سلام
ببخش اگه خطر ناک بود بزار به حساب دلسوزی و نگرانی
برادرم
خوب می دونم تو چه نیتی داری اما اونا غرقند ، روشی که در جهت اصلاحشان به کار گرفتی کارساز نیست،بهت قول میدم اینجوری پیش بره آخرش هم به شکلی که الآن پرهیز داری با اونا تمام خواهی کرد یعنی کاری می کنند که چنین کنی ، البته اگه رو اعتقاد و اخلاقیات همچنان پای بندیت را ادامه بدهی .
آنچه هم گفتم اگر خطر ناک جلوه کرده بد نیست کمی هم در موردش فکر بشه ، که آیا حق هست یا نه.
می خواهی با احترام تمام کنی ؟،خیلی خوب، دوستانه و محترمانه به آنها بگو :
"ببینید دوستان من نگاهم و روحیه ام مثل شما نیست ، من پای بند اصولی هستم برای خودم ، که با این رفتارها نمی خونه ، به شما هم توصیه کردم و سعی کردم که از این رفتارها دست بردارید اما شما توجه ندارید ، پس بهتره از هم جدا بشیم در کمال محبت و احترام برای همیشه با شما خدا حافظی می کنم ، میتونستیم دوستان خوب و مفیدی برای هم باشیم و به رشد همدیگه کمک کنیم اما ظاهرآ ممکن نیست ،و ذکری از این شعر حافظ بیار که :
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود . "
اینها را با بیانی عاطفی ذکر کن و در تصمیمت خودتو مصمم نشون بده ،مطمئنن سعی می کنن به شوخی بگذرانند و بگن بی خیال بابا ، ول کن این حرفا رو ، دور روزه دنیا رو باید خوش بود، ضرر می کنی ها و.... از این حرفا و خلاصه آنچه که حرف تو رو از جدیت خارج کنه ، اینجاست که تو باید محکم باشی و مصمم و بگی " شرمنده من جدی حرف زدم "و....تمام کنی .
این جمله را که سالهاپیش در یک سیر فکری به ذهنم آمد را تقدیمت می کنم امیدوارم خوشایندت باشه: [b]
ایستادگی آنست که در جمع منحرفان به فرمان حق باشی ، نه در جمع صالحان راه حق پویی