نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان -
دختري دارم حدود 9 ساله و چحدود 6 ساله كه با من تنها زندگي ميكنه.... به تازگي به وجود رابطه بين من و دوست پسرم پي برده و اين منو خيلي نگران كرده ):
فكر ميكنيم من بايد چيكار كنم ؟؟ آينده اش چي ميشه؟؟؟ از طرفي من اصلا مايل نيستم دوباره ازدواج كنم.
سلام بر دوست گرامی...به تالار همدردی خوش آمدید...
بسیار مختصر توضیح دادید لطفا کمی بیشتر توضیح دهید...
سوال>>>1::چند وقت است طلاق گرفته اید؟
2::رابطه فرزندتان با شما چگونه است..سرد گرم؟
3::چرا نمی خواهید دوباره ازدواج کنید؟؟
5:فرزندتان چگونه به رابطه میان شما و دوست پسرتان پی برده است؟؟
سلام نقاب عزيز - مرسي كه جواب داديد.
من حدود 6 سال پيش از همسرم جدا شدم و هميشه دخترم با من زندگي ميكنه. رابطه خيلي خيلي خوبي داريم و در حقيقت عشق واقعي بين من و دخترم حاكمه . مدتي هست كه با فردي معاشرت ميكنم كه بچه ام كه دوستش داره و خيلي راحته ولي در اثر غفلت من اون از رابطه احساسي كه با دوستم دارم مطلع شده البته خودشو زده به اون راه كه نفهميده ولي من مطمئنم ..... اين منو خيلي نگران ميكنه و ميترسم روي اخلاقش در آينده اثر بد بذاره ...... خيلي مستاصل هستم و ميخوام حتما با يه مشاوره در ميون بزارم ولي نميدونم كجا برم و چيكار كنم. از طرفي تنهايي باعث ميشه كه نتونم زندگيمو از همه آدمايي كه دارم مثل همين دوستم پاك كنم.
سلام
مگر نمی گویید دخترتان هم با این آقا رابطه خوبی داره و دوستش داره و خیلی راحته پس چرا ازدواج نمی کنید ویک خانواده گرم و مهربان را تشکیل نمی دهید؟ راهی که انتخاب کردید اشتباه هست و شک نکنید دختر شما هم بی نصیب نمی ماند. پس بهتره به جای روابط احساسی مخفیانه و دزدکی راهی را انتخاب کنید که دخترتان هم که بهش عشق می ورزید را در شادی خود شریک کنید و از داشتن خانواده ای گرم و بانشاط او را محروم نکنید.
سلام مادر گرامی.....
خب پس همه چیز عالی هست....دخترتان که او را دوست دارد و قطعا هم در آینده می تواند به عنوان پدر او را قبول کند....شما هم که خود حتما از او راضی هستید پس دلیل شما برای ازدواج نکردن چیست؟؟؟ آیا تجربه بد قبلی....یا ترس از مسولیت زندگی..
ببینید مادر گرامی فرزند شما در سنین بسیار حساسی قرار دارد شاید شما مادر خوبی باشید ولی هرگز یک مادر جای پدر را پر نمی کند....البته من این را از با توجه به اسناد علمی می گوییم...
روان شناسان بخصوص "فروید" می گویید ...فرزند ما در کودکی به والد هم جنس خود نوعی حسادت می ورزد و می خواد همانند والد همجنس خود شود و در عین حال نیز وابستگی و علاقه فراوانی به والد ناهمجنس خود دارد..
و طبق این نظر است که معمولا دختران بیشتر به پدر علاقه نشان می دهند و با او راحت هستند و پسران به مادر......
حال دختر شما در این سن از وجود پدر(نیاز اصلی) محروم است....و این نیاز اگر ارضا نشود در مراحل بعدی و در نوجوانی و در بزرگسالی قطعا به مشکلات زیادی برخورد خواهد کرد...
پس بهتر است از طریق وارد شدن به زندگی مشترک رابطه خود را با آن آقا ادامه دهید و اگر از تجربه قبلی خود ترسیده اید و به این آقا هم اطمینان ندارید می توانید قبل از ازدواج با این آقا هر کس دیگری برای تست و مشاوره به روان شناسان مراجعه فرمایید آنان با انجام تست هایی و پرسیدن سوال هایی و روان کاوی خواهند گفت که آیا شما آمادگی زندگی با همدیگر را دارید و آیا می توانید زندگی مشترک را شروع کنید یا خیر...
موفق باشید...
فرزانه شک نکنید که اگر یک فکر بکر نکنید دخترتان از شما الگو برداری می کند و سن وی هم سن خیلی حساسی است و اگر تعلل کنید طی دو سه سال آینده مشکلات زیادی پیدا می کنید .
