درد 29 ساله من

سلام دوستان گرامی
مردی 29 ساله ساکن یکی از شهرهای اطراف کرج. در خانواده ای شلوغ و درجوار پدر بزرگ و مادر بزرگ به دنیا آمدم. جو خانه متشنج بود و پدر بزرگم اخلاق تندی داشت و مارا سربار می دانست. پدرم فردی منفعل بود و دست آخر هم زن دیگری گرفت و این وضع را بدتر کرد. از کودکی ضعیف بودم و چشمانم آب مروارید مادر زادی داشت. همیشه احساس بلا تکلیفی ترس و ضعف می کردم. در اثر اضطرابهای که داشتم از همان بچگی به استمنا دچار شدم. اعتماد به نفسم پایین است نمی توانم تصمیم بگیرم. در حال حاضر فوق لیسانس می خوانم و در اداره ای مشغول کارم. ازدواج کرده ام و پسری 11 ماهه دارم. همیشه در تصمیم گیری می مانم و به این و آن متوسل می شوم یا آنقدر در تردید می مانم که له شوم و باز سراغ استمنا یا فیلم سکسی بروم. قبلا از شوهر خواهرم مشورت میگرفتم اما حالا همسرم مانع شده و می گوید چرا کوچکترین و خصوصی ترین مسائلت را به او می گویی ناچارا با همسرم مشورت می کنم. اما این کار در بدو امر خوب است و کلی آرامش به دست می آورم ولی همیشه کار به جایی می رسد که از مشورت با او پشیمان میشوم(مثلا در اثر دیدن افرادی که راحت تصمیم می گیرند یا برخورد احیانا بد همسرم یا عدم تطابق برخی ارزشهای من با او یا حرف مردم که مرا زن ذلیل خطاب می کنند) اما درکل باز چاره ای ندارم و باز به سراغ او می روم تا در کاری تاییدم نکند نمی توانم آن کار را با خیال راحت انجام دهم. شما بگویید آیا به این رویه ادامه دهم و با همسرم کنار بیایم. آیا ارزشهای او را بپذیرم. این راهم بگویم که قبلا از دوران دانشجویی پیش چندین مشاور حاذق مثل دکتر علیلو دکتر بخشی پور دکتر خدایاری فرد و.. رفته ام و نتیجه ای نگرفته ام بیصبرانه منتظر راهنماییهای شما هستم.

کسی نیست نظر بده

سلام

یعنی توی کوچکترین کارهایی که میخواین انجام بدین هم باید یک نفر اول تأییدتون کنه؟ میشه مثال بزنین؟؟

به نظر من از همین حالا شروع کن... از کارهای کوچیک شروع کن... هر کاری رو که خودت فکر میکنی درسته انجام بده... از نتیجه اش نترس... چندبار که موفق بشی ، اعتماد به نفست بالا میره... به خودت اعتماد کن...

سلام
به جمع خانواده مهربون همدردی خوش آمدید.
منتظر بمونید دوستان این جا رو ببینند حتما راهنمایی می کنند.

دوست عزيز
حتي اگر مشورت وتائيد ديگران برا تصميم گيريتون يه الزام باشه ، اصل مشورت که بد نيست.
من اينو قبول ندارم که شما تصميم نگرفتيد يا تو تصميم گيريتون مشکل دارين، اگه زندگيتون رو مرور کنين قطعا تصميمات مهمي رو گرفتيد ، مثلا همين تصميم ازدواج رو ، اينو بدونين خيليها تو همين دوره زمونه اصلا جرات صحبت راجع به اونو هم ندارن.
شما مي تونيد مقالاتي رو راجع به تصميم گيري و اعتماد به نفس بخونيد ونکاتش رو استفاده کنيد. از لحاظ موفقيتهاي اجتماعي هم که وضعتون بد نيست اتفاقا خيلي هم خوبه ، فوق ليسانس وشاغل. توي همين تالار چند تائي مقاله هست مي تونيد جستجو کنيد وبخونيد.
ضمن اينکه من مي تونم قدم به قدم تو يه موردي که نياز به تصميم گيري داريد کمکتون کنم. هم بصورت خصوصي (پيغام خصوصي) ويا تو همين تاپيک اعلام کنيد من درخدمتتون هستم.

سلام
کسی که تونسته فوق لیسانس بگیره تو اون شرایط نامساعد خانوادگی نه تنها اعتماد به نفس داشته بلکه اراده محکمی هم داشته. پس خودتون رو دست کم نگیرید و خودوتن رو باور کنید ومرتب با خودتون بگید من می تونم. مشورت با خانمتون هم بهترین کاری که می کنید. اگر هم کسی میگه زن ذلیل هستید اهمیت ندید و یکبار سعی کنید اول تصمیم بگیرید و همه جوانب رو در نظر بگیرید بعد با خانمتون مشورت کنید اگر دیدید هم عقیده هستید بدونید تصمیم درستی گرفتید و بعدها می تونید به تصمیم خودتون اعتماد کنید

سلام دوست من
ورودتونو به اينجا تبريك مي گم.
مشكل شما عدم خود باوريتان هست واگرنه شما تصميمات زياد و موفقي تو زندگيتون داشتيد .
چند تاشو مثال ميزنم.
تصميم براي ازدواج،تصميم براي ورود به دانشگاه،تصميم براي ادامه تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد،تصميم براي بچه دار شدن و ......
نقطه چينها رو خودتون پر كنيد.
همين طور كه تا حالا انسان موفقي بوديد ايمان داشته باشيد كه ميتونيد خودتون را بيش از اين باور داشته باشيد.
سعي كنيد گفتگوهاي درونيتونو اصلاح كنيد.هميشه خودتونو تاييد كنيد.بو خود برچسب مثبت بزنيد.با خودتون رفيق باشيد
:72:

به نظر من شما بهتره با یه روانپزشک هم مشورت کنید ،چون اینطور که شنیدم اعمال و رفتار ما به مرور زمان میتونه وضعیت داخلیه بدن و ترشحات غدد مختلف بدن رو دچار تاثیرهای نامطلوب بکنه که خیلی از این مسائل با دارو درمانی های دوره ای ،به نتیجه ی مطلوب میرسه .
ضمن اینکه شما حین دارو درمانی میتونید با تاثیر پذیریه بیشتر روی ذهنتون کار کنید تا از شر این ذهنیات خلاص بشین،چون از قرار معلوم شما انسان موفقی هستید که دچار این ذهنیت طولانی مدت و فرسایشی شدید.

