تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
بنام خدا
دوستان، من در اين تالار خيلي مطالب و بحث و گفتگوهاي مختلف ديدم و متاسفانه به كرات ديده ام كه هركس بجاي ديگري دليل مي آورد
يعني يك پسر مي گويد دخترها اينطوري عمل مي كنند چون ... است درحاليكه خودش دختر نيست و بالعكس
اما نكتة مهم اينجاست دوستان من ، ما دختران با شما پسران خيلي متفاوتيم
تصور كنيد من به شهري بروم كه هيچ شناختي از آن ندارم آيا مي توانم بگويم مردم اين شهر چرا فلان رسم را دارند؟ قطعاً خير چون نه گذشته را مي دانم و نه حالشان را فقط اين رفتارشان را مي بينم
قضيه ما هم همين است
ما نبايد رفتار مردها را با خودمان مقايسه كنيم و بالعكس يعني نبايد بگيم براي من باعث افتخاره كه همسرم يك دكتر يا پرفسور باشه پس اگر يك مرد چنين علاقه اي ندارد و مانع مي شود يعني حسود است.
نه، او نيز براي خود دلايلي دارد قابل احترام
البته نمي خواهم سرپوش روي رفتار آنها بگذارم چون خودم هم مخالفم با اينكه پسرها مانع پيشرفت دخترها باشند اما ما مي تونيم در عين حاليكه نظر يك نفر را قبول نداريم به او احترام بگذاريم
اگر ممكنه هركس طبق سليقه و نظر خودش اين سوال رو پاسخ بده
لطفاً فعلاً فقط پاسخ اين سوال رو بگيد و به نظرات همديگر احترام بگذاريم تادر نهايت بتونيم به يك نتيجه خوب و مطلوبي برسيم
محصل و شاغل بودن يك زن متأهل چه تاثيراتي بر زندگي مشترك دارد؟
بعنوان مثال روي موارد ذيل:
1- اوضاع خانه
2- نياز به همسر
3- پذيرفتن خواستههاي همسر
4- وقت گذاشتن براي اهل خانواده مخصوصاً همسر
5- طرز برخورد با همسر
6- طرز برخورد با مشكلات
7- تربيت فرزندان
8- پذيرش تغيير و تحولات زندگي
9- بشاش بودن و انرژي داشتن
10- فرصت براي آراستن خود
11- ولخرجي
12- و روز رفتار همسرش با او چه تاثيري دارد
13- حفظ غرور مرد
14- احساس نياز به همسر:
15- تمايل به پيشرفت همسر:
و ساير مواردي كه به ذهن شما دوستان مي رسد.
نكات:
1- به هر مورد امتياز هم بدهيد
2- اگر بتوانيد در حد يكي دوخط هم توضيح دهيد خيلي خوب مي شود.
3- لطفاً سن – جنسيت و وضعيت تأهل-شاغل بودن و نبودن را هم مشخص نماييد.
خواهش مي كنم در اين تاپيك بحث نكنيد فقط نظرتان را بگوييد.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
فرشته - 27 ساله-مجرد-شاغل
محصل و شاغل بودن يك زن متأهل چه تاثيراتي بر زندگي مشترك دارد؟
اگر هدف زن پيشرفت علمي و اجتماعي بوده و قبل از آن سِمت شغلي خود را يك همسر يا مادر بداند و قبول داشته باشد كه اولين و مهمترين وظيفة او همسرداري و تربيت فرزندانش است:
1- اوضاع خانه: مرتب تر است. فرد بيكار مي گويد وقت دارم و به تعويق مي اندازد اما شاغل مي داند فرصتش كم است پس از كمترين فرصت بيشترين بهره را مي برد هيچ چيز براي يك زن سخت تر از اين نيست كه خسته وارد خانه شده انجا را بهم ريخته و كثيف ببيند. البته توقع دارد همانطور كه در خارج از منزل به همسرش كمك مي كند همسرش هم به او در خانه كمك كند.
2- نياز به همسر: روزش را مشغول كارهاي سخت و فيزيكي بوده و معتقدر است هيچ چيز به اندازة آغوش همسرش به او آرامش نمي دهد مخصوصاً اگر روز خيلي سختي را گذرانده باشد
3- پذيرفتن خواستههاي همسر: شاغل و غير شاغل بودن يك زن روي اين موضوع تأثيري ندارد
4- وقت گذاشتن براي اهل خانواده مخصوصاً همسر: درسته كه وقتش كمه اما مثل مورد اوضاع خانه است
5- طرز برخورد با همسر: او را واقعاً شريك زندگي خود مي داند و از اينكه مي تواند پا به پاي او در ساخت زندگي همراه باشد احساس رضايت مي كند در كارهايش با او مشورت مي كند و از اينكه همسرش اينقدر خوب او را درك مي كند و منطقي او را راهنمايي مي كند بينهايت لذت مي برد مثل يك زن صرفاً خانه دار كه ذهنش پر است از داشته ها و نداشته هاي همسايه و دوستان خريد اجناس مختلف و ... كه هيچ مردي تمايل به شنيدن اين حرفها ندارد نيست او زندگيش هدفمند است و خود را فردي موفق مي داند
فرصتي براي مقايسه اجناس خانه خود با ديگران ندارد توقعاتش منطقي است و قابل حل او وضع جامعه را از نزديك لمس مي كند.
6- طرز برخورد با مشكلات: محيط كار انسان را منطقي بار مي آورد پس او خيلي منطقي تر از فرد خانه دار برخورد مي كند از طرفي چون خود را در جامعه فرد مفيدي مي بيند مطمئن است كه مي تواند كمك كند پس سعيش را مي كند
7- تربيت فرزندان: بينهايت تأثير مثبت دارد فكر مي كنيد چرا ما ونسل قبل از ما اكثراً در جامعه گم مي شويم و نمي توانيم درست عمل كنيم. چون مادرمان كه مسئول تربيتمان بوده شخصيت اجتماعيش خوب رشد نكرده كه به ما آموزش دهد. چنين مادري مي داند كه خيلي وقتها بايد در كنار فردي بود كه اصلاً او را قبول ندارد(به عنوان مثال همكار يا حتي رئيس) پس ياد مي گيرد چگونه با او كنار بيايد پس به فرزندش هم آموزش مي دهد. فرزند اين خانواده فردي مستقل مي شود
8- پذيرش تغيير و تحولات زندگي: در محيط كار تغيير و تحولات زيادي وجود داره پس تأثير مثبتي مي گذارد
9- بشاش بودن و انرژي داشتن: درسته كه كار كردن انرژي از انسان مي گيرد اما وقتي يك فرد شغل مناسبي دارد احساس مفيد بودن پيدا مي كند و اين حس انرژي زيادي به ما مي دهد
10- فرصت براي آراستن خود: فرصت اين كار خيلي كم است و بستگي داره چقدر در منزل باشد اما اگر برايش اهميت داشته باشد و يا بداند كه همسرش خيلي به اين كار علاقه دارد حتماً برايش وقت مي گذارد.
