قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.

سلام پیرو نظرات بعضی آقایون محترم تالار بر این شدم تا دقیقا بفهمم مردان امروزی واقعا این قضیه نازو نیاز (در رابطه زن و مرد ) را نمی پسندند و معتقدند زمان این نوع رفتارها به سرآمده ؟؟؟

پس خواهش می کنم همه آقایون محترم نظرات واقعی خود را از این مسئله بیان نمایند.
در ادامه برای روشن شدن مطلب خواهش می کنم این مقاله را نیز مطالعه نمایید.
می گویند:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم می‏باشد.

شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد می‏گوید:
« طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد « نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه » قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او [نمی‏خواهد بنده بخرد]. منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.»(1)
آنگاه که حیا و عفاف و خویشتن‏داری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله می‏خورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش می‏کند، سپس اجتماع فرو می‏پاشد.
زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد ، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنون‏ها را به دنبال لیلی‏ها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد می‏دهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را می‏ساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتن‏داری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله می‏خورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش می‏کند، سپس اجتماع فرو می‏پاشد.(2)

نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت می‏دهند. می‏گویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریده‏ها حکومت می‏کند ، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریده‏ای وظیفه خاصی را باید ایفا کند ، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید
ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است
در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بی‏نیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.(3)

به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینی‏های دوستانه بین زن و مرد داده‏اند ، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمرده‏اند، برای این است که عرضه زن و زیبایی‏هایش در جامعه، بی‏ضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوب‏های مشروع نتوانند از زیبایی‏های زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند ، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.

ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی می‏گوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترام‏شان به این است که به دنبال مردان نروند [و ندوند] ، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درس‏ها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.(4)
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و می‏گوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بی‏نیازی و استغنا نشان می‏داده است ... (5)
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر « ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده ، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.

منابع:
1 ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص47 ـ 48.
2 ـ همان، ص234.
3 ـ همان، ص232.
4ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص47.
5 ـ همان، ص233.
منبع : پرسمان- کتاب حقوق زن در اسلام

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

- طنازي در سخن: يعني زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه و خيال هاي شيطاني نموده شهوتش را برانگيزانند و در نتيجه آن مردي كه در دل بيمار است به طمع بيفتد . منظور از بيماري دل نداشتن نيروي ايمان است، آن نيرويي كه آدمي را از ميل به سوي شهوات باز مي دارد. (1) قرآن كريم براي جلوگيري از روابط ناسالم ميان زنان و مردان مي فرمايد: "نازك و نرم با مردان سخن مگوئيد مبادا آنكه دلش بيمار است به طمع افتد بلكه درست و نيكو سخن بگوييد."(احزاب. 32) تاثير كلام به قدري است كه مولاي متقيان از سلام كردن به زنان جوان خودداري مي كند و مي فرمايد: "مي ترسم از اين كه صداي آنها مرا خوش آيد و از اجرم كاسته شود."(2)

سخن معمولي و مستقيم بگوييد، سخني كه شرع و عرف اسلامي (نه هر عرفي) آن را بپسندد و آن سخني است كه تنها مدلول خود را برساند، نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنيد
2- تأخير در ازدواج: زن و مرد، مكمل نيازهاي روحي و رواني يكديگرند و هر يك بدون ديگري احساس فقر و نياز مي نمايد. زن به دنبال تقديس از جانب مرد و در آرزوي اين است كه تنها ملكه كاخ عشق و محبتش باشد. (3) و به قول ويل دورانت: زن فقط وقتي زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او مايه حيات اوست. (4) و مرد نيازمند كسي است كه قلبش براي او بتپد و با گرمي نگاه و كلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملايمات زندگي اميد بخشد و خلاصه اينكه "هر يك از ما، در جدايي فقط نيمه اي از انسان است و هميشه نگران آن نيم ديگر است"(5) تا زماني كه دختر و پسر جوان اين نياز فطري را از راه ازدواج تأمين نكرده و به آرامش رواني نرسيده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(ص) فرمود: آن كس كه ازدواج كند نيمي از دينش را حفظ كرده است." (6)

3- بستر اجتماعي: يك عامل بسيار مهم در ايجاد چنين روابطي، وجود زمينه اي اجتماعي و گاه پنهان در ميان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنين افكاري رايج شود كه داشتن دوست پسر و يا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعي است و يا اين انديشه كه داشتن چنين روابط، نشانه بزرگ شدن است و يا پيداكردن دوست براي يكديگر را بخشي از پيمان دوستي به شمار آورند، روز به روز بر ميزان اين روابط افزوده خواهد شد. براي رهايي از اين زمينه فساد راهكارهايي وجود دارد كه عبارتند از:

الف - اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنين افكاري در جامعه رسوخ كرده باشد بر مسئولين فرهنگي جامعه واجب است كه تمام امكانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به كار بگيرند زيرا تا فرهنگسازي درست صورت نگيرد خرده كارها نتيجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.

ب - دقت در انتخاب همنشين: بايد راههاي صحيح دوست يابي را آموزش داد تا جوانان با ديد باز و انديشمندانه همنشين و دوست خود را انتخاب نمايند.

رسول خدا(ص) مي فرمايند: "دين و منش هر شخصي، متناسب با دوست و همراه است." (7)
4- مرحله رشد: اريكسون سن 12 - 20 سالگي را مرحله احساس هويت در مقابل سردرگمي هويت مي داند و مي گويد مشكل اين دوره خطر آشفتگي نقش به ويژه هويت جنسي و شغلي نوجوان است. در بعضي موارد جواناني كه قادر به رو در رويي با سردرگمي نقش جنسي و شغلي خود نيستند، هويتي منفي را انتخاب مي كنند و به هويت ها و نقش هايي متكي مي شوند كه به صورت نامطلوب ترين و خطرناك ترين اعمال به آنها عرضه شده است(8) يكي از اين رفتارهاي جايگزين، برقراري ارتباطهاي ناسالم است.براي پيشگيري از بروز اين مشكل، بايد به نوجوان و جوان در هويت يابي كمك كرد تا بتواند براي خويشتن، تصويري رضايت بخش و اميدآفرين به دست آورد. عمل انسان مترتب بر شاكله او است به اين معنا كه عمل هرچه باشد مناسب با اخلاق آدمي است پس شاكله يا هويت نسبت به عمل، نظير روح جاري در بدن است. (9) بنابراين بر والدين و مسئولين تعليم و تربيت واجب است كه در راه "هويت يابي جنسي" به جوانان كمك كنند تا تصوير روشني از جنسيت خود و نقش هاي مربوط به آن، برخوردهاي اجتماعي و دوستي دختران و پسران و عشق و امثال آن پيدا كنند.

