-
فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
درد و دل کاربران و. ..... :
این روزها اصلا حوصله در تالار ماندن را ندارم ....
همه چیز شده تکرار کارهای بی مورد ...
.
.
.
همش ارسالی های بی مورد ....
وقتی وارد می شویم ، با انبو ه ای از ارسالی ها مواجه می شوم ... اصلا تا حالا یکیشو خوندم ؟؟
اینقدر در جو ، زیاد کردن ارسالی هایم هستم که نمیدانم چه کار بکنم ....
فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !
یا فقط منتظر گرفتن شهرت و رتبه هستم و یا این که از فلانی کم نیارم من هم دو سه تا کار رو کنم ...
ای بابا .... مگه من چیم از اون یکی کاربر کمتره .... هان ؟
اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....
منتظر گیر دادن هستم ... خدا نکنه یه نفر بگه بالا چشمت ابروه ! ...
دیگه خلاصه دست به هر کاری میزنم تا از بقیه عقب نیوفتم .....
خیال میکنم اینجا هم مسابقه است ....
ای وای راستی یادم رفت بگم : حال شوهرت پطوره ؟ ای بچت سرماخورده بود بهتره ....
آره بابا ، مادرشوهرم اینا دیشب خونمون بودن .... نمی دونم پوستم کنده شده ...
راستی کارتون جدیده رو دیدی ؟ اینقدر باحاله ....
بدو بدو گوگل رو باز کن چند مطلب سرچ کنم می خوام بفرستم ...
...
آقای فلانی چرا شما مدیر شدی ؟
خانم فلانی این درجه ها چیه ؟
آقای فلانی مدیر ارشد یعنی چی ؟
راستی منم جایزه میخوام ....
کسی صدای منو میشنوه !.....:203:
ای بابا ، یک نفر یه نسخه برای رام کردن شوهرم نداره ....
جادو جنبل دیگه ....
راستی دوست دخترم رفته چیکار کنم ...
شوهر میخوام در خونه کیو یزنم ....
[align=justify]http://i4.tinypic.com/6pj9r47.jpg[/align]
/
/
/
/
/
اما نه اینجا قرار نبود اینجوری باشه ... آره؟
اینجا اولش قرار بود توی یک جای سبز به هم کمک کنیم نه اینکه برای هم کلاس بزاریم و اینجور و اونجور کنیم ....
خلاصه که این چند وقته اصلا کارام خوب نبوده ....
راستشو بخوای دیگه خودم هم از خودم خسته شدم ....
ای بابا حالا خدا کنه حرفام پشت رو از کار در نیاد ... والا به خدا ! :303:
------------------------------------------------------------------
[align=justify] شما خودتان قضاوت کنید [/align] ...
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/00020115.gif" border=0 ></a>
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلام لرد حامد جان عزیز.... مثل همیشه زیبا حرف می زنی و حقیقت را می گویی.....
شما راست می گویید تالار دیگر آن حال و هوای قدیمی را ندارد.......
اما شاید ما هم آن آدم های قبلی نیستیم....درست نمی گم؟؟؟؟
ولی از شما توقع نداشتم هرگز چنینین حرفی را بزنید......آره تالار همون تالار قدیمی نیست ولی شما بازم هم می توانید با تلاش ها و پشتکار خود همان حال و هوا را به تالار بدهید.
من هم به نوبه خود قول می دهم نحوی عملکردم را بهتر کنم.....
شما یکی از قدیمی های تالار هستید.....این روزا همه اعضا خوب دارن میرن.....آخه چرا؟
بهتر بجای فرار از مشکلات در فکر بهبود وضعیت و اصلاح خود باشیم.....
این یه دستوره..........شما نمیرید...تمام.
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلام
خب نظارت روی موضوعات و نظرات رو بیشتر کنید. تکراری ها رو حذف کنین. مطالب پیش پا افتاده رو کنار بذارین. موضوعات رو یه جائی ببندین. بعضی از موضوعات هست که مدتها پیش نتیجه اش مشخص شده. دلیلی برای باز بودنش نیست. یه مطلب دیگه، مقالات و مطالب هر موضوع رو خلاصه کنین و بصورت یکپارچه برای استفاده افراد بذارین،بصورت یک مقاله کامل. آرشیو داشته باشین.
ستاره و درجه و ...همه رو به همه بدین! یا مال همه رو حذف کنین. لقب ها رو حذف کنین. بذارین هر کسی بگرده و خودش متاع مورد نیازشو پیدا کنه. کما اینکه همینطور هم هست. همیشه عطش ما هست که ما رو هدایت می کنه به جواب. برای ما مهم نیست که این جواب از شخصی با چند تا ستاره یا چند تا درجه شهرت یا چه عنوانی بیان می شه. مهم اینه که در زمان نیاز، کدوم جواب قلب ما رو آروم می کنه.
ببینید. هنوز خیلی مونده که اینجا یک پورتال ایده آل بشه.الان یه تالاره، اونم با نقایص فنی زیاد، اما اگر تلاش کنیم می شه به یه پورتال تبدیلش کرد.
نمیدونم نرم افزارش یه CMS هست از این آماده های مجانی یا که خریدین ، یا اینکه سیستمی هست که خودتون نوشتینش، اما نقایصش زیاده و به نظرم خیلی راحت می شه هم گرافیک و ظاهرش و هم باطنش رو منظم تر و قابل سکونت تر کرد.
اونوقت ما کاربرا هم توش سکونت می کنیم، نه اینکه به چشم مهمونسرا می بینیمش. جدی تر و منظم تر و مسئولانه تر باهاش برخورد می شه.
من خودم بیشتر بحث هامو با پیام خصوصی ادامه می دم با دوستان و فکر می کنم این هم به ترافیک مطالب کمک می کنه و هم به bandwidth تالار.
اگر خدمتی ازم بر بیاد خوشحال می شم که تقدیم کنم.
پیروز باشید
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
درد و دل کاربرانان :
این روزها اصلا حوصله در تالار ماندن را ندارم ....
همه چیز شده تکرار کارهای بی مورد ...
.
.
.
همش ارسالی های بی مورد ....
وقتی وارد می شویم ، با انبو ه ای از ارسالی ها مواجه می شوم ... اصلا تا حالا یکیشو خوندم ؟؟
اینقدر در جو ، زیاد کردن ارسالی هایم هستم که نمیدانم چه کار بکنم ....
فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !
یا فقط منتظر گرفتن شهرت و رتبه هستم و یا این که از فلانی کم نیارم من هم دو سه تا کار رو کنم ...
ای بابا .... مگه من چیم از اون یکی کاربر کمتره .... هان ؟
اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....
منتظر گیر دادن هستم ... خدا نکنه یه نفر بگه بالا چشمت ابروه ! ...
دیگه خلاصه دست به هر کاری میزنم تا از بقیه عقب نیوفتم .....
خیال میکنم اینجا هم مسابقه است ....
ای وای راستی یادم رفت بگم : حال شوهرت پطوره ؟ ای بچت سرماخورده بود بهتره ....
آره بابا ، مادرشوهرم اینا دیشب خونمون بودن .... نمی دونم پوستم کنده شده ...
راستی کارتون جدیده رو دیدی ؟ اینقدر باحاله ....
بدو بدو گوگل رو باز کن چند مطلب سرچ کنم می خوام بفرستم ...
...
آقای فلانی چرا شما مدیر شدی ؟
خانم فلانی این درجه ها چیه ؟
آقای فلانی مدیر ارشد یعنی چی ؟
راستی منم جایزه میخوام ....
کسی صدای منو میشنوه !.....:203:
ای بابا ، یک نفر یه نسخه برای رام کردن شوهرم نداره ....
جادو جنبل دیگه ....
راستی دوست دخترم رفته چیکار کنم ...
شوهر میخوام در خونه کیو یزنم ....
[align=justify]http://i4.tinypic.com/6pj9r47.jpg[/align]
/
/
/
/
/
اما نه اینجا قرار نبود اینجوری باشه ... آره؟
اینجا اولش قرار بود توی یک جای سبز به هم کمک کنیم نه اینکه برای هم کلاس بزاریم و اینجور و اونجور کنیم ....
خلاصه که این چند وقته اصلا کارام خوب نبوده ....
راستشو بخوای دیگه خودم هم از خودم خسته شدم ....
ای بابا حالا خدا کنه حرفام پشت رو از کار در نیاد ... والا به خدا ! :303:
------------------------------------------------------------------
[align=justify] شما خودتان قضاوت کنید [/align] ...
کسی که این اواخر در باره ی کارتون پست فرستاده من بودم ، در لینک زیر :
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5952
پست مشابه دیگری هم ندیدم ، اگر منظورتون من بودم لطفا واضح و مستقیم بگید که از نظر شما مشکلی هست ؟!
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
لرد حامد گرامی مثل همیشه حق با شماست. باید دقت بیشتری در ارسالها داشته باشیم.
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
شادعزیز چقدر به همه چیز وسیع نگاه میکنید:72:. من خودم در دنیای واقعی خیلی کم با کسی درد دل میکنم این تالار با اعضا ی فهیمش خیلی به من کمک کردند خیلی چیزها یاد گرفتم. شاید اگه این جا نبود هرگز درددلمو به کسی نمیگفتم و تو دلم می موند. اما واقعا اعضا تالار رو دوستان صمیمی خودم میدونم و ازشون کمک میگیرم نه اینکه تو دنیای واقعی دوست صمیمی نداشته باشم، اما دوست ندارم مشکلاتمو به اونها بگم از وقتی عضو تالار شدم دوستانم میگن چقدر عوض شدی فکرت عوض شده و... به خاطر همین از همه اعضا تشکر میکنم:72::72::72:
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
درود
اصلانقل این حرف ها نیست . اگر نوشته بود ٰ نوشته ی من نبود .. درد و دل بود ... حرف های روزمره بود .. خانم "ASRIN GOZALI" اصلا موضوع شما نبود . من خودم کارتون پاندای کونگ فو کار رو دیدم هم بازی پلی استیشن اش رو برای بربرادرم خریدم و ....
اصلا موضوع این چیز ها نیست .
دقت کنید ! همه میگن مشکل ...مشکل ...مشکل ... مشکل از کجاست ..
حالا این وسط خدا پدرومادر برخی را بیامورزد که میگویند مشکل از خودمان است .
حال پدر آمرزیده ها ٰ از کجا باید شروع کنیم ؟
" خیلی روان صحبت میکنم نه ؟ "
ایجاد موضوع نه از سر توهین و متلک گفتن و ... است . میخواهیم با کمک هم موضوع را حل کنیم .
دلم نمی خواهد هیچ کاربری ناراحت شود .
خانم شاد اصلا موضوع این نیست که بخواهیم مراجعین را پیش پا افتاده و موضعاتشان را نخ نما ببینیم .
من احساس میکنم اگر ارسالی هایی که حکم آموزش را دارند در همان موضوع گنجانده شود بهتر است . ما هر کدام چندیدن مقاله ارسال کردیم اما کاربری که تازه وارد است فقط چشمش به موضوع خودش است نه مقالات .
حالا گاهی هم هستند این وسط موضوعررا ادر انجمنی دیگر ارسال میکنند که باید منتقل شود ...
خلاصه که این همه آشپز بالاخره باید که غذایی درست کنند که گشنه ها هم سیر شوند و هم مایل به خوردن دوباره دست پخت آشپزان شوند...
نداشتن وقت هم در برخی موضوعات مزید بر علت شده است .
در ضمن فایل هایی برای آموزش تهیه شده است که در روزهای آتی در اختیار تمام کاربران قرار میگیرد.
اگر حرف بود فقط حکم سازندگی داشت همین !
خلاصه کاربری دلخور نشود .
و از همگان بخواهید در این موضوع شرکت کنند و بگویند آنچه در ذهن دارند .
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
شاد عزیز !
به خاطر حمایت و لطف همیشگی که نسبت به بنده دارید از شما متشکرم ... :shy::72:
به قول آقای سنگ تراشان در این پست هزار نکته ی باریک تر از مو هست !
من رشته ی شما رو نمیدونم ، اما نوشته هاتون به اصول مشاوره اشاره می کنه و باعث حیرت من میشه ! :104: :shy:
من نکات نوشته ی شما رو بیرون میشکم و بیشتر توضیح میدم :
معمولا وقتی که مراجعی آشفته به مشاور مراجعه میکنه ، معمولا مشاور ها به اون کمک میکنن که آرامش خودش را بازیابه و احساس بهتری پیدا کنه ، اگر به نام تالار توجه کنیم متوجه میشیم که همدردی (empathy) نامیست که انتخاب شده . در اینجا قرار نیست که چماق دستمون بگیریم و قضاوت بکنیم (البته مشاور ها ، با بقیه کاری ندارم) طبق اصول درمان فردمدار یا مراجع محور ، اینجا باید پذیرش بدون قید و شرط انجام بگیره ، به حرف مراجع گوش داده بشه ، انعکاس احساس و محتوا داده بشه ، مگر در مواردی که فرد ارتباطش رو با واقعیت قطع کرده باشه یا حرف های متضاد بزنه و مجبور بشیم از مواجعه استفاده کنیم .
خط کشی های سایت (قوانین) در همون اول گفته شده و طبق اظهار مدیر (بر اساس نیاز های زمانی) به روز رسانی می شود : «قوانین این بخش به صورت دوره ای کاملتر می شود ؛ پس بد نیست هر از گاهی به این بخش سر بزنید .» و یا به عنوان موضوع مهم اعلام شده ، فکر نمیکنم لزومی برای ایجاد محدودیت های بیشتر برای مراجعان وجود داشته باشه . البته این نظر من به عنوان یک کاربره .
اینجا نیاز به آزادی ، رهایی ، احترام و امنیت هست ...
:shy:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
درود
اصلانقل این حرف ها نیست . اگر نوشته بود ٰ نوشته ی من نبود .. درد و دل بود ... حرف های روزمره بود .. خانم "ASRIN GOZALI" اصلا موضوع شما نبود . من خودم کارتون پاندای کونگ فو کار رو دیدم هم بازی پلی استیشن اش رو برای بربرادرم خریدم و ....
اصلا موضوع این چیز ها نیست .
دقت کنید ! همه میگن مشکل ...مشکل ...مشکل ... مشکل از کجاست ..
حالا این وسط خدا پدرومادر برخی را بیامورزد که میگویند مشکل از خودمان است .
حال پدر آمرزیده ها ٰ از کجا باید شروع کنیم ؟
" خیلی روان صحبت میکنم نه ؟ "
ایجاد موضوع نه از سر توهین و متلک گفتن و ... است . میخواهیم با کمک هم موضوع را حل کنیم .
دلم نمی خواهد هیچ کاربری ناراحت شود .
خانم شاد اصلا موضوع این نیست که بخواهیم مراجعین را پیش پا افتاده و موضعاتشان را نخ نما ببینیم .
من احساس میکنم اگر ارسالی هایی که حکم آموزش را دارند در همان موضوع گنجانده شود بهتر است . ما هر کدام چندیدن مقاله ارسال کردیم اما کاربری که تازه وارد است فقط چشمش به موضوع خودش است نه مقالات .
حالا گاهی هم هستند این وسط موضوعررا ادر انجمنی دیگر ارسال میکنند که باید منتقل شود ...
خلاصه که این همه آشپز بالاخره باید که غذایی درست کنند که گشنه ها هم سیر شوند و هم مایل به خوردن دوباره دست پخت آشپزان شوند...
نداشتن وقت هم در برخی موضوعات مزید بر علت شده است .
در ضمن فایل هایی برای آموزش تهیه شده است که در روزهای آتی در اختیار تمام کاربران قرار میگیرد.
اگر حرف بود فقط حکم سازندگی داشت همین !
خلاصه کاربری دلخور نشود .
و از همگان بخواهید در این موضوع شرکت کنند و بگویند آنچه در ذهن دارند .
همانطور که در بالا هم اشاره کردم ، پذیرش بدون قید و شرط در مشاوره از اصول هست ! حالا اینجا قوانین استفاده از تالار استثنا هست (و البته منطقی) مراجع بیچاره یا که با کلی از احساسات ناخوشایند به اینجا پناه میاره نیاز به کمک داره ، نه قضاوت و چماق ! اول باید با پذیرش اون احساسات ناخوشایندش رو کاهش بدیم ، بعد از اون یواش یواش میریم سراغ آموزش ها ... مگر اینکه کسی مشکل خاصی نداشته باشه و خودش دنبال مطالب آموزشی باشه .
اینکه انتظار داشته باشیم همه طبق خط کشی های ما رفتار کنند خطای شناختی و مردود هست ...
یک پیشنهاد بسیار مهم هم دارم :
همونطوری که شما هم اشاره کردید :
«اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....» ، «فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !»
حداقل از کاربران قدیمی تالار انتظار دارم از درج مقالات بی پدر مادر (عبارتی که من برای مقالات بدون منبع و بی نام و نشان به کار میبرم) مخصوصا به صورت فله ای در تالار خودداری کنند که نه تنها باعث راهنمایی نمیشوند ، بلکه باعث گمراهی هم می شوند .
متشکرم .
:shy::72:
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
لرد عزیزمن هم با شما موافق هستم
گاهی بعضی از پستها فرسایشی می شوند وصاحب موضوع بیشتر به دنبال گوش شنوابرای غرغر هایش است تا تغییر و تحول اساسی در شخصیت و باورهای خودش .و مدام همه در حال تکرار و نصیحت هستیم . صاحب تاپیک از زندگی روزمره حرف می زند روزمرگی که من و شما هم داریم ولی به چشم مشکل به ماجرا نگاه نمی کنیم و در نتیجه اصلا لزومی بر طرح آن نمی بینیم چه برسد به پافشاری و اصرار و بعضی هم تازه وارد هستند با کار تالار آشنا نیستند و دقیقا موضوعاتی را طرح می کنند که قبلا به نوعی در تالار بحث شده و پرونده اش هم برای چندمین بار بسته شده است که این گروه به دلیل تازه وارد بودن زمان لازم دارند تا با سیستم آشنا شوند و قابل درک هم هست ولی گروه غرو لند کن واقعا یک جورهایی به شعور انسان توهین می کنند . طرف نمی خواهد خودرا تغییر دهد حالا دانه بگوید ، امریم ، سورنا ، گردآفرید ، آرمان ، کیوان وکاترین ( خیلی از اسامی را به یاد نمی آورم که از قلم افتاد ) ..... می شود مصداق نرود میخ آهنی بر سنگ و پافشاری و پافشاری بر درستی یک باور و عملکرد غلط . به هر حال یک همچین جوی بر تالار و بعضی از تاپیک ها حاکم است .اما قسمت خوب و قشنگ تالار را هم باید دید روابط خوب و قشنگ و دوستانه و سالم ، مقالات پر بار و ارزشمند وبعضی از کاربران واقعا از سطح علمی خوب و عالی برخوردار ند که با خواندن مطالبشان و نظراتشان انسان افتخار می کند به نسل جوان و پویا این مملکت ، اما با نظر شما هم جهت ارتقاع سطح علمی و کیفی و کمی تالار موافق هستم . بسم الله هر کس نظری دارد طرح بفرماید ، قطعا اگر نظر درست و به جایی باشد ، مورد حمایت و تائید دوستان علاقه مند قرار خواهد گرفت.
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
آنی عزیزم، چرا غرغر؟ چرا باید این اسم رو روی صحبت دوستان خودمون بذاریم؟ بعضی وقتها همه انسانها در شرایطی قرار می گیرن که احساس می کنن تنها راه رهایی شون صحبت مداوم از مشکلاتشون یا همون مسائل روزمره ای که شما میگین هست.
خدا رو شکر اگه مسائل روزمره ما برای اونها مشکل هست (یعنی به نظر خود ما مشکلی ندارن!) ، شاید 4، 5 سال پیش هم این مسائل روزمره ما مشکل ما بوده و الان فراموششون کردیم یا بهشون عادت کردیم و یا راه رهایی از اونها رو فرا گرفتیم.
آقای لرد حامد هم توی پست دومشون گفتن که قصد بی ارزش کردن مشکلات دوستان رو نداشتن، من به نظرات شما احترام میزارم اما خودم همیشه چند بار پاسخ یک مشکل رو نمیدم و کسی هم مجبور نیست که این کار رو بکنه، اگه کسی احساس می کنه که میخش در سنگ اون شخص فرو نمی ره خوب دیگه روی میخ نکوبه، اجازه بده شاید شخص دیگه ای با روش دیگه ای تونست این کار رو بکنه. شاید اون طرف احتیاج به تخلیه شدن داشته باشه.
من با این قضیه که نباید سوالهای تکراری اون هم فقط جهت نتیجه گیری های کلی مطرح بشه موافق هستم، اما اگه شخصی مشکلی مشابه به شخص دیگه ای داشت نباید اون رو مواخذه کنیم، میتونیم با توجه به شرایطی که داره راهنماییش کنیم و چه بهتر که لینک مشکل مشابه رو بهش معرفی کنیم تا بتونه از سایر نظراتی که برای شخصی متفاوت از خودش داده شده هم استفاده کنه..
مشکلات خانوادگی و شخصیتی چی می تونه باشه؟؟
یک تعداد مشکلاتی که در ظاهر همه شبیه به هم هستن و تمامشون هم در قسمتهای مختلف انجمن که جناب آقای مدیر تفکیکشون کرده جای می گیرن، شاید یکی دو تا استثناء وجود داشته باشه که ظاهرش با بقیه متفاوت باشه، اگه بخوایم اینطوری به قضیه نگاه کنیم که دیگه الان همه دوستان انواع و اقسام مشکلاتشون رو مطرح کردن پس از این به بعد همه مشکلات تکراری هستن و باید در تالار رو تخته کنیم! دیگه انجمن ها بسته بشه و همه مثل اینکه دارن یه مجله رو ورق می زنن فقط خواننده باشن.
به هر حال، من از آقای لرد حامد عزیز به خاطر ایجاد این تایپیک سپاسگذارم، در پست اولم هم گفتم که با سایر سخنانشون موافق هستم. اما به هیچ وجه معتقد نیستم که باید بر طبق نظر و دیدگاه خودمون در مورد مشکلات سایرین قضاوت کنیم و اونها رو دلسرد و نا امید کنیم. اگر کسی هم غر می زنه (که من تا به حال همچین چیزی رو ندیدم) به مرور زمان توی این تالار درسهای زیادی می گیره، مگه همه ما همون کسایی هستیم که روز اول وارد این تالار شدیم؟ خیلی تغییر کردیم، خیلی عمیق تر به موضوع نگاه می کنیم، فقط به این خاطر که اشخاصی که قدیمی تر از ما بودن ما رو حمایت کردن، کمکمون کردن که طرز فکرمون رو بهتر کنیم، عمیق تر به زندگی نگاه کنیم، طوری برخورد کردن که ما دلگرم بشیم به اینکه یکی هست حرفهای ما رو بشنوه حتی اگه هیچ کمکی نمی تونه بهمون بکنه ... پس حالا نوبت ماست که دستمون رو دراز کنیم و دستان سایر دوستان رو بگیریم.. نوبت ماست که با صبر و حوصله مون به مشکلاتی که مطرح شده رسیدگی کنیم حتی اگه به نظر ما واقعا مشکل نیستن...
:72:
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
منم اوائل زیاد پست داشتم ، دیدم همه مشکلات شبیه هم هست ، منم خسته شدم ، ماهی یکی ، دو تا پست می زارم .
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
دوستان عزیز اصلا قصدم این نیست که نسبت به همدیگر احساس قبل را نداشته باشیم و یا این جو بسیار بسیار خوب را نادیده بگیریم .
از شما دوستان متشکرم که اینقدر برایتان مهم است که بدانید .
ولی برای اولین بار در تالار میخواهم با همه به چالش بشینم و بر سر عقیده خود بحث کنم . کاری که زیاد آن را انجام نمی دهم مگر در زمانی که موضوع برایم بسیار با اهمیت باشد .
حالا که این موضوع برایم بسیار مهم است . پس میگویم و شما دوستان هم بگویید ....
----
قرار نسیت که ما تمام افکار و ذهنیات خود را بر زندگی کاربران تزریق کنیم ، اگر نظر بر استفاده از مقالات علمی برای کاربران است . بسیار نکته در این موضوع نهفته است ...
اول خودمان موضوع را می خوانیم و این باعث میشود حداقل در باطن خود میدانید یک مشاهده ی مثبت از موضوع ارسال شده انجام گرفته است .
دوم با توجه به موضوع کاربر ، مثالی خود از مبحث ارسالی استخراج میکنیم و موضوع برای خودمان بهتر درک خواهد شد و در آتی به ما کمک های بسیار خواهد کرد .
سوم کاربر را با موضوعی علمی و مرجعی با پدر و مادر دار راهنمایی کردیم و ارسالی با حداکثر ویتامین به کاربر تزریق شده است .
چهارم با دادن لینک موضوع ، کاربر را با صفحه های دیگر تالار معرفی میکنیم .
و ....
فکر میکنم نظرات بدی نباشد ...
و در ضمن قرار نیست ما آنچه در سر داریم کاربران دیگر هم انجام دهند .. ( قضیه میخ و سنگ و ... )
یادم است روزی دو تن در حال گفتگو بودند و نفر اول به نفر دوم گفت : چه می خواهی بشوی ؟ گفت : می خواهم مثل تو بشوم ! نفر اول گفت : پس انسانی بی مصرف خواهی بود . نفر دوم گفت : چرا ؟ نفر اول جواب داد : چون دنیا ، من را دارد پس نیازی به دیگری که مثل من باشد ندارد .
پس بهتر است مثل دیگران نباشیم چطور که نمیشود دیگران مثل ما باشند .
همه ی ما از راهنمایی ها استفاده میکنیم ولی اگر هم بخواهیم نمی توانیم مانند یکدیگر شویم .
پس بهتر است با اطلاعات درست و یا نظریات خودمان راهنمایی کنیم و سر رشته کار را به خود شخص بسپاریم اما قرار هم نیست که در ادامه بی تفاوت باشیم .
مثل درختی که در حال رشد است و ما فقط در برخی مسیر ، چوبی در کنارش قرار میدهیم که مسیر رشد صاف او ، کج نشود .
ما با این موضوع می خواهیم ، این را در تالار بسط دهیم که چه کنیم که همه بهتر از این فضا استفاده کنند ، همین !
نه من از تالار خسته شدم و نه این که آن را دوست ندارم ...
چون پیغام هایی داشتم مبنی بر اینکه فکر میکرند من در حال ترک هستم ...
نه عزیزان این جا فقط جمله ای نوشتم که دلم نمی خواهد بعد از یک مدت هم تالاری ها آن را بر زبان بیاورند ...
منتظر هستم ....
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلام من با نظر دوست خوب مهربان دلسوز اقای لرد حامد عزیز موافق هستم
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
حرف حق جواب نداره..........پس لرد حامد جان بی خودی منتظر جواب نباش....
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلامنلیکن
اسم منم جزو تعارف تیکه پاره کنندگان بنویسین لطفن.
منم همون که همه میگن!
رخصت زیاد!
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
آقای لرد حامد
بعضی ها اینجا می نویسن چون فک می کنن بزرگترین مشکل دنیا رو دارن و دنبال راه حلش هستن هر چند خودشون غافل از این هستن که دارن درددل می کن حرف دلشون رو می گن و بس. همین اندازه نه بیشتر!
بعضی ها مشکلاتشون رو اینجا میگن که به گوش بقیه برسه تا شاید این مشکلی که برای او اتفاق افتاده برای یکی دیگه نیفته
توی یکی از تایپیکهای تالار در مورد اختلاف قد زوجی صحبت شده بود به نظر من خیلی موضوع ساده و سطحی بود ولی وقتی بیشتر توضیح داده شد دیدم همونطور که برخوردهای جنجالی نامزدم برای من آذاردهنده و سخت بوده به همون مقدار هم این اختلاف قد برای اون دوستمون جانکاه و طاقت فرسا بوده
باید مشکل هر کسی رو با دید اون فرد و شرایط اون فرد بررسی کرد توی علم پزشکی هم بارها و بارها به همین موضوع پرداخته که شاید دو بیمار هم زمان دچار سرماخوردگی بشن ولی باید برای یکی پنی سیلین تجویز کرد برای یکی دیگه آب لیمو شیرین چرا که نفر دوم حساسیت دارویی داره!
می بینید به همین سادگی نظریه یه سری مطلب علمی در جواب یه سری مشکلات گذاشتن به تناقض رسید
بهتره برای جلوگیری از ادامه بی دلیل بعضی از تایپیکها اون قسمت سلام و احوالپرسی و موفقیت باشی ها و همدردی ها رو حذف کنیم
بر فرض مثال تایپیک من به همون علت طولانی شدن بسته شد من مشکلم حل نشده که بدتر هم شده حالا اگه بخوام یه تایپیک جدید باز کنم دوستان تازه وارد و حتی بعضی از دوستان قدیممون که مشکل سابق من رو فراموش کردن توی چند تا پست می خوان بپرسن که مشکل من چه بوده و من توی چندتا پست دیگه می خوام خلاصه ای از مشکلات قبلیم رو بنویسم یا در خوشبینانه ترین حالت که تمامیه کسانی که دارن تایپیک جدید من رو می خونن از مشکل قدیمیم با اطلاع باشن راهکارهایی رو می خوان بگن که احتمال ثابت میکنه که چندین و چندتاش تکراری خواهد بود
پس خواهشن اگر می خواهید تالار رنگ و بوی بهتری بگیره بستن تایپیکها رو انجام ندید و به جای این کار بیاید شیوه های نوینی برای حل مشکلات دوستان پیدا کنیم
اولین پیشنهاد این راه رو خودم میدم
وقتی با چند تا تایپیک جدید توی تالاری مواجه میشم همه اونها رو می خونم و یکیش رو انتخاب می کنم و تمام تمرکزم رو میذارم روی اون موضوع و اون دوست و تا زمانی که به نتیجه نرسیدم به تایپیک دیگه ای مراجعه نمیکنم (حالا می تونه این نتیجه این باشه که من نمی تونم کمکی به این دوست بکنم و یا مشکل دوستمون کامل حل میشه)
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
در این مورد دانه گرامی چند ماه پیش تایپکی ایجاد کردند اما؟!!
خوب, دوستان راه کارهای مفیدی رو پیشنهاد کردن.
اعضاءقدیمی مسئولیت بیشتری دارن.
از ارسال پست های بی محتوا خودداری کنیم یا از طریق پیام خصوصی جویای حال واحوال باشیم.لازم نیست کاربری که مقاله ای را در تالار قرار میدهد در ارسالی از او تشکر کنیم(یا اینکه به حداقل برسانیم!)؛ اگر مفید بود و سازنده و یا فردی با استفاده از آن نوشته ها تغییری در مشکل خود ایجاد کرد به گفته مدیر همدردی میتوان به او رتبه داد خود این نوعی تشویق است ،تا از این به بعد مقالات سازنده و یا نظرات سازنده ارسال کند و اگر دوست تازه واردی به جمع ما می آید او را راهنمایی کنیم در این مورد.اگر تایپکی ایجاد میکنند که موضوع مشابهی در تالار دارد بهتر است اول آن را به او معرفی کنیم و مقالاتی که درآن مورد دوستان در انجمنها قرار داده اند. اگر به نتیجه نرسید بعد پیگیر تایپک خود شود.و همانطور که یکی از دوستان اشاره کردن تایپکی که به نتیجه رسیده و یا چند ماه است که هیچ ارسالی نداشته دلیلی برای باز بودنش نیست.و دوستان سعی کنند(خود من هم ) قبل از اینکه مقاله ای را در تالار قرار دهند از تکراری نبودن آن مطمئن شوند.
مدیر همدردی و یا ناظم همدردی میتواند مقالاتی که غنی نیستند و به قول گفتنی بی پدر و مادر هستند حذف کنند؛و دوستان را در زمینه قرار دادن مقالات و مطالب راهنمایی کنند
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
shadعزیزم
دوست خوبم که گویا کلمه غرغر برایت سئوال بر انگیز بوده است .ضمن غذر خواهی در توضیح عرض می کنم هر یک از ما صفات اخلاقی داریم که به شکل بارزوجود دارد.یکی خجالتی است ، یکی فرمانروا است ، یکی خوک صفت است ، دیگری بی صفت است ، یکی مهربان است ، ولخرج ولجوج وصبوروحساس و دلنازک و....
من به واقع کلمه از واژه غر غر استفاده کردم یعنی صفت اخلاقی وبارز وآموخته شده نه به عنوان انگشت اشاره اتهام ویا مارک چسباندن وتحقیر.این دسته . این افراد وجود واقعی دارند وچون هستند .نمی توان گفت وجود ندارند چرا که دوست ما هستند ! منافاتی ندارد کسی دوست ما با شد و غرغر هم باشد !اینطور نیست عزیزم؟!
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
موج منفي اين تالار از هر زهري براي هر زندگي بدتر است.
چرا نمي خواهيم يكبار هم كه شده فكر كنيم كه درگير شدن با اين همه مشكلاتي كه برخي واقعاً لاينحل و برخي اصلا مشكل نيستند باعث مي شود كه روي زندگي و اعصاب و افكار ما نتيجه هاي نه تنها مفيد بلكه سو داشته باشد................
دوستي هاي مجازي كه باعث مي شود از جامعه دور بمانيم و فراموش كنيم كه دارد چه به روز روابط اجتماعي ما مي آيد.
قرار نيست كه در اين تالار فقط بناليم و از مشكلات بگوييم و زار بزنيم و گريه كنيم..........
تبادل تجربيات و تازه ها و آموخته ها چه ايرادي مي تواند داشته باشد........
در همه جا همه جور آدم هست. از هر شهري و با هر فرهنگي.
همه كه نمي توانند مطابق ميل ما باشند
برخي از ادبيات كلاسيك خوششان مي آيد برخي موسيقي برخي قلاب بافي و برخي چرت زدن.........
آيا مي توان مبارزه كرد و گفت كه فلاني خاله زنك نباش و خاله خامباجي بازي در نياور؟؟! كسي كه يكعمر در يك خانواده و با يك فرهنگ خاص بزرگ شده را مي توان تغيير داد؟؟!!
به زور كه نمي توان ديگران را تابع قانون كرد.............
كمي انعطاف هم لازم است...............
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
فکر میکنم این لینکم بی ربط به این موضوع نباشه.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5705
-
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
مشکلی نیست که آسان نشود مرد آن است که هراسان نشود
-------------------------------------
خاله زنک بودن و با هم زود پسر خاله شدن را نمی دانم چه باید نام گذاشت و یا راه حلی برایش می توان صرفا اتخاذ کرد یا نه ....
اما سوال پیش می آید که آیا باید در کنار آنها ماند ؟ آیا باید همانند آنها شد ؟ آیا باید مثل آنها فکر کرد ؟
اگر من با شخصی بی قید و بند همراه هستم باید همانند او شوم و ایراد نگیرم و خیلی راحت از این مشکلات او در گذرم .
آیا این خود نوعی فرار نیست ؟
ما انسان ها فقط وظیفه داریم شکم خود را سیر کنیم ، آن را به موقع تخلیه کنیم و به کارهای روزمره خود برسیم و به مشکلات دیگران فقط نگاه کنیم و باز هم روز از نو روزی از نو ؟
فکر میکنم کمی باید بیشتر بازبینی کنیم ....
راه های درست از دل همین اشتباهات بیرون کشیده خواهد شد ...
ما هیچ کدام قصد توهین به هیچ کدام را نداریم و این را واضح می توان متوجه شد و اگر کسی مطلبی بیان میکند بنا بر موضوع کمی تند است و باید کمی با ملایمات برخورد کرد و کاربری موضوع را به خود بر نگرداند .
اینجا محل آزمایش و آزمون و خطا هم هست ... پس بهتر است غلط یا صحیح بگوییم تا به نتیجه برسیم...
خوب چون حرف از ..... بود ، من بیام و از خودم توی تاپیک دفاع کنم و دو سه تا حرف به ایجاد کننده موضوع بزنم و برم و تو دلم بگم : خوب از آبروی خودم دفاع کردم !
کدام آبرو ؟ کدام شخصیت ؟
مگر ایجا محلی است که ما از آبرو خودمان دفاع کنیم ؟ مگر ما اینجا با شخصیت کسی بازی میکنیم که بخواهیم آن را باز پس بگیریم ؟
حالا اگر جمله ای بود مگر باید ما را نارحت کند و یا ما را به حرف در آوردن مجبور کند ؟
بد بین شدن ما چه هدفی می توان داشته باشد ؟
اصلا چرا باید بد بینی توی تالار متلاطم باشد و امواجش مارا به ساحل ببرد و یا در اعماق آبها ما را غوطه ور سازد ....
پس دوستان عزیز و دوست داشتنی من ، ببینید اینها تماما افکاری است که خودمان همانند گلوله برفی کوچک از بالای سراشیبی به سمت پایین رها کرده ایم و حالا که برای خودمان تبدیل به بهمن شده است ، می گوییم : خوب " برخي واقعاً لاينحل و برخي اصلا مشكل نيستند " ....
ما موجوداتی دارای عقل و درک و فهم هستیم و همگی از آنها استفاده میکنیم اما گاهی زیاد و بعضی وقت ها کم ...
پس بهتر نیست حالا که نزدیک عید شده همانند منزل پدریمان یا منزل خودمان ، آن را بروفیم و خانه تکانی کنیم ...؟؟؟؟
باور کنید ، من هم همانند شما هستم و هیچ فرقی با هیچ کدام از شما نمیکنم . و یا پسر هیچ پیغمبر و یا امامزاده ای نیستم ...
پس بهتر است همگی دست به دست هم دهیم تا با نمونه شدن در جامعه خود ، اثر مثبتی در جامعه داشته باشیم ...
و باز هم متشکرم از همراهی شما و منتظر ...
-
RE: فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
پس بیاییم جای آه و ناله کردن راهکار ارائه بدیم
اینجوری زودتر به سرای مقصود میرسیم
من که فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه ولی وقتی نمی تونم راهکاری ارئه بدم مدام این مطلب رو که فضای تالار چقدر بد شده، از فضای تالار خسته ام، از تالارم می خوام برم رو نمیگم چون تمامیه این جملات بار منفی زیادی با خودشون حمل می کنن و هر کسی که این جملات رو می خونه دچار انرژی منفی اون میشه
پس بیاید دیگه جملات منفی رو تکرار نکنیم و به جای این جملات بنویسیم می خوام فلان کار رو بکنم تا فضای تالار جذابتر بشه! پیشنهاد برای خندونن اهالی تالار! دوستان مسابقه در دادن ایده برای شاد کردن فضای تالار!
-
RE: فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
با درود؛
لرد=ارباب حامد خسته و نالان و خواهان برخی دلخواسته ها.شاد درست می گوید و یکی دیگر از دوستان.شما طوری ویژه خود می اندیشید و البته داوری(ناداوری) می کنید و دیگران هم گونه ای که دوست دارند.
چیزی بد نیست و اتفاق جدیدی هم نیفتاده و نخواهد افتاد.بله،برخی تنها پاسخ مثبت می خواهند و برخی هدفشان تنها صحبت یا دردل است.گروهی نیز در اندیشه ستاره،رتبه و مقدار نوشتارها یا گفتار ها هستند.اینها اهداف خودشان را داشته و ممکن است به مذاق شما خوش نیایند،چنانکه من نمی پسندم.
اما هردو حق داوری را نداریم.حامد تو خسته ای . . .
-
RE: فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
سلام به تک تک یاران،
ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا
شاد زی...
-
RE: فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
لردحامدعزیزممنون از تذکر....:72:
ولی اگربرای کاربران عضو یاکسانی که به تالار مراجعه می کنن الارامی بودکه متوجه حقیقت تالار بشن مطالب بیهوده فکر می کنم کمتر می شد :303: