+گناه من :ازدواج با عقل بود
:72:ا سلام
شاید خیلی از دوستان منو بشناسن یا اسمم واسشون اشنا باشه .من 5 ماهه که با این سایت همراهم ولی هنوز نتونستم بفهمم که بالاخره مشکلم چیه؟تا امروز که بالاخره به پیشنهاد دوستان همدردی به مشاوره رفتم .اولین باری بود که که جلوی یک غریبه گریه میکردم .سفره ی دلمممم رو باز کردم و بلاخره مشکل مشخص شد و معلوم شد گناه من بدبخت اینه که با عقل ازدواج کردم یعنی به حرف عقلم گوش دادم .یعنی واقعا این گناه من اینقدر بزرگ که باید تاوان اون رو بدم من 5 ماهه ازدواج کردم ولی هنوز احساس و عشق در من به وجود نیومده.دچار افسردگی شدم اونم واکنشی.دوست دارم همسرم رو بزنم همش خرابش کنم و... واون هم داره ازم سرد میشه.هیچ راه برگشتی هم ندارم .نمیدونم کسی هم بوده که مشکل من رو داشته باشه یا نه؟مشاور میگفت مشکل خودتی حتی اگر یوزارسیف هم شوهرت بود بازم میگفتی زشته و دوستش نداری.من چه جوری میتونم خودم رو درست کنم تو رو خدا کمکم کنید.:203:
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام
یادمه چند وقت پیش شما نوشتی که به همسرت علاقه مند شدی ؟
ناشکری نکن از شوهرت چی میخوای که نداره ؟ زندگیتو کن اینقدر هم روی این مساله حساس نشو .
دوست داشتن واقعی همیشه به مرور بوجود میاد و دو طرف قضیه باید بخوان تا این دوست داشتن بوجود بیاد . دوست داشتن نون بربری نیست که خمیر رو بزاری تو تنور و آتیش رو بسمتش بگیری و درست بشه . زمان میبره .
موفق باشی
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
دوست خوبم به این ایمان بیار که هیچ چیزی خوب یا بد نیست این ما هستیم که امتیاز یا ارزش چیزی رو بالا میبریم یا پایین میاریم.....موقعیت تو خیلی از نظر من موقعیت ایده الیه از خدا متشکر باش این حس تنفر نسبت به شوهرت رو در تو به وجود اورده چون تو الان بری و خودت رو پیدا کنی ان هم در کنار یه فرد دیگه که میخواد تکمیل کننده تو پدر بچه تو باشه خیلی بزرگ و مفیده......خودت رو پیدا کن!!!!!!بهت پیشنهاد میکنم کتاب قدرت بی پایان انتونی رابینز رو بخون....خیلی مفیده
به خودت هم چیزی رو هی تکرار نکن چون در درونت میسازیش و برات مخرب میشه......دختر جون لذت ببر از اینکه تو چشمای شوهرت میتونی نگاه کنی از اینکه بلاتکلیف نیستی یه نفری رو داری میدونی چند تا دختر همسن و سال هامون هستند که حسرتشو میخورن؟؟؟؟
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
ممنون سارا جون وقتی نوشتت رو خوندم اشک تو چشام جاری شد.باشه حتما دنبال کتاب میرم
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام mush66
اگه ممکنه از خصوصیات همسر ایده الی که همیشه مد نظر داشتی و اینکه تا چه اندازه همسرت به این خصوصیات نزدیک هست صحبت کن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
البته .ولی باورتون میشه همسرم بیشتر ملاک های من رو داره نمیدونم چرا این وسط مهرش به دلم نمیره.شاید من خیلی زندگی رو رمانتیک در نظر می گیرم نمیدونم ولی با هیچی دارم خودم رو عذاب میدم
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام
شما خودت در ابراز عشق ضعف داری.شما خودت بلد نیستی به شوهرت عشق بورزی؟ شما بدون اینکه عشق بورزی و ابراز علاقه کنی توقع داری زندگی رمانتیک داشته باشی؟فکر نمی کنی بیش از اندازه پرتوقع هستید؟من تا اونجایی که می دونم دخترها و پسرها عاشق کسی می شن که بیشتر ملاکهاشون رو داشته باشن حالا شما میگی با وجود داشتن تمام معیارهات بازم مهرش به دلت نمی ره ثابت می کنه که ضعف از جانب خودت هست.شوهرت دیگه نمی تونه که فانتوم هوا کنه.اول از خودت شروع کن و چگونگی عشق ورزیدن رو تمرین کن و به شوهرت محبت کن و عشق بورز.بعد می بینی که اون هم به تو عشق می ورزه وزندگی رمانتیک میشه.فقط زود بجنب که یه سو گلی دیگه جات نگیره!!!!!!!!!!
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
اره فکر می کنم ضعف از خودم هست مشاور بهم گفت تو مشکل داری نه شوهرت .میگفت خودت رو باید درست کنی .حالا نمیدونم چه جوری از کجا شروع کنم.
