آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
خودتون چی فکر می کنید؟؟؟
بررسی های کارشناسان آلمانی نشان می دهد که متاسفانه مردان بیشتر از زنان دروغ می گویند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس...بر اساس تحقیقات بیش از 60درصد مردان در سخنان خود اغراق می کنند و اصرار دارند اصلاح کردن گفتار کار درستی نیست.در حالی که این آمار در مورد زنان تنها21درصد است.
بنا بر این گزارش. در این تحقیقات آمده است. مردان بسیار راحت تر از زنان دروغ می گویند و تنها 30درصد آنان شجاعانه به دروغ های خود اعتراف می کنند.
در ادامه این گزارش آمده است. بسیاری از مردان از روشدن دروغ هایشان احساس شرم و خجالت هم نکرده و یک چهارم از آن ها از برملا شدن دروغ هایشان ابایی ندارند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس
برگرفته از""همدردی وبلاک""
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
سلام نمی دونم نمی شه کلی در مورد یک جنس قضاوت کرد حالا پژوهشگران حتما دلیلی دارند.
من که از دروغ گو متنفر چه زن چه مرد.
راستش یه موردی از آقایون که همه چی رو به من راست گفتن و دو سال تموم همه کاری برای جلب رضایتم (ازدواج )کردند ولی الان خیلی پشیمونن...
می گه به خاطر راست گوییم جواب رد دادی. می گه یه چیزی یاد گرفتم اینکه از این به بعد راستشو نگم.
منم می گفتم راستگوییت بهترین خصوصیتته اما کاش همه چی رو نمی گفتی.
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
خانم estar7 اگر ایشون رو احیاناً برای داشتن روابط قبل از ازدواج رد کردید گمان می کنم کار اشتباهی کردید. چون اولاً اون واقعاً شما را دوست داشته که هر چی بوده گفته ثانیاً باعث شدید که ایشون از این به بعد دروغگویی پیشه کنه. شاید این آقا هرگز نباید این موضوع رو می گفت. به قول معروف هر راست نشاید گفت اما شما هم شاید روزی از کارتون پشیمون بشید. انسان بی اشتباه وجود نداره منتها بعضی با سیاستند و دست خودشون رو رو نمی کنند اما این اصلاً به این معنی نیست که اون فرد از گناه مبراست. خودم از دوستان شخصی رومیشناسم که به جرات دهها رابطه ی سکسی و آزاد داشته اما خانواده و بستگان و همسایگانش به درستی و بچه مثبت بودنش ایمان دارند و به این دلیله که خیلی محتاط و با سیاست رفتار کرده. پس شما هم کاش به ایشون فرصت میدادید.
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
:72:سلام wintersun77 عزیز و مهربون
جواب رد من به این آقای محترم راستگو، تنها به این دلیل (رابطه جنسی قبل از ازدواج) نبود ، خیلی خیلی زیادتر از اینا بودش...:302:
اما خداییش اگه همه چی رو به من نگفته بودن هیچ کس دیگه هم نبود که بگه. خدا خیرشون بده همیشه دعاشون می کنم. چقدر خوبه همه راست گو باشن.:203:
عمو جونی هنوز که ناراحتین از دست این خانم های امروزی، عمویی حالا اون استراتژی باید دروغ باشه؟
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
به نظر من اقايون بيشتر دروغ ميگن ميدوني چرا چون اگثرا بازاري ان و واسه اين كه مشتري را نپرونن دروغ ميگن يا واسه اينكه مغرورند ميخواند خودشون را بزرگ جلوه بدن و ميگن فلان سال من اين كارو كردم و ....
