همسرم یا فرزندم

سلام
من تازه عضو تالار شدم
من 26 سالمه و 5 ساله ازدواج کردم و یک بچه ی یک ساله دارم
سریع می رم سر اصل مطلب
سال گذشته که بار دار بودم دکترم نزدیکی و رابطه ی جنسی رو ممنوع کرد چون من استراحت مطلق بودم
بعد از زایمان هم حدود یک ماه مشکلات طبیعی هر خانومی رو داشتم و فکر می کردمم بعدش دیگه مشکلی ندارم ولی با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که میل جنسیم به شدت کاهش پیدا کرده و اصلا هیچ گرایشی به همسرم ندارم و این در
شرایطی که همسرم شدیدا این قضیه رو خواهانه و حقم داره چند تا دکتر رفتم همه گفتن بخاطر شیر دهیه طبیعیه شیر رو قطع کنی درست می شه
و از طرفی هم دکتر نوزادان تاکید می کنه که باید شیر مادر به بچه بدین و همسرم هم روی بچه خیلی حساسه
حالا بعد از گذشت یک سال من اصلا تغییری نکردم و این باعث شده همسرم همیشه کلافه است سر چیزای کوچیک بهانه می آره و دعوا راه میندازه
و من اگه یک ماهم نزدیکی نداشته باشم برام مهم نیست
مشکل اینه همسرم نمی زاره که شیر رو قطع کنم و مشکل دیگه این که اگه بعد از قطع شیر من بازم همین طوری باشم چیکار کنم
خواهش می کنم کمک کنین

:160:احتمالا اگه همسر شما با یه دختری یا زنی یا......حرفم بزنه .........میگی بهم داره خیانت میکنه.......واقعا که......میخوای سر این موضوع بهونه و دعوا هم راه نیندازه!!!.........
خیلی مثل شما سراغ دارم.......دیگه کوهی از توقعاتتون یه طرف.......این کاراتونم یه طرف.......
:300:

سلام
آقای کامران
من اصلا از همسرم توقع ندارم این شرایط رو بپذیره من بهش حق می دم و باور کنین تمام تلاشم رو در این زمینه می کنم
ولی خودش می فهمه که من لذتی نمی برم و دارم نقش بازی می کنمو تظاهر می کنم
اگر که اینجا حرفی زدم فقط برای اینکه بگین من چیکار باید بکنم
من خودم حاضرم برای این قضیه شیر رو از فرزندم بگیرم ولی خودش نمی زاره

من فكر نمي كنم قطع شير روي شما تاثير بزاره به نظر من بهتره قبل از رابطه فيلمهاي سكس ببيني كه حتما روت تاثير ميزاره به عنوان خواهر بهت پيشنهاد ميكنم سعيكن هر چه زودتر مشكل ات را حل كني چون مردا ديوانه رابطه جنسي اند و اگه به اين طريق پيش بري خداي نكرده شايد همسرت با ديگران رابطه داشته باشه و ..... اون موقع است كه پشيماني سودي ندارد

ممنون از پاییز خزان عزیز
به خدا خودم می دونم که این حق مسلم هر مردیه ولی من گاهی به خاطر اون خودم خواهان می شم ولی خیلی سریع می فهمه و می گه اگه حسی نداری نیاز نیست بخاطر من نقش بازی کنی چون من می فهمم
شوهر من سر این مسائل خیلی تیزه و می گه دیگه حسه سابق رو نداری تا زمانی که حسی نداری سعی کن تظاهر نکنی چون اینجوری بدتره
من خیلی دوسش دارم ولی بخدا قسم که دست خودم نیست نسبت به این قضیه سرد شدم
در مورده فیلم هم باید بگم که همسرم می گه همانطور که قبلا با نوازش های من تحریک می شدی الانم باید بشی نمی خوام به زوره فیلمو عکس و این چیزا من تحویل بگیری

سلام دوست عزیز
خیلی موضوع را برای خودت بق رنج کردی. این حالت هات بیشتر جنبه ی تلقین داره تا یقین.عزیزم یعنی هر کسی که شیر میده باید از مسئله ی جنسی بدش بیاد؟
شاید زایمان ویا شیر دهی نقش داشته باشه اما اثر ان چنانی نداره.
من خیلی ها رو می شناسم که هم شیر میدن هم رابطه عالی و لذت بسیار می برند.
به نظر من مشکلت از جایی دیگست .
سعی کن خودت چند وقت چیش قدم شوی و لباسهای جدید وهر...............................
امتحان کن.
عزیزم اگر شوهرت خدایی نکرده بازم میگم خدایی نکرده بهت خیانت کنه خوبه؟
شاید سختت باشه اما نیاز و دریغ نکن
موفق باشی

