نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
34 ساله ام . هم شغل دارم ، هم زن وبچه ، هم خانه و زندگی ایده آل همسرم شاغل است و از زندگی مان راضی تصمیم گرفتم ازدواج کنم اما نمی دانم همسرم را چگونه متقاعد کنم که برایم به خواستگاری برود ؟ از طرفی جامعه و خانواده ام به صورت سنتی و تعصبانه به این موضوع نگاه می کنند و تردید دارم که چرا من این موضوع را خیلی عادی می پندارم؟ و نمی دانم چه باید انجام دهم؟[hr]
راستی اگر مطلبی قابل ذکر در حضور دیگران نیست مایلم جواب را به طور اختصاصی برایم ایمیل کنید. با تشکر
سلام ... ببخشید خواستگاری برای چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! میشه بیشتر توضح بدهید!!!! همسرتان بره خواستگاری !!!! ازدواج مجددد؟؟؟؟
خوشی زده زیر دلتون. اون بنده خدا رو هم درگیر این احساسات زودگذرتون نکنید. همسرتون هم یک انسانه. اینو متوجهاید؟
سلام بر دوست عزیز و گرامی....به تالار همدردی خوش آمدید...آقا ما یکیش هم پیدا نکردیم اونوقت شما!!!(شوخی)
قطعا نیاز به همسر یکی از نیازهای اصلی زندگی است.....ولی نیاز به همسران...نیاز نیست>>>پس نیاز است...
پس نیاز >>>>یعنی شما از همسرتان راضی نیستید و خواسته هایتان را برآورده نمی سازد...<<<>>>اما همان طور که خود گفتید زندگی بسیار خوبی دارید و از همسر خود راضی!!!....پس این پس نیاز نشات گرفته از چیست؟
پاسخ>>>آیا شما از آن دسته از مردانی هستید که به همسر خوب علاوه بر اینکه محبت و توجه زیادی دارد....ولی بازهم خواهان زن دیگریست>>>>قطعا هم همین طور است با توضیحاتی که دادید؟؟؟
در این صورت شما بین دو نیاز ""محبت و توجه"" و ""شهوت و نیاز جنسی"" تمایز قائلید>>>>یعنی نمی توانید آنان را با یکدیگر در مورد همسر خود بکار برید.......و چون این عقده در شما تثبت شده لاجرم خواهان زنی دیگری برای ارضا نیاز خواهید بود....
ولی با اطمینان می گوییم اگر زن دیگری هم بگیرید....بازهم این عقده برطرف نشده و شما خواهان ارتباط با زنان دیگر نیز خواهید بود.
پس قدری صبر.....همراه با تحمل و اصلاح خود را ضروری می دانم....
موفق باشید.....
فقط میتونم بگم از صمیم قلب واسه همسرتون متاسفم، ایشون توی زندگیتون توانسته رضایت شما رو جلب کنه اونوقت شما........واقعا نمیدونم چی بگم........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بچه های معصومتون چه گناهی کردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! !
beroz20 عزیز،
چی باعث شده تصمیم بگیرید دوباره ازدواج کنید؟
شما نمی دانید با دست خودتان چه مشکلاتی را برای خود و خانواده تان به بار می آورید . نزد مشاور بروید و تحت نظر مشاور خوب مشکلاتتان را برطرف کنید
قابل توجه کسانی که تصور میکنند آقایون تمایل و انگیزه شان را برای ازدواج از دست داده اند!!!!!!!!!!!!!!
خوب تو رو خدا اگه بیشتر هم می خواهید خجالت نکشید بگید ....جالبه واله ....مشکلتون چیه ...اگه همسرتونو دوست دارید چطور میتونید عشق رو بین چند نفر تقسیم کنید اگه همسرتون هم همین گارو با شما میکرد شما چه حسی بهتون دست میداد؟
با درود؛
ذوستان ارجمند بیایید و بیشتر به واژه *سرکار گذاری* توجه نمایید که برایتان سودمند است.
