-
اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان محترم سلام
من دختری 26 ساله مجرد و اولین فرزند یک خانواده 5 نفری هستم . دارای مدرک فوق لیسانس در رشته مهندسی و کارمند رسمی هستم. با وجود اینکه دوستان و اطرافیانم اظهار میکنند که وضعیتی نسبتا مناسب در مقایسه با سایر همسن و سالانم دارم اما اعتماد به نفس خودم بسیار پائین است بویژه در زمینه ازدواج- البته فکر میکنم خواستگاری های اخیر که بی فرجام بود در تضعیف بیشتر عزت نفسم دخیل بوده ، چرا که افرادی که امده اند از نظر تحصیلات و خانواده و شغل در سطحی پائین تر بودند ولی حتی برای دریافت پاسخ من تماس هم نگرفتند . امروز که این خطوط را برای شما مینویسم در مرحله ایی هستم که با یکی از خواستگارانم دو مرحله صحبت کردم و نظر مثبت و مساعدی در موردایشان دارم ، اما اعتماد به نفس پائین موجب شده به طور مداوم به خودم سرکوب بزنم و اینگونه تلقی کنم که خانواده این شخص نیز سراغی از من و خانواده ام نخواهد گرفت. با توجه به این مسئله که فردی بسیار مقید و معذب در جمع خانواده هستم و خواهری نیز ندارم که با او درد دل کنم وقتی اتفاقات این چنینی می افتد روحیه ام را حتی برای ادامه زندگی از دست میدهم
اکنون 36 ساعت از اخرین ملاقات حضوری من با خواستگاری که نام بردم میگذرد و هر ساعتی که سپری می شود من به یقین میرسم که مشکل قبلی تکرار خواهد شد و اعتماد به نفسم بیشتر و بیشتر تحلیل می رود . طوریکه قادر به انجام کارهای شخصیم نمیشوم . از شما تقاضا دارم در فاصله زمانی کوتاه ( در صورت امکان ) مرا راهنمایی نمائید.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
امروز که این خطوط را برای شما مینویسم در مرحله ایی هستم که با یکی از خواستگارانم دو مرحله صحبت کردم و نظر مثبت و مساعدی در موردایشان دارم ، اما اعتماد به نفس پائین موجب شده به طور مداوم به خودم سرکوب بزنم و اینگونه تلقی کنم که خانواده این شخص نیز سراغی از من و خانواده ام نخواهد گرفت. با توجه به این مسئله که فردی بسیار مقید و معذب در جمع خانواده هستم
دوست عزیز مشیت الهی در امر ازدواج غیر قابل انکار هست با اعتقاد به این واقعیت دلیلی برای تضعیف اعتماد به نفس با قی نمی ماند .
کمی استرس و اضطراب در رابطه با خواستگار جدید طبیعی هست اما افکار و تکرار جملات منفی ...........
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سوگند عزیز سلام ممنون از اینکه درکم کردید و نظرتون رو برام نوشتید . از انتخاب نشدنم هراس دارم از اینکه در جمع خانواده و افرادی که از این موضوع اگاهند تحقیر خواهم شد . چون سه مرتبه متوالی این احساس رو تجربه کردم . وقتی تمام شرایط فرد مقابل نیز با معیارهام مطابقت داره انتظار خودم هم بالا میره . لطمه ای که به خانواده ام میخوره خیلی بیشتر از منه و روحیه خودشون رو به کل از دست میدن . صحبت های شما و نظرات دوستان باعث دلگرمیم میشه
بازم ممنونم
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم در موقعیت بحرانی هستم
لطفا من رو از راهنمائی هاتون محروم نکنید
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام.ابدا نگران چيزي نباش. نبايد خودتو دست كم بگيري.همونطوري كه دوستات بهت گفتن،موقعيت خيلي خوبي داري.شما يه خانم تحصيلكرده،با شرايط كاري ايده آل هستي.باور كن خيليها دنبال يه خانم با شرايط شما ميگردن و تعداد كمي هستن كه شرايط شما رو دارن.به خودت اعتماد داشته باش كه ميتوني يه زندگي خوب براي خودت و اون آدم خوشبختي كه نصيبت ميشه درست كني.خودتو دست كم نگير وسعي كن روي تمام جوانب خواستگارات فكر كني بخصوص اخلاق اونها.يادت باشه مواظب باشي كه اين نگرانيهات باعث نشه خداي نكرده انتخاب بدي داشته باشي.به خودت مسلط باش وزياد روي اينكه اون طرفت برميگرده يا نه فكر نكن.به خانوادت هم بگو كه نگران اين موضوع نيستي و از خدا بخواه بهترين رو نصيبت كنه.سعي كن با عجله تصميم نگيري چون ازنظر سني هنوزبراي ازدواج وقت داري.موفق باشي.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام دوست گرامی ،ورود شما را به کلبه همدردی تبریک میگوییم
در رابطه با اعتماد به نفس به لینکهای زیر مراجعه کنید.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6004
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6536
و اینکه شما بیشتر ؛منفی گرا هستید! دوست عزیز خوش بین باشید؛ نه تنها به ازدواج بلکه به تمام مراحل زندگی با دید مثبت بنگرید؛در این خصوص به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3374&page=1
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4384
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام به دوستان خوبم کیوان و یاداوران
از راهنمائیهاتون ممنون . استرس کشنده ایی اینقدر ازارم میده که صدای تلفن به منزجرترین صداها برام تبدیل شده و اصلا دوست ندارم در محیط خانه باشم
برام دعا کنید
لینکهایی که معرفی کردید رو نیزدر اولین فرصت مطالعه میکنم
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان سلام
متاسفانه خبری نشد و من از این همه بی عدالتی بازم شکستم . اینکه خانواده پسر حق دارند اینطور با طیب خاطر به زندگی خودشون ادامه بدند ولی از کوچکترین عضو خانواده دختر گرفته تا ... باید در اضطراب و نگرانی بسوزند .
کسی به درد دلم گوش نمیده ؟
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط النا61
دوستان سلام
متاسفانه خبری نشد و من از این همه بی عدالتی بازم شکستم . اینکه خانواده پسر حق دارند اینطور با طیب خاطر به زندگی خودشون ادامه بدند ولی از کوچکترین عضو خانواده دختر گرفته تا ... باید در اضطراب و نگرانی بسوزند .
