با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
دوستان خوبم سلام، امیدوارم ایندفعه دوستان کمکم کنم تا مشکلم حل بشه. من می خوام بگم که همسرم خیلی حرف می زنه البته این خیلی حرف زدن ها فقط توی جمع هست و برعکس توی خلوت خصوصی دونفرمون خیلی کم صحبت می کنه. از وقتی باهاش آشنا شدم و عقد کردیم و الان هم که 9 ماه هست ازدواج کردیم هر جا که رفتیم توی هر جمعی چه فامیل چه غریبه اون قدر حرف می زنه که حد نداره، یکریز حرف می زنه، شوخی می کنه بلند بلند می خنده، از رفتارهای خنده آور پدر و مادرش برای دوست و آشنا تعریف می کنه و بعضی موقع ها به قولی اونها رو مسخره هم می کنه که دیگرون بخندن، البته این رو هم بگم که اصلا اعتماد به نفس پایینی هم نداره که فکر کنید برای جلب توجه داره این کارها رو می کنه، نمی دونم اصلا برای چی این کار رو می کنه! چند ماه اول نامزدی وقتی برای آشنایی با دوستان و فامیل دعوت می شدیم و من برای اولین بار به دیدن اونها می رفتم همسرم حتی از رفتارها و گفته های من و از خانواده ی من هم برای حرف زدن و مسخره کردن و خنداندن دیگران استفاده می کردن که به مرور زمان وقتی با ناراحتی های من مواجه شدن این رفتار رو در قبال من و خانواده ام کنار گذاشتن، اما در قبال خانواده ی خودشون و در کل پرحرفی هاشون دیگه حسته شدم، به نظر من حتما دلیلی داشته که حضرت علی (ع) این قدر بر کم صحبت کردن و بیشتر فکر کردن تاکید داشته اند. البته حرف زدنهای پی در پی و مکرر ایشون همیشه هم بیخود و مسخره نیست، وقتی در مورد موضوعی بحث می شه ایشون خیلی منطقی و قشنگ برخورد می کنن که همیشه تحسین دیگرون رو بر عقل و درایت خودشون برانگیختن اما بالاخره پرحرفی های ایشون باعث میشه که بعضی موقعها حرف و صحبت هایی بکنند که یا من رو ناراحت می کنه و می رنجونه یا از شنیدن اون حرفها توی جمع خجالت می کشم و یه جورایی شخصیت خودشون هم زیر سوال می ره! بعضی موقع ها اون قدر حرف می زنن که مادرشون حتی مادرشون بهشون می گه همون توی جمع که بسه! دیگه کمتر حرف بزن! یا خواهرشوهرم وقتی برادرهای همسرشون بیاد خونشون و ما هم اون جا باشیم (چون برادرشوهرهاش از لحاظ تحصیلی و اصولا عرفی آدم های با شخصیت و باکلاسی هستن) به همسرم تذکر میده که (کمتر پیششون حرف بزن یا خدا کنه که مثلا مهدی سوتی نده یا حرف بدی نزنه) و تا حالا خیلی هم شنیدم که ازشون و از خاکی بودن و متواضع بودنشون دیگران تعریف کنن. اما خیلی هم شنیدم که اون مردی که خیلی حرف می زنه مرد خوبیه! مهدی چقدر پرحرفه! و شنیدن این حرفها و گفته های خواهرشوهرم و بعضی مواقع مادرشوهرم واقعا ناراحتم می کنه و اذیت می شم. تو رو خدا کمکم کنید تا برای این عادت بد ایشون راه حلی پیدا کنیم
این موضوع خیلی فکرم رو مشغول کرده و البته ناراحت و پریشون، از شما آقای سنگ تراشان و دوستان خوبم خواهش می کنم که راهنمایی ام کنید.