بدرود./
اول سلام
چرا فكر مي كنيد سركاري باشه ... چرا از خود اين آقا نمي خواهيد توضيح بده چرا دوباره مي خواد ازدواج كنه و آيا واقعا در زماني كه كلمات من از زندگي خودمون راضي هستم دارند حقيقت را مي گن و آيا كتمان امري نيست آيا اين زياده خواهي ايشون نمي تونه باشه ... و يا ازشون بپرسيم با خودتون رو راست باشيد و علت واقعي را بگيد تا بشه به شما گفت كه چه وقايعي بعد از اين اتفاق مي تونه براشون بيفته الان درگير يه خواسته زودگذر شده اند و يا اينكه از نظر مالي و غيره در خودشون مي بينن كه بتونن همزمان دو تا زندگي را رهبري و اداره كنند كه از نظر عاطفي و غيره به هيچكدوم ضربه اي وارد نشه و خانواده كنوني ايشون دستخوش از همپاشيدگي بشه ... آيا شما تا به حال نديدين كسي ازدواج دوم و سوم داشته باشه خوب حالا آقاي عزيز شما اول علت اين امر را بگيد تا بهتر بشه راهنمايي كرد
سلام
راستش هرچي خواستم چيزي نگم وبرم،نتونستم.چيزايي رو كه نوشتيد واقعا بهش اعتقادم داريد؟؟؟؟؟
اينكه ميگيد نظرجامعه وخانوادتون نسبت به اين كار شما سنتي وتعصبانه است را جدي كه نمي گيد؟سنتي وتعصبانه؟؟؟؟؟؟؟از دو حال خارج نيست.يا همه ما آدمهاي دنيا عجيب وغريب هستيم،يا شما.....كه البته با اون طرز فكر شما كه از نوشته هاتونم معلومه فكر ميكنم اوليش درسته!!!!
دلم ميسوزه براي همه خانومها بخصوص خانم شما.عجب دنيايي شده اين دنيا......
جالبه خیلی جالبه آقای بهروز بامزه است شایدم خنده دار
میخوای تجدید فراش کنی آخی همسر فعلی دلتونو زده قدیمی شده کهنه شده دنبال تنوع هستی طفلکی چقدر سختی میکشی
نه؟ دلم برات میسوزه چقدر دغدغه داری چجوری این همه مشکلو به دوش میکشی از همه سختر برات میدونی چیه اینه که وقتی به خانومت بگی برات بره خواستگاری یه تو گوشی محکم بهت بزنه تا بلکم از این خواب آشفته بیرون بیای
برادر من کسایی که با همسراشون مشکل دارند زندگی بهشون تنگ اومده به خودشو ن این اجازه رو نمیدن تا قبل از متارکه با همسرشون حتی فکر ازدواج مجددو بکنند که یه وقت همسر فعلییشون تحققیر نشه اونوقت شما با اینکه از زندگی راضی هستی مشکلی هم نداری چجور به خودت اجازه میدی اینطور بار زندگی سه نفر بازی کنی و به خاطر دل خودت سه انسانو تحقیر کنی
واقعا متاسفم
سلام
دوستان لطفا یه كمی خویشتندار باشید.
وقتی به سرعت احساساتمون توسط حرفهای یك نفر تحریك می شود، یكباره فراموش می كنیم آنرا كنترل كنیم. و احساسات و منطقمون در هم گره می خوره و چنان با طعنه، شوخی، اهانت، خشم، نگرانی و غم گره می خوره كه هرگز مخاطبمون به جواب صحیح رهنمون نمیشه.
یادتون رفت همدردی كنید!
ببیند berooz20 هم مثل سایر مراجعین این تالار ، یك انسان است، و مشكلی را احساس كرده است كه اینجا بیان كرده است؟ مگر شما قبلا كاربرانی نداشته اید كه مشكل داشته اند؟
كسی كه قبل از ازدواج با خانمی ارتباط جنسی داشته و او را رها كرده است؟
كسی كه بكارت خود را قبل از ازدواج از دست داده و احساس گناه دارد؟
كسی كه همزمان با چند دختر ارتباط عاشقانه داشته است؟
كسی كه زنش را ضرب و شتم می كرده؟
زنی كه با وجود داشتن شوهر دلبسته كس دیگری هست و با او ارتباط دارد؟
و .....
اینجا یك تالار روانشناختی هست؟
پس متعجب نشوید از مشكلاتی كه مردم دست به گریبان هستند.
البته بعضی افراد ممكن است كه تصور كنند مشكل ندارند،در آن صورت مطمئن باشید چنین سایتی را جستجو نمی كنند و به دنبال كار خودشان می روند.
