-
لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
کودک 15 ماهه ای دارم که هنوز مستقل نمیشینه و رو پاهاش هم وای نمایسته اما ذهنش خوبه و خدا رو شکر مشکلی از اون لحاظ نداره .دکتر گفته اگه تا آخر ماه 16 تونست مستقل بشینه فقط یه تاخیره و قابل جبران در غیر این صورت...............
اگه کسی چیزی در این مورد میدونه بهم بگه من که کلا افسرده شدم و از زندگی ساقط شدم. دعا هم یادتون نره
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
عزیزم به تالار همدردی خوش آمدی
خانمی شما باید مادر سالمی باشی تا بتوانی از فرزند ت نگهداری کنی
پس اول از همه برای خودت و نی نی کوچولو فکرهای بد نکن و توکل ات به خدا باشه . انشالله که هیچ چیز مهمی نیست و یک تاخیر است که کودک شما اولین و یا آخرین کودکی نیست که با تاخیر نشستن و یا راه رفتن و حرف زدن و ... را شروع کرده .
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام
ani نكته بسیار حكیمانه و دقیقی را گفتند.
و این معنی آسیب رسانی وابستگی را می رساند.
یعنی وقتی وابسته باشیم. مثل میوه كه قسمتی از درخت است و وابسته به درخت است. هنگامی كه به درخت آسیب می رسد، میوه كه وابسته هست از بین می رود. اما درخت به میوه وابسته نیست. همه نوع كمكی به میوه می كنه،اما حتی اگر میوه مشكلی داشته باشه، درخت آسیب نمی بینه و به خدمت رسانی خود هم به آن میوه و هم به همه میوه ها ثمر می رساند.
لذا شما به عنوان یك مادر وظیفه مادری دارید، به عنوان یك همسر وظیفه همسری دارید، به عنوان یك خواهر وظیفه خواهری دارید، به عنوان یك دختر وظیفه دختری دارید،به عنوان یك دوست وظیفه دوستی دارید، به عنوان یك همكار وظیفه همكاری دارید، به عنوان یك انسان وظیفه انسانی بی شماری دارید.
پس این درخت وجود شما بی نهایت می تواند ثمر خوب دهد.
اگر وابسته نباشید:
اولا می توانی به خاطر سلامتی كه داری بهترین مادر دنیا باشی و از خدماتت به بهانه غم و افسردگی كم نگذارید،
ثانیا در همه نقشهای دیگر مانند درختی قوی ثمردهی خود را ادامه می دهید.
اینها همه تفسیر این جمله قشنگ ani هست كه:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
خانمی شما باید مادر سالمی باشی تا بتوانی از فرزند ت نگهداری کنی
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام
ممنونم از حرفهای حکیمانتون و دلداریهاتون .راستش من خودم هم قبل اینکه مشکل برام پیش بیاد سنگ صبور خیلی ها بودم و با حرفام خیلی بهشون امید دادم اما الان به جایی رسیدم که هر شب با این امید سرمو رو بالش میذارم که فردا رو نبینم اما افسوس...........................
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
نمی خواهم شعار بدهم ولی مادر مقدس ترین موجود کل بشریت در کلیه ادیان و جوامع بشری است و این جایگاه معظم به خاطر هزاران مادری است که گوهر وجودشان را در اینطور مواقع نشان دادند و من چند تایی از آنها را شاهد بودم وآینده زیبا و موفق فرزندان آنها را. یکی از روانشناسان میگوید :
رنج میبردم که کفش ندارم که دیدم دهها آدمی را که اصلا" پا ندارند !!با مطالعه کتب و مشاوره با اطبا میتوانی هم خودت را و هم فرزندت را با این مشگل هماهنگ وآماده کنی .مادری میشناسم که فرزندش در اول زندگی فلج اطفال گرفت که پاهایش را با کمک عصا به زمین میکشید واین زن یکه وتنها با صبروصبر وصبر فرزندش را به آمریکا فرستاد و مهندسش کرد و الان چند سال است که برگشته و خانه ای و زندگی خیلی خوب دارد و در زمینه کامپیوتر کار میکند و خدمت به مادرش میکند که آب در دلش تکان نخورد !و ثمره سالها صبر را میبیند.
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
به اميد خدا....ان شا اله چيز مهمي نيست و يه تاخير عاديه نا اميد نشو
حرف ani خيلي قشنگه!!
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام
امروز خيلي دلم غصه داره
كلي گريه كردم
وقتي مي بينم همه بچه هاي همسن بچه من دارن راه ميرن و بچه من سر يه چاردست و پا رفتن انقدر بايد اذيت ببينه هم تو كاردرماني هم تو خونه جيگرم آتيش ميگيره
میبرم از همه چي از خودم از بچم از دنيا از خدا
ميگم خدا اينه عدالتت خدایا دلگیرم ازت خودت میدونی که من زیاده خواه نیستم
من زندگیمو نه با مادیات که با عشق و پشتگرمی به خودت شروع کردم
پس چرا منو اینطوری بازی میدی
بچه اي كه ميتونست كلمه شيرين مامان رو تو آرامش بگه حالا تحت فشار و در حالي كه اشك چشاش میريزه منو صدا ميزنه و با چشماش التماس ميكنه كه ورزشش ندم و اذيتش نكم
خدايا مگه من انسان نيستم مگه من دلم از سنگه
خدايا به تاوان كدامين گناهم اينطوري منو آزمايش ميكني ميخوام يا من نباشم يا بچم نميتونم درد كشيدنشو ببينم
خدايا يا صبر بده يا مرگ
مگه نگفتي من از بنده هام به اندازه توانشون باز خواست ميكنم
تو كه ميدوني به من صبر ندادي پس چرا امتحان صبر ازم ميگيري جونم بگیر و خلاصم کن
خلاص
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام
رز سیاه
وقتش كه رز سرخ بشی.