کسی به درد دلم گوش نمیده ؟
سلام
بنظر شما ؛ این حرفهای شما کمی اغراق آمیز نیستند ؟
این همه بی عدالتی ؟!؟
طرف اومده خواستگاری حالا یا پسندیده یا نه. این همه بی عدالتی کجا بود ؟
اعضای خانواده شما هم بهتره به جای اینکه در اضطراب و نگرانی بسوزند ، زندگی خودشان را کنند . خدا بزرگه . این خواستگار نشد یکی دیگه .
خیلی سخت میگیرید .
موفق باشید .
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام
كمي از حرفام تجربه اس . كمي درد دل و نظرات شخصي.
شمارش معكوس من براي رفتن به خاستگاري شروع شده و اوضاي مساعدي هم ندارم. خانم آينده من 3 تا خواهر داره و اونا هم سنشون رفته بالا و مشكل شما رو دارن و حرفهاي شما رو از زبون ساراي خودم شنيدم. اينكه ميان و ميرن و جواب نميدن.اينكه خانواده سركوفت ميشه بابت اين مسايل.خواهراش دختراي خيلي خوبين اما خوب ديگران چون به صورت ازدواج سنتي ميان خواستگاري مجبورن تا تصميماتشون رو بر پايه حرفهاي ديگرون هم بسنجن. برادر من هم از اين خواستگاريها زياد رفته و زماني كه برميگشتن حرفهاي مادر و پدر و اطرافيان هر چند كه دختر طلا هم باشه تاثير گذاره.سرتون رو درد نيارم اگه من دختري بودم جاي شما سعي ميكردم خودم يكي رو براي دلم انتخاب كنم نه اينكه بشينمو يكي يكي اونايي كه ميان رو بشمارم و فكرشون باشم. كارمندين و تحصيلاتم كه ماشالا.خوب كمي كمتر تحصيل ميكردين كه پسراي گلابي هم بتونن بيان خاستگاري. شوخي ميكنم/نظر من همينه كه اگر هدف ازدواجه سعي كنيد خودتون هم تو اطرافتون كمي فعال باشيد.بابا شماها كه يه چشم كج كنيد 2000 تا پسر غش ميكننو صد دله عاشقتون ميشن! پس چرا بيكار نشستي؟(دخترا مطمئنن حرفامو خوب ميفهمن)/ خدا جاي خودش . پيغمبر و دعا و ناله هم سر جاش. هر كي در خونه رو زد قدم به روي چشم اما اگه رفت و نيومد به سلامت.ميدونم روحيتو داغون ميكنن ولي به اين هم فكر كن كه اونا هم پيش خودشون شايد ميگن اي بابا دختره تحصيلاتو اوضاش خيلي بهتره كم ميارم تو زندگي و ميزنه تو سرم.ها نميشه اين مدلي فكر كرد؟ بيكار نشين. الكي هم حرص نخور.پسر خوب زياده.همون جور كه دختر خوب زياده. به قول عموي من نخواست؟! به جهندم. ميگن اگر اوني رو كه ميخواي به دست نياري مجبوري اوني رو كه ميدن تحمل كني.راستي اگرم پسري اومد و خواست باهاتون حرف بزنه ديدين كيس خوبيه ببول نباشين لطفا(اميدوارم راحتي منو به بي ادبي نذارين) شما هم اون زبون رو كار بندازين و دلشو گرو بگيرين. نذارين مفت دربره.بابا تو كه كالا نيستي بيان ببينن برن. اومد ديدي خوبه، تو ذهنشو درگير كن. تو جذبش كن. ا پسر خوبي بود چرا زنگ نزد!!! شايد كم كاري از تو باشه تو اين موارد. خلاصه كه كم كاري از خودته . چه توي خونه و چه در محيط كار و بيرون از خونه.وسلام
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
چقدر بی عدالتی بزرگی!
حتما این که خانومها هر کی که بخوان رو رد می کنند و هر کی که رو بخوان به غلامی قبول می کنند عین عدالته و اینکه خونواده پسر کسی رو قبول نکنه عین بی عدالتی!!
جالبه!
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم سلام
( sorena_arman و لولی وش گرامی ) ممنون از نظراتتون
اجازه بدید به اطلاعتون برسونم خانواده محترم ؟ تماس حاصل کردند و هنوز نظر اقا پسرشون اینه که باید بیشتر بنده رو بشناسند ( تا امروز سه مرتبه و به مدت 5 ساعت تمام با هم صحبت کردیم ). همچنان قرار شد گوش به زنگ تلفن بمونیم ... واما در مورد نظرات دوستان
ابتدا می خوام در مورد کم کاری که اشاره فرمودید صحبت کنم . دوست عزیز من از وقتی که به یاد میارم تا همین الان همیشه سرم به درس و کتاب گرم بوده از ترجمه کتابهای تخصصی گرفته تا قبول کار مشاوره (علاوه بر کار اصلی خودم در یکی از سازمانها ). همیشه دوست داشتم به خاطر شخصیت و ومتانتم انتخاب بشم . دوست داشتم و دارم به خاطر رفتار و عملکردم ، به خاطر مهارتهام و شخصیتم مورد توجه قرار بگیرم نه به خاطر جنسیتم . اگر من بخوام با ناز و کرشمه کسی رو اسیر خودم کنم بهتون قول میدم فردا با ناز و کرشمه دختر دیگری زندگیم رو از دست میدم . من سعی کردم تو این مدت (26 سالمه ) ویژگیها و امتیازهای اکتسابی رو به دست بیارم ( البته بیشتر به خاطر پاسخ دادن به نیازهای روحی خودم ).
اما در مورد جواب نظر دوست عزیزم سورنا
دوست خوبم من این ادعا ودرخواست رو ندارم که هر کسی بدون ملاقات و پسندیدن قیافه من ، با من تن به ازدواج بده . ولی قبول کنید خانواده های پسر کمی بی انصافی می کنند . به عنوان مثال یک لشکر خانم عزم امدن به اداره رو میکنن و میان ، تو اداره همه متوجه قضیه میشن . از طرفی طی دو یا سه مرحله میان منزل و هی اشخاص عوض میشن ( باید مورد پسند یک قبیله باشی تا بعد برسیم به مرحله ملاقات با اقا داماد ) . اقا داماد هم میاد و چند جلسه صحبت و مکالمه تلفنی ( در این مدت خانواده کسب و کار رو رها کرده و تحقیق میکنه ) و بعد دیگه هیچ خبری نمیشه
فکرش رو کنید ببیند جای اون دختر خانم باشید در برابر رفتار و سوالات همکاران ، خانواده و ... چقدر احساس شرم میکنید .