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
به نظر من آقايان بيشتر دروغ مي گويند ولي دروغگوهاي خوبي نيستند يك خانم به راحتي مي تواند بفهمد كه يك آقا دروغ مي گويد يا راست
اما چيزي كه واضح است خانم ها با آنكه كمتر دروغ مي گويند اما دروغگوهاي خوبي هستند و به جزئيات آن مسئله مي پردازند در حالي كه آقايان به كليات آن مسئله مي پردازند ويك خانم با پرسش در رابطه با جزئيات آن موضوع مي تواند پي به دروغ يا راست بودن گفته هاي يك آقا ببرد
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط royajan
به نظر من آقايان بيشتر دروغ مي گويند ولي دروغگوهاي خوبي نيستند يك خانم به راحتي مي تواند بفهمد كه يك آقا دروغ مي گويد يا راست
اما چيزي كه واضح است خانم ها با آنكه كمتر دروغ مي گويند اما دروغگوهاي خوبي هستند و به جزئيات آن مسئله مي پردازند در حالي كه آقايان به كليات آن مسئله مي پردازند ويك خانم با پرسش در رابطه با جزئيات آن موضوع مي تواند پي به دروغ يا راست بودن گفته هاي يك آقا ببرد
ممنون دوست عزیز... ولی میشه بگید این اطلاعات رو از کجا بدست آورده اید از راه تجربه یا......؟؟؟تشکر
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
نقل قول:
نوشته اصلی توسط royajan
به نظر من آقايان بيشتر دروغ مي گويند ولي دروغگوهاي خوبي نيستند يك خانم به راحتي مي تواند بفهمد كه يك آقا دروغ مي گويد يا راست
اما چيزي كه واضح است خانم ها با آنكه كمتر دروغ مي گويند اما دروغگوهاي خوبي هستند و به جزئيات آن مسئله مي پردازند در حالي كه آقايان به كليات آن مسئله مي پردازند ويك خانم با پرسش در رابطه با جزئيات آن موضوع مي تواند پي به دروغ يا راست بودن گفته هاي يك آقا ببرد
ممنون دوست عزیز... ولی میشه بگید این اطلاعات رو از کجا بدست آورده اید از راه تجربه یا......؟؟؟تشکر
فرد دروغگو خارج از بحث زن و مرد بودن بلافاصله یک واکنش رفتاری از خود نشان می دهد که مشخص می شود طرف مشغول دروغ گفتن است . مثلا دست را لای موها می برند و یا تندتر از حالت عادی صحبت می کنند و.....
اما چرا خانم ها دروغ آقایان را بهتر متوجه می شوند ؟! اولا باید روی این آقا شناخت داشته باشند تا به علت ریز بینی و دقتهای ظریف زنانه متوجه واکنش رفتاری درزمان دروغگویی بشوند و آقایان معمولا به کلیات توجه دارند و به جزئیات دقت ندارند ویا کمتر دقت دارند
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
سلام به نظر من با توجه به اينكه مردان و زنان با هم خيلي متفاوتند ابتدا بايد سعي كنيم همديگر را بشناسيم بعد بگوييم كداميك بيشتر دروغ مي گوييم و آنوقت علتش را هم متوجه مي شويم.
با توجه به اينكه مردان خودشان را براساس كارهايي كه انجام مي دهند ارزيابي مي كنند (يعني وقتي مردي دركارش موفق باشد خود را مردي خوب و ايده آل مي داند) پس براي دفاع از خود و ارزشهايش حتي دروغ مي گويد و گاهي هم كلاهبرداري مي كند و ... تا كارش را به سرانجام برساند.
اما زنها هميشه ياد گرفته اند اوضاع را مرتب كنند و به نوعي عيبها را بپوشانند و هدف اصليشان انجام كار بدون اشتباه مخصوصاً گناه است.
زنها از كودكي هميشه مورد بازخواست قرار مي گيرند و خود را ملزم مي دانند پاسخ دهند اما مردها اكثراً از پاسخ دادن در مي روند.
البته من زنهاي زيادي هم ديده ام كه خيلي راحت دروغ مي گويند و اكثرشان دقيقاً اينگونه بودند يعني از پاسخ دادن در مي روند.
پس بهتره بگوييم انسانهايي كه اينگونه هستند خيلي راحت دروغ مي گويند.
