خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
دختري هستم 22 ساله از دو سال پيش با پسر يكي از اقوام در المان تلفني صحبت داشته ام كه از طرف خانواده ها براي ازدواج براي هم كانديد شده بوديم نزديك به 6 ماه پيش ان پسر به ايران امد (ايشان متخصص قلب در المان و 36 ساله هستند و از سن 22 سالگي به المان رفته و تاكنون انجا مي باشد و به علت موقعيت شغلي فعلا حاظر به امدن به ايران نيستند از طرفي من دختري محجبه هستم كه حجاب برايم خيلي اهميت دارد با تمام اين مسائل با ديدن ايشان ، خوشم امد و قبول كردم ) من دانشجو هستم و حدود 1.5 ديگه از درسم مانده و تا قبل از اتمام ان نمي توانم بروم و از طرفي تصميم گرفتيم عيد همين امثال مراسم عروسي بگيريم كه اگر من توي اين فاصله خواستم براي چند هفته ايي بروم انجا مشكلي نداشته باشم بنابراين بين عروسي من و رفتن سر خونه زندگي ام يك سال و بيشتر فاصله مي افتد كه نمي دانم صحيح است يا خير و چه مشكلاتي در بر دارد ؟
دوم اينكه من از كوچكي تصميم داشتم براي خود مهريه تعيين نكنم و پدر من هم همين عقيده را داشته و با اينكه هنوز عقد نكرده ايم ولي با خانواده همسرم توافق كرديم كه مهر چند شاخه گل محمدي و ديگر هيچ و از انجاييكه اين مهر را خيلي دوست دارم و با توجه به اينكه مي خواهم براي زندگي به انجا بروم نمي دانم اين مهر درست مي باشد يا خير ؟
و ديگر اينكه الان تمام برنامه هاي عروسي به دوش بنده مي باشد و تنها بايد برم دنبال سالن و ........... كه از اين بابت خيلي خسته شده ام و دلم مي خواست مثل بقيه عروسها همراه با داماد به دنبال اين مسائل باشم كه نمي شود و شوهرم يك مقدار از نظر هزينه عروسي در مضيقه هستند و هر چي مي گم خب عروسي رو عقب مي ندازيم مي گه نه و از طرفي هم ايشان با اينكه درامد خوبي دارند ولي تمام انرا خرج مي كنند و پس اندازي ندارند نمي دونم چي كار كنم دلم مي خواد عروسي رو عقب بندازم كه هم فاصله عروسي و رفتنم به المان و خونه كم بشه ، هم اگه شد خودش اين عيد بياد و دنبال مسائل عروسي بگرده چي كار كنم ؟ لطفا كمكم كنيد خيلي خسته ام ، نمي دونم چي جوري بهش بگم و عروسي رو عقب بندازم و چي جوري در مقابل اصرارش ، سرسختي كنم كمكم كنيد .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام عزيزم اميدوارم سعي كني با توكل به خدا خودت و اروم كني
به نظر من شما بايد يك سري جزئيات ديگري رو نيز براي ما مطرح كنيد كه ما بهتر بتونيم با شرايط ايشون اشنا بشيم مثلا
1 - چرا ايشون تا كنون ازدواج نكرده اند با اينكه سن ايشان ، از سن ازدواج هم گذشته است
2- معيارهاي خانواده شما براي كانديد كردن ايشان چه بوده است ؟
3- معيارهاي خانواده ايشان براي كانديد كردن شما چه بوده است ؟
4- ايا ايشان با اينكه در انجا مي باشند مسئله حجاب شما را قبول دارند و از نظر عقيدتي با هم تفاهم دارين يا خير ؟ ( ايشان در چه حدي از اعتقادات مي باشند )
5- ايا به مشكلات خود براي رفتن به انجا فكر كرده ايد ؟ به خصوص انكه ميخواهيد حجاب خود حفظ كنيد .