لطفا مجددا این تاپیك را از ابتدا بخوان....
به راهنمایی ها توجه كن....
اگر خودت نخواهی تغییری ایجاد كنی و توجهی به راههای پیش رویت نداشته باشی، هیچ كس در دنیا نمی تواند برایت كاری كند.
خدا هم اگر بخواهد كاری كند به واسطه فعالیت های خودت آن كار را انجام می دهد.
پس راهنمایی ها را بخوان و آستین همت بالا بزن.
بس است شیوه گذشته را تكرار كردن، چون نتییجه های غمناكی چون گذشته برایت دارد.
راههای جدید را بگشاء .....
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
عزیزم چرا فکر نمی کنی فرزند نازنین تو توانایی هایی دارد که باید شناسایی شان کنی و و توانایی هایش را پرورش بدهی . به نظرم کارت یک کم عجیب و غریب است چرا دائم ناتوانی ها و یا کم توانی های فرزندت را می بینی و به آن فکر می کنی ؟!
عزیزم تابستان امسال پسر 13 ساله من تصادف کرد ودر اثر ضربه ای که به سرش خورده بود به کما رفت .چند هفته در کما بود و مشکل دیگر اینکه در ناحیه شکم مایع جمع شده بود و....
در اولین لحظه ای که فهمیدم پسرم تصادف کرده مثل هر مادر دیگری دست و پایم را گم کردم و می لرزیدم ولی وقتی پسرم را دیدم ، احساس کردم وی در آغوش خداست که اینچنین آرام خوابیده و....آرام شدم ، در سکوت به ابراهیم ( ص) فکر می کردم که چطورو با چه قدرتی ، فرزندش را می خواست در راه خدا قربانی کند . به دخترانم و اطرافیان من دلداری می دادم . در آن لحظات می گفتم : سام ( پسرم ) حالش خوب است و هر چه که اتفاق بیفتد او در آغوش خداست و من این را حس کرده ام و حس خوبی دارم . دخترم و دوستانم نگران من بودند و فکر می کردند من دیوانه شده ام و حال و روزم خیلی خراب است . اگر کسی از من می پرسید حال سام چطو ر است ؟! با اینکه در کما بود می گفتم : حالش خیلی خوب است و احساس می کنم از ضربه ای که به بدنش خورده خسته است و نیاز به خواب عمیق دارد و او عمیق خوابیده . به وضوح می دیدم که دستگاه هایی که به سام وصل است وضعیت نرمال ندارند . میزان اکسیژه خونش پائین بود قلبش نامرتب گاهی نرمال و گاهی خیلی ضعیف می زد و تعداد ضربان قلبش عادی نبود و همینطور فشار خون . پرستارها گاهی به وی اکسیژن وصل می کردند و..... ولی جواب من همان بود که بود پسرم حالش خوب است . ساعتها با وی که دربخش " ای سی یو اطفال بیمارستان میلاد بستری بود " حرف می زدم . دخترم گریه می کرد و می گفت : تو دیوانه شده ای ، این کارها را نکن ، او حرفهای تو را نمی شنود ، اما من مطمئن بودم که او حرفهایم را هم می فهمد و هم می شنود ، به او قول دادم در اولین فرصت برایش یک تلسکوپ بخرم تا بتوانیم ستاره ها را رصد کنیم ، گفتم بازهم می توانیم با هم آزمایشگاه شیمی راه بیاندازیم و دست به تجربه بزنیم ، به وی گفتم که کتاب سفرنامه ی برادران امیدوار نیمه تمام مانده و باید حتما آن را تمام کند تا بتوانیم فیلم مستند برادران امیدوار را با هم ببینیم و.....
پسرم به لطف خدا وند به هوش آمد ولی حافظه اش مختل شده بود حافظه نزدیکش از دست رفته بود ، خاطرات دورش مختل شده بود و بیاد سپاری هم نداشت ، به شکلی که اگر غذا می خورد فورا فراموش می کرد و باز هم غذا می خواست وباید مراقبش می بودم تعادل نداشت و هر لحظه ممکن بود زمین بخورد و در نتیجه به سرش ضربه بخورد و این برایش خطرناک بود مغز ورم داشت و ........
