسبتا سالم فکر و زندگی میکنه

دوست عزیز
خوش به حالت که مشکلت مختص به تالار عزیزم من از جامعه. از خانواده از قانون و..............همه گله دارم.
از بچه گی یکسری چرا در ذهنم ریشه دار شده که چراپسر ها در همه کارمختارند اما دخترها...
ما زنها پا به پای مردها درس میخونیم .کار میکنیم. در بیرون از خونه با خیلی ها سر و کله میزنیم و در اخر درامدی که حاصل از زحمت مونه را به خونه می یاریم اما دریغ از یک تشکر .تازه خسته و کوفته باید غذا اماده کنی . لباسهای همسر و بچه ها رو اماده کنی و شب هم مثل یک جنازه فقط بخوابی و بی خیال لیبل هایی باشی که بهت میزنند.
اگر شوهر معتاد بود باید همراهش بود اگر هیز بود باید ساکت شد اگر رفیق باز بود باید بی خیال شودو.....................

عزیزم در رابطه با تالار که میگویی به نظرت وقتی کسی از همه جا خسته شده وراه به جایی ندارد وقتی میگه شوهرم دست بزن داره یا معتادو..........چی باید گفت :سریع بگییم طلاق تو بگیر راحت شو
اصلا چی کار میتونه بکنه؟
طلاق
نگید طلاق هست اره هست اما همیشه حق طلاق با مرد.
راستی فکر میکنی بعد از طلاق اوضاع چه طوریه؟
بچه ها چی میشن ؟هر جا تنها میری همه فکر میکنن اومدی شوهر تحفشونو از را بدر کنی .

..............
چند وقت پیش کتابی میخوندم "باغ سخن"از محمد مراد دبیریان توش کلی مطلب از زنان هست که را حتی استاد شیطان نامیده و هر چه که خواسته در اون به زنها گفته
از جمله:
مردی از چوب به زنی از طلا میارزد
اگر دیدی الاغی از نردبان بالا رفت زن هم عقل پیدا می کنه
زن زشت درد دل است زن زیبا دردسر
و................
کلی ضرب المثل که گفتنش در اینجا توهین به همه زنان است و من دوست ندارم به کسی توهین کنم.
در این جامعه میگی چی کار باید بکنیم .
وقتی کسی کمک میخواهد بگیم چی کار کنه؟
باید اول همه ی جوانب و در نظر بگیریم بعد ایده مونو بگیم.
ما زنها هستیم که باید کانون خونه را با حرارتی که علی رقم رضایت در دلهامون هست گرم کنیم.
موفق و پیروز باشید.سپیده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

اما چیزیکه من رو به مرز جنون می کشونه اینه که یه خانمی میاد و می گه همسر من بهم خیانت می کنه. حالا با sms، تلفن یا به هر شکل دیگه ای. بعد به کرات دیدم که توصیه می کنند: بهش محبت کن تا از سرش بیفته!! میدون رو خالی نکن!!

سارا جون چیزیکه بیشتر از همه آزارم می ده، اینه که این خانم هم می خواد همینها رو بشنوه!! آخه یه "انسان" چقدر می تونه بی غیرت باشه؟!!

---

نمیدونم منظور شما از غیرت چیه؟؟ اگه روش مردان "باغیرتی " را که زنانشان را در خانه حبس میکنند و به آنها اجازه تنها بیرون رفتن از خانه را نمیدهند، بله. عدم توجه به یک اس ام اس هم میتواند به نوعی بی غیرتی باشد.
اما من اسم این حالت را غیرت نمیگذارم.به نظر من این یک احساس حسادت و ترس بیمارگونه است.
ببینید ما در عصر ارتباطات زندگی میکنیم. در جامعه ای که زنان همگام با مردان تحصیل میکنند و مسوولیت های اجتماعی دارند، این احتمال وجود داره که هر زمان هر یک از همسران، چه زن و چه مرد، بنا به شرایط کاری ناگزیر به تماس تلفنی با جنس مخالف باشه. ما نمیتونیم و نباید با ازدواج برای همسرمان ایجاد اسارت کنیم. آیا صحیح است که همسری (چه زن و چه مرد) به همسرش بگوید "تو مجبوری تنها با من صحبت کنی؟"
این دوستان به آن خانم چه باید بگویند؟ آیا باید بگویند که "خانم،غیرتت کجا رفته؟هر چه سریعتر به فکر جدایی باش..این مرد لیاقت زندگی را ندارد.."
بهترین پاسخ در چنین شرایطی دعوت به صبر، آرامش و محبت است که در سایه این آرامش اون خانم هم کمی به خودش بیاد و از حساسیت هاش کم کنه.
البته اگه خانم دلایل مستدلی از خیانت ببینه، مسلما کسی ساکت نمیشینه و دعوت به محبت بیشتر نمیکنه. اینو میتونید در این تالار به عینه ببینید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا5

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

اما چیزیکه من رو به مرز جنون می کشونه اینه که یه خانمی میاد و می گه همسر من بهم خیانت می کنه. حالا با sms، تلفن یا به هر شکل دیگه ای. بعد به کرات دیدم که توصیه می کنند: بهش محبت کن تا از سرش بیفته!! میدون رو خالی نکن!!