عزیزم در درجه اول به شما به جهت توجهی که به همسر و فرزندتان دارید تشکر و قدردانی می کنم و این رفتار شما نشان از شخصیت شما دارد .
دوست من بر خلاف پزشکان ایرانی ،پزشکان اروپایی به شیر دهی مادر بعد از 6 ماهگی هیچ اعتقادی ندارند و این کار را نه تنها مفید نمی دانند بلکه مضر هم تشخیص داده اند . چرا که تنها از شیره ی جان مادر گرفته می شود و بچه از مواد دیگر این مواد را تامین می کند و دلیل دوم به علت وابستگی بی دلیل کودک به مادر .
و اما عزیزم در مورد همسرت .
شما نیازی نیست فیلم بازی کنی کافی است ذهن ات را آزاد کنی . اگر یاد بگیری زمانی که در رابطه با همسرت هستی ذهن ات را از همه ی مسائل خالی کنی و روی همسرت و رابطه ای که شکل می گیرد متمرکز کنی بیشتر مشکلات حل می شود . متاسفانه خانم های بسیاری بعد از بارداری و بچه دار شدن به مشکل شما دچار می شوند و همین شروع سردی و مشکلات بعدی است . شما در درجه اول از خدماتی که در عرض روز به بچه می دهی دچار خستگی می شوی و ترجیح می دهی بخوابی تا رابطه ای داشته باشی . پس در درجه اول میزان فعالیت و استراحتت را جوری تنظیم کن که حداقل یک زمانی را بتوانی با همسرت بگذرانی و حوصله داشته باشی و از دیالوگ زبانی خود تو شروع کن تا شوهرت مطمئن شود که شما هم برای شروع رابطه آمادگی داری و در زمان شکل گیری رابطه هم ذهن ات را از بچه و شیر و پوشک و... پاک کن . چند بار که تمرین کنی متوجه می شوی کار سختی نیست .
موفق باشی زن مهربان و مادر جوان ( کلمه زن را در ابتدا آوردم که شما پی به موقعیت خود ببرید یعنی شما در ابتدا باید یک زن کامل و سالم باشی تا بتوانی مادر خوبی برای بچه ات باشی )

سلام
جالبه اینجا همه منو از این می ترسونن که همسرم بهم خیانت نکنه
من توی این مدت هروقت که احساس می کردم همسرم به این قضیه نیاز داره دریغ نمی کردم ولی مشکل اصلی من اینه که همسرم متوجه می شه که من لذتی نمی برم و ارضائ کاملا یک طرفه است
من چیزی رو ازش دریغ نکردم فقط حس جنسی خودم از بین رفته

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مرسی از راهنمایی خوبه تون ani عزیز

میتونی از محرکهای جنسی استفاده کنی ....افشره ی گل سرخ که باعث افزایش میل میشه و سایر چیزا که میتونی تو اینتر نت بگردی و پیدا کنی ....مواظب خودت باش و زندگیت خودتو تو رابطه رها کن ..وسعی کن موقع رابطه فقط همون جا باشی و فکرتو اونجا تمرکز کنی نه جا و یا چیز دیگه

عزیزم
خوب طوری برخورد کن تا همسرت نفهمه.در ضمن فکرت را ازاد بزار.ودر اون شرایط فقط به اون زمان ولذتش فکر کن. به علاقه ای که به همسرت داری هم توجه کن

honey به پزشک مراجعه کن، مشکلت حل می شه.

در ضمن من اینجا تاپیکی دیدم که فکر می کنم براتون مفید باشه:
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5115
برای موضوعات مشابه هم حتما خودتون search خواهید کرد.

+ من مطمئنم که همسرتون بهتون خیانت نمی کنند. چون شما مشکل رو درست تشخیص دادید، و حلش خواهید کرد.
واکنش درست شما به مشکلی که دچارش شدید، و تلاشتون برای حلش (که عضویت در این سایت نشونه شه) باعث می شه آینده زیبا و شیرینی در انتظارتون باشه.
Best wishes

دوست عزیز این مشکلیه که بیشتر خانم ها بعد از زایمان دارن خودتو ناراحت نکن با مراجعه به یک پزشک می تونی تا حدی مشکلتو حل کنی... اما باید جدی بگیریش.