سرت را به درد نیاورم .حادثه 19 تیر ماه 87 اتفاق افتاد و چند ماه تابستان پسرم به بیماری و دوره نقاهت گذشت اما سال تحصیلی نزدیک بود و پزشک اجازه نمی داد که پسرم به مدرسه برود ولی من به پزشک تو ضیح دادم که با شرایط خاص تصمیم دارم وی را به مدرسه بفرستم و آن هم مدرسه ای از نوع کاملا دولتی در نتیجه با اولیا مدرسه :] دست یکایکشان را می بوسم مشکلم را در میان گذاشتم تمهیداتی چیدیم و پسرم بازهم سال تحصیلی جدیدی را شروع کرد . از پزشک و خانواده و تا اولیا مدرسه همه و همه بهبودی نسبی پسرم را مانند یک معجزه می دانند هر چند که هنوز سام کند است بسیار می خوابد و کلا مشکلاتی دارد اما به قول پزشک معالج اش معجزه در دستان من بود و هست وخواهد بود ............... باور کن که ناتوانی های فرزندم را نخواستم ببینم و فقط روی توانایی هایش کار کردم . پسرم مثل سابق فعالیت بدنی ندارد حتی در راه رفتن کند است ولی در این مدت کلی در کامپیوتر پیش رفت کرده و با وجود اینکه 14 ساله است ویندوز عوض می کند و .... درسهایش مثل سابق خیلی خوب نیست اما هنوز هم شاگرد خوبی است چرا که تلاش می کند اما نمی گذارم به مغزش فشار بیاورد و همان اندازه که یاد می گیرد کتاب و دفتر را جمع می کنم ( بنا به دستور پزشک ) کتاب می خواند ، ساز می نوازد ، و فیلم می بیند ، شبها با تلسکوپ به آسمان نگاه می کند و....
باید بخواهی و باور کنی هر بچه ای توانایی دارد و یک سری ناتوانی ، باید قوی باشی که بتوانی فرزندت را شناسایی کنی ، ادای مادرهای ناتوان را در نیاور ، بلند شو، تو باید عقل و روان سالمی داشته باشی تا بتوانی به فرزندت کمک کنی ، ناله نکن ، فرزند تو هم در آغوش خداست ، من مطمئنم ،
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام آنی عزیز متاسفم از اتفاقی که برا پسرت رخ داده و خوشحالم و خدا رو شکر میکنم که بهتر شده
برام دعا کنید
من از خود مصیبت نمیترسم از کم طاقتی خودم در برابر مصیبت میترسم
زود شکسته میشم
زود خسته میشم
خدایا به من صبر بده
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام رز سياه عزيز
همه ما توي دوره اي از زندگيمون دچار بحران ميشيم و توي فشار قرار ميگيريم عزيز دلم تو الان توي همون دوران قرار گرفتي ولي عزمت رو جزم كن و با اميد به خداوند بحران رو به خوبي از سرت رد كن پسر نازنينت به تو احتياج داره پس نبايد در مقابلش كم بياري و نااميد بشي
مطمئن باش روزي ميرسه او از اينكه براي بهبوديش همه تلاش مادرانه ات رو كردي تشكر ميكنه
من هم زماني كه فرزندم 2 ساله ام مريض ميشه عذاب ميكشم و از ريختن داروي تلخ توي دهانش و اينكه با گريه و التماس ميخواد كه اين كار رو نكنم. اما در اون لحظه روي احساس مادريم پا ميذارم و اجازه ميدم تلخي و زجر اون دارو رو بچشه تا بهبودي پيدا كنه و دوباره صداي خنده هاي شيرينش رو بشنوم
ميدونم ايني كه من گفتم در مقابل سختي و زجري كه تو ميكشي هيچي نيست ولي بايد اجازه بدي تا فرزندت تلخي درمان رو بچشه تا به شيريني سلامتي دست پيدا كنه
دختر خوب قدرت داشته باش وقتي زندگي زناشويي رو پذيرفتي يعني اين زندگي رو با همه سختيهاش خواستي با كمك همسرت فرزندتون رو كمك كنين
من مطمئنم كه روزي از سلامتي كودك نازنينت سخن خواهي گفت
به خدا توكل كن و از ائمه كمك بخواه همه ما هم برات دعا ميكنيم
محكم باش عزيز دلم
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
عزیزم مرسی از محبت و لطفی که به من و سام داشتی .
عزیزم اصلا امواج منفی را از دور و برت دور کن . ترسها را دور بریز . ترس در درون توست . مصیبت یعنی چه ؟! ترس یعنی چه ؟! چرا برای خودت کلمه درست می کنی ؟! چرا می گویی زود شکسته می شوم ؟! بگو : من اصلا شکسته نمی شوم ، من عاشق فرزندم هستم و از اینکه برایش وقت صرف می کنم لذت می برم ، بگو من لذت می برم با فرزندم کار کنم تا دست و پاهایش فعال شوند و حرکت پیدا کند و هر روز که موفقیتی کوچکی در درون او می بینم خوشحال تر از روز قبل می شوم و با شادی در چشمان هم نگاه می کنیم و جشن کوچکی به راه می اندازیم ،یگو : من باید به فرزندم کمک کنم ، بگو : خدایا فرزندم اول تو را دارد و بعد هم من ،بگو : خدایا بردباریم را افزون تر کن، بگو : خدایا من به تو ایمان دارم و از تو صبر بیشتر می خواهم ، بگو خداوندا به من توان بده توانایی های بچه ام را شناسایی کنم و آنها را پرورش دهم و....