در اخر خیلی ممنونم از بذل توجهتون
بازم منتظر نظر دوستان هستم
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم سلام
نیاز به راهنمایی فوری تون دارم ...
اقای محترم مذکور مجدد تماس گرفتند و با هم دو ساعت تلفنی صحبت کردیم ولی باز اصرار دارند اشنایی ها بیشتر بشه ...؟؟؟؟
ولی من فکر میکنم این دیگه وسواس ذهنیه ...
یه سوال چند مرتبه قبل از ازدواج برای اشنایی بیشتر باید دختر و پسر با هم صحبت کنند ؟
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
آشنایی ممکنه ماهها و حتی سالها طول بکشه .
ولی این دلیل نمیشه شما ماهها معطل بشید . به ایشون بگید اگر میخوان بیشتر آشنا بشن میتونن تلفنی و اگر خانواده اجازه بدن حضوری صحبت کنید . ولی شما هم دقت کنید . اولا حواستان باشد که ایشان رابطه را احساسی نکنند و تمرکزتان روی شناخت باشد . دوما شما هم سعی کنید ایشان را بشناسید . شناخت هم فقط با سوال کردن به دست نمی آید بلکه بخش عمده شناخت باید از روی رفتار باشد . یعنی به کارهایی که انجام میدهند دقت کنید .
ضمنا از ایشان بپرسید که چند جلسه صحبت لازم است تا به شناخت برسند ( یعنی برای این مراحل زمان مشخص کنید )
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام
قبول. حرف منو كمي اشتباه برداشت كرديد.و ايرادي هم نيست به هر حال نظره ديگه. و نظرم در مورد اين كه چقدر حرف بزنيد:
زياد. قراره عمري زندگي كنيد.بيشتر هم سعي در ارتباط تلفني نه بلكه نزديك باشه و شناخت پيدا كنيد. نترسيد از زياد شدن مكالمات. فقط سعي كنيد براي لوس نشدن موضو كمي بهش رسميت بدين. سخت نگيريد. من هنوز بعد از 2 سال ارتباط هنوز خيلي چيزها رو از طرفم نميدونم.زياد عجله نكنيد.كمي كلتونو از ترجمه و كتاب بياريد بيرون. ضرر نداره.در ضمن پسر اگه زياد تماس ميگيره نشونه خيلي خوبيه. ببينيد سوالش در چه خصوصه و دلش رو توي اون موضو قرص كنيد و مطمئنش كنيد.اين موضوع خيلي مهمه
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام.
نظرم اینه که در این موضوع، شما باید خودتون رو با پایین تر از خودتون مقایسه کنید.(از اینکه هزاران نعمت بزرگ دارید، از خدا ممنون باشید.) همان کاری که من در مواقعی که ضعف های خودم رو می بینم و می دانم که نمی توانم برطرف کنم، انجام می دهم.
البته حق انتخاب با هر دو طرف است. بنابراین بی عدالتی که شما فرمودید، (با فرض وجود)، دو جانبه است.
من خودم وقتی رفتم خواستگاری، بدون هیچ دلیل موجهی به راحتی کنف شدم، به طوری که دماغم هنوزم داره می سوزه.(با اینکه به نظر خودم، تقریبا شرایط مورد نیاز برای مورد قبول واقع شدن رو داشتم.) اما چاره ای نیست. شاید تقدیر من اینطوریه.
الان یاد یک از قرآن کریم افتادم.
چه بسیار است چیزهایی که شما دوست می دارید و شر شماست و چه بسیار است چیزهای که شما دوست ندارید و خیر شماست.
یک روز دنیا با توست و یک روز علیه تو.
می دونم که سخته اما سعی کنید در این جور مواقع، برای جلوگیری از بروز مشکلات بیشتر، ذهن خود و خانواده و به مسائل دیگری متوجه کنید.
موفق باشید.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
digitalman دوست خوبم سلام
از اینکه راهنمایی کردید ممنون و متشکرم . حقیقتش رو بخواهید من از عکس العمل اطرافیانم خیلی هراس دارم . و این موجب میشه بخوام زودتر تکلیفم روشن بشه از طرفی این مسئله باعث اختلال زندگیم شده . بر هیچ مسئله ای نمی تونم تمرکز کنم . ولی حق با شماست باید بیشتر روی رفتارها تمرکز کنم . البته تحقیقات خانواده ام نتیجه خیلی مثبتی داشته واما از شما بی نهایت ممنونم که توجه کردید .
لولي وش گرامی سلام
جسارت من رو ببخشید منم نظرم رو گفتم .و به نظر شما هم احترام قائلم . متاسفانه من شدیدا عاطفی هستم و زود وابسته میشم ( بزرگترین نقطه ضعفمه ) و این امر باعث میشه از نتیجه منفی در اینده نگران بشم . دوست خوبم میدونید این اقا در مکالماتشون گفتند که ما در کلیات با هم 80 درصد توافق داریم ولی باید درجزئیات هم با هم توافق داشته باشیم . من این نظر رو قبول ندارم . چون وقتی خودم رو با برادرم مقایسه میکنم (باوجود تربیت در شرایط یکسان ) در جزئیات بسیار اختلاف نظر داریم . به نظر شما این وسواس ذهنی نیست که بخواهیم در جزئیاتی مثلا (رنگ مورد علاقه ، موسیقی مورد علاقه، بهترین فیلمی که دیدیم ) تفاهم صد در صد را پیدا کنیم ؟؟؟؟ حس برادرانه تون رو احساس میکنم . بنابراین منتظر پاسختون هستم ...
saeed.m007 دوست محترم
سلام
خیلی ممنونم از توجهتون . وقتی ایه قران رو خوندم خیلی اروم شدم . افرین بر شما که این تدبیر رو در زندگی تون جاری میکنید . من توفیق زیادی ندارم ولی همین ارامش اندک رو هم فقط و فقط از طریق یاد خدا و ذکر ( یا انیس من لا انیس له ) دارم.نظرتون تلنگری دوباره بود . متشکرم .