11- ولخرجي: او درك مي كند و از نزديك لمس مي كند كه پول درآوردن سخت است پس نهايت دقت را دارد.
12- و روي رفتار همسرش با او چه تاثيري دارد: همانطور كه در بند 5- طرز برخورد با همسر گفتم صحبتهاي زن شامل حرفهايي مي شود كه مرد از آنها لذت مي برد پس او نيز راضي خواهد بود و با لذت بيشتر در كنارش است.
13- حفظ غرور مرد: بستگي به شخصيت فرد دارد و شاغل بودن بي تأثير است.
14- احساس نياز به همسر: شغل جايگزين همسر نيست هركدام نيازهاي خاصي از زن را تأمين مي كند. برخلاف اعتقاد خيليها يك زن هرچقدر هم موفق باشد به يك مرد نياز دارد.
15- تمايل به پيشرفت همسر: زنها از هيچ كمكي براي پيشرفت همسرشان دريغ نمي كنند.
زنها حتي اگر از لحاظ تحصيلات و موقعيت اجتماعي خيلي از همسرشان جلوتر باشند هميشه در جمع دوستان و آشنايان از محاسن همسرشان سخن مي گويند.
از نظر آنها تخريب همسرشان=تخريب خودشان
من بعنوان يك شاغل دوست دارم پدرم يا در آينده همسرم احساس نكنند بخاطر شاغل بودن من ديگر به انها نيازي ندارم و حتي در خرجي دادن كوتاهي كنند و يا من را غير قابل كنترل بدانند فقط به من به عنوان دختري نگاه كنند كه در كنار نيازهاي مختلفي چون دوست داشتني بودن-قابل احترام بودن-خوراك-پوشاك و ... نياز به مفيد بودن براي جامعه-پيشرفت – استفاده از استعدادها و توانايي هايم را هم دارم پس اجازه دهند به آنها هم برسم.
با تشكر
منتظر نظرات بسيار خوب و سازنده شما هستم
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام
ببين فرشته جان من نظرم اينه:
زن و مرد بايد در خونواده برابر باشن و در عين حال هرکي در جايگاه خودش قرار بگيره!
جداي از بحث اعتماد(چون من با کسي که بهش اعتماد نداشته باشم ازدواج که نمي کنم!) شخصا اصلا تحمل ندارم زنم خودشو برتر بدونه چون اگه من دکتري هم داشته باشم و زنم ديپلم هم نداشته باشه زماني ميرم خواستگاريش که بفهمم اون هم خصائلي داره که من ندارم و ما رو برابر کرده! اما زن ها معمولا ظرفيت ندارن و کوچکترين برتريشونو به رخ شوهر ميکشن که مردا هم حاضرن (تا اونجا که من ديدم) بميرن ولي زنشون خودشو برتر و بهتر ندونه! پس ترجيح ميدم با دختري ازدواج کنم که:
1) سطح ماليش از من بهتر نباشه يا حداکثر يه ذره بهتر باشه! 2) تحصيلات نداشته باشه يا کمتر از تحصيلات خودم باشه و حداکثر برابر!
چون بارها و بارها ديده شده که زن ها اين مسائل رو به رخ مردهاشون کشيدن و شخصا تحمل ندارم!
موفق و شاد باشيد.
ياعلي:72:
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
Mke ممنون كه نظرت رو گفتي
من هم همين اعتقاد را دارم:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mke
زن و مرد بايد در خونواده برابر باشن و در عين حال هرکي در جايگاه خودش قرار بگيره!
اين مورد را هم اضافه مي كنم بايد وظايف را اولويت بندي كرد
يعني يك زن فراموش نكند بزرگترين وظيفه اش تلاش براي ايجاد و حفظ آرامش-نظم-محبت –صفا و صميميت و از همه مهمتر تربيت فرزندان و ... است پس اگر كارش باعث مي شود از اينها باز بماند آنرا تغيير دهد يا حتي حذف كند
و يك مرد فراموش نكند حتي اگر همسرش كار مي كند او وظيفة تأمين مخارج زندگي را دارد و بايد آسايش و رفاه و ... را براي خانواده اش تأمين كند.
نظم يعني همين هرچيزي و هر كسي در جايگاه خودش باشد.
من با خانواده هاي مرد سالار و زن سالار و فرزند سالار بشدت مخالفم
قبل از اينكه ما مرد يا زن باشيم همه يك انسانيم با روحيات و افكار متفاوت همه دوستدار آزادي-موفقيت-پيشرفت-تكامل-دوست داشتن-محبت كردن و محبت ديدن-تشويق - از همه مهمتر احترام گذاشتن و احترام ديدن و ... هستيم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mke
چون بارها و بارها ديده شده که زن ها اين مسائل رو به رخ مردهاشون کشيدن و شخصا تحمل ندارم!
چند سوال :
آيا شما زناني كه فخر مي فروشند را قبل از تحصيل يا شاغل بودن هم ديده ايد؟
آيا آن زمان هم ، چنين رفتارهايي داشتند؟
و اين افراد در چه مواردي فخر فروشي مي كنند؟ (مثال بزنيد)
من از پدرم يا در آينده از همسرم توقع دارم من را يك انسان تحصيلكرده و دانا بداند كه مي توانيم با هم درمورد مسائل جامعه-كار و .. هم صحبت شويم و ميتوانم نظرات خوب و سازنده اي ارائه دهم البته، قطعاً تمام نظراتم درست نيستند (چون هيچ انساني كامل نيست) اما همين صحبت كردن و بحثها مي تواند خيلي از نواقص من را برطرف كند و باعث پيشرفتم گردد.
