هووی مرد!!! کمک کنید...

سلام از همه دوستان تقاضا دارم کمکم کنن.
همسر من آقایی 26 ساله هست حدود چند ماهیه با یه آقای متاهل که همکارشه دوست شده اما از اون به بعد رفتارش خیلی تغییر کرده ( حرف زدنش و...)
من بهش زنگ می زنم خیلی بی حوصله جواب می ده و می خواد سریع قطع کنه اما حتی اگه خواب باشه و دوستش زنگ بزنه با حوصله تمام جواب می ده.!!
مثلا اگه ساعت 11 باید بره اگه دوستش ساعت 9 زنگ بزنه می ره البته به من می گه زود تر برم بهتره!!!
من دوبار دوستشو دیدم وقتی کنار دوستشه فقط می گه می خنده که حتی یک بار با هم رفتیم بیرون گفتم چرا حرفی نمی زنی یا من اگه موضوع جالبی یادم بود می گفتم تا بخنده اما حتی لبخند نمی زد بهش گقتم چرا چیزی نمی گی گفت خوب چی بگم گفتم همون حرفهایی که بادوستت می زنی و می خندی!!!!
واقعا نمی دونم چی کار کنم...
خیلی موارد دیگه هم هست که به مرور می گم.

عزیزم سلام
سعی کن این موضوع رو مرتب جلوش تکرار نکنی؟ سعی کن بیشتر توی خونه به خودت برسی و حرفهایی بزنی که دوست داره.
موفق باشی:72:

ارزوی عزیز
سعی کن انقدر نسبت به این قضیه حساس نباشی.
اول چند سوال؟
چند سال است ازدواج کردین؟
زمانی که شوهرت در بیرون از خانه میگذراند طولا نیست؟
بیشتر در باره ی روابطتون توضیح بده تا دوستان بهتر راهنمایی کنند.
عزیزم اینم در نظر بگیر یک انسان هم به دوست نیاز داره هم همسر این تو هستی که نقش ات را میتوانی پر رنگ تر کنی.

عزیزم باید از اینکه شوهرت دوستی دارد که می تواند لحظه های دلتنگی اش را با وی پر کند خوشحال باشی .

و این دوست شده همه کس شوهرت و....


چرا خودت را بی دلیل ناراحت می کنی . ناراحتی شما از وجود و حضور این دوست و یار همسرت نیست . بلکه از تفاوت شخصیتی است که شما در آن بی تاثیر نیستید . به جای حسودی به دوست همسرت و رابطه این دو نفر . عزیزم برو بنشین و کلاه ات را با خودت قاضی کن و ببین چه چیزی باعث شده که همسرت به یک دوست و همکار همجنس اینچنین پناه ببرد و بخواهد با این آقا ساعتها وقت بگذراند و این آقای دوست چه خلایی از خلا های همسرت را پر می کند که تو بلد نبودی که پر کنی .


موفق باشی ویونا جان

یک نکته: از نظر جنسی رفتارهای همسرتون رو توضیح بدین.

اگر نرمال هستند......این هم از اون بدبینی که چه عرض کنم.....فرابدبینی های زنانه!!!:160:

[font=Courier]بابا اسیر که نگرفتی چه اشکالی داره گاهی بره بیرون با دوستاش ..عزیزم زیادی حساس نباش یه وقت دیدی رفت سراغ یه هوی خانم ها ..خلاصه حواست باشه ...بقول جبران خلیل جبران که میگه ..از عشق برای هم بند نسازید ..بگذارید هر یک ازادی خود را داشته باشن ...شما هم گاهی با دوستانت برو بیرون ببین چقدر انرژی میگیری ...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

بابا جان اسیر که نگرفتی ...شوهر کردی ...شما هم گاهی با دوستانت برو بیرون انرژی بگیر بیا سر خونه زندگیت اینقدر الکی ... به اون بنده ی خدا گیر نذه ..یه دفعه دیدی رفت برات یه هوی خانم اورد ..ها ..حالا از ما گفتن بود ...