همچنین فراموش نكیند اگر واقعا دلتان برای این آقا و خانمش می سوزد باید ابتدا همدردی و دلسوزی خود را به آنها اثبات كنید، تا كسی حرف شما را بشنود. وگرنه صرف اهانت، طعنه ،انكار، خشم و ... نمی توانید كمكی بكنید.
از آقای berooz20 هم تقاضا داریم بیشتر از خودشون بگویند مثلا:
آیا چند همسری در فامیل و اقوام آنها رایج است؟
چه استدلالی برای ازدواج مجدد خود دارید؟
استدلالهای همسرتون در رد نظر شما چیست؟
آیا فرد خاصی را برای همسر دوم انتخاب كرده اید؟ یا فرقی نمی كنه؟
آیا فردی قانونمندار هستید كه فقط طبق شرع و قانون خواست خود را دنبال می كنید، یا می خواهید مخفیانه و به هر شكل دست به انتخاب همسر دوم بزنید؟
آیا پدر و مادر خودتون و همسرتون را در جریان قرار داده اید؟
آیا همسر دوم خود را نیز مانند همسر خود به صورت رسمی و برگزاری مراسم و .... رسما به منزل می آورید؟ یا قصد دارید هیچكس متوجه این قضیه نشود؟
در صورتیكه خانم شما مخالف اقدام شما شود، آیا صرفنظر می كنید؟ عرصه را بر او تنگ می كنید؟ رفتارتان را با او عوض می كنید؟ دعوا می كنید؟ طلاقش می دهید؟ یا پنهانی اقدام می كنید؟ یا احساس بدبختی می كنید؟
و ....
به نظر می رسد اگر مسئله جدی هست، با توجه به ابعاد این قضیه ، نیاز هست كه به صورت حضوری با یك مشاور مسئله را پیگیری كنید. اما اگر یك بحث تئوریك هست، با پاسخ دقیق به سئوالات بالای من مسئله را پیگیری كنید.
برای اینكه موضوع و مضامین این تاپیك هم دوباره كاری و تكرار مكررات نباشد، حتما تاپیك انجمن تعدد زوجات را به دقت مطالعه كنید
http://www.hamdardi.net/forumdisplay.php?fid=22
مخصوصا تاپیك دوباره چرا كه به صورت مفصل به ابعاد این قضیه پرداخته است:
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=16
پس از مطالعه مطالب بالا اگر باز هم نكته ای مبهم بود پس از جواب دادن كامل به سئوالات بنده ،مطرح فرمائید.
در ضمن این موضوع مربوط به انجمن تعدد زوجات هست كه من عنوان موضوع را اصلاح( مرد 34 ساله : انتخاب همسر دوم) و منتقل می كنم.
من كاملا با نظر مدير موافقم
ما اينجاييم كه درد هم را درمان كنيم نه اينكه بمباران هسته اي كنيم ... مگه تمام مشكلاتي كه تا الان مطرح شده همه شون خيلي عادي بودند كه اين يكي خيلي عجيب به نظر بياد خوب ايشون هم مشكل داشته به جاي راهنمايي ايشون همه شروع كرديم به تحقير كردن يه شخصيت ... اگر اين آقاي مواردي كه خواسته شده را توضيح بدن فكر كنم خيلي هاي ديگه هم ممكنه براشون مفيد باشه
آقای محترم شما مطمئن هستید که حالتون خوبه ؟ مرد حسابی مگه زن خودت چی کم داره که یه زنه دیگه اونو بیشتر داره ؟ واقعا که ....
بچسب به زن و زندگیت از این فکرها هم نکن
شاید یکمی تند رفتم اما قبول کنید اینطور بی مقدمه یکی بیاد و بگه میخوام تجدید فراش کنم انسان عصبی نمیشه بدون هیچ مشکلی این آقا هیچی از گذشته حال زندگیش به ما نگفته فقط گفته همسرم چجور بفرستم خواستگاری خداییش کدوم زنی برای شوهرش پا پیش میزاره که این اقا توقع داره خانومش مجاب بشه برای همچین کاری ازدواج مجدد درزمان خودش و بجا اشکالی نداره
اما کسی که ادعا راضی بودن از زندگیشو داره چطور قصد همچین کاری رو داره
می خواهم بگوییم وقتی نظر دوستان را قبل از نظر مدیر می خواندم....بسیار خوشنود بودم...اما بعد از نظر مدیر..کمی ناخشنود.