در عين حال پدر من همچنان مرد خانواده است و قابل احترام
در برنامه كاريم ، خروج از شهر زياد اتفاق مي افتد پدر و مادرم اين را مي دانند و هربار كه لازم است بروم فقط به مادرم اطلاع مي دهم كه بداند كجا هستم اما براي موارد ديگر (اردوهاي دانشگاه-گردش دوستانه و ...) حتماً از پدر و مادرم اجازه مي گيرم با اينكه مي دانم هيچوقت مخالفت نمي كنند و جوابشان مثبت است اما من احترامشان را نمي شكنم.
براي همين پدر و مادرم به من اعتماد دارند و اگر استثنايي پيش بيايد مطمئن هستند براي كارم دليل دارم.
البته من هم نواقص زيادي در رفتار و كارهايم دارم اما به موضوع احترام خيلي اهميت مي دهم از قديم گفتن احترام هر كس دست خودش است.
ممكنه من در محيط كارم يك رئيس باشم كه چندين مرد و زن زير دستم كار مي كنند دليل ندارد همين شخصيت را در منزل ايفا كنم و از خانواده ام توقع داشته باشم مثل آنها(زير دستان) با من برخورد كنند.
همانطور كه وقتي وارد محيط كار مي شوم خود را يك فرزند نمي بينم پس در خانه هم نبايد خود را رئيس يا كارمند ببينم.
شايد پيش خود بگوييد هنوز ازدواج نكردي چون فرزندي اين احترام ها را حفظ مي كني اما من بعيد مي دانم اينطور باشد چون دختري رو مي شناسم كه مثل من مجرد است و شاغل، اما توقع دارد خانواده اش همه دست به سينه اش باشيند و بارها و بارها شده با پدرش بحث و حتي به او بي احترامي كرده و در كارهاي پدرش كه سابقه كارش با او قابل قياس نيست دخالت و امر و نهي مي كند يكجورايي همين قضيه فخر فروشي كه دوستمان گفتند.
اما اصلاً دليل اين برخوردش كار كردن و تحصيلات نيست اون از بچگي اينطوري بود زيادي خودش رو قبول داشت.
من هميشه سعي كردم قضيه ادب از بي ادبان آموختم را روي او پياده كنم و از كارهايي كه انجام مي ده و بدم مياد پرهيز كنم، نمي دونم چقدر موفق بودم.
دايي من خيلي فرد دقيقي است 20 سال پيش كه رفتند خواستگاري دختري همه خوششان آمده بود و گفتند دختري تميز-مرتب-متين-سنگين بود اما دايي ام گفت به نظر من هيچكدومش نبود.
وقتي آمد تو، چادرش كوتاه بلند بود – چندبار نگاهش كردم نيشش تا آخر باز بود – وسط مجلس زنگ در رو زدند مادرش گفت برو درب رو باز كن اما دختره گفت داداشم هست مادرش مي دونسته كه برادرش هست شايد مي خواسته به اين بهونه به دخترش بگه برو بيرون اما اون حرف گوش كن نبود.:73:
نظر من اين است اگر همسري متين مي خواهيد كه به هر بهانه اي نخواهد به شما فخر بفروشد بايد در خصوصيات اخلاقيش اينها را جستجو كنيد نه در شاغل و تصيلكرده نبودن
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام
زن مثل یک چراغ با شعاع نوردهی محدود هست. ساختمان فیزیکی و روحی او ساخته شده تا خودش رو خرج کنه. یعنی با همه وجود تلاش کنه. خوب این همه وجود اگر توی خونه اش خرج بشه عالیه و کافی. اما اگر بیرون خونه بخواد خرج بشه، مثلا توی محیط کار، یا قبلا در ارتباطات دوستی با فلان پسر، مسلما برای خونه و خونواده اش نور کافی نداره.
یاران،
وجود زن مثل وجود درخته، همه چیزش رو نثار محیطی که در اون قرار میگیره می کنه. سایه، میوه، طراوت... . ذات و ژنتیکش اینه و هیچ جور هم نمی تونه تغییر کنه یا این رویه رو مدیریت کنه. اما یکی از تفوت های مرد با زن همینه که مرد می تونه این رویه رو کنترل کنه و اگر بخواد می تونه همه چیز رو سرجای خودش داشته باشه.
قضیه برابری و مساوی بودن زن و مرد رو فراموش کنید. دو موجود که حتی ظاهرشون هم با هم برابر نیست چطور می تونن با هم برابر باشند؟ برای دریافتن این نابرابری ها یه به عبارت دیگه این مکمل بودن ها باید کمی تحقیق کرد در شناخت جنس مخالف.
یک تجربه:
همسر من بعد از اینکه خدا دختره رو بهمون داد ، حدود یک سال سرکار نرفت. بعدش بچه رو به مهد سپرد و مدتی کار کرد. در این مدت بچه کمی تغییر کرد. اخلاق و رفتارش، عصبی شد...اما یک روز زنگ زدن که بیاین بچه اتون دستش شکسته!!! خلاصه سه روزی درگیر این قضیه بودیم که یک متخصص می گفت شکستگیه یکی دیگه می گفت عفونت مفصل، هر دوتاشون روی این بچه داشتن کار می کردن. یعنی از یک طرف دستش توی آتل گچی بود و از یک طرف داشتن آنتی بی.تیک بهش می دادن!!!( این هم سواد دکتر های متخصص ما!) و آخرشم من با داد و بیداد بچه رو که بستری بود از بیمارستان گرفتم و سر هفته دستش خوب شد گویا پشه ای چیزی نیشش زده بود. این یک نکته که به هر حال اگر مادرش می بود حتما مراقبت بیشتری می کرد ازش.
به روی همسرم نیاوردم و او اینبار بچه رو پیش مادرش می گذاشت و می رفت سر کار. بعد از 2 ماه دیدیم بچه ترسو شده، زود رنج، از چیزی به نام آقا درازه! می ترسه ! از تاریکی...این بچه از 1 سالگی جیشش رو می گفت. دیدیم که دچار شب ادراری شده و بعد از مدتی دچار بی اختیار ادرار. دیدیم تا یکی از ما یا حتی هردو برای رفتن از خونه یا مثلا مهمونی رفتن حاضر می شدیم ، با اینکه بچه رو هم حاضر می کردیم اما گریه می کرد و می گفت چرا من رو تنها می ذارین؟ چرا می رین و من تنها بمونم...( این جوجه من از 8 ماهگی شروع به حرف زدن کرد) .