حتما هر چه زودتر اقدام کنید.

سلام دوست عزی
زخوش اومدید:72::43:
به نظر من مشورت کردن با خانم تون خیلی خوبه اصل مشورت خوبه ولی نبایدخانم تون جای شما تصمیم بگیره می شه شما رو راهنمایی کنند و در نهایت با کمک اون راهنمایی ها به هر سختی که باشه تصمیم بگیرید فکر کنم این طوری بوده و شما فکر می کردید خانم تون به جای شما تصمیم گیری می کرده.اصلا هم زن زلیل نیستید . به حرف های بی معنی دیگران توجه نکنید.
هر روز صبح با انرژی مثبت از خواب برخیزید به اون چیزهای خوبی که دارید فکر کنید به توانایی هاتون که خیلی ها آرزوی داشتنش رو دارند.( به کارتون به تحصیلاتتون به همسر خوب و فرزندان عزیزتون و ... )
مراجعه به روانپزشک رو در برنامه همیشگیتون بگذارید
مقالات بخش اعتماد به نفس هم خیلی می تونه بهتون کمک کنه. به شرطی که عمل بشه .

سلام دوست عزی
زخوش اومدید:72::43:
به نظر من مشورت کردن با خانم تون خیلی خوبه اصل مشورت خوبه ولی نبایدخانم تون جای شما تصمیم بگیره می شه شما رو راهنمایی کنند و در نهایت با کمک اون راهنمایی ها به هر سختی که باشه تصمیم بگیرید فکر کنم این طوری بوده و شما فکر می کردید خانم تون به جای شما تصمیم گیری می کرده.اصلا هم زن زلیل نیستید . به حرف های بی معنی دیگران توجه نکنید.
هر روز صبح با انرژی مثبت از خواب برخیزید به اون چیزهای خوبی که دارید فکر کنید به توانایی هاتون که خیلی ها آرزوی داشتنش رو دارند.( به کارتون به تحصیلاتتون به همسر خوب و فرزندان عزیزتون و ... )
مراجعه به روانپزشک رو در برنامه همیشگیتون بگذارید
مقالات بخش اعتماد به نفس هم خیلی می تونه بهتون کمک کنه. به شرطی که عمل بشه .

سلام دوست عزی
زخوش اومدید:72::43:
به نظر من مشورت کردن با خانم تون خیلی خوبه اصل مشورت خوبه ولی نبایدخانم تون جای شما تصمیم بگیره می شه شما رو راهنمایی کنند و در نهایت با کمک اون راهنمایی ها به هر سختی که باشه تصمیم بگیرید فکر کنم این طوری بوده و شما فکر می کردید خانم تون به جای شما تصمیم گیری می کرده.اصلا هم زن زلیل نیستید . به حرف های بی معنی دیگران توجه نکنید.
هر روز صبح با انرژی مثبت از خواب برخیزید به اون چیزهای خوبی که دارید فکر کنید به توانایی هاتون که خیلی ها آرزوی داشتنش رو دارند.( به کارتون به تحصیلاتتون به همسر خوب و فرزندان عزیزتون و ... )
مراجعه به روانپزشک رو در برنامه همیشگیتون بگذارید
مقالات بخش اعتماد به نفس هم خیلی می تونه بهتون کمک کنه. به شرطی که عمل بشه .

سلام

دوست گرامی مشکل شما ناشی از وسواس فکری است .
وسواس در انتخاب درست... و رنجیدن و ترسیدن از اشتباه... یا به عبارتی جلوگیری از ضرر ...جدا کلافه کننده است!

میشه سوال کنم شما دقیقا در چه مواردی مردد هستید و چه زمانی فکر میکنید باید با کسی مشورت کنید ؟

سعی کنید روی شاد بودنتون بیشتر کار کنید

در امور کوچک اصلا مشورت نکنید. با خودتون تمرین کنید شما پرهستید از توانایی !

البته یادتون باشه که مشورت کار عاقلانه ای است ولی متاسفانه افراط در هر کاری باعث ضرر بیشترمیشود تا منفعت و هر کاری در حد تعادل آن مفید فایده است . شما باید حد و مرز مشورت با دیگران و اعتماد و توکل به خودتون و خودخواهی رو بخوبی تشخیص بدید تا خدای نکرده در ورطه های دیگر دچار افراط نشوید.

باید گاهی هم توان دل به دریا زدن .....و گاهی هم ریسک کردن داشته باشید .
شما سعی خودتون رو در تفکر انجام بدید بقیه را هم به خدا بسپارید

به خودتون اعتماد داشته باشید گذشته ها گذشته انقدر به گذشته و رفتار پدرتون و آنچه در گذشته برای شما ناپسند بوده رجوع نکنید.....الان شما انسان دیگری هستید

......به زمان حال فکر کنید و از گذشته فقط درس بگیرید ....:72:

شما موفق هستید