5- عدم تقيد خانواده به مسائل ديني: جوانان اولين برخوردها و معاشرت هاي ناسالم و مختلط را در خانه تجربه مي كنند.فرهنگ خانواده است كه حد و مرزها را به فرزندان مي آموزد. لذا قرآن كريم مي فرمايد: "اي مومنان! خود و خانواده خويش را از آتش دوزخ نگاه داريد."(تحريم. 6) يعني خود و زن و بچه خود را تعليم خير دهيد و ادب نماييد. (10) و در نگهداري خانواده همين بس كه به آنها امر كنيد بدان چه كه خدا امر كرده و نهي كنيد از آنچه خدا نهي كرده است. (11)

اگر خانواده ها حدود شرعي را در روابطشان مراعات نكنند، ديگر چه انتظاري از جوانان با آن شرايط روحي و هيجاني مي توان داشت
6- بي توجهي به نيازهاي جوانان در خانه: جوانان به محبت، برقراري صميميت، تنوع، تفريح و هر چيزي كه شور و نشاط آنان را حفظ كند، نيازمند هستند. اگر والدين اين نيازها را تأمين نكنند، خود آنان دست به كار مي شوند و از آنجا كه معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل مي كنند، از هر طريقي براي رفع نياز خود اقدام مي كنند. نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت، پرهيز از بيكاري است. خداوند متعال به پيامبر گرامي اسلام(ص) توصيه مي فرمايد: "هنگامي كه از كار مهمي فارغ شدي خود را به كار ديگري مشغول كن"(انشراح. 7) والدين بايد براي اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعاليت هاي اجتماعي، فرهنگي، ورزشي و تفريحي علاوه بر اينكه آنها را از بسياري از فسادها حفظ مي كنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدين در برخورد با جوانان بايد طريق اعتدال را پيش بگيرند و از هرگونه افراط، تفريط، برخورد خشك، خشن و انعطاف ناپذير خودداري كنند. و در ضمن نظارت و كنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهاي آنان، شخصيت و حريم خصوصي آنان راحفظ نمايند زيرا اگر شخصيت او از بين برود و عزت و كرامتي نداشته باشد، هيچ اميد خيري در او نيست. (12) و از سرزنش و ملامت نيز پرهيز كنند كه آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر مي كند. (13)

پي نوشت:

1) الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج 16، ص. 461

2) شيخ حر عاملي، آداب معاشرت، ص. 67

3) مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148

4) ويل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141

5) ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، ص 7، به نقل از لذات فلسفه. 122

6) ميزان الحكمه، ج 4، ص 272، حديث. 7807

7) ميزان الحكمه ، ج 5، ص 297، حديث. 10221

8) روانشناسي رشد (2) ، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، ص. 782

9) الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج 13، ص. 262

10) الدر المنثور، ج 6، ص. 244

11) كافي، ج 5، ص. 62

12) شرح غرر و درر، آمدي، ج 1، ص. 394

13) ميزان الحكمه ، ج 8، ص 485، حديث. 17831

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خب حالا لطف کنید بفرمایید، در این قرن 21 شما مردان عزیز و بزرگوار امروزی چه رفتاری را برای خود و زنان می پسندید؟
ممنونم.

با تشکر از estarعزیز برای طرح این موضوع بسیار مهم.

OK
مطهری افکار 14 قرن قبل را که برای زنانی بوده است که در چنگ همسران خود اسیر بوده اند برای زنان امروزی مطرح کرده است. مگر بسیاری متوهمان در طول تاریخ زن را پست تر از مرد نمی دانستند. می شه بدونیم ایشون در چه موردی اظهار نظر نکرده اند. سیاست و اقتصاد و فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و... تصور می کنم گوشه ای از زمینه های تخصصی ایشان بوده است.
مگر خانوم محترم این که تا 40 سال قبل حق رای در 90 درصد کشورهای دنیا نداشته اید به عنوان یک انسان شما را حساب نمی کردند خصوصیت تاریخی پذیرفته شده نبود؟ آیا نباید تغییر می کرد چون تاریخ آن را پذیرفته است؟!!!
این چه چیزهایی است که شما نقل کرده اید. خواهر بزرگوارم از این منفعل بودن ، دست بردارید. باور کنید یک انسانید. نه یک عروسک و نه یک برده!!! که برایتان امثال ایشان تعیین کند چه کار کنید و چه کار نکنید. که کسی شما را ادب و تربیت نماید!!!
شما علی (ع) را کسی می دانید که به زنان جوان سلام نمی کند ممکن است از اجرش کاسته شود و از صدای آنها خوشش آید!! این علی (ع) است؟
.خانوم estar این حرف را من گفته ام و بیان می کنم.. خورده ام که این حرف را زده ام. از این سایت و تفکرات متناقض مردم ایران دیگر خسته شده ام. یک بار خداحافظی کردم. دیگر واقعا بدرود.

سلام
estar7 عزیز هرکس یک نظری داره اگه منظور شما قصه ی ناز و نیاز زن و مرد در طول تاریخ هستش به قول سورنای عزیز بهتره کل تاریخ و در نظر بگیری

تا مى‏توانى كارى كن كه زن تو با مردان بيگانه معاشرت نداشته باشد. هيچ چيز بهتر از خانه زن را حفظ نمى‏كند. همان‏طور كه بيرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بيگانه در خارج خانه برايشان مضر و خطرناك است، وارد كردن تو مرد بيگانه را بر او در داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه نيز مضر و خطرناك است. اگر بتوانى كارى كنى كه جز تو مرد ديگرى را نشناسند چنين كن.


بپرهيز از مشورت با زنان كه راى آنان ناقص و تصميم آنان سست است.

اى مرد گونه‏هاى نامرد، با آرزوهاى كودكانه! و انديشه زنان پرده نشين!

عقل زنها در زيبايى آنان است و زيبايى مردان در عقل آنان است....