من مطمئن بودم که این بار هم نتیجه نبودن مادره که اینطور خودشو نشون می ده. باز هم چیزی نگفتم اما همسرم از من پرسید و من بهش گفتم بخاطر نبودن توئه. 1 ماه مرخصی گرفت و همه چیز درست شد. بعد از اون دیگه سر کارنرفت.
یاران، مادر من و شما و مهد کودک و مربی، هیچگاه برای بچه های ما مادر نخواهند شد.
حرفها دارم در این زمینه اگر فرصت شد.
پیروز باشید
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام فرشته خانوم
بستگی به خانوم داره و البته تا حدی همکاری همسر او/اوضاع خانه با کار زن مقداری بهم ریخته میشه/ناهار ندارن/شام ندارن/خونه بهم ریختست و..........
اما با گذشت زمان و اینکه زن خونه بیافته روی غلتک بعضی از مسائل مربوط با اوضاع خونه حل میشه خیلی از مسائل هم نتنها حل نمیشه روز به روز هم بدتر میشه اگر بدتر هم نشه خوب پیش نمیره(به تجربه مادرم پزشک هستند اوضاع خونه خوب بود اما کمی سرد بود) و خیلی از مسئولیت ها به دوش من بود زمانی که نوجوانی شده بودم و حتی در دوران کودکی وقتی دبستانی بودم/ زمانی که مادرم در منزل نبودن غذایم را خودم گرم میکردم مخصوصا چون خدمت کار نداشیم(پدر و مادر مخالف بودن)فقط 6 یا 7 سال داشتم/در صورتی که وقتی به آن زمان فکر میکنم با خودم میگم مادرم چه طور نمیترسید که دختر بچه 7 ساله غذا گرم کنه! بعضی از سال ها عید ما برنامه مشخصی نداشتیم ممکن بود به سفر بریم و ممکن بود نریم/همیشه سرگردان بودم/ تکلیف خیلی از مسائل زمانی که دیر شده بود مشخص می شد/چون ناظر خوبی به کارهایی که باید انجام شود وجود نداشت/مهمانی به منزل ما می امد ولی مادر من خواب بود چون تازه از سر کار امده بود و خسته بود/به یاد دارم زمانی که مادرم به منزل می آمد وقتی بار ها و بارها پیش امده بود که میگفت سوگل سئوال نپرس و هیچی نگو خیلی خستم میخوام غذا بخورم و بعدش بخوابم همه چی باشه برای بعد!/
بعدها که بزرگ تر شدم رابطه خاله خودم و دختر خالم را دیدم که بسیار با هم صمیمی بودند /خرید میرفتن/رابطه دوستانه دختر خالم با خاله ام(خالم خونه دار)/بسیاری از مسائل را که من با مادرم روی تعریفش را نداشتم او به راحتی با خالم در میان میگذاشت/
اما در رابطه با پدرم چون همکار بودن البته از هم دور بودن به لحاظ حسی اما تا حدی مشکلو حل کرده بود/زمانی که مادرم برای من وقت نداشتن و به من میگفتن ساکت باش و هیچی نگو بار ها دیده بودم که جواب پدرم را میدن و با او مخصوصا راجب به مسائل کاری بحث میکردن/اما خیلی از شب ها پدرم در منزل بود و مادرم نبود/وبسیاری از شب ها مادرم حضور داشتن (فیزیکی چون روحا بسیار خسته بودن) و پدرم نبودن/ولی مشکل اساسی با هم نداشتن چون هر دو کاملا شرایط را پذیرفته بودن/و با شناخت کافی از این چنین مسائل که برای من ناشناخته بود پا به زندگی مشترک گذاشته بودن/بار ها شده که مادر پدرم ما را دعوت میکرد ولی مادرم نبود البته پدرم شاید ناراحت می شد اما کاری نمیتونست بکنه/وچه سفر ها که من و مادرم به تنهایی رفته بودیم بدون حضور گرم پدر/ در برخورد با مشکلات هم نمیگم همیشه اما مواقعی یک تنه پیش میرفتن چه پدرم چه مادرم/یاد دارم زمانی که از طرف مدیر مدرسه برای اولیا یم دعوت نامه ای فرستاده شد مادرم گفت تو پدرشی بهتر است تو بری چون من نمیتونم پدرم هم نامه نوشتو عذر خواهی کرد به علت مشغله کاری ناتوان از حضور در جلسه مربوطه است/شادی و طراوت تا حدی در خانه ما بود آن هم زمانی که جمعمان جمع بود/همه اعضا در کنار هم بودیم البته خیلی شاد بودیم و لذت میبردیم/ولی زمانی یک گوشه از خانواده لنگ میزند غم نداشتیم اما شاد شاد هم نبودیم/البته مشکل حادی نداشتیم اما شادی کجا و بی مشکلی کجا!/
اما در آخر نظرم را به عنوان زنی که الان زن خانه خودم هستم و دختر خانه ای بودم که درگیری نزدیک بااین موضوع داشتم میگم در این بین کسی که بیشتر ازسایر اعضا قربانی میشود فرزند آن خانواده است/البته مادر هم مخصوصا مادری که شاغل است از نعمت دیدن رشد فرزندش و شادی برای لحظه لحظه رشد ان محروم میماند/هم به مرد خانه بسیار سخت میگذره هم به زن خانه/و بیشتر از هر دو به فرزند بی گناه /که نخواسته باید وضع را هر چند به دل خواهش نباشد تحمل کند/وقتی به مادرم اعتراض میکردم میگفت" بچه که تا اخر بچه نمی ماند روزی بزرگ میشه و قدر مادرشو میداند" /البته از لحاظ اقتصادی بسیار خوب است/وقتی همان بچه بزرگ میشه از لحاظ اقتصادی شاید بسیار لذت ببره که هر انچه مطالبه کند در اختیار دارد/اما روابط خانواده هایی که مادر در منزل است به نظر من بسیار صمیمی تر و نزدیک تر است و این مسئله خیلی مهمتر از مسائل اقتصادی است.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
درود بر دوستاني كه با نظرات و تجربياتشان ما را ياري مي كنند
من واقعاً از مواردي كه شما دوستان فرموديد بسيار ناراحت شدم و متعجب از اينكه مادر سوگل خانم يك پزشك هستند و تمام وقتشان را صرف بهبود و رفع مشكل ديگران مي كنند چطور كارشان را نتوانستند طوري برنامه ريزي كنند كه براي دخترشان هم فرصتي داشته باشند و ايشان اينقدر احساس تنهايي نكنند.