سارا جون چیزیکه بیشتر از همه آزارم می ده، اینه که این خانم هم می خواد همینها رو بشنوه!! آخه یه "انسان" چقدر می تونه بی غیرت باشه؟!!

---

نمیدونم منظور شما از غیرت چیه؟؟ اگه روش مردان "باغیرتی " را که زنانشان را در خانه حبس میکنند و به آنها اجازه تنها بیرون رفتن از خانه را نمیدهند، بله. عدم توجه به یک اس ام اس هم میتواند به نوعی بی غیرتی باشد.
اما من اسم این حالت را غیرت نمیگذارم.به نظر من این یک احساس حسادت و ترس بیمارگونه است.
ببینید ما در عصر ارتباطات زندگی میکنیم. در جامعه ای که زنان همگام با مردان تحصیل میکنند و مسوولیت های اجتماعی دارند، این احتمال وجود داره که هر زمان هر یک از همسران، چه زن و چه مرد، بنا به شرایط کاری ناگزیر به تماس تلفنی با جنس مخالف باشه. ما نمیتونیم و نباید با ازدواج برای همسرمان ایجاد اسارت کنیم. آیا صحیح است که همسری (چه زن و چه مرد) به همسرش بگوید "تو مجبوری تنها با من صحبت کنی؟"
این دوستان به آن خانم چه باید بگویند؟ آیا باید بگویند که "خانم،غیرتت کجا رفته؟هر چه سریعتر به فکر جدایی باش..این مرد لیاقت زندگی را ندارد.."
بهترین پاسخ در چنین شرایطی دعوت به صبر، آرامش و محبت است که در سایه این آرامش اون خانم هم کمی به خودش بیاد و از حساسیت هاش کم کنه.
البته اگه خانم دلایل مستدلی از خیانت ببینه، مسلما کسی ساکت نمیشینه و دعوت به محبت بیشتر نمیکنه. اینو میتونید در این تالار به عینه ببینید.

---

عالی بود سارا5. زاویه دید شما واقعا گسترده است.
من هم به شخصه معتقدم بسیاری از مواردی که برخی زنان مشاهده می کنند خیانت نیستند و بلکه نوعی حسادت و حساسیت بیمارگونه است. همان چیزی که خود نیز بعدا به آن اعتراف می کنند.

سلام
اینو بارها شنیدیم که میگن فلانی زن خوبی واسه شوهرش هست ولی مثلا دوست خوبی واسه دوستاش نیست یا فلانی مثلا شوهر خوبی نیست اما دوست خیلی خوبی واسه دوستاش هست و همه روش حساب باز کردن
بله این مسئله خیلی وقتا بوده
اما اینکه زن ایده ال یا انسان ایده ال
اگر بخواهیم درست به این موضوع نگاه کنی انسانی که ایده ال باشه خواه چه زن و چه مرد به وظایفش اگاه هست و در نقش مرد و یا زن بودن هم ایده ا ل خواهد بود
اما اگر بخواهیم این نقش ها را فراموش کنیم پس از ایده ال بودن به عنوان یه انسان هم فاصله میگیریم
مثالی که زدین در مورد خیانت یه مرد به زنش تو همین تالار هم بعد از یک سری مراحل گفته میشه که دیکه این زندگی ارزش نداره اما ابتدا باید که یک مقدار رو رابطه کار کرد چون ممکنه که کوتاهی ازطرف خود زن باشه و بعد از اینکه خانم رو خودش کار کنه متوجه بشه که بی توجهی او باعث این مشکل شده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

اما چیزیکه من رو به مرز جنون می کشونه اینه که یه خانمی میاد و می گه همسر من بهم خیانت می کنه. حالا با sms، تلفن یا به هر شکل دیگه ای. بعد به کرات دیدم که توصیه می کنند: بهش محبت کن تا از سرش بیفته!! میدون رو خالی نکن!!

---

به نظر شما یه انسان ایده آل که در اینجا یه زن هست و نقش منجی رو واسه هسرش و خانواده اش بازی میکنه توی این شرایط اگه وایسه و بجنگه چه از طریق محبت و یا ... انسان ایده آلی نیست پس ایده ال کیه ؟ کسی که بخشش بلد نیست , مهربون نیست ؟
به صفات خدا فکر کنید و برخوردش با بنده هاش وقتی که اشتباه میکنند واکنش خدا در برابر بنده خطاکار چیه ؟
مگه انسان ایده آل قرار نیست آینه تمام نمایی از خالقش باشه؟


سوال من اینه که چرا به مراجعین تالار گفته نمی شه اینکار رو نکن خدا نمی پسنده، در عوض 1000 بار دیدم که گفتند اینکار رو نکن، مردها نمی پسندند!!