درمورد پاسخ 2: صحبت خانم استار
به نظر من نمي شه گفت هركس كه همه چيز را صادقانه مي گويد انسان خوبي است
به فرض اگر همون قضيه رابطه با دختر باشه، برخي از اين افراد اين حرف را مي زنند تا اگر بعد از ازدواج مجدد دنبال اين كار رفتند بگويند من كه گفتم اهل چنين كاري هستم و تو مخالفتي نداشتي.
من مردي را مي شناسم كه چنين بوده و در دوران جواني دوست دختران زيادي داشته و در زمان نامزدي به نامزدش مي گه او خيلي توجه نمي كنه ولي خوب هميشه نگران تكرار اين موضوع بوده و الان بعد از 2 فرزند مجدد با دختري رابطه دارد و اصلاً اين كار را بد نمي داند او معتقد است خيليها را مي تواند در دلش جا دهد.
به نظر من بايد ديد نظرش درمورد آن عملش چه بوده آيا پشيمان است و فقط از سر جواني بوده يا نه اين را حق خود مي داند.
به نظر من اگر همة ما سعي كنيم به اين گفته مولايمان امام علي (ع) كه فرمودند:
هرآنچه براي خود مي پسندي براي ديگران هم بپسند و هرآنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران هم مپسند.
عمل كنيم كسي دروغ نمي گويد (چون هيچكس از دروغ خوشش نمي آيد) و دنيا گلستان مي شود فكر مي كند بهشت يعني كجا؟؟
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
البته من هم گمان می کنم غیر از مساله بکارت و داشتن رابطه قبلی که خانومها استاد دروغگویی هستند در بقیه موارد آقایان بیشتر عامدانه دروغ می گن.یعنی می دونن دروغه و با این حال دروغ می گن.
خانومها دروغ نمی گن. طفلیا خودشونم باورشون شده اراجیفی که به اسم عشق و صبر وعمق احساسات و... تحویل طرف مقابلشون می دن واقعیه!! و واقعا انسانهای صبور و عاشقی هستند!(کافیه مراسم سالگرد ازدواجشون در بهترین مکان ممکن برگزار نشه تا عشقشون رو نشون بدن!!!؟دختری که می گه می میرم برات واقعا بنده خدا فکر می کنه اگر طرفش بره می میره! ولی خواستگار بهتر میاد یکی دو روز گریه می کنه و بعدش می فهمه اشتباه فکر می کرده)
کلا بیشتر متوهمند تا دروغگو!
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
:72:
عجب !!!!
یه سوال :
چرا ما همیشه سعی می کنیم از جزء به کل برسیم یا از کل به جزء ؟ یا نکنه قضیه مربوط به نگاه سیاه و سفیده ؟ یا این یا اون ؟ حد وسطی هم نیست ؟ یعنی واقعا راه و روش دیگه ای برای فکر کردن وجود نداره ؟
به نظر من مشکل اغلب ما اینه که خودمون رو مجبور می کنیم به همه چیز نگاه جنسیتی داشته باشیم نه نگاه انسانی . اگر اینطور نیست پس تکلیف زنان و مردانی که اهل دروغ نیستند چیه ؟ و یا هم زنان و هم مردانی که دروغ می گویند ؟ یعنی منطق فازی به هیچ دردی نمی خوره؟
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
خانوم ها:
دروغهاي كوچولو به تعداد زياد ميگن.
دروغ گفتن از نظر اونا اشكالي نداره و اگه لازم باشه (؟؟؟) حتما دروغ ميگن. (از نوع كوچولو البته)
در گفتن دروغهاي كوچولو آنچنان مهارتي دارند كه حتي اگه حقيقت رو هم بدونيد يه لحظه شك مي كنيد كه نكنه واقعا اون درست ميگه !!
راجع به دروغهاشون احساساتي برخورد مي كنن (براي همينه كه آقايون متوجه نميشن كه اصلا گفتن اين دروغ از طرف خانم چه دليلي داشت!!!)
آقايون:
دروغهاي بزرگ به تعداد كم ميگن.