نوعی تغییر عقیده 180درجه ای...فقط تابع نظر مدیر...نه؟به هر حال نظر همه محترم است و باید روی نظرات خود تاکید کنیم.
بله این آقا با ایجاد تاپیکی....گردوخاک بسیاری به راه انداختند...که دودش به چشم بسیاری از اعضا رفت...اغلب آنان دستی بر چشم بردنند و مشتومالی دادند و اغلب دیگر هم از پشت همان تیرگی ها به موضوع نگریستند.
به هر حال منتظر توضیحات بیشترberooz خواهیم ماند....ولی به گمانم باید برسیم به همان سخن ""گرد آفرید" عزیز..
سلام
ايشون يك پست تلگرفي 2 خطي دادن و.....
ما كه نفهميديم،انتظار داريد زنتان برود براي شما خواستگاري؟
شايد بهتره به صحبتهاي "گردآفريد" و "نقاب" عزيز بيشتر توجه كنيم و تا ايشان پستهاي بعد را نزدند و حرفشان را كامل نكردند از ارسال پست خودداري كنيم.
شما درست مي گيد جناب نقاب عزيز
ولي شايد بهتره همه ما وقتي چيزي را مي شنويم يا مي بينيم قبل از اينكه روش سريع و بدون تفكر پيش داوري و قضاوت كنيم دليلش را جويا بشيم و علت اون را خواهان باشيم تا اينقدر به قولي حزب بادنباشيم ، هر چند شنيدن خبرهاي ناگهاني آدم را شوكه مي كنه ولي اينجا اگر نتونيم حتي تا حدودي ناراحتي خودمون را كنترل كنيم چطور مي تونيم قضاوت درست يا راه حل مناسبي به كسي ارائه كنيم
واقعا اگر اينقدر سريع همه تحت تأثير احساسات صحبت مي كنند مي شه به راه حلهايي كه براي مشكلات هم مي ديم اعتماد كنيم و مفيد بدونيم و دائم صحبت از اين بكنيم كه افراد منطقي هستيم ؟
خوب آقای بهروز همه رو بهم ریختی نمی خوای بیای توضیح بدی یا حداقل توجیه کنی یا ابراز پشیمونی
نکنه هم رفتی زن گرفتی و بی خیال تالار شدی
لطف کنبد بچه هارو از این سر در گمی در بیارید
سلام مینا 22
نظریه كارشناسی: حساسیت های شما در این موضوع زیاد هست در كاهش آن تمرین كنید :58:
گفتید: همه رو بهم ریختید....
این تعمیم حالت فرافكن خودتون به دیگران است.
چرا باید سئوال یك فرد در مورد مشكلات خودش ، تا این همه برای شما مهم نشون بده، و فكر كنید همه بابت آن به هم ریختند....
البته این سئوال.....، نقاط ضعفهای خیلی ها رو هم می تونه آشكار كنه....
البته جسارتا چون اینجا یك تالار مشاوره هست، بنده به خودم اجازه دادم این تحلیل را انجام دهم.
آقای مدیر ممنون که گاهگاهی مطالبی را یادآوری می کنید.....
ولی خوب به نظر خود شما ......تنها "مینا22" به موضوع حساس شده است......
خوب همین آمدن شما در این تاپیک و برگزیدن این تاپیک از میان هزاران تاپیک دیگر و دنبال کردن بحث...نشانه چیست؟
من که می گوییم در مورد سوال آقای "برورز" همه حساسیت نشان دادند اما نوع آن در فرد تفاوت دارد...بعضی حساسیت ها به جا و بعضی .....
باز هم تشکر از لطف شما.
فکر کنم این آقا بهروز یک موضوع جنجالی مطرح کرد تا ببینه چطور همه جبهه میگیرن و حالا هم احتمالا نشسته و به این ابراز احساسات میخنده اینطور نیست آقابهروز؟
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
- تالار 5700 موضوع داره و من نیز تا كنون بیش از 2400 پست در موضوعات مختلف آن زدم. لذا احتمال حضور پستهای من در موضوعات متفاوت زیاد است.
- حالا چون به اینجا رسیدیم یك نكته مهم دیگر هم خاطر نشان كنم.