مچکر و ممنونم
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
تا حال شده باهاش در مورد این موضوع صحبت کنی؟البته باید مواظب باشی بهش توهین نشه و یا خدای ناکرده غرورش نشکنه و اعتماد بنفسش از دست نره.میتونی موقع صحبت کردن در مقابل از ویژگی های مثبتشم براش بگی مثلا همون حرفای منطقی که گاهی وقتا میزنه نشون میده بیان خوبی داره.البته اینو هم بهش بگو هر ادمی یه ایرادی داره و اون تنها نیست ولی خوش شانسه میتونه ایرادشو برطرف کنه.یا باهاش مشورت کن که مثلا خودتون توی جمع راجع به یک موضوع خاص چی میگفتین بهتر بود و حتی ازش بخاین ایرادای شما رو در حرف زدن واستون بگه خلاصه باید اول متوجه شه حرف زدن هم موضوع مهمیه که نیاز به توجه داره.تا کم کم به فکر اصلاح نحوه صحبت کردنش بیفته.شایدم زیادی صمیمی میشه و احساس راحتی میکنه و همین باعث میشه از هرچی حتی ایرادای پدرمارشم توی جمع بحث کنه.خوب البته هرکسی دوس داره توی جمع حرفی واسه گفتن داشته باشه و کم نیاره میتونه اطلاعات شخصیشو در زمینه هایی که دیگران دوس دارن بشنون بالا ببره تا مجبور نشه حرفایی که نباید بزنه...بگه
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
خانوم e-lnaz عزیز ممنون از راهنمایی هات. اما آره، شده که باهاش در این مورد صحبت کنم، بهش میگم که تو توی جمع داری یکسره حرف می زنی اجازه بده اگه 10 دقیقه حرف می زنی 5 دقیقه هم شنونده باشی و دیگرون به حرفهات فکر کنن و اونها هم صحبت کنن، اول ها بهش بر می خورد و با من برخورد می کرد که ای بابا! ول کن، تو هم به همه چیز گیر می دی؟ اما بعد از ازدواج مون چند باری که باهاش صحبت کردم در مورد خودش و ویژگیهاش و شخصیتش یه کم بهتر شده و قانع تر و حتی بعضی موقع ها بهم می گه که دیدی فلان جا رفتیم چقدر کمتر صحبت کردم و سنگین تر بودم و یا دیدی این جمع غریبه بود و من کمتر صحبت کردم و فقط توی جمع های خودمونی و فامیلی هست که راحت صحبت می کنم؟
اما توی جمع های غریبه هم فقط دفعه ی اول هست که یه کم آروم و ساکت و به قولی کم حرف هست، برای دفعه دوم اون قدر راحت می شه که هر حرفی رو هر جایی می زنه، نمی دونم چیکار کنم؟ بعضی موقع ها فکر می کنم که شخصیتش همین جوری شکل گرفته و این روزها نکته ای که فهمیدم اینه که تمام حرفهای بدی که یه موقعی هایی توی جمعی می زنه دقیقا کار مادرش هست، یعنی دقت کردم دیدیم مادرش بهش اشاره می کنه یا حرفی رو توی دهنش می زاره یا حرفی رو که خودش نمی تونه بگه و به قولی خجالت می کشه به همسر من میگه که تو بگو، بعدش شروع می کنه به قه قه خندیدن، یک بار همین چند روز پیش که با مادرشوهرم اینها رفته بودیم مسافرت به مادرشوهرم گفتم جلوی همسرم که مهدی مرد سنگین و خوبی هست، من می دونم اون هر حرفی رو نمی زنه و این شما هستید که کوکش می کنید و می گید که بگه، البته با شوخی و خنده بهش گفتم.
واقعا بعضی موقع ها اذیت می شم، البته این رو هم بگم که اطلاعات عمومی و علمی اش هم بالاست چون مدام سر اخبار های علمی و خبرهای سیاسی نشسته و علاقمنده، و خیلی هم تیز هوشه به همین دلیل وقتی پای صحبت های جدی به میون میاد خیلی خیلی خوب حرف می زنه، اما متاسفانه فرهنگ فامیلی و خانوادگیشون جوری هست که خیلی کم از این حرفها می زنن و اصولا به کار بردن کلمات بد توی صحبت هاشون براشون جذاب تر هست. دلم می خواد که همسرم متین تر و سنگین تر از این باشه!