اینها را خوانده اید. پس می پذیرید اینگونه به شما نگاه شود؟

دوست گرامی، سورنای عزیز.
هیچ زنی نمیخواهد عروسک یا برده باشد. اما میدانید مشکل کجاست؟
مشکل به عقیده من غالب مردانی هستند که هر زنی در جامعه ایران با اونها برخورد میکنه.
مردانی که دوست دارند شکارچی باشند، و زنشون صید.. دوست دارند زنشون مغرور باشه و اونا ناز بکشند تا براشون جذاب و تازه باشه..
به نظر من شما کاملا درست می فرمایید، اما تصور میکنید مردانی که زنان را برابر با خودشان میدانند و می پذیرند، چند درصد این قشر را تشکیل میدهند؟؟
به نظر من زنان امتناع را جهت خلق جاذبه در مردان ضروری یافته اند و نازشان بیشتر معلول خواسته مردشان است.

با نظرات سورنای عزیز برادر خوبم کاملا موافقم.....
در ضمن باید در نظر داشته هیچ نظریه ای روا نشناسی کاملا پذیرفته شده و کامل نیست و امکان دارد در طی زمان ان نظریه به کلی نقض شود.....

برادر عزیزم اتفاقا برا شخص من خیلی راحت تر هست که اهل ناز نباشم چون مدام درجامعه حضور دارم و به دلیل پیشرفت در کارم چه بهتر که مثل مردان رفتار نمایم، اما در زندگی با همسرم ترجیح می دهم یک زن باشم و اهل ناز، این طبیعت خلقت من است. در ضمن جدای از این بحث من مردان هم وطن امروزی زیادی را در همین قرن 21 دیده ام که هنوز معتقدند جای این دو احساس هرگز نباید عوض شود، و خیلی به صراحت این را در خواسته اشان مطرح می نمایند، مردان متعصب و سنتی هم نیستند، اصلا جدای از فرهنگ و سنت ایرانی، شما نگاهی به روابط زن و مرد ( از این منظر) در سایر کشورها بندازید.
ببخشید سورنا جان یعنی اینکه شما دوست دارید با یه نفر دقیقا مثل خودتون با این خصوصیات مردانه ازدواج کنید؟ یا به دنبال نیمه گم شده خود هستید؟
در ضمن در این تاپیک فقط همین(عنوان تاپیک) را خواستم بدانم، لطفا آقایون دیگر هم نظرات خود را اعمال کنند، تا دختران امروزی تکلیف خود را بدانند.
ممنونم از همراهی دوستان و بزرگواران در این تاپیک به منظور دستیابی به نتیجه درست.

من که به عنوان یه دختر فعلا تو این تاپیک بهتره نظر ندم
ولی دقیقا نظر یکی از آقایون قرن 21 رو که فقط اصالتشون ایرانیه و کلا از زندگی 28 سالشون 2 ساله که تو ایران زندگی میکنند بیان میکنم (بدون حذف یه کلمه نقل میکنم)
"من دوست دارم زنم تو جامعه مثل یه مرد باشه ولی برای من یه لوس به تمام معنا"

این نگرش در زن به "انفعال" و در مرد به "توهم" منجر می شه.

زن سکان رابطه رو به مرد می سپره، عمده وزن پردازش و تعقل رو به عهده مرد می ذاره، و خلاصه اینکه در جایگاه "معشوق" می شینه. بتدریج وابسته می شه و بعلت عدم استفاده کامل از توانایی های فکری و روحیش دچار افت "انسانیت" می شه.

مردی که همه نیاز باشه، مسحور از "کمال" معشوق، چشمش رو به این واقعیت بسته که در آن سوی این رابطه یک "انسان" قرار داره، با همه اشتباهات و نقایصی که ازش انتظار می ره. این مرد پس از مواجهه با هر مشکل و نقصی دچار شوک می شه! تا نهایتا به این نتیجه می رسه که این زن اصلا آن فرشته ای نیست که دلبسته اش بود و با او عرش را سیر می کرد!

اینجاست که کل رابطه متلاشی می شه!

خلاصه اینکه زن بعنوان یک موجود ذی شعور، اگه به مرد "نیاز" نداشت، انتخابش نمی کرد.
و مرد بعنوان یک موجود ذی شعور همه نیازهاش رو در بودن با یک زن متمرکز نمی بینه.

من این نگرش رو حتی در روابط جنسی اشتباه محض می دونم.

مواد مورد نیاز برای پخت یک رابطه ی انسانی:
یک عدد قابلمه + دو عدد انسان درسته.

تاکید می کنم! "2" عدد انسان "درسته"! هر نگرشی که صفات اصیل انسانی رو تحقیر یا ضعیف کنه، مانع از پخت رابطه ست و حاصل چیزی نیست جز "مسمومیت"!

نیمه گم شده من ناز می کند چون من به این ناز کشیدن او نیاز دارم!! نیمه گم شده من یک دختر لوس است!! که خسته برمی گردم خونه ایشون شروع به ناز کردن و بنده شروع به نازکشیدن کنم!!
باشه. من دستامو بردم بالا. حق با شماست. من نظر خودم رو گفتم. شاید نظر یک پسر هم این باشد که از زنی که در هنگام هم خوابگی بیشترین لذت را به او می بخشد باشد.

طبیعت خلق شما را به شما به صورتهای دیگر هم گفته اند!! چند مثال رو برای یادآوری خدمت شما عرض کردم. جستجو کنید در آرای کسانی که ظبیعت زنان را کند ذهن، با ضریب هوشی پایین ،احساساتی و بدون دید منطقی ، بدون تعقل و.. یافته اند .
to saba_2009
شما اگر ادعای تغییر را دارید اگر نمی پسندید که به شما به دید یک موجود دست دوم که حتی مسئولیت زندگی خویش را نیز نمی تواند بپذیرد مسلما با چنین افرادی با چنین دیدی زندگی خود را آغاز نخواهید کرد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا5

دوست گرامی، سورنای عزیز.
هیچ زنی نمیخواهد عروسک یا برده باشد. اما میدانید مشکل کجاست؟
مشکل به عقیده من غالب مردانی هستند که هر زنی در جامعه ایران با اونها برخورد میکنه.
مردانی که دوست دارند شکارچی باشند، و زنشون صید.. دوست دارند زنشون مغرور باشه و اونا ناز بکشند تا براشون جذاب و تازه باشه..
به نظر من شما کاملا درست می فرمایید، اما تصور میکنید مردانی که زنان را برابر با خودشان میدانند و می پذیرند، چند درصد این قشر را تشکیل میدهند؟؟
به نظر من زنان امتناع را جهت خلق جاذبه در مردان ضروری یافته اند و نازشان بیشتر معلول خواسته مردشان است.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط estar7

برادر عزیزم اتفاقا برا شخص من خیلی راحت تر هست که اهل ناز نباشم چون مدام درجامعه حضور دارم و به دلیل پیشرفت در کارم چه بهتر که مثل مردان رفتار نمایم، اما در زندگی با همسرم ترجیح می دهم یک زن باشم و اهل ناز، این طبیعت خلقت من است.