متاسفانه و یا خوشبختانه بچه ها روانشناسان خوبی هستند و خیلی ساده از اعمال ما تاثیر می گیرند .
توجه داشته باشید که در حال حاضر دخترتا ن در مقطع ابتدایی است و متاسفانه مقاطع تحصیلی بالاتر (دوم راهنمایی و دبیرستان ) دانشگاهی است که نمی توانید تصور کنید و اکثرا مشکلات بچه ها از سن 15-14 سالگی ظهور می کند .
به صحبتهای دوستانمان شادزی و نقاب هم خوب توجه کنید .
[align=justify]فرزانه خانم دوستانمان گفتنیها را گفتند ولی آخرین مطلب اینکه گناه باعث زنگار گرفتن آیینه وجودت میشه و ایینه زنگار گرفته تصویر زیبایی منعکس نمیکنه دختر نازت خودش رو در آیینه وجود تو میبینه تصویر زیباشو با یک اشتباه مغشوش نکن بچه های ما توی این جامعه سرشار از مشکلات اخلاقی همینطوری در معرض خطرند و باید خیلی تلاش کنیم تا خوبیها در وجودشون نهادینه بشه و بتونن راه درست رو از نادرست تشخیص بدن چه برسه به اینکه خودمون بخواهیم الگوی نا درستی براشون باشیم دوست خوب خیلی مواظب باش آینده فرزندت توی دستاته اونو خراب نکنی[/align]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شادزی
:Dاز شما دوستان بعید بود که ندونین جریان رو............یعنی متوجه نشدین!......نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
حدس میزنم دوست پسر ایشون یه پسر جوونتر از خودشون باشن که.....فقط هم به نیت دوستی و .......
خدا آخر و عاقبت این دختر رو بخیر کنه.......:cool: که متاسفانه دارم آیندشو توی آینه اتاقم! میبینم!!.........
یادمون نره که:
این زندگی عقده ایه ! می کنه تلافی یه جوری
حالا بگو از وقتی بچه طلاقی چه جوری؟
اولها گیر نمیدن که میگی خوبه ! بد نیستو.....
ولی پاست میدن عین توپه بد مینتون....
....
کامران دوست عزیزم نوشته::
از شما دوستان بعید بود که ندونین جریان رو............یعنی متوجه نشدین!......
حدس میزنم دوست پسر ایشون یه پسر جوونتر از خودشون باشن که.....فقط هم به نیت دوستی و .......
خدا آخر و عاقبت این دختر رو بخیر کنه....... که متاسفانه دارم آیندشو توی آینه اتاقم! میبینم!!.........
پاسخ>>>دوست عزیز ما متوجه اوضاع شدیم ولی نخواستیم مستقیم بیان نماییم در ضمن بر نمی توان قطعی نظر داد......
و این ما برای رهایی از این آینده تلخ.....راه حل ازدواج را پیشنهاد دادیم.....
نقاب جان از پاکی نیت شما و شادزی عزیز آگاهم...و اینکه از سرشت پاک خودتون نوشتین.....اما.........اما خودمون میدونیم که دیگه یه پسر از یه خانم.....چه چیزی میخواد!.....:cool:.....(منظورم تنها ایشون نیست)
سلام
کامران عزیز خود این خانم به اندازه کافی بالغ شدن و لابد طرف خودشون رو می شناسن که بهش اعتماد کردن از کجا معلوم این اقا خودش تمایل به ازدواج داشته باشه ولی همون طور که فرزانه جان خودش گفت:"از طرفي من اصلا مايل نيستم دوباره ازدواج كنم." پس نتیجه می گیریم خودش تمایل به ازدواج نداره که وکار درستی نمی کنه و باید راهنمایی بشه. اون دیگه بستگی به خودشون داره که چقد برای راهنمایی ما حقیران ارزش قائل باشن.
سلام
فرزانه خانم البته من نمیدونم که میگین از رابطه احساسی بین شما و دوستتو ن باخبر شده اینکه حد این رابطه چقدر بوده و دخترتون تا چه اندازه متوجه شده
اما شک نکنین که بچه ها خیلی تیز هستن و خیلی زیاد روشون تاثیر میذاره
تو رو خدا مراقبش باشین و نذارین متوجه این روابط بشه
باور کنین اسیب میبینه
الان شما الگوی اوهستین و از تمام رفتار شما تاثیر میپذیره به هر حال الان شما مسئولیت زندگی یک بچه را به عهده دارین
حتما پیش یه مشاور برین و سعی کنین که اعتماد کودکتان را به خودتان جلب کنین و او را به گردش و تفریح ببرین