توروخدا لعنتم نكنيد .كمكم كنيد

سلام به همه دوستان. سال نوتون مبارك.
نميدونم از كجا شروع كنم و از كجا بگم؟ ولي از هركجا شروع كنم بهرحال سرنوشت من جز بدبختي بدست خودم نبوده و نيست.به قول معروف خودم كردم كه لعنت بر خودم باد. ميدونم با خوندن اين نوشته ها منو سرزنش مي كنيد. تورو خدا لعنتم نكنيد . من خودم كم عذاب وجدان ندارم . از وقتي اين موضوعات مسخره براي من شروع شد احساس گناه مي كنم و با اينكه توبه كردم ولي هيچ وقت اين احساس از من دور نميشه.من همون بنده ايم كه خدا موقع خلقم به خودش آفرين گفت ولي حالا خدا با داشتن اين بنده چي ميگه؟. بخدا بخاطر اين كارا تو اين مدت خيلي بلاها سرم اومده و هنوزم اون بلاها دامنگيرمه ولي دوست دارم تو همين دنيا تاوان كارامو ببينم و اون دنيا از اين كارام يادي نشه. يعني ميشه؟؟؟؟فقط از خدا مي خوام چه تو اين دنيا و چه اون دنيا آبرومو نبره. گرچه من گناهكارم ولي ازتون خواهش مي كنم برام دعا كنين تا خدا و بنده هاش منو ببخشن.
حالا سرنوشت زندگي من از حدود 5/19 سالگي . امسال 21 ساله ميشم. كه اميدوارم روزهاي آخر عمرم باشه. فعلا تنها آرزوم بخشيدن گناهانم و مرگه

همه چي با معرفي يك سايت علمي از سوي دوستم شروع شد كه اي كاش شروع نميشد. من براي پيدا كردن يك مقاله وارد يك سايت شدم اونجا اسم چت روم رو ديدم كنجكاو شدم با يك اسم جعلي وارد چت روم شدم . كاش دستم ميشكست وارد نميشدم. اونجا بود كه من چت كردنو ياد گرفتم . با يكسري افراد هم چت كرد. من هيچ وقت اهل دوستي با پسر نبودم و هميشه وقتي تقاضايي ازم ميشد جواب منفي ميدادم ولي نميدونم موقعي كه اين كارا رو ميكردم حواسم كجا بود؟ ضمن اينكه خانوادم به من خيلي اعتماد دارن و نمي تونم چنين فكرايي رو در مورد من تصور كنند.اينم بگم من طوري نيستم كه خواستگار نداشته باشم بخوام از اين طريق يه شوهر پيدا كنم . واقعا خودم موندم چرا اين كار رو كردم؟ بعد چند روز دوباره يك سري به چت روم زدم. بعد به دوستم گفتم تو چطوري از طريق آيديت چت مي كني؟ اون اومد و توي چت روم آيديمو نوشت. البته بگم اين وقايع توي مركز كامپيوتر دانشگاه اتفاق افتاده كه كم كم به خونه كشيده شد. با خودتون ميگين مگه دانشگاه جاي اين كارايه.!!من آيديمو روشن كردم ديدم چند نفر پيام دادن ديگه همه چي شروع شد. بعضي از اونا خواسته هاي نامعقولي داشتن و حرفاي زشت و ركيك ميزدن.كه من صفحشونو بستم. حتما با خودتون ميگين كار منم زشت بوده!!! خودم مي دونم. 2نفرموندن .تا يك مدت با هم چت مي كرديم يكيشون بعد چند روز همون خواسته هاي ...... رو داشت كه من باهاش قطع ارتباط كردم فقط يك نفر موند . كم كم رابطمون صميمي تر شد. ما از 2 شهر متفاوت بوديم .يكبار كه من دلم گرفته بود شمارشو داد من هم خيلي احمقانه با موبايلم چند بار زنگ زدم ولي حرف نزدم بعد اون بهم زنگ زد ولي اونم حرف نزد. تا اينكه گهگاهي بهم پيامك ميداديم ولي من ديدم چون رابطمون داره كم كم صميمي ميشه رابطمونو قطع كردم ولي قبل از قطع رابطه هرازگاهي به اون چت روم ميرفتم . يكبار به اون چتروم رفتم با يكي آشنا شدم كه چند ساعت با هم چت كرديم بعد اون از من خواست تا شمارمو بهش بدم خيلي خواهش كرد نمي دونم چرا من اينقدر بي شعورم و بهش دادم. و اون بلافاصله زنگ زد و حرف زديم. مشكل من اينه كه قدرت نه گفتنو ندارم. اكثرا اون زنگ ميزد تا اينكه بعد يه مدت خواسته هاي ....... رو از من خواست كه من قبول نكردم تا بعد كلي منت كشي خام شدم و قبول كردم ولي اين رابطه منو عذاب ميداد تا اينكه حدود يك هفته اي ما باهم رابطه نداشتيم من بعد از يك هفته به دروغ بهش گفتم من مي خوام ازدواج كنم گفتم اگه اينو بگم ديگه اين رابطه كه منجر به گناهه ازبين ميره و اينطوري براي هر2مون بهتره