---

خانوم سارا5 من نظر شما را بالاخره نفهمیدم . مردان این را می خواهند یا زنان ؟ چون با توجه به تشکری که شما از خانوم estar کرده اید که من تصور می کنم دیدگاههای شما چیز دیگری باشد.

ببخشید ... زن بیرون از خانه مثل مرد باشه یعنی چه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! اصلا جملات و اصطلاحات اینچنی جالب نیست
من زن هستم و مرد هم مرد و... و اصلا دوستندارم رفتارم مثل مردها باشه و اصلا بهم بگن مرد باشم، من خودم را در هویت یک زن و یک دختر ، یک انسان میبینم و نیازی به رفتن در قالبی دیگر ، توهین به تفکر و شخصیت و شعور خود میبینم ... من دوست دارم در بیرون از خانه با مردها فقط مثل دو تا انسان باشیم خارج از تفاوت جنسیت ... نه تغییر هویت بدم

خانوم آگرین اینکه شما زن باشید مرتبط با این است که شما نازکنید و قصه ناز ونیاز زن و مرد را قبول دارید؟

سلام star7 عزیز،

من الان چشمام از حدقه زدن بیرون و 700 تا علامت ؟ دارن دور سرم می چرخن!!!!!

Honey لطفا این جمله رو برام باز کن، قدرت تحلیلش رو ندارم!!!!


<<<<لطفا آقایون دیگر هم نظرات خود را اعمال کنند، تا دختران امروزی تکلیف خود را بدانند.
>>>>

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

خانوم آگرین اینکه شما زن باشید مرتبط با این است که شما نازکنید و قصه ناز ونیاز زن و مرد را قبول دارید؟

---

من زنم و اینو با تمام وجودم قبول دارم و قبول دارم که به طور فطری و طبیعی زنها و مردها در احساس و رفتار تفاوت دارن... ولی اینکه من صید باشم و مرد صیاد را قبول ندارم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آگرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

خانوم آگرین اینکه شما زن باشید مرتبط با این است که شما نازکنید و قصه ناز ونیاز زن و مرد را قبول دارید؟

---

من زنم و اینو با تمام وجودم قبول دارم و قبول دارم که به طور فطری و طبیعی زنها و مردها در احساس و رفتار تفاوت دارن... ولی اینکه من صید باشم و مرد صیاد را قبول ندارم .

---

که یکی از این تفاوتهای فطری هم همین قصه ناز زن و نیاز مرد به این ناز است!!
و در عین حال نمی خواهید به شما به شکل یک صید نگاه شود.
منظورتون رو دریافتم.
موفق باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا5

دوست گرامی، سورنای عزیز.
هیچ زنی نمیخواهد عروسک یا برده باشد. اما میدانید مشکل کجاست؟
مشکل به عقیده من غالب مردانی هستند که هر زنی در جامعه ایران با اونها برخورد میکنه.
مردانی که دوست دارند شکارچی باشند، و زنشون صید.. دوست دارند زنشون مغرور باشه و اونا ناز بکشند تا براشون جذاب و تازه باشه..
به نظر من شما کاملا درست می فرمایید، اما تصور میکنید مردانی که زنان را برابر با خودشان میدانند و می پذیرند، چند درصد این قشر را تشکیل میدهند؟؟
به نظر من زنان امتناع را جهت خلق جاذبه در مردان ضروری یافته اند و نازشان بیشتر معلول خواسته مردشان است.

---

سارا5 عزیز، اینکه یه نفر بخواد کسی رو به قول شما شکار کنه ( که فکر می کنم منظورتون اینه که مصاحبتش رو طلب کنه) به امتناع و ناز کردن اون شخص مربوط نیست. بلکه بخاطر صفات پسندیده ای هست که داره.

جذابیت و تازگی یک انسان به اینه که روح زیبایی داشته باشه، صفات برازنده ای داشته باشه. این چیزها که با ناز کردن بدست نمی یان!

شاید علت این اشتباه این باشه که صاحبان شخصیت های مستحکم (که مسلما جذاب هم هستند، و این زن و مرد هم نداره)، ضعیف و وابسته نیستند. و همین شاید به نظر برخی به شکل "ناز کردن" اومده، و بر آن شدند که با ناز کردن اون جذابیت رو بدست بیارن، غافل از اینکه کار به این سادگی ها هم نیست!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آگرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

خانوم آگرین اینکه شما زن باشید مرتبط با این است که شما نازکنید و قصه ناز ونیاز زن و مرد را قبول دارید؟

---

من زنم و اینو با تمام وجودم قبول دارم و قبول دارم که به طور فطری و طبیعی زنها و مردها در احساس و رفتار تفاوت دارن... ولی اینکه من صید باشم و مرد صیاد را قبول ندارم .

---

که یکی از این تفاوتهای فطری هم همین قصه ناز زن و نیاز مرد به این ناز است!!
و در عین حال نمی خواهید به شما به شکل یک صید نگاه شود.
منظورتون رو دریافتم.
موفق باشید.

---

ببخشید ابن جملاتی که شما نوشتید فقط تصورات و پیش زمینه ذهنی خود شماست من چنین منظوری را نداشتم و گمان نکنم حرفهای من چنین منظوری را رسانده باشد .
اقای سورنا ، برادر اجمندم ... شما طبیعت انسان را نمیتوانید تغییر دهید ... شما مرد متفاوتی هستید ولی زنها همه زن هستند با تمام خوصیات زنانه خود... من نمیدانم شمابه چه چیزی اصراردارید...
ولی به گمانم هیچ کس از یک انسان ( کلا زن یا مرد ) لوس ، نق نقو ، بی مسولیت و خودخواه خوشش نمایید.

philosara شما زیبا دریافته اید که ارزش یک انسان به آن چیزیست که در ذهن او جریان دارد و نه آن چه از ناز که بر کلامش جاری می شود.
آگرین عزیز عذر می خواهم. شما چیزی را که از شما سوال کردم و جوابی که به آن دادید به من تصور دیگری داد. پس ممنون می شم اگر بزرگواری کنید به سوال تاپیک هم جواب بدین. آیا به این قصه معتقدید؟

قصه ناز و نياز زن و مرد قبول دارید؟ لطفا نظر بدید.
خیر

عرض سلام و ادب؛

من خواهش میکنم...