دوست عزیز
نگرانی شما در مورد شیر بچه فقط ناشی از یه فکر سنتبه و اصلا ضرورتی نداره خود من بچمو سر یه سالگی از شیر گرفتم و خیلی هم خوشحالم و خود بچه هم راحت شد چون هم می تونست شیر گاو بخوره و هم کاملا غذاخور شد و هم اینکه خودم از عذابش راحت شدم پس نگران این موضوع نباش و هز چه زودترم اینکارو بکنی بچه راحت تر با این مساله کنار میآد و ضربه کمتری می خوره این اولا...
دوما من نمی دونم این مساله خیانت چیه که هی این بنده خدا رو ازش می ترسونین اگه اون اقا مثلا دیسک کمر بگیره و دکتر رابطه جنسی رو براش ممنوع کنه هی به مرده می گین بدو زودتز خوب شو و گرنه خانمت بهت خیانت می کنه!!!!!
من واقعا و از صمیم قلب برای همچین تفکراتی متاسفم مگه این دل آدم در و دروازه ست که تا بچنبی یکی دیگه بیاد واقعا وقتی انسان نرمال چه زن و چه مزد از همسرش لذت ببره هیچوقت اونو با دنیا عوض نمی کنه عین اینه که آدم دلش بستنی بخواد بهش بگن به جاش آش بخور یادت میره بستنی می خواستی!!!
زندگی و دوست داشتن که همش رابطه جنسی نیست!!!
و آخر اینکه عزیزم این مساله اصلا صحت نداره که شیردهی میل جنسی رو کم می کنه شاید بی خوابی و خستگی مراقبت از کودکت روی بدنت و فکرت تاثیر بذاره اما نه شیردهی عزیزم دنبال دلایل دیگه باش شاید چیزی از همسرت هست که تو رو جدیدا آزار می ده بعنوان مثال اون توی بچه داری اصلا باهات همکاری نمی کنه یا خستگی فکری و جسمیتو درک نمی کنه و ........اینو خودت خیلی بهتر می فهمی و یکی هم افسردگی های بعد از زایمانه ....
چیز عجیبی نیست و بهترین راه درمانش اینه که خودتو از اون چیزایی که آزارت می ده سبک کنی اینو از من بپذیر که میل جنسی کاملا یه مساله روحیه پس فکرت رو آزاد کن و اصلا خودتو تحت فشار نذار این استرس تو رو بدتر می کنه...... پس خانم خوب نگرانی تو نه تنها کمکت نمی کنه که شرایطو برات بدتر می کنه...

سلام خانم محترم ونگران! به نظر من نگراني شما مثل اينه كه بگوييد شديدا سردرد دارم و نميدونم چه كنم!
اولين كليد هر مشكل فهميدن اونه كه شما كاملا فهميدين. حالا اگه با راهكارهاي معمول و توصيه هاي دوستان مشكلتون حل نشد خيلي ساده به پزشك مراجعه كنيد. جالبه كه خانم هاي اروپايي يا آمريكايي اگه حتي يكبار ارتباط خوبي نداشته باشن حتما خيلي جدي و پيگير اقدام به درمان ميكنند اما ما ايرانيها اين مساله را شرم آور مي دونيم خيلي زحمت بكشيم يه همچين جايي مطرح ميكنيم.
خانم عزيز اول نگراني را از خودت درو كن ترس از خيانت شوهرت را هم نداشته باش انسان هستيم نه حيوان. كسي كه بخواد خيانت كنه دليل مي تراشه ولي همسر خوب صبورانه در پي رفع مشكلات زندگيش بر مياد و اينهم مشكل شما نيست مشكل زندگي شماست و اضطراب و نگراني دليل اوليه.
من مدتي اين مشكل را در ابتداي ازدواج داشتم و حتي نمي تونستم مطرح كنم اما با شنيدن صحبت هاي يكي دوتا از همكارام ... به پزشك مراجعه كردم (جالبه كه بدونيد ويتاميني از بدنم كم شده بود) بعد ازاون بايد خيلي خيلي از نظر رواني با خودتون كنار بياين (خصوصي پيغام مي گذارم)

سلام خانومی
گاهی موندن توی خونه وکارهای یکنواخت کردن و دور بودن از اجتماع باعث می شه حوصله ی هیچ کاری رو نداشته باشی
نگه داری از بچه کار دشواریه بخصوص در سن یک سالگی کودک نهایت انرژی رو از آدم می گیره در زمان شیر دهی هم خانوما اغلب ضعیف می شن و این ضعف فکر می کنم مشکلات فکری و روحی هم براشون بوجود می آره
خانومی همونطور که بچه ها گفتن شیر رو قطع کن شما به عنوان یک مادر وظیفه ات رو خوب انجام دادی حالا وقتشه که یکم بیشتر به همسرت توجه کنی
سعی کن یکم بیشتر به خودت برسی تا ضعف عمومی بدنت رو جبران کنی
مراقب خودت باش:72:
موفق و پیروز باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط f_z