. من دختري نيستم كه با احساسات كسي بازي كنم فقط من يكي رو مي خواستم به حرفام گوش بده و كمكم كنه و ازم سوءاستفاده نكنه. من رابطموبا اون قطع كردم هرچند هرازگاهي پيامك ميداد ولي ديگه تموم شد. بعد ازاين ماجراها من براي يك موضوع درسي رفتم تو چت روم و دنبال يكي بودم كه كمكم كنه . يكي پيدا شد.و تقريبا تونست كمكم كنه . چند هفته اي از طريق چت با هم در ارتباط بوديم . بعدش من بهش گفتم يك مدت نميتونم بيام نت و ازش عذرخواهي كردم و اون بهم گفت شمارتو ميدي و با اينكه مايل نبودم شمارمو دادم .رابطه ما از طريق پيامك ادامه داشت تا اينكه چندباري اون زنگ زد. رابطمون به اصطلاح سالم بود. تا اينكه ازم خواست ببينمش. زمان ديدارمون تقريبا 2-3 دقيقه طول كشيد و من طوري عصباني بودم كه مي خواستم خودمو بكشم. نميدونم اين چه كار احمقانه اي بودكه من كردم . نمي دونم؟ بعد از اين ديدار من عذاب وجدان شديدي گرفتم تا جايي كه چند روز گريه مي كردم و بعد چند روز ازش خواستم رابطمون قطع بشه. اون قبول نكرد ولي من ديگه جوابشو نميدادم تا اينكه يكبار پيامك داد و من گفتم اين شماره عوض شده. در ضمن من بگم كه در اين راستا خط موبايلمو عوض كردم كه شماره دومي رو قبل از قطع رابطه و ديدارمون بهش دادم. . قبل از اينكه رابطم با اين هم رشته اي قطع بشه و قبل از عوض كردن خط موبايلم توي يك سايتي عضو بودم كه از من تقاضاهاي دوستي زيادي شد و شماره زياد ميدادن ولي من علاقه اي نشون ندادم تا جايي كه يك روز يك پسري بهم گفت من قصد ازدواج دارم و ميخوام همسرمو خودم انتخاب كنم. با اينكه اون شهر ديگه اي بود ولي بعضي وقتا ميومد شهرما.ولي من بهش گفتم بايد فكر كنم. اون عكساشو برام ميل كرد و از من خواست تا عكسمو بفرستم چند ساعت اصرار كرد تا بالاخره براش فرستادم و اون شمارشو بهم داد ولي من شماره ندادم . اون گفت برام مقدور نيست بيام چت پس اگه جوابت مثبت بود بهم خبر بده. بعد چند ساعت بهش زنگ زدم و گفتم من نمي تونم با شما زندگي كنم و لطفا عكسمو حذف كنين.اونم قول داد تا عكسمو حذف كنه . الله اعلم. مدام گريه مي كردم و بهش گفتم تا منو ببخشه .اونم گفت باشه.بالاخره اينم تموم شد. قبل از اينكه اين رابطه ها تموم بهش چند نفر توي چت روم شمارشونو دادن منم براي سرگرمي به يكي دونفر جك ميفرستادم البته دخترم بودن. بالاخره از اين كارام خجالت كشيدم و دست برداشتم

سلام من هم سال نو رو به شما تبريك ميگم چه خوبه كه تو اين سال جديد به فكر بخشش و آمرزش گناهانمون باشيم !! دوست گناهكار من به جمع دوستان خودت خوش آمدي ( ناراحت نشو همه ما به نوعي گناهكار و تقصيركار هستيم)
اگر صلاح مي دوني مي توني درد و دلهات رو اينجا بيان كني ، تا شايد كمي آرومتر بشي دوستانت تو تالار اينجان ومي تونن با شما همدردي كنند ، يادت باشه خداوند الرحم الراحمينه حتي اگه گناهان ما بزرگتر از كوهها باشند !! به شرطي كه ما توبه كنيم توبه اي مثل توبه نصوح!!!توبه برگشت ناپذير و توبه اي كه ندامت وپشيماني ما رو از اعماق وجود نشون بده !!! در صورتي كه توبه و انابه ما مقبول درگاه حق قرار بگيره اونوقت خداوند حتي قول داده كه گناهان ما رو تبديل به حسنه كنه !!! تعجب نكن دوست من خداوند بسيار مهربان و بخشنده است ، پس دردهايت را اينجا بگو شايد سبكتر بشي و بتوني راه و مسير توبه رو راحتتر طي كني و به سوي خداي مهربان خودت برگردي !!! منتظر حرفات هستيم دوست من .

شماره جديدمو فقط همون هم رشته اي داشت. كل اين ماجراها حدود4-5 ماه طول كشيد .اين ماجراها حدود ارديبهشت 87 تموم شد بعد از اون كار من گريه شده و توبه مي كردم . با بوجود اومدن اين مسائل من افت تحصيلي شديدي پيدا كردم و از لحاظ روحي حالم خيلي بد بود و يك بيماري دامنگير من شد كه هنوزم باهاش دست و پنجه نرم مي كنم بيماري غير قابل درماني نيست ولي من خودم نمي خوام درمان بشم . و مسائل خانوادگي از همون لحظه اي به دنيا اومدم وجود داشته و داره. طوري كه امشب دوباره اين مسائل جدي شد و الان چشام پراشكه. . قبل از 20 سالگيم پدر و مادرم تمام خواستگارمو رد ميكردن ولي حدود اولاي 87 خواستگاري داشتم كه خيلي كامل بود . و تقريبا همه كارا داشت خوب پيش ميرفت ولي يك دفعه من زدم زير همه چي و بخاطر گناهانم و اينكه خواستگارم گناه داره و خيلي پاكه جواب منفي دادم. بعد از اونم هركي خواستگاري ميكرد الكي جواب رد ميدادم با اينكه موقعيتهاي خوبي داشتن و بخاطر رد كردن خواستگارام از سوي همه مورد سرزنش قرار مي گرفتم. من چطور مي تونم با اين همه گناه با يك انسان پاك ازدواج كنم؟؟؟؟؟اصلا من حق زندگي ندارم. بعد از تمام شدن اين ماجراها مدام به مسجد ميرفتم و توبه مي كردم تا جايي كه چشام هميشه اشك آلود بود و حال خوبي نداشتم. خونه هيچ كي نميرفتم . تفريح نميكردم. درسامو ول كرده بودم و براي آخر ترم ميذاشتم . يعني خدا با اين همه گناه آبروي منو چه تو اين دنيا و چه تو اون دنيا ميبره؟ خدا ارحم الراحمينه ولي چقدر ؟ اونقدر كه منو ببخشه؟ دوباره اسفند 87 يك مزاحم زنگ زد و مي خواست باهام اشنا بشه خيلي سمج بود من مدام ردش ميكردم تا اينكه جوابشو دادم و اون بهم گفت من قصد ازدواج دارم البته چن وقت ديگه منم بهش گفتم اگه ميخواي ازدواج كني يا حالا يا هيچ وقت. يكبارم همديگرو ديديم. بعدشم خواسته هاي شيطانيشو شروع كرد و من باهاش قطع ارتباط كردم ولي اون منو تهديد كرد گفت اگه تا چند وقت ديگه بهام ازدواج نكني آبروتو ميبرم . منم گفتم مي خوام با يكي ازدواج كنم اون گفت اگه اون موقعي كه من خواستم ازدواج كنم و تو ازدواج نكرده باشي و باهام ازدواج نكني آبروتو ميبرم . حالا موندم چيكار كنم؟ توي فاميل و غريبه خواستگار دارم ولي بخاطر گناهام دلم راضي به ازدواج نميشه . نميدونم چيكار كنم. من نمي خوام با اين آقا ازدواج كنم/. تو رو خدا لعنتم نكنين فقط برام دعا كنين تا خدا و بنده هاش منو ببخشن . بهم بگين من حق زندگي دارم؟ با اين همه گناه ميتونم ازدواج كنم؟ و اينكه آيا خدا منو بخشيده و مي بخشه ؟ و توي اين دنيا و اون دنيا آبرومو نميبره ؟ من حاضرم تو اين دنيا تاوان كارامو بدم ولي آبرو نره. سرزنش و لعنتم نكنين. راهنماييم كنين!!!!
يا لطيف ارحم عبدك الضعيف