مطمئن باش مشکلات یکی یکی حل می شود ، راه های جدیدی برای تلاش و شادی به رویتان گشوده می شود . امتحان کن . موج منفی نده ، خواهش می کنم در حق خودت و فرزند نازنینت که در چنین شرایطی به تو احتیاج دارد ظلم نکن . به خودت فکر کن و هر چقدر خودت را دوست داشتی ، عشق نثار دست و پاهای کوچولوی فرزندت کن .
و بعد به فلسفه نامی که برای خودت انتخاب کرده ای اندیشیده ای ؟! رز سیاه با آن همه زیبایی نادر و کمیاب و گران قیمت است . پس تو هم مادر کمیاب و نادری باش . بزن روی دست همه ی مادرها ، کافی است که به خودت ثابت کنی که می توانی مادر بی نظیری باشی . من مطمئنم که تو می توانی ، کافی است که بخواهی . یا علی ، مادر نمونه و کمیاب و نادر . بسم الله . چه بسا مادران بسیاری که راه تو را رفته اند و فرزندشان دقیقا همین داستانها را داشته است ولی موفق شده اند .
پرنده کوچک خوشبختی و یک فیلم دیگر که اخیرا یک ناتوان جسمی و ذهنی در آن بازی کرده بود ( اسمش را به خاطر نمی آورم ) ولی مادرش برای موفقیت وی همه کار کرده ، مادر این پسر فکر نکرده فرزندش چه توانایی هایی ندارد بلکه کاملا متمرکز توانایی های پسرش شده . عجب ذهنی من دارم ؟! همه چیز از خاطرم رفته . اگر کسی اطلاعات از دسته رفته من را در مورد نام فیلم و این هنرپیشه را بگوید تا این دوستمان یک نگاهی به توانایی های فرزندش بکند بد نیست . فکر می کنم کارگردان رخشان بنی اعتماد است .
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام بر مامان مهربون و توانا
از ته دل دلم براتون دعا می کنم هر چه زودتر پسر گلتون راه بره و از این غصه رها بشی. توکل به خدا کنید. آدمهای خوب که خدا دوستشون داره مورد امتحانهای سخت تر هستند .امید وار باش و صبر کن. زودتر خبر سلامتی و دویدن پسر گلتونو به ما بدین. منتظریم.
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز سیاه
نی نی کوچولوی توانا و کوشای ما چطور است و با تمرینات چه می کند ؟چه توانایی را در وی شناسایی کردی ؟ چه تصمیمی داری ؟اوضاع و احوال روحی خودت چطور است ؟!
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام به همتون ازتون بینهایت ممنونم
پسرم هم شکر خدا بهتره با تمریناتی که تو این دو سه ماهه انجام دادیم عضله هاش تا حدودی قویتر شدن
برامون دعا کنید
از اینکه تو سایتی که همه سعی دارن به هم انرزی + بدن حرفای ناامید کننده میزنم متاسفم اما خب آدم بعضی مواقع مجبوره تا یه جوری درد دلهای های پنهانیش رو خالی کنه
آخه هیچ کس تو فامیل حتی مادرم از کاردرمانی و یا حتی مشکل فرزندم خبر ندارن و همین فشار روحی منو بسیار بالا میبره چون همشون ازم میخوان که بچم رو ببرم دکتر غافل از اینکه دکترا تشخیص دادن حالا عاقبت کار بستگی داره به ادامه تمرینات و خدا و خدا وخدا
آنی عزیز پسر من خدا رو شکر خیلی باهوشه منتها به خاطر آتروفی قسمتی از مغزش حرکاتش عقب تر از همسنای خودشه البته حرکات درشت مثل راه رفتن و چار دست و پا و... اما حرکات ظریفش مث استفاده از انگشتاش و ... خیلی عالیه جدیدا هم بخاطر قوی شدن انگشتاش حسابی دستامو چنگ میندازه که درد و سوزشی رو که تو جای چنگ احساس میکنم یکی از شیرین ترین دردهای دنیاست برام دیگه اینکه میتونه برا لحظاتی حالت 4 دست و پا بیاسته ولی هنوز حرکت نمیکنه
راستی از دیروز میتونه تو روروئک حرکت کنه یعنی فقط عقب عقب میره ولی همین هم برا منی که از دیدن بکجا وایسادنش دلم خون بود عالی بود آخه قبلا اصلا نمیتونست وزنش رو روی پاهاش حفظ کنه اما الان تو رو روئک پاهاشو فشار میاره زمین
من هم امیدوارشدم که حالا که حرکت یه بچه 5 6 ماهه رو انجام میده انشا... تا 6 7 ماه آینده بتونه دست به دیوار راه بره
الهی به امید خودت
لحظه سال تحویل برامون دعا کنید
شاید دیگه تا بعد عید نتونم بیام
به دعای همتون محتاجم
پیشاپیش سال نوی همگیتون مبارک
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز عزیزم سلام نمی گم سیاه .