با این حرف موافقم در صورتی که خواسته مرد خواسته ای غیر انسانی و غیر منطقی باشه
معمولا بیشتر توصیه ها در برخورد با خواسته های معقولی هست که خانمها به دلیل عدم شناخت صحیح اون خواسته رو غیر منطقی میدونن

sorena_arman عزیز،

قبل از جواب دادن به سوال شما، دو تا سوال ازتون دارم.

سوال 1) شما چه پیشنهادی به آقایی می دید که خانمش بهش بی محبتی می کنه؟ ( یا حالا هر مشکل دیگه ای تو زندگیشون هست )

الف) تلاش کنه مشکلشون رو حل کنند.

ب) نسبت به زندگیش منفعل باشه، و با خانم دیگه ای ارتباط برقرار کنه.

سوال 2 ) اگه شما نسبت به همسرتون بی محبت باشید ( یا حالا توی زندگیتون براش به نوعی کم بذارید) و بعد ببینید که خانمتون با یه آقای دیگه ای ارتباط برقرار کرده (حتی در حد sms ) چه واکنشی نشون خواهید داد؟
لطفا اول وضعیت رو تجسم کنید و بعد صادقانه جواب بدید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

estar7 عزیز،

سلام دوست خوبم، شما خیلی نسبت به من لطف دارید.

honey من به زن (انسان) بودنم افتخار می کنم.
وقتی به لحظه ای فکر می کنم که "او" من رو یاد کرد، و خلقم کرد روحم طاقت موندن در جسمم رو نداره. estar7 عزیز، اگه ربّم من رو سوسک هم خلق می کرد، بهم برنمی خورد. مطمئن باش. چون چیزیکه بیشترین افتخار رو به من می ده، اینه که من رو "یاد کرد". به "من" نگاه کرد، به "من"!

منظورم از عنوان تاپیک تمایزی بود که به نظرم اومد در انتظارات بقیه وجود داره، از یک انسان و یک زن.
مثلا صفت شهامت رو برای یک انسان نیکو می پنداریم، در حالیکه زن رو از حرف مردم می ترسونیم!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

kimiakhaton عزیز،

20

honey من هم همین رو می گم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سارا5 عزیز،

من انسان رو در اسارت نمی پسندم. حتی در اسارت "دین"، چه رسه به اسارت "همسر".
پرورنده ی ما هم نخواست ما رو در اسارت نگهداره! او ما رو در وجود خودش پرورید، ولی نگهمون نداشت! ما رو به دنیای ماده فرستاد، که با اختیار خودمون بهش برگردیم، با "پای خودمون".
honey من از اسارت حرف نمی زنم!

"غیرت" یعنی "محافظت از حریم". حالا این حریم می تونه کشور باشه، می تونه این تالار باشه، می تونه خانواده باشه...
و محافظت می تونه در برابر مهاجم بیرونی باشه و می تونه در برابر توطئه داخلی باشه!
حالا توطئه داخلی اگه بصورت هم پیمان شدن با مهاجم باشه، می شه خیانت.
(امیدوارم تعاریف رو درست گفته باشم. اگه اشتباهه، ممنون می شم که بهم بگید.)

عزیزم منظور من روابط کاری و ... نیست. من گفتم در شرایطی که طرف خیانت کرده، یعنی با یک خانم ارتباط برقرار کرده، ارتباط دوستی، جنسی، عاطفی ...
یعنی در شرایطی که طرف "عهد" رو شکسته، و دیگه عملا پیوندی وجود نداره.
اگه فکر می کنید در این شرایط کسی دعوت به سکوت نمی کنه، و نمی گه میدون رو خالی نکن!! یه نگاهی به تاپیک های مرتبط بندازید plz .

کاترین عزیز،

درسته! انسان خوب، تلاش می کنه همسر خوبی "هم" باشه.
اما من می گم همسر خوب بودن و همسر خوب داشتن، مهمترین دغدغه زندگی انسان نیست. درحالیکه اکثرا داریم بیشترین وقت و انرژی رو صرفش می کنیم.



در ضمن با این حرفت شدیدا مخالفم. اگه همسر من کوتاهی کنه ( به هر شکلی ) من می پذیرم که اون می خواد اینطور زندگی کنه، اگه نتونستم، ترکش می کنم، ولی بهش خیانت نمی کنم.

همین انتظار رو هم از همسرم دارم. اگه برای نجات زندگی تلاش نکرد، قابل بخششه. بدون تلاش ترکم کنه، ولی خیانت قابل بخشش نیست!!