خدا خیرت بده دختر جان ، خدا خیلی بزرگتر از این حرفهاست.

خدا میبخشه انشاالله.اینقدر خودتو عذاب نده.هر کدام از ما گناهانی انجام دادیم حالا یا خواسته یا ناخواسته.
انسان وار به خدا نگاه نکنید. استغفرالله بگید که آب روی آتیش میمونه.خدا دوستت داره.

اون مشکلاتی هم که گفتی دامنگیرت شده ، بسکه تلقین میکنی به خودت.
اگر تمام فکر و ذکرتو روی این ببندی که شما گناهکاری و از ایم مسائل متاسفانه بد بختی هم بهمرا داره.

سخت نگیر عزیزم.خداکریمه.انشاالله خداوند ستارالعیوب عیبهای تمام ما روی بپوشاند و آبروی ما رو حفظ کنه.

اقا ايمان و اقا ارمان. ممنون. كارايي كه من كردم گناهان بزرگيه. از وقتي اين كارا رو كردم احساس بدبختي تمام مي كنم و هيچ لذتي از زندگي نميبرم . تفريح و مهموني و مسافرت رو گذاشتم كنار. فقط ميرم دانشگاه و ميام خونه. يعني واقعا خدا منو ميبخشه ؟ يعني من حق زندگي دارم ؟ اگه خدا منو ببخشه ديگه ازشون تو اون دنيا يادي نميكنه؟ برام دعا كنين

این حرفها چیست دختر جان ؟!
خدا آنقدر بزرگ است که همین الان هم تو را بخشید ه و تمام این فرصتها را در اختیار تو در قرار داده تا تجربه کنی و درسی بیاموزی . اگر به دنبال نمره بهتری هستی حالا سعی کن از این به بعد شاگرد خوبی باشی و در امتحاناتت موفق تر از قبل باشی.
این احساس گناه را هم از خودت دور کن که این هم خودش یک درس بزرگ است که باید نمره خوبی از آن بگیری .

سلام
به اينجا خوش اومدي اما چرا اينقدر با خودت بد مي كني؟لطف كن اين نام كاربريتو عوض كن.
به جز 14 معصوم همه ما گنه كار و خطاكاريم.ارتباط شما خوشبختانه به انحراف كشيده نشده پس چرا تا اين اندازه خطايت رو بزرگ مي كني؟
مشكل اصلي الان شما،خودتون هستيد..اگر بتونيد خودتان با احترام بيشتري با خودتان رفتار كنيد مشكل شما حل شدنيست!
تمام فعاليتها مثل ديد و بازديدها،مسافرت،تفريح و... رو به خود مسدود كرديد كه خود را مجازات كنيد؟پس معلومه قدرت خدا رو فراموش كرده اي.
نه نه ....اين راهش نيست.
كمي با خود مهربان تر باشيد دوست من

سلام عزيزم
بهت پيغام خصوصي دادم ، برو بخونش
خانمم خودتو ناراحت نكن ،‌ شما به قول انديشه جان به انحراف كشيده نشدي
توبه كن ، خدا ان شا الله كه ميبخشه چون خيلي خيلي بزرگه و كارهايي هم كه شما كردين در مقابل برخي گناهان هيچه ، خدا اونها رو ميبخشه ، گناهان شما رو نبخشه ؟؟؟
موفق باشي عزيزم:72:

دختر گل این چه حسیه که به خودت تلقین میکنی ..معیار هایی که اون بالایی برای خوبی و بدی ..گناهکار و بیگناه بودن داره با اون چیزایی که ما ادما داریم از زمین تا اسمون با هم فرق داره ..خودتو از این حس بد گناهکار بودن خلاص کن ..و زندگی تو بکن ...تو هنوز خیلی جوان هستی و باید زندگی رو تجربه کنی ..اگه حالا برای هر تجربه ای این حسای بد بهت دست بده که زندگیتو مختل کنه که گلم چطوری می خواهی سالهای سال ایشااله زندگی کنی ....فراموش کن و به خدا توکل کن ...و ذیگه اصلا بهش فکر نکن ...سال نو شده برو یه دوش نورانی بگیر بذار همه یاون بدی ها که فکر میکنی انجام دادی شسته بشه و بره تو چاه ...تو پاکه پاکی ...

اين گناها كم نيست. من تمام حقايقو نوشتم. ولي زندگيم به كلي مختل شده. طوري كه اصلا حوصله هيچ كاري رو ندارم. و مني كه هميشه شاداب و پرجنب و جوش بودم . حالا تبديل به يك دختر افسرده شدم از بس گريه كردم كه زير چشام كبود شده. تو رو خدا برام دعا كنين. از شما دوستانم ممنونم كه به حرفام گوش دادين