متاسفانه موضوعاتی از این دست وقت زیادی از من می گیرد، چرا كه سریعا افراد به صورت احساسی وارد تنش و حتی اهانت و ... می شود. (حالا در این موضوع استثنائا با كم فعالیتی beroz20 بحث از یك طرف دعوا خالی ماند و آتش فروكش كرد.) لذا پا درمیانی، ، زدن پست ، كنترل، پیگیری، ویرایش ،حذف، تذكر ، و بستن موضوع یا حتی مسدود كردن حساب كاربری را معمولا به همراه خود دارند.
- نویسنده این موضوع قبلا از طریق ایمیل خواستار پاسخ بودند، كه بنده به خاطر كثرت سئوالات و عدم وقت كافی به ایشون گفتم نمی توانم خصوصی جواب دهم و خواستم كه از طریق تالار سئوال كنند تا جواب بگیرند و ایشون پس از زدن تاپیك باز هم از من از طریق ایمیل در خواست پاسخ كردند. كه متاسفانه باز هم وقت نبود، لیكن به خاطر اینكه بحث ها به چالش كشیده نشوند دخالت كردم.
به هر حال با شما موافقم كه حساسیت نسبت به این موضوع در جامعه زیاد هست. اما میزان و سنجیدگی این احساس مهم هست. چرا كه شاهد هستیم بعضی این احساسات به حدی هست كه بیشتر به خود فرد آسیب می رساند تا به مخاطبش.
به هر حال باز هم تاكید می كنم جهت تعامل سازنده باید كنترل زیادی بر احساسات خود به خصوص احساسات منفی داشته باشیم تا بتوانیم تاثیر مفیدتری روی دیگران داشته یا بتوانیم بهره برداری كنیم.
من با توجه به تاخیر و نوع جوابها تصور می کنم آقا برزوی عزیز یکی از خانومهای بزرگواری باشند که قصد جلب نظر همگان به سمت حقوق زنان را دارند تا برسانند چقدر این مردان ظالم و سنگدل هستند و جقدر زنان فرشته خو!!!(آره ارواح...)
من همیشه تو همه موارد حساسیت داشتم خیلی سیع کردم کم کنم حساسیتمو انگار نشده اینو از نظریه کارشناسی شما فهمیده
شما میگید بهم نریختند بچه ها پس این یکه به دوها چیه ؟
یعنی میخواین بگین شوخیه ؟
البته مرسی از تحلیل زیباتون سیع میکنم خودمو اصلاح کنم
راستی نکنه شما خودتو ن اقای بهروزی(البته شوخی )
با درود؛
بنده با نظر سورنا خان کاملاً موافقم.البته این یک شق ماجراست،زیرا سخن خودم نیز شق دیگر آن است:یعنی احتمال سرکارگذاری این فرد و مذکر بودنش هم می رود.
در ضمن جناب مدیر نوشتار دو سه خطی ایشان و بدون هیچ مقدمه ای و در عین رضایت از زندگی طالب خواستگاری رفتن همسر بودن درست مانند این است که یکی بیاید در تالار و بگوید:
من از دست دوستم ناراحتم.هر چند که در ته دل او را دوست دارم و از او زیاد بدی ندیده ام،اما می خواهم با چاقو او را بزنم یا با کلت به او در تاریکی شلیک نمایم.اگر هم بشود از خودش بخواهم که چاقو و کلت را برداشته و خودش به خودش آسیب بزند.دوستان گرامی نظر شما چیست؟!!
اگر هم قاشقی را روی اجاق گاز داغ نموده و به لبهایش بچسباند،بهتر می شود،باز هم می گویم که من واقعاً از ته دل او را دوست دارم،اما با اینکه از او راضی ام باید این کار را بکند،اگر می شود من را راهنمایی نمایید که چگونه به او تفهیم کنم که خودش این کار را بکند!!!!!
بدرود./
می گم طرف یک پست داد و دیگه پشت سرش رو هم نیگاه نکرد ، شما چرا اینقدری کشش میدید !!!
خيلي بامزه شده من هر چي باز خواستم هيچي نگم نشد نمي دونم چه چيز اين يه تاپيك اينقدر همه را داغ كرده ... يه مثل قديمي را شنيدن كه ميگه يه ديونه يه سنگي راته چاه مي اندازه كه صد تا عاقل هم نمي تونه درش بياره حالا چي شده كه اينقدر همه حساس شدن و حالا اگر يه خانمي مي اومد مي گفت كه همسرش ميخواد بره همسر ديگه اي اختيار كنه در حاليكه زندگي خوبي دارن باز هم همينقدر كشش مي دادين اصلا توجهي مي كردين ...