شاید بی خوابی و خستگی مراقبت از کودکت روی بدنت و فکرت تاثیر بذاره اما نه شیردهی عزیزم دنبال دلایل دیگه باش شاید چیزی از همسرت هست که تو رو جدیدا آزار می ده بعنوان مثال اون توی بچه داری اصلا باهات همکاری نمی کنه یا خستگی فکری و جسمیتو درک نمی کنه و ........اینو خودت خیلی بهتر می فهمی و یکی هم افسردگی های بعد از زایمانه ....

---

سلام
ممنون از راهنمایی خوبتون
من قبلا شاغل بودم ولی در زمان بارداری چون استراحت مطلق بودم کارمو کنار گذاشتم ولی کارفرما ازم خواست که بعد از زایمان برگردم و کسی رو جایگزین من نمی کنه
6 ماه بعد از زایمان که مرخصی داشتم 6 ماهم بخاطر کودکم در خانه موندم حالا که می خوام برم دوباره سر کار همسرم مخالفت می کنه و این برای من شده یه مشکل بزرگ
از طرفی هم اصلا کمکم نمی کنه البته من ازش هیچ انتظاری ندارم چون می دونم که خسته می شه و نایی برای سرو کله زدن با بچه نداره حتی وقتی می رسه خونه من بچه رو می خوابونم که کلافه نشه
من کسی بودم که تو اجتماع بودم و کار می کردم و حالا برام سخته یه زن خانه دار بشم و بشینم خونه فقط با بچه ام سرو کله بزنم
شاید شما راست بگین این مشکلات روانی باعث شده من حوصله ی هیچ کاری رو نداشته باشم

همه بچه ها راس ميگن فكرت را اون لحظه ازاد كن در ضمن درسته دروغگويي كار خوبي نيست اما گهگاهي لازمه دروغكي به همسرت بگو احساس ميكنم اين روزا احساسم داره كم كم خوب ميشه . در ضمن وقتي اقاتون خونه نيست فيلمهاي تحريك كننده ببين موفق باشي

دوست خوب و گرامی فکر میکنم بتونید از طریق یک مشاور مشکلتون رو حل کنید با خوندن تاپیکتون متوجه شدم که شما پیشتر از اینکه ناراحتی جسمی داشته باشید خستگی روحی دارید وبه همین دلیل از روابط جنسی با همسرتون لذت نمی برید یک پیشنهاد :یک روز را در آرامش فکری سپری کنید و به تمام چیز های خوب فکر کن وبه چیزهایی که باعث ناراحتیت میشه فکر نکن و بعد به همسرت بگو که امروز میتونی خواسته ی اونو انجام بدی واز رابطتون لذت ببری امیدوارم که موفق باشید

از همه تون ممنونم برای اینکه کمکم می کنین
پاییز خزان و شهامت عزیز
من بارها سعی کردم دخترمو زود بخوابونم و همه ی کارهامو بکنم تا بتونم بیشتر به همسرم برسم ولی وقتی می خوام شروع کننده خودم باشم همسرم می گه من امشب خستم بگیر بخواب مهم اینه اون زمانی که من می خوام تو آماده باشی
یا اینکه گاهی تا ساعت 2 یا 3 شب پشت کامپیوتر کار می کنه و من اون موقع دیگه خوابم برده و انتظار داره ساعت 3 شب که می آد تو رخت خواب من ازش با آغوش باز استقبال کنم
من می دونم تو این مدت خودم مقصر بودم ولی همسرم هم داره شرایط رو سخت می کنه اگه به موقع بیاد بخوابه و کمی با من راه بیاد منم خیلی بهتر می تونم به وظیفه ام عمل کنم
بارها بهش گفتم عزیزم ساعت 3 شب خیلی دیره خودت اذیت می شی خودت صبح باید بری سر کار کسل می شی ولی میگه اینا همش بهانه است خودت نمی خوای
شاید حرفای من از نظر همه ی شما دوستان عجیب بیاد ولی اینا همه باعث می شه که من
نسبت به همه چیز بی احساس بشم
همسرم هیچ وقت شرایط منو بعد از زایمان درک نکرده همیشه تا از چیزی گله می کنم می گه این لوس بازی ها رو از خودت در نیار با اینکه من واقعا خیلی مشکلات داشتم سر بچه دار شدن و زایمانم حالا هم هر چقدر بهش محبت می کنم و می خوام که بهش نزدیم بشم خودش همکاری نمی کنه
پیش مشاور هم رفتم مشاور هم میگه چون یکسال استراحت مطلق بودی و رابطه جنسیتون وقفه افتاده بعدشم زایمان و مشکلاتش بوده همسرت تعادلش رو از دست داده باید یک مدت تابعش باشی تا دوباره به حالت تعاددل برگرده
باور کنین من خودخواه نیستم و می دونم که به همسرم بد کردم ولی دست خودم که نبوده
شرایطم اجازه نمی داده حالا هم حاضرم هر کاری کنم تا دوباره برگیردم به همون روزها ولی خودش نمی خواد