حتی اگه عشق همه عاشق های دنیا توی قلب من جمع شده باش، کافیه طرفم اشاره کنه که از زندگیش برم بیرون. بعد بره با هرکی که خواست. اما خیانت نه!!

من حتی شاید نتونم خودم رو کنترل کنم و بکشمش. البته این رو قبل از ازدواج بهش می گم که خونش حلال باشه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

صبا_20009 عزیز،

با این حسابی که شما می گید، اگه خدا کسی رو به جهنم ببره، دیگه از خدایی افتاده!
honey هر صفتی یه جایی داره.

خدا با انسان "عهد" بست. او نسبت به مخلوقاتش بخشنده ست. اما اگه انسان عهد رو بشکنه، دیگه بخششی در کار نیست!

اگه همسر من "عهد"م رو بشکنه، طلاقش می دم.

البته دقت کن که من بازم دارم مهربون تر از خدای شما عمل می کنم. اون "مجازات" می کنه، من "ترک" می کنم. ( البته من خودم می گم که خدا هم با ترک کردن مجازاتمون می کنه.)

در مورد خواسته مردها هم انگار درست متوجه منظورم نشدی.
من می گم علت انجام یک کار چی باید باشه. "علت".

بذار برات مثال بزنم.
مثلا پاکیزه بودن خوبه، درسته؟

من ممکنه چون به پاکیزه بودن ذاتم آگاه شدم، به پاکیزه بودن جسمم تمایل پیدا کنم، یا اینکه چون همسرم پاکیزه گی رو دوست داره!

در مورد اول من بعنوان انسانیکه به آگاهی رسیده در محضر پروردگارم حاضر خواهم شد، و در مورد دوم بعنوان کسیکه رضایت همسرش رو جلب کرده.

این دو تا خیلی با هم متفاوتند، خیلی!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سپیده ی عزیزم،

حالا که منو لایق دیدی و درد دل کردی، بذار منم درد دل کنم.
عزیزم من همچین هم خوش به حالم نبوده.

پر رنگ ترین خاطره کودکیم اینه:
پدرم بازوهام رو محکم می گرفت، تکونم می داد و می گفت: مرد باش سارا! مرد باش!
نگاه گرمش، آغوش مردونه ش، شوقش بی کرانه ...
از 2، 3 سالگی در حال آنالیز کردن بودم. تحلیل خدا، عالم، انسان...
آرمان گرا اون هم توی همین جامعه ای که شما می گید!

همه تعلیمات 6 سالگی من حول این محور بود: سارا تا کافر نشی، مومن نمی شی.
کافر اون هم توی همین جامعه ای که شما می گید!

سپید می دونی کسیکه بعد از 19 سالگیم همه تلاشش رو کرد که نابودم کنه کی بود؟
پدر!

زندگی می تونه خیلی سخت تر از تبعیض بین دختر و پسر باشه.
خیلی سخت تر!

سارای عزیز
من چون از این تبعیضهای بین مرد و زن واقفم به خاطر همین هم وقتی یکی توی تالا ر می گه "همسرم معتاد و دوست دختر داره "میگم به همسرت بیشتر وقت بده تا با گذشت زمان مشکلات کمتر بشه یا صبر تو بیشتر میشه مشکلاتو کوچک تر می بینی.
عزیزم پس توی این جامعه ای که همیشه حق با مرداست ما قدرت مانور ان چنانی نداریم برای تصمم گیری......و نشان دادن راه به دیگران.
پیروز باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

!


صبا_20009 عزیز،

با این حسابی که شما می گید، اگه خدا کسی رو به جهنم ببره، دیگه از خدایی افتاده!
honey هر صفتی یه جایی داره.

خدا با انسان "عهد" بست. او نسبت به مخلوقاتش بخشنده ست. اما اگه انسان عهد رو بشکنه، دیگه بخششی در کار نیست!

اگه همسر من "عهد"م رو بشکنه، طلاقش می دم.

البته دقت کن که من بازم دارم مهربون تر از خدای شما عمل می کنم. اون "مجازات" می کنه، من "ترک" می کنم. ( البته من خودم می گم که خدا هم با ترک کردن مجازاتمون می کنه.)

در مورد خواسته مردها هم انگار درست متوجه منظورم نشدی.
من می گم علت انجام یک کار چی باید باشه. "علت".

بذار برات مثال بزنم.
مثلا پاکیزه بودن خوبه، درسته؟

من ممکنه چون به پاکیزه بودن ذاتم آگاه شدم، به پاکیزه بودن جسمم تمایل پیدا کنم، یا اینکه چون همسرم پاکیزه گی رو دوست داره!

در مورد اول من بعنوان انسانیکه به آگاهی رسیده در محضر پروردگارم حاضر خواهم شد، و در مورد دوم بعنوان کسیکه رضایت همسرش رو جلب کرده.