اینقدر از امامان و پیامبران مایه نذارید،
اونا اومدن یه راه و جاده ای رو به ما نشان دادن و بقیه مسیر رو به خدمون سپردن ،
اصلا فرق شیعه تو این مسئله اس که یه شیعه میتونه خیلی از احکام قدیمی رو خودش با شرایط جدید بروز و کاربردی کنه(البته این مسئله شجاعت،که پایه و اساس انسانیت ماست رو لازم داره،که اونم شدیدا جای بحث و تفکر روش هست) .
خود مولا علی به این مسئله تاکید داشته و تمام سعیش رو کرده که جهت فلش رو به ما نشون بده نه خد فلش رو،
اونوقت ما آدما همچنان عادت بت سازی و بت پرستی مون رو کنار نذاشتیم.

فکر میکنم نظر استار عزیز هم ،دادن نظرات شخصی برآمده از وجود و تفکر خودمون با توجه به شرایط فعلی بوده،
نه شنیده ها و ...

اقایسورنا واقعا ممنونم که باعث امیدواریه بنده نسبت به دیدگاه اقایون شدید، منم فکر میکردم اقایون این دیدگاه رو دارن هر چند واقعا حالم از این تفکر(ناز زن و نیاز مرد)به هم میخوره
ما هممون انسانیم قبل از اینکه زن یا مرد باشیم.

جمله ای رو که من بیان کردم دیدگاه شخصی خودم نبود دیدگاه کسی بود که ادعای این رو داره که زن رو قبل از اینکه زن باشه انسان میدونه و به قول شما خصایص انسانیش هست که باعث ایجاد جاذبه درونش میشه ولی افرادی امثال این مرد هستند که عملا به قصه ناز ونیاز مرد کاملا پایبند هستند من فقط نمونه ای رو ذکر کردم که امثال این نمونه هم کم نیستند

و اما خود من , قصه ناز و نیاز برمیگرده به روابط شخصی و خصوصی افراد من فکر میکنم گاهی اوقات بیشتر از اونی که به ناز کردن نیاز داشته باشم به ناز کشیدن احتیاج دارم
دیدگاه من به مرد یا زن قبل از اینکه اونها را زن ومرد بدونم اینه که انسان فرض میکنم درسته که تو بعضی مسایل نمیشه تفاوت ها رو نادیده گرفت ولی اصلمون یکی بوده هدف نهاییمون هم یکیه اینکه یکیو شکارچی بدونیم اون یکیو صید یعنی عملا تفاوت انسان و حیوان رو نادیده گرفتیم

جناب سورنا محترم من اگه میخواستم زندگی خودم را با همچین افرادی آغاز کنم اینجا نمی اومدم که امثال شما رو راضی کنم که به همه با یه چشم نگاه نکنید

ضمن عرض ارادت،

استار عزیز فکر میکنم اسم این تاپیک (ناز و نیاز) ،یه مقدار توی جنجالی تر شدن (همون شور

حرارت بیشتر منظورم بود) این مسئله تاثیر گذاشته،

ضمن اینکه برچسب ناز برای خانوم ها،و نیاز برای آقایون یه مقدار باعث انحراف موضوعات

اصلی میشه.

با تقدیم احترام
مسئله میشه

سلام
من این قصه رو قبول ندارم بزارین اسمشو بزاریم افسانه
من قصه ای رو قبول دارم که زن و مرد برای همدیگه ارزش دارن
قصه ای که هرکدوموم به هرچی نیاز داشتن طرف مقابل با جون دل براش مهیا کنه نه اینکه همه ی مشکلات زندگی فقط رو دوشه یکی باشه چون وظیفه اش
اون قصه ای قشنگه که کلمه ی وظیفه اشه ازش حذف بشه
وظیفه اشه خرج کنه،وظیفه اشه غذا درست کنه،وظیفه اشه کار کنه،وظیفه اشه خونه رو مرتب کنه،...
به این جمله ها دقت کنین چقدر ازشون استفاده می کنیم ؟؟؟؟؟
بله دسته ما خانوما باید ناز کنیم ولی به اندازه نه اینکه حاله طرفه مقابلمونو بهم بزنیم
نازهامونو برای موقع های خوب نگه داریم اگه زیاد خرجش کنیم دیگه جواب نمی ده بعد یه مدتی عادی می شه و ارزشش رو از دست می ده
ناز کشیدنم خیلی خوبه بزارین گاهی مردمون مزه ناز کزدنو بچشه و ما ناز کشش بشیم مگه چی میشه اگه یکم قانون روزگار عوض بشه؟؟
مطمئن باشین اگه هر چیزی در حد تعادل باشه بهترین زندگی رو تجربه می کنیم
نه زیاد ناز کنیم نه زیاد ناز بکشیم و نیاز مند باشیم
همه چیز متقابل باشه
قصه ی روابط متقابل خیلی قشنگ تره
موفق و پیروز باشین

درود بر دوستان...بسیار بحث جالبیست...

ولی بی یایید قدری از نظر علمی هم به این قضیه بپردازیم...
کسانی که می گویند دختران اهل نازند و پسران اهل نیاز....حتی دوست عزیزمان "استار" هم مقاله های را برای اثبات این دلیل آوردند اما توجه کنید به نظر زیر....

""فروبد"" روان شناس و روانکاو معروف می گویید....اصو.لا فردی با عنوان زن یا مرد وجود ندارد ...همه ما در ابتدا دوجنسه هستیم(از لحاظ ویژگی ها) و بعدها با مواجهه با رویدادها و اصول حاکم بر جامعه و نوع باور افراد دنبال یک شخصیت جنسی می رویم و به سوی ان جنس جذب می شویم و در پی ان هستیم تا ثبات جنسی یابیم....