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام
امروز از همین رمانیتك بودنت بهره بگیر.
همسرت كه اومد منزل
كنارش بنشین.
دستانش را در دستانت بگیر
بدون انیكه حرفی بزنی،
آرام صورتت را به طرفش برگردن
سعی كن بدون اینكه زیاد پلك بزنی در چشمانش نگاه كنی. نگاهی با پیام خواستن او بیش از خودت. یك نگاه دگر خواهانه.
و در آن لحظه با همه وجود فقط به این فكر كن، كه چقدر این "غریبه از جنس تو"، تو را دوست دارد، و چه احساس شعفی از نگاه آتشین تو می كنه.
او را ببوس
سرت را روی شانه اش بگذار
و اگر خواستی كمی هم گریه كن.
تا كنون هدف گرفته بودی كه دوستش داشته باشی تا لذت ببری، حالا هدفت را تغییر بده، سعی كن از دوست داشتن های غرق لذت و شادی بشوی.
این همه صداقت و پاكی یك زوج هست كه بدون كلام به عمق وجودشان راه پیدا می كند و احساس خوشبختی می كنند.
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام خانوم خانوما
میدونی مشکله تو چیه خوشگل خانوم مشکلت اینه که تو ی رابطه دنبال احساس می گردی یا انتظار داری شب بخوابی صبح پاشی ببینی عاشقانه همسرت رو می پرستی
عشق چیزیه که ما خودمون بوجودش می اریم چون به بودن کسی عادت می کنیم کم کم عاشقش می شیم و دنیا بدون اون برامون معنی نداره
دوست داشتن و عشق ورزید اصلا سخت نیست گلم این مهارتیه که تو به عنوان یه زن بهتر باید عملیش کنی گلم
مرد اگه سردی ببینه یا احساس کنه تو سردی خیلی زودتر از تو سرد میشه تو رفتاراش ریز نشو و دنبال ضعف هاش نگرد اگه سعی کنی اونو کامل ببینی و در کنارش لذت می بری
مراقب خودت باش خانومی
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
مدیر همدردی سلام
ممنون بلوم عزیز
چیزی که من رو عذاب می ده اینه که وقتی پیش مشاور رفتم گفت احتکال خوب شدنت کمه و اگر خوب نشی تا اخر عمرت همین طوری هستی منو کلی نا امید کرد
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام خانومی
عزیزم تغییر دست خودته اگه نخوای عوض بشی تا آخر عمر عوض نمی شی ولی اگه بخوای همیت الانم میتونی این کارو بکنی
زیادی به خودت گیر میدی یکم حساسیت ها رو کم کن هم نسبت به همسرت هم نسبت به خودت
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
سلام mush_66
2 هفته ای آنچه گفتم عمل كن و صبور باش... و مقاومت نكن...
آن وقت می بینی اگر تغییر سخته ، ولی نتیجه اش انسان را غرق خوشبختی و آرامش می كنه.
منتظرم نتیجه ای كه دیدی برای ما بگویی.
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
چند روزه پیش توی یه شبکه تلوزیونی برنامه مستندی دیدم که زنی رو نشون می داد که به خاطر علاقش به تنها فرزندش با سرطان سینه مبارزه میکرد و از نظر پزشکان این پیشرفت توجیه علمی نداشت...
وضع تو از سرطان سینه بدتره؟؟؟
نه اصلا".
من مطمئنم هر آدمی توانایی انجام هرکاری رو داره فقط باید بخواد که انجامش بده.
بخواه که عاشق شوهرت باشی اون وقت میتونی،کی از اون بهتر؟
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
با درود؛
خانم گرامی این را حتماً در نظر بگیرید که آن مشاور محترم نیز انسان است و اشتباه می کند و حرف الکی هم بیشتر این مشاورهای بی تجربه زیاد می زنند،هیچ کاری اگر خود انسان بخواهد برایش ناشدنی نیست و ممکن نیست که حالات بد روانی ما اصلاً خوب نشوند.
آن مشاور محترم اشتباه کرده است و شما باید خودتان به داد خویش رسیده و عشق ورزی را آغاز نمایید.
بدرود./
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
نقل قول:
سارا جون گفته:
به خودت هم چیزی رو هی تکرار نکن چون در درونت میسازیش و برات مخرب میشه
به نظر من تو میتونی یه حرف خوبو هی تکرار کنی و در درونت بسازی مثلا هی به خودت تلقین کن که دوستش داری بهش علاقه داری اون خیلی خوبه و..........
خود به خود میبنی که بهش علاقه مند شدی:43:
امیدوار باش
RE: گناه من :ازدواج با عقل بود
تو میتونی تلاش کن
اینکه این تاپیکو باز کردی معلومه که میخوای پس قدم اول رو برداشتی