از همه دوستان ممنونم:
سپيده عشق عزيز 2 ساله كه ازدواج كرديم چون دوستش همكارشه فقط ساعتهاي كاري باهم هستند گاهي هم چند ساعت بيشتر.
ani عزيز دوستش خيلي شاده و اهل خندست اما من نمي تونم الكي بخندم و نمي تونم شوخ طبع باشم و ديگه نمي دونم دوستش چي كار مي كنه؟؟؟؟
از نظر جنسي هم روابطمون خوبه...

arezo5566
عزيز سعي كن با حساسيت بيش از حد همسرت رو جريح تر نكني...نميدونم در جريان زندگي من هستي يا نه؟شايان هم دوستي به اسم رحمان داشت كه سكان زندگي رو از دست شايان گرفته بود و مشكلات زيادي براي من به وجود آورد.
دوست خوبم سعي كن همسرت متوجه حساسيت شما نشه چون ناخواسته بيشتر سمت دوستش ميره،اگه يه كم سياست داشته باشي ميتوني يه خورده رابطه اونها رو با هم كمتر كني! بهتر نيست يه خورده شادتر بشي يا به قول خودت الكي بخندي؟
فقط يه خواهش دعوا نكن كه نتيجه عكس داره.

ارزوی عزیز
گاهی بعضی از مرد ها اندکی پس از ازدواج چون احساس میکنند به قول خودشون اسیر شدن روی رفتار و تفریحیات دوستان مجردشون حساس می شن.ودوست دارند بعضی از اوقات را با انها بگذرانند.

زیاد جدی نگیر و موضوع را برای خودت بق رنج نکن.از زندگیت لذت ببر.

سعی محیط خونه را خیلی شاد تر کنی.
الکی بخند همون طور که شوهرت دوست داره باش.
درضمن میتوانی در پرتو امنیت درونی با توانمندی رفتار سکان زندگی را در دست بگیری.
موفق وپیروز باشی.

به نظر من هم آرزو زيادي داره شلوغش مي كنه.
لازم نيست خيلي نگران باشه؛ فقط مطمئن باشه خداي نكرده رفيق ناباب نباشه، بچه رو به انحراف بكشونه !!!!

taravat جان و سپیده عزیز از کمکتون ممنونم دارم سعی خودمو می کنم برام دعا کنید.
آقا مصطفی از شما هم ممنونم اما دوستش سیگار می کشه!!!

خيلي هم پاستوريزه نباشيد ديگه، خيلي ها سيگار مي كشن و آدماي خيلي خوبي هم هستن!!! منظور من اين بوده كه دورادور مراقب باشيد.
همينطور كه بقيه دوستان هم بارها گفتن، كاري نكنيد كه همسرتون احساس كنه " اسير " شده.

ارزوی عزیز
چرا احسا س میکنی کسی که سیگار می کشدخطر ناک است و دوست مناسب نمی تواند باشد.
شاید همون دوست رفتار سنجیده ای دارد و تا ثیر خوبی می تواند در زند گیت داشته باشد.


لطفی کن وعینک خود را بر چشمان دیگران مگذار زیرا نمره عینکها متفاوت است.
{کتاب بشنو از این خموشه}نوشته ی راجنیش

سپیده عشق عزیز و آقا مصطفی ازتون ممنونم اما سیگار یکی از اون دلایله بیشتر مشکله من اینه که من در درجه دوم قرار گرفتم و دوستش در درجه اول :
من اگه بگم بریم بیرون می گه حوصله ندارم اما اگه دوستش زنگ بزنه زودتر بیا در مغازه می ره... حتی اگه کاری نباشه میره تو مغازه ی اون می شینه...
با اون مودب حرف می زنه اما با همسرش... !!!
شبها هم گاهی با دوستش میرن بیرون شام می خوره... من نمی گم نره اما یه شبم بیاد بگه با زنم برم...

خانمی
من درکت میکنم واحساس نیاز و همراهی از جانب همسر ت را در گفته هایت می فهمم.
اما گلم به عنوان یک خواهر ازت خواهش می کنم زیاد تا موضوعی حساس و سخت نبود به روی همسرت نیا وری تا حریم ها شکسته نشود.
فرض کن اگر روزی به همسرت بگویی با فلانی بیرون نرو و..............در جوابت بگوید به خودم مربوطه می خواهی چه کار کنی؟؟؟
میدونم برات سخته اما عزیزم هر کسی بعد از ازدواج هم مختار است که گاهی اگر احسا س
کرد به دوستانش نیاز دارد همراه انها باشد.اما طبق گفته ی خودت :با دوستش مودب است .هر وقت زنگ می زنه میره و........................
عزیزم چه توقعی داری؟
تو همسرش هستی مگه نباید با شما راحت باشد؟
توقع داری وقتی یک دوست زنگ می زند و میگوید بیا بریم بیرون همسرت در جواب چه بگوید؟
بگوید من حوصله ی تو را ندارم وصف اینکه زن گرفتم باید به خانوادم برسم.
کمی بیشتر فکر کن تو با توانمندی های هوشمنانه ات می توانی زمانی که همسرت در منزل با تو می گذراند را چنان شاد نگه داری که خودش تمایل به با تو بودن را بیشتر در وجودش حس کند.
مواظب خودت باش