حال بر طبق این نظریه نتیجه می گیریم که اصل ناز و نیاز زنان و مردان .....بر طبق اصول و باور غلط حاکم بر جامعه شکل گرفته......ولی خوشبختانه روز به روز شدت خود را از دست می دهد...
شما کافیست قدری به دنیای اطراف خود و هچنین دختران امروزی نگاهی کنید...ایا نحوی لباس پوشیدن انان ....نحوی حرف زدن انان....نحوی ابراز علاقه انان.....پیش به سوی تغییر نیست ...ایا اغلب دختران امروزی پوششی شبیه زنان دارند یا تقلیدی است از پوشش مردانه..... و همچنین نوع حرف زدن و رفتار انان چه چیزی را القا می کند....

اری قدری چشمان خود را باز کنیم.....شما فقط از دید و جهان بینی خود نظر می دهید ولی بنده و سورنای عزیز و دیگر دوستان.....دید خود را وسیع تر کرده ایم و به دنبال واقعیات....
حال شما در همان عصر ناز زنان و نیاز مردان که برخاسته از فرهنگ و باور غلط گذشته و بیشتر مذهبیان منحرف است بمانید تا قدری ناز خواه باشید....
بازهم تشکر که چنین بحث های را راه اندازی می فرمایید تا قدری دیگران آگاه شوند...
موفق باشید/.

ناز یعنی چه ؟!!!!! ( اگر منظور همان ادا اتوار است که کلی با آن مشگل دارم )

اگر منظور از ناز ، لوندی های زنانه است برای خوشنودی و جاذبه رابطه است در دنیای که با سرعت نور رو به پیشرفت است آیا وقتی برای ناز کردن و ناز کشیدن باقی می گذارد ؟! حد و حدود این ناز کردن ها و پاسخگویی به آن چه میزان است ؟!
منظورم این نیست که به کل کرکره روابط عاطفی را پائین بکشیم ولی باید خیلی دقیق به آن فکر کنیم .

دوست من ،از یک کم ، خیلی بیشتر با این مقوله اشکال دارم و این درست همان جایی است که دختران جوان نمی دانند ،حد و حدود ها چیست و افراط می کنند و در نگاه آقایان محترم که مجبور هستند برای پاسخگویی به نیازها ی اولیه زندگی متمرکز مسائل مهم باشند معنای لوس بازی و ....... خانم ها مطرح می شود البته این را هم متذکر بشوم که خانم های فعال و دارای مشغله اصولا وقتی برای ناز و ادا و اتوار در آوردن ندارند .

ناز و نیاز یک رابطه ی دوطرفه است و در هر زندگی اندازه اش تعریف خاص خود را دارد و اساسا پیش نویس کلی ندارد که بخواهیم از آن به عنوان یک نسخه کلی پیروی کنیم .


این کلمه ناز یک جورهای دلم را آشوب می کند .اوووووش. واقعا ببخشید . دست خودم نیست و اگر احساسم را نمی گفتم ، حناق می گرفتم .


""فروبد"" روان شناس و روانکاو معروف می گویید....اصو.لا فردی با عنوان زن یا مرد وجود ندارد ...همه ما در ابتدا دوجنسه هستیم(از لحاظ ویژگی ها) و بعدها با مواجهه با رویدادها و اصول حاکم بر جامعه و نوع باور افراد دنبال یک شخصیت جنسی می رویم و به سوی ان جنس جذب می شویم و در پی ان هستیم تا ثبات جنسی یابیم....


بیولوژی بر این باور است که در بدن زن و مرد از هر دو نوع هورمون زنانه و مردانه وجود دارد و لی میزان آن در بدن هر فرد با فرد دیگر متفاوت است و اینجاست که خصلتهای زنانه در وجود یک زن و یا مرد بیش از سایرین است و یا خصلتهای مردانه در وجود یک زن و یا مرد بیش از سایر همنوعان خود است .

با سلام
متاسفانه خیلی چیزها در فرهنگ ما جابهجا معنی شده و گاها باعث اشتباهات زیادی در رفتار افراد می شود و برداشت اشتباه
قصه ناز و نیاز چه بوده و چه شده
ببینین دوستان من اگر کفته شده که زنان باید ناز داشته باشند به این مفهوم لوس بازی نباید به کار برده شود
ناز یک زن یعنی لطافت رفتاری یک زن که باعث زیبایی زندگی برای یک مرد شود
اما متاسفانه مثه خیلی چیزای دیگه به لوس بازی کشیده شده
ببینین این مسئله در روابط جنسی چگونه است :گفته میشه که باید بیشتر مرد شروع کننده باشد نه اینکه زن زیاد این موضوعو طلب کنکه(به دلیل تفاوت زن و مرد)
اما دوباره عده ای از زنان با برداشت اشتباه میان و وقتی مرد میخواد این رابطه رو شروع کنه با لوس بازی و ناز کردن زیاد اعصاب طرف رو خورد میکنن

من دیدم دخترایی که از ناز فقط عشوه گری و لوس بازی را یاد گرفته اند همین دختران میبینی در خیابان به یه پسر متلک هم میگن اما وقتی پسره میاد جلو یک عشوه و لوس بازی در میارن که حد نداره اما اگر به معنی واقعی ناز داشتن باید اینقدر حیا داشته باشند که به این سمت متلک گفتن نرون و حرمت جنس ظریفتر خود رو نگه دارن

من این اشتباه رو متاسفانه در خیلی از دختر ا دیدم که مثلا میخوان که ناز کنن و مثه بجه ها صحبت میکنن و یه جا تو یه کتاب روانشناسی خوندم که یکی از سرد کننده ها برای یه مرد اینه که زنشون ادای دختر بچه ها رو دربیاره چون اونا یه زن رو میخوان نه یه بجه لوس رو
و متاسفانه شنیدم که بعضی از زنها در س ک س هم ادای بچه ها رو در میارن که باز شنیدم که این برای مرد بسیار سرد کننده هست

پس اگه ناز به معنی لطافت یه زن باشه نه لوس بازی و اعصاب خوردی او میتونه باعث قشنگتر شدن زندگی بشه(هر چند به دلیل رفتارهایی اشتباه خیلی ها این کلمه باعث موضع گیری هایی میشود)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کاترین