عزیزم کمی سختی کشیدن برای رسیدن به آرامش لازمه درسته که شما سختی های زیادی رو تحمل کردی بازهم تحمل کن تازودتر به آرامش برسی میتونی با همسرت صحبت کنی تا قبل از رابطه جنسی با تو هماهنگی کنه تا تو خودتو برای اون آماده کنی وبهش بگو این کار به تو کمک میکنه تا حس لازم رو داشته باشی و کم کم به روال گذشته برگردی

به نظر من: صبر . . . صبر . . . صبر . . .
البته به شوهرتون هم بفرماييد: صبر . . . صبر . . . صبر . . .

به نظر من هم شما به حرف مشاوره گوش کنید و سعی کنید که یه مدت تابع احساسات و عواطف همسرتون باشید و هر وقت حتی اگه شما از لحاظ روحی و جسمی فرصتی و آمادگی نداشتید باز خواستش رو برآورده کنید. اگر 2، 3 شب، سخته ولی دو یا سه شب ساعت 3 نصفه شب با همسرتون راه بیاید مطمئن باشید که بعد از اون خیلی بهتر می تونید از لحاظ روحی به همسرتون نزدیک بشید و حرف دل و خواسته هایی رو که دارید با ایشون مطرح کنید و کم کم هم نزدیک قلبی و هم نزدیکی فکری و روحی رو به دست بیارید.
شاید هر کس دیگه ای هم جای همسر شما بود همین فکر رو میکرد که شما دارید بهونه میارید، من هم به شما و هم به همسرتون حق می دم اما به نظر من شما می تونید با رفتارتون و کارهایی که این روزها برای همسرتون انجام میدید بهش بفهمونید که همون آدم سابق با احساسات خوب نسبت به ایشون هستید. شما شروع کننده باشید حتی اگر لحظاتی به وقوع پیوست که شما از رابطه ی به وجود اومده لذت نبردید، مطمئن باشید که اگر تلاش کنید و شروع کنید، می دونم سخته اما شدنی! باعث بشید که احساسات همسرتون هم نسبت به شما و بچه و همکاری با شما بیشتر بشه.

دوست عزيزم سلام.تمام راهكارها رو دوستان گفتن،منم چيز ديگه اي به ذهنم نميرسه فقط برات آرزوي خوشبختي ميكنم و اميدوارم كه مشكلت رفع بشه و فقط نظر دادم كه بدوني كه تمام صحبتهاي تو ودوستان رو خوندم و كمك بيشتري از دستم بر نيومد.ببخشيد.

درساجان چقدر مسئله را سخت کردی!!! گر صبرکنی زقوه حلوا سازی...
بچه بی زبونت الان که نمیتونه ازت حقی را که داره طلب بکنه واگر دربزرگسالی مستعد بیماری ویا هرچه دیگر که علت آن کمبود خوراک شیرمادرباشد شما باید جوابگو باشید سعی کن باهمسرت روراست باشید وبه یک نتیجه قانع کننده برسید نه اینکه ازامانتی که دراختیارتون قرارگرفته به عنوان وسیله استفاده بکنی برای زندگی بهتر.....با یک مشاوره یا دکتر زنان متخصص مراجعه بکن حتما دارویی یا راهکاری برای میل جنسیتان ارائه می کنند.