من با كاركردني كه چنين ضربه هايي را وارد كند اصلاً موافق نيستم
و همانطور كه گفتم بايد اول به مسئوليت و وظيفة اصلي خود يعني رسيدگي به اوضاع منزل(منظور كار خانه نيست) ايجاد محيطي شاد و صميمي در خانواده و مخصوصاً تربيت فرزندان برسد بعد اگر توانست كاري را دركنارش بطور نيمه وقت داشته باشد نه شغلي مثل پزشكي كه واقعاً خيلي سخت و پر زحمت است.
نظر من اين است:
- يك دختر مجردي كه مسئوليت سنگيني ندارد
- يك خانم تازه ازدواج كرده كه در منزل كارخاصي ندارد و بايد تمام وقت روز را بيكار و تنها باشد
- و يك مادري كه همسر و فرزندانش (حداقل 10 ساله) مدت زيادي را در منزل نيستند و مشغول كار و تحصيل خود هستند
چنين افرادي چرا نبايد از فرصت خود استفاده كنند؟چرا بايد دائماً در منزل به درو ديوار نگاه كنند يا وقتشان را صرف كارهايي مثل كارهاي منزل-خريد-مهماني و صحبتهاي تلفني 2 ساعته و ... كنند كه دست آخر هم بگن خانمها پرچونه هستند-ولخرجند-دائماً در گردشند و اصلاً درك نمي كنند و كلي صفت ديگه كه عامل اصليش همين بيكاري است.
به نظر شما چنين زني تنوعي در زندگيش جز عوض كردن اسباب منزل دارد؟
چنين زني حرفي جز غيبت كردن و درمورد ديگران صحبت كردن دارد؟
براي ديدن دوستان و آشنايان بهانه اي جز مهماني دارد؟
و هزاران مشكل ديگري كه همه شاهد آن هستيم
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام
مادر همسر من شاغل بود و پسركوچوش كه الان شوهر منه خيلي از اين مسئله ناراحت بود و الان كه ازدواج كرده و همسرش ( يعني من )شاغله اصلا" با كار كردن بيرون از خونه موافق نيست .در واقع تا الان هم اوضاع رو تحمل كرده و هميشه به خاطر نبودن من تو خونه ناراحته و گله داره . در ضمن اعتقاد داره مهدكودك و خاله و عمه ... نمي تونند مسئوليت بچه رو بر عهده بگيرند .
من دارم كار مي كنم و تمام درآمدم هم توي زندگي مشتركمون استفاده مي شه و از اين بابت خيلي هم خوشحالم ولي واقعا" براي خونه و زندگي خودم وقت كم ميارم .اگه شوهرم بهم كمك نمي كرد واقعا" درمونده مي شدم .
شوهرم هم بهم مي گه من هيچي ازت نمي خوام فقط ازت مي خوام كنارم بموني و كارت رو كنار بگذاري .من بهت احتياج دارم . من ازاين وضع خسته شدم .من تو اين شهر تنهام .دلخوشي من اينه كه وقتي از سركار ميام تو رو توي خونه ببينم و .....
از طرفي من براي تثبيت موقعيت كاريم خيلي تلاش كرده ام . حالا كه همه چيز داره درست مي شه ........
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fereshth
بنام خدا
دوستان، من در اين تالار خيلي مطالب و بحث و گفتگوهاي مختلف ديدم و متاسفانه به كرات ديده ام كه هركس بجاي ديگري دليل مي آورد
يعني يك پسر مي گويد دخترها اينطوري عمل مي كنند چون ... است درحاليكه خودش دختر نيست و بالعكس
اما نكتة مهم اينجاست دوستان من ، ما دختران با شما پسران خيلي متفاوتيم
تصور كنيد من به شهري بروم كه هيچ شناختي از آن ندارم آيا مي توانم بگويم مردم اين شهر چرا فلان رسم را دارند؟ قطعاً خير چون نه گذشته را مي دانم و نه حالشان را فقط اين رفتارشان را مي بينم
قضيه ما هم همين است
ما نبايد رفتار مردها را با خودمان مقايسه كنيم و بالعكس يعني نبايد بگيم براي من باعث افتخاره كه همسرم يك دكتر يا پرفسور باشه پس اگر يك مرد چنين علاقه اي ندارد و مانع مي شود يعني حسود است.
نه، او نيز براي خود دلايلي دارد قابل احترام
البته نمي خواهم سرپوش روي رفتار آنها بگذارم چون خودم هم مخالفم با اينكه پسرها مانع پيشرفت دخترها باشند اما ما مي تونيم در عين حاليكه نظر يك نفر را قبول نداريم به او احترام بگذاريم
اگر ممكنه هركس طبق سليقه و نظر خودش اين سوال رو پاسخ بده
لطفاً فعلاً فقط پاسخ اين سوال رو بگيد و به نظرات همديگر احترام بگذاريم تادر نهايت بتونيم به يك نتيجه خوب و مطلوبي برسيم
محصل و شاغل بودن يك زن متأهل چه تاثيراتي بر زندگي مشترك دارد؟
بعنوان مثال روي موارد ذيل:
1- اوضاع خانه
2- نياز به همسر
3- پذيرفتن خواستههاي همسر
4- وقت گذاشتن براي اهل خانواده مخصوصاً همسر
5- طرز برخورد با همسر
6- طرز برخورد با مشكلات
7- تربيت فرزندان
8- پذيرش تغيير و تحولات زندگي
9- بشاش بودن و انرژي داشتن
10- فرصت براي آراستن خود
11- ولخرجي
12- و روز رفتار همسرش با او چه تاثيري دارد
13- حفظ غرور مرد
14- احساس نياز به همسر:
15- تمايل به پيشرفت همسر:
و ساير مواردي كه به ذهن شما دوستان مي رسد.
نكات:
1- به هر مورد امتياز هم بدهيد
2- اگر بتوانيد در حد يكي دوخط هم توضيح دهيد خيلي خوب مي شود.
3- لطفاً سن – جنسيت و وضعيت تأهل-شاغل بودن و نبودن را هم مشخص نماييد.