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
به نظرم با تشويق مي شه يه كارايي كرد.مثلا اگه يه بار يه جايي خودشو كنترل كرد و كمتر صحبت كرد اونروز خيلي ازش تعريف كني .بگب وقتي كم صحبت مي كني خيلي با شخصيت مي شي.امروز چقدر با شخصيت بودي.اينجوري خيلي بيشتر ازت خوشم مياد و ...
گاهي هم الكي بهش بگي مثلا يادت مياد قبلا چقدر تو جمع حرف مي زدي چقدر بد بود !!! الان خيلي بهتر شدي بابا قبلا چي بود و از اين چيزا .اينجوري بهش تلقين مي شه كه الان كم حرف تر از قبل شده.
شايد يواش يواش بهتر بشه
ولي مواظب باش كه با توهين يا بصورت امري بهش نگي.اونوقت گوش نميده كه هيچ بدتر هم مي كنه(مثل همه ي آقايون)!!!!
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
مرسی نگار عزیز، سعیم رو می کنم ببینم چی میشه، امیدوارم که جواب بده، ولی چیزی که هست اینه که واقعا وقتی کمتر صحبت می کنه هم بیشتر دوسش دارم و هم به نظرم باشخصیت تر میرسه،
ممنون از راهنمایی هاتون
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
سلام.اول بهتون حق میدم که خیلی سخته .چون همیشه ادم دوست داره همسرش در جمع فوق العاده باشه و فکر می کنم شما بیشتر از این ناراحت میشین که اطرافیان در مورد پر حرفی همسرتون چه نظری دارن.خیلی دوستانه نمی تونین بهش توضیح بدین که این کار شما رو در جمع معذب می کنه؟میتونین خودتون وحواستون رو معطوف به چیز دیگه کنین؟
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
چند روز پیش وقتی باهاش صحبت کردم البته در مورد این موضوع مستقیم نه، در مورد مودب بودن و رفتارهای مودبانه با هم بحث می کردیم و صحبت می کردیم که من خیلی دوستانه باهاش صحبت کردم و بهش گفتم که هر کسی چه زن چه مرد دوست دارن که همسرشون یه چیزهایی داشته باشه که براشون جذاب تر باشن! مثلا یکی میگه دلم می خواد زنم با حجاب تر باشه این جوری فکر می کنم بیشتر دوستش دارم! یکی میگه دوست دارم شوهرم بیشتر به ظاهرش اهمیت بده و مثلا به قولی اون جوری که من دوست دارم لباس بپوشه! من هم دلم می خواد که تو هر جوری که دوست داری یا هر ایرادی که من دارم رو بهم گوشزد کنی تا من هم اون جوری که تو می پسندی باشم! و وقتی شیفته ی این شد که ببینه من چه جور شوهری رو می پسندم خیلی آروم بهش گفتم که اگه زرنگ باشی و یه کم از هوشت استفاده کنی اون موقع هایی که مودب تر بودی و آرومتر و به قولی توی جمع ساکت تر و متین تر به محض ترک اون موقعیت ذوق و شوق رو توی صورت من دیدی و حتی خیلی وقت ها اون ذوق رو به صورت تشویق یا یه کلمه ی مناسب به روت آوردم، مثلا بهت گفتم که چقدر عالی صحبت کردی؟ یا چقدر متین و خوشرفتار بودی! خلاصه یه جورایی بهت فهموندم که من از این رفتار خوشحالم! حالا تو می تونی به یاد بیاری که من کجا ها بهت بیشتر ابراز خوشحالی کردم؟ اون دقیقا دیروزش که توی آتلیه ی عکاسی خواهرم وقتی دوستش هم بود و خیلی متین و قشنگ صحبت کرده بود و من هم ابراز علاقه و خوشحالی کرده بودم رو مثال زد و گفت دیروز وقتی از آتلیه ی خواهرت بیرون اومدیم و من پیگیر شدم و چند تا از جاهایی رو که اون جوری بوده و من هم بهش گفته بودم رو مثال زدم و بعدش هم خندید و سکوت کرد و هیچی نگفت.