با سلام
متاسفانه خیلی چیزها در فرهنگ ما جابهجا معنی شده و گاها باعث اشتباهات زیادی در رفتار افراد می شود و برداشت اشتباه
قصه ناز و نیاز چه بوده و چه شده
ببینین دوستان من اگر کفته شده که زنان باید ناز داشته باشند به این مفهوم لوس بازی نباید به کار برده شود
ناز یک زن یعنی لطافت رفتاری یک زن که باعث زیبایی زندگی برای یک مرد شود
اما متاسفانه مثه خیلی چیزای دیگه به لوس بازی کشیده شده
ببینین این مسئله در روابط جنسی چگونه است :گفته میشه که باید بیشتر مرد شروع کننده باشد نه اینکه زن زیاد این موضوعو طلب کنکه(به دلیل تفاوت زن و مرد)
اما دوباره عده ای از زنان با برداشت اشتباه میان و وقتی مرد میخواد این رابطه رو شروع کنه با لوس بازی و ناز کردن زیاد اعصاب طرف رو خورد میکنن

من دیدم دخترایی که از ناز فقط عشوه گری و لوس بازی را یاد گرفته اند همین دختران میبینی در خیابان به یه پسر متلک هم میگن اما وقتی پسره میاد جلو یک عشوه و لوس بازی در میارن که حد نداره اما اگر به معنی واقعی ناز داشتن باید اینقدر حیا داشته باشند که به این سمت متلک گفتن نرون و حرمت جنس ظریفتر خود رو نگه دارن

من این اشتباه رو متاسفانه در خیلی از دختر ا دیدم که مثلا میخوان که ناز کنن و مثه بجه ها صحبت میکنن و یه جا تو یه کتاب روانشناسی خوندم که یکی از سرد کننده ها برای یه مرد اینه که زنشون ادای دختر بچه ها رو دربیاره چون اونا یه زن رو میخوان نه یه بجه لوس رو
و متاسفانه شنیدم که بعضی از زنها در س ک س هم ادای بچه ها رو در میارن که باز شنیدم که این برای مرد بسیار سرد کننده هست

پس اگه ناز به معنی لطافت یه زن باشه نه لوس بازی و اعصاب خوردی او میتونه باعث قشنگتر شدن زندگی بشه(هر چند به دلیل رفتارهایی اشتباه خیلی ها این کلمه باعث موضع گیری هایی میشود)

---

:104:آفرین کاترین جان
موافقم.

سلام
خدا قوت به همه شما عزیزانی که به این تاپیک اومدید و هم صحبتی کردید، نظرات بسیار محترم شما را مطالعه کردم.

دوستان توانمند صاحب نظرم لطف کنید و نتیجه ای از این بحث ارائه نمایید که کاربردی برای ما امروزیا باشه، برای زنان و مردانی که به یک میزان در جامعه کنونی حضور دارند:
بفرمایید، منم استفاده می کنم.
جمع بندی و نتیجه گیری بحث ناز و نياز زن و مرد ایرانی (قرن 21):

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کاترین

یکی از سرد کننده ها برای یه مرد اینه که زنشون ادای دختر بچه ها رو دربیاره چون اونا یه زن رو میخوان نه یه بجه لوس رو
و متاسفانه شنیدم که بعضی از زنها در س ک س هم ادای بچه ها رو در میارن که باز شنیدم که این برای مرد بسیار سرد کننده هست

پس اگه ناز به معنی لطافت یه زن باشه نه لوس بازی و اعصاب خوردی او میتونه باعث قشنگتر شدن زندگی بشه(هر چند به دلیل رفتارهایی اشتباه خیلی ها این کلمه باعث موضع گیری هایی میشود)

---

این نتیجه ایه که من می گیرم. من انتظار ندارم همسرم با من خشن(به معنای بد نگیرید خشونت طبیعیه مردانه منظورمه9 صحبت منه همونطوری که من صحبت می کنم. انتظار دارم اون لطیف برخورد کنه ولی بدون این ناز و اداهای قرون گذشته!! در عین حال، به زنانگی اون احترام می گذارم و این رو حق اون می دونم که حساستر از من باشه، احساسی وابسته تر باشه و نیازمند محبت کلامی و رفتاری بیشتر، اما نه در همه جای زندگی .

ممنون از ""استار"" گرامی برای به راه انداختن چنین تاپیکی تا ما در کنار همدیگر به تبادل افکار بپردازیم و نظرات خود را مطرح کنیم...
خب دوستان نتیجه گیری خوبی کردند اما با اجازه شما من هم نتیجه گیری خود را بگوییم..

ناز و نیاز زنان مردان.....قصه ی طولانی دارد و در ضمن باورهای طولانی و زیاد در این مورد گاهی ما را از اصل موضوع منحرف می سازد...
باورهایی که ریشه که اعتقادت نسل گذشته دارد و متاسفانه بر اغلب نسل های امروزی هم نفوذ داشته.....
باوری غلطی که به دختران خوب این سرزمین می فهماند ....مونث بودن به معنای ضعیف بودن است و به معنای کمک خواستن از دیگری برای رفع این کمبود... ودر نتیجه احساس ناز....
نازی که تنها برای رفع باور غلط که در وجود اغلب دختران شکل گرفته کارآمد است... این باورهای غلط اغلب دختران را بسوی وابستگی به دیگری می کشاند و این وابستگی چیزی نیست جز همان ناز خواستن......
پس باور درست چیست؟؟؟؟؟ باور درست این است که دختری علاوه بر این که به محبت و حمایت همسرش نیاز دارد(چون واقعا نیاز اصلی اوست) متقابلا به انتقال این نیاز به همسرش هم باید توجه کند.....
خانومی که انتظار دارد همسرش او را مورد محبت و توجه (ناز به معنی درست) قرار دهد همواره باید در گوشه ذهن خود این مسله را پردازش نماید که همسر او نیز همانند خودش نیازمند محبت است و ناز کردن متقابلا ناز کشیدن را هم می طلبد...
اگر تنها قدری از خود مایه گذاریم و در مواقعی که همسر ما بنا به عللی دچار مشکل روحی و مالی است از او انتظار محبت بی دریغ را نداشته باشیم......بخدا چیزی از من مرد و از شما زن کم نمی شود....اصلا این گونه رفتار کردن و رعایت همسر در این گونه موارد خود نوعی انتقال محبت و متقابلا دریافت محبت خواهد بود.....