سلام
در اينجور مسائل ذهنيت آدم بيشترين نقش رو بازي مي كنه اول از همه در مورد شير دهي و پيامدهاش ذهنيتت رو پاك كن حتي اگه هم اينطور باشه اگه تو خودت بخواي مي توني بهش غلبه كني
بهت اين اطمينان رو مي دم كه مشكل جدي نيست چون شما قبل از بچه روابط خوبي داشتين پس الان نه تنها مي تونيد روابط فوق العاده اي داشته باشين بلكه بيش از قبل به هم نزديك بشين چون حالا يه موجود كوچولوي خوشگل حاصل عشقبازي هاي شماست كه مثل فرشتها مي خوابه و پاك و معصوم نگاه مي كنه.
در مورد كار رفتن هم اگه با اين شرايط بخواي كار هم بري بيشتر كسل مي شي چون شوهرت قلبا موافق نيست و اثر خودشو رو خواسته يا ناخواسته مي گذاره .
به نظر من بزرگ كردن بچه و عشق ورزيدن به بچه اي كه از خون خودت و عشقت هم كار بزرگي و هم خيلي خيلي مهم
در مورد رابطه جنسي هم تو بيشتر سعي كن و از همسرت توقع نداشته باش چون اون الان تحت فشار زياديه
به اندازه كافي استراحت كن اگه نصفه شب دوست داره تو با زيركي زنانه و شوخي سر شب بخواب و بگو دوست دارم با نوازشت بيدار بشم
ذهنيتت رو به سمت روزهاي اول سوق بده و تصوراتت رو رومانتيك جذاب شكل بده اونطور كه هردوتون دوست دارين وقتي تخيلاتت رو پرواز بدي در عمل هم همينطور رفتار خواهي كرد
در آخر اينكه ه نظر من تو بايد خوشحال باشي كه مجبور نيستي سر كار بري
در ظاهر همسرت ممكن با خشكي اين رو بهت بگه ولي در عمق قلبش صميمت و عشق داره ه مي خواد زن و فرزندش در آسايش باشن .
براي بهتر شدن روحيت مي توني مقاله بخوني در مورد بزرگ كردنت و روش هاي تربيت كودك مطالعه كني و بعد از اينكه حال همسرت بهتر شد با اون هم حرف بزني
اميدوارم شاد باشي

دیروز رفتم پیش دکتر نوزادان و بهش گفتم که می خوام شیر رو قطع کنم گفت باید کم کم قطع کنی تا بچه عادت کنه
از دیروز روزی سه وعده شیر پاستوریزه به بچه ام میدم ولی خیلی بهانه میگیره و کلافه ام کرده
دارم سعی می کنم هم بهانه گیری های کودکم رو تحمل کنم هم بهانه گیری های همسرمو
دیشب که بچه ام خوابید دوتا چایی ریختم رفتم کنارش تواتاق نشسته بود پشت کامپیوتر
یه ذره باهاش حرف زدم گفتم تو دوره ی بارداری من خیلی عذاب کشیدی ممنونم که به خاطر من و بچه کوتاهی های منو نادیده گرفتی وتحمل کردی
خندید گفت اشکالی نداره همه ی زن و شوهرا فقط ماه های اول زن و شوهرن بعد خواهر و برادر می شن
بعدشم گفت برو بخواب من کار دارم به این وضعیت عادت کردم حرف بدی یهم نزد ولی وقتی اومدم تو رخت خواب زدم زیر گریه

به نظر من تو نباید از حرف همسرت کوتا می یومدی بلکه باید از این موقعیت قشنگ بهترین استفاده رو میکردی، تو نباید اینقدر سریع کوتاه می یومدی حالا که جو خوبی بود باید بهترش میکردی، مثلا در جواب همسرت میگفتی: اشکالی نداره، اینجا میشینم تا کارت تموم بشه و دوست دارم امشب با خودت به رختخواب برم، احساس می کنم دلم خیلی برات تنگ شده و دوست دارم امشب اون جوری که تو دوست داری و اون ساعتی که تو دوست داری بخوابیم،
اگه بازم همسرت یه کم ناز می کرد، تو خیلی قشنگ و با خنده می گفتی: که من امشب خودم رو واسه تو آماده کردم، واسه تو شوهر خوب و مهربونم.
دختر خوب تو چقدر زود ناامید میشی و کوتاه مییای، الان باید بتونی روحیه ی همسرت رو شاد کنی تا او هم یواش یواش به تو نزدیک بشه و بتونه کمکت کنه!
تو باید مقاوم تر باشی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mamfred' pid='71561' dateline=
[/quote

من ازش هیچ انتظاری ندارم چون می دونم که خسته می شه و نایی برای سرو کله زدن با بچه نداره حتی وقتی می رسه خونه من بچه رو می خوابونم که کلافه نشه
باشم

---

اتفاقا اين كارت اشتباه دليلي نداره ازش انتظار نداشته باشي
اونم پدره و بايد حتي اگه شده يك دهم شما با بچه اش كلنجار بره تا اروم بشه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نذار احساس كنه بچه فقط واسه تو و همه كاراشم تو بايد انجام بدي از لفظ بچمون به جاي بچم استفاده كن
به تعادل برگردوندن همسرت شايد سخت باشه اما غير ممكن كه نيست حتما هنوزم به همون تندازه سابق دوست داره فقط ميخواد بيشتر بهش توجه كني داره ناز ميكنه نازشو بخر مطمئنم به زودي به روال سابق برميگردي عزيزم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'دلداده

با یک مشاوره یا دکتر زنان متخصص مراجعه بکن حتما دارویی یا راهکاری برای میل جنسیتان ارائه می کنند.