این چند روزه احساس می کنم که یه مقدار بهتر شده (البته خیلی کم) اما به نظرم همین که به حرفهام اهمیت داد و از ته دل شنید و قبول کرد خیلی عالی بود و این روزها احساس می کنم که وقتی کلمه ی زشتی بر حسب عادت از زبونش میاد بیرون خودش هم یه جورایی معذب میشه!
و در مورد صحبت شما یاسمن خانم داره! خیلی برام سخته که وقتی نیش و کنایه های اطرافیان رو در مورد پرحرفی های همسرم میشنوم یا وقتی قضاوت مسخره وار یا نادرستی در مورد شخصیت همسرم از زبونش میشنوم! چون واقعا مهدی اون جور که توی جمع نشون میده مسخره و بی ارزش نیست!
دلم می خواد هر چه زودتر این نوع رفتارها و عادت هاش رو بذار کنار!
امیدوارم که باز هم کمک های شما رو بشنوم تا راه حل بهتری بتونم پیدا کنم!
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
del عزيز به نظر من راهي كه خودت در پيش گرفتي بهترين راهه و به جز محبت كردن و با ملايمت حرف زدن فكر نمي كنم از راه ديگه اي جواب بگيري شايد اين موضوع هم بتون كمكتون كنه:
جسارتا همسر خواهر شوهر من هم تقريبا مثل همسر شما بود گاهي كه با خواهر شوهرم حرف مي زدم مي گفت از طريق غرورش تحريكش مي كنم مثلا بهش مي گم عزيزم در نظر من هميشه تو يه جنتلمن به تمام معنايي و فكر نمي كنم از يه شخصيت والايي مثل تو اين كارها درست باشه.(همسرش نقطه ضعف و غرورش همون جنتلمن بودن و اين جور چيز هابود)و حالا هسرش خيلي بهتر شده...
موفق باشي.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
ممنونم دوست خوبم، وقتی روش خودم رو به کار گرفتم می بینم که حالا فعلا در بعضی جاها جواب میده مثلا توی خونه مامانم اینها، یعنی حالا یه کم بیشتر اون جا رعایت میکنه و این برای من جای امیدواری داره که کم کم حد و حدود خودش و دیگرون رو بشناسه و بتونه بین حریم خودش و دیگرون حصاری رو بکشه!
اما در مورد حرف شما حتما این کار رو هم انجام میدم. امیدوارم که جواب بگیرم. می دونم که غرور برای مرد خیلی ارزشمند است و هیچ مردی دلش نمی خواد که غرورش رو زیر پا بگذاره یا بشکنه.
ممنون و سپاسگذارم
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
اينكه خيلي خوبه كه همسرتون توي جمع خيلي صحبت مي كنه.
به نظر من شما نبايد اين ويژگي رو توي اون تضعيف كنين. بلكه بهتره اونو هدايت كنيد. منظورم اينه كه اگه داره راجع به چيزاي پيش پا افتاده و مبتذل صحبت مي كنه، اونو تشويق كنيد راجع به مسائل سطح بالاتري صحبت كنه.