برادر من اگر این تاپیک رو واقعی نوشتی و از همسر راضی هستی و اونهم وظایفش رو نسبت بهت انجام میده پس این کارت خیانته و مجزاتش در اسلام مرگ. اگر هم برای سرکار گذاشتن مردم این کار رو می کنید باز هم عمل زشتی مرتکب شدید چرا که قبح این عمل در نظر دیگران را از بین می برید پیامبر گفت: "کسی که گناه دیگری را بازگو کند مانند آنست که خود آن گناه را مرتکب شده باشد". پس هر چه زودتر توبه کنید و سعی کنید اشتباه خودتون رو اصلاح کنید و بیشتر از این فکر مردم رو آزار ندید.
سلام عرض می کنم خدمت آقای سنگتراشان
اول لازم می دانم راجب به انچه که در این لحظه در تالار دیدم صحبت کنم . این همه مراجعه کننده در این سایت واقعا جای تحسین است اما باید بگویم که بسیار بی انصافانه نظراتی را دیدم . اگر من هم بخواهم می توتنم از حس ششم خود استفاده کنم و بگویم اکثر افرادی که در این تالار هستند و نظر می دهند خانم هستند ، همچنین در خصوص مشکل من که خیلی راحت قضاوت کردند و طرفداری جانبدارانه ای کردند.
در مدتی که نبودم به خاطر مشغله کاری و فرصت کم من بود که حضورم را کمرنگ کرده بود. و هر لحظه فرصت این را ندارم که جواب تک تک اعضا را بدهم چون من بابت جواب سئوالم از شما مراجعه کرده و نیازمند راهنمایی هایتان بودم و دلیلی نمی بینم بازخوردی به کسانی بدهم که فکر می کننددرست فکر می کنند .
- چند همسری در اقوام اندک است . اما در جامعه کم ندیدم ، همچنید در بین دوستان وهمکاران دورادور از کسانی که چند همسری بودند شنیده ام.
- همسرم نظرم را رد نکرده بلکه نظر بر این دارد من که توانایی مالی را دارم و می توانم کس دیگری را در زیر سایه خانواده خود بگذاریم فقط نگران بازخورد دیگران از این عمل ما دارد که نکند که مشکلی برای زندگی مان ایجاد شود و همچنین خانواده خودش که چه برخوردی میکنند.
از این رو چون خانواده های مان در بستر جامعه ای با فرهنگ وارزش های خاص خود بوده هر دو تصمیم بر این داریم که خانواده ها را در جریان نگذاریم.( مگر دلیل ان را بدانیم)
بیشترین دلیل مخفی بودن این امر این است که هر دوی ما در آرامش باشیم چون بنا به این جمله : نمی توان در دهان مردم را بست ولی می شود در دربازه را بست. اگر سخنان در ابتدای امر زیاد باشد برای همسرم حساسیت ایجاد می کند ...
در مورد همسر دومفرد خاص مدنظر نیست فقط اونمی تواند به راحتی ازدواج کند . او مایل است در خانواده او مراسم می گیریم .
در صورت تغییر رای همسر اول دلیلی نمی بینم که هر احساسی چون بدبختی کنم صبر میکنم تا شرایط مهیا شود .
جناب مدیر همسرم صبح ها مشغول فعالیت های هنری میشه چون فکر می کنه نباید نشاط جوانی ودوران مجردیشو از دست بده و بعد ازظهر ها هم در شرکت خدماتی ... .... تا6 کار می کنه من هم خوشحالم که او در فعالیتهای اجتماعی شرکت داره و کاررا به خودش سپردم.
جناب مدیر ایمیلتان را چک کنید.
آقای beroz20 ... قدر همسرتون را بدانید ، همسر شما یه استثنا است ، که به راحتی با این مسله کنار امده ... جالبه
خب بالفرض که شما توانایی مالی را هم داشته باشید! وقتی از سمت همسر خود مشکلی را احساس نمی کنید شما چه دلیلی برای تقسیم علایق خود داریید؟
آقای beroz20 ممکنه ازتون خواهش کنم از همسرتون بخواید اینجا عضو شن؟
امکانش هست که ایشون رو به ما معرفی کنید؟
اوه!!!!!!!! چه چیزی خواستم، معلومه که شما همچین اجازه ای نمی دید!