---

معمولا دارو هاي تقويت ميل جنسي هورموني هستن و از طريق شير مادر به نوزاد منتقل ميشن نبايد در دوره شيردهي از اين دارو ها استفاده كرد بقيه اثراتشو نميدونم!

مامي مهربون من به اندازه خودت دركت مي كنم من هم بعد از تولد فرزند اولم همين مشكل رو داشتم اما به مراتب بيشتر يعني مني كه توي دوره بارداري ام هيچ مشكلي نداشتم بعد از زايمان (سزارين) تا 4 -5 ماه هيچگونه رابطه اي نمي تونستم داشته باشم اما يهووو خوب شدم بعد از تولد فرزند دوم يك ماه دو ماه بيشتر طول نكشيد
من برخلاف ديگران معتقدم مردي كه زنش رو مي فهمه اسير خيانت نميشه آخه مگر توي زندگي مشترك فقط زناشويي ارزش داره ؟
احتمالا تغييرات هورموني باعث اين مساله شده اما يه چيز ديگه وقتي يه زن توي اضطراب بچه دار شدنه ممكنه تا يك سال هم بچه دار نشه همين كه كمي آسودگي خاطر پيدا مي كنه مشكلش حل ميشه تو هم اينچنيني از اين مساله كوه نساز زندگي عادي ات رو داشته باش
تازه خدا رو شكر كن كه مي توني شوهرت رو ارضا كني
در ضمن گفته بودي قبلا با يه دست زدن تحريك مي شدي اما حالا نه بهتر نيست به اين فكر كني كه الان تازه داري به توازن مي رسي .
عزيزم شب نخوابي و خستگي و فكر بچه داري و ... مزيد بر علت شده
يه مدت بي خيال شو و به چشمه هاي زيباي ديگري از زندگي ات چشم بدوز مطمئن باش حل ميشه
كار خوبي مي كني بچه رو از شير مي گيري بچه تا 3-6 ماه بهترين رشد و بهره رو از شير مادر مي بره من اولين بچه ه ام يك سال شير خورد و دومي 6 ماه اما دومي (بي طرفانه) باهوش تر زبل تر و مهربون تر از اوليه است و حتي اخم مامانش رو با يه دنيا عوض نمي كنه :72:
موفق باشي نگران نباش غصه نخور همه چيز درست مي شه

سلام و ممنون از همه ی دوستان خوبم
غیبت طولانی داشتم ولی اتفاقات زیادی افتاد
دوباره رفتم سر کار دو هفته است که یه کاره نیمه وقت دارم از صبح تا 12 ظهر دخترمو گذاشتم مهد و از شیر گرفتم یکم روابطم با همسرم بهتر شده خودمم از نظر روحی خیلی بهترم اون موقع از این که همش تو خونه می نشستم اذیت می شدم
ولی کلا همسرم به یه سری چیزها عادت داره و ترک کردن این عادت ها یکم زمان می بره
مثلا من همیشه توی خونه کارها رو خودم انجام میدم و همسرم کمکی نمی کنه منم ازش انتظار ندارم کمک کنه چون خسته است ولی یه سری رفتارها باعث میشه آدم یکم خودشو عقب بکشه
مثلا بارها شده من یه دستم دارم غذا درست می کنم و یه دست دارم بچه رو نگه می دارم همسرم از توی اتاق داد می زنه اون موبایل من داره زنگ می خوره برام بیار
یا بهش می گم بیا چایی بخور می گه برام بیار
اگه بهش اعتراض کنم که دستم بنده میگه مگه من ازت چی خواستم که انقدر برات سخته انجام دادنش تو حاضر نیستی یه کاره ساده هم برای من انجام بدیو..
وکاری می کنه من اصلا اعتراض نکنم
در مورده مسائل جنسی هم اول خودمو مقصر می دونستم ولی حالا که شیر و قطع کردم و شرایطم تقریبا عادی شده اونی که مقصره اونه
همسر من یه مشکل اساسی داره و اونم اینه که همش دلش می خواد وسط حال جولوی تلویزیون بخوابه مثلا یه شب برنامه 90 داره یه شب فوتبال داره تا 2 نصفه شب یه شب ....
و انتظار داره هر ساعت و هر موقعی که اون حال داره منم حال داشته باشم و این از نظر من یعنی خود خواهی
با تمتم این وجود بازم من سعی می کنم اونجوری باشم که اون می خواد و همیشه به خواسته هاش جواب می دم ولی همیشه یه جوری برخورد می کنه انگار اصلا از من راضی نیست