عزیزم با خوندن مشکل فرزندت خیلی نارحت شدم ولی خدا را شکر که راه درمانی هست. عزیزم امیدوار باش و توکل کن به خدا و سعی کن تمریناتی که میدن با دقت اجرا کنی بیشتر کنارش باش. مشکل فرزندت را فراموش نمی کنم و اگر قابل باشم من هم دعا می کنم.
امیدوارم روزی با خبر خوش بیایی و خبر سلامتیپسر نازمون را بدی.
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
بیب بیب هورا. بیب بیب هورا . چه خوب چقدر توانایی دختر . این عالیه واقعا خوشحالم . و خوشحال تر اینکه تو توانسته ای توانایی های پسرت را ببینی و مطمئن هستم با دقت و ظرافتهای تو توانایی های بیشتری را می توانی در وی ببینی و علاق اش را شناسایی کنی . چه خبر خوبی که دستان و انگشتانش قوی است . من به وجود پسر نازنین تو افتخار میکنم و مطمئنم که از سه سالگی اش می توانی برایش آموزش ساز را زیر نظر یک استاد با تجربه و خوب شروع کنی . شاید یک تنبور نواز فوق العاده را قرار است به جامعه بین المللی هنرمند معرفی کنی . اینطور نیست . تنبور انگشت و دست قوی می خواهد و نواختنش کار هر کسی نیست . دختر من تار می زند و اسم تارش هم باور است و سام هم پیانوو سنتور می زند . شاید قرار است یک گروه سنتی نواز تحویل جامعه هنری بدهیم .زبان انگلیسی را هم می توانی وارد برنامه هایش بکنی . فیلم و کارتون های ساده به زبان انگلیسی را شروع کن . مهم نیست که کارتون را ببیند مهم این است که گوشش عادت به شنیدن و درست شنیدن کند . شروع کن ببینم . سال خوبی را شروع خواهی کرد من مطمئنم . پسر نازنین ات را بوسه باران کن واز طرف من به وی بگو که او پسر توانایی است و من به او و توانایی هایش ایمان دارم .
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز عزيزم خوشحالم و بهت تبريك ميگم
تو هم جزء مادرهاي فداكار و دلسوزي هستي كه براي بهبودي كامل فرزندت تلاش ميكني من به خاطر اين تلاش مادرانه ات بهت تبريك ميگم
اميدوارم سال خوبي داشته باشي و در سال جديد بهبودي كامل فرزندت رو شاهد باشي
انشاءالله
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
:72:رزعزیز سلام
خیلی خوشحالم که انرژی تازه ای یافتید . نگفتید کوچولوی نازنازیتون دختره یا پسر؟باید بگم اگر کوچولوتون پسر هست نسبت به دختر دیرتر به رشد و تکامل می رسه . پسربرادر من هم با مشکلی مشابه مشکل کوچولوی شما درگیر بود الان که 8 سالشه و هیچ مشکلی نداره . یه کم نسبت به همسن و سال های خودش پایین تره ولی خداروشکرمورد آنچنانی نداره .
فقط باید خیلی براش وقت بزارید و حسابی صبر و حوصله داشته باشید.
سال خوبی رو براتون آرزو دارم :72:
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
خیلی خوشحال شدم رز عزیز.
امید وارم هرچه زود به زودتر خبر پیشرفتهای عزیز دلت رو بخونیم. توکل به خدا.
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
با سلام خدمت همگی دوستان عزیزم و ممنونم از اینکه منو مورد لطفتون قرار میدین
نمیدونین با خوندن نوشته هاتون چقد خوشحال شدم و اشک چشام سرازیر شد
از لطف همه شما عزیزان ممنونم آنی عزیز مریم جان شیما و همسفر و مریم عزیز
در ضمن شیما جان اگه ممکنه برام بنویسین ( یه کم نسبت به همسن و سال های خودش پایین تره ولی خداروشکرمورد آنچنانی نداره ) منظورتون از پایین تر چیه فقط از نظر حرکتی و اینکه آیا تو مدرسه عادی درس میخونن
ممنونم از همتون و سال ÷ر برکتی رو برای همه شما آرزومندم.در ضمن اکثر اعضای فامیل اعتقاد دارن که ÷سرم خواهد تونست تا آخر تابستون راه بره
بازم برامون دعا کنید
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام عزیزم:72:
سال نو مبارک:43:
امیدوارم سال خوبی داشته باشی:203:
پسر برادرم از نظر حرکتی هیچ مشکلی نداره فقط از لحاظ درس و یادگیری و درک مفهوم باید بیشتر براش وقت بگذاری .درضمن مدرسه عادی می ره ولی یک سال عقب تره یعنی 8 سالشه ولی کلاس اوله. من نمی دونم مورد کوچولوی شما چیه ولی پسر برادرم رو می گفتند چون مقداری دیر متولد شده اکسیژن دیرتر به مغزش رسیده .
نشستن راه رفتن و حرف زدنش نسبت به هم سن و سالش بیشتر طول کشید .یعنی بیشتر از یک سال از همسن و سال های خودش عقب بود.