خوب همينكه با دوستش " مودبانه " حرف ميزنه خيلي خوبه كه !
احتمالا يه جورايي از " مردونگي " و "جوانمردي " هم خوششون اومده، به نظرم اصلا سخت نگيريد. اگه اين رابطه توي زندگي شما تاثيري نداشته كه اصلا سخت نگيريد.
آيا همسرتون قبلا خيلي با شما بيرون مي رفتن و الان بيرون رفتنتون كم شده؟ يا قبلا خيلي به شما توجه مي كردن و الان اون توجه ها كم شده؟
به نظر من شما درگير يه جور حسادت هستيد الان. زياد سخت نگيريد. (و البته زياد هم از دوستش پرس و جو نكنيد.)

سلام دوست عزيز

راستش آقايون بعد از ازدواج به اين تخليه هاي رواني و احساس آزادي نياز دارند ... شما نبايد احساس كنيد داريد اونو از دست مي ديد و اين خود باعث حساس شدن شما و تغيير رفتار شما خواهد داشت همانطور كه شما دوست داريد با يه خانم ارتباط برقرار كنيد باهاش صحبت كنيد و از مشكلاتتون با دوستتون بگيد آقايون هم حق اين را دارند پس نگران نباشيد ... مسئله بعد اينه كه احتمالا زماني كه با ايشون طي مي كنه براش جذاب تر از زماني است كه درخانه نزد شماست پس رفتار خود و محيط منزل را طوري تغيير بديد كه از بودن در اون احساس رضايت بكنه و به قولي نخواد از پيش شما بره براي بهتر شدن روحيه خودتون به ديدار دوستاتون بريد روي مسئله كليد نكنيد زياد بهش فشار نياريد و كاري نكنيد كه اين مسئله بشه نقطه ضعف شما بلكه سعي كنيد نياز روحي شوهرتون را درك كنيد
و البته با رفتار منطقي و عاقلانه اونو به سمت خودتون جذب كنيد به كلاسهاي ورزش بريد مطالعه كنيد سعي كنيد با موزيك شاد روحيه شادي را براي خودتون بسازيد به خودتون برسيد و هم به خودتون و هم به همسرتون آزادي بيشتري بديد اميدوارم كه موفق باشيد

[quote=سپیده ی عشق]
ارزوی عزیز
گاهی بعضی از مرد ها اندکی پس از ازدواج چون احساس میکنند به قول خودشون اسیر شدن روی رفتار و تفریحیات دوستان مجردشون حساس می شن.ودوست دارند بعضی از اوقات را با انها بگذرانند.

زیاد جدی نگیر و موضوع را برای خودت بق رنج نکن.از زندگیت لذت ببر.

سعی محیط خونه را خیلی شاد تر کنی.

دوست خوبم منم با نظر سپيده ي عشق عزيز موافقم.به خاطر همچين موضوع كوچيكي خودت رو ناراحت نكن.واسه مردها خيلي ناراحت كننده است كه ما دو دستي اونا رو بچسبيم و يه جورايي زنداني شون كنيم،بذار شوهرت حس آزاديشو داشته باشه.
موفق باشي.

نسبت به دوست همسرت ابراز علاقه کن و بگو خوشحالی که اون همچین دوستی داره و از بودن باهاش لذت می بره. دعوتش کن تا به منزلتون بیاد . این کار چند مزیت داره، اول اینکه می فهمی اون در چه مواردی با همسرت صحبت می کنه که اینقدر اونو به خودش جذب کرده و تو هم از همون روش ها استفاده کن، دوم اینکه می تونی اینطوری زیر نظر بگیریش که انحرافی پیدا نکنه.