این دو تا خیلی با هم متفاوتند، خیلی!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

---

عزیزم به قول خودت هر صفت یه جایی داره خدای من اگه رحمان اگه رحیمه در جای خودش قهار هم هست مکار هم هست خدا هیچوقت میستقم نمیره سراغ قهاریتش اول از رحمت استفاده میکنه اگه کارساز نبود از ترک که واقعا هم مجازات خدا همینه استفاده میکنه پس نباید از انسان ایده ال توقع داشت که مستقیم بره سراغ صفت قهاریت هر برخوردی یه دستورالعملی داره

این دو تایی که شما میگی تفاوت داره من هم کاملا با این تفاوت موافقم ولی برای کسیکه هدفش از در دنیا بودن رسیدن به یه نوع شناخت غیر مادی هست نه واسه کسیکه دنیا اومده تربیت شده فقط واسه اینکه ازدواج کنه واسه اینکه تولید مثل کنه و حس مادر بودن یا پدر بودن رو تجربه کنه
بیشتر آدمایی که تو این دنیا دارن زندگی میکنند حتی هدف مادی هم ندارن چه برسه به شناخت ذات قابل ترفیع انسان ببخشید من به کسی جسارت نمیکنم ولی همه آدمها قدرت هضم یه سری چیزا رو ندارن چون تربیتشون از ابتدا صحیح نبوده (منظور از تربیت خانواده به تنهایی نیست جامعه و محیط پیرامون از ابتدای خلقت بشر تا کنون)
پس توصیه هایی که میشه اولا با توجه به همون مقطع زمانی هست که فرد درونش قرار داره (بعضی راه حل ها کوتاه مدته واسه آروم کردن یه نفر تو اون لحظه , روز , هفته هست)و ثانیا با توجه به نحوه عکس العمل خود فرد به مسایل

به نظرتون اون فردیکه اینقدر شناخت داره که به وظایف انسانی خودش آگاهه واسه ازدواج انتخاب ناآگاهانه و عجولانه انجام میده که بعدا هم بخواد دچار یه سری مسائل پیش پا افتاده بشه و اسمش رو بگذاره مشکل

در كل بايد به انسان بودنمان افتخار كنيم اما براي چگونه بودن هم تعريفي بايد داشته باشيم و اين درست همان جايي است كه شايد به آن خيلي خوب فكر نمي كنيم و آموزش نمي بينيم و تمرين مستقيم هم نداريم .

منظور از زن ايده ال و يا انسان ايده ال چيست ؟!‌

آيا اين ايده الها يك تعريف و معناي كلي و موازي دارد و يا معناي خاص بايد براي هر يك از آنها در نظر گرفت و البته شرايط زماني و مكاني و فرهنگي و اجتماعي و خانوادگي را هم به اين نظريات اضافه كرد .

قطعا تعريف يك انسان ايده ال در هر دوره و شرايط و زماني با توجه به هر فرهنگي تعريف واحد مي تواند داشته باشد اما يك زن ايده ال به نظر اينگونه نيست .

شما براي اينكه انسان ايده الي باشيد قطعا بايد از اخلاقيات و انسانيت پيروي كنيد . اما براي اينكه يك زن ايده ال باشيد حتي بر فرض رعايت اخلاقيات و انسانيت شرايط فرهنگي و اجتماعي و... را بايد مد نظر بگيريد و برمبناي تعاريف همان جامعه و فرهنگ به دنبال زن ايده ال برويد !!!!


اما من ازدواج را يك امر ساده طبيعي مي دانم .
زن و مرد بايد در اين امر ساده طبيعي تلاشهايي داشته باشند در جهت پويايي رابطه و منافع افراد دخيل در رابطه . اما به هيچ وجه نبايد در اين امر ساده طبيعي حل و يا ذوب شد آنچنان كه تمام مسير زندگي من به عنوان يك انسان تحت شعاع اين امر ساده طبيعي قرار بگيرد و حقوق انساني من زير سئوال برود .

البته از نظريه تا عمل هم فرسنگها فاصله است و گاهي آواز دهل از دور خوش مي شود و اين همان باورهاي فرهنگي و اجتماعي و خانوادگي و ... است كه بر من تحميل مي شود تا خيلي ساده در ازدواج و مسائل آن ذوب شوم .


گاهي تلاشهايي را براي ادامه يك زندگي منطقي ميدانم ولي بيش از آن را خير ولي بنابراين اصل كه خيلي از اشتباهات رايج در زندگي ها مي تواند منجر به از هم پاشيدن كانون خانواده شود و منشا اثر اين اشتباهات هم ندانم كاري است و قابل اصلاح ، تلاش را بيهوده نمي دانم ولي در جايي كه غرور و شرف من و.... فاكتورهاي اصلي شخصيت انسان پردازانه به كرات زير سئوال برود خير .