با خودم ميگم چرا با احساسات اونا بازي كردم. چيكار كنم اين افكار منو ول كنه
اگه توبه واقعي بكنم خدا منو ميبخشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما بابت قدرتتون قابل ستایشید. قدرتتون درخرد کردن احساسات و اشک ریختن بر جنازه های ارواحی که قابل زنده شدن دیگر نیستند!!، جلب همدردی و در نهایت دعای خیر دیگران و در نهایت امر دلسوزی دیگران. دختری که با من بود همین کار رو به سر من آورد ، البته یخورده خشن تر!، آخرش هم اشک ریخت که" فلانی که من دو سال روحتو دنبال خودم می کشوندم الان با یکی دیگه هستم و با اون رابطه دارم،و اونو دوست دارم. منو ببخش!! به نظرت خدا منو می بخشه! "
باور کنید به یقین رسیدم می بخشه خدا. شما دعای خیر دوستان رو پشت سر دارید. اصلا هم جملات مزخرفی مثل" همواره این را بدان که تک تک انسان ها هدفند،آن ها را هرگز وسیله اهداف خود قرار مده" رو مد نظر خودتون قرار ندید. اینها فقط جملاتی پو چ و بی معنی هستند که
من به کرات دیدم عمل کردن بهشون نتیجه عکبس داره. من دو بار هدف دیگری واقع شدم. الان هم خداوند گناهانشون رو بخشیده! و زندگی خوب و شایسته ای دارند. من موندم و روحی عصبی و پرخاشگر و دردمند که دیگران به محض دیدن من بابت آن مرا مواخذه می کنند.
جمله زیباتر اینه" هدف مردنیست ، چه شما او را به چنگ آورید و چه دیگری، سعی کنید هدف نباشیید"
خدا منو (سورنا رو) چون لحنم خشنه نمی بخشه. شایدم خدا منو امثال منو برای بازیچه دست شما خوبان و پاکان قابل بخشش خلق کرده.
چیزی که به یقین دارم می رسم.

من قصد بازي گرفتن كسي رو نداشتم و هيچ وقت نخواستم با احساسات كسي بازي كنم. كل وقايع من 3-4 ماه طول كشيد. تا ارديبهشت 87 . فقط خواهشا با دقت بخونين و كمكم كنين. ممنون از لطف تمام دوستان

سلام بر دوست عزیز و گرامی.......... اسم کاربری شما نشان می دهد که ""می دانید خطاکار بوده اید"" و این خود یک نکته مثبت تلقی می شود...درست که دوست گرامی"اندیشه" با دادن نمره منفی به شما خواستار تغییر نام کاربری شدند...ولی ما اهل خشونت نیستسم(شوخی کردم اندیشه جان)...من توصیه می کنم این نام کاربری را تغییر دهید..

دوست گرامی من نمی خواهم یک سرنگ یا سرومه پر از ""امید و ببخش خدا"" به شما تزریق کنم و با حرف های امیدوار کننده شما را از خطای اصلی تان منحرف کنم....اما این گونه می گوییم همه ما انسان ها روزی اشتباه می کنیم.(.نمی گویم جایزخطایم چون آن وقت خود را جایز می دانیم که خطا کنیم)...و این اشتباه ها و خطاها نه از روی عمد و نه از روی آسیب رساندن به دیگری بلکه از روی ناآگاهی و از روی فشار نیازهای جسمی هست....
بر فرض شما تمام پسران را بازی داده اید و آنها را در دام انداخته اید......خوب شما پیشنهاد داده اید ولی آنها چرا قبول کرده اند...مانند شیطان که ما را اجبار به انجام گناه نمی کند بلکه فرا می خواند حال اگر برویم....خوب خطاکاریم..(خواهش می کنم دچار سوء تفاهم نشوید من فقط مثال زدم دوست عزیز).
حال همه چیز تمام شده.....پس به وجدان خودت رجوع کن آیا او می تواند این را قبول کند که هر چه بوده تمام شده و شما فرصت جبران دارید.....چون من و دیگران تنها با شنیدن قسمتی از داستان زندگی شما هرگز نمی توانیم تشخیص دهیم که آیا شما خطاکارید یا نه؟؟/
دوستان می گویند خدا بزرگ هست...بله درست ....اما نه آن قدر که بزرگیش ما را قول زند..
دوست گرامی همین که می دانید خطاکار بوده اید و همین که از گذشته اظهار پشیمانی می کنید ....یعنی هنوز قلب کوچکتان سرشار از عشق است...عشق به همنوع...عشق به هم جنس... عشق به همه.....عشق به اصلاح....
من نمی توانم بگوییم که شما خطاکار بودید یا نه و نمی توانم بگوییم خدا بزرگ هست و خطاهای شما را قطعا می بخشد.....آن وقت می توانم چنین حرفی را بزنم که مطمئن باشم شما نیز خودتان را بخشیده اید و به وجدان خود رجوع کرده و از او سوال کرده اید که ""من که هستم؟؟؟

آیا به واقع به دنبال توبه کردن هستی و بخشیدن خود و یا جلب توجه ؟!

شما یا به کاری که کرده ای باور داشته ای و یا نداشته ای . اگر در آن روزخاص که کار بد ی را انجام می دادید باورتان باشد که گناه نیست که خوب گناه نبوده مگر فعل آزاردادن را در همان لحظه صرف می نمودید و کاملا در لحظه قصد اذیت کردن طرف مقابل را داشته اید و اگر هم نه و امروز به این نتایج رسیده ای که برو خدا را شکر کن که یک کمی بزرگ شده ای و فهمیده ای که مردم مسخره دستان تو نیستند تا با آنها بازی کنی و بچه های مردم را نباید به بازی گرفت همانطور که کسی حق ندارد تو را به بازی بگیرد . اینقدر هم اشتباهاتت برات مهم نباشد ، درسی که باید بگیری بگیر و برو سر امتخان بعدی و هی یک حرف را تکرار نکن و در جا نزن

من چرا بايد جلب توجه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط از شما دوستان مي خواستم راهنمايي بگيرم براي اين درد بي درمانم. من هيچ وقت قصد ازار كسي رو نداشتم و ندارم . توي فاميل و دوستان به دلسوزي بيش از حد معروفم. يعني هميشه تا جايي كه بشه به همه كمك مي كنم.و هميشه بهترينو براي ديگران ميخوام تا خودم. اگه هدفم جلب توجه باشه اين جلب توجه چه سودي به حالم داره؟؟؟؟؟ گناهام بخشيده ميشه؟ يا از عذاب وجدانم كم ميشه؟ هيچ كدوم. فقط موندم اگه توبه كنم خدا منو ميبخشه يا نه. گرچه تا حالا خيلي توبه كردم . شباي قدر و عزاداري . اعتكاف رفتم تا خدا منو ببخشه. حالا نمي دونم چقدر موفق بودم. از اين به بعد هم ميخوام راه توبه رو همچنان پيش بگيرم و تا چندسال فكر ازدواجو از سرمو دور بندازم و با اينكه 2 ترم از درس و زندگي عقب موندم اگه خدا كمكم كنه مي خوام جبرانش كنم. نميدونم راه درستي رو درپيش گرفتم يا نه؟؟؟؟

فقط عذاب وجدان دارم و فكر اونا منو ول نميكنه؟ نميدونم چيكار كنم. واقعا برام سخته.