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام
خواستم تجربه شخصي خودمو كه اتفاقاشما هم بهش اشاره كردي رو برات بگم.نبايد قبل از اينكه اون شخص رو بشناسي و تشخيص بدي كه ازهمه نظر براي ازدواج با شما مناسب هست ، بهش وابسته بشي.شديدا تو رو از اين كار منع ميكنم.بببين اگه ازلحاظ عاطفي بهش وابسته بشي وبعدها بفهمي كه خداي نكرده انتخابت درست نبوده،دل كندن ازش وفراموش كردن تمام مسائل ريز ودرشتي كه بين شما بوجود آمده خيلي خيلي سخت ميشه.بازم تاكيد ميكنم تمام مدتي كه ميخواي باهاش آشنا بشي،به محض اينكه حس كردي داري بهش علاقه مند ميشي به خودت نهيب بزن كه فرصت براي ايجاد رابطه عاطفي زياده والان زمانيه كه تو بايستي از روي عقل ومنطق تصميم درست بگيري.اين مسئله براي همه دخترايي كه تا قبل از ازدواج هيچ نوع رابطه اي با پسرا ندارن پيش مياد.نميخوام استرس بهت وارد كنم اما بايد متوجه اهميت موضوع باشي تا خداي نكرده يه زماني به خودت نگي اي كاش دوسش نداشتم تا راحتتر ميتونستم ازش بگذرم.درضمن اينهمه خودت رو ملزم به جواب دادن به اطرافيان وهمكارات نكن.به اونها چه ربطي داره؟يه چيز ديگه:تا وقتي كه مسئله قطعي نشده با كسي بجز خانوادت درميانش نذار.موظف نيستي كه همه سوالاي همكاراتو جواب بدي.اگه يه مدت به سوالاشون جواب ندي اونام ديگه كنجكاوي نميكنن.موفق باشي.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
یاد اوران عزیز سلام
حق با شماست و متاسفانه من فکر میکنم با ادامه این مسیر که به قول اون اقا ( با هدف اشنایی بیشتر هست ) این اتفاق خواهد افتاد . برای همین اصرار دارم زودتر این تکلیف مشخص بشه ولی خانواده ام نهی میکنن مبادا در صحبت هات تعجیل نشون بدی که میذارن به حساب ...
در ضمن من یه رو دست هم خوردم که از بابت این مسئله خیلی ناراحتم و دو روزه خودم رو سرزنش میکنم . سوالی از من پرسیدند که به نظر شما شناخت تون از من چقدر براتون کافی برای تصمیم گیری و من سادگی کردم و با توجه به اطلاعاتی که خانواده ام در مورد این فرد در اختیارم قرار داده بودند گفتم نود درصد و وقتی نظر ایشون رو پرسیدم حسابی ناراحت شدم . گفتند من فکر میکنم تازه به 50 درصد شناخت لازم رسیدم . من صادقانه حرف زدم و هیچ نیتی نداشتم . از همون روز دعا میکنم که خود اون اقا و خانواده اش سوتعبیر نداشته باشند از حرف من.
دوستان در وضعیتی هستم که صحبتهای شما ارومم میکنه
متشکرم از نظر لطفتون
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام
من نظرم خلاف يادآورانه. اگر شما همش احتياط كنيد. مدام دنبال حرف اين و اون باشه به نتيجه نميرسيد.نه الان نه هيچ وقت.صادق هستيد.ميدونم .پس صادقانه هم رفتار كنيد و اگر ميخوايد نتيجه مطلوب بگيريد بايد تاوان سختيهاي بعدش رو هم بدين.ببينيد فهميدن رنگ مورد علاقه و اين حرفا رو توي روزاي اول زياد ميشنويد .اينا چيزهاييه كه اصلان مهم نيست.نبودن اختلاف توي زندگي يعني يه زنگي خنثي.اگه 100 درصد همه چيزتون يكي باشه ميشه؟؟؟ امكان نداره. 50 درصد شناخت؟؟؟ شما فكر نميكنم حتي 10 درصد شناخت پيدا كرده باشيد. به نظرم دل دادن اگه نباشه كه خوب چطور ميخواين ارتباط برقرار كنيد. از نظر اخلاقي و تربيتي اگر اطلاعات كافي داريد من نظرم اينه كه قرارهاتون رو زياد كنيد.ارتباط رو بيشتر كنيد.اصلان رفتارهاي طرف مقابل رو شما بايد در برخوردهاي مختلف ببينيد تا بهش دل بدين مگرنه مطمئن باشيد اگه چيزي كه ميخواين نباشه خودتون عقب ميرين و كات ميدين به رابطه. بابا جون نميخواد بخورتت كه باهاش بيرون قرار بزار.بگو ميخوام مثلان توي يه محلي كه خودت راختي ببينيش و رو در رو حرف بزنيد.طريقه بيان احساسش.رفتارهاش و اينارو ميتوني راحت تر درك كني.كمي از سنتي بودن خارجش كن.به خدا تحصيلاتت بالاست.خودت اين كاره اي .من نميدونم چرا اينقدر محتاتانه برخورد ميكني. با مكالمه كه نميشه عزيز جان! و در آخر به اين نكته ها توجه كنيد جون مادرت
(براي رسيدن به اقيانوسهاي بيكران بايد جرات دل به دريا زدن رو داشته باشي مگرنه تو همون ساحلت ميموني پس
1- گوشات بعضي حرفها رو بشنوه بعضي ها رو نه.يعني تصميم گيري رو خودت انجام بده.
2- از وابستگي نهراس . اگر چه شايد(شايد) به ناراحتي ختم بشه.چشيدن طعم تلخ نباشه شيريني رو نميفهمي
3-اطلاعاتت رو راجب به شخصت زياد كن و ارتباط رو بيشتر.ميخواي يه كفش بخري يه ساعت ميگيري نگاش ميكني و براندازش ميكني پس وقت بزار
4-براي اين موضوع مهم وقت بزار .اونم از اين موضوع خوشحال ميشه و ميفهمه كه براي شما هم اين موضو ارزشمنده.
5- قبلانم گفتم براي يك مرد اطمينان خيلي مهمه و اگه دلش قرص بشه ديگه بدونيد كه همه كار براتون ميكنه.بهش وقت كافي بدين
6- مطمئن باشيد اگر صادق باشيد نه اينكه كسي از اين حرف ناراحت نميشه و سو برداشت نميكنه بلكه از اين صداقت خوشحال هم ميشن.اين روزا صداقت رو تو هر دكوني نميشه پيدا كرد.