خواهش مي كنم در اين تاپيك بحث نكنيد فقط نظرتان را بگوييد.
27 سال-پسر- مجرد- شاغل-تحصیلات خودم ارشد مهندسی
در جواب سوالتون بگم خودتون جواب خودتون رو دادید.شما دخترها با ما پسرها متفاوتید. یک مرد اگر هر چقدر درآمد داشته باشد کم پیش می آید بابت آن منت بر سر همسر خود بگذارد و البته در طرف مقابل موارد بی شمارند که زنان بابت در آمد خود بر سر همسران خود منت بگذارند. حتی در یک جا در همین فروم خوندم که خانومی نوشته بودند"خونواده نامزدم اصلا از من که دانشجوی تحصیلات تکمیلی هستم تعریف نمی کنند" ببینید همچین چیزی در چند پسر وجود داره؟!! بزرگان ما فهمیده اند که هرگز با زن تحصیل کرده ازدواج نکرده اند.
از 10 امتیاز می دم.
1- اوضاع خانه(4): معتقدم افتضاح می شه. زنها ذاتا کمتر کار می کنند!! مرد تا 9 شب نیز کار کند ولی زنی که تا 5 عصر کار کند واقعا دیگر برای خانه تلاشی نمی کند.شاید این به دلیل تفاوت فیزیولوژیک این دو باشد.
2-نیاز به همسر(4)
3-پذیرفتن خواسته های همسر(1!) البته در بهترین حالت ممکن. اگر شوهر آدم محسوب شود.!!!
4- مشابه 3(1)
5-برخورد با همسر(0!) مگر اینکه تحصیلات بالایی نداشته باشند! در حالتی که تحصیلات لیسانس یا به پایین داشته باشند 1 رو امتیاز می دم.
6- برخورد با مشکلات(8):حدس می زنم بهتر می شه. چون سختی بیشتری می کشه در محیط کاری
7- وابسته به کار نمره 0 تا 5 می دم. نسبت به وضعی که شاغل نیست باز بدتر می شه. برای یک پزشک مثلا می شه 0
8- (8) بهتر می شه
9-نمی تونم چیزی بگم . فکر می کنم چون خسته تره شاید بشاش هم نشه (نهایتا 4)
10- داره. عمده زنها برای محیط کار بیشتر از همسر خود ارزش قائلند و یقینا اگر کار کنند لااقل پس مانده اون آرایش به داخل خونه هم می رسه(7)
11-کم شدن ولخرجی (5) اگر معلم باشه و درآمد کمی داشته باشه ولخرجی کم می شه (8) در صورت درآمد بالا ولخرجی بیشتر می شه(2)
12- بی تاثیره ! (5)
13-0 تا 2 .ابسته به تحصیلات
14- همون 2 گفته شده
15- بیشتر می شه (7)
متوسط من:
4.2
اوضاع اندکی بدتر می شه. البته به موارد بالا وزن ندادم. که وزن هم مهمه. چون فاکتور 13 از فاکتور 9 مهمتره مثلا
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sedmammad
یاران، مادر من و شما و مهد کودک و مربی، هیچگاه برای بچه های ما مادر نخواهند شد.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام.
سوالي به نظرم رسيد!
به نظر من كار خونه يك زن اهميتش حتي از كار بيرون مرد بيشتره!اما نمي دونم چرا بعضي خانمها طور ديگه اي فكر ميكنن.
من خودم دوست دارم همسر آيندم شاغل نباشه.اما فكر مي كنم دختري كه وارد دانشگاه ميشه از اهدافش اشتغال هست
به خاطر همين همسرم بايد كسي باشه كه تحصيلات نداشته باشه.نگرانم كه با مدرك تحصيلي عارش بشه كه خانه داري كنه!شما چقدر با اين عقيده موافقيد؟
ببخشيد كه رك گفتم.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
من کار کدنو دوست دارم و لی اگه در آینده کارم باعث این بشه نتونم به مسائل خونه خودم به همسرم فرزندم درست و به موقع رسیدگی کنم سر کار نمیرم چون حاضر هستم از لحاظ مادی در زندگی شخصیم بیشتر صرفه جویی کنم ولی از محبت به همسرم و بچه ام در آینده هیچ وقت صرفه جویی نکنم به خاطر کار و خستگی ناشی از کار بیرون خونه
من با نظر اندیشه موافقم کار خونه اگه مهمتر نباشه و کم کاری هم نیست که حالا یک کار دیگه هم بهش اضافه بشه و خستگی... در نتیجه کم کاری
اون هم در حیطه وظیفه اصلی زن
حیف نیست بچه طفل معصوم بجای اینکه صبح از خواب با ناز مامانش بیدار شه با صدای مربی مهد بیدار شه؟ به نظر من که ظلمه به اون طفل معصوم
و خوب از لحاظ اقتصادی هم نمیشه گفت بی تاثیر هستش حتی اگه خانوم فقط و فقط پولشو صرف هزینه های شخصی خودش کنه و فرزندش کلی از در امد مرد خونه پس انداز میشه.... ولی ضررش به نظر من بیشتر از نفعشه... ولی تحصیلات برای زن(چه شاغل چه خونه دار) نیازه
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
ولی جناب اندیشه من دانشجو هستم اما هدفم از درس خوندن اشتغال نیست هدفم اینه وقتی در آینده فرزندم راجب مسائل روز خودش با من صحبت میکنه هاج و واج نگاهش نکنم و نفهمم چی میگه! هدفم این من هم در جریان مسائل روز خودم باشم در جامعه باشم دور نباشم... اما هدف تنها اشتغال نیست اما زمانی که کسی تحصیلات یا حرفه خاصی داره اگه زمینه برای استفاده از اون باشه بدش هم نمیاد که از دونسته هاش استفاده ببره.... ولی به شرط این که این استفاده به صورتی نباشه در واقع از هدف اصلی جا بمونه .
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ester
ولی جناب اندیشه من دانشجو هستم اما هدفم از درس خوندن اشتغال نیست هدفم اینه وقتی در آینده فرزندم راجب مسائل روز خودش با من صحبت میکنه هاج و واج نگاهش نکنم و نفهمم چی میگه! هدفم این من هم در جریان مسائل روز خودم باشم در جامعه باشم دور نباشم... اما هدف تنها اشتغال نیست اما زمانی که کسی تحصیلات یا حرفه خاصی داره اگه زمینه برای استفاده از اون باشه بدش هم نمیاد که از دونسته هاش استفاده ببره.... ولی به شرط این که این استفاده به صورتی نباشه در واقع از هدف اصلی جا بمونه .