عزیزم پس قصد آزار نداشته ای پس دیگر رها کن این حرف ها را و از عذاب وجدان حرف نزن . تو خودت روی عذاب وجدان داشتن متمرکزی وگویی فریادش می زنی که حتما به سراغ ات بیاید . همان به درس و تحصیل ات که از آن عقب هم افتاده ای برس و به حال و چند قدمی هم به جلو نگاه کن . پشت سرت و در گذشته هیچ خبری نیست

سلامgonahkar87 :72:

چه خبره دختر خوب ؟ یه کم آروم باش.
مسلما تو تنها گناهکار روی زمین نیستی . اولینش نیستی . آخرینش هم نخواهی بود . احساس گناه و عذاب وجدان تا اونجا خوبه که به تو کمک کنه رفتاری که فکر می کنی غلطه رو اصلاح کنی . بیشتر از اون می تونه مثل سم عمل کنه و شیرازه ی زندگیت رو از دستت خارج کنه .و این یک اشتباه بزرگتره .
بلند شو گلم .بلند شو.:104:
این افکارو از خودت دور کن .اگه می خوای اشتباهاتت رو جبران کنی . بهترین راهش اینه که دیگه تکرارشون نکنی . قوی باش . به خودت اطمینان داشته باش.قطعا هیچ کسی رو در دنیا نمی تونی پیدا کنی که اشتباه نکرده باشه . اما همه دارن زندگی می کنن و سعی می کنن از اشتباهاتشون درس بگیرن برای یک زندگی بهتر . اگه تو بخوای همین اول راه بمونی توی اشتباهت و هی درجا بزنی و همه ی زندگیتو خراب بکنی که داری مرتکب اشتباه بزرگتری می شی.

از طرف دیگه به قول نقاب عاقل ، هر کسی مسئول احساسات ، افکار و اعمال خودشه . اگر کسی به قول خودت در دام تو افتاده ،خودش هم خواسته که این اتفاق بیفته . چرا فکر می کنی او یک عروسک بی دست و پا بوده که تو هر جور که دلت خواسته با او رفتار کردی ؟ به نظر تو هر کدوم از اونها فاقد عقل و شعور و .. بودن ؟ نه عزیز من . هر کسی به اندازه ی خودش در اتفاقاتی که براش می افته سهم داره . حالا چه خوب و چه بد .مثل تو که این اجازه رو به خودت دادی که تحت تاثیر اونها قرار بگیری . مسلما این یک رابطه ی یک جانبه و یک طرفه ی صرف از سوی تو نبوده . پس بیا و به اندازه ی سهم خودت برای خودت مجازات تعیین کن . نه کمتر و نه بیشتر.
از اون گذشته چند نفر رو می تونی به ما معرفی کنی که تا حالا یه اشتباه هم ازش سر نزده باشه ؟ اینکه من و تو فکر می کنیم فلانی چقدر پاکه و چقدر ... فقط فکره . آدما تا اشتباه نکن که یاد نمی گیرن چی درسته و چی اشتباه ؟ تجربه یعنی همین.

پس لطفا اینقدر نسبت به خودت منفی فکر نکن . به ویژگیهای مثبت خودت هم کمی توجه کن. من می دونم که تو یه دختر دوست داشتنی هستی و فوق العاده و به مراتب بهتر از خیلی های دیگه .آدم که نباید اینقدر زود خودشو ببازه .هیچوقت هم فراموش نکن که اشتباه کردن به معنی بد بودن ، بدردنخوردن و بی ارزش بودن نیست. خیلی وقتها اشتباهها و خطاها باعث می شن ما مسیر رشد و موفقیت خودمون رو بهتر از قبل بشناسیم . البته اگر عاقلانه برخورد کنیم و از هر تجربه درس لازم رو بگیریم.

منم مثل اندیشه توصیه می کنم اسمت رو عوض کنی. یه گشتی هم توی تالار بزن بویژه انجمن ارتباط پسر و دختر. خواهی دید که به همه چیز نمی شه گفت گناه و تو هم تنها گناهکار روی زمین نیستی .یه سوال هم ازت می پرسم .اطف کن بهش فکر کن:
به نظر تو برای اینکه کمتر احساس حسرت و غبن و پشیمونی بکنیم باید چیکار کنیم ؟

دوستت دارم عزیزم و به موفقیتت امیدوارم.:46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gonahkar87

فقط موندم اگه توبه كنم خدا منو ميبخشه يا نه. گرچه تا حالا خيلي توبه كردم . شباي قدر و عزاداري . اعتكاف رفتم تا خدا منو ببخشه. حالا نمي دونم چقدر موفق بودم. از اين به بعد هم ميخوام راه توبه رو همچنان پيش بگيرم و تا چندسال فكر ازدواجو از سرمو دور بندازم و با اينكه 2 ترم از درس و زندگي عقب موندم اگه خدا كمكم كنه مي خوام جبرانش كنم. نميدونم راه درستي رو درپيش گرفتم يا نه؟؟؟؟

---

سلام
دوست عزيز،و ديگر دوستان عزيز تالار دعوت مي كنم اين اتفاق تاريخي رو بخونيد..
زمان يكي از ائمه يه نفر يوده مياد محضر امام ميگه من مرتكب يه گناهي شدم كه مطمئن هستم خدا منو نمي بخشه!گناه من اين بود كه تو نبرد كربلا من جز ياران يزيد بودم...حالا چه كنم؟
امام ميگه اين حرف شما كه ميگيد مطمئن هستم خدا منو نمي بخشهگناهش از گناهي كه تو جنگ كربلا مرتكب شدي بيشتره،چون معلومه خدا رو نشناختي(نام اون شخص و نام آن امام رو الان حضور ذهن ندارم)
بله...خداوند مثل ما فكر نمي كنه...خداوند تمام صفات خوب رو بصورت مطلق داره،مثل بخشش
اميدوارم به خودتون بياييد.