اصلا شايد اين يك حسن باشه كه شوهرتون مي تونه يك جمع رو به شنونده هاي خودش تبديل كنه. ازبين بردن اين اخلاق به نظر من درست نيست، بهتره كه اونو به طرف صحيح هدايت كنين. همين. مثلا از شوهرتون بخواهيد كه مطالعاتشو بيشتر كنه، راجع به دين، ادبيات، اخلاق، نمي دونم هر چيزي كه فعلا به اون علاقه داره و البته مي تونه آموزنده و مفيد باشه اطلاعات جديدي پيدا كنه، و راجع به اونا حرف بزنه
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
آقای mostafun سلام، ممنون از پاسخی که دادید، من خودم به شخصه تا حالا در مورد این جنبه اش فکر نکرده بودم، راهنمایی تون به نظر من خیلی فوق العاده بود. اما می دونید چیه؟ همسر من از لحاظ سطح اطلاعاتی خیلی خوب هستن و وقتی یه بحث منطقی و خوبی پیش می افته ایشون به نظر من خیلی خوب صحبت می کنن و تقریبا همیشه همه ی جوانب رو می سنجن، و بعضی وقت ها واقعا من خودم دهنم باز می مونه. اما بعضی وقت ها دیگه شورش رو در می یارن، مثلا وقتی دو تا مهمون از آشناها می یاد مثلا دایی ها و زندایی هاشون که فقط همه ی حرفهاشون از پول هست. فقط پول، تو چقدر درآمد داری؟ تو چی خریدی؟ تو فلان خونه رو چند معامله کردی؟ و چون وضع مالی پدرشوهر من خیلی خوب نیست من فکر می کنم که همسرم برای فرار از این حرفها دلش می خواد یه چیزی بگه که مثلا جمع رو به سمت خنده و شوخی بکشونه، در این مواقع دیگه به قولی از خودش درمیاد. اون قدر حرفهای بی مزه و بیخودی میزنه که بعضی وقت ها من خودم خجالت میکشم. البته این رو هم بگم که بیشتر این رفتار رو هم مادرشوهرم ازش می خواد که فلان چیز رو تعریف کن یه کم بخندیم، فلان رفتار آقات رو بگو سرگرم بشیم، فلان موضوع رو باز کن شاد باشیم، و متاسفانه چون ما طبقه ی پایین مادرشوهرم این ها می شینیم تقریبا هر مهمون غریبه و آشنایی داشته باشن ما باید و بخصوص همسرم باید بالا باشن و مدام هم این حرفهای مادرشون در گوشش هست!
بعضی موقع ها واقعا دیگه اذیت میشم وقتی پیش خودم فکر میکنم که همسرم هنوز یه بچه واسه مامانش هست که گفتن کلمات و جملات نامربوط و بعضی موقع ها بی ادبانه می تونه باعث خنده و شادی مادرش بشه، اما اصلا نمی تونه من رو خوشحال کنه و تازه به عنوان یه همسر ناراحت هم میشم که چرا شوهر من یه جورایی شده دلقک این وسط!
اصلا می دونید چیه بعضی وقت ها احساس می کنم که همسرم با اینکه 25 سالشه اما هنوز اون ثبات شخصیت رو پیدا نکنه که توی حرفها و رفتارهاش حریم قائل باشه یا خیلی درگیر بحث احترام و ادب توی خانواده شون نبوده که بتونه خیلی از چیزها رو رعایت کنه!
نمی دونم چیکار کنم
لطفا راهنمایی ام کنید.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
حالا بر عكش شوهر شما ، شوهر من اونقدر تو جمع ساكته كه من گاهي ناراحت مي شم و با خودم مي گم كاش كمي معاشرتي تر بود.آخه اينجوري مي ترسم فكر كنن كسي رو تحويل نمي گيره.