ممنون خانم ester از پاسختون.
منظور من كل هدف نبود بلكه يكي از اهداف.
آيا دونستن مسائل روز و جامعه با دانشگاه رفتن مرتفع ميشه؟آن هم با فضاي كنوني دانشگاهها!
نگرانم بيش از اينكه چيزاي خوبي ياد بگيرن چيزاي ديگه اي ياد بگيرن(حق بديد به نگرانيم چون بارها اين چيزا رو ديديم)
آيا دخترا معمولا مثل شما فكر ميكنند كه بعدها مسائل تو خونه رو به كارشون ترجيح بدن و حاضر بشن دست از كار بكشن؟(من كه بعيد ميدونم)
شما همجنس خودتونو بيشتر ميشناسيد ،راهنمايي كنيد
ممنون
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
استر:
من کار کدنو دوست دارم و لی اگه در آینده کارم باعث این بشه نتونم به مسائل خونه خودم به همسرم فرزندم درست و به موقع رسیدگی کنم سر کار نمیرم چون حاضر هستم از لحاظ مادی در زندگی شخصیم بیشتر صرفه جویی کنم ولی از محبت به همسرم و بچه ام در آینده هیچ وقت صرفه جویی نکنم به خاطر کار و خستگی ناشی از کار بیرون خونه
من با نظر استر كاملاً موافقم:104::104: الان هم همينطور هستم دم عيد بخاطر خانه تكاني و اينكه كار خانه بيشتر شده سعي كردم كارم را طوري برنامه ريزي كنم كه بتوانم به مادرم هم كمك كنم.
اما خواهرم هم كه شاغل است اصلاً به اين موضوع توجه نمي كند و تمام وقت و انرژي اش را روي كارش مي گذارد و من 100% با اين رفتار مخالفم.
و در برنامه آينده ام همين روش را دارم اگر مادر يك كودك باشم اصلاً دلم نمي آيد يك لحظه ازش دور بشم چه برسه به اينكه به مربي مهد بسپارم و ...
نقل قول:
انديشه:
آن هم با فضاي كنوني دانشگاهها!
نگرانم بيش از اينكه چيزاي خوبي ياد بگيرن چيزاي ديگه اي ياد بگيرن(حق بديد به نگرانيم چون بارها اين چيزا رو ديديم)
آيا دخترا معمولا مثل شما فكر ميكنند كه بعدها مسائل تو خونه رو به كارشون ترجيح بدن و حاضر بشن دست از كار بكشن؟(من كه بعيد ميدونم)
شما همجنس خودتونو بيشتر ميشناسيد ،راهنمايي كنيد
ممنون
نمي دونم چرا اينقدر از محيط دانشگاه مي ترسيد و فكر مي كنيد خيلي محيط بدي است نمي دانم شما خودتان دانشجو بوديد يا نه من از دانشگاهي كه خودم درس مي خوانم مي گويم
ما در انجمن علمي فعاليت داريم و دختر و پسر با هم تلاش مي كنيم- يك سايت داريم كه با اون با هم در ارتباط بيشتري هستيم مشكلات درسيمان را مطرح مي كنيم و مطالب جديد را در اختيارهمديگر قرار مي دهيم.
پدر دوتا از دوستانمان فوت كردند در سايت با هم ختم قرآن گذاشتيم(يعني تقسيم كرديم هركس يك جزء بخواند) و يك مراسم زيارت عاشورا هم در دانشگاه برگزار كرديم.
و فعاليتهاي مشابه ...
البته نمي گم همه اينطوري هستيم بله در بين ما هم كساني هستند كه فقط فكر دوستي و روابط ناصحيح هستند اما تعدادشان خيلي كم است يا حداقل در دانشگاه اينطور نيستند چون جو دانشگاه اين اجازه را نمي دهد.
منم قبل از ورودم به دانشگاه تصور بدي داشتم و فكر مي كردم الان اگر من برم اونجا انگشتنما مي شم اما ديدم نه تنها انگشتنما نشدم بلكه جايگاه خوبي بين دوستان و اساتيدم دارم.
نقل قول:
انديشه: آيا دونستن مسائل روز و جامعه با دانشگاه رفتن مرتفع ميشه؟
بله يكي از بهترين مكانها، دانشگاه است چون هدف اصلي دانشگاه همين است محيط سالمي كه بتوانيم خودمان را رشد دهيم به كمك اساتيد مي توانيم راه درس را پيدا كنيم و آنرا ادامه دهيم و در همان مسير به روز باشيم.
به قول معروف با چاقو هم آدم مي كشن هم يك پزشك با عمل جراحي يكنفر را از مرگ نجات مي ده
دانشگاه اصلش چيز بدي نيست بلكه بسيار عالي است اما خيلي از ماها بلد نيستيم درست استفاده كنيم كه بايد ياد بگيريم.
نظر من اين است:
همه چيز به خود فرد بستگي دارد اگر دختر يا پسري با ورود به دانشگاه خراب مي شود معني اش اين نيست كه دانشگاه خرابش كرده نه بلكه اين فرد اگر وارد دانشگاه هم نمي شد در جاي ديگرخودش را نشان مي داد.
من اول دبيرستان بودم كه به جشن تولد دوستم رفتم وسط مراسم پدرش هم آمد فقط من و يكي از دوستانم با لباس پوشيده نشستيم و بقيه با لباسهاي ناجور نشستند كسانيكه چادري بودند و حسابي ادعاي ديانت مي كردند سال بعد من نرفتم و گفتم نمي تونم بيام.
نمي خوام بگم من بي عيبم اما اگر منم دختر عقده اي بودم اونجا يك فرصت مناسب بود و همه دوستان بوديم و پدر و مادرم هم نبودند كه اعتراض كنند اما خودم تمايلي به اين كار نداشتم وقتي به مادرم گفتم خيلي خوشحال شد و بيشتر از قبل بهم اعتماد كرد.