خانم فکر کنم شما یک چیز رو دارین به اشتباه می رین از بزرگترین گناهان ظلم به خود می باشد
چرا به خودت ظلم میکنی

این گناهی که تو میگی ارتباط با چند نفر در کشور ما محدود شده و مخمون کردن که گناه در حالی که در تمام دنیا آزاد مهم اینه که در مقابل نفست مقاومت کردی و فقط شما خودت رو زیاد انداختی تو امتحان و تست که خوشبختانهاز همش موفق در اومدی
نمی گم ثواب کردی ولی این رو بهت بگم که بزرگترین گناه نا امیدی از لطف و مرحمت الهی است افرادی مثل من سر تاسر گناه و مالامال امید به بخشایش خداوند هستند خـــــداوند خیلی بزرگتر از این کوته بینی های ماست
( این آقا شما رو به چی تهدید میکنن که آبروت رو میبرن می شه بگین اگه ممکنه تا بگیم چی گار کنی )
توکل کن به خدا
یا علی

سلام.خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.ان الله یحب التوابین.
چه خبرا ؟ بهتر شدی ؟
آفرین دخمل خانم .میدونم بهتر شدی.خدا را شکر.از دوستان عزیز هم متشکرم.

نقاب جان نجورسن. ناوار نیوخ؟

سلام
ببیندختر خوب اینوبدون که اگه خدا تو رو نمی خواست و مواظبت نبود احساس پشیمانی و شرم و عذاب هرگز به سراغت نمی اومد ،همین احساس پشیمانی و توبه رو از خدا داری.
فکر می کنی هر کسی به راحتی موفق به توبه میشه ، اگه خدا خودش نخواد ، پس مطمئن باش خدا بخشیده .
حواست رو خوب جمع کن این شیطانه که داره تو رو نا امید می کنه چون شیطان سراغ جوانای خطا کار با این وسوسه می ره که توبه فایده نداره و خدا نمی بخشه و اونا رو از توبه نا امید می کنه و سراغ بزرگسالا بااین وسوسه میره که حالا وقت دارید بالاخره یه وقتی توبه می کنید فعلا بی خیال و اونارو از توبه غافل می کنه .
پس حواست باشه اینجا فریب شیطان رو نخوری
آرام باش مطمئن باش خدا می بخشه
ضمنناً خدا افشای گناه به وسیله بنده هاش رو دوست نداره تو فقط حرفت رو به خودش بزنی و ازش کمک بخوای کافیه، و بدون که انقدر خدا آبروی امت پیامبرش رو دوست داره که فردای قیامت پیامبر از خدا میخواد طوری به حساب گناه کارای امتش برسه که پیش امتای دیگه بی آبرو نشن یعنی اونا نفهمن و خدا میگه من طوری رسیدگی می کنم که تو هم متوجه نشی یعنی آبروشونو پیش تو هم نمی ریزم .
ضمن اینکه توبه گناه رو پاک می کنه و توبه عملی ، تکرار نکردن گناهه .
تو پشیمان که هستی احساس شرم در درگاه خدا که می کنی و از او بخشش خواستی ، فقط میمونه تکرار نکردنش ، مطمئن باش گناهت که پاک شده هیچ ، اگه راه درست را در پیش بگیری تبدیل به ثواب هم میشه ، این را من بهت قول میدم و اطمینان داشته باش
پس آرام باش

سلام به همه دوستان. خيلي خيلي مرسي. واقعا خوشحال شدم كه شما دوستان راهنماييم مي كنين. همنطور كه گفتم ميخوام به زندگي برگردم . يه گامايي برداشتم . ديروز با خانوادم بعد مدتها بيرون شهر رفتم و همينطور عيد ديدني هم رفتم. فقط صداي اونا از تو گوشم نميره بيرون. و يه مشكل ديگه اي كه هست اينه كه چون يكساله كه درسامو شب امتحان ميخوندم حالا برام سخته طول ترم بخونم ولي ميخوام با توكل به خدا شروع كنم .اگه خدا بخواد ميخوام از تابستون براي ارشد بخونم . اخه الان ترم 6 هستم . اينكه مي خوام راه توبه رو همينطور ادامه بدم ولي به گفته شما دوستان عزيز از قافله زندگي عقب نمونم.
در مورد سوال شما طاهره جان . براي اينكه انسان احساس پشيموني و حسرت نكنه بايد از تك تك لحظات استفاده كرد و همچنين از اشتباهات گذشته درس زندگي بگيرن. من اين روحيه رو از دست دادم. من تا قبل از اين وقايع معدلم خيلي بالا بود و اگه اون 2ترم هم برام مشكل پيش نميومد راحت مي تونستم با معدل برم ارشد ولي خوب حالا احسرت خوردن فايده نداره و من بايد حال و آينده رو در يابم.
در مورد سوال شما .محسن جان. كه اي كاش من برادر بزرگتر داشتم كه هميشه كمكم ميكرد.اينجا هم همه مثل خواهر برادرن. اون اقا مي گفت چون من باهاشون حدود 10 روز حرف زدم و يك ديدار چنددقيقه اي داشتيم هرجور شده ابروتو ميبرم. مي گفت من خيلي اشنا دارم و راحت مي تونم پيدات كنم. خوشبختانه سال جديد تماس نگرفته. اميدوارم هيچ وقت تماس نگيره. توكل بخدا. من كه غير خدا كسي رو ندارم . تا حالا خدا منو خيلي كمك كرده اگه كمكم نميكرد تا الان حتما ابروم ميرفت و خيلي بلاها سرم ميومد. ولي خودم نوكر خدايم. الهي و ربي من لي غيرك
دوستان واقعا از راهنماييتون ممنون. باز هم ازتون مي خوام برام دعا كنين.

خواهر جان ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه اس!
پس سعي كن خودتو خوشبخت كني ...