ممنون از تمامی دوستانی که در این بحث شرکت کردند و سپاس دوباره از ""استار"" خواهر عزیزم...

sorena_arman عزیز،

کی گفته که زن نیازمند محبت بیشتره؟ زن نیازمند محبت کردن بیشتره.
قلب زن سرشار از محبته. سرشار از گرمای عشق. همه ی وجودش محبته. حتی انگشت های دستش خالی از مهر نیست!

شاید این عشق جلوه کسی باشه! کسیکه مخچه ش رو بزرگ آفرید!

به هرحال اگه یه مرد "درست" باشه، و اگه قابل اعتماد و مقید به خانواده ش باشه، محبت زن شروع می کنه به تابش ( چون زن باوجود اینکه سرشار از محبته، قادر نیست دریچه قلبش رو به روی هر کسی باز) ، و اون می تونه برای سالها عشق بورزه، 30 سال 50 سال 70 سال ...

خلقت زن طوری نیست که اینطور که شما می گید "نیازمند" نوازش شدن باشه! این لطافت زنه که باعث می شه مرد "دلش بخواد" نوازشش کنه.

سلام
من رو باز به بدبین بودن متهم نکنید. خودتون هم اینایی که می گید باور دارید؟ سرانگشتهای زن محبته و مرد نیازمند محبته و...
اندکی جستجو در این تالار بهتون می رسونه که حتی عمده ابراز محبتهایی هم که زنها به همسرشون می کنن برای اینه که منتظر فیدبک گرفتن از همسرشون هستند. یعنی منتظر محبا دیدن.
من مردهایی رومی شناسم که در آرزوی یک دلسوزی برای شرایط سخت کاری و رنجهایی که می کشن مردند!! شما هم قصه مردهایی که تمام زندگیشون درد و رنجشون رو داخل خودشون می ریزن رو شنیدین؟ یا دروغه؟

سلام،

من زنی رو گفتم که بعنوان یک انسان به خلوص لازم رسیده. یعنی کسیکه به فطرتش رسیده.

شما بدبین نیستید.شما شرایط موجود رو مدنظر قرار می دید، ولی من به ماهیت اصلی فکر می کنم. هرچند که در عین حال گفته های شما رو در مورد خیلی از خانمها قبول دارم، اما زنها رو ذاتا نیازمند محبت نمی دونم. تصورم اینه که خیلی ها از فطرتشون دور شدن.

درضمن من اصلا درمورد نیازمند بودن مرد چیزی نگفتم!!!!
منظورم حس زیبا دوستی انسانها بود.

نه نظر من این نیاز دو سویه است ،بستگی به اشخاص داره
ولیمن شخصا بیشتر دوست دارم محبت کنم ،البته نیازمندمحبت دیدن هم هستم ولی عاشق محبت کردنم

همیشه اینطوربوده از مردطلب نیاز از زن ناز ....
براساس آیات وروایاتی که داریم وآنچه که خود تجربه کردیم
(اما امروزه یه کمی که چه عرض کنم نقش ها جابه جا شدند ......واقعا جای تاسف هستش):203:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

اما زنها رو ذاتا نیازمند محبت نمی دونم. تصورم اینه که خیلی ها از فطرتشون دور شدن.
.

---

همه مخلوقات خدا از نباتات تا انسان ها نیازمند محبت هستند اون هم به صورت ذاتی چرا فکر میکنید کسی که به محبت نیاز داره از فطرتش دور شده
نشنیدید که حتی اگه به یه گل یا گیاه هم محبت بشه تو رشد و سیر طبیعیش تاثیر داره
نحوه ابراز و درخواست محبت تو موجودات مختلف متفاوته فقط همین
چطور انسان ها حس زیبا دوستی دارن میتونید محبت رو هم جزیی از زیبایی ها در نظر بگیرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط صبا_2009

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط philosara

اما زنها رو ذاتا نیازمند محبت نمی دونم. تصورم اینه که خیلی ها از فطرتشون دور شدن.
.

---

همه مخلوقات خدا از نباتات تا انسان ها نیازمند محبت هستند اون هم به صورت ذاتی چرا فکر میکنید کسی که به محبت نیاز داره از فطرتش دور شده
نشنیدید که حتی اگه به یه گل یا گیاه هم محبت بشه تو رشد و سیر طبیعیش تاثیر داره
نحوه ابراز و درخواست محبت تو موجودات مختلف متفاوته فقط همین
چطور انسان ها حس زیبا دوستی دارن میتونید محبت رو هم جزیی از زیبایی ها در نظر بگیرین

---

ضمن تایید صحبتای صبا
چقدر خوبه که ما تو زندگی دست از افراط و تفریط برداریم
همه به طور مساوی به محبت نیاز دارن واین هیچ ربطی به جنسیت اونا نداره:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دلداده

همیشه اینطوربوده از مردطلب نیاز از زن ناز ....
براساس آیات وروایاتی که داریم وآنچه که خود تجربه کردیم
(اما امروزه یه کمی که چه عرض کنم نقش ها جابه جا شدند ......واقعا جای تاسف هستش):203:

---

تاریخ پوسیده شد و به خویش پیوست!! تغییر زمانه را باور کنید.
شما برخلاف زمان روایات، با مردی ازدواج نمی کنیدکه چند زن دارد. برخلاف زمان روایات در زندگی خویش می توانید بی اذن همسر از منزل خارج شده و به حرید وسایل و ... بپردازید.شما می توانید تحصیل کنیدو... شما مانند من هستید. شما انسان هستید!! همانطور که من هستم.
آخه من وقتی نیازمند محبت هستم می تونم بگم نیستم . چون آیات و روایات گفته. به خدا یه سری حرفها زده می شه نه منطق توش هست، نه احساس توش هست. خانوم دلداده رسول باطنی شما عقل شماست. یک مرد یک انسان است و یک انسان نیازمند محبت دیدن نه ناز دیدن و ناز کشیدن!! تصور می کنم واضحه که کدوم یک از این نیازها در اولویت قرار داره.
البته خوبی شما اینه که لااقل حرفتون رو رک می زنید . خیلیای دیگه نظر شما رو دارن ولی طور دیگه ای می زنن. خیلی های دیگه دیدن اشک مردشون به منزله سقوط اون در ذهن تا حد یک بچه است. چون باور ندارن اون هم حق داره. حق داره گاهی اوقات زانو بزنه و با دسنهای مهربان یک زن بلند شه. اما خب ژستش رو می گیرن.