بنا بر تحقيق جامعه شناسان و روانشناسان و ... بايد سعي در اصلاح و حفظ كانو ن خانواده داشته باشيم چرا كه با حفظ همين كانون است كه ميزان آسيب پذيريها كمتر مي شود و صلاح افراد دخيل در رابطه در آن معنا مي يابد اما خوب وقتي هم نشد نشده است ديگر و لاجرم معنا مي يايد .


با اين تعاريف شما بگوئيد زن ايده ال كيست ؟!!!!!!!!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سپیده ی عشق

سارای عزیز
من چون از این تبعیضهای بین مرد و زن واقفم به خاطر همین هم وقتی یکی توی تالا ر می گه "همسرم معتاد و دوست دختر داره "میگم به همسرت بیشتر وقت بده تا با گذشت زمان مشکلات کمتر بشه یا صبر تو بیشتر میشه مشکلاتو کوچک تر می بینی.
عزیزم پس توی این جامعه ای که همیشه حق با مرداست ما قدرت مانور ان چنانی نداریم برای تصمم گیری......و نشان دادن راه به دیگران.
پیروز باشی

---

سپیده ی مهربونم،

حقیقتش من اختلافی بین زن و مرد نمی بینم. در مورد پدرم هم که گفتم، منظورم مرد بودنش نبود. مشکلمون این بود که پدر با وجود ایده آلهایی که داشت و به من هم القا کرده بود، اما در عمل نمی تونست خیلی از سنت ها فاصله بگیره، و عقاید و نگرش های جدید رو بپذیره و بهشون احترام بذاره.

honey وقتی از نظر نگرش و مذهب و ... با جامعه اختلاف پیدا کنید، کار خیلی سخت می شه. ( چون جامعه سعی می کنه خوردت کنه ) اما من حلش کردم. حالا تو جامعه خودم کاملا پذیرفته شده م.
الان اونهایی که احکام اسلام رو برای مرتد ها برام بازگو می کردند، بهم می گن تو مسلمونی، خودت خبر نداری (مثلا داییم که مدرس حوزه علمیه ست)!!!
یا هر کی یه جوری منو به خودش وصل می کنه. یکی می گه نیچرالیستی، یکی می گه کمونیستی، یکی می گه مسیحی هستی...
باز هم همه دارن اشتباه می کنند، چون من فقط یک چیزم: "بی سواد" . اما چیزی که می خوام بهت بگم اینه که در برابر سنتها می شه ایستاد، یک تنه مبارزه کرد، و پیروز شد.
عوام یه اخلاق خاصی دارن. اگه بتونن، له ت می کنند، اما اگه نتونستند، دنبالت راه می افتن و برات هورا می کشن!!

پس قوی باش و تبعیض زن و مرد رو نابود کن. به هیچکس هم توصیه نکن که از شرافتش بگذره. ( البته فرض من برحق بودن طرف و عدم وجود هیچ راهی برای کنار اومدن شرافتمندانه با سختیهای زندگیه . وگرنه من خودم می تونم قسم بخورم که اگه همسرم از گردن هم قطع نخاع بشه، تنهاش نمی ذارم. چه رسه به اینکه معتاد بشه!! اما اگه بهم خیانت کنه، دیگه شرافتم اجازه نمی ده که باهاش بمونم.)

دوستت دارم:72:

دوست خوبم
ممنون از صداقت کلامت:46:
دوستدارت سپیده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سپیده ی عشق

سارای عزیز
من چون از این تبعیضهای بین مرد و زن واقفم به خاطر همین هم وقتی یکی توی تالا ر می گه "همسرم معتاد و دوست دختر داره "میگم به همسرت بیشتر وقت بده تا با گذشت زمان مشکلات کمتر بشه یا صبر تو بیشتر میشه مشکلاتو کوچک تر می بینی.
عزیزم پس توی این جامعه ای که همیشه حق با مرداست ما قدرت مانور ان چنانی نداریم برای تصمم گیری......و نشان دادن راه به دیگران.
پیروز باشی

---

سپیده ی مهربونم،

حقیقتش من اختلافی بین زن و مرد نمی بینم. در مورد پدرم هم که گفتم، منظورم مرد بودنش نبود. مشکلمون این بود که پدر با وجود ایده آلهایی که داشت و به من هم القا کرده بود، اما در عمل نمی تونست خیلی از سنت ها فاصله بگیره، و عقاید و نگرش های جدید رو بپذیره و بهشون احترام بذاره.

honey وقتی از نظر نگرش و مذهب و ... با جامعه اختلاف پیدا کنید، کار خیلی سخت می شه. ( چون جامعه سعی می کنه خوردت کنه ) اما من حلش کردم. حالا تو جامعه خودم کاملا پذیرفته شده م.
الان اونهایی که احکام اسلام رو برای مرتد ها برام بازگو می کردند، بهم می گن تو مسلمونی، خودت خبر نداری (مثلا داییم که مدرس حوزه علمیه ست)!!!
یا هر کی یه جوری منو به خودش وصل می کنه. یکی می گه نیچرالیستی، یکی می گه کمونیستی، یکی می گه مسیحی هستی...
باز هم همه دارن اشتباه می کنند، چون من فقط یک چیزم: "بی سواد" . اما چیزی که می خوام بهت بگم اینه که در برابر سنتها می شه ایستاد، یک تنه مبارزه کرد، و پیروز شد.
عوام یه اخلاق خاصی دارن. اگه بتونن، له ت می کنند، اما اگه نتونستند، دنبالت راه می افتن و برات هورا می کشن!!