سلام
خيلي دوست داشتم كه اين پست آخريتونو زودتر ببينم تا علت پستهامو بيان كنم.
نقد جديه من به خاطر اين بود كه شما از ارديبهشت 87 هنوز با اين مسئله درگير بوديد...و صلاح نديدم تو پستهام نرمي نشون بدم.
دوست داشتم با اين نقد جدي يه ايست به شما بدم.
از اينكه نوشته ايد كه به زندگي برگشتيد خيلي خوشحالم
يواش يواش با پشتكار و توكل بر خدا مي تونيد عقب ماندگي درسيتون رو جبران كنيد

رهرو آن نيست كه گهي تند و گهي آهسته رود،رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.

پيروز باشيد.

:72:

خوشحالم که آرومتر می بینمت. فقط باید تصمیم بگیری و تمرین کنی که روی تصمیمت وایسی.
ضمنا اگر خواستی اسمت رو عوض کنی باید یه اسم جدید انتخاب کنی و از طریق پیام خصوصی به مدیر همدردی اطلاع بدی تا ایشون اسم کاربری شما رو عوض کنن .

دوستت دارم و برای شنیدن موفقیتهات لحظه شماری می کنم.

سلام به همه دوستان عزيز. البته اگه منو لايق دوستي بدونيد. از همتون خيلي خيلي ممنونم. خيلي كمكم كردين. حتما تعجب مي كنين اين موقع بيدارم .راستش داره به گذشتم فكر ميكنم .و اينكه چطور ميشه درس عبرت بگيرم و يك مطلب ديگ اينكه بالاخره با توكل بخدا و همراهي شما دوستان يكي از درسامو خوندم . راستي امشب رفتم دعاي كميل جاتون خيلي خيلي خالي بود اميدوارم خدا نصيب من و هركي ارزوشه بكنه كه تو مدينه و بقيع. مكه. كربلاو ..... اين دعا رو بخونه. من قصد رياكاري ندارم فقط ميخوام بگم كه برنامه هايي رو كه گفتم دارم پيش ميگيرم . الان هم كه وارد روز جمعه شديم اميدوارم فرج امام زمان زودتر برسه و ما جزو ياران واقعي اماممون باشيم. امروز دعا براي فرج امام زمان رو يادمون نره. اللهم عجل لوليك الفرج

فقط يه مشكل جديدي برام پيش اومده كه همه مي خوان ديونم كنن. هرجا ميرم حرف از ازدواج ميزنن. مگه من چند سالمه؟ متولد 67 هستم. خواستگار دارم ولي مي خوام چندسال وقتم ازاد باشه و بتونم گذشته رو جبران كنم . اگه بدونين كل فاميل دست به دست هم دادن تا منو ديونه كنن. من هم تو فاميل و هم غريبه خواستگار دارم ولي با اين افكار و اعمال فعلا بايد دورشو خط بكشم. اخه امروز عقدكنون دختر يكي از اقوامون بود كه از من كوچكتره .چرا نميذارن راحت باشم.
دوستان اگه كمك شماها نبود نميدونم چيكار ميكردم.خيلي خيلي ممنون و همتونو دوست دارم

سلام
موفقيت شما آرزوي تمام بچه هاي اينجاست!
براتون آرزوي روزاي خوبي دارم

انديشه جان مرسي. دلم باز خيلي پر شده. از دست خانوادم دارم ديونه ميشم. من فرزند اول خانواده هستم و به قولي موش ازمايشگاهي هستم . هميشه محدوديتها مال من بوده يادمه دوران مدرسه نبايد عضو هيچ گروهي ميشدم و دوست صميمي براي من قدغن بود واردو بي اردو. موقع انتخاب رشته دانشگاه هم پدرم برام تصميم گرفتن و رشته اي رو كه دوست نداشتم بالاتر از همه زدن . خودم ميدونستم حتما اين رشته رو قبول ميشم درصورتي كه ميتونستم شهرستان رشته هاي تاپي قبول بشم ولي پدرم اجازه ندادن كه من شهرهاي ديگه رو انتخاب كنن. بالاخره وارد رشته اي شدم كه مورد علاقم نبود اين موضوع گذشت تا سال 87 موقع انتخاب رشته خواهرم كه پدرم براي ايشون تمام شهرهاي ايران رو زدن و الان خواهرم رشته مورد علاقشو مي خونه. ناشكري نميكنم من توي يكي از دانشگاههاي دولتي مي خونم كه هركسي ارزو داره اونجا بخونه ولي وقتي رشتم مورد علاقم نيست چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟ در صورتي كه من هميشه احترام پدر مادرمو نگه داشتم . اين محدوديتها به همين موضوع ختم نميشه . مثلا همين امروز دوستم زنگ زد كه باهم بيرون بريم ولي پدرم اجازه ندادن اخه منم دل دارم. خانوادم كه از اون موضوعات من خبر ندارن تازه من توبه كردم ديگه دنبال هيچ كس و هيچ چيزي نميرم اون موردايي كه هم برام پيش اومد بچه بازي بود وگرنه من تو دانشگاه در مقابل جنس مخالف خيلي اروممم ولي با دوستام خيلي شادم و هميشه به همه كمك مي كنم و دريغ نميكنم . اونا هم منو دوست دارن. توي خانواده و فاميل هم همينطورم طوري كه اكثرن دردودلشونو به من ميگن ولي نميدونن دل من خونه . يكي ديگه از محدوديتهاي پدرم اينه كه توي فاميل هركي از من خواستگاري كرده من حق رفتن به خونه اونا رو ندارم . اين عيدي هم من خونشون نرفتم. چيكار كنم؟ پدرمه ديگه. ولي امروز واقعا دلمو شكست اخه يك بيرون رفتن مگه چي بود؟؟؟؟؟؟؟ بگين چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمي خوام به پدر مادرم بي احترامي كنم . ولي ديگه برام سخت شده. چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gonahkar87