خيلي وراجي كردم.معذرت
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم و لولی وش گرامی
سلام از اینکه در این راه سخت همراه من هستید ممنون و سپاسگذارم
از نظر من تطابق صد در صد دو شخصیت محال هست و با نظر لولی وش کاملا موافقم . اما این مسئله از طرف خواستگارم مطرح هست که دوست دارن در مورد جزئیات ، بیشتر و بیشتر و بیشتر ... بدونند . دوباره برای روز شنبه قرار ملاقات حضوری گذاشتند . من احساس میکنم این همه اصرار برای اطلاع از تمام جزئیات شخص مقابل مربوط به وسواس ذهنی میشه .
راستی فراموش کردم بهتون بگم که تحصیلات من ازشون بالاتر هست .
ایا این مسئله می تونه باعث تردید و دودلی شون بشه . از طرفی من کار رسمی در اداره دارم ولی ایشون کار قراردادی در کارخونه . راستش رو بخواین به غرورم بر میخوره که کسی بیاد و هی سین جیمم کنه در حالیکه اگر از ایشون بالاتر نباشم پائین تر نیستم و بعد از همه این همه رفت و امدها بگن ...((( خداحافظ ما به درد هم نمیخوریم )))
من روحیه خیلی حساسی دارم ( البته میدونم که خیلی بده ) و اگر پایان کار این چنین بشه مطمئن باشید ضربه روحی وحشتناکی رو متحمل میشم.
فشارهای خانواده هم از طرفی باعث شده که فکر کنم این اقا لطف کرده و منت سرم گذاشته امده خواستگاریم.( چون تمام دختران فامیل که سن شون ار من کمتره ازدواج کرده و یا در شرف ازدواج هستند و حرفهای خاله زنکی اطرافیان موجب میشه پدر و مادرم احساس نگرانی کنند . در حالیکه من فقط 26 سال سن دارم و اگر تا امروز ازدواج نکردم به خاطر اینه که یک ماه هست که فارغ التحصیل شدم ).
خواستگارم از من 4 سال بزرگتر هستند . و از نظر دوستانم ( و مشاور ) در وجوه مختلف امتیاز بالاتری از من ندارن . روز شنبه قراره برای چهارمین بار با هم صحبت کنیم ( البته در سه مرتبه قبلی حدود 5 ساعت صحبت کردیم ).
به نظر شما دوستان خوبم اگر باز هم خواستند این صحبتها به منظور اشنایی بیشتر ( منظورشون رو از بیشتر نمی فهمم) ادامه پیدا کنه قبول کنم ؟
اگر سرانجام کار خداحافظی بود و من وابسته شدم چی ؟ ایا جزیئات بشتر رو نباید در دوران نامزدی دونست ؟
چطوری بهشون بگم که زودتر تکلیف من رو مشخص کنن ؟ ( دو برنامه سفر دارم یکی تحصیلی و یکی کاری که به خاطر ایشون مدام عقب میندازم و حس میکنم کم کم در زندگیم اختلال ایجاد میشه )
دوستان خوبم منتظر راهنمایی های خوب شما هستم. از لولی وش هم به خاطر توجه و دلسوزی شون ممنونم. راهنمایی های پست اخرشون خیلی مفید بود .
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام دوست عزیز
به نظرم بهتره اون چیزی که خودتون حس می کنید در این برهه از زندگیتون درسته انجام بدهید بدون در نظر گرفتن حرفهای دیگران.
نه اینکه به نظرات دیگران بی احترامی کنید ولی احساس و فکر شما همیشه با شماست و با شما زندگی میکنند نه حرفهای دیگران.
اگر هدف امسال شما کار و یا تحصیل هست پس ازدواج را رها کنید و به سمت این فعالیت ها بروید.
اگر هدف شما تشکیل زندگی مشترک هست برنامه های کاری و تحصیلی را می بایست به نوعی کمرنگ تر دنبال کنید.
حال ببینید خودتان از زندگی خودتان چه توقعی دارید.
پیروز باشید :72:
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوست عزیز rambod123 سلام و ممنون از اینکه نظرتون رو برام نوشتید
فکر میکنم با توجه به موقعیتی که دختران مجرد درکشور ما دارند و بیشتر به چشم یک مجرم بهشون نگاه میشه بهتره به ادامه تحصیل فکر نکنم . از دوستان دیگه هم درخواست میکنم راهنمایئم کنند . ایا صلاح هست که ازشون بخوام سریعتر تصمیم شون رو بگیرند یا فکر دیگه ایی می کنن . سوالهام رو اینجا تکرار میکنم.
به نظر شما دوستان خوبم اگر باز هم خواستند این صحبتها به منظور اشنایی بیشتر ( منظورشون رو از بیشتر نمی فهمم) ادامه پیدا کنه قبول کنم ؟
اگر سرانجام کار خداحافظی بود و من وابسته شدم چی ؟ ایا جزیئات بشتر رو نباید در دوران نامزدی دونست ؟
چطوری بهشون بگم که زودتر تکلیف من رو مشخص کنن ؟ ( دو برنامه سفر دارم یکی تحصیلی و یکی کاری که به خاطر ایشون مدام عقب میندازم و حس میکنم کم کم در زندگیم اختلال ایجاد میشه )
مجدد از اقای رامبد تشکر میکنم.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان عزیزم رفته رفته به قرار روز شنبه با خواستگارم نزدیک میشم و استرسم چند صد برابر
کسی نمیخواهد کمکم کنه ؟
منم نتظر نظرات و راهنمایی های شما هستم
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام عزیزم
چیه چه خبره گلم چقدر استرس داری؟ لطفا واسه خودت احترام بیشتری قائل شو بدون که هیچ کم نداری
و در ضمن قرار نیست زودی به این نتیجه برسی که با این آقا ازدواج کنی اصلا شاید شما ایشون را نپسندیدی.
پس اول واسه خودت ارزش قائل باش قدر موقعیت و شخصیت خودت را رو بدون و آرام باش، به خدای بزرگ توکل کن اگه که خیره و خدا خواست می شه...
خواهش می کنم اعتماد به نفست رو بالا ببر و امروز حتما تاپیک هایی که کیوان بزرگوار اشاره کردند را مطالعه کن.