از گفتن دروغ طفره ميرن. اغلب سعي ميكنن حقيقت رو نگن تا اينكه دروغ بگن. توي دروغ گفتن (دروغهاي كوچولو) مهارت ندارن و به راحتي لو ميرن. (علت لو رفتن مسايل خانوادگي كه خانوم از آنا بويي برده و آقا نمي تونه يه جوري سر و ته قضيه رو بهم بياره و بالاخره قضيه رو ميشه همينه ديگه)
راجع به دروغهاشون فكر مي كنن.
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
سلام
البته باید گفت که طاهره به گونه ای درست می گوید چرا که راجرز روانشناس انسانگرا بیان داشته که انسانها منحصر به فرد هستند و با هر ویزگی و هر شخصیتی چون انساس هستند قابل احترامند.
اما فکر می کنم هدف از این نوشته تحقیقاتی در راستای کنجکاوی فردی بوده که می خواسته ببینه چه دلایلی ممکنه وجود داشته باشه که مردان بیشترین درصد را می آورند .
لازم به ذکر است که این یه تحقیقه و قضاوت درستی آن مطمئنا توسط افراد نسبت به هم سنجیده می شود . ما می توانیم در زندگی خود این موضوع را به خود تعمیم ندهیم.
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
به نظرم اقایون چون که اونا بیشتر با دروغگوهای بزرگ تو جامعه تو کار دست و پنجه نرم میکنن.
اصلا فلسفه دروغ چیه؟
چرا ادما قبل از این که فکر کنن دروغ میگن؟
چرا اول فکر نمیکنن؟
ایا به عاقبتش فکر نمیکنن که دوروغ گو همیشه رسوا است؟
معمولا اون هایی که دروغ میگن میترسن وافراد قوی نیستن اونا میترسن که حقیقت افشا بشه
ولی اگر به این فکر کنن که اگر دورغشون بعد از تموم شدن کارشون فاش بشه ابروشون بد تر میره؟؟؟
به نظرم دروغ این روزا یه عادت شده...
همه لذت میبرن که دروغ بگن اول از خودم ناراضیم چون دورغ گو حرفه ای بودم وجز اقایونم
ولی وقتی سزای اون رو فهمیدم سعی کردم اصلا دروغ نگم حتی اگر به ضررم باشه.
والان 1 یا 2 سالی میشه که دیگه دروغ نمیگم.
امیدوارم روزی پیدا بشه که هیچ اقا وخانومی دورغ نگه؟؟؟؟
به امید ان روز
RE: آقایون بیشتر دروغ می گن یا خانوما؟
به نظر من كساني متوصل به دروغ مي شوند كه ضعفي در خود سراغ دارند و نمي خواهند ضعف و يا اشتباه خود را بپذيرند .
و حتي به نظرم دروغ مصلحتي هم معني ندارد .
ما بايد فرزندان خود را به نوعي تربيت كنيم كه جوابگو اعمال خودشان باشند حتي اگر عملگردشان در مواقعي اشتباه باشد و به ساده ترين روش و صد البته تهوع آورترين روش متوصل نشوند .
در صورتي فرهنگ دروغ و دروغگويي ريشه كن مي شود كه تربيت فرزندانمان بي دروغ باشد و پدر و مادرها دست از دروغ گويي بردارند .
دروغ حاصل توزيع بحران زده قدرت است
مردم سالاري - کهن ترين اثر منثور يا لوحه اي که در پيرامون دروغ در دست داريم دعاي داريوش کبير در ميراث تخت جمشيد است که به خط ميخي و به اين معنا براي ما باقي مانده است: «خداوند اين کشور را از دشمن، از خشکسالي، از دروغ محفوظ دارد.» گفتار و نوشتار در ذم اين پديده معيوب، ويژه ايراني و ايرانيان و مسلمان و مسلمانان نيست و ضرب المثل هاي فراواني در دنيا يافت مي شود که هم رونق و هم زشتي آن را نشان مي دهد. چيني ها مي گويند: «قاتل يک بار مي کشد، کسي که تهمت مي زند هزار بار». در «مسائل اخلاقي و روان شناختي» از قول ريمون پيچ نقل شده است که «دروغ بهترين سلاح ضعفا و سريع ترين وسيله براي اجتناب از خطر است».