انديشه جان مرسي. دلم باز خيلي پر شده. از دست خانوادم دارم ديونه ميشم. من فرزند اول خانواده هستم و به قولي موش ازمايشگاهي هستم . هميشه محدوديتها مال من بوده يادمه دوران مدرسه نبايد عضو هيچ گروهي ميشدم و دوست صميمي براي من قدغن بود واردو بي اردو. موقع انتخاب رشته دانشگاه هم پدرم برام تصميم گرفتن و رشته اي رو كه دوست نداشتم بالاتر از همه زدن . خودم ميدونستم حتما اين رشته رو قبول ميشم درصورتي كه ميتونستم شهرستان رشته هاي تاپي قبول بشم ولي پدرم اجازه ندادن كه من شهرهاي ديگه رو انتخاب كنن. بالاخره وارد رشته اي شدم كه مورد علاقم نبود اين موضوع گذشت تا سال 87 موقع انتخاب رشته خواهرم كه پدرم براي ايشون تمام شهرهاي ايران رو زدن و الان خواهرم رشته مورد علاقشو مي خونه. ناشكري نميكنم من توي يكي از دانشگاههاي دولتي مي خونم كه هركسي ارزو داره اونجا بخونه ولي وقتي رشتم مورد علاقم نيست چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟ در صورتي كه من هميشه احترام پدر مادرمو نگه داشتم . اين محدوديتها به همين موضوع ختم نميشه . مثلا همين امروز دوستم زنگ زد كه باهم بيرون بريم ولي پدرم اجازه ندادن اخه منم دل دارم. خانوادم كه از اون موضوعات من خبر ندارن تازه من توبه كردم ديگه دنبال هيچ كس و هيچ چيزي نميرم اون موردايي كه هم برام پيش اومد بچه بازي بود وگرنه من تو دانشگاه در مقابل جنس مخالف خيلي اروممم ولي با دوستام خيلي شادم و هميشه به همه كمك مي كنم و دريغ نميكنم . اونا هم منو دوست دارن. توي خانواده و فاميل هم همينطورم طوري كه اكثرن دردودلشونو به من ميگن ولي نميدونن دل من خونه . يكي ديگه از محدوديتهاي پدرم اينه كه توي فاميل هركي از من خواستگاري كرده من حق رفتن به خونه اونا رو ندارم . اين عيدي هم من خونشون نرفتم. چيكار كنم؟ پدرمه ديگه. ولي امروز واقعا دلمو شكست اخه يك بيرون رفتن مگه چي بود؟؟؟؟؟؟؟ بگين چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

---

سلام دوست من
ببينيد مشكل همش از طرف پدرتون نيست.
يك نگاهي به نام تاپيكي كه باز كرديد بندازيد؟چه كسي جز شما ممكنه شما رو لعنت كنه؟
يه نگاه به نام كاربريتان بندازيد؟(قصد من توبيخ نيست،بلكه آگاهي شماست از رابطه اي كه خودتون با خودتون داريد)
ببينيد خود شما هم در حق خودتان مهربان نيستيد و هواي خودتون رو نداريد حالا چه انتظار از ديگران داريد؟
من به عنوان مقدمه عرض مي كنم كه شما بايد اول خودتون با خودتون مهربان باشيد تا بخش زيادي از نيازهاي روحي و روانيتان را خودتون براي خودتون مهيا كنيد.
تو فرهنگ ما به فرزند اول توجه خاص و ويژه اي ميشه هرچند بعضي وقتا اين توجهات افراطي ممكنه خوب نباشه.
براي اينكه اين امكان رو براي بيرون رفتن با دوستتون مهيا كنيد پيشنهاد مي كنم دوستتون و خانواده اش رو به پدر معرفي كنيد و يك روز دوستتون رو به خونه خودتون دعوت كنيد و به پدرتون معرفي كنيد.

سلام خواهر من
تو پاکی
مواظب باش : تو آدمی فرشته نیستی .
آن اتفاقات آزمایشی بوده تا خود وخدای خودتو بهتر بشناسی و از این اتفاقات در زندگی ما آدما زیاده .
با توجه به سن شما ،شما تازه اول راهید . انرژی خودتون رو تلف نکنین .

سلام. انديشه جان پدرم تا حالا دوستمو ديدن و دوستم تا حالا چندبار به خونمون اومدن . منم همينطور. دختر خيلي خوبيه. دختر مومن و پاكيه .خيلي معصومه . من تا قبل از دانشگاه جرات داشتن دوست صميمي رو نداشتم ولي با اين دوستم از اول دانشگاه دوستيم . خودم مي دونم پدرم منو خيلي دوست دارن حتي بعضي وقتا بخاطر يك سردرد كوچك من برام گريه كردن ولي دليل اين محدوديتهاشونو متوجه نميشم.
از شما دوست عزيز انسان جان هم خيلي ممنونم/.

نا امیدی از رحمت خدا از گناهان کبیره است .................................................. ............................
گناه شما بزرگتره یا رحمت خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر خدا رو کوچیک می بینی خواهر گلم؟؟!!
آفرین که توبه کردی.
کافیه دیگه هیچ وقت کار بدت رو تکرار نکنی . خدا دوستت داشته که فهم توبه کردن رو بهت عطا کرده . پس نا امید نباش . خدا دوستت داره و آبروت رو حفظ می کنه. با آرامش و با درایت و عقل راه زندگیت رو پیدا کن و جلو برو.
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط متولد88

سلام. انديشه جان پدرم تا حالا دوستمو ديدن و دوستم تا حالا چندبار به خونمون اومدن . منم همينطور. دختر خيلي خوبيه. دختر مومن و پاكيه .خيلي معصومه . من تا قبل از دانشگاه جرات داشتن دوست صميمي رو نداشتم ولي با اين دوستم از اول دانشگاه دوستيم . خودم مي دونم پدرم منو خيلي دوست دارن حتي بعضي وقتا بخاطر يك سردرد كوچك من برام گريه كردن ولي دليل اين محدوديتهاشونو متوجه نميشم.

---

سلام متولد 88
نام كاربريتون زيباست.بله هر كدام از ما بايد بارها و بارها بيدار بشيم و دوباره متولد بشيم.
درباره مسئله اي كه مطرح كرديد:
اين رفتار پدر شما نشان از محبت و عشق و علاقه ايست كه به شما داره.آيا دوست داشتيد پدران به جاي اين كار شما رو به حال خود وا مي گذاشتند؟

سلام انديشه جان و همينطور كاملياي عزيز. خودم ميدونم پدرم علاقه زيادي به من دارن ولي خوب براي من محدوديتهايي رو هم قائل شدن . از اين موضوع ناراحتم چرا براي من يكسري محدوديتهايي رو قائل ميشن ولي براي خواهر و برادرم نه؟ ولي خوب پدرن ديگه. بهترين پدر دنياااااااااا