پس قوی باش و تبعیض زن و مرد رو نابود کن. به هیچکس هم توصیه نکن که از شرافتش بگذره. ( البته فرض من برحق بودن طرف و عدم وجود هیچ راهی برای کنار اومدن شرافتمندانه با سختیهای زندگیه . وگرنه من خودم می تونم قسم بخورم که اگه همسرم از گردن هم قطع نخاع بشه، تنهاش نمی ذارم. چه رسه به اینکه معتاد بشه!! اما اگه بهم خیانت کنه، دیگه شرافتم اجازه نمی ده که باهاش بمونم.)

دوستت دارم:72:

---

اتفاقا من با توجه به لینکهای متفاوتی که شما می گذارید تصور می کنم شما دقیقا تصور می کنید اختلاف فاحشی بین زن و مرد است!! و البته شما زنان را برتر می دانید!!
در تاپیکی که من برای دوستم باز نمودم شما حتی کلمه ای از این اسم نبردید که این دختر بایستی پا به پای پسر برای زندگی مشترکش تلاش نماید و این را حق دختر و پدر او دانستید که مهیا شدن شرایط ازدواج را از پسر بطلبد. چیزی که با طرز تلقی شما از جامعه مدرن و امروزی در تضاد کامل است!! شما زیبایی های جامعه مدرن را با زیبایی ها ی جامعه ای که گذشت یکجا می طلبیدو این ناشدنیست.
دختری که در مسئولیتها منفعل باشد لایق زندگی مدرن نیست!!
شما در آن تاپیک دختری را که مانند "دختر به قول شما عوام "تنها به شرایط فکر می کند ومنطقی!!(بخوانید منفعت طلبانه) را دختر بسیار خوبی دانستید و او را متعهد دانستید .
شما یک نفر با افکار و عقاید متناقض هستید. من تصورم اینه. البته عذر می خوام این حرف رو می زنم. ولی اندکی جست و جو در آرای شما می رسونه که شما اینگونه تفکر می کنید. چیزی که من ابتدا برخلاف آن فکر می کردم.

".......................................متاسف انه با وجود تلاشهای فراوانی که کردم،برخی واقعیتهابرایم غیرقابل چشم پوشیست و نمی توانم بدبینی بنامم.چون (وقتی می نگرم) واقعیت دارند.با توجه به اختلافی که در بینش خویش و دیگران مشاهده میکنم ، حضور خود را این بار واقعا بی فایده به حال اهالی تالار دانسته به مرور از حضور دوستان مرخص میشوم.
در پناه ایزد.......................................... "

"چه امضای غم انگیزی است برای دوستان..
به شخصه امیدوارم در این تصمیمتون تجدید نظر بفرمایید."

من کتمان نمی کنم که شما در مورد من اشتباه کرده بودید!
من لیاقت صفاتی که به من داده بودید رو نداشتم، چه بهتر که گرفتیدشون.

اما در مورد اون دختر، من فرض گرفته بودم که اون پا به پای همسرش تلاش خواهد کرد.
گفتم به نظر می رسه ارزشش رو داشته باشه.

به هرحال من از اینجا نمی تونم اینقدر قطعی در مورد کسی نظر بدم.
من به اندازه شما باهوش نیستم.

به هرحال من اینجا اومدم که تناقض هام رو کمتر کنم.
شما به من لطف دارید که کمکم می کنید!

خواهش می کنم. برداشت من با توجه به پستهای افراد است. و بنابراین تعارفی در کار من نیست. همان طور که در آن زمان تصورم آن بود که شما آن گونه هستید و اکنون تصورم دقیقا خلاف آن است.
شما به این افکار متناقضتون احتیاج دارید!! برای مبارزه با تبعیضی که بر علیه زنان شده در عین اینکه این رو حق دختر بدونید که یکی رو ببینه که داره براش مثل.. جون می کنه که شرایط ازدواج رو تامین کنه تا عشق رو بتونه اینطوری به وجود بیاره در نهان دختر!!

شما توی اون تاپیک کمک خواسته بودید، من همون چیزی که به فکرم می رسید رو بهتون گفتم.

البته باید می فهمیدم، شما خودتون همه چی رو می دونید و نیازی به کمک ندارید. این فقط یه دامه برای پرخاشگری کردن به آدمهایی که تو تله میفتن.