ولي در مورد شوهر شما به نظر من تنها راه تشويقه و اينكه بهش شخصيت بدين .طوري كه خودشو بالاتر از اين بدونه كه حرفهاي بي خود بزنه.البته اينم بگم كه شوهر كم حرف من هم پيش مامانم خيلي راحته . گاهي حرفهايي مي زنه كه من حرص بخورم.ولي خداروشكر فقط پيش مامانم اينجوريه!!!مثلا شروع مي كنه به آواز خوندن اونم يه آهنگ بي معني.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
ميشه حدس زد كه شوهرتون از اينكه بقيه بهش توجه مي كنن و به حرفاش گوش ميدن، لذت مي بره و اين كار يه حس دروني اونو ارضا مي كنه. مثلا نياز توجه مادر به خودش رو. (هر كسي وقتي مي بينه كه مادر و پدرش از كاري كه ميكنه راضين، خوشحال و تشويق ميشه). شايد يه تنبيه كوچولو بتونه موثر باشه. مثلا وقتي كه ديگه شورش رو در آورد يه قهر كوچولوي نيم ساعته. (اين نظر شخصي منه و اصلا به شما پيشنهاد نمي دمم اونو انجام بدين)
اگه شما با محتواي كلام شوهرتون مشكل دارين، به نظر من راهش تشويق كردن اون به مطالعه بيشتره. در ضمن اگه احتمالا در صحبتاش از غيبت كردن يا مسخره كردن بقيه استفاده مي كنه، بهتره بهش بگيد كه اين كار از نظر اخلاقي (و مذهبي) اصلا درست نيست. به نظر من هم بهتره به صراحت بگيد كه از اين كار او رنج مي بريد.
شايد بهتر باشه شما هم توي بحثهاش شركت كنيد و اونو هدايت كنيد. مثلا هر وقت داشت به لودگي و مسخرگي كشيده مي شد، يه سوال در باره چيزي كه دوست دارين شوهرتون راجع به اون حرف بزنه بپرسيد. (البته نه خيلي تابلو كه همه بفهمن شما بحث رو عوض كردين ...)
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
ممنونم از راهنمای خوب و موثری که انجام دادید. راستش حالا که فکر می کنم می بینم همسر من همیشه این جوری بوده یعنی وقتی سوال کردم و حساس شدم و از گذشته اش اطلاعات پیدا کردم دیدم که همیشه این جوری بوده یه آدمی که دیگران وقتی می بیننش ازش توقع دارن که موضوعاتی برای خندیدن داشته باشه و اگه یه موقعه یه جایی ساکت باشه یا حرفی نزنه همه تعجب می کنن و ازش می خوان که حرف بزنه و یه چیز بامزه تعریف کنه! اگه جایی بریم که همسرم نباشه همه ، زن و مرد بچه و بزرگ می گن که اگه الان اینجا مهدی بود حتما کلی می خندیدم و یه چیز بامزه می گفت. می دونید پدرشوهر من آدم خیلی خیلی ساکتی هست. یعنی شاید در طول کل روز این 20 کلمه هم حرف نمی زنه، مگر وقتی که با همسرش یعنی مادرشوهرم دعواش شده باشه که شروع می کنه به فحش دادن و بلا به دور. خلاصه برعکسش همسر من اون قدر حرف می زنه که حد نداره یعنی انگار این موضوع توی تمام فامیل جا افتاده که اگه خونه ی مادرشوهرم اینها باشن و همسر من نباشه کسی حرف نمی زنه و مجلس خیلی ساکت و آرومه.
بعضی موقع ها خودم هم دوست دارم که دیگرون رو می خندونه، اما حرفهایی که برای خنده ی دیگرون به کار می بره اصلا به نظر من جالب نیست. در مورد پدرش، مادرش، بعضی موقع ها من و خودش! این موضوعات به نظر من یه جورایی توهین به من هست یا مسخره کردن من، که البته الان خیلی خیلی کمش کرده این مورد رو.
در کل خیلی دلم می خواد که همسرم یه مرد متین و سنگین و جذاب باشه که آدم وقتی می بینش خود به خود به یاد احترام و ادب و ارزش بیفته!