خودت رو دست کم نگیر خوب نازنینم
ما هم دعا می کنیم تو هم سعیت را بکنیا
موفق باشی
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوست خوبم نگران نباشید
من نیز این مشکل را داشتم و وقتی کسی را از هم نظر پسنیدم منو منتطر گذاشت البته اونم منو پسنیده بود ولی دیگه نیومد اونم بعد از چندبار که درمورد زندگی مشترک تقریبا باهم به تفاهم رسیده بودیم (البته در این موارد فقط صحبت کردیم )ولی من از شما تعجب می کنم با این شرایطی که شما دارید از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشید
راستش من دوستی دارم که هیچ یک از موقعیت های شمارو نداره ولی باور کنبن در مورد ازدواج صحبت که میشه خودشو خیلی دست بالا میگیره الان هم سه هفته ازدواج کرده با کسی که خیلی از لحاط اجتماعی و مسایل دیگر از اون بالاتره . مطمئن باشید شکست نخوردید
من وقتی که تصمیم به ازدواج گرفتم باتوجه به اینکه مشکلات خانوادگی زیادی داشتم (شرایط خوبی نداشتم و با ازدواج می خواستم از مشکلاتم فرارکنم و همیشه ازخدا خواستم که طرف مقابلم فقط منو بخاطر خودم بخواد و واقعا منو دوست داشته باشه الان هم همینطور شده و با کسی که ازدواج کردم با رفتار وعملش نشون می ده که واقعا منو میخواد باور کنین با اینکه مشکلات مادی زیادی داریم ولی فقط در کنار اون آرامش دارم براتون آرزوی موفقیت دارم .ضمنا از راهنمایتون خیلی ممنونم
یک سوال ازتون دارم یک موقیعت شغلی برای همسرم در تهران پیش اومده شرایطش تا حدودی بد ندیست و کارش اداری است وهمسرم اصرار داره که بریم چون تهران رو هم خیلی دوستداره ولی من از غریب بودن میترسم و به شهرم وابسته ام ولی گفتم اگه بخواد با اینکه زیاد تمایلی ندارم باهاش می رم . اگه تونستین دراین مورد هم راهنماییم کنین
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
estar7 و raha25 عزیز سلام
از اینکه در بحبوحه زندگیم با این سایت و دوستان خوبی چون شما و دیگر عزیزان اشنا شدم خدای بزرگ رو سپاسگذارم . از اینکه بهم اعتماد به نفس میدید ممنونم . راستش رو بخواهید اینقدر اضطراب و استرسم زیاد شده که وضعیت زندگی کاملا بهم ریخته . مثل یک مرده متحرک شدم . دختری که حتی یک ساعت از زندگیش به بطالت نمی گذشت به مدت یک ماهه که دست از زندگی کشیده . نمیدونم ایا فردی که این همه به خاطرش وقت گذاشتم ارزشش رو داره . مبادا اخر کار پس از این همه امد و رفت و ( مزاحمت ها و زحمت هایی که برای خانواده ام بوجود امده ) خداحافظی کنند و بگند به درد هم نمیخوریم .
دوستان خوبم در مورد طرح این مسئله که چگونه بهشون بگم زودتر تکلیفم رو مشخص کنن و لزومی نداره تمام جزئیات زندگی من رو بدونن راهنماییم کنید ؟ ایا به صلاحمه ؟
از همه عزیزان ممنونم
رهای عزیز نظرم رو در مورد مشکل شما در تاپیک خودتون می نویسم.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دختر خوب ، من تصور می کنم قبل از هر چیزی شما نیاز به یک مشاوره طولانی مدت دارید. یک روانکاوی(ناراحت نشوید . واقعیت را می گویم و این اصلا توهین نیست)
شما با این سطح پایین از اعتماد به نفس ، اعتماد به نفس خود را از نگاه دیگران می گیرید و نه از خود. اگر ایشان به شما جواب مثبت بدهند، شما تا مدتی اعتماد به نفستان افزایش می یابد و مجددا با یک تلنگر ایشان ، تن وبدنتان می لرزد و اعتماد به نفستان را از دست می دهید. من حتی توصیه می کنم به این خواستگار خود جوابی فعلا ندهید . زندگی با همچنین سطح اعتماد به نفس پایین که شما دارید برای شما نتیجه اش شکست خواهد بود.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام گلم.
خواهش می کنم قربونت برم
آخه فدات شم چه اشکالی داره با شناخت درست به این نتیجه برسی بدردت می خورن یا نه؟ به نظر من حصول نتیجه درست هر چه که باشه می ارزه به اینکه شما به خاطر زندگیت وقت بگذارید و ببینید کسی که قرار همسفرتون بشه مسیرش کجاست با شما همسو و همجهته یا نه؟ و هیچ ایرادی نداره که حتی سالها این شناخت به طول بینجامد. هیچ عجله ای نیست خصوصا برای این امر بسیار مهم.
عجله نکن مقالات این سایت را حتما مطالعه نمایید. (دقیقا عنوان یادم نیستش اما فکر کنم این بود گزینش همسر مسابقه دو نیست..)
نه لطفا این حرف را مطرح نکنید آخه اونهام حق دارند در مورد شما به شناخت دقیق برسند. خدای نکرده ممکنه کار بدتر بشه یا اینکه فکر کنند شما ایرادی دارید که اینقدر عجله دارید همه چی تموم شه. عجله نکن گلم.
...ببخشیدا ولی فکر کنم شما ایشون را صد درصد پسندیدید که انقدر می ترسید؟ آره؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ آیا فقط برای اینکه شوهر کرده باشید؟ یا با شناخت دقیق می ترسید ایشون را از دست بدهید؟
اگه این طور نیست لطفا تا دیر نشده روی اعتماد به نفستون کار کنید.
خدا یارتون
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
بدون سلام
اي بابااااااااا تو كه اصلان گوش به حرف نميدي!! شونصد نفر دارن ميگن نگران نباش.اكسترس نداشته باش.مهم نيست.وقت بذار.اعتماد به نفس داشته باش.... اما تو انگار فقط كار خودتو ميكني. دوست داري بهت جواب مثبت بده؟؟؟انقدر عجله ميكني نميترسي فردا روزي حالت از طرف بد بشه وقتي ميبينيش؟!!!!! پشيمون بشي كه عجله كردي.خودتو الكي تو حچل انداختي؟؟؟؟ بابا مسائلو تو داري زيادي بزرگ ميكنيو به جون خونوادت ميندازي. اون از خداش باشه با تو ازدواج كنه.تحصيلاتتم كه گفتي بالاتره از اون . شغلتم كه همينطور من نميفهمم چشم بسته دنبال چي هستي؟ زرتي بري خونه شوهر؟!!!!!