دکتر فرهنگ ارشاد دانشيار دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه اهواز و استاد نيمه وقت دانشگاه تهران در اين گفت وگو به کنش هاي «پيوسته و گسسته» پرداخته و دروغ را حاصل يک کنش گسسته دانسته است.
در يک جامعه چگونه مفهومي به نام «دروغ» به صورت اپيدمي و فراگير در مي آيد؟ چگونه مي توانيم اين نفوذ و اشاعه ناهنجاري هاي اجتماعي را رديابي کنيم يا رمزگشايي نماييم؟ آيا چيزي به نام جامعه شناسي دروغ وجود دارد؟ يا اينکه دروغ تنها يک کنش اجتماعي است؟
در ابتدا اين را عرض کنم که هم اينک پاره اي از جامعه شناسان دنيا مسائلي چون دروغ، توطئه، غيبت و از اين قبيل مفاهيم را به موضوع کلي چون جامعه شناسي «مردم مدار» اختصاص داده اند. در واقع، آنها اين مفاهيم را به جامعه شناسي سازمان يافته اي سوق داده اند. اين حسن بزرگي است که ما ناهنجاري هاي اجتماعي را به صورت پراکنده تبديل به جريان منسجم و زنجيره اي کنيم و از آن يک نتيجه يا چند نتيجه کلي واحدي استخراج کنيم. چون احتمال دارد که مسائل زيادي در جامعه روي دهد که در تقسيم بندي هاي رايج جامعه شناسي وجود نداشته باشد اما يک مقوله اجتماعي باشد که نيازمند تحليل و ارائه طريق است. اما اين مسئله اشکالاتي هم دارد.
اشکالات آن چيست؟
اشکال آن اين است که اگر اين زبان از فهم عامه به عامه گرايانه يا عامه گرايي سوق داده شود، در واقع بخواهد آن ريشه ها و پايه ها را از جامعه شناسي قطع کند، در اين شرايط خواسته و ناخواسته به سطحي گرايي کشانده مي شويم و در هر صورت از آن هويت و ماهيت علمي دور خواهيم شد. بنابراين نگراني ها بيشتر اين است که اين مباحث به رسانه ها کشيده شود و رنگ و بوي ژورناليستي به خود بگيرد. البته ژورنالي کردن موضوعات هم به معناي ابتذال آن نيست بلکه اتفاقا خيلي از همين مباحث عميق وقتي ژورناليستي مي شود مردم يک فهم عمومي از آن پيدا مي کنند که در واقع کار نظريه پردازان را تسهيل مي کند، چون عالمان انديشه نمي توانند همه مفاهيم پيچپده را ساده کنند. پس اين به عهده روزنامه نگاران است که اين گونه مفاهيم ريشه اي و بنيادين را به اجزا» مختلف تقسيم کرده و آنها را به اطلاع عموم برسانند که از اين حيث اتفاقا بسيار هم خوب است. اما گاهي اوقات اين قطع شاخ و برگ بعضي از مفاهيم عميق مي تواند ضربه اي انساني به آن مفهوم بزند چون آن هويت و شالوده علمي ضربه اساسي خواهد ديد.