در مورد قهر کوچولوی نیم ساعته فکر نمی کنم که موثر باشه، چون من اصولا یا قهر نمی کنم یا یه قهر و بی محلی درست و حسابی انجام می دم اما فکر می کنم که بهترین راه حل همون صحبت کردن در مورد این موضوع باشه، اما چه جوری و از کجا شروع کردنش رو نمی دونم! اینکه چی بگم که هم به حرفهام توجه نشون بده و هم بهش برنخوره و هم احساس نکنه که یه معلم یا یه مادر هستم که مدام می خوام بهش گوشزد کنم که پسرم درست رفتار کن! دلم می خواد در جایگاه یه معشوقه باشم که حرفهام براش ارزش داشته باشه و روش فکر کنه!
در مورد مطالعه نمی دونم چه عکس العملی نشون بده اما تا حالا که چند تا کتاب در مورد روابط زناشوئی خودم گرفتم و خوندم، اگه ازش خواستم و صفحاتی رو بهش یادآوری کردم خونده وگرنه اصلا دست نزده. راستش احساس می کنم اگه در مورد مطالعه بهش پیشنهاد بدم فکر کنه که چون دارم درس می خونم و دانشجو هستم می خوام بگم که داره بیشتر از تو می فهمم و این موضوع ناراحتش بکنه! و اینکه اصلا نمی دونم به چه موضوعاتی علاقه داره!
تنها چیزی که می دونم اینه که خیلی به پول و حساب و کتاب و برنامه ریزی اقتصادی و ثروتمند شدن و خلاصه خرید خونه و دیدن عکس بهترین و مدل بالاترین ماشین های روز دنیا علاقه داره و البته به سیاست و اوضاع دقیق روز دنیا و وضعیت بورس و سهام و این جور چیزها هست.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
و اینکه اصلا نمی دونم به چه موضوعاتی علاقه داره!
پيشنهاد ميكنم بيشتر راجع به موضوعات مورد علاقه همسرتون ازش بپرسيد.
من خودم توي بحثهايي شركت مي كنم كه يه جورايي به اونا علاقه داشته باشم و اگه توي يه جمعي باشم كه به موضوع بحث اونا علاقه اي نداشته باشم، اصلا وارد صحبت نمي شم.
"نگار عليزاده" هم كه گفته همسرش خيلي كم توي جمع حرف مي زنه، يكي از علتاش مي تونه همين باشه. (يعني موضوع بحث مورد علاقه ايشون نيست و بايد بحث به سمت ديگه اي هدايت بشه يا همسرشون رو به موضوعات جديدي علاقه مند كنن!!!)
يه چيز ديگه اي هم كه ه ذهن من مي رسه اينه كه احتمالا شما يه خورده به همسرتون حسوديتون ميشه (شايد خودتون هم متوجه نباشيد!) آخه همه ي توجه رو توي مهموني ها به خودش جلب مي كنه و جايي براي شما نمي ذاره !!
البته منطقي هم نيست كه انتظار داشته باشيم ايشون توي يه مهموني خانوادگي از بورس وال استريت و چالشهاي فراروي جامعه مدرن صحبت كنن، اما به هر حال شما بايد بتونيد كم كم محتواي كلامي ايشون رو عوض كنيد و طبق گفته خودتون كمي هم موفق بوديد.
لازم هم نيست لحن مادرانه داشته باشين. اتفاقا خانم ها كه با ناز و كرشمه بيشتر به مقصود خودشون مي رسن!!
به: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
دل عزیز تقریبا همسر منم مشابه مهسرت تو ست. در واقع اونم تو جمع ادم خوش صحبتی و لی تو خونه باید از ش بپرسم تا جوابم و بده . اما من اینو مشکل نمی بینم و سعی میکنم که تو خونه استارت صحبت بزنم وشروع کننده باشم حتی اگر جنبه ی پرسشو پاسخ پیدا کنه چون راب طمون نمی خواهم قطع شه.