به هرحال من فکر می کنم همسرتون توی شوک هستند. نخواسته غرورش رو بشکنه. به رحال ایشون به زودی ازتون جدا می شه. شک نکنید.(شاید موفق بشید جسمش رو نگهدارید، اما قلبش دیگه مال شما نیست) و این سایه بانی که رو سر خانم شماره 2 می زنید، خیلی براتون گرون تموم می شه.
البته من باور نمی کنم مسئله به این شکلی باشه که شما می گید. مسلما شما از زندگی فعلیتون رضایت ندارید. ولی راهی که در پیش گرفتید شرافتمندانه نیست.
اول باید تلاش کنید مشکلات و کاستی های زندگیتون رو برطرف کنید.
و اگر هم نشد، جدا بشید. بعد یه فرصت برای بهتر شدن به خودتون بدید، اونوقت به فکر تشکیل یه خانواده جدید باشید.
قبل از هرچیز خواهش می کنم شهامت داشته باشید و مشکلاتی که درگیرش هستید رو بیان کنید، نه اینکه برای عملی کردن تصمیم نهاییتون کمک بخواید! (که البته این هم جای سوال داره که اگه اون بنده خدا به اینکار راضیه، پس اصلا مشکل شما الان چیه؟؟)
امیدوارم جسارت من رو ببخشید، خیلی تلاش کردم مشکل شما رو "درک" کنم، ولی انگار تلاش بی فایده ست!!
خوب موضوع مشخص شد! مشكل نبود همسر در خانه است . خانمي كه تا ساعت 6 كار ميكند ...... حتما مشكلي هست. آقاي محترم اكثر ما كه در اين سايت عضو هستيم مشكلاتي در زندگي خانوادگيمون داريم كه به اميد راهنمايي از تجربه ديگران اينجا هستيم چرا كه : كسي كه از تجربه ديگران استفاده ميكنه مثل ايته كه دوبار بدنيا اومده.
آقاي محترم نه ما شمارا ميشناسيم نه شما مارا هيچ دروغ و نيرنگ وفريبكاري نيز در ميان نيست اصلا لزومي ندارد كه باشد. چه چيزي را از چه كسي پنهان كنيم؟ عدم حضور همسر شما آنهم اينهمه وقت در خانه با وجود داشتن بچه نشان از عدم تامين شرايط روحي ايده آل و احترام به شخص وجودي ايشان مي تواند باشد. بعضي از افراد آنچه را در خانه خانه بايد تامين شوند در بيرون از خانه جستجو مينمايند. ما در آيه قران در همان جايي كه چند همسري را اجازه داده است مي بينيم كه : "اگر يكي باشد بهتر است" اين صحبت من وشما نيست كه هر حرفي را مي زنيم "حرف خداست" وقطعي! الان به زندگي هاي پر جنجال و ... هم توصيه به اضافه كردن دردسر ها نميدهند توصيه ميشود ابتدا زندگي اوليه تا آنجا كه مي شود حفظ شودبعد هم جدايي نه ازدواج مجدد!!بسيار خانواده ها بوده اند كه خانم ها از سر دلسوزي و سرپرستي اجازه ازدواج مجدد به همسرانشان داده اند اما پس از چندي به هزارويك دليل همان، آتشي بر جان و روح و زندگيشان شده. اين سايت شايد راهنمايي باشد براي كساني كه در ابتداي راهي هستند كه ببينند شرايط آناني كه اين راه را پيموده اند. كاش بيشتر فكر مي كرديد مشكلات احتمالي را بررسي مي نموديد شما با اين همه مشغله كه حتي نتوانسته ايد اين سايت را چك كنيد آيا مي توانيد باري از روي دوش ديگري برداريد؟
شایدم خانوم شما آسناد باشد (شوخی )
اقای محترم بهتر نیست بری و یه ریشه یابی اساسی تو زندگییت کنی
خانومت حالا به دلایلی که شاید برای خودش داره راضی شده فردا چطور میخوای به بچه هات جواب بدی یا نه اصلا میتونی عدالت کامل بین دو همسر بر قرار کنی فقط تو زندگی پول مهم نیست که شما میگی ازنظر مالی مشکل نداری اگر بر فرض محال هردو همسر در یک وقت
معین از نظر روحی به شما احتیاج پیدا کنند شما باید جوابگوی کدامیک باشین تا در حق هیچکدام اجحاف نشود .