بهتر نيست بجاي ترس از تفكرات واحي به نقطه هاي قوت خودت فكر كني؟ يه چيزو بدون اگه بخواي نقطه ضعف نشون بدي روي اين موضو كه بگم تكليفو روشن كن سريع اون آقا ميگه حتما يه چيزي هست كه ميگه سريعتر باش.پس سعي ميكنه وقت بيشتري براي شناخت بزاره. وسلام
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
sorena_arman و estar7 و لولي وش عزیز سلام
از راهنمایی هاتون ممنونم . دیشب که با خدا نیایش میکردم خیلی ارامتر شدم و همه چیز رو سپردم دست ذات متعال و بزرگوارش . با آرمان موافقم و البته باید بگم یک سالی است که پیش یک مشاور خیلی خوب میرم که خیلی کمکم میکنند. دوستان برام دعا کنید و از خدای بزرگ و بی انتها بخواین برام صبر و صحه صدر عطا کنه . نتیجه گفت و شنود قرار امروز رو شب براتون مینویسم و امیدوارم باز هم راهنمائیم کنید
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان سلام
دیروز با خواستگارم دوباره صحبت کردم و خودشون به این نتیجه رسیدند که دیگر جلسات اشنایی کافیه . حالا قراره اگر مورد پسند و مقبول باشم مادرشون زنگ بزنن . دوستان از شدت استرس مدام دچار سرگیجه و حالت تهوع میشم . فکر میکنم راهنمایی های شما راهگشای خوبی برام باشه
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام گلم.
الهی قربونت برم از خداوند متعال بهترین ها را براتون آرزومندم.
همه چی رو به اوس کریم واگذار کن آرام آرام باش.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام و تشکر از همه دوستان به خاطر همراهی شون
دوستان یک اتفاق خیلی عجیب و دور از انتظار برام اتفاق افتاد . بعد از چهل روز به زحمت افتادن خانواده ام و امد و شدهای خواستگارم و صحبت طی شش یا هفت ساعت ( درمجموع) و بعد از اینکه جواب بله رو دادیم . و اقای خواستگار هم در صحبتهاش نظرش رو به این صورت بیان کرد که از هر لحاظ با هم توافق داریم ،دیروز صبح در کمال ناباوری مادر خانواده زنگ زد و گفت استخاره کردیم بد امد شرمنده تونیم . هر چند مادرم معترضانه به مادر شون گفته بودند که استخاره رو اگر بهش معتقدید (من اعتقادی در مورد کاربرد استخاره در زمینه ازدواج ندارم . چون عقل و مشورت هر دو منجر به تصمیم گیری شده بودند) می بایستی قبل از اینکه این همه دو نفر با هم اشنا بشن انجام میدادید . نه الان . چون این خانواده دو بار از ما جواب خواستند . دفعه اول که نظر مثبت مون رو مطرح کردیم اصرار کردند باید اشنایی ها بیشتر بشه و بعد از اینکه برای دومین بار هم نظر خواستند و جواب مثبت دادیم با بهونه کردن استخاره این طوری با روحیه من بازی کردند . از دیروز صبح تا امروز تا حد مرگ گریه کردم . من برنامه مشخصی برای زندگیم داشتم و قبل از مطرح شدن این ماجرا شروع کرده بودم برای دکترا میخوندم . با طرح این قضیه دیگه نتونستم تمرکز کنم . و به این فکر میکردم ازدواج مهمتر از ادامه تحصیله . و اما حالا علاوه بر اینکه نتونستم از این ایام استفاده کنم (هفته بعد ازمون دکتراست ) حداقل اعتماد به نفسی هم که داشتم از بین رفت . از همه دوستان خوبم تقاضا دارم کمکم کنند . راستی پیش مشاور هم رفتم هرچند خیلی سعی کرد ارامم کنه ولی ...
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام.اي بابا ،چرا اينقدر مسئله رو براي خودت بزرگش كردي؟همون بهتر كه رفت.آدمي با اينهمه وسواس،من مخالف صحبتهاي قبل از ازدواج نيستم اما آخه مگه آدم تو اينطور صحبتها چقدر ميتونه طرفشو بشناسه؟باور كن تا يه مدت با كسي نشست وبرخاست نداشته باشي نميتوني كامل بشناسيش.نمي فهمم چرا ناراحتي؟تو كه هم تحصيلاتت بالاتره،هم شغلت صدبار از اون بهتره وهم اينكه به نظر من منطقي تراز اون مياي.نبايد انقدر در مقابلش كوتاه ميامدي كه اون به خودش اجازه بده فكر كنه كه از طرف تو همه چي تمام شده و اين خودشه كه بايد جواب آخر رو بده.حالا هم واقعيت اينه:هيچ اتفاق مهمي نيفتاده.شما بايد به زندگي عادي خودت برگردي،به كارت برس،تو همين يك هفته تلاش كن درس بخوان وآزمونتم بده.براي ادامه تحصيل هيچ وقت دير نيست.سعي كن امسال هم پس انداز كني وهم درس بخواني وهم به خواستگاراي ديگت فكر كني.بايد بين همه جوانب زندگيت تعادل برقرار كني.اين خيلي مهمه.نبايد فقط به ازدواج يا فقط به درس يا به كار مشغول باشي باور كن همزمان ميشه در هر سه موضوع فعاليت كني وانشاءالله موفق بشي.اما اين برات يه تجربه باشه كه اينهمه روي ازدواج وروي يك شخص بخصوص تمركز نكني.مطمئن باش خيري تو اين مسئله هست.شايد اين ازدواج به صلاحت نبوده.بازم به اون آيه قرآن كه دوستمان نوشتن فكر كن.خلاصه كلام:آرامشت رو حفظ كن وازاين به بعد بين تمامي ابعاد زندگيت تعادل برقرار كن.آدمهاي موفق ،آدمهايي هستند كه متعادلندواين تعادل باعث ايجاد آرامش در اونها ميشه برات آرزوي موفقيت ميكنم.
-
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام عزیز دلم، الهی اشکال نداره، این چیزا پیش میاد گلم می دونم سخته اما تو باید به فکر خودت و بهتر کردن زندگیت باشی، نه اینکه چرا اونا اشتباه کردن یا نتیجه ای مطابق میل شما نگرفتن. لطفا دیگه بهشون فکر نکنید. مطمئنن خداوند بهتر از این ها واستون کنار گذاشته، پس صبور باشید. و این سوال ها را از خودتون و کسی دیگه نپرسید چون فشار بار منفیش رو خودتون بیشتر میشه، راستی می دونی نسبت به خیلی ها خوشبخت تری و تو این دوره زمونه که خواستگار پاشو دم خونه خیلی از دخترای گل ایرانی نمی ذاره تو خواستگار داری؟...