آقاي انديشه
به نظر من اگر ازدواج نكرده ايد سعي كنيد كسي را انتخاب كنيد كه امتحانش را خوب پس داده نه كسيكه اصلاً امتحاني نداده و هميشه در خانواده بوده و اصلاً بيرون را نديده كه بخواهيد ببينيد تحريك مي شود يا خير.
بهترين انتخاب: فردي ميانه رو است كسيكه نه خيلي آزاد و به قول معروف ول باشد نه خيلي محدود و عقدهاي
به قول پدرم: بينا بودن و چشم پاك بودن افتخار دارد كسيكه نابيناست چشمي ندارد كه نبايدها را نبيند.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
سلام
آقا انديشه بهتره بموقش با همسر آيندت در مورد شاغل بودن يا نبودن صحبت كني، اين مساله اصلا ربطي به تحصيلات نداره و به نظر شخصي خود فرد برميگرده چون افرادي رو ديدم كه عليرغم داشتن تحصيلات ليسانس يا فوق ليسانس يا حتي دكترا علاقه اي به كار كردن ندارن اما افرادي هم هستن كه با مدرك ديپام يا پايينتر دوست دارت شاغل باشن.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fereshth
همه چيز به خود فرد بستگي دارد اگر دختر يا پسري با ورود به دانشگاه خراب مي شود معني اش اين نيست كه دانشگاه خرابش كرده نه بلكه اين فرد اگر وارد دانشگاه هم نمي شد در جاي ديگرخودش را نشان مي داد.[/color]
آقاي انديشه
به نظر من اگر ازدواج نكرده ايد سعي كنيد كسي را انتخاب كنيد كه امتحانش را خوب پس داده نه كسيكه اصلاً امتحاني نداده و هميشه در خانواده بوده و اصلاً بيرون را نديده كه بخواهيد ببينيد تحريك مي شود يا خير.
بهترين انتخاب: فردي ميانه رو است كسيكه نه خيلي آزاد و به قول معروف ول باشد نه خيلي محدود و عقدهاي
به قول پدرم: بينا بودن و چشم پاك بودن افتخار دارد به كسيكه نابيناست چشمي ندارد كه نبايدها را نبيند.
سلام خانم فرشته
از پست بسيار مفيدتون و نظرات خوبتون ممنون
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fereshth
همه چيز به خود فرد بستگي دارد اگر دختر يا پسري با ورود به دانشگاه خراب مي شود معني اش اين نيست كه دانشگاه خرابش كرده نه بلكه اين فرد اگر وارد دانشگاه هم نمي شد در جاي ديگرخودش را نشان مي داد.[/color]
آقاي انديشه
به نظر من اگر ازدواج نكرده ايد سعي كنيد كسي را انتخاب كنيد كه امتحانش را خوب پس داده نه كسيكه اصلاً امتحاني نداده و هميشه در خانواده بوده و اصلاً بيرون را نديده كه بخواهيد ببينيد تحريك مي شود يا خير.
بهترين انتخاب: فردي ميانه رو است كسيكه نه خيلي آزاد و به قول معروف ول باشد نه خيلي محدود و عقدهاي
به قول پدرم: بينا بودن و چشم پاك بودن افتخار دارد به كسيكه نابيناست چشمي ندارد كه نبايدها را نبيند.
سلام خانم فرشته و winter
از پست بسيار مفيدتون و نظرات خوبتون ممنون
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
با سلام خدمت دوستان گرامی
23 سال-دختر-دانشجوی مهندسی
من به شخصه دوست ندارم وقتی ازدواج کردم صبح تا شب بشینم خونه که عصر یا شب همسرم از راه برسه و حتی حال حرف زدن با من رو هم نداشته باشه.
اگر من باید صبح تا شب خونه بمونم پس چه دلیلی داشت این همه از سالهای عمرمو صرف درس خوندن بکنم؟!
به نظر من در صورتی که در همه زمینه ها مرد و زن در کنار هم قرار داشته باشند و در کنار یکدیگر معیشت خانواده و کارهای داخل خانه را انجام دهند نه تنها مشکلی پیش نمی آید بلکه صمیمیت بین آنها بیشتر هم می شود. در مورد بچه ها هم حدود 4 یا 5 سال خانوم باید کارش را رها کند اما این 5 سال قسمت کوچکی از زندگی را تشکیل می دهد که به نظر من باید کاملا صرف بچه شود.
اما نه زن و نه مرد نباید خود را بالاتر از دیگری بدانند و همواره باید در کنار هم و پشت و پناه هم باشند.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
خانوم مهرسار سلام
نظر شما کاملا محترم و قابل ستایش است. خب شما دنبال حقوق خود به عنوان یک زن هستید. اما اینکه این کار کردن شما به عنوان یک زن چه تاثیری بر زندگی همسر شما می گذارد هم مهم است.
با این وجود من تصور نمی کنم در زندگی هایی که زن بیرون از محیط خانه کار می کند صمیمیت بیشتری بر زندگی حکمفرما باشد. این را به وفور دیده ام که زنی که بیرون از محیط خانه کار می کند عملا مرد شده است و طبیعی ترین نیازهای یک مرد را که ساده ترین آن نیازهای جنسیست به دلایلی مانند "اینکه باید صبح زود بیرون رود ، خسته است و بدنش توان ندارد و..." بی پاسخ می گذارد.برای این موارد می توانید آمار طلاق را نگاه کنید. در زندگی هایی که زن بیرون از منزل کار می کند ، درصد طلاق بیشتر از زندگی هاییست که زن خانه دار است.
RE: تاثير شاغل بودن زن بر زندگي مشترك
با تشکر از نظر شما
نظر شما هم برای من محترم است و درست است و به عبارت دیگر هر دو این حالات یعنی شاغل بودن و شاغل نبودن خانم دارای معایب و مزایایی است که هر کس با توجه به اولویت های خود و اینکه کدام یک برایش اهمیت بیشتری دارد یکی را بر دیگری ترجیح داده و یک سری از مزایا را فدای دیگری می کند.
من فکر می کنم یکی از دلایلی که خانم ها گرایش بیشتری به کار بیرون از منزل پیدا کرده اند حتی کسانی که تحصیلات هم ندارند این است که جامعه برای یک خانم خانه دار و کار خانه اهمیتی قائل نیست.و این موضوع را می توان به راحتی از رفتار خود آقایون هم فهمید.
اما به هر حال هر دو معایب و مزایایی دارند که قابل انکار نیست.