من تصور مي کنم آنچه که باعث افزايش دروغ شده است، بيشتر به اين علت است که وقتي در يک جامعه قدرت بطور نابرابر توزيع شود، شهروندان آن کشور براي مصون ماندن از آسيب هاي احتمالي خود را پشت برخي کلمات و تاکتيک هاي رفتاري و زباني پنهان خواهند کرد. به همين جهت دروغ يکي از مفرهاي ذهني شهروندان است. اما آيا آنچه باعث شده اين پديده در سال هاي اخير به چنين رشدي برسد تامل برانگيز نيست؟
البته شما به مسئله بسيار مهمي اشاره کرديد که بنده هم با اين تحليل موافقم و گمان مي کنم که دست کم اين مي تواند يکي از دلايل شکل گيري اين پديده باشد. اما اجازه بدهيد که من اين اصطلاح «جامعه شناسي دروغ» را اصلاح کنم. من با تقسيم بندي جامعه شناسي به حوزه هاي مختلف موافقم و تحقيقات هم نشان مي دهد که جامعه شناسي به عنوان يک علم بايد به رشته هايي چون جامعه شناسي شهري، روستايي، انقلاب و دين تقسيم شود. چون هر کدام آن به اشکال مختلف بحث مربوط مي شود. و اين کوچک کردن ها به تدقيق مسئله کمک مي کند. اما من يادم هست که چند سال پيش دو جامعه شناس آمريکايي تحقيقاتي را روي چتر انجام داده بودند و نام آن را «جامعه شناسي چتر» گذاشته بودند. من خيلي موافق اين نام گذاري ها نيستم. اگر دروغ به عنوان يک رفتار و کنش اجتماعي و يک عارضه مورد توجه قرار مي گيرد، من ترجيح مي دهم که آن را به «تحليل جامعه شناختي دروغ» تغيير نام دهم. بنابراين، تصور مي کنم که اين پديده به عنوان يک کنش اجتماعي علمي تر و قابل دفاع تر است. چرا مي گويم کنش اجتماعي؟ چون اين مفهوم به عنوان يک رفتار اجتماعي از مباني بنيادين جامعه شناسي، روانشناسي و علوم انساني است.
تعريف اساسي کنش چيست؟
کنش يک رفتار هدفمند است که بر اساس هنجاري که فرهنگ آن را تعيين مي کند قابليت اجرا پيدا مي کند. بنابراين دروغ عليرغم اينکه يک مسئله منفي است اما تابعي از قواعد است و اهدافي در آن مستتر است. بنابراين دروغگو اولا اهدافي دارد. در واقع در ابتدا بايد بررسي کنيم که چگونه او براي رسيدن به اهداف خود به يک راه ناصواب دست زده است. در جامعه شناسي بخشي به نام کنش هاي «پيوسته» و «گسسته» وجود دارد. کنش هاي پيوسته آن دسته از کنش هايي است که براي بقا و دوام جامعه و براي رعايت و نظم و صلابت جامعه سودمند است. اما کنش هاي گسسته که من فکر مي کنم دروغ از کنش هاي گسسته است، خواسته يا ناخواسته براي نظام و نظم اجتماعي زيان بار است.
شما اين تحليل را مورد ارزيابي قرار نداديد که آيا اين توزيع نابرابر قدرت است که باعث افزايش پديده دروغ در جامعه مي شود يا خير؟ حال آنکه در اين دو سده اخير همواره توزيع نابرابر قدرت در جامعه حاکم بوده است. اما ناگهان مي بينيم که در اين يک دهه اخير اين پديده در جامعه ما به شدت رواج پيدا مي کند. من هر چقدر که سازوکار جامعه ما را مطالعه مي کنم متغير مستقلي نمي بينم که در جامعه ما تزريق شده باشد و جامعه ما از اين حيث دچار يک بيماري ذهني شده باشد.
به عنوان يک فرضيه من قبول مي کنم. فرضيه اي که پايه هاي منطقي دارد و کمي عينيت گرايي هم در آن آميخته شده باشد. ولي توزيع نابرابر قدرت به زبان ماکس وبري شايد درست باشد اما به زبان ديگر توزيع نابرابر ثروت است يا توزيع نابرابر امکانات و تسهيلات رفاهي و يا توزيع نابرابر آموزش. بنابراين من توصيه مي کنم که به پديده دروغ، يک بعدي نگاه نکنيم. چون دروغ زواياي پيچيده اي دارد. از منظر فلسفي، روانشناسي، جامعه شناسي و اقتصادي همواره مورد نظر بوده است. به همين جهت يکي از دلايلي که من اصرار دارم که بايد پيچيده تر به اين مسئله نگاه شود همين توزيع نابرابر قدرت است که در واقع بايد بگوييم توزيع بحران زده قدرت است.