6 - واقعا به ايشان علاقه داريد و احساس مي كنيد مي تواند همسر ايده ال شما باشد؟
:46:
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با تشكر از شما دوست عزيز در جواب سوالات شما :
اول اينكه ايشان تمام مدت به دنبال درس بوده و اعتقاد داشته تا زماني كه درسش تمام نشود ازدواج نمي كند
معيارهاي خانواده من : انسان بودن طرف - شناخت خانواده ها از هم - اعتقادات و تحصيلات
معيارهاي خانواده او : نمي دانم
در مقابل سوال حجاب بايد بگويم كه بله او مرا قبول دارد . تا قبل از اينكه بيايد ايران فكر مي كردم نتواند با مسئله حجاب من كنار بيايد ولي بعد از اينكه حجاب من را ديد خيلي خوب پذيرفت و حتي از من خواست كه اونجا هم به همين شكل باشم
در مقابل مشكلات خود در انجا بايد بگويم بله فكر كرده ام با توجه به اينكه ايشان بعد از گرفتن مدرك پرفسوري گفته است كه به ايران باز مي گردد و تا قبل از اين سه سال كه بايد منتظر بماند تا درسش تمام شود قرار است سالي سه ماه با مراكز بهداشتي و دانشگاههاي ايران همكاري نمايد
بله بهش علاقه دارم ولي نمي دونم مي تواند برايم ايده ال باشد يا خير .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
خانم محترم ستاره سبز بهتره واقع بین تر بشوید شما هم اختلاف سنی زیادی دارید هم اختلاف فرهنگی فاهشی او سالها درآنجا با آزادی و بدون حجاب زندگی کرده و عادت کرده یقین بدانید تحمل نخواهد کرد به امزوز نگاه نکنید قبول کرده بعد به مشکل جدی در دیگر مسائل بر میخورید . من با این که در ایران هستم همسری مانند شما اختیار کردم ولی امروز بعد 8سال خسته شدم شما فقط چادری نیستید که باآن دخترهای آنجا که او با آنها بزرگ شده خیلی فرق دارید حتی با دختران امروز تهران هم تفاوت دارید و حتما این چادر و روش شما شمارا سنگین و متین بار آورده و او مثل امروز من زود خسته میشود . پس توصیه این حقیر را بپذیر و با کسی مانند خودت مومن و با محاسن ازدواج کن . اگه دوست داری 8 سال دیگر خود و همسرت را ببنین به قسمت : دیگه خسته شدم از این زندگی که من نوشتم مراجعه کن ببین من چه وضعی دارم و عبرت شما شود . موفق باشید.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام حامد عزيز
راستش من مطلب شما رو خوندم و بايد بگم با اين كه چادري هستم ولي خيلي از اين مسائل كه شما مي گيد را در خودم نمي بينم و تقريبا از نظر تيپ و ارايش و مسائل ديگه مثل بقيه دخترها هستم و اينكه ايشون از المان اومد اينجا و من و ديد و خوشش اومد به خاطر همين مسئله بود چون ايشون هم تصورش از حجاب من چيز ديگه اي بود
بازم مرسي از كمكتون اميدوارم بازهم مرا راهنمايي كنيد
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام .
خوشحالم که شما با همسر من فرق دارید اما همین که به پوشش کاملتری از مانتو و روسری علاقه دارید یعنی متفاوت هستید. آیا مثل دیگر دختران غیر چادری حاضر هستید مثلا در ماشین چند دقیقه موهایتان را نمایان کنید مثلا وقتی گرمتان میشود؟مسلما شا برایتان چادر اهمیت دارد یعنی اگه یه روزی همسرتان بخواهد می توانید مثلا بدون چادر بروید؟فرض کنید مهمانی جایی؟ او امروز پسندیده چون برای او تنوع دارد اما آیا در آینده هم میپسندد؟زیاد مطمئن نباشید. به هر حال آرزوی خوشبختی برایتان دارم .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
بايد بگويم بله من بايد چادرم را بردارم من اگر قرار است بروم انجا مجبورم با كت و دامن بگردم ولي پوشيده پوشيده
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با درود بر ستاره سبز و حامد . . . .
آقا حامد از توضیحات ستاره سبز نمی شود اختلاف عقیده یا تفاوت فرهنگی میان ایشان و نامزدشان را برداشت کرد.تازه نباید در این رابطه حجاب را آنطور سرسختانه که شما می گویید مورد را مهم کرد یا سبب اختلاف دانست..
اختلاف سن زیادی هم که ندارند،هردو جوان هستند.البته باید به ستاره سبز خاطرنشان کنم که شما در پاسخ به پرسش حامد درباره معيارهاي خانواده او،پاسخ نمي دانم را دادید؛ببینید این چیزی خوبی نیست و باید از طریق والدین خود از نظرات خانواده او نیز باخبر شوید.
مورد بسیار بسیار مهمی که در این میان مغفول افتاده و شما در گفته هایتان اصلا بدان اشاره نکردید،میزان شناخت خود شما از او و اخلاق اوست.همینکه کسی به دل آدم نشست که شرط مناسبی و کافی جهت ازدواج با او نیست . . . . .
هرچند که با این تحصیلات عالیه ایشان،باید واجد ارزشهای خوبی باشند.
به هرحال پیش از عروسی،باید با او بیشتر آشنا شده و حتی اگر در محیط اطرافتان این امر پذرفته می گردد،با او معاشرت درازتر و بیشتری داشته باشید.از طرفی تحقیق از او حتی در آلمان و نیز خانواده او را انجام دهید.
به هرحال به نظر بنده مجلس عروسی را حتما حتما عقب بیندازید تا شناخت کافی را بدست آورید؛؛؛بدرود.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام خانم ستاره سبز من قصد فضولی ندارم ولی دوست دارم خواهرانه باهاتون صحبت کنم.من هم یک دختر محجب هستم و با یک خانواده ی مذهبی ازدواج کردم.میدونین من اعتقادم چیه. اینکه ادم در هر شرایطی میتونه خوش تیپ باشه میتونه زیبا و شیک باشه.شرایط الان ایران ما رونگاه نکنید بعضیها فکر میکنند الان هر کسی که بی حجاب و بد حجابه خیلی با کلاسه واونی که محجبه خیلی امل و مذهبیه.بی حجاب بودن که کاری نداره ولی اینکه ادم توی این دوره زمونه بتونه خودش رو حفظ کنه هنر کرده.این که همسر اینده ی شما توی یک مملکت بی حجاب زندگی کرده(که البته المان باز نسبت به جاهای دیگه بهتره)نه این که مهم نباشه ولی این مهمتره که با این وجود انتخابش یک خانم با حجاب و متشخصی چون شماست.شما اگر ببینی ایشون از لحاظ اعتقادی با شما هم عقیده اس وبا وجود زندگی در یک کشور دیگه بازم به دینش معتقده همین برات کافیه.چون بقیه ی زندگی دست خود زنهاست وبه نظر من زن هست که ممکنه باعث پیشرفت و ترقی همسرش بشه و یا اثر عکس روی اون بذاره.همینطور شوهر هم همین وظیفه رو داره.و در مورد کارهای عروسیتون میخوام بگم منم تقریبا مثل تو بودم یعنی تمام کارهای عروسی رو دوش خودم بود چون ما با همسرم همشهری نبودیم شوهرم هم براش مقدور نبود از چندین ماه قبل بیاد به شهر ما برای مراسم عروسی .ما تصمیم گرفته بودیم یه مراسم برای خانواده ی ما تو شهر خودمون بگیریم و یکی هم اونها بگیرن چون راه خیلی دور بود.باورتون نمیشه چند ماه تمام من خواب درست نداشتم تمام کارها ازفیلمبردار،گلفروشی،تالار ،کارت عروسی،سفارش کیک و میوه وشام وارایشگاه حتی برای شوهرم با من بودولی چون من و شوهرم عاشق هم بودیم من این کارا رو با عشق کردم و از همش هم لذت میبردم برای زندگیم بودو چون از کارم لذت میبردم اصلا خستگی برام معنا نداشت.بهت یه توصیه میکنم زندگیت رو با عشق شروع کن تا از اینکه گاهی وقتا فداکاری میکنی خسته نشی.امیدوارم خوشبخت بشی واز دست من ناراحت نشی من فقط خواستم کمکت کنم.امیدوارم شاهد روزهای قشنگی تو زندگیت باشی
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با سلام
بنده هم با فرمايشات گرد آفريد موافق هستم و خدمت شما خواهر عزيز عرض كنم كه حجاب نه تنها عيب نيست بلكه يك افتخاره بي حجابي هم نشانه روشنفكري كلاس پيشرفت و غيره نيست اين رو هم به دوست عزيز حامد ميگم به نظر بنده مشكل نه از اون خانم بوده و نه از طرز تفكر ولباس پوشيدنشون شما با مثالهاي بسيار عوامانه مي خوايد طرز فكر وديدگاه ديگران رو نسبت به مساله حجاب تغيير بديد مساله شرم حيا به خودي خود در دختران ايراني وبه خصوص خانواده هاي متدين وجود دارد و نشانه وقار وسنگيني يه دختره اگه اين آقاي دكتر ما تو آلمان با مساله حجاب مشكل داشتند هيچ وقت به دنبال يه دختر نجيب و با وقار مثل خانم ستاره سبز نبودن و همونجا تو آلمان از اين دختراي به ظاهر پيشرفته تهران(مانتو- بدون روسري) بسيار بود ولزومي به زحمت دادن به خودشون نبود وهمونجا ازدواج مي كردند---و اما خانم ستازه سبز شما بهتره هنوز در مورد ايشون كمي تحقيق كنيد و بعد از اطمينان كامل بدون هيچ گونه نگراني به فكر انجام ازدواجتون باشيد.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام به همه عزیزان
با دیدن نظرات قشنگ دوستان، به نظرم رسید که یواش یواش اگر خدا بخواهد باید خودم را بازنشست کنم. وقتی نظرات دقیق و قشنگ شما دوستان را می خواندم متوجه شدم چقدر با احساس مسئولیت و با همه وجود سعی می کنید به ستاره سبز کمک کنید. و جالب اینکه تقریبا همه نظرات حاوی مطالب کلیدی و راهبردی بودند.
در واقع همه این زوایا و دیدها می تونه صحیح باشه. اما این ستاره سبز هست که همه نکات را باید مد نظر قرار بده.
سئوالات هنر مند جالب بود و باید این سئوال که واقعا چه معیارهایی شما برای همسرتون در نظر گرفته اید را نیز به آن اضافه کنیم. و اینکه تا چه اندازه شناخت دقیق بین شما انجام شده است.
در صحبت های hamed این نگرانی حس می شود که ناشی از تفاوت فرهنگی شماست. شما در مورد حجاب، در مورد مهریه و ...، صحبت کردید. باید خیلی مسائل دیگر را نیز ارزیابی کنید. مسائلی که بعضی آنها نقد و عملیاتی هست مثل نحوه زندگی، عروسی و سکونت و بعضی ها مهمتر از عملیاتی مثل نقش تصمیم گیری در زندگی، خصوصیات روانی طرفین، مسائل مذهبی و سیاسی، و از همه مهمتر مسائل احساسی. ( به نظر تفاوتی به چشم می خوره، ایشان در کنترل یا سرکوب یا ...، احساسات روش دیگری دارند. 37 ساله اند و از 14 ، 15 سالگی بیش از 22 سال گذشته است ، شما 22 ساله هستی و از 2 سال پیش هم ارتباط با این آقا دارید. حالا هم بیشتر مسائل که طرح کردید به نظر جنبه احساسی می آید.
در صحبت های گرد آفرید هم این نکته بسیار بسیار مهم به چشم می خورد که :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
باید به ستاره سبز خاطرنشان کنم که شما در پاسخ به پرسش حامد درباره معيارهاي خانواده او،پاسخ نمي دانم را دادید؛ببینید این چیزی خوبی نیست و باید از طریق والدین خود از نظرات خانواده او نیز باخبر شوید.
مورد بسیار بسیار مهمی که در این میان مغفول افتاده و شما در گفته هایتان اصلا بدان اشاره نکردید،میزان شناخت خود شما از او و اخلاق اوست.همینکه کسی به دل آدم نشست که شرط مناسبی و کافی جهت ازدواج با او نیست . . . . .
هرچند که با این تحصیلات عالیه ایشان،باید واجد ارزشهای خوبی باشند.
به هرحال پیش از عروسی،باید با او بیشتر آشنا شده و حتی اگر در محیط اطرافتان این امر پذرفته می گردد،با او معاشرت درازتر و بیشتری داشته باشید.از طرفی تحقیق از او حتی در آلمان و نیز خانواده او را انجام دهید.
به هرحال به نظر بنده مجلس عروسی را حتما حتما عقب بیندازید تا شناخت کافی را بدست آورید؛؛؛بدرود.
bahar22 هم با ظرافت به گذرا بودن این مرحله اشاره کرد، در واقع دقت به مسائل مهمتر منجر می شود ما اسیر مشکلات لحظه ای نشویم.
در مورد صحبتهای erfan25 هم باید به این نکته کلیدی ایشون اشاره کنم که:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط erfan25
خانم ستازه سبز شما بهتره هنوز در مورد ايشون كمي تحقيق كنيد و بعد از اطمينان كامل بدون هيچ گونه نگراني به فكر انجام ازدواجتون باشيد.
البته به نظرم بهتر است که لحن ملایم تری در طرح نظراتمون داشته باشیم. حامد هم صرفا نقطه نظرات خودش را بیان کرد( صحیح یا غلط) ، این نشان دهنده رشد یک انسان است که در مورد مشکلات دیگران از تجارب خصوصی خودش ( که هر کس برایش بسیار با ارزش و گرانبهاست) مایه می گذارد.
اما خانم ستاره سبز
نکات زیر مهمتر از بدو بدو برای مراسم عروسی به نظر میرسه و باید روی اینها تامل کافی کنی( منظورم رد یا قبول نیست، بلکه هر انتخابی می کنی با توجه به همه مسائل باشد)
1 - بررسی اثرات مرتبط با تفاوت سنی بر ازدواج شما.
2 - بررسی تفاوتهای احتمالی فرهنگی ، مذهبی ، سیاسی و ...
3 - بررسی معیارهای اساسی زندگی او، معیارهای ازدواج او و همچنین معیارهای شما
4 - بررسی نحوه برخورد او با احساسات و نیازمندیهای غریزی خود ، با توجه به سن او ( مهم)
5 - اگرچه میزان سرمایه ، درآمد یا .... ممکن است به طور مستقیم در ازدواج مهم به نظر نرسد، اما می تواند نشانگر بعضی خصوصیات فرد باشد. لذا اینکه ایشان پس از 37 سال از نظر مالی در مضیقه باشد و پس انداز نداشته باشد، باید موردتوجه قرار گیرد. که آیا او به خاطر درس، فرصت درآمد نداشته، یا درآمد داشته خرج درس می کرده، یا فردی هست که درآمد خود را خرج مصارف دیگر می کند، یا اینکه در آمد خود را صرف مسائل بسیار مهم دیگری می نموده و سئوالهایی از این دست که به لحاظ اینکه بنده هیچ اطلاعی از آنها ندارم نمی توانم راهنمایی کنم. و به نظر نمی رسد که اطلاعات شما از آن آقا هم خیلی بیشتر از ما باشد. لذا با نظر دوستان در مورد تعویق عروسی موافقم. چرا که مسائل زیادی برای شناخت یکدیگر دارید... اینطور نیست؟!(مهم)
6- ( مهمترین )، به نظر میرسد شما ضعیف تر از آنی باشید که زندگی متفاوت این چنینی را تجربه کنید. به آخرین سطور سئوالتون دقت کنید. این همه خستگی و ....، را از متفاوت بودن دارید. یعنی به نظر می رسد که شما بیشتر برای زندگی هموار تر تمایل دارید. و اکنون نیز همه اینها را به امید تغییرات در آینده انجام می دهید. حالا این فرض هم از فرضها منطقی هست که شرایط زندگی شما در همان آلمان فراهم باشد و برگشتی نباشد. یا اگر برگشتی هم بود به لحاظ شغلی همسرت، زندگی متفاوتی را تجربه کنید. لذا توصیه می کنم قبل از اینکه بخواهید همسرتون را بیشتر بشناسید، وقت بگذارید و بیشتر خود را بررسی کنید و ببینید ایا می توانید شرایطی را در خود به وجود آورید که نه تنها از این تفاوت سبک ها آسیب نبینید ، بلکه از آنها لذت ببرید.
در مورد مهریه هم ، مثل سایر مسائل زندگی فکر کنم تعادل را باید سر لوحه کارمان قرار دهیم. نباید کاسه داغ تر از آش بشویم. مهریه حضرت فاطمه زهرا(س) هم آنقدر بود که زمینه خرید بعضی اسباب منزل شود. البته مسئله مهریه در نسبت به بندهای بالا در درجه بعدی قرار می گیرد.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام - ظاهرا دوستان تعصب خاصی به چادر دارند و فوری خود گویندو خود جواب دهند. من گفتم که بدون حجابی و بدون چادری کلاس و.... است؟ این در ذهن شما بوده وباید توضیح دهید نه من که به این مسئله اشاره نکردم عرفان عزیز وبهاره22 عزیرم . چادری خوب هست یا نیست بدون چادری خوب هست یا نیست این را من نمیدانم و نمیشود کلی گویی کرد اما حرف من این است که دختر چادری برای پسر متدین و مقیدو با ایمان و هیت رو........ خوب است و میتوانند سالها زندگی کنند همانطور که اینجور پسری بعدا با دختران که حجاب برایشان مهم نیست به مشکل میخورند - بر عکس هم هست پسری که چندان حوصله هیت یا .... اینجور کارها و حرفهارا ندارد (سر بسته گفتم ) نباید دختر چادری و مقید بگیرد بعدا به مشکل میخورد شما حرفهایتان بر مبنای حدس وگمان است من نه خودم تجربه کردم باگوشت واستخوان پس نتیجه و دید من نزدیک به حقیقت تر است قبول کنید که خوب و بدی گروهی منظور نیست بکله هماهنگی منظور من است . به فرض که آن پسر امروز این شرایط را بپذیرد اما مسلما مکانی که بزرگ شده قم نبوده که بوده پس بزودی گروه خود را مشخص و نمایان میکند و مشکل این دو شروع خواهد شد .
شرمنده که کمی رک گویی کردم .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با درود به آقا حامد گل گلاب . . . . .
حامد جان من همیجا بگویم از صمیم دل اگر شما را آزردم،از شما پوزش می خواهم و نیز درباره نوشتار آقا عرفان هم بگویم که *لحن* ایشان شاید باعث سوءتفاهم شده است؛وگرنه می دانم او نیز همچون بنده به آرای شما احترام می گذارد.
و البته مانند من و شما و خودش همه همدیگر را دوست داریم.
راستی من سخن شما را که از دل برخاسته پس لاجرم بردل می نشیند را کاملا بجا می دانم،اما همان طور که می دانید: همه تجربه های همه آدمیان همانند هم نیست و شرایط و عوامل دیگری هم در هر رابطه ای دخیلند که در هر زمان و مکان تأثیری ویژه بر هر امری دارند و نتایج حاصله یکسان نیستند؛؛
درباره ستاره سبز پارمترهای اثرگذار تاحالا که سیگنالهایی که دریابیم این رابطه نتیجه بدی دارد را،نفرستاده اند.هرچند که از ستاره سبز می خواهم زمان بیشتری را جهت شناخت دوسویه خود و نامزدشان در نظر بگیرد؛؛؛بدرود.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با سلامي دوباره بنده هم همينجا از آقاي حامد معذرت مي خوام واميدوارم از حرف بنده ناراحت نشده باشيد آقاي حامد من هم نظر شما رو قبول دارم كه آدم مذهبي بايد با يه دختر مثل خودش و غير مذهبي هم بايد بايكي مثل خودش ازدواج كنه ولي من خيلي از دخترهايي رو ديدم كه مذهبي نبودند ولي وقتي ازدواج كردند از شوهرشون تاثير گرفتند و مذهبي ومتدين شدند به طوري كه از خود ايشون هم به مساله حجاب وتدين علاقه مندتر شدند ولي در مورد آقايون چون غرور ومنيت و خيلي عوامل ديگه وجود داره شايد اين موضوع خيلي به ندرت پيش بياد - البته اين مساله هم هست كه خانمها با گذشت هستن وحاضرن به خاطر زندگي و همسرشون با او يكي بشن ولي آيا شما از همسرتون انتظار داشتيد راهي رو كه مي دونست درسته و حجاب براش ارزش بود رو كنار بزاره البته كه انساني كه در محيط مذهبي بزرگ شده خيلي براش مشكله كه بخواد به قول شما روشنفكرانه عمل كنه و هيچ لزومي هم نداره كه بخواد اينجوري عمل كنه پس به نظر من بهتر اينه كه به گفته شما هم خانم هم آقا قبل از اينكه وصلتي صورت بگيره خوب چشم و گوششو ن رو باز كنند كه دچار همچين مشكلاتي نشن . در پايان از گرد آفريد عزيز هم تشكر مي كنم كه باز هم منو مورد لطف خودش قرار داد و اون چيزي كه در دل من بود رو بيان كرد اميدوارم خدا كمك كنه لحن حرف زدنم رو بتونم تغيير بدم كه به كسي بر نخوره به خدا چيزي تو دلم نيست دوستتون دارم
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام به همه دوستان اينجا چه خبره دعوا شده :160:
بابا شما چقدر اين مسئله حجاب و بغرنج كردين همه چي ول كردين چسبيدين به حجاب مي دونم مهمه ولي نه اينقدر كه شما اين دوستمون ستاره سبز و مي ترسونين اولا اينكه ايشون مي گه ميخوان برن اونجا و كت و دامن بپوشن ولي پوشيده و با روسري خودش يعني اينكه ايشون از اين خشك مذهبا و خيلي دو تنوره نيستند شايد ايشون وجه اشتراكش با خانم اقا حامد فقط توي چادر باشه و در بقيه مسائل با هم فرق داشته باشند ما نمي تونيم همه را به يك چشم ببينيم البته اين درسته كه اختلاف محيط زندگي اين دو شخص با هم خيلي متفاوته يكي در ايران و محجبه يكي در المان ولي من با حرف اقا عرفان خيلي موافقم ايشون گفتن اگه اين اقا مي خواست يك زن مثل دوروبري هاي خودش بگيره خب از همون جا زن انتخاب مي كرد يا دنبال زني مي رفته كه مثل اونها باشن ولي وقتي اومده سراغ ستاره ما يعني ايشون را پسنديده بخصوص كه ستاره سبز عزيز بيان كردن وقتي امدن اينجا و من را ديدن از حجاب من خوششان امده . البته ممكنه كمي احساسي برخورد شده باشه ولي ايشون يك جراح اونم در سن 37 سالگي هستن پس فكر نمي كنم كه خيلي بخوان غير منطقي و ظاهري تصميم بگيرن و مطمئنا به تمام عواقب كار فكر كرده اند ولي مشكل اصلي دوستمون اينه كه ايا عروسي را عقب بندازند ايا اين مسئله كه ستاره سبز فكر مي كنه اگه عروسي رو عقب بندازه و فاصله عروسي و رفتن به المان كم بشه خوبه يا نه ؟ بهتر نيست به سوالهاي ديگه ايشون هم جواب بديم ايشون يكي از سوالاش حجاب بود و فكر مي كنم همدردي شما در مورد بقيه هم بد نباشه و خيلي به ايشون كمك كنه .:73::16:
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام خدمت همه دوستان عزیزم .مخصوصا گرد آفرید محترم و عرفان جان عزیزم .
با تواضع خودتان من را شرمنده کردید ولی باورکنید از شما ناراحت نشدم شما خیلی محترمانه صحبت کرده بودید که نشان از شان و خانواده اصیلتان دارد . من نگران شده بودم که منظورم را بد رسانده بودم درمورد حجاب که من نگفته بودم که بیحجابی کلاس و روشنفکری میباشد . بلکه همانطور که هردو عزیز فرمودید منظورم عدم هماهنگی بود که به ستاره سبز گوشزد میکردم همین . باور کنید و حتما میدانید که صحبت از یک عمر زندگی است نه یک روز و دوروز. حتما میدانید که تحت بهترین شرایط و با بهترین امکانات وقتی عضوی به کسی پیوند شود مثلا قلب در ابتدا یا ماهای اول خیلی خوب کار کرده و رضایتمند میباشد ولی به مرور این عضو جدید مشکل ساز خواهد شد که جدیدا با استفاده از شبیه سازی و استفاده از سلولهای بنیادی دانشمندان به دنبال ساخت عضوی هستند که از هر نظر با دریافت کننده عضو سازگار باشد. حالا این مثال من اینجا نمود پیدا میکند که این خانم و آقا حتی گروه خونی مشترکی ندارند ...... پس نباید احتاط بیشتری کنند؟ نباید آینده نگری کنند که آیا عوامل دیگری و ارتباطاط دیگری میتوانند بین خود پیدا کنند که نگران این اختلافات ظاهری نباشند؟
در شرایط ایده آل این دو زندگی خوب و سعادتمندی خواهند داشت ولی نگرانی من اگر درصد کمی هم باشد باز در زندگی باید این درصد واحتمال عدم هماهنگی را جدی شمرد.
امیدوارم که همه نگرانی من و دیدگاه من بی مورد بوده و بتوانند با سعادت و عشق سالها در آسایش کنار هم زندگی کنند.
موفق باشید.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
با سلام
خانم محترم
بسيار گنگ صحبت كردهايد بايد صورت مسئله را درست بيان كنيد 50 درصد راه حل در صورت مسئله خوب ميباشد
پس بسيار آرام و با بيان سليس مشكلاتان را توضيح دهيد و پيچيدهاش نكنيد.
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام به تمام دوستان خوبم
از هنرمند عزيز .حامد خوب . گرد افريد مهربان . بهار 22 نازنين و عرفان 25 دلسوز ممنونم . و مرا ببخشيد كه دير جواب دادم .
انقدر راهنمايي هايتان ارامم كرد كه نميدونم چطور تشكر كنم !
اقا حامد از شما هم ممنونم و بدونين حتي نظر شما برام قابل احترامه . اما به عنوان يك خواهر كوچك تر ميخوام خواهش كنم كه بيشتر به زندگيتون و همسرتون فكر كنين و بدونين كه همه ي ما ممكنه اشتباه كنيم و شايد روزي شما هم متوجه شدين كه اشتباه ميكردين .
بابت همه چيز ازتون ممنونم دوستان خوبم :72:
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام
در جواب اقاي سنگتراشان بايد بگم كه در مورد معيارهاي خانواده ايشان نسبت به انتخاب من مي دانم ولي دليل نگفتن من اين بود كه گفتم اگر بگويم دليل بر خودستايي مي شود چون به هر حال دليلهاي انها همه مثبت بوده است و بازگو كردن ان از طرف خودم صورت جالبي ندارد
در مورد شناخت من نسبت به ايشان : با اينكه ايشان 14 سال است كه در المان زندگي مي كنند و حتي خانواده ايشان بيشتر از 20 سال است كه انجا مي باشند اما پدر و مادر من به دليل مسافرتهاي مكرر به خارج از كشور ارتباط نزديكي با ايشان و خانواده اشان داشته اند . تنها من بودم كه اولين بار 4 سال پيش مادر ايشان را در منزلمان ملاقات كردم ، اون سال گذشت سال بعدش كه مادرش دوباره به ايران امد از من خاستگاري كرد بعد از دوبار تماس با سعيد جواب منفي دادم و فقط علتش وابستگي زياد و ارتباط عميق و دوستانه ام با پدر و مادرم بود بعد از جواب منفي من يك سال بعد دوباره سعيد تماس گرفت و از من خواست كه حداقل علت جواب منفي ام را بهش بگويم زيرا در طي اين يك سال نتوانسته بود با اين قضيه كنار بيايد . من هيچ دليلي به غير از دوري از خانواده براي جوابم نداشتم به همين دليل باعث شد كه ايشان از من بخواهند كه دوباره فكر كنم اين فكر كردنها و تماسهاي تلفني ما ادامه داشت تا 6 ماه پيش . در طي اين چهار سال با اينكه مي دانستم پدر و مادرم بي نهايت سعيد را دوست دارند و از هر نظر ايشان را به عنوان داماد اينده اشان قبول دارند اما هرگز نظرشان را به طور مستقيم و اثر گذار بيان نكردن كه من در انتخاب ازادانه تصميم بگيرم حتي در طي اين چهار سال اجازه دادند تا به خاستگارهاي ديگر خود نيز فكر كنم خواستگاراني كه تمامشان از نظر موقعيت خانواده ، اجتماعي و تحصيلي در سطح بسيار بالايي بودن اما در همه انها دنبال معيارهايي مي گشتم كه وقتي يك مقداري پيش مي رفتم انها را نمي يافتم يكي از ان معيارها صداقتي بود كه دلم مي خواست پايه هاي زندگي ام را بر روي ان بنا كنم اين صداقت را در سعيد يافتم حتي در حالتي كه مي دانست جوابي كه در برابر سوالم به من مي دهد باعث از بين رفتن علاقه من و رد كردن خواسته ايشان مي شده اما او حتي در اين حالت هم به من راست مي گفت و اين براي من بسيار ارزشمند بود . و از طرفي هم انقدر با توجه به موقعيتش در المان دختران متعدد در اطراف ايشان بود كه اين براي من نشانگر اين بود كه با تمام ان موقعيتها به دنبال هدفي بالا براي تشكيل يك زندگي استوار و محكم مي گشتن و شايد به همين خاطر دختري را انتخاب كرده اند كه از يك خانواده معتقد و اصيل تهراني بود
فكر مي كنم توضيحاتم كافي بوده و دليل انتخابم را متوجه شده ايد اما اگر بازهم نكته ايي نامفهموم در صحبتهايم بود حتما بپرسيد و خوشحال مي شوم جوابگو باشم .
راستي تصميم گرفتم كه عروسيم و بگيرم به قول بهار جان اگه همه كارهارو با عشق انجام بدم سختيش به نظرم نمي رسه بايد بگم عروسيم 7 ارديبهشته :73::73::43::227:[/b]
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
مبارك باشه عزيزم:73: اميدوارم كه هميشه خوشبخت باشي و زندگيت سرشار از عشق و زيبايي باشه:203:
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام
من اگه برام کارت دعوت بیاد ........
یا نیاد.......
بازم براتون آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام .
نداي عزيز و اقا حامد مهربان ازتون ممنونم :43:
اقا حامد اگر لطف كنين و ادرستون را بدين حتما براتون كارت مي فرستم . :72: خوشحال ميشم كه در جشن كوچك ما سهيم باشيد .
RE: خيلي به كمك احتياج دارم ، خسته شدم
سلام ممنونم از اين همه لطفتون منم براي همه ارزوي خوشبختي مي كنم