حتما میخوای بگین خانوم اولتون قانع است وبا هاتون کنار میاد خوب اگر زمانی به فرض مثال سالگرد ازدواج با همسر دومتون باشه یا شایدم تولدش باشه وبرنامه ریزی کردین با هاش بری بیرون همون لحظه فرزندتون نیاز عاطفی بهتون پیدا میکنه اونموقع چیکار میکنید
منم بادریای آبی عزیز موافقم انسان اگر متوجه بشه از سوی عزیزانش نادیده گرفته شده سیع میکنه این خلع رو به نحو دیگه ای پر کنه فکر نمیکنی با این پیشنهاد به همسرتو ن در اون این حس ایجاد کردین که اصلا هیچ علاقه ای بهش ندارین
اقای beroz20
واقعا که خوشی دلتو زده
من از اساس با نظراتتون مخالفم.
مگه شما خودتون همسرتونو انتخاب نکردین؟
دوستش نداشتین؟
از فرزندانتون خجالت نمیکشد؟
یعنی هر مردی که توانایی مالی خوبی داشت باید تجدید فراش کند اونم به طور ی که همراه زنو بچش برن خواستگاری؟
شرم اور
عمر و جونیشو همسرت در خانه ی شما گذرونده بعد میگی خوشبختین .دوستش دارین. و توقع دارین براتون برن خواستگاری.
نظرتون راجع به خرید عروسی و جشن عروسی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سپیده زندگی عزیزم
نازنینم ، من با لحن صحبت شما یک کوچولو مشگل دارم .
عزیزم این آقا خودشان اگر احساس مشگل نمی کردند که این تالار را نمی یافتند و برا ی ما از مشکلشان نمی گفتند و اگر خودشان واقف به مسائل پیرامون این قضیه نبودند چه لزوم و دلیلی داشت که آن را به اطلاع ما برسانند !!!!
دوست مهربان و نازنین من ، شاید ما صدایی را می شنویم که خیلی هم صدای خوشایندی نیست . شما و من اگر در حد توانمان نیست ، می توانیم این پنجره را ببندیم و پیگیر موضوع نباشیم تا نارا حت هم نشویم .
این تالار مکانی است برای درد دل کردن و همدلی با مفاهیم آموزشی از جمله شنیدن صدای مخالف و ناخوشایند و واقعیات تلخی که در جامعه وجود دارد .
ای کاش دوستان به beroz20 فرصت صحبت بدهند تا وی در درجه اول به آن مرحله از اطمینان برسد که اطلاعات بیشتری از خودشان به ما بدهند و در مرحله بعد بتواند خود را تخلیه کند .
این دوست ما در ده ایی از زندگی هورمونی خود بسر می برد که بسیار حساس است و با میزانی از تجربیات و نوعی خاص از فرهنگ و خانواده و تربیتی که ما هنوز از آن بی اطلاع هستیم .
آیا به واقع تصمیم نداریم به این دوست عزیزمان کمک کنیم ؟!!!!!! ایشان راهی را می خواهند شروع کنند که من و شما در همین تالار با نمونه های نه چندان خوشایند آن و فرجامهایش آشنا و آگاه شده ایم پس باید به ایشان هم فرصت بدهیم تا با ما گام به گام جلو بیایند و این وظیفه من و شماست تا دست ایشان را بگیریم و آهسته آهسته جلو برویم و در اولین قدم ایشان باید به ما اطمینان کنند .
دوست من ، تنها به صرف اینکه این آقای محترم می فرمایند که مشکل ندارند و .... ما نباید به این نتیجه برسیم که از سر بی مشکلی تصمیمی گرفته اند و می خواهند اجرا کنند !!!!!! اگر مشکل ندارند اینجا چه می کنند ؟!!! اگر به دنبال راه چاره نیستند برای چی به سایت همدردی آمده اند ؟!!!!!
نمی خواهید بگوئید توقع ایشان از من و شما این است که برایشان خواستگاری برویم ؟ ( شوخی )
یادمان باشد هر یک از ما در روز اول حضورمان در تالار با چه شرایط و ویژگی زمانی وارد تالار شدیم و چگونه شد که پای بند تالار و دوستان تالار شدیم . بهتر نیست به این دوستمان هم فرصت تجربه ای شیرین را بدهیم و این تجربه شیرین را از ایشان دریغ نکنیم ؟!
میشه بپرسم هدفتون از ازدواج دوم چیه؟