در گفتارهاي گذشته برخي از صاحب نظران بر اين عقيده بوده اند که دروغ محصول جامعه مدرن است و در جامعه ساده، بيان دروغ با دشواري هايي مواجه بوده است که در جوامع مدرن اين دشواري ها وجود ندارد. استدلال يک جامعه شناس ديگري اين بود که «دروغ محصول جامعه گذار است». چون از نظر ايشان «جامعه وقتي دچار يک بي ثباتي است همه چيز سيال و شناور است و آدم ها مي توانند به هر ناهنجاري تمسک جويند». شما چقدر با اين تحليل ها موافقيد؟
نمي توانيم به طور قطع اين فرضيه را تاييد کنيم که عنصر دروغ در جامعه سنتي کمتر وجود دارد. چون ضرب المثل ها، حکايات، نصايح و پندهاي زيادي در آثار سعدي، حافظ و خيام داريم که نشان از فراگيري اين پديده در قرن هاي گذشته داشته است. دوراني که جامعه ايران کاملا به جهت معيشتي ساده و سنتي بود. فراموش نکنيم در جوامع سنتي به جهت اينکه شرايط احتمالا آنوميک و نابهنجار نيست و يک مقدار کنترل هاي غير رسمي هم حاکم است اين مسئله در آن کمتر وجود دارد. به قول دورکيم «همبستگي، همبستگي مکانيکي» است. اصلا جامعه پيچيدگي هاي آنچناني ندارد. بنابراين اگر دروغ گفته شود با توجه به شرايط تاريخي آن ويژگي ها خود را نشان مي دهد. شايد بتوانيم بگوييم که دروغ خاص جامعه گذار است. اگر اين درست باشد بيشتر کشورهاي جهان سوم جوامع در حال گذار هستند. اين شايد به اين تعبير درست باشد که اين جوامع يک نظم گذشته را پشت سرگذاشته و چيزي هم جاي آن را نگرفته است و ناهنجاري در آن شهرت پيدا کرده است. بنابراين دروغ هم در اين رفتار بيشتر مي تواند بروز پيدا کند اما نمي توانيم بگوييم که دروغ خاص جامعه پسامدرن است. اين را من نمي توانم خيلي بپذيرم، چون اگر اينطور باشد اينجا سوالي پيش مي آيد. به نظر شما ما پسامدرن تر هستيم يا جامعه فرانسه و سوئيس؟ پس بايد آنجا هم به شدت دروغ گويي رواج داشته باشد چون در آن کشورها بيشتر از ما پسانوگرا هستند.
يک تحليل هم اين است که وقتي فاصله بين جامعه مدني و دولتي افزايش پيدا مي کند ناهمگوني ها و ناهمسازي ها به همان نسبت افزايش مي يابد و دروغ زاييده اين فاصله است.
چيزي که در ذهن من جاي گرفته اين است که تحليل هاي ما مي تواند در سه سطح خرد، متوسط و کلان باشد. همانطور که جنابعالي فرموديد دروغگويي يک کنش و رفتار فردي است. پس اين بايد در جامعه شناسي خرد مطرح شود، بي آنکه ما به سطح جامعه مدني و دولت اشاره کنيم. چون اينها مربوط به جامعه شناسي کلان است. اگر بخواهيد بين جامعه مدني دولت و دروغ رابطه اي پيدا کنيد يک مقدار کار دشوار مي شود و من فکر مي کنم که اين به حلقه هاي واسط بر مي گردد. اين مسئله مثل اين است که من بگويم، چون دروغگويي در جامعه ما رواج يافته است، لاجرم در همه جوامع و ميان همه گروهها و افراد نيز رواج يافته است. اما به نظر نمي رسد که دروغ در همه رده ها يکسان باشد.