من سالهاست که دارم رفتار آدمها رو تحلیل می کنم.
اینجا من شاید نزدیک به 700 پست از شما خوندم، و هنوز به هیچ برداشت کلی ای از شما نرسیدم.

بعد شما از این 48 پست من، حاضر نیستید همه شون رو با هم در نظر بگیرید.
چیزیکه شما رو آروم می کنه رسیدن به حقیقت نیست، پرخاشگری کردنه.

من دیگه به هیچ عنوان حرفی با شما ندارم.
به سلامت!

خانوم محترم اون کمکی که شما کردید با این حرفهایی که اینجا می زنید چنان در تناقضند که هر عقل سلیمی می فهمه که شما افکار متناقضی دارید یالااقل حرفهای متناقضی می زنید. اینها توهین نیستند.شما در پاسخ در مورد دختری منفعل که حتی حاضر نیست برای پسری که از همه چیزش برای او دارد می گذرد لااقل صبر خرج کند!! پاسخ دادید که اتفاقا خانواده دختر و دختر افراد با شخصیتی هستند و این حق آنهاست که شرایط را از پسر طلب کنند و اینجا از یکسان بودن زن و مرد سخن می گویید. یکسان بودنی که گویا تنها در حقوق است. سه صفحه از این تاپیک گذشته است و شما حتی به یک مورد برابری در مسئولیتها اشاره نکردید. تنها گفته اید چرا باید زنها اینقدر به خواست مرد اهمیت بدهند و چرا خودشان و انسانیت خودشان برایشان مهم نیست.
هیچ پرخاشگری در کار نبوده. اندکی دقت می رسونه که لحن چه کسی پرخاشگرانه بوده.بنده تنها دیدگاه خودم رو گفتم و شما با عباراتی احساسی مانند" به سلامت- من حرفی با شما ندارم- انسانهای ابله کم نیستند منم یکیشون" پاسخ دادید.
من اصراری به پاسخگویی شما ندارم. موفق باشید.

بله من احساسی هستم.
الان هم اشک نمی ذاره ببینم شما چی نوشتید.

درست می گید من متناقضم.
به درد کمک کردن به هیچکس هم نمی خورم.
نمی دونم چرا فکر کردم اینجا عضو شم!!!!!!!!!

به هرحال من شبهای زیاد با بغض خوابیدم.
اینم یکیش.
دیگه هم مزاحم تالار شما نمی شم.
هچوقت
ممنون که بهم فهموندید متناقض تر از اونیم که بخوام به کسی کمک کنم.

خانوم philosara این قسمتی از اختلاف بین زنان و مردان است که شما بدون توجه به آن صحبتهایی را در زمینه برابری در همه زمینه های این دو مطرح کردید.
شما بنده را در یک پست به دروغگو بودن، دو رو بودن و تندخو بودن متهم کردید بسییار راحت بنده را متهم کردید به اینکه تو به خانواده ات هم احترام نمی گذاری و بعد فرمودید که اگر عصبانی شدم که هیچ!!!! اگر نه سوالی هست بپرسم. به مواردی که حتی 1% از آن در هیچ یک از پستهای بنده مشاهده نمی شود.
. پست بعد از آن را مشاهده کردید؟ من تنها برای شما آرزوی موفقیت کردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

آقای sorena_arman من هم شما رو فردی دروغگو، دورو، و تندخو یافتم.
غیبت رو مورد مهمی نمی دونم، چون به هرحال اینجا هرکس نظرش رو در اختیار جمع گذاشته، و نقل قول مشکلی نداره. اما تصور نمی کنم این دوستتون در مورد احترام به پدر و مادر هم خیلی به بی راهه رفته باشند.

اگه نظرم عصبانیتون کرده، که هیچ! اما اگه سوالی براتون پیش اومده، جواب می دم.

---

موفق باشید. نه سوالی ازتون ندارم، حتما چیزی از دروغ و دورویی رو در شخصیت من یافته اید .

---

بنده هم در هم شکستم ولی چیزی نگفتم.

پستهای قبلی را نیز نه برای انتقام و نه برای توهین بلکه برای اصلاح عملکرد شما آوردم که بیشتر آن چیزی که به آن اعتقاد راسخ دارید را بگویید نه برای اینکه جسارتی کنم مبنی براینکه شما نباید به کسی کمک کنید.

به احساسات خود احترام بگذارید وبدون شناخت از خود نگویید زنان احساسی تر و محتاج تر از مردان در زمینه محبت نیستند. مردان در هم می شکنند ولی چیزی نمی گویند. این تفاوتی است که نادیده گرفتید!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من واقعا معذرت می خوام. اصلا انتظار نداشتم اینقدر ناراحتتون کنم.
من تنها یک نفر از اعضای تالارم که قصد رفتن هم دارم. خواهش می کنم نروید. خواهش می کنم..