در ضمن این که میگی بیرون خیلی صحبت میکنه شاید احساس شما اینطور است واین با یک صحبت دوستانه بر طرف میشه واصلا نگران نباش.مو فق باشی
به: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
دوستان ممنونم و مچکرم از اینکه به موضوعم توجه نشون دادید و این فکر رو توی ذهنم به وجود اوردید که موضوعم به نوبه ی خودش مهمه. اما آقای mostafun اینکه گفتید که من شاید به همسرم حسودی میکنم فکر میکنم و مطمئنا که اصلا این طور نیست. چون من هم توی هیچ جمعی نشده که احساس کنم که کم آوردم یا کسی من رو تحویل نگرفت و همه ی حواس ها به مهدی هستش، اصلا این طور نبوده ، تازه فکر می کنم من این موضوع رو هم بیان کردم که یه جاهایی اگه متعادل برخورد کنه و منطقی من خیلی هم بهش افتخار کردم و این موضوع رو هم حتما بهش میگم. نمی دونم مشکل از کجاست؟ اما یه حسی در درونم بهم میگه که مشکل از همون توجهه هست! یعنی شاید مهدی این جوری فکر میکنه که بیشتر بهش توجه نشون میدن و بیشتر اهمیت داره، اما به نظر من یه مرد متین و محترم برای نه تنها همسرش بلکه برای بقیه ی جمع هم جذاب تر و دوست داشتنی تر هست و البته قابل احترام.
من همسرم رو دوست دارم و می دونم و مطمئنم که ایشون هر حرفی رو هم که می زنن از روی صداقت و مهم تر از اون نیت صادقانه که می زنن ولی تا اون جا که من از همسرم و خانواده اش شناخت پیدا کردم مشکل این جاست که اون اصلا نمی دونه که چه جوری باید جذاب باشه، چه جوری باید توی جمعی صحبت کنه که با ارزش تر بشه و اصولا بلد نیست که چه جوری و با چه رفتاری بااحترام تر باشه!
آخه می دونید من این مساله رو از وقتی متوجه شدم که توی نامزدی به شدت از اینکه همسرم چرا به من احترام نمی ذاره یا افسردگی گرفته بودم بابت اینکه چرا رفتارها و کلمات و حرفهایی می زنه که من بیشتر تحقیر میشم تا تایید، و چراهای زیادی که در سرم بود مبنی بر اینکه حالا که همسرم مدام بی ارزشم میکنه و در واقع یه جورایی بی حرمتی و بی احترامی پس مطمئنا به من علاقه ای نداره و همه ی این دوست داشتن گفتنهاش هم دروغه و من باید هر چه زودتر از این مرد ازدواج کنم و همیشه این همسرم بود که در برابر هر رفتار من به من میگفت که من دلم روشنه و ما با هم زندگی خوبی خواهیم داشت! و من از ته قلبم تو رو دوست دارم تا اینکه با وجود تمام سختی ها و فشارها ما با هم ازدواج کردیم و من وقتی شروع کردن به بیان کردن خواسته هام به صورت منطقی و بعد از ابراز خالصانه احساسات و نگرش هایم به رفتارها و گفته هایی که در مقابلم انجام می داد، و کم کم حرف زدن راجع به موضوع احترام همسرم به من خیلی راحت و صادقانه گفت: که من اصلا متوجه نبودم که این رفتار مثلا باعث تحقیر تو میشه یا فلان گفتار باعث میشه که تو احساس کنی که داری کوچیک میشی؟ و تو خودت به من بگو که من چه رفتاری انجام بدم که احساس کنی که بیشتر دوستت دارم و حالا بعد از گذشت 9 ماه همسرم نه به طور کامل اما خیلی خیلی بهتر از قبل به من با آگاهی احترام میذاره و این باعث شده که بیشتر توی قلبم بشینه و همیشه این جمله اش توی ذهنم هست که همه ی اون رفتارها از روی جهل بوده نه از روی هوشیاری و دوست نداشتن!
حالا در این زمینه هم احساس می کنم که وضعیت به همین منوال هست! اما اینکه از کجا شروع کنم به آگاه کردنش یه ذره برام سخته!
لطفا کمکم کنید!
ممنونم و بسیار بسیار سپاسگذار از همه ی دوستان خوبم
1