چرا انتظاراتت رو در فضايي كاملا دوستانه براش تشريح نمي كني و يا مجالي پيدا كن تا او هم انتظاراتش رو تمام و كمال با هات در ميون بذاره
من معتقدم شخصيت آدم ها هم به مرور دچار تغيير مي شه شما ديگه اون مامي چن ماه پيش نيستي شوهرت مثل روزهاي اول ازدواج نيست نه اينكه بد شده باشيد بلكه بنا به دليل وجود برخي شرايط شما هم تغيير كرده ايد چه بسا اگر هماهنگ پيش بريد راهتون به سوي كمال هموارتر بشه
بهتره تمام خواسته هات رو روي يه كاغذ بياري و دسته بندي شون كني بعد اونها رو به دسته هاي كمتري تقسيم كن و بعد هم اولويت ها رو مشخص كن و دست آخر مي بيني از بين اون همه تقاضا يكي دو تا خواسته اساسي داري كه مخل افكارت مي شه اونها رو دوستانه و با پذيرش انتقاد از طرف مقابل و قبول اينكه تو هم در بوجود اومدن شرايط خوب و بد زندگي سهم بسزايي داري با همسرت در ميون بذار اما سعي كن به جاي مرتب گله كردن به راهكار بيانديشي . گاهي وقتي تو حوصله داري برو كنار همسرت توي هال همون زماني كه داره برنامه نگاه مي كنه و بپذير كه تو و و جود تو براش مهم تر از فوتبال هستيد و گاهي تو بايد پيش قدم بشي چرا اون بايد همش بياد كنار شما مگر اين غريزه فقط در مردها است. اميد وارم متوجه منظورم شده باشي
موفق باشي

سلام دوست عزیز
خواهر خوبم شما همیشه تو حرفاتون ازراضی بودن همسرتون م یگین یعنی دارین اونجوری زندگی می کنید که همسرتون می خواد فقط برای اینکه ازتون راضی باشه و این قضیه باعث می شه از خودتون فاصله بگیرین و یک شخصیت مصنوعی از خودتون برای همسرتون به نمایش بزارین
و همین باعث شده بعد از یه مدتی هر کاری که می خواین انجام بدین از روی اجبار باشه و از لذتی نبرین
سعی کنید خودتون بشید ولی برای همسرتونم هم ارزش قائل بشین انجوری هم از خودتون دفاع کردین هم به اون احترام گذاشتین

ممنون delnazعزیز
من بارها باهاش صحبت کردم خواسته هامو گگفتم اونم خواسته هاشو گفته باور کنین من خیلی تلاش می کنم برای براورده کردن خواسته های اون ولی اون هیچ تلاشی نمی کنه
به قول بلوم من یه شخصیت مصنوعی شدم برای همسرم

مامي جان اول از هر چيز اين اصل رو بپذير كه خودت رو بيش از هر كسي دوست داشته باشي اين از خودخواهي آدما نيست بلكه وقتي كسي خودش رو بيش از سايرين دوست داشته باشه اونوقته كه مي تونه به ديگرون هم اهميت بده و ارزش واقعي اشون رو درك كنه
باز هم باهاش حرف بزن خلاصه و مفيد گيجش نكن واضح خواسته هات رو بگو
اما مامي يه مسئله : اگر تو هم پاي درد و دل همسرت بشيني مي بيني اون طور كه اون دوست داره نيستي اين تنها به دليل اختلاف فكري و سليقه اي است خودت رو درگير حواشي نكن بهتره به جاي اينكه فكر كني چي بهتره چي كار كنم كه بيشتر به دل همسرم بشينه به كار خودت برس و اونچه خواسته معقول خودته مي بيني كه اونطوري به هر دوتون بيشتر خوش مي گذره مي گي نه نيگاه كن:72::72::72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

به حرف هاي بلووم عزيز خيلي فكر كن

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اما نه اونطور كه يك جانبه باشه به عمق جملات نگاه كن