خواهر نازنینم اشکالی نداره از همین لحظه کتاب های آزمون را بردارید و مطالعه را شروع کنید باور می کنید خیلی از رقیب های شما حتی این فرصت را هم ندارند که مطالعه کنند. نه دیر نشده پس شروع کن به خوندن و مرور کردن. آزمون دکتری فقط مرور می خواد با یه دست توانا واسه نوشتن و مطمئننا شما که به این جا رسیدین به راحتی از پسش بر میاید.
از خدای مهربون کمک بخواه اینا مشکلات کوچیک زندگی هستن که گذر زمان محوشون میکنه.
اما الان زمان را از دست نده به خاطر آزمون دکتری.
-
به: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام دوستان خوبم از اینکه وب سایت دوباره راه اندازی شد خوشحالم
ولی ناراحتی اینکه اینگونه و با نام استخاره به قران پس زده شدم با شدت هر چه تمام ادامه داره . اینکه اینقدر تحقیر شدم داره داغونم میکنه.
چرا خانواده برخی از اقایون به خودشون این اجازه رو میدن که اینگونه با روحیه دختران بازی کنند . ایا چون تعادل تعداد دختران مجرد دم بخت نسبت به پسران بهم خورده باید انصاف و وجدان اخلاقی رو زیر پا بذاریم .
من این گلایه رو دارم اگر خانواده پسر به استخاره معتقد هستند و تصمیم نهایی با استخاره به قران معلوم و معین می شه چرا قبل از اینکه دختر و پسر این همه با هم اشنا بشند و صحبت کنند سراغ استخاره نرفتند؟
ایا این انصافه وقتی از دختری با هزار امید و ارزو جواب بله رو گرفتیم ، با تمام وجودمون تحقیرش کنیم و بگیم شرمنده استخاره بد اومد ؟
اگر مورد پسند و مقبول نبودم ، اگر شرایط تحصیلی و شغلیم مورد رضایتشون نبود، چرا باید چهل روز این بازی مسخره رو ادامه بدن و بعد به نام دین و رجوع به قران جواب بله ی من رو رد کنند. می شد در همون جلسات اول با پیگیر نشدن قضیه این مسئله رو نشون داد. نه اینکه در اخرین ملاقات حضوری من با خواستگارم طوری ابراز کردند که من قضیه رو تمام شده تلقی کردم و حتی به اینکه مراسم چطور برگزار شه فکر کردم ( قسم میخورم هر دختری جای من بود و در این برخورد ها و ملاقات ها، برخورد و عکس العمل مادر و خواهر و همچنین خود خواستگار رو میدید فراتر از اینها فکر میکرد.). واین تنها و تنها نشان دهنده غرور و خودخواهی خانواده هایی است که با چنین رفتارهایی قلب یک خانواده رو به درد میارن .
به قول دوستان خوبم صد در صد حکمت خدا در این بود که این ارتباط در همین مقطع قطع بشه ، چرا که برای خانواده هایی این چنینی خیلی راحت و عادی است که بعد از مدتی سر کوچکترین بهانه ، بگن استخاره کردیم خوب اومد میخوایم برای پسرمون یه زن دیگه هم اختیار کنیم . این افراد باعث منزجر شدن جوانها از اسلام میشن .
مراجع تقلید بزرگ ما معتقدند وقتی عقل و مشورت میتونه راهگشا باشه استخاره کردن معنایی نداره . گذشته از اون استخاره وقت و زمان و شرایط خاص خودش رو داره .
چه بسا من اگر اعتقادی به حکمت خدا و تقدیر و سرنوشت نداشتم ، با این بهانه خانواده پسر از دین زده میشدم . در حالیکه من بعد از شنیدن این خبر با دل شکسته رفتم امامزاده و ضجه وار گریه کردم ، نه اینکه چرا مقبول نبودم . به خاطر اینکه چرا باید این همه بی عدالتی در جامعه ما وجود داشته باشه . و برخی از خانواده ها به خودشون اجازه بدن بزرگترین صدمات روحی رو به دخترهای دم بخت وارد کنن.
دوستان من تا چند روز اینده 27 ساله میشم . ایا به نظر شما وقت ازدواجم گذشته ؟ ایا دوباره موقعیتهای خوبی خواهم داشت ؟
حرفهای مادرم و اطرافیان تمام انگیزه من رو برای ادامه زندگی ازم گرفته؟
منتظر نظرات شما هستم. چرا که تسکین دل خسته ام هستند
-
به: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم تنهام گذاشتید ؟
-
به: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان چرا کسی به داد دل شکسته ام نمیرسه؟
-
به: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام دوست عزیز
نمی دانم چرا آن خانواده چنین کاری کردند که البته پسر در این ماجرا مقصر بوده.
کسی که تصمیم به ازدواج داره که دیگه استخاره نمیکنه!
من به عنوان یک پسر بعضی مواقع شرمنده شما خانومای توی سایت میشم چون یک سری مطالب واقعا عجیب غریبه برای من به شخصه.
در هر صورت احتمال میدم اونا به هر دلیلی شما را نپسندیده اند که با بهانه استخاره جلو آمدند.
حتما قسمت این بوده و باز خدا را شکر کنید چون هیچ کدوم از کارهای خدا بی حکمت نیست. خانواده شما درست گفتند و این کار دارای حکمت هست که از دیده ما انسانها مخفی است.
دوست عزیز روی این موضوعات استرس نداشته باشید. وقتش که برسه حتی اگر سن بالاتر از 35 هم رفته باشه ازدواج رخ میده.
در رابطه با اون پسر هم باید بگم که باز فکر می کنم ترس از مسئولیت باعث دو دلی و تردید در اون شده که این چنین کاری کردند.
در هر صورت بهتره با یکی از دوستای نزدیک و یا مادرتون و یا خواهرتون و هر کسی که در این جور مواقع سنگ صبور شما هست کمی درد دل کنید و این مسائل را براش به صورت کامل بگید. برای خارج شدن ذهن از این فکرا بهترین راه همینه.
امیدوارم به فعالیتی مفید و سازنده دست بزنید
شاد باشید و سلامت :72: