من حساس نیستم او بی مسئولیت است

سلام. دوستان خوبم در جریان مشکلاتمک بودین که. روز به روز همه چی داره بد تر می شه و پرده احترام ها بیشنر از بین می ره و من بد تر و بدتر از قبل می شوم.
اتفاقات زیادی افتاده که شنیدنش از حوصله شماها خارجه. فقط خواستم بدونین که من حساس نبودم. همسرم بی و خانودش بی مسئولیت بودن.
اون همه کوتاه اومدم و توقع نداشتن همه و همه به ضررم تمام شد. الان دارم چوب عاشق بودن و محکم بودنم رو می خورم.
3 روزه که با امین کات کردم .
این دفعه می خوام مشکل رو ریشه ای حل کنم. یا خانوادش عذرخواهی می کنن یا ...
واقعا خیلی جدی دارم به جدایی فکر می کنم و از این همه بی مسئولیتی و نادان بودن خانواده همسرم در حیرتم.
کاش جناب سنگتراشان موضوعم ( من حساسم یا اون بی معرفته ) رو قفل نمی کردن تا زندگی من به نتیجه ای می رسید و اونوقت تاپیک بسته می شد. فکر می کنم درس عبرت خوبی بود برای آیندگان...

درحال حاضر فقط و فقط دارم به خودم فکر می کنم.
به ورزشم. به تفریحاتم. درسم کارم و ...
فعلا امین هیچ جایگاهی برام نداره و خیلی خوشحالم که 4 روزه صداشو نشنیدم. ابدا هم دلم براش تنگ نشده. فقط افسوس می خورم برای اون همه صداقت و اخلاصی که با آنها داشتم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین غ

واقعا خیلی جدی دارم به جدایی فکر می کنم و از این همه بی مسئولیتی و نادان بودن خانواده همسرم در حیرتم.
کاش جناب سنگتراشان موضوعم رو قفل نمی کردن تا زندگی من به نتیجه ای می رسید و اونوقت تاپیک بسته می شد. فکر می کنم درس عبرت خوبی بود برای آیندگان...

درحال حاضر فقط و فقط دارم به خودم فکر می کنم.
به ورزشم. به تفریحاتم. درسم کارم و ...

---

نازنین متاسفم اما به قسمت انتخابی من توجه کن . تو همان برای زندگی ات اتفاق می افتد که فکرش را می کنی تو تمام انرژی های بد کائنات را به سمت خودت جذب می کنی چرا که دائما در حال دیدن نیمه ی خالی لیوان هستی .

کتاب" خود حقیقی " را که نخواندی حداقل برو کتاب یا سی دی مستند" راز" را بخر و صدهزار بار نگاه کن یا بخوان .

نازنین عزیز
راستش پستات اینقد طولانی شده بود که یکی عین من که خیلی شرایط تالار اومدن رو ندارم خوندن همش برام خیلی سخت بود فقط پست های آخری رو خوندم بنابر این اگه اشتباه می کنم منو ببخش.
نمی دونم چرا اینقدرازدواج تو این دوره انسانها رو محدود ودور از خود کرده یه طوری شده که اگه جوونا بتونن خودشونو اداره کنن همه تمایل دارن تنها زندگی کنن شاید اینا از عوارض فرهتگ اروپایی آمریکاییه اینجایی که من زندگی می کنم نصف خونه ها مال مجرداست یا جفتایی که هیچ تعهد قانونی به همدیگه ندارن.
به هر حال من از خوندن پستای شما اینطور برداشت کردم که شما انسان کاملا خود ساخته و متکی به خود با روحیه ای سرشار از حفظ ارزشهای شخصیتیتان هستید و همسرتان انسانی است با بودن با شما قدری خود را فارق از مسوولیت های مردانه اش کرده است طوریکه شما هم مجبور شده اید نقش زن را بازی کنید و هم مرد.یادم میاد یه جا تو تاپیکت گفته بودی که من نمی دونم شهریه دانشگاه شوهرمو باید بدم یا نه!!!!!!!!راستش برام خیلی عجیب بود این حرف ببین چقدر شما تمایل به قبو ل مسولیت های مردانه داری و بالعکس چقدر همسرتان فارق چیزیکه در اکتر مردان امروزی به وفور دیده می شود<کجا رفتند آن مردان قدیمی ایرانی که شانه هایشان تگیه گاه چندین خانواده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟>
شما باید یکی را نتخاب کنی یا زن باشی و یا مرد!!هر زمان تکلیف با خودت روشن شد بقیه زندگی خودبه خود درست میشه.
در ضمن با روحیاتی که از شما می بینم بعید می دانم شما با این شرایط کنار بیای چون یه کم حس قدرت طلبی داری تو زندگیت و این نه همخوان روحیات زنهاست و نه خوشایند مردها البته عزیزم اینا نقطه ضعفت نیست نقطه قوتته ولی با این خانوده درک نمیشی مگه اینکه یا خودتو عوض کنی یا اونا رو.
امیدوارم موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط f_z

شما باید یکی را نتخاب کنی یا زن باشی و یا مرد!!هر زمان تکلیف با خودت روشن شد بقیه زندگی خودبه خود درست میشه.
مگه اینکه یا خودتو عوض کنی یا اونا رو.

---

بله من هم تصمیم دارم زن باشم. ولی اقساط عقب افتاده چی می شه ؟؟؟
فردا 130000 قسط داریم. الان اقا اصلا یادشم نیست قسط داریم. در صورتی که دقیقا 14 روز پیش سر این موضوع بحث کردیم و من حتی 5روز پیش تو دعواهامون هم گفتم انقدر بی مسئولیتی که اهمیتی نمی دی 30 ام قسط داریم. و وقعا هم نمی ده. دیگه چه جوری بهش بفمونم؟؟؟ زبونم مو درآورد.
اگه من ندهم چی می شه ؟؟؟ وام به اسم من بود و ضامن یکی از همکارانم. می دونین اگه یکبار رو موبایل ضامن زنگ بخوره برای اقساط عقب افتاده چه ابرویی از من می ره؟؟؟
ولی اونها این طوری نیستن. توی گل و خونشون نیست. 3-4 تا وام دارن که هر روز از بانک زنگ می زنن و ضامن ها هم همه فامیلن ولی اونا اصلا انگار نه انگار!!!!!!
واقعا با کسی که تو خونش نیست چه می شه کرد؟؟؟ چشم باز کرده اون ها رو دیده و از اونها الگو گرفته. همونطور که من هم از مادرم الگو گرفتم که حاضره شب گرسنگی بکشه ولی یکی از قسط ها یا تعهداتش عقب نیافته حتی چند ساعت...

واقعا با این اوصاف چه می شه کرد؟؟؟
مادر همسرم اون اوایل همه جا گریه و زاری کرده و من شده بود دیو دوسر پسر دزد!!! خبرهاش یکی یکی داره به گوشم می رسه و من فقط با تاسف گوینده خبر رو نگاه می کردم و توی دلم از خدا تقاای عدالت .
کما اینکه هر چه گفت به من خودش برگشت. صفت خایی از قبیل : حساب ساز ( می گفت تو حساب سازی نکنی تو قسط هات الکی بگی بیشتر می دهم!!! کاری که خودش با پدرشوهر می کنه!!! ). غیبت کن ( که گندش دراومده چقدر پشت من اراجیف گفته ) گدا صفت ( که خودش دست همه رو از پشت بسته) بی ادب ( که اونم خدا اونطوری ضایش کرد و بچه هاش باهاش بدتر کردن ) و ...
خیلی یز های دیگه .
خدا عادله و من ایمان دارم به این موضوع .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط f_z

مگه اینکه یا خودتو عوض کنی یا اونا رو.

---

اونا که عوض بشو نیستند.

سلام نازنین جان
برای تصمیم به این مهمی عجله نکن
انقدر به خودت فشار آوردی انقدر فشار اوردی که اینجوری شد
خواهر خوبم درسته که می خوای در آینده یه سقفی بالای سرتون باشه و راحت توش زندگی کنیین ولی به چه قیمتی به قیمت از دست دادن بهترین روزهای عمرت یا شیرین ترین دوران زندگیت
بهتر نیست بجای امین چیزهایی که تو زندگی دارن اذیت می کنن حذف کنی
مگه نمی گی قسطام سنگینه و دارم زیر بار فشار مالی له می شم مگه نمی گی امین نمی تونه کمکت کنه پس حدداقل یه قسمتشون رو حذف کن
تو همه ی تلاشت رو کردی برای اینکه صاحب خونه بشی ولی وقتی می بینی داری خودت رو از بین می بری باید کات کنی اصلا شاید اینجوری امین وقتی ببینه می خوای قرار داد و فسخ کنی خودش یه حرکتی بکنه
نازنین گلم همه مثل هم نیستن هر کسی یه ظرفیتی داره ظرفیت امین هم تا همین حدیه که می بینی نمی تونی عوضش کنی اون بیست و چند سال با اون فرهنگ بزرگ شده اگر به این نیت ازدواج کردی که اون عوض می شه اشتباه کردی
خانومی گاهی باید رفتارهای افراد قبول کنی و باهاشون کنار بیایی امین نمی تونه نقش اون قهرمانی که شما تو ذهنت ساختی بازی کنه
شما تو اداره ی امور موفقی درست توانت برای تحمل سختی بالاست درست ولی نباید انتظار داشت باشی امین هم همین مدلی باشه
خواهر خوبم چیزی که داره رو زندگیت تاثیر می ذاره دید منفیته عزیزه دلم چرا فکر می کنی همه ی مردای عالم فرشته هستن و هرچی بدیه جمع شده تو امین نه عزیزم همه به نوعی دارن با هم کنار می یان

سلااااااااااااااااااااااا ام نازنین گلی خوبی آجی؟
نازنین جان یه مدت از شوهرت دور باش بزار طعم دلتنگیو بچشه . بزار تکلیفشو با خودش و زندگیش روشن کنه . بعدشم محکم باهاش حرف بزن به قول خودت مرگ یه بار شیون یه بار.
حرفی از جدایی نزن ولی بگو تا کی میخای به این جور زندگی کردن ادامه بدی؟ بزار خودش با خانوادش طرف بشه بره بگه که دست از سره زن و زندگیش بردارن . تو هم میدونو خالی نکن ولی جایگاهتو مشخص و محکم کن . با شوهرت برنامه ریزی کن تعیین وظایف کنین. نزارین خانواده شوهرت به هدفشون برسن .

من زیاد رابطه خوبی با این جمله ای که می گم ندارم ولی اینجا فک کنم جاش هست که بگم
ازروزاول قدمت را محکم نذاشتی .....خواستی همه بار زندگیتون را تنهایی بدوش بکشی که این شدنی نیست احساس می کنم شما به اون دراین زندگی مشترک جایی را ندادی که بخواهد مرد بودنش را نشان بدهد وام به نام شما ضامن از طرف شما .....؟!!
معنی ندارد احتمالا رفتار شما بایستی سبب شده باشه که همسرتان وخانواده شان اینگونه بار بیان ......نمی خوام بگم ولی خربزه ایی خوردی که باید پای لرزش بشینی ...
گذشته ازاین حرفها اگر واقعا دوستش داری باید کمکش کنی که خودی از خود نشان دهد وطلاق یکبار منفی هست که سنگینیش روی دوش زن بیشتر از یک مرد است عجله نکن!!!

آخه در مقابل این عصبانیت ها هیچ تلاشی نشون نمی ده. سکوت می کنه. الان 5 روزه هیچ تلاشی نکرده. فقط 4 تا اس ام اس احمقانه حا و احوال پرسی می ده.
اون دعوایی که من کردم و اون حرف هایی که من زدم یا باید طلاقم می داد یا می یومد اشتی. این انگار نه انگار. هیچ واکنشی نشون نمی ده.
انگار هیچی بهش نگفتم. از روز بعددعوا تا الان فقط یک اس ام اس حال و احوال داده. منم که جواب نمی دهم . همین.
همیشه این سکوتو من می شکستم ولی الان دیگه نه. به هیچ عنوان نمی خوام کوتاه بیام. تا کی می خواد بزنه به در خریت اخه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باید از اول مسئولیت بهش میدادی تا باورکن که تو زنشی و دیگه دوست دخترش نیستی . اون هنوز خودش رو نسبت به تو متعهد نمی دونه در صورتیکه تو نسبت به اون یه چیزی از تعهد هم گذشته داری خودت رو از بین میبری . با با جون اگه یه هفته هم قسطت عقب بیافته هیچ اتفاقی نمی افته که تو داری با خودت اینجوری میکنی .

من تو را می فهمم فشار قسط و واهمه از عقب افتادن اقساط همیشه تو را به هم می ریزد وهر بار نزدیک تاریخ پرداخت اقساط که می رسد تو کاملا به هم می ریزی .

نازنین واقعا نمی دانم تو با چه دیویی رو به رو هستی !جوری حرف می زنی انگار این مرد یک خر و احمق بی مسئولیت است ! آیا نازنین واقعا اینطور است ؟!
خواهش می کنم بنشین یکبار خودت و زندگی ات را مرور کن .و اگر لحظه های خوب و خوشی در زندگی داشته ای به آنها هم فکر کن و آنها را هم مرور کن و یکباره به دلیل فشارهایی که روی جسم و روح و روانت داری تیشه را برندار و به ریشه شخصیت این مرد نزن . این کار اصلا درست نیست . این همان مردی است که دیروز عاشقانه دوستش داشتی . به خاطر احترام به خودت و احساس دیروزت نباید اینکار را بکنی . به خودت یک قدری احترام بگذارحتی اگر به او احترام نمی گذاری و او باعث خشم و عصبانیت تو می شود .

حق با شماست. حالا چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می گم اصلا حالیش نیست من قهرم. البته کم کم دوزاریش می افته.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

من تو را می فهمم فشار قسط و واهمه از عقب افتادن اقساط همیشه تو را به هم می ریزد وهر بار نزدیک تاریخ پرداخت اقساط که می رسد تو کاملا به هم می ریزی .

نازنین واقعا نمی دانم تو با چه دیویی رو به رو هستی !جوری حرف می زنی انگار این مرد یک خر و احمق بی مسئولیت است ! آیا نازنین واقعا اینطور است ؟!

---

نمی دونم. واقعا دارم به این نتیجه می رسم متاسفانه که شاید واقعا همین طوره!
همیشه قسط ها به وسیله من پاس می شه . من هم از کجا می یارم خدا می دونه!!!!!!!

خودت از اول خواستی که از طریق تو پاس بشه اگه از روز اول بهش فشار میاوردی شاید الان وضعت یه کمی بهتر بود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط homa_59_25

خودت از اول خواستی که از طریق تو پاس بشه اگه از روز اول بهش فشار میاوردی شاید الان وضعت یه کمی بهتر بود.

---

خب. حق با شماست من 200% اشتباه کردم. حال چه کنم؟؟؟

نازنین عزیز شما مقصر نیستی
الان نباید دنبال مقصر گشت باید دنبال راه حل باشیم
یه سوال امکانش هست یکم از قسطاط کم کنی ؟؟
منظورم اینه که اگه وامی گرفتی که هنوز پولشو خرج نکردی وامو تسویه کن
تا اونجایی که یادمه خونتونو پیش خرید کرده بودی به امین بگو تا اینجا شو اومدم ولی اگه کمکم نکنی قرار دادو فسخ می کنم ببین مزه ی دهنش چیه ؟؟

ماهی روهروقت از اب بگیری تازه است . پس الان بهش بیشتر فشار بیار . تو فکر میکنی با قهر کردن چیزی درست میشه . اون تازه الان میگه که خوب موقعی قهر کرده چون نزدیک پاس کردن قسط .بهش زنگ بزن و بگوباید تا فردا پول جور کنی من دیگه ندارم پول قسط بدم .بزار وارد مشکلات زندگی بشه . تو همیشه مشکلات رو خودت به تنهایی به دوش کشیدی چون اون نداشته چون اون سربازه چون اون ......... به نظر من یه کم بترسونش . اون خیالش راحته که بالاخره تو داری تلاش میکنی که یه سرپناه درست کنی .

عزیزم بت که گفتم
زن زنه و مرد مرد.تو نمی تونی نقش مردا رو بازی کنی نگرانی برای قسط و خرج خونه و دانشگاه و مدرسه بچه و بانک و شهریه دانشگاه و ...... وظیفه مرداست حالا من به درست و غلط بودنش کار ندارم عرف جامعه ما اینه از اول هم همین بوده و هست.عزیزم زنا موجودات ظریفی هستن این خلقتشونه و کارای مردونه اونا رو خیلی زود پیز می کنه و از پا می ندازه.همونطوری که الان می بینی چقدر احساس فشار می کنی.
عزیزم با خودت رو راست باش ببین اصلا جدای از زندگیت ما برای چی اومدیم تو این دنیا و می خوایم کجا زو فتح کنیم!!!!
دو روز دنیا زنده ایم پس این دو روزم همش باید تو سر خودمون بزنیم و همش نگرانی و غم و اضطراب به نظرت ارزش داره یا نه!!
ما از این زندگی مگه جز آرامش و پویایی چیزی دیگه هم لازم داریم ؟تو تحصیلکرده ای فکرت باید فراتر از اینا باشه.
خودتو تا جاییکه میتونی سبک کن از مسولیت و بدهی نگران نباش عزیزم همه اینا اگه خدا بخواد جایگزین میشه ولی اعصاب و جوونیت دیگه بدست نمی اد.
زندگیتو شوهرت باید بسازه نه تو.اگه الان این بنای کجو درست نکنی تا آخر عمرت درگیر این مساله خواهی بود.

نازنین بزرگ ترین اشتباه تو همین قهر کردن هایت است این برای اولین مرحله باید تصمیم بگیری این رفتارت را ترک کنی . قهر یعنی چه ؟!

نازنين چقدر زندگي من و تو شبيه همه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از روز اول عقدت تا به الان
هر روز که بيشتر مطالب تاپيکت رو مي خونم ، با خودم بيشتر آشنا ميشم ، واقعا برام عجيبه که يه دختر ديگه مثل من با اينهمه شباهت اخلاقي و رفتاري يه گوشه از اين نقشه نشسته و داره از بد روزگار ميگه و قرباني اونهمه گذشت و صداقت خودش و بي مسئوليتي هايه همسرش شد ،
ببين نازنين بيا همون کاري رو که من کردم و تو بکن ، من يه وام گرفتم که به نام خودم بود ، همکارمم ضامن شده بود !! اوايل فکر کرد چون وام به نام منه ، خودمم بايد قسطشو بدم در حالي که من واسه پيش خريد خونه خودمون وام گرفته بودم ، دو ماهه اولو من قسط دادم ، ماه سوم ديدم اصلا نا فرم خودشو زده به در بي خيالي ، تکونش دادم و گفتم آقا فردا سومين ماه قسط وامه ، پرداختش کنيد !!
واسه يه لحظه شوکه شد ، اومد به خودش بياد قسط وام رو پرداخته بود ، فرداش گفت ، تو چند تا قسط و دادي ، گفتم خوب ميدوني که دو تا رو !! از اين ماه هم يه قسط و شما ميدي ، يه قسط هم من !!!
حالا طوري شده که داره هر ماه قسطهايه وام رو ميده ، مگر در شرايطي که ديگه نتونه بده ، از من ميخواد که بپردازم !!
من اين مشکلم رو اينطوري تونستم حل کنم ، اميدوارم تو هم بتوني که مطمئنم ميتوني ، با مسئوليت بارش بياري

آقا از عصر تا حالا برای من اس ام اس جوک می فرستاد!!!!!!!!!! اصلا انگار حالش نیست چه خبره؟؟!!!
از عصر انگار یک کم به خودش اومده معذرت خواهی فرستاد !!!
دوستان این تو بمیری دیگه از اون تو بمیری ها نیست. به خدا 15 دقیقه است از دکتر اومدم. نمی تونم بگم دکتر چی ولی واقعا داره جونم کم کم در می ره. بی غیرت 3 هفته پیش بهش گفتم خستم خستم خستم الان فهمیدم چم بوده!!!
آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

واقعا دل زدم از خودش و بی خیالی هاش و ظلم های خانوادش. مثلا یک فیلم سینمایی از روز آشناییمون تا الان همش از جلوی چشمم رد می شه و من چه احمق بودم که تا الان خودمو انقدر گول زدم...
چقدر دلم می خواد مادرشو ببینم و تو چشم هاش زل بزنم و فقط 4 تا جمله بهش بگم ...
قسم می خورم اون 4تا جمله رو چشم در چشم بهش می گم.

یا تا عید خودشو خانوادش می یان و ازمون رسما معذرت خواهی می کنن و امین تعهد می ده یا ...
واقعا دیگه نمی تونم. واقعا جونی برام نمونده...

تا به الان اشتباه کردی بعد از این اشتباه نکن
اولا قهر نکن که دردی ازت دوا نمیشه
دوما هزینه ها رو بذار به عهده اش
سوما هر وقت که ایشون قهر کرد شما پا پیش بذارید و آشتی کنید
چهارما هیچ وقت هیچ وقت بهش ناسزا نگو و توهین نکن

نازنین الان عصبی و داری از روی عصبانیت حرف میزنی
داره به نامزدت بی احترامی می کنی نکن گلم مهربونم نکن
یکم قرآن بخون آروم بشی بعد جوکهاش بخون بخندی دلت شاد بشه
این چهارتا کلمه رو هم فعلا بیخیال شو میدونم خیلی داره بهت فشار میاد ولی آروم باشه این که میگن زن سنگ زیر آسیابه یعنی همین
خانم خوشگل یکم به خودت برس بشین جلوی میز توالتت خودت رو آرایش کن از دیدن قیافه جیگرت یکم دلت حال بیاد پاشو برو به خودت برس به هیچکسی هم غیر از خودت فکر نکن حداقلش برای امشب
روم رو زمین نداز و این کار رو بکن ok؟

وهم خوبم باور کن عصبانی نیستم. متاسفم.
الان چند روزه که فقط و فقط دارم به خودم فکر می کنم و کارهام. درسم. دوستانم. این 5 شنبه جمعه فقط می خوام با دوستام باشم. خیلی وقته همه با هم نبودیم.
این مدت اگه چکامه هم نبود که دیگه خدا می دونه چقدر تنهای تنها می بودم.
بازم خدا رو شکر او روز به روز بهتر می شه.
ولی چشم عزیزم بیشتر به ظاهر و جسمم می رسم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین غ

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

من تو را می فهمم فشار قسط و واهمه از عقب افتادن اقساط همیشه تو را به هم می ریزد وهر بار نزدیک تاریخ پرداخت اقساط که می رسد تو کاملا به هم می ریزی .

نازنین واقعا نمی دانم تو با چه دیویی رو به رو هستی !جوری حرف می زنی انگار این مرد یک خر و احمق بی مسئولیت است ! آیا نازنین واقعا اینطور است ؟!

---

نمی دونم. واقعا دارم به این نتیجه می رسم متاسفانه که شاید واقعا همین طوره!
همیشه قسط ها به وسیله من پاس می شه . من هم از کجا می یارم خدا می دونه!!!!!!!

---

نازنین تو که به لطف پروردگار همیشه قسط ها را پرداخت می کنی چرا به این نتیجه نمی رسی که خدا خیلی مهربان است و هوایت را دارد ؟! اگر امین در این مورد همراهی ات نمی کند خداکه می کند چرا از این بزرگی خوشحال نیستی و همکاری و همیاری خدار ا نمی بینی ؟!

تو که قسط ها را پرداخت می کنی چرا به وجود خودت افتخار نمی کنی تا حداقل از فشارهای روانی ات کم شود و اینقدر مثل پیر زنها غر غر نکنی ؟!

عزیز دلم خوب ، نیمه پر لیوان را ببین و کیف کن .

امین برایت اس ام اس داده ، پس ، حال یعنی همین اس ام اس ها ، خوب از همین ها لذت ببر و بخند .

مشکل بعدی تو این است که یا درگذشته سیر می کنی و یا در آینده .

دختر نازنینم امروز، این لحظه است ، پس دم را غنیمت. شاید تا عید هیچکدام زنده نباشیم .

تو باید یاد بگیری در لحظه زندگی کنی و از گذشته درس بگیری و برای آینده تا حدی آینده نگری داشته باشی . همین. . زندگی کردن خیلی سخت نیست . تو باید نوع نگاه خودت را عوض کنی .

تو نه با امین با هر کس دیگر هم که باشی با این طرز فکر وعملکرد به مشکل می خوری ..

تونمی توانی امین را عوض کنی اما خودت را که می توانی ! تو داری نقش یک souper woman را بازی می کنی در حالی که یک دختر جوان هستی که توان این همه فشار را ندارد . لازم نیست این همه بار را به دوش بکشی که نتیجه اش بشود غرغر و نارضایتی .

عزیزم تو باید سنگی را بلند کنی که در حد و حدود قد و قامت خودت باشد اگر این همه قسط خانه بهت فشار می آورد همین امروز به امین اعلام کن قصد داری خانه را بفروشی چرا که توان پرداخت اقساط آن از عهده تو خارج است و تو روی کمک و همکاری او حساب کرده بودی و امروز که می بینی اشتباه کرده ای و امین همکاری لازم را ندارد ، لزومی نمی بینی که خودت را از بین ببری و نیازی به خانه نداری و در حال حاضر تنها نیاز تو آرامشی است که با خرید این خانه از دست داده ای .

عزیزم مال دنیا عزیز است اما به چه قیمتی ؟! اگر خانه می خواهی که می شود هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد واگر هم نمی خواهی بفروش برود .

چرا به جای چاره جویی درست به دنبال پاک کردن صورت مسئله و فرارو طلاق و .. هستی .

تو از امین توقعاتی داری ، درست است ؟!

تو باید یاد بگیری که از هیچ کس نباید توقع داشته باشی اگر امین کاری کرد به تو لطف کرده و در غیر اینصورت هم خوب دلش نخواسته . به خدا به همین راحتی است . تو کار خودت را درست انجام بده و اگر تو درست باشی مگر امین می تواند در مقابل تو مقاومت کند ؟!

می دانم که از دستم خسته می شوی ولی نازنین زندگی کردن با بازی و شوخی های دوران کودکی خیلی فرق دارد . این یک بازی جدی است ، درست مثل شطرنج .

تو آمده ای که ببازی یا برنده باشی ؟! اگر برای برد آمده ای بازی را یاد بگیر . اینقدر انرژی ات را صرف دیدن وشنیدن چیزهای بد نکن . تو می توانی بهترین زندگی را داشته باشی ولی تنها به شرط اینکه بدانی کی و چه موقع کدام مهره را حرکت بدهی که منجر به کیش و مات شدن تو نشود .

حرف دوستمون كاملا درسته ي مدت جدا از هم باشين واسه هر دوتون خوبه!!!شايد به يه خلوت چند هفته اي نياز دارين

نازینین عزیزم فکر کردی اگه از امین جدا شی چی میشه
خوبه خودت شاهد بعضی از زندگی های عجیب در این تالار بودی
تو از اول راه را اشتباه اومدی که بار همه مسئولیت ها را به تنهایی به عهده کرفتی
امین از ابتدا همین بوده و تو با تمام این اوصاف انتخابش کردی
امین در بسیاری از موارد خیلی هم مرد خوبی است
عزیزم الان همه چی بهت فشار اورده و این تو هستی که تغییر کردی نه امین
فقط میتونم همین توصیه رو بهت بکنم که
در این فشار روحی که روت هست هیچ تصمیمی در خصوص رابطه ات با امین نگیر
امیدوارم از حرفام ناراحت نشی

آنی عزیز از حرف هات خسته نمی شوم ولی من از گوسفند می گم تو از شعبان .
بنده قسط هام بهم فشار نیاورده. همیشه هم به شکرانه اینکه خدا کمک می کنه هر ماه امام زاده صالح یک مرغ می کشم. خونم رو هم حاضر نیستم به هیچ قیمتی از دست بدهم. الان که فکر می کنم 100 برابر حاضرم سختی بکشم ولی خونم رو از دست ندم.
من از بی مسئولیتی و بی شعوری همسرم و خانوادش شاکی ام. از این همه تواضع خانوادم. از این همه توهین و لبخندهایی که من پدر و مادرم رو مجبور کردم به خاطر من بزنن.
از حرف نفهمیدن شوهرم.

نازنین نمیدونی من هم الآن چی دارم میکشم. پدر و مادرهایی که وظیفشونو نمیدونند . نمیدونند که باید پسرشونو واسه مستقل بودن آماده کنند . خیلی جالبه و لی انگار همه ما یه مشکل داریم. ولی اینو نمیتونیم منکر بشیم که مقصر اول شوهرمونه بعد خانوادش. چون واسه یه بار هم نمیتونه جلوی خانوادش بایسته و تصمیم بگیره که مستقل شه.

امروز انقدر زنگ زد و اس ام اس داد کلافخ شدم. کلی داد زدم و تمام وسایلشو دادم آژانس ببره. مامانم هم کاملا در جریانه.
وسایلشو که دادم به جای شکه شدن ، برای من اس ام اس تشکر می فرسته !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یا واقعا احمقه یا دوزاریش هنوز نیفته. خانواده بی مسئولیتشم که انگار واقعا نمی بینن.
خدا می دونه ته دلشون چیه ولی شاید واقعا دارند تو دلشون قند آب می کنن؟؟!!

فردا هم خطمو عوض می کنم. شماره تلفن محل کار جدیدمو خدا رو شکر نداره.
نمی دونم چرا به این لودگی و خونسردیش ادامه می ده. هر چه او بیشتر اینکار رو می کنه من جری تر و بدتر می شوم ولی متاسفانه هنوز بعد5/1 سال زنشو نمی شناسه. افسوس...

سلام نازنین جان
من احساس میکنم که شما داری کمی عجله میکنی،درسته که در برابر این بیتفاوت بودن شوهرت خیلی بهت سخت گذشته ولی عزیزم یادت باشه که شما این زندگی رو با سختی ساختی پس به این راحتی حرف از جدایی نزن!
مشکل شوهر شما عدم درکش هست،که بخشی از اون هم مربوط به سنش میشه
ولی خب حق با توست اون تعهد داده پس نباید تا این حد بی مسئولیت باشه
شما کمی دیگه صبر کن ببین چه کار میکنه،اگر هم میتونی بشین دوباره باهاش صحبت کن
موفق باشی

چه رفتار عجولانه و ناشی از بی تجربگی کردی عزیزم
یه کم صبور تر باش همیشه طوری رفتار کن که مطمین باشی ازش پشیمون نمیشی اینطوری ارزش کارات بیشتره.
عین اینه که بچتو خودت لوس بار بیاری بعدکه بزرگ شد بگی من اینو نمی خوام چون لوس شده !!!!!!!!!
عزیزم عامل آرامش خیال شوهرت و خانوادت قهرمان بازیا وکارای مردونه خودته فقطم خودت باید درستش کنی برای درست کردنش هم اصلا از دست دادن خونه و هر چیز دیگه نباید اهمیت داشته باشه امروز خونه زو می خری چندین سال دیگه ازت توقع ویلا تو فلان جا دارن بعد ماشین فلان مدل و........
خلاصه به اینکه داری بیشتر از توانت و توقع جامه ازت گام برمی داری زیادم افتخار نکن.
بذار شوهرت نگران اجاره خونه باشه نگران خرج زندگی عین همه یاد بگیره رو پای خودش باشه
نکن عزیزم با خودت بد نکن.

نه دیگه نمی کنم. مطمئن باشید عزیزان
خدا رو شکر امروز زنگ نزده و ازش خبری نیست.
با دوستانم ناهار رفتیم بیرون. خیلی وقت بود ندیده بودمشون. چقدر آرامتر شدم. چقدر این هفته نسبت به هفته قبل بهتر گذشت. حال جسمیمم بهتره به لطفه خدا
ولی در مورد همسرم هنوزم روی حرفم هستم.

سلام
نظر دوستان رو یک بار از اول بخون نازنین جان تو همش داری حرف خودت رو می زنی و با این رفتاری که پیش گرفتی همه ی حرمت ها و احترام ها رو از بین می بری
شاید تو بعد از آشتی با امین این رفتارها رو فراموش کنی ولی خانواده ها اینطور نیستن و مطمئن باش امین هم یه روزی اینو به روت می زنه
از دست من ناراحت نشو ولی تو بجای حل مسئله داری صورت مسئله رو پاک می کنه با نادیده گرفتن امین و اینکه امروز زنگ نزد من آرامش داشتم وبا حرف نزدن هیچ چیز درست نمی شه فقط داری از واقعیت فرار می کنی

نازنین جان فکر میکنم بازم داری اشتباه میکنی با قهر و تغیر خطو واین چیزها که مشکل حل نمیشه فکر نمیکنی بهتره در حظور پدرت با نامزدت جدی صحبت کنی و مشکلاتتو حل کنی صورت مسئله رو پاک کردن راه حل درستی نیست بیشتر فکر کن

سلام. بعد از 10 روز جنجال و اعصاب خردی چه زیبا همسرم به سمت مادرش رفت و زن مورد علاقه اش رو ترک کرد!!! چقدر خوشحالم الان که هیچ اتفاقی نیافتاده بود فهمیدم. خیلی قشنگ خودشو توی این 10 روز نشان داد. خدا رو شکر:72:
هیچ حسی ندارم . از هیچ یک از حقوقم نمی گذرم و امکان نداره دوباره بازگردم.
مرسی از همتون :72:

نازنین جان
کاش این دورانهای سخت زودتر تموم بشه. و خوبیش هم به همینه که میگذره. میدونی من بیشتر از خونسردی مردها ناراحت میشم.

نازنین جان باور کن خیلی نگرانتم
راستش شرایطی که برات پیش اومده منو یکم بیدار کرد باید اعتراف کنم که یکم تکون خوردم خانومی مطمئن باش امین تو خلوت خودش به تو افتخار می کنه
و می دونه که چقدر برای این زندگی زحمت کشیدی ولی نمی دونم چرا به خودش نمی آد اصلا تماسی نگرفته ؟؟

نه. هیچ تلاش و تماسی. هیچی. 4 تا اس ام اس مسخره و احمقانه. خیلی رحت گفت باشه هر جور تو می خوای. همین و همین.
دردناکه نه؟؟؟!!!!!!!

نازنین عزیز فکر نمیکنی عجولانه تصمیم میگیری/صبر کن/صبر کن سربازی او هم تمام بشه/چرا فکر میکنی مادرشو به تو ترجیح داده/تو همسرشی/او مادرش/هیچ کدام جای همدیگه را نمیگیرید/مطمعن باش/نه مادر جای زن میشه/نه زن جای مادر/چرا ارتباطو قطع کردی/برای چی؟/وقتی وسایلشو پس میفرستادی توقع همچین برخوردی را داشتی؟/تو او را پس زدی به ظاهر/او هم تو را/زندگیتون لج و لج بازی شده/نازنین جان اشتباه نکن/چرا میخوای تیشه بزنی به ریشه زندگیت.

بعد اون همه جنجال بروم بگم ببخشید؟؟؟ بی هیچ تلاشی از سوی او.
امکان نداره. محاله .[hr]عروس مفت همینه. کسی تلاشی برای داشتنش نمی کنه. مفت بدست اومده پس مفت هم از دست بره ...

خانومه خوب ناز کردن حق زنه/منم مثل تو/ناز میکنم/قهر میکنم/ولی به من ثابت شده/اگر به اندازه نباشه تکراری میشه البته هم دل آزار میشه/قهر و ناز هم جای خودش/تو وسایلشو پس فرستادی توقع داری بیاد به طرفت نوازشت کنه/یا قربون صدقت بره؟!/تو عصبانی بودی/او برای جلو امدن با اس ام اس های شوخی جلو اومده/برای اینکه راه پیدا کنه/سر حرفو با تو باز کنه/به شوهرت راه ندادی/البته او هم خسته شده میگه هر چی تو بخوای/تو چی میخوای؟/طلاق؟/تو اینو میخوای
؟/تو باید از همون اس ام اس های به ظاهر شما میگین احمقانه استفاده میکردی/مگر نمیگی مادرش اله بله/چرا میدان میدهی حسود استفاده کنه/هر چند مادر مادره/حسود هم نیست/فرض میکنیم باشه/ اشتباه از تو بوده.