یادمه که توی روروک می نشست و راه می رفت ولی نمی توانست به تنهایی راه بره بیچاره خیلی دوست داشت باید دستاش رو می گرفتی .
ولی یک بار در عرض یک دقیقه خودبه خودی دور اتاق چرخید و راه رفت هممون از تعجب شاخ درآوردیم .
مطمئنم کوچولوی شما هم به زودی راه میفته راه رفتن زیاد مهم نیست هر چقدر طول بکشه اشکالی نداره بالاخره می تونه راه بره به نظر من بیشترروی یادگیری و زبان و هوشش توجه کنید مخصوصا از همین الان که سن کمتری داره.
مخصوصا روی زبانش زیاد کار کنید چون زبان تاثیر مستقیم روی هوش و درک کودک از محیط اطرافش داره. می شه حتی وقتی که خودتون مشغول به کاری هستید با او همصحبت بشید از همه چیز باهاش حرف بزنید با این کار زود تر به حرف میفته
مطمئنم که می تونه در حد بچه های هم سن خودش باشه شما هم کم نیارید و کمکش کنید ...
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سال نو ی شما هم مبارک ممنونم شیلای عزیز و خوشحالم از سلامتی برادر زادتون
پسر من مشکل ذهنی یا یادگیری نداره خیلی هم باهوشه و شیطون و شرور که فقط مشکلش حرکتیه
ممنونم از توضیحاتی که دادی همین حرف زدن های زیاد من با بچم باعث شده الان حرف افتاده و خیلی خوب آوا سازی میکنه و در حد نرمال شاید هم بیشتر از سن خودش کلمه میگه باز هم ممنونم
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
:73:آفرین به مامان خوب و سالم و پسر کوچولوی توانای تالار همدردی
-
به: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
منونم آنی عزیز
دیدن اسم کاربری شما به من انرژی+++++++++++ میده
-
به: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
یادت باشه تو خودت بهترین انرژی ها را از خودت ساطع می کنی . چرا که مادری توانا هستی و با توانایی هایت قادری کوچولوی مارا هر روز قوی تر از روز قبل کنی .
مواظب پسرک توانا و کوشا و ساعی تالار باش که همگی دوستش داریم و امید داریم روزی در ادامه این تاپیک برایمان از توانایی های فوق العاده اش برایمان بنویسی و بگویی که حسابی از خلاقیتها و توانایی هایش بهره می برد .
به امید آن روزم که معجزه ی دستان توانای تو مادر سالم و نمونه را در وجود پسرک توانایمان ببینم .
-
به: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز عزیز سلام من امروز فرصت کردم و موضوع شما رو خوندم فکر کنم وقت آن رسیده که به رز سرخ زیبا تغییر نام بدی عزیزم بیخود نیست که بهشت زیر پای ماداران است
بهشت ابتدا در دست مادر بود و با تولد فرزند او بهشت را بر زمین گذاشت و کودکش را در آغوش گرفت
دوست خوبم خدا رو شکر که فرزند تو مشکل ذهنی نداره پس به خدا توکل کن و هیچوقت به خاطر چیزی که او مقدر کرده ناشکری نکن که حتما حکمتی در این تقدیر بوده امیدوارم با پشتکار و تلاشت کوچولوی عزیز و نازت زودتر را بیفته و از نگرانی بیرون بیای از دور صورت پسر خوشگلمون رو میبوسم و به تو مادر مهربون خدا قوت میگم خوشحال میشیم از پیشرفتهای خودتون بخونیم
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
سلام به همه دوستاي عزيزم كه موجب دلگرمي من تو اين تالار بودن
عليرغم فشارهاي روحي زيادي كه در دو ماه اخير داشتم كه حتي منجر به اين شد كه دو بار به فاصله 10 روز به دكتر مراجعه كنم و در حال حظر هم قرص بايووكسامين استفاده ميكنم كه ظاهرا براي افسردگيمه
اما در اين دو هفته اخير لطف خدا شامل حالم شده و پسركم از پيشرفت هايي دشته از جمله مستقل شدن در نشستن روروئك سواري كامل و بهم ريختن خونه و لوازم منزل و مهمتر از همه سينه خيز و اينكه لبه ها رو ميگيره و راه ميره
از اينكه در بدترين شرايط روحيم همراهم بوديد از همگي سپاسگذارم و به دعا هاي خيرتون محتاجم.
و با احترام به نظر دوستان اسمم رو به رز قرمز تغيير ميدم:72:
فقط متاسفانه من بلد نيستم اسمم رو تغيير بدم
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
به به رز قرمز
مادر خوب و مهربان . چه خبرهاي خوبي . اين كوچولو حسابي امروز من را سر حال آورد . از طرف من صورت نازنين و معصوم اش را ببوس و همينطور دستان و پاهاي تواناي اش را غرق بوسه كن . كوچولوي پر تلاش ما كارش درست است و اما ...
خود تو
قرار نبود كار به قرص اعصاب وافسردگي بكشد . چرا ؟!
يادت رفت كه كوچولوي پر توان و پر تلاش ما مامان سالم احتياج دارد ؟!
آنچه گذشته مهم نيست. مهم اين لحظه است . يك بازنگري دوباره به خودت و درون خودت و كوچولوي با غيرتمان داشته باش و شكر خدا را حتما به جا بياور .
در مورد تغيير نام هم بايد با مديريت تماس بگيري . فكر مي كنم كيوان هم بتواند براي تغيير نام به شما كمك كند .
يادت باشه از فراز و نشيبهاي راهي كه بايد در كنار فرزندت داشته باشي نبايد دلسرد شوي . اين راه پر فراز و نشيب در همه ي مراحل زندگي وجود دارد .
به وجود نازنين ات افتخار مي كنم . تو مامان فوق العاده اي هستي . اين را هيچوقت فراموش نكن .
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
آني عزيز دست دوستاني مانند شما را ميبوسيم
انشا... كه شما هم روز به روز بيشتر شاهد بهبودي پسر عزيزتان باشيد
از بابت افسردگي كه متاسفانه هنوز هم با آن درگيرم در اين چند وقته احساسات ضد ونقيضي داشتم گاهي از ديدن پيشرفتهاي كودكم خوشحال و اميدوار ميشدم و گاهي نيز از دست گريه هايش و كم غذاييش و متاسفانه درك نشدن از طرف همسرم به پوچي كامل ميرسم و احساس ميكنم نبودنم بهتر از بودنم است
اما باز هم حس ديگري در من بيدار ميشود كه مرا وا ميدارد تا با تمام توان به جنگ مشكلات بروم.راستش دكتر ازم سوالاتي پرسيد كه نگران شدم مثل اينكه آيا در انگشتانت احساس كرختي يا گز گز ميكني
براي همين هم بعضي وقتها ترس از دچار شدن به بيماريهاي رواني يا عصبي مثل ام اس و فراموشي و ... بيشتر اذيتم ميكنن.در اين دو ماهه شايد به اندازه 20 سال از همسرم فاصله گرفته ام
گاهي حتي حوصله بودن او در خانه را هم ندارم.والبته اون خودش هم مقصر نيست.كه البته همه اين مسائل بي ارتباط با مشكل كودكمان نيست
در هر حال مممنونم كه سنگ صبورميد و درد دلهاي مرا گوش ميدهيد و با كلام محبت آميزتان مرا به زندگي اميدوار ميكنيد:72:
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز عزيز
كاملا به شما هشدار مي دهم كه نبايد از همسرت فاصله بگيري . اين مسئله اي كه براي فرزندتان وجود دارد مسئله هر دو نفر شماست و ضمن درك كردن يكديگر بايد شانه هايتان محل استراحت و انرژي گرفتن از يكديگر باشيد .
و اما در مورد اينكه گفته اي پزشك در مورد ام اس و ... از شما سئال كرده .
1- اينكه ام اس بيماري پيچيده اي است و تشخيص آن هم بسيار دشوار است و به راحتي به كسي نمي گويند ام اس داري . با ام آر آي رنگي و يك سري تستهاي بينهايي و ... اين بيماري شناخته مي شود و دوم اينكه ام - اس هم مثل همه ي بيماري هاي ديگر علاج دارد .
3- شرايط بي اشتهايي و گريه براي همه ي بچه ها وجود دارد . عزيزم تو زيادي حساس شده اي و همه ي اين مسائل حتي عادي ترين شان ترا به مشكلات پسرت وصل مي كند . نبايد اينگونه فكر كني . همهي بچه بد خلق مي شوند . همه ي بچه هاي بي اشتهايي را تجربه مي كنند و ....
قدري بايد به خودت مسلط باشي . كوچولوي ما خوب پيش مي رود . تو زياد از حد از وي طلب مي كني و ...
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
ني عزيز ممنونم عزيزم از اين راهنمايي هاي مادرانه شما
اما واقعيت امر اين است كه اكنون بيشتر از مشكل كودكمان رفتار همسرم مرا آزار ميدهد البته من به او هم حق ميدهم .مشكل موجود از يك سو هزينه هاي بالايي كه صرف كاردرماني ميكنيم و البته وقت و انرژيي كه صرف ميكنيم شايد همگي دست به دست هم داده و ما را از هم سرد كرده
البته من بارها در جهت بهبود اوضاع تلاش كرده ام اما متاسفانه همسرم با كوچكترين مورد از كوره در ميره و به من توهين ميكنه
من هم ناراحت ميشم له ميشم وقتي احساس ميكنم شايد واقعا من آنقدر لياقت نداشتم كه بتونم فرزند سالمي بدنيا بيارم از طرفي هم وقتي توي توانبخشي مادرايي رو ميبينم كه از هر نظر بهتر و سرتر از من هستن و فرزاندنوشون مشكلاتي بمراتب بدتر دارن خودم رو بي گناه ميدونم
همين موضوع هم باعث كم حوصلگيم شده و در مقابل شيطنت ها و بهانه گيري هاي كودكم متاسفانه حتي بعضي روز ها 3 يا 4 بار هم اين طفل معصوم رو ميزنم و شب با اشك ندامت و عذاب وجدان سر بر بالش ميذارم و به خودم قول ميدم كه ديگه تكرار نميشه اما افسوس كه بعضي وقتا بد قاط ميزنم
از خودم بيزار ميشم
......اما دوباره يك لبخند پسرم و بلند شدنش و سينه خيزش منو به زندگي اميدوار ميكنه
متاسفانه همسرم بقدري بد خلق شده كه وقتي مثلا بچه در مقابل غذا خوردن مقاومت ميكنه محكم و با دو دستش ميكوبه سرش طوري كه من ميترسم و اكثر مشكلات از همين جاها ناشي ميشه
احساس ميكنم دذچار همون طلاق عاطفي كه ميگن شديم
دوست دارم برم پيش مشاور اما ميدونم كه قبول نميكنه
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
رز سرخ محترم و عزيز ، مادر نمونه و همسر مهربان
ديروز مطلب ات را خواندم ولي فرصت پاسخگويي نداشتم . خيلي خوشحالم كه مطلب ات ويرايش شده و موردي كه من را خيلي اذيت مي كرد را حذف كرده اي . به همين دليل بيش از اين اشاهره اي به قسمت حذف شده مطلب ات نمي دهم . كه بسيار نارحت كننده بود.
و اما رابطه ات با همسرت كه نياز به باز سازي و تجديد نطر دارد .
آيا كسي را در نزديكي خود نداري تا زماني يك ساعته بچه را به وي بسپاري؟ مثلا هفته اي يك ساعت بچه را نگه دارد ؟
بايد براي خودت و همسرت و رابطه تان وقت صرف كني . نبايد در مسائل بچه حل شويد . تو به غير از اينكه مادر فرزندت باشي يك انسان و يك زن هستي و مسئوليتها و احساس هاي ديگري هم داري كه بايد به آنها هم برسي . اين تك بعدي شدن زندگي ات را پر مخاطره مي كند و در دراز مدت فشارهاي ثانويه ديگري برايت ايجاد مي كند . پس امروز فكر جدي براي اين قضايا بكن . بايد به همسرت هم توجه كني . مهر ميان شما دو نفر مي تواند انرژي زا باشد تا راه پر مسئوليت خود را با انرژي مثبت هموارتر كنيد .
تو بايد به خودت و علائق ات احترام بگذاري و براي خودت هم زمان بندي درست داشته باشي . تو به غير از مادر بودن وظائف ديگري هم داري . نمي تواني به بهانه بچه و فشارهاي حاصل از نوع روند پيشرفت وي از ساير مسائل زندگي غافل شوي .
-
RE: لاغری مغز کودک 15 ماه ام وافسردگی شدیدمن.کمکم کنید و راهنمایی
دوست خوبم
از خوندن تاپیکت خیلی ناراحت شدم نه از اینکه پسرت مشکلی داره بلکه از اینکه خدا اون فرشته بی گناه رو به پدر و مادری مثل شما داده انسان هایی که ادعا دارند زیاده خواه نیستند اما از پذیرش تفاوت کوچکترین نعمت های خدا عاجزند .....
دوست گلم نمی خوام با حرفام تو رو ناراحت کنم چون خوب درک می کنم که تو به اندازه کافی روح و جسم خسته ای داری اما عزیزم چرا نمی خوای قبول کنی که این تقدیر توست و با اون کنار بیای چرا نمی خوای به جای زانوی غم بغل کردن زیبایی های زندگیتو ببینی و براشون ارزش قایل بشی عزیز من زندگی همه ما یکسان نیست چرا فکر می کنی همه در خوشی غرق اند و تویی که از قافله عقبی ؟؟؟؟؟؟
زندگی رو اونی که هست ببین نه اون چیزی که دوست داشتی باشه چون در آنصورت خودت رو در مرحله اول و اطرافیانت رو در مرحله بعدی آزار می دی.....
عزیز دلم یه مثالی برات بزنم من دختر دایی دارم که کودک کند ذهنی داشت همه ما اینو از رفتارهای کودک درک می کردیم سه سالش بود ولی راه نمی رفت و حالتاش طبیعی نبود ....همه می دونستن اما کی جرات داشت ابراز کنه!!!!!!!!این زن و شوهرش و خانواده شون مثل شیر پشت این بچه بودن مخصوصا مادرش و تمام زندگیشو براش گذاشته بود با اینکه دو شیفت سر کار می رفت اما نذاشت خود بچه کوچکترین بویی از ناتوانیش ببره دخترش الان 12 سالشه هنوزم کماکان مشکل داره اما به نسبت کودکانی که دقیقا همین مشکلو دارن بطور وحشتناکی جلوتره و همه مشاورا دلیلش رو روحیه بالای مادرش و کمک های اون می دونن طوریکه عملا کسی متوجه مشکل بچه نمی شه و بجای مدرسه کودکان کند ذهن مدرسه عادی می ره شاگرد اول نیست ولی خودشو می رسونه.....
باور کن مشکل داشتن اصلا مهم نیست مهم اینه که چطوری مشکلتو اداره کنی که نه خودت رو آزار بدی و نه اطرافیانو ......
موفق باشی و ما رو